پاورپوینت کامل آیه ۱ ممتحنه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آیه ۱ ممتحنه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیه ۱ ممتحنه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آیه ۱ ممتحنه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ ترجمه های فارسی
۲ ترجمه های انگلیسی(English translations)
۳ معانی کلمات آیه
۴ نزول
۵ تفسیر آیه
۶ پانویس
۷ منابع
ترجمه های فارسی
ای کسانی که به خدا ایمان آوردهاید، هرگز نباید کافران را که دشمن من و شمایند یاران خود برگرفته و طرح دوستی با آنها افکنید در صورتی که آنان به کتابی که بر شما آمد یعنی قرآن حق سخت کافر شدند، رسول خدا و شما مؤمنان را به جرم ایمان به خدا از وطن خود آواره میکنند، پس نباید اگر شما برای جهاد در راه من و طلب رضا و خشنودی من بیرون آمدهاید پنهانی با آنها دوستی کنید، و من به اسرار نهان و اعمال آشکار شما داناترم، و هر که از شما چنین کند سخت به راه ضلالت شتافته است.
ای اهل ایمان! دشمنان من و دشمنان خودتان را دوستان خود مگیرید، شما با آنان اظهار دوستی می کنید، در حالی که آنان به طور یقین به آنچه از حق برای شما آمده کافرند، و پیامبر و شما را به خاطر ایمانتان به خدا که پروردگار شماست [از وطن] بیرون می کنند، [پس آنان را دوستان خود مگیرید] اگر برای جهاد در راه من و طلب خشنودیم بیرون آمده اید [چرا] مخفیانه به آنان پیام می دهید که دوستشان دارید؟ در حالی که من به آنچه پنهان می داشتید و آنچه آشکار کردید داناترم، و هر کس از شما با دشمنان من رابطه دوستی برقرار کند، مسلماً از راه راست منحرف شده است.
اى کسانى که ایمان آوردهاید، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى برمگیرید [به طورى] که با آنها اظهار دوستى کنید، و حال آنکه قطعاً به آن حقیقت که براى شما آمده کافرند [و] پیامبر [خدا] و شما را [از مکه] بیرون مىکنند که [چرا ]به خدا، پروردگارتان ایمان آوردهاید، اگر براى جهاد در راه من و طلب خشنودى من بیرون آمدهاید. [شما] پنهانى با آنان رابطه دوستى برقرار مىکنید در حالى که من به آنچه پنهان داشتید و آنچه آشکار نمودید داناترم. و هر کس از شما چنین کند، قطعاً از راه درست منحرف گردیده است.
اى کسانى که ایمان آوردهاید، دشمن من و دشمن خود را به دوستى اختیار مکنید. شما با آنان طرح دوستى مىافکنید و حال آنکه ایشان به سخن حقى که بر شما آمده است ایمان ندارند. و بدان سبب که به خدا، پروردگار خویش ایمان آورده بودید، پیامبر و شما را بیرون راندند. اگر براى جهاد در راه من و طلب رضاى من بیرون آمدهاید، در نهان با آنها دوستى مکنید؛ و من به هر چه پنهان مىدارید یا آشکار مىسازید آگاهترم. و هر که چنین کند، از راه راست منحرف گشته است.
ای کسانی که ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! شما نسبت به آنان اظهار محبّت میکنید، در حالی که آنها به آنچه از حقّ برای شما آمده کافر شدهاند و رسول اللّه و شما را به خاطر ایمان به خداوندی که پروردگار همه شماست از شهر و دیارتان بیرون میرانند؛ اگر شما برای جهاد در راه من و جلب خشنودیم هجرت کردهاید؛ (پیوند دوستی با آنان برقرار نسازید!) شما مخفیانه با آنها رابطه دوستی برقرار میکنید در حالی که من به آنچه پنهان یا آشکار میسازید از همه داناترم! و هر کس از شما چنین کاری کند، از راه راست گمراه شده است!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
O you who have faith! Do not take My enemy and your enemy for friends, [secretly] offering them affection, if you have set out for jihad in My way and to seek My pleasure, for they have certainly denied whatever has come to you of the truth, expelling the Apostle and you, because you have faith in Allah, your Lord. You secretly nourish affection for them, while I know well whatever you hide and whatever you disclose, and whoever among you does that has certainly strayed from the right way.
