پاورپوینت کامل آیه ۱ فاتحه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آیه ۱ فاتحه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیه ۱ فاتحه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آیه ۱ فاتحه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ ترجمه های فارسی
۲ ترجمه های انگلیسی(English translations)
۳ معانی کلمات آیه
۴ تفسیر آیه
۵ پانویس
۶ منابع

ترجمه های فارسی

به نام خداوند بخشنده مهربان

به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی.

به نام خداوند رحمتگر مهربان

به نام خداى بخشاینده مهربان‌

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

ترجمه های انگلیسی(English translations)

In the Name of Allah, the All-beneficent, the All-merciful.

In the name of Allah, the Beneficent, the Merciful

In the name of Allah, the Beneficent, the Merciful

In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful.

معانی کلمات آیه

اللَّه: اسمى است که فقط بر خداى تبارک و تعالى گفته مى‏شود به نظر بعضى اصل آن «اله» است همزه‏اش حذف شده و الف و لام بر آن اضافه گشته و لام در لام ادغام شده است، در این صورت معنى آن «معبود» است‏ [۱] فیروزآبادى در قاموس گوید اصح آنست که علم غیر مشتق است باید دانست در لفظ «اللَّه» صفت بخصوص از صفات حق تعالى در نظر نیست ولى التزاما به همه آنها دلالت دارد لذا گفته‏اند: اللَّه واجب الوجودى است که جامع همه صفات کمال است از آیه ۱۱۰ سوره اسراء معلوم مى‏شود که آن از اسماء حسنى است‏ [۲].

رحمن: صیغه مبالغه است از رحمت که دلالت بر کثرت و گسترش و احاطه رحمت دارد یعنى: خدایى که رحمتش همه موجودات را فرا گرفته‏ وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ (اعراف/ ۱۵۹) (رحمت عرضى).

رحیم: صفت مشبهه است و دلالت بر دوام و همیشه بودن رحمت دارد، یعنى: خدایى که رحمتش پیوسته و دائمى است (رحمت طولى).[۳]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)

«۱» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‌

به نام خداوند بخشنده‌ى مهربان.

نکته ها

در میان اقوام و ملل مختلف، رسم است که کارهاى مهم و با ارزش را به نام بزرگى از بزرگان خویش که مورد احترام و علاقه‌ى آنهاست، شروع مى‌کنند تا آن کار میمون و مبارک گردد و به انجام رسد. البتّه آنان بر اساس اعتقادات صحیح یا فاسد خویش عمل مى‌کنند.

گاهى به نام بت‌ها وطاغوت‌ها وگاهى با نام خدا و به دست اولیاى خدا، کار را شروع مى‌کنند.

چنانکه در جنگ خندق، اوّلین کلنگ را رسول خدا صلى الله علیه و آله بر زمین زد. «۱»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» سر آغاز کتاب الهى است. «بِسْمِ اللَّهِ» نه تنها در ابتداى قرآن، بلکه در آغاز تمام کتاب‌هاى آسمانى بوده است. در سر لوحه‌ى کار و عمل همه‌ى انبیا «بِسْمِ اللَّهِ» قرار داشت. وقتى کشتى حضرت نوح در میان امواج طوفان به راه افتاد، نوح علیه السلام به یاران خود گفت: سوار شوید که‌ «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» «۲» یعنى حرکت و توقّف این کشتى با نام خداست. حضرت سلیمان علیه السلام نیز وقتى ملکه سبا را به ایمان فراخواند، دعوتنامه خود را با جمله‌ى‌ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» «۳» آغاز نمود.

حضرت على علیه السلام فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ»، مایه برکت کارها و ترک آن موجب نافرجامى است.

همچنین آن حضرت به شخصى که جمله‌ى «بسم اللَّه» را مى‌نوشت، فرمود: «جودها» آنرا نیکو بنویس. «۴»

بر زبان آوردن‌ «بِسْمِ اللَّهِ» در شروع هر کارى سفارش شده است؛ در خوردن و خوابیدن‌

«۱». بحار، ج ۲۰ ص ۲۱۸.

«۲». هود، ۴۱.

«۳». نمل، ۳۰.

«۴». کنزالعمّال، ح ۲۹۵۵۸.

