پاورپوینت کامل آیه ۱ کوثر ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آیه ۱ کوثر ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیه ۱ کوثر ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آیه ۱ کوثر ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ ترجمه های فارسی
۲ ترجمه های انگلیسی(English translations)
۳ معانی کلمات آیه
۴ نزول
۵ تفسیر آیه
۶ پانویس
۷ منابع
ترجمه های فارسی
ما تو را کوثر (یعنی عطای بسیار چون کثرت فرزند) بخشیدیم.
بی تردید ما به تو خیر فراوان [که برکت در نسل است و از فاطمه ریشه می گیرد] عطا کردیم.
ما تو را [چشمه] کوثر دادیم،
ما کوثر را به تو عطا کردیم.
ما به تو کوثر [= خیر و برکت فراوان] عطا کردیم!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
Indeed We have given you abundance.
Surely We have given you Kausar,
Lo! We have given thee Abundance;
To thee have We granted the Fount (of Abundance).
معانی کلمات آیه
کوثر: کثرت فزون از حدّ. خیر کثیر. زمخشرى گوید: «الکوثر: المفرط الکثره». راغب گوید: «تکوثر الشیء» یعنى: تا آخرین حدّ زیاد شد. طبرسى فرماید: کوثر چیزى است که کثرت از شأن آنست و به معنى خیر کثیر باشد.[۱]
نزول
ابن جریج و ابوایوب گویند: هنگامى که ابراهیم فرزند رسول خدا صلى الله علیه و آله وفات یافت، مشرکین که به یکدیگر میرسیدند، مى گفتند: محمد دیشب ابتر شده است سپس این سوره نازل گردید.[۲]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سیمای سوره کوثر
این سوره سه آیه دارد و در مکّه نازل شده و کوچکترین سوره قرآن کریم است.
نام سوره برگرفته از آیه اول است و به معناى خیر کثیر و فراوان مىباشد.
بر اساس روایات متعدّد از شیعه و سنّى، عاص بن وائل، پدر عمرو عاص که از بزرگان مشرکان مکّه بود، پس از آنکه پسران پیامبر از دنیا رفتند و آن حضرت دیگر پسرى نداشت، از روى طعنه و زخم زبان، پیامبر را ابتر و بدون دنباله خواند.
خداوند براى تسلّى خاطر پیامبر و پاسخ به این سخن نابجا، سوره کوثر را نازل فرمود و ناکام بودن دشمنان و دوام و بقاى نسل و فکر پیامبر را خبر داد.
در روایات، براى کسى که این سوره را در نمازهاى واجب و مستحب بخواند، سیراب شدن از حوض کوثر در قیامت، وعده داده شده است. «۱»
«۱». تفسیر نورالثقلین.
جلد ۱۰ – صفحه ۶۰۹
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ «۱» فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ «۲» إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ «۳»
همانا ما به تو خیر کثیر عطا کردیم. پس براى پروردگارت نماز بگزار و (شتر) قربانى کن. همانا دشمن تو بىنسل و دم بریده است.
نکته ها
آنجا که خداوند در مقام دعوت به توحید است، ضمیر مفرد به کار مىبرد، همانند «أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ» «۱» پروردگار شما من هستم، پس مرا عبادت کنید. «أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ» «۲» من پروردگار شما هستم، از من پروا کنید. «إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ» «۳» همانا من خداوند یکتا هستم.
همچنین درمواردى که خداوند کارى را بدون واسطه انجام مىدهد یا در مقام بیان ارتباط تنگاتنگ خالق با مخلوق است، ضمیر مفرد به کار مىرود، همانند: و «أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» «۴» تنها من بخشنده مهربانم. «فَإِنِّی قَرِیبٌ» «۵» من به بندگانم نزدیکم.
اما گاهى آیه در مقام بیان عظمت خداوند و شرافت نعمت است که در این موارد ضمیر جمع همچون «إِنَّا» به کار مىرود، چنانکه در این آیه مىفرماید: «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» زیرا عطاى الهى به بهترین خلق خدا، آن هم عطاى کوثر، به گونهاى است که باید با عظمت از آن یاد شود.