O you who believe! do not take My enemy and your enemy for friends: would you offer them love while they deny what has come to you of the truth, driving out the Apostle and yourselves because you believe in Allah, your Lord If you go forth struggling hard in My path and seeking My pleasure, would you manifest love to them And I know what you conceal and what you manifest; and whoever of you does this, he indeed has gone astray from the straight path.
O ye who believe! Choose not My enemy and your enemy for allies. Do ye give them friendship when they disbelieve in that truth which hath come unto you, driving out the messenger and you because ye believe in Allah, your Lord If ye have come forth to strive in My way and seeking My good pleasure, (show them not friendship). Do ye show friendship unto them in secret, when I am Best Aware of what ye hide and what ye proclaim And whosoever doeth it among you, he verily hath strayed from the right way.
O ye who believe! Take not my enemies and yours as friends (or protectors),- offering them (your) love, even though they have rejected the Truth that has come to you, and have (on the contrary) driven out the Prophet and yourselves (from your homes), (simply) because ye believe in Allah your Lord! If ye have come out to strive in My Way and to seek My Good Pleasure, (take them not as friends), holding secret converse of love (and friendship) with them: for I know full well all that ye conceal and all that ye reveal. And any of you that does this has strayed from the Straight Path.
معانی کلمات آیه
سواء: در اصل مصدر است به معنى برابرى، به معنى مساوى و وسط نیز آید (وصف و ظرف) (راغب).[۱]
نزول
«شیخ طوسى» گویند: این آیه درباره حاطب بن ابى بلتعه نازل شده موقعى که رسول خدا صلی الله علیه و آله قصد داشت، ناگهانى وارد مکه بشود و از خدا خواست که خبر آن در قریش انتشار نیابد و نیز دستور فرموده بود کسى از مدینه بیرون نرود.
حاطب به سوى اهل مکه نامه نوشت و آنان را از حمله ناگهانى پیامبر به مکه باخبر ساخت. خداوند موضوع نامه حاطب را به وسیله وحى به رسول خویش خبر داد. بعد از وحى مزبور رسول خدا صلی الله علیه و آله على و زبیر را خواست و فرمود: از مدینه بیرون بروند و کنیز سیاهى را که به طرف مکه روان است و نامه حاطب را به همراه دارد، دستگیر نمایند.
على و زبیر رفتند و کنیز را یافتند و نامه را از وى خواستند، کنیز منکر گردید. او را جستجو کردند، چیزى نیافتند. زبیر گفت: برگردیم، على گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: نامه نزد اوست باید از او بگیریم لذا على جلو آن کنیز آمد. فرمود: یا نامه را بدهد و یا با شمشیر گردن او را خواهد زد. کنیز ترسید به ناچار به على گفت: روى خود را برگرداند تا نامه را بدهد. وقتى که على برگشت نامه را از مخفى گاه خود بیرون آورد و به على داد. على و زبیر برگشتند و نامه را به رسول خدا صلی الله علیه و آله دادند. پیامبر دستور فرمود: که ندا کنند (الصّلوه جامعه).
مردم جمع شدند، پیامبر به منبر رفت و خطبه خواند سپس فرمود: ایها الناس از خدا خواسته بودم که اخبار ما را درباره قریش مکتوم بدارد تا این که ناگهان وارد مکه شویم ولى مردى از میان شما خبر ما را به اهل مکه نوشته بود و این نامه که در دست من است از او است سپس نامه را به مردم نشان داد و بعد فرمود: نویسنده این نامه از جا برخیزد و خود را معرفى کند.
