پاورپوینت کامل آیه ۱ قلم ۸۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آیه ۱ قلم ۸۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیه ۱ قلم ۸۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آیه ۱ قلم ۸۸ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ ترجمه های فارسی
۲ ترجمه های انگلیسی(English translations)
۳ معانی کلمات آیه
۴ تفسیر آیه
۵ پانویس
۶ منابع
ترجمه های فارسی
ن (قسم به نون که شاید نام نور و ناصر حق یا لوح نور خداست) و قسم به قلم (علم فعلی ازلی) و آنچه (تا ابد در لوح محفوظ عالم) خواهند نگاشت.
ن، سوگند به قلم و آنچه می نویسند،
نون، سوگند به قلم و آنچه مىنویسند،
نون، سوگند به قلم و آنچه مىنویسند.
ن، سوگند به قلم و آنچه مینویسند،
ترجمه های انگلیسی(English translations)
Nun. By the Pen and what they write:
Noon. I swear by the pen and what the angels write,
Nun. By the pen and that which they write (therewith),
Nun. By the Pen and the (Record) which (men) write,-
معانی کلمات آیه
ن: از حرف مقطّعه است نظیر «ق» و «ص» و مانند آن که در اوائل سورهها آمده است، در باره حروف مقطعه در اوّل سوره اعراف سخن گفتهایم حرف نون حدود صد و بیست و نه بار در سوره قلم در ضمن کلمات آن آمده است.
قلم: آلت نوشتن. قلم (بر وزن عقل) به معنى قطع گوشه چیزى است مانند گرفتن ناخن و تراشیدن نى، در اقرب الموارد گوید: تا تراشیده نشود قلم نگویند.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ «۱» ما أَنْتَ بِنِعْمَهِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ «۲» وَ إِنَّ لَکَ لَأَجْراً غَیْرَ مَمْنُونٍ «۳» وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ «۴»
نون. به قلم و به آنچه مىنویسند سوگند. که تو به خاطر (لطف و) نعمت پروردگار دیوانه نیستى. و همانا براى تو پاداش بىپایان است. و حقّاً که تو بر اخلاق بزرگى استوارى.
نکته ها
«مَمْنُونٍ» اگر از «من» به معناى قطع باشد، به معناى پاداش بى انقطاع است و اگر از «منت» باشد به معناى آن است که الطاف الهى بدون منّت است. ظاهرا معناى اول منظور باشد، زیرا به رخ کشیدن نعمت از جانب خداوند عیب نیست، بلکه انگیزهاى براى شکر و اطاعت از او مىشود. «۱»
نقش قلم از نقش زبان، شمشیر، درهم و دینار، شهرت و فرزند بیشتر است. زیرا قلم تجربه قرنها را به هم منتقل مىکند و فرهنگ را رشد مىدهد. افراد را با قلم مىتوان خواب یا بیدار کرد. ملّتى را مىتوان با قلم، عزیز یا ذلیل کرد. قلم یک فریاد ساکت است. قلم سند رسمى است. قلم گزارشگر تاریخ است.
سوگند به قلم، نشانه فرهنگ و تمدن است. تکیه بر قلم، تکیه بر سند و استدلال است.
«۱». تفسیر راهنما.
جلد ۱۰ – صفحه ۱۶۹
رابطه با قلم رابطه با علم است. در میان تمام صداها، سه صدا امتیاز دارد: صداى قلم دانشمندان، صداى پاى مجاهدان و صداى چرخ ریسندگان. آرى، امّتى عزیز است که علم و قدرت و اقتصادش پویا باشد و اگر امروز بخواهیم این سه صدا را نقل کنیم، باید بگوییم:
صداى چاپخانه، توپخانه و کارخانه، یعنى قدرت فرهنگى، نظامى و اقتصادى.
قلمها و نوشتهها، حافظ علومند. در حدیث مىخوانیم: «قیدوا العلم بالکتابه» «۱»
کسى به قلم و نوشته سوگند یاد مىکند که در تمام عمرش یک سطر ننوشت: «لا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ» «۲». به قول حافظ:
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئلهآموز صد مدرّس شد
در نسبت جنون به افراد برجسته تعجب نکنید، قرآن مىفرماید: «کَذلِکَ ما أَتَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قالُوا ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ» «۳» هیچ پیامبرى به سراغ مردم نیامده، مگر آنکه به او گفتند: ساحر یا دیوانه است.