جلد ۱ – صفحه ۲۳

ونوشتن، سوارشدن بر مرکب ومسافرت وبسیارى کارهاى دیگر. حتّى اگر حیوانى بدون نام خدا ذبح شود، مصرف گوشت آن حرام است و این رمز آن است که خوراک انسان‌هاى هدف‌دار و موحّد نیز باید جهت الهى داشته باشد.

در حدیث مى‌خوانیم: «بِسْمِ اللَّهِ» را فراموش نکن، حتّى در نوشتن یک بیت شعر. و روایاتى در پاداش کسى که اوّلین بار «بسم اللَّه» را به کودک یاد بدهد، وارد شده است. «۱»

سؤال: چرا در شروع هر کارى‌ «بِسْمِ اللَّهِ» سفارش شده است؟

پاسخ: «بِسْمِ اللَّهِ»* آرم ونشانه‌ى مسلمانى است وباید همه کارهاى او رنگ الهى داشته باشد.

همان گونه که محصولات و کالاهاى ساخت یک کارخانه، آرم و علامت آن کارخانه را دارد؛ خواه به صورت جزیى باشد یا کلّى. مثلًا یک کارخانه چینى سازى، علامت خود را روى تمام ظروف مى‌زند، خواه ظرف‌هاى بزرگ باشد یا ظرف‌هاى کوچک. یا اینکه پرچم هر کشورى هم بر فراز ادارات و مدارس و پادگان‌هاى آن کشور است و هم بر فراز کشتى‌هاى آن کشور در دریاها، و هم بر روى میز ادارى کارمندان.

سؤال: آیا «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» آیه‌اى مستقل است؟

پاسخ: به اعتقاد اهل‌بیت رسول اللّه علیهم السلام که صد سال سابقه بر سایر رهبران فقهى مذاهب دارند و در راه خدا به شهادت رسیده و در قرآن نیز عصمت و پاکى آنها به صراحت بیان شده است، آیه‌ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» آیه‌اى مستقل و جزء قرآن است. فخر رازى در تفسیر خویش شانزده دلیل آورده که «بسم اللَّه» جزء سوره است. آلوسى نیز همین اعتقاد را دارد. در مسند احمد نیز «بسم اللَّه» جزء سوره شمرده شده است. «۲» برخى از افراد که بسم‌اللَّه را جزء سوره ندانسته و یا در نماز آن را ترک کرده‌اند، مورد اعتراض واقع شده‌اند. در مستدرک حاکم آمده است: روزى معاویه در نماز «بسم اللَّه» نگفت، مردم به او اعتراض کردند که «أ سرقت أم نیست»، آیه را دزدیدى یا فراموش کردى؟! «۳»

امامان معصوم علیهم السلام اصرار داشتند که در نماز، بسم‌اللَّه را بلند بگویند. امام باقر علیه السلام در مورد

«۱». تفسیربرهان، ج ۱، ص ۴۳.

«۲». مسند احمد، ج ۳، ص ۱۷۷ و ج ۴، ص ۸۵.

«۳». مستدرک، ج ۳، ص ۲۳۳.

جلد ۱ – صفحه ۲۴

کسانى که «بسم‌اللَّه» را در نماز نمى‌خواندند و یا جزء سوره نمى‌شمردند، مى‌فرمود: «سرقوا اکرم آیه» «۱» بهترین آیه قرآن را به سرقت بردند. در سنن بیهقى در ضمن حدیثى آمده است: چرا بعضى «بسم‌اللَّه» را جزء سوره قرار نداده‌اند! «۲»

شهید مطهّرى قدس سره در تفسیر سوره حمد، ابن عباس، عاصم، کسایى، ابن‌عمر، ابن‌زبیر، عطاء، ابن‌طاووس، فخررازى وسیوطى را از جمله کسانى معرّفى مى‌کند که بسم اللَّه را جزء سوره مى‌دانستند.

در تفسیر قرطبى از امام صادق علیه السلام نقل شده است: «بسم‌اللَّه» تاج سوره‌هاست. تنها در آغاز سوره برائت (سوره توبه) «بسم‌اللَّه» نیامده و این به فرموده حضرت على علیه السلام به خاطر آن است که «بسم الله» کلمه امان و رحمت است، واعلام برائت از کفّار و مشرکان، با اظهار محبّت ورحمت سازگار نیست. «۳»

سیماى‌ «بِسْمِ اللَّهِ»

۱. «بِسْمِ اللَّهِ» نشانگر رنگ وصبغه‌ى الهى وبیانگر جهت‌گیرى توحیدى ماست. «۴»