همچنین در مواردى که خداوند کارى را با واسطه انجام مىدهد، نظیر باران که با واسطه
«۱». انبیاء، ۹۲.
«۲». مؤمنون، ۵۲.
«۳». طه، ۱۴.
«۴». حجر، ۴۹.
«۵». بقره، ۱۸۶.
جلد ۱۰ – صفحه ۶۱۰
تابش خورشید و پیدایش بخار و ابر مىبارد، از ضمیر جمع استفاده مىشود، چنانکه مىفرماید: «وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً» «۱»* ما از آسمان آبى فرو فرستادیم.
از میان یکصد و چهارده سوره قرآن، چهار سوره با کلمه «انّا» آغاز شده است: سورههاى فتح، نوح، قدر و کوثر.
«إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً» ما براى تو پیروزى آشکار قرار دادیم.
«إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحاً» ما نوح را به سوى مردم فرستادیم.
«إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ» ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم.
«إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» ما به تو کوثر عطا کردیم.
در آغاز یکى از این چهار سوره، از حضرت نوح که اولین پیامبر اولوا العزم است و بعد از حضرت آدم، پدر دوم انسان محسوب مىشود، سخن به میان آمده است. در آغاز سه سوره دیگر، به نعمتهاى ویژهاى همچون نزول قرآن، پیروزى آشکار و عطاى کوثر، اشاره شده است. شاید میان این چهار موضوع ارتباطى باشد که یکى رسالت اولین پیامبر اولوا العزم، دیگرى نزول آخرین کتاب آسمانى، سوّمى پیروزى مکتب اسلام و چهارمى تداوم خط رسالت و ابتر نماندن آن را بیان مىکند.
کلمه «کوثر» از «کثرت» گرفته شده و به معناى خیر کثیر و فراوان است. و روشن است که این معنا مىتواند مصادیق متعدّدى همچون وحى، نبوّت، قرآن، مقام شفاعت، علم کثیر و اخلاق نیکو داشته باشد، ولى آیه آخر سوره، مىتواند شاهدى بر این باشد که مراد از کوثر، نسل مبارک پیامبر اکرم است. زیرا دشمنِ کینهتوز با جسارت به پیامبر، او را ابتر مىنامید و خداوند در دفاع از پیامبرش فرمود: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» دشمن تو، خود ابتر است.
بنابراین اگر مراد از کوثر، نسل نباشد، براى ارتباط آیه اول و سوم سوره، توجیه و معنایى دلپسند نخواهیم داشت.
کلمه «ابتر» در اصل به حیوان دمبریده و در اصطلاح به کسى گفته مىشود که نسلى از او
«۱». مؤمنون، ۱۸.
جلد ۱۰ – صفحه ۶۱۱
به یادگار باقى نمانده باشد. از آنجا که فرزندان پسر پیامبر در کودکى از دنیا رفتند، دشمنان مىگفتند: او دیگر عقبه و نسلى ندارد و ابتر است. زیرا در فرهنگ جاهلیّت دختر لایق آن نبود که نام پدر را زنده نگاه دارد. بنابراین جمله «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» دلیل آن است که مراد از کوثر، نسل کثیر پیامبر است که بدون شک از طریق حضرت زهرا علیها السلام مىباشد.
این نسل پر برکت از طریق حضرت خدیجه نصیب پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله شد. آرى خدیجه مال کثیر داد و کوثر گرفت. ما نیز تا از کثیر نگذریم به کوثر نمىرسیم.
فخررازى در تفسیر کبیر مىگوید: چه نسلى با برکتتر از نسل فاطمه که مثل باقر و صادق و رضا از آن برخاسته است و با آنکه تعداد بسیارى از آنان را در طول تاریخ، به خصوص در زمان حکومت بنىامیّه و بنىعبّاس شهید کردند، امّا باز هم امروز فرزندان او در اکثر کشورهاى اسلامى گستردهاند.