پاداشهاى الهى را ساده ننگرید. «أَجْرٌ کَبِیرٌ» «۴»*، «أَجْرٌ عَظِیمٌ» «۵»*، «أَجْرٍ کَرِیمٍ» «۶»*، «أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ» «۷»*، «أَجْراً حَسَناً» «۸»*، «أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ» «۹».*
اخلاق در اسلام
در میان صفات و ویژگىهاى پیامبر، قرآن بر اخلاق آن حضرت تکیه کرده و آن را «خلق عظیم» خوانده است. به همین مناسبت، سخنان برخى از پیشوایان دینى در این زمینه را از کتاب میزان الحکمه، باب خلق نقل و ترجمه مىکنیم.
حضرت على علیه السلام فرمود: «رب عزیز اذله خلقه و ذلیل اعزه خلقه» چه بسیارند عزیزانى که به خاطر بداخلاقى ذلیل مىشوند و ذلیلانى که به خاطر حُسن خلق عزیز مىشوند.
امام حسن علیه السلام فرمود: «حسن الخلق رأس کل بر» خوش اخلاقى سرآمد هر کار نیک است.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «انما تفسیر حسن الخلق ان اصاب الدنیا یرضى و ان لم یصبه لم یسخط»
«۱». بحارالانوار، ج ۲، ص ۵۲.
«۲». عنکبوت، ۴۸.
«۳». ذاریات، ۵۲.
«۴». هود، ۱۱.
«۵». آل عمران، ۱۷۳.
«۶». یس، ۱۱.
«۷». فصلت، ۸.
«۸». قلم، ۴.
«۹». نساء، ۱۰.
جلد ۱۰ – صفحه ۱۷۰
حسن خلق به این است که اگر کامیاب شدى راضى باشى و اگر نشدى عصبانى نشوى.
حضرت على علیه السلام فرمود: «ان العبد المسلم یبلغ بحسن خلقه درجه الصائم القائم» انسان در اثر حسن خلق به درجه نمازگزاران روزه دار مىرسد.
امام صادق علیه السلام فرمود: مکارم اخلاق ده چیز است: یقین، قناعت، صبر، شکر، حلم، حسن خلق، سخاوت، غیرت، شجاعت، جوانمردى.
حضرت على علیه السلام فرمود: «من مکارم الاخلاق، ان تصل من قطعک و تعطى من حرمک و تعفوا من ظلمک» از مکارم اخلاق آن است که هر کس با تو قطع رابطه کرد، تو با او رابطه برقرار کنى و اگر تو را محروم کرد، تو به او عطا کنى و اگر به تو ظلم نمود، او را عفو نمایى.
امام صادق علیه السلام فرمود: «الخلق الحسن یمیت الخطیئه کما تمیت الشمس الخبیث» اخلاق نیکو سبب نابودى گناهان است همانگونه که خورشید خباثت ها را مىمیراند.
همچنین فرمود: «حسن الخلق یثبت الموده» اخلاق نیکو علاقهها را محکم و استوار مىکند.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «خصلتان لا یجتمعان فى المؤمن، البخل و سوء الخلق» در افراد باایمان بخل و بداخلاقى جمع نمىشود.
به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله گفته شد: فلان زن، اهل عبادت ولى بداخلاق است و همسایهاش را با زبان مىرنجاند. حضرت فرمود: «لا خیر فیها هى من اهل النار» او اهل دوزخ است.
در روایات آمده است، هنگامى که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله سعدبن معاذ را دفن کرد. فرمود: به خاطر بداخلاقى او در منزل، فشار قبرى بر او وارد شد.
خُلق عظیم
کلمه خُلق به صفاتى گفته مىشود که با سرشت و خوى انسان عجین شده باشد و به رفتارهاى موسمى و موقّت گفته نمىشود. تفسیرهاى مختلفى درباره «خُلُقٍ عَظِیمٍ» شدهاست، از جمله:
الف) عایشه گوید: اخلاق پیامبر، متضمّن ۱۰ آیه اول سوره مؤمنون است و بالاتر از این مدح، مدحى نیست.
ب) مراد، تخلّق به اخلاق اسلام و طبع بزرگ است.
جلد ۱۰ – صفحه ۱۷۱
ج) مراد، صبر بر حق و تدبیر امور بر اقتضاى عقل است.