۲. «بِسْمِ اللَّهِ» رمز توحید است وذکر نام دیگران به جاى آن رمز کفر، و قرین کردن نام خدا بانام دیگران، نشانه‌ى شرک. نه در کنار نام خدا، نام دیگرى را ببریم ونه به جاى نام او. «۵»

۳. «بِسْمِ اللَّهِ» رمز بقا ودوام است. زیرا هرچه رنگ خدایى نداشته باشد، فانى است. «۶»

۴. «بِسْمِ اللَّهِ» رمز عشق به خدا وتوکّل به اوست. به کسى‌که رحمان و رحیم است عشق مى‌ورزیم و کارمان را با توکّل به او آغاز مى‌کنیم، که بردن نام او سبب جلب رحمت است.

۵. «بسم‌اللَّه» رمز خروج از تکبّر و اظهار عجز به درگاه الهى است.

۶. «بسم‌اللَّه» گام اوّل در مسیر بندگى و عبودیّت است.

«۱». بحار، ج ۸۵، ص ۲۰.

«۲». سنن بیهقى، ج ۲، ص ۵۰.

«۳». تفسیر مجمع‌البیان و فخررازى.

«۴». امام رضا علیه السلام مى‌فرماید: بسم‌اللَّه یعنى نشان بندگى خدا را بر خود مى‌نهم. تفسیر نورالثقلین.

«۵». نه فقط ذات او، بلکه نام او نیز از هر شریکى منزّه است؛ «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى» حتّى شروع کردن کار به نام خدا و محمد صلى الله علیه و آله ممنوع است. اثبات‌الهداه، ج ۷، ص ۴۸۲.

«۶». «کُلُّ شَیْ‌ءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ» قصص، ۸۸.

جلد ۱ – صفحه ۲۵

۷. «بسم‌اللَّه» مایه فرار شیطان است. کسى که خدا را همراه داشت، شیطان در او مؤثّر نمى‌افتد.

۸. «بسم‌اللَّه» عامل قداست یافتن کارها و بیمه کردن آنهاست.

۹. «بسم‌اللَّه» ذکر خداست، یعنى خدایا! من تو را فراموش نکرده‌ام.

۱۰. «بسم‌اللَّه» بیانگر انگیزه ماست، یعنى خدایا هدفم تو هستى نه مردم، نه طاغوت‌ها ونه جلوه‌ها و نه هوس‌ها.

۱۱. امام رضا علیه السلام فرمود: «بسم‌اللَّه» به اسم اعظم الهى، از سیاهى چشم به سفیدى آن نزدیک‌تر است. «۱»

پیام ها

۱- «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» در آغاز سوره، رمز آن است که مطالب سوره، از مبدأ حقّ و مظهر رحمت نازل شده است.

۲- «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» در آغاز کتاب آسمانى، یعنى هدایت تنها با استعانت از او محقّق مى‌شود. «۲»

۳- «بِسْمِ اللَّهِ» کلامى که سخن خداوند با مردم و سخن مردم با خدا، با آن شروع مى‌شود.

۴- رحمت الهى همچون ذات او ابدى و همیشگى است. «اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»

۵- بیان رحمت الهى در قالب‌هاى گوناگون، نشانه‌ى اصرار بر رحمت است. (هم قالب «رحمن»، هم قالب «رحیم») «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»

۶- شاید آوردن کلمه رحمان و رحیم در آغاز کتاب، نشانه این باشد که قرآن جلوه‌اى از رحمت الهى است، همان گونه که اصل آفرینش و بعثت جلوه‌

«۱». تفسیر راهنما.

«۲». شاید معناى اینکه مى‌گویند: تمام قرآن در سوره حمد، و تمام سوره حمد در بسم‌اللَّه، و تمام بسم‌اللَّه در حرف (باء) خلاصه مى‌شود، این باشد که آفرینش هستى و هدایت آن، همه با استمداد از اوست. چنانکه رسالت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نیز با نام او آغاز گردید. «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ»

جلد ۱ – صفحه ۲۶

لطف ورحمت اوست. «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ «۱»