کسى از جا برنخاست، براى بار دوم فرمود: باز کسى از جا برنخاست. براى بار سوم فرمود و اضافه نمود که اگر نویسنده نامه خود را معرفى نکند وحى خدا او را رسوا خواهد کرد. در اینجانب حاطب در حالى که مى لرزید از جا برخاست و گفت: یا رسول الله از موقعى که مسلمان شده ام، نفاق نورزیدم. پیامبر فرمود: پس چه چیز تو را به این کار وادار نمود. گفت: در مکه داراى اهل و خویشاوندان بودم. خواستم از این راه به آنان کمکى کرده باشم در این میان عمر برخاست و گفت: یا رسول الله اجازه بده گردن او را بزنم زیرا با این کار خود نفاق ورزیده است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: نه، او از اهل بدر است، شاید خداوند از گناه او چشم بپوشد سپس این آیه نازل گردید و خطاب در آیه مربوط به جمیع مؤمنین مى باشد.[۲]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سیمای سوره ممتحنه
این سوره در مدینه نازل شده و داراى سیزده آیه است. به خاطر آیه دهم که درباره امتحان زنان مهاجر است، آن را «ممتحنه» نام گذاردهاند.
محتواى این سوره دربارهى محبّت به خداوند متعال و نهى از دوستى با دشمنان اوست و به مسلمانان سفارش مىکند که حضرت ابراهیم علیه السلام را به عنوان الگوى خود قرار دهند و از او سرمشق بگیرند.
از میان یکصد و چهارده سورهى قرآن کریم، در آغاز نُه سوره به مسئله دشمنشناسى توجّه شده است؛ سورههاى برائت، احزاب، محمّد، ممتحنه، منافقون، معارج، بیّنه، کافرون و مسد.
در قرآن، آیات دشمنشناسى بیش از آیات الاحکام است. یکصد و نود و یک مرتبه واژهى «ضَلَّ»، پانصد و بیست و یک مرتبه واژهى «کفر»، سى و هفت مرتبه واژهى «نفاق» و چهل و پنج مرتبه واژهى «صدّ» آمده است.
جلد ۹ – صفحه ۵۷۰
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشندهى مهربان.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِی سَبِیلِی وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ «۱»
اى کسانى که ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خود را دوست نگیرید.
شما با آنان طرح دوستى مىافکنید، در حالى که آنان نسبت به حقّى که براى شما آمده است، کفر ورزیدهاند. (علاوه بر آن که) آنان شما و پیامبر را به خاطر ایمان به خدا که پروردگار شما است، (از مکّه) اخراج و آواره نمودهاند. اگر شما براى جهاد در راه من وطلب رضاى من (از وطن) بیرون آمدهاید (با آنان دوستى نکنید). شما مخفیانه دوستى خود را به آنان مىرسانید در حالى که من به آنچه مخفیانه و آنچه آشکارا انجام دهید آگاهترم و هر کس از شما چنین کند، قطعاً از راه راست گم گشته است.
نکته ها
کلمهى «عدو» هم به یک نفر و هم به گروهى از افراد اطلاق مىشود، ولى در اینجا مراد، گروه است؛ زیرا در مقابل آن، کلمهى «أَوْلِیاءَ» که جمع است، به کار رفته است. «۱»
«۱». تفسیر المیزان.
جلد ۹ – صفحه ۵۷۱
مراد از اخراج پیامبر صلى الله علیه و آله و مسلمانان، بدرفتارى با آنان بود تا جایى که پیامبر و مسلمانان براى رهایى از بدرفتارى کفّار، خودشان از مکّه خارج شدند. «۱»
در تفاسیر مىخوانیم: یکى از یاران پیامبر صلى الله علیه و آله، نامهاى را به زنى داد تا براى مشرکان مکّه ببرد و آنان را از تصمیم پیامبر صلى الله علیه و آله مبنى بر فتح مکّه آگاه کند.
جبرئیل، موضوع را به رسول اکرم خبر داد و پیامبر صلى الله علیه و آله، حضرت على علیه السلام، و جمع دیگرى را براى پس گرفتن نامه از آن زن، به سوى مکّه فرستاد و فرمود: «در فلان منطقه آن زن را خواهید یافت». گروه اعزامى حرکت کردند و در همان نقطهاى که پیامبر فرموده بود، آن زن را یافتند و سراغ نامه را از او گرفتند. زن از وجود چنین نامهاى اظهار بى اطلاعى کرد. بعضى از اصحاب، سخنان زن را باور کردند و خواستند به مدینه برگردند، امّا حضرت على علیه السلام فرمود: «نه جبرئیل به پیامبر دروغ گفته و نه آن حضرت به ما، بنابراین قطعاً نامهى مورد نظر در نزد این زن است». سپس شمشیر کشید که نامه را بگیرد. زن که مسئله را جدّى دید، نامه را از میان موهاى سرش بیرون آورد و آن را تحویل داد.