د) برخى از کتب لغت، خلق را به معناى دین و آئین گرفتهاند، چنان که در حدیثى از امام باقر علیه السلام مىخوانیم که آن حضرت فرمود: مراد از خلق عظیم آئین اسلام است. «۱»
ه) مراد، برخورد بزرگوارانه با مخالفان است. چنان که خداوند او را به این شیوه، مامور ساخته بود: «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ» «۲»
و) مراد، مکارم اخلاق است. چنانکه از آن حضرت روایت شده که فرمود: «انما بعثت لا تمم مکارم الاخلاق» و فرمود: «ادبنى ربى فاحسن تادیبى» «۳» پروردگارم مرا تربیت نمود و چه خوب تربیت نمود.
ز) عایشه درباره اخلاق پیامبر گفت: «کان خلقه القرآن» «۴» اخلاق پیامبر، تجسم قرآن بود.
مرحوم علامه طباطبایى در تفسیرالمیزان (ج ۶، ص ۱۸۳)، حدود ۲۷ صفحه در زمینه اخلاق و سنن و آداب زندگى پیامبر صلى الله علیه و آله روایاتى را نقل کرده است، که به برخى از آنها فهرست وار اشاره مىکنیم:
۱. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله خود کفش خود را مىدوخت.
۲. لباس خود را وصله مىزد.
۳. گوسفند را خودش مىدوشید.
۴. با بردگان، هم غذا مىشد.
۵. بر زمین مىنشست.
۶. بر الاغ سوار مىشد.
۷. حیا مانعش نمىشد که نیازهاى خود را از بازار تهیه کند.
۸. به توانگران و فقرا دست مىداد و دست خود را نمىکشید تا طرف دست خود را بکشد.
۹. به هرکس مىرسید، چه بزرگ و چه کوچک، سلام مىکرد.
۱۰. اگر چیزى تعارفش مىکردند، آنرا تحقیر نمىکرد، اگرچه یک خرماى پوسیده بود.
«۱». تفسیر نورالثقلین
«۲». اعراف، ۱۹۹.
«۳». تفسیر مجمع البیان
«۴». سنن النبىّ، علامه طباطبایى، ص ۵۶.
جلد ۱۰ – صفحه ۱۷۲
۱۱. کم خرج، کریم الطبع و خوش معاشرت بود.
۱۲. بدون اینکه قهقهه کند، همیشه تبسّمى بر لب داشت.
۱۳. بدون اینکه چهره درهم کشیده باشد، همیشه اندوهگین به نظر مىرسید.
۱۴. بدون اینکه از خود ذلتى نشان دهد، همواره متواضع بود.
۱۵. بدون اینکه اسراف ورزد، سَخىّ بود.
۱۶. بسیار دل نازک و مهربان بود.
۱۷. هرگز دست طمع بسوى چیزى دراز نکرد.
۱۸. هنگام بیرون رفتن از خانه، خود را در آینه مىدید، موى خود را شانه مىزد و چه بسا این کار را در برابر آب انجام مىداد.
۱۹. هیچ گاه در مقابل دیگران پاى خود را دراز نمىکرد.
۲۰. همواره بین دو کار، دشوارتر آن را انتخاب مىکرد.
۲۱. هیچ وقت به خاطر ظلمى که به او مىشد در صدد انتقام بر نمىآمد مگر آنکه محارم خدا هتک شود که به خاطر هتک حرمت خشم مىکرد.
۲۲. هیچ وقت در حال تکیه کردن غذا میل نکرد.
۲۳. هیچ وقت شخصى از او چیزى درخواست نکرد که جواب (نه) بشنود و حاجت حاجتمندان را رد نکرد.
۲۴. نمازش در عین تمامیّت، سبک و خطبهاش کوتاه بود.
۲۵. مردم، آن حضرت را به بوى خوشى که از او به مشام مىرسید، مىشناختند.
۲۶. وقتى در خانه مهمان داشت، اول کسى بود که شروع به غذا مىکرد و آخرین کسى بود که از غذا دست مىکشید تا مهمانان راحت غذا بخورند.
۲۷. بر سر سفره، همیشه از غذاى جلوى خود میل مىکرد.
۲۸. آب را با سه نفس مىآشامید.
۲۹. جز با دست راست چیزى نمىداد و نمىگرفت و غذا نمىخورد.