بنام خداى بخشنده مهربان در منهج: مروى است که خداى تعالى صد و چهار کتاب از آسمان نازل فرموده که از میان آنها تورات و انجیل و زبور و قرآن را برگزید و علوم جمیع کتب را در آن درج، و بعد از میان این چهار کتاب قرآن را اختیار و تمام برکات و ثواب و علوم را در قرآن منطوى ساخت، و آنگاه جمیع علوم و برکات و حقایق قرآن را در سوره‌هاى مفصله منطوى ساخت، و همه آن معارف و برکات و مثوبات را در سوره فاتحه الکتاب جمع فرمود. پس هر که این سوره مبارکه را بخواند، چنان است که تمام کتب سماوى را تلاوت نموده است. و اطلاع بر معنى آن، مانند اطلاع بر جمیع کتب است. «۱» و لذا ابن عباس روایت نموده از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام که فرمود: لو کتبت معانى الفاتحه لا و قرت سبعین بعیرا «۲» یعنى: اگر بنویسم معانى و حقائق فاتحه را، هر آینه هفتاد شتر از شرح آن بار شود.

و نیز ابن عباس نقل نموده که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام از اول شب تا وقت صبح براى من تفسیر فاتحه الکتاب مى‌فرمود و هنوز از تفسیر باء نگذشته بود. بعد از آن فرمود: انا نقطه تحت الباء: من نقطه زیر باء مى‌باشم، یعنى نقطه و مرکز علوم اولین و آخرین هستم. «۳» بزرگان تحقیقى در این قسمت نموده‌اند.

تفسیر اللّه: لفظ جلاله «اللّه» نام نامى ذات واجب الوجود بالذات است‌

«۱» منهج الصادقین، جلد اوّل، صفحه ۲۳- تفسیر بصائر، جلد اوّل صفحه ۲۴، بنقل از مدارک التنزیل (با اندکى تفاوت)

«۲» تفسیر برهان، جلد اوّل صفحه ۳، حدیث دوّم (با اختلاف اندکى در تعبیر)

«۳» تفسیر بصائر، جلد اوّل، صفحه ۱۸۷ و ۱۸۸ بنقل از ینابیع الموده، صفحه ۶۹ و ۴۰۸.

تفسیر اثنا عشرى، ج‌۱، ص: ۳۱

که مستجمع تمام صفات کمالیّه و منزه از کلیه نقایص و قابل پرستش و ستایش باشد. پس تمام اسماء و صفات حسنى در لفظ جلاله مندرج، و لذا اعظم اسماء الهى است؛ چنانچه در تفسیر صافى از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام مروى است که فرمود: اللّه اعظم اسم من اسماء اللّه عزّ و جلّ لا یسمّى به غیره. «۱» و ابن بابویه در معانى الاخبار در ذیل حدیثى از حضرت امام حسن عسکرى علیه السّلام روایت نموده که در معنى «بسم اللّه» فرمود: استعانت جویم بر تمام امور به خدائى که سزاوار پرستش نیست مگر ذات او؛ فریاد رسى که هرگاه اغاثه شود و اجابت کننده‌اى که هرگاه خوانده شود.

این همان مطلبى است که شخصى از حضرت صادق علیه السّلام سؤال نمود که: مرا دلالت نما بر خدا، چیست او. پس به تحقیق زیاد شده است مجادله مجادله کنندگان و مرا متحیر ساختند؟ حضرت فرمود: اى بنده خدا، آیا کشتى هرگز سوار شده‌اى؟ عرض کرد: بلى. فرمود: آیا کشتى‌ات شکسته شده زمانى که کشتى دیگر براى نجات نباشد و شناورى هم نباشد تا تو را رهائى دهد؟ عرض کرد: بلى. فرمود آیا تعلق دارد قلب تو در آن زمان به اینکه شیئى قادر باشد بر اینکه تو را از ورطه هلاکت خلاص کند؟ عرض کرد: بلى. فرمود: همان شی‌ء اللّه قادر است بر نجات دادن وقتى که نجات دهنده‌اى نباشد و قادر است بر فریادرسى زمانى که فریادرسى نباشد. «۲» تفسیر رحمن و رحیم: در منهج از حضرت صادق علیه السّلام مروى است که فرمود: «رحمن» اسمش خاص است، یعنى لفظ آن را بر غیر خدا اطلاق نکنند؛ و لذا بعد از اسم مخصوصه جلاله واقع شده و وصف آن عام است که مطلق بخشش باشد در دنیا. «رحیم» اسمش عام که بر غیر خدا

«۱» تفسیر صافى (طبع لبنان)، جلد اوّل صفحه ۸۱.