در زمانى که خبر تولّد دختر سبب اندوه پدر مىشد، به گونه اى که صورتش از غصه سیاه گشته و به فکر فرو مىرفت که از میان مردم فرار کند یا دخترش را زنده به گور کند:
«یَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ … أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ» «۱» در این زمان قرآن به دختر لقب کوثر مىدهد تا فرهنگ جاهلى را به فرهنگ الهى و انسانى تبدیل کند.
بر اساس روایات، نام یکى از نهرها و حوضهاى بهشتى، کوثر است و مؤمنان از آن سیراب مىشوند. چنانکه در روایت متواتر ثقلین نیز پیامبر فرمود: «انهما لن یفترقا حتى یردا على الحوض» کتاب و عترت از یکدیگر جدا نمىشوند تا آنکه در قیامت، در کنار حوض به من ملحق شوند.
کوثر الهى، به جنسیّت بستگى ندارد؛ فاطمه، دختر بود امّا کوثر شد. به تعداد کثیر بستگى ندارد؛ فاطمه، یک نفر بود امّا کوثر شد. آرى خداوند مىتواند کم را کوثر و زیاد را محو کند.
خداوند از اولیاى خود دفاع مىکند. به کسى که پیامبر را بىعَقَبه مىشمرد، پاسخ قولى و عملى مىدهد. وجود فاطمه پاسخ عملى و جمله «هُوَ الْأَبْتَرُ» پاسخ قولى است. خداوند نه
«۱». نحل، ۵۹.
جلد ۱۰ – صفحه ۶۱۲
تنها از اولیاى خود، بلکه از همه مؤمنان دفاع مىکند: «إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا» «۱»
هدیه کننده خداوند، هدیه گیرنده پیامبر و هدیه شده فاطمه است. لذا عبارت «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» به کار رفته که بیانگر عظمت خداوند و بزرگى هدیه اوست.
هر چه ضربه به دین و مقدّسات دینى شدیدتر باشد، دفاع هم باید قوىتر باشد. به پیامبر اسلام جسارتهاى زیادى کردند و او را ساحر، کاهن، شاعر و مجنون خواندند که همه آنها به نحوى در قرآن جبران شده است.
به پیامبر گفتند: «إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ» «۲» تو جنّ زدهاى، ولى خداوند فرمود: «ما أَنْتَ بِنِعْمَهِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ» «۳» به لطف الهى تو مجنون نیستى.
به آن حضرت گفتند: «لَسْتَ مُرْسَلًا» «۴» تو فرستاده خدا نیستى، خداوند فرمود: «إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ» «۵»* قطعاً تو از پیامبرانى.
به حضرت نسبت شاعرى و خیالبافى دادند: «لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ» «۶» خداوند فرمود: «وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما یَنْبَغِی لَهُ» «۷» ما به او شعر نیاموختیم و براى او سزاوار نیست.
گفتند: این چه پیامبرى است که غذا مىخورد و در بازار راه مىرود: «وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعامَ وَ یَمْشِی فِی الْأَسْواقِ» «۸» خداوند فرمود: پیامبران پیش از تو نیز غذا مىخوردند و در بازارها راه مىرفتند: «وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَیَأْکُلُونَ الطَّعامَ وَ یَمْشُونَ فِی الْأَسْواقِ» «۹»
به آن حضرت ابتر گفتند، خداوند فرمود: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ».
آرى، پاسخ کسى که به اشرف مخلوقات ابتر بگوید، آن است که خداوند به او کوثرى عطا کند که چشم همه خیره و عقل همه مبهوت شود.
خداوند مصداقى براى کوثر در آیه نیاورد تا همچنان مبهم بماند تا شاید اشاره به این باشد که عمق برکت کوثر عطا شده حتّى براى خود پیامبر اکرم در هالهاى از ابهام است.
«۱». حج، ۳۸.
«۲». حجر، ۶.
«۳». قلم، ۲.
«۴». رعد، ۴۳.
«۵». یس، ۳.
«۶». صافّات، ۳۶.
«۷». یس، ۶۹.
«۸». فرقان، ۷.
«۹». فرقان، ۲۰.