نامه را نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آوردند. حضرت، نویسندهى نامه- حاطب بن ابى بلتعه- را احضار و او را توبیخ کرد. حاطب گفت: من خائن نیستم ولى از آنجا که بستگانم در مکّه و در میان مشرکان به سر مىبرند، خواستم دل مشرکان را به دست بیاورم تا بستگانم در آسایش به سر برند. پیامبر صلى الله علیه و آله او را بخشیدند و این آیات نازل شد.
جالب این که این زن از مکّه به مدینه آمد و از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله تقاضاى کمک کرد. حضرت از او پرسید: آیا به اسلام ایمان آوردهاى؟ گفت: نه. فرمود: آیا از مکّه هجرت کردهاى تا به مهاجران ملحق شوى؟ گفت: نه. پرسید: پس چرا به مدینه آمدهاى؟ گفت: براى دریافت کمک از شما. حضرت فرمود: پس جوانانى که در مکّه دور تو بودند، چه شدند؟ (اشاره به این که تو در مکّه خواننده بودى و مشتریان جوان داشتى)! گفت: بعد از شکست مردم مکّه در
«۱». تفسیر المیزان.
جلد ۹ – صفحه ۵۷۲
جنگ بدر، دیگر کسى به سراغم نیامد (کنایه از عمق تأثیر شکست در روحیهى مردم).
حضرت دستور داد تا به او کمک کنند. (آرى، دستور کمک به غریبه گرچه کافر باشد). «۱»
از این ماجرا معلوم مىشود که حفظ اسرار نظامى به قدرى لازم است که حضرت على علیه السلام حامل نامه را به کشتن تهدید کرد و فرمود: «لاردن رأسک الى رسول الله صلى الله علیه و آله» «۲» سرت را براى رسول خدا مىفرستم!
دشمن شناسى
قرآن در آیات متعدّدى از برنامهها و توطئههاى دشمن خبر مىدهد و وظیفهى مسلمانان را به آنان گوشزد مىنماید:
الف) افکار و آرزوهاى دشمن:
«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَهً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا» «۳» قطعاً سختترین دشمنان اهل ایمان را یهودیان و مشرکان خواهى یافت.
«ما یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لَا الْمُشْرِکِینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ» «۴» نه کفّار از اهل کتاب ونه مشرکان، هیچ کدام دوست ندارند که از طرف پروردگارتان به شما هیچ خیرى برسد.
«وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ» «۵» آرزو دارند که شما نرمش نشان دهید تا با شما سازش کنند.
«وَدُّوا ما عَنِتُّمْ» «۶» آرزو دارند که شما در رنج قرار گیرید.
وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ … «۷» آرزو دارند که شما از اسلحه و سرمایه خود غافل شوید.
ب) توطئههاى دشمن:
«إِنَّهُمْ یَکِیدُونَ کَیْداً» «۸» مخالفان، هرگونه توطئهاى را بر ضدّ شما به کار مىبرند.
«یَشْتَرُونَ الضَّلالَهَ وَ یُرِیدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِیلَ» «۹» آنان گمراهى را مىخرند و مىخواهند
«۱». تفاسیر مجمعالبیان، روحالبیان، صافى، مراغى، المیزان و نمونه با اندکى تفاوت در نقل.
«۲». تفسیر المیزان.
«۳». مائده، ۸۲.
«۴». بقره، ۱۰۵.
«۵». قلم، ۹.
«۶». آل عمران، ۱۱۸.
«۷». نساء، ۱۰۲.
«۸». طارق، ۱۵.
«۹». نساء، ۴۴.
جلد ۹ – صفحه ۵۷۳
شما نیز گمراه شوید.
ج) رفتار دشمن:
«إِنَّ الْکافِرِینَ کانُوا لَکُمْ عَدُوًّا مُبِیناً» «۱» کافران دشمنان آشکار شمایند.
«یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا» «۲» با خدا و مؤمنان خدعه مىکنند.
«إِنْ یَثْقَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ أَعْداءً» «۳» اگر بر شما مسلّط شوند، دشمن شما مىگردند.
«آمِنُوا بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» «۴» به آنچه که بر مؤمنان نازل شده صبحگاهان ایمان بیاورید و شامگاهان از ایمان برگردید (تا شاید مؤمنان نیز در حقانیّت دین مردّد شده و) برگردند.
د) وظیفهى مسلمانان در برابر دشمن:
«هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ» «۵» آنان دشمنند پس از آنان حذر کن.
وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ … «۶» آنچه توان دارید براى مقابله با دشمن آماده کنید.
«لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالًا» «۷» غیر خودىها را محرم اسرار نگیرید که رعایت نمىکنند.
پیام ها
۱- جامعه ایمانى حق ندارد با دشمنان خدا، رابطه دوستانه و صمیمانه داشته باشد. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ»
۲- ایمان به خداوند با برقرارى پیوند دوستى با دشمن خدا سازگار نیست.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی … أَوْلِیاءَ
«۱». نساء، ۱۰۱.
«۲». بقره، ۹.
«۳». ممتحنه، ۲.
«۴». آل عمران، ۷۲.
«۵». منافقون، ۴.
«۶». انفال، ۶۰.
«۷». آل عمران، ۱۱۸.
جلد ۹ – صفحه ۵۷۴
۳- دشمن خدا در حقیقت دشمن مؤمنان نیز هست. «عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ»
۴- گرچه کفّار دشمن ما هستند، ولى دلیل اصلى متارکهى ما با آنان، دشمنى آنها با خداست. کلمهى «عَدُوِّی» قبل از «عَدُوَّکُمْ» آمده است.
۵- القاى مودّت و ابراز دوستى با دشمنان، جرأت آنان را در برابر مؤمنان بیشتر مىکند. «تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ»
۶- اوامر و نواهى خود را به طور مستدل بیان کنید. لا تَتَّخِذُوا … قَدْ کَفَرُوا … یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ
۷- در سیاست خارجى، برقرارى رابطه و قطع روابط باید بر اساس ملاکهاى دینى باشد. «لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ»
۸- دین از سیاست جدا نیست. (فرمان قطع رابطه با دشمنان یک دستور سیاسى است که در متن قرآن آمده است). «لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ»
۹- کفّار تنها در عقیده مخالف شما نیستند، بلکه کمر به حذف شما بستهاند.
کَفَرُوا … یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ
۱۰- دشمنى کفّار با شما به خاطر ایمان شما به خداست. «أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ»
۱۱- برقرارى رابطه با کفّار در صورتى جایز است که آنها به ارزشهاى شما احترام بگذارند و در صدد توطئه نباشند. لا تَتَّخِذُوا … قَدْ کَفَرُوا … یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ
۱۲- اسلام خواهان عزّت مسلمانان است. (اظهار مودّت به گروهى که به مکتب شما کافرند و بر ضدّ شما توطئه مىکنند، ذلّت است). «تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ»
۱۳- یک دل، دو دوستى بر نمىدارد. «إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِی سَبِیلِی وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ»
۱۴- جهاد باید خالصانه و براى خدا باشد. «جِهاداً فِی سَبِیلِی وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِی»
۱۵- خداوند از ارتباطات مخفیانه با کفّار آگاه است. «أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ»
۱۶- توجّه به علم خداوند، سبب کاهش گناهان است. «أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ»
۱۷- در تربیت، هم امر و هم نهى، «لا تَتَّخِذُوا» هم استدلال، «عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ» هم انگیزه. «یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ» و هم تهدید. «وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ»
۱۸- چه بسیارند مؤمنانى که بد عاقبت مىشوند. الَّذِینَ آمَنُوا … ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ
جلد ۹ – صفحه ۵۷۵
۱۹- چه بسیارند افرادى که در آغاز رزمنده بودند، ولى در اثر رابطه با دشمنان، بد عاقبت شدند. خَرَجْتُمْ جِهاداً فِی سَبِیلِی وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِی … ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ
۲۰- فکر تأمین منافع از طریق روابط سرّى با دشمنان دین، بیراهه رفتن و حرکتى بىفرجام است. «وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِی سَبِیلِی وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ «۱»
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا: اى کسانى که ایمان آوردید به خدا و رسول و قیامت، لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی: اتخاذ نکنید و فرانگیرید دشمنان من، وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ: و دشمنان خود را دوستان، و با ایشان طرح مصاحبت میفکنید.