۳۰. وقتى دعا مىکرد، سه بار دعا مىکرد و وقتى سخن مىگفت در کلام خود تکرار نداشت.
جلد ۱۰ – صفحه ۱۷۳
۳۱. اگر اذن دخول به خانه مردم مىگرفت، سه بار تکرار مىکرد.
۳۲. کلامش روشن بود به طورى که هر شنوندهاى آنرا مىفهمید.
۳۳. نگاه خود را بین افرادى که در محضرش بودند تقسیم مىکرد.
۳۴. هر گاه با مردم سخن مىگفت، در حرف زدن تبسم مىکرد.
پیام ها
۱- سوگند به قلم به جاى سوگند به بیان، تشویق سوادآموزى و مقام دانش پژوهى است. (مبارزه با بیسوادى و ترغیب به نوشتن و خواندن از برنامههاى اولویّت دار اسلام است.) (والقلم و ما یسطرون)
۲- عصمت و مصونیّت پیامبر در سایه لطف الهى است. «ما أَنْتَ بِنِعْمَهِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ»
۳- آنچه در برابر فشار تهمت، انسان را پایدار مىکند توجه به لطف و پاداش الهى است. «إِنَّ لَکَ لَأَجْراً غَیْرَ مَمْنُونٍ»
۴- اگر از پاداش مردم چشم پوشى کنیم، به پاداش هاى پایدار الهى مىرسیم.
«لَأَجْراً غَیْرَ مَمْنُونٍ»
۵- پاداش ابدى براى کسى است که خُلق او عظیم باشد. لَأَجْراً غَیْرَ مَمْنُونٍ …. لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ
۶- تسلّط بر اخلاق عظیم، مقارن تسلط بر راه مستقیم است. «إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ» (و در جاى دیگر مىفرماید: «إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» «۱»)
۷- کمالات پیامبر با او عجین است، و او بر آنها تسلط دارد. «لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ»
۸- دفاع از شخصیتهاى مذهبى که مورد تهمت و تحقیر قرار مىگیرند، لازم است. «ما أَنْتَ بِنِعْمَهِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ- إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ»
«۱». یس، ۳- ۴.
تفسیر نور(۱۰جلدى)، ج۱۰، ص: ۱۷۴
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ «۱»
ن: در تفسیر این حرف مبارک، وجوهى است:
«۱» به نقل از نور الثقلین، جلد ۵، صفحه ۳۸۷.
جلد ۱۳ – صفحه ۲۶۰
۱- مفتاح اسم نور و ناصر.
۲- اشاره به کلمه (کن).
۳- اسم سوره تقدیر آنکه هذه «ن». و در حدیث مرفوع از حضرت رسالت صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرماید: «ن» لوحى است از نور.
۴- قسم است به نصرت حضرت عزت، مر انبیاء و مؤمنان را.
۵- اسم ماهى، و مراد اسم جنس. و تخصیص ذکر آن به اعتبار آنکه از آیات غریبه الهى است، چه در آب ایجاد، و در آب زندگانى؛ و اگر خارج شود، مىمیرد.
۶- اسم مبارک حضرت خاتم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم، چنانچه در کتاب خصال از حضرت صادق علیه السّلام فرمود: رسول خدا را ده اسم است: پنج در قرآن است و پنج در قرآن نیست. امّا آنها که در قرآن است عبارتند از: محمد، احمد، عبد اللّه، یس، ن. و پنج که در قرآن نیست: فاتح، خاتم، کاف، مقفى، حاشر. «۱» بنابراین یعنى: سوگند به جان تو اى پیغمبر، وَ الْقَلَمِ: و سوگند به قلم اعلا که از نور است، وَ ما یَسْطُرُونَ: و به آنچه مىنویسد حفظه بر بندگان از احکام وحى و به آنچه مأمور شوند.
در معانى الاخبار- ابن بابویه رحمه اللّه از حضرت صادق علیه السّلام فرمود: امّا «ن» نهرى است در بهشت، خداوند عز و جل فرمود: منجمد شو، پس گردید مداد یعنى (مرکّب)، بعد فرمود به قلم: بنویس، پس سطر نمود قلم در لوح محفوظ آنچه هست و آنچه شونده است تا روز قیامت. پس مداد مدادى است از نور، و قلم قلمى است از نور، و لوح لوحى است از نور. «۲» و از جلالت قلم است که جمیع کتب سماویه به آن نوشته شده، و ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 