جلد ۱۰ – صفحه ۶۱۳
در این سوره دو خبر غیبى نهفته است: یکى عطا شدن کوثر به پیامبر، آن هم در مکّهاى که حضرت دست خالى بود و فرزند پسر نداشت، دیگر ابتر ماندن دشمن که داراى فرزندان و ثروتهاى بسیار بود.
تاریخ و آمار بهترین شاهد بر کوثر بودن این عطیّه الهى است. هیچ نسلى از هیچ قومى در جهان، به اندازه نسل حضرت فاطمه علیها السلام رشد و شکوفایى نداشته است. خصوصاً اگر کسانى را که مادرشان سیّد است، از سادات به حساب آوریم، آمار سادات در جهان نشانه معجزه این خبر غیبى است.
عطا کردن کوثر به شخصى مثل پیامبر، زمانى معنا دارد که عطا کننده سرچشمه علم و حکمت و قدرت و رحمت باشد. بنابراین عطاى کوثر نشانه صفات وکمالات الهى است.
در این سوره که سه جمله بیشتر ندارد، پنج بار شخص پیامبر مورد خطاب قرار گرفته است.
زیرا علاوه بر ضمیر کاف «ک» «أَعْطَیْناکَ»، در خطاب «صل» و «لِرَبِّکَ» دو بار و در عبارت «انْحَرْ» و «شانِئَکَ» نیز دو بار، پیامبر مخاطب است. «أَعْطَیْناکَ، فَصَلِّ، لِرَبِّکَ، انْحَرْ، شانِئَکَ»
در سراسر قرآن نیز، بیش از دویست بار خداوند به پیامبرش مىفرماید: «ربک»
با آن که او پروردگار تمام هستى: «رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ» «۱» و پروردگار همهى مردم است: «بِرَبِّ النَّاسِ» «۲»، ولى از میان واژههاى «رب» کلمه «ربک» بیش از همه به کار رفته و این نشانه آن است که خداوند بر پیامبرش عنایت خاصّى دارد.
چنانکه نمونه این عنایت ویژه را در آیات دیگر نیز مشاهده مىکنیم، مثلًا خداوند نام اعضا و جوارح پیامبر را در قرآن مطرح کرده است: چهرهات: «وَجْهِکَ» «۳»، زبانت: «لِسانَکَ» «۴» چشمانت: «عَیْنَیْکَ» «۵»* گردنت: «عُنُقِکَ» «۶» دستانت: «یَدَکَ» «۷» سینهات: «صَدْرِکَ» «۸»* کمرت: «ظَهْرَکَ» «۹»
الطاف خداوند به پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله، گاهى با درخواست آن حضرت صورت گرفته است،
«۱». انعام، ۱۶۴.
«۲». ناس، ۱.
«۳». بقره، ۱۴۴.
«۴». قیامت، ۱۶.
«۵». حجر، ۸۸.
«۶». اسراء، ۲۹.
«۷». اسراء، ۲۹.
«۸». اعراف، ۲.
«۹». ضحى، ۳.
جلد ۱۰ – صفحه ۶۱۴
نظیر «قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً» «۱» پروردگارا! مرا از نظر علمى توسعه بده. امّا کوثر هدیهاى الهى بود که بدون درخواست، به پیامبر عزیز داده شد.
کوثر چیست؟
از آیه آخر سوره، یعنى «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» استفاده مىشود که مراد از کوثر چیزى ضد ابتر است و از آنجا که عرب به افراد بىعقبه و بىنسل که فرزند پسر ندارند و با مردن، آثارشان محو مىشود، ابتر مىگوید، بهترین مصداق براى کوثر، ذریّه پیامبر است که امامان معصوم از نسل فاطمه مىباشند. البتّه کوثر، معنایى عام دارد و شامل هر خیر کثیر مىشود.