شأن نزول: سال هشتم هجرت، دو سال بعد از مراجعت بدر، حضرت قصد مکه داشت به طریق اخفا، ساره کنیز ابى عمرو، مغنیه و نائحه بود در مکه. به مدینه آمد. حضرت از او استفسار فرمود که به جهت اسلام آوردن اینجا آمدى، گفت: نه. فرمود: به جهت مهاجرت، گفت: نه، بلکه به جهت طعام و لباس آمدهام، باز به مکه برمىگردم. فرمود: چرا از اهل مکه طعام نطلبیدى؟ گفت:
بعد از واقعه بدر، دیگر به نوحه و غناى من میل نکردند و چیزى به من ندادند.
حضرت فرزندان عبد المطلب را فرمود: او را چیزى بدهید. ایشان طعام و لباس و زاد و راحله به او دادند. بعد نزد حاطب بن ابى بلتعه آمد، نامهاى به او داد که:
اى اهل مکه بدانید رسول خدا قصد شما دارد، اسلحه را مهیا کنید براى قتال. و ده درهم به او داد گفت: این نامه را به اهل مکه برسان. ساره نامه را میان موى سرش پنهان نموده روانه شد.
جبرئیل نازل، و حضرت را اعلام نمود. پیغمبر، امیر المؤمنین علیه السّلام را با چند نفر فرستاد که نامه را از او بگیرید و بیاورید. در روضه خاخ او را یافتند.
از او طلب نامه نمودند، زن به گریه آمد و انکار نمود. آن چند نفر خواستند
جلد ۱۳ – صفحه ۱۲۳
برگردند. حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: پیغمبر دروغ نفرماید، آنچه فرموده به اخبار جبرئیل بوده. پس شمشیر از غلاف کشید به زن فرمود: مرا شناسى، به خدا اگر نامه را ندهى گردنت مىزنم. زن ترسید گفت: زنهار یابن ابى طالب، روى بگردان، نامه را به تو دهم. پس نامه را از میان موى سر خود بیرون آورد. حضرت نامه را خدمت پیغمبر آورد. حضرت به منبر خطبه خواند، فرمود: یکى از شما نامهاى به اهل مکه نوشته تا آنها را از قصد ما آگاه سازد. اگر برخیزد و اعتراف کند [فهو المراد]، و الا او را رسوا نمایم. سه مرتبه تکرار نمود. حاطب برخاست و گفت: یا رسول اللّه، من بودم و من بعد از اسلام نفاق نورزیدم و مودت و دوستى با آنها ننمودم. منشاء نامه آنکه در مکه قبیله ندارم، خواستم حقى بر اهل مکه پیدا کنم و مرا حمایت کنند. به روایتى حضرت فرمود او را از مسجد بیرون کنید. مردم دست به پشت او مىزدند تا به در مسجد، و او به حضرت نگاه مىکرد که شاید عطف توجه حضرت بدو شود.
آخر حضرت فرمود: او را بازگردانید و او را توبه داد. حق تعالى آیه شریفه نازل فرمود: اى اهل ایمان، فرانگیرید دشمن من و دشمن خود را دوست، و با آنها مودت ننمائید.
تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ: القا مىکنید و مىفرستید به سوى ایشان دوستى را به سبب مکاتبه، وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ: و حال آنکه بتحقیق کافر شدند به آنچه آمده است به شما، مِنَ الْحَقِ: از کلام حق و درست و راست که قرآن است، یا دین اسلام، یا کسى که سزاوار متابعت است، یعنى حضرت رسالت صلّى اللّه علیه و آله و سلّم. یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ: در حالتى که بیرون مىکنند پیغمبر را از مکه، وَ إِیَّاکُمْ: و شما را نیز، أَنْ تُؤْمِنُوا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 