اگر مراد از کوثر، علم باشد، همان چیزى است که پیامبر مأمور به خواستنش بود. «قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً»
اگر مراد از کوثر اخلاق نیک باشد، پیامبر داراى خلق عظیم بود. «إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ» «۲»
اگر مراد از کوثر عبادت باشد، حضرتش به قدرى عبادت مىکرد که آیه نازل شد: ما قرآن را نفرستادیم تا این گونه خود را به مشقّت اندازى. «ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى» «۳»
اگر مراد از کوثر نسل کثیر باشد که امروزه بیشترین نسل از اوست.
اگر مراد از کوثر امّت کثیر باشد، طبق وعده الهى اسلام بر تمام جهان غالب خواهد شد.
«لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» «۴»*
اگر مراد از کوثر شفاعت باشد، خداوند تا جایى که پیامبر راضى شود از امّت او مىبخشد. «وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى» «۵»
هر کثیرى کوثر نیست. قرآن مىفرماید: اموال و اولاد مخالفان، شما را به تعجب واندارد، زیرا که خداوند اراده کرده آنان را در دنیا از طریق همان اموال و اولاد عذاب کند. «فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا» «۶»
در قرآن سورهاى به نام کوثر داریم و سورهاى به نام تکاثر. امّا کوثر ارزش است و تکاثر ضدّ
«۱». طه، ۱۱۴.
«۲». قلم، ۴.
«۳». طه، ۲.
«۴». توبه، ۳۳.
«۵». ضحى، ۵.
«۶». توبه، ۵۵.
جلد ۱۰ – صفحه ۶۱۵
ارزش، زیرا اولى عطیّه الهى است که دنبالهاش ذکر خداست: «أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ فَصَلِّ» و دومى یک رقابت منفى که دنبالهاش غفلت از خداست. «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ»
کوثر ما را به مسجد مىبرد براى نماز: «فَصَلِّ لِرَبِّکَ» و تکاثر ما را به گورستان مىبرد براى سرشمارى مردگان. «حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ»
در عطاى کوثر بشارت است: «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» و در تکاثر تهدیدهاى پى در پى. «کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ»
کوثر، عامل رابطه با خالق است: «أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ فَصَلِّ» و تکاثر، وسیلهاى براى سرگرمى با مخلوق. «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ»
کوثر که بزرگترین هدیه الهى است در کوچک ترین سوره قرآن مطرح شده است.
هدیه اشرف معبود به اشرف مخلوق چیزى جز کوثر نمىتواند باشد. «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ»
در ماجراى فتح مکّه که مشرکان دسته دسته و فوج فوج به اسلام وارد مىشدند، خداوند تنها دستور تسبیح مىدهد: «رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْواجاً فَسَبِّحْ» ولى براى عطا کردن کوثر مىفرماید: «فَصَلِّ لِرَبِّکَ» نماز بگزار. گویا اهمیّت کوثر از اسلام آوردن مشرکان بیشتر است.
عطاى استثنایى در سوره استثنایى با الفاظ استثنایى:
عطا بىنظیر است، چون کوثر است؛ سوره بىنظیر است، چون کوچکترین سوره قرآن است و الفاظ بىنظیرند، چون کلمات «اعطینا»، «الْکَوْثَرَ»، «صلِ»، «انْحَرْ»، «شانِئَکَ» و «ابتر» تنها در این سوره به کار رفته و در هیچ کجاى قرآن شبیه ندارد.
هر زخم زبان و کلامى وزنى دارد. به شخص پیامبر اکرم توهینها شد، کلماتى از قبیل مجنون، شاعر، کاهن و ساحر به او گفتند و به یاران او نیز توهینها شد تا آنجا که گفتند: این بیچارگان را از خود دور کن تا ما دور تو جمع شویم. براى هیچ کدام سوره اى مستقل نازل نشد، امّا در نسبت ابتر دادن یک سوره نازل شد که خیر کثیر به تو عطا کردیم و دشمن تو ابتر است و این به خاطر آن است که جسارت به شخص و یاران قابل تحمّل است، امّا جسارت به راه و مکتب که او ابتر و راه او گذرا و بىآینده است، قابل تحمّل نیست.
جلد ۱۰ – صفحه ۶۱۶
گاهى جسارت برخاسته از لغوگویى است که باید با کرامت از کنارش گذشت.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 