«۲» تفسیر برهان، جلد اوّل صفحه ۴۵، حدیث هشتم.

تفسیر اثنا عشرى، ج‌۱، ص: ۳۲

اطلاق نمایند، لکن وصفش خاص است که مطلق بخشش باشد در آخرت‌ «۱». و حضرت عیسى بن مریم علیه السّلام فرمود: الرّحمن رحمن الدّنیا و الرّحیم رحیم الاخره. و از تابعین صحابه منقول است که ذات سبحانى «رحمن» است نسبت به جمیع مردمان از مؤمن و کافر و نیکوکار و معصیت کار، یعنى خالق و رازق همه مى‌باشد؛ و «رحیم» است نسبت به مؤمنین، با این توجه که توفیق دهنده ایشان است در طاعت و عبادت و آمرزنده گناهان و معطى ثواب به آنها در آخرت. و لذا محققین فرموده‌اند رحمت الهیه بر دو قسم است: رحمت رحمانیه که شامل مؤمن و کافر مى‌شود، و رحمت رحیمیه که اختصاص دارد به مؤمن فقط.

تبصره: اسماء و صفات الهى مانند رحیم و رءوف و لطیف و قهار به اعتبار غایات افعال باشد، نه مبادى که انفعالات است؛ مثلا رحمت و رأفت ناشى گردد از رقّت قلب، و همچنین غضب منشأش التهاب نفس و هر دو مستلزم تغییر حال؛ و ذات سبحانى متعالى است از تغیّر و حدوث و انقلاب. تعالى اللّه عن ذلک علوّا کبیرا. پس بنابراین «رحیم»، یعنى لازمه رحمت را که احسان و انعام است به بندگان عطا فرماید، از نعمت وجود و بقا و رزق و صحت و امنیت و آسایش و سایر مراحم؛ و نسبت به غضب و سخط لازمه آنها را که زجر و عقاب و نکال است، وارد سازد. و بر این قیاس تمام اسماء صفات الهى به اعتبار لوازم و آثار مى‌باشد.

فوائد بسم اللّه: شمه‌اى از اخبار و آثار در فضیلت «بسم اللّه» بیان مى‌شود:

۱- تفسیر برهان: باسناده عن على بن موسى الرضا علیه السّلام قال:

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم اقرب الى اسم اللّه الاعظم من سواد العین الى بیاضها. «۲» فرمود حضرت رضا علیه السّلام: «بسم اللّه» نزدیکتر است به اسم‌

«۱» تفسیر مجمع البیان، جلد اوّل، صفحه ۲۰۱.

«۲» تفسیر برهان، جلد اوّل، صفحه ۴۱ حدیث نهم.

تفسیر اثنا عشرى، ج‌۱، ص: ۳۳

خداى اعظم از سیاهى چشم به سفیدى آن.

۲- قال النبى صلّى اللّه علیه و آله و سلّم: اذا قال المعلّم للصّبىّ بسم اللّه الرّحمن الرّحیم، کتب اللّه برائه للصّبىّ و برائه لابویه و برائه للمعلّم. «۱» فرمود حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم: هرگاه معلم به طفل تعلیم دهد «بسم اللّه» را، بنویسد خدا برائتى براى بچه و براى پدر و مادر او و برائتى براى معلم.

۳- هر که در وقت طعام «بسم اللّه» گوید، شیطان دور شود و اگر نگوید، با او مشغول شود. «۲» ۴- هرکه در وقت جامه کندن «بسم اللّه» گوید، حایلى واقع شود میان چشم شیاطین و عورت او.

۵- قال النبى صلّى اللّه علیه و آله و سلّم: کلّ امر ذى بال لم یبدء ببسم اللّه فهو ابتر. «۳» فرمود حضرت پیغمبر: هر امرى که ابتدا نشود به «بسم اللّه»، دنباله نخواهد داشت و به آخر نرسد.

روزى حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به قبرستان گذر کرد و نزدیک قبرى رسید، اصحاب را فرمود: به تعجیل بگذرید. ایشان به عجله گذشتند. در مراجعت چون به آنجا رسیدند، خواستند عجله کنند، حضرت نهى فرمود. سبب را پرسیدند، فرمود: وقت رفتن شخصى را عذاب مى‌کردند و من طاقت فریاد او را نداشتم؛ حال خدا بر او رحمت فرمود. جهت را سؤال نمودند، فرمود: مردى فاسق به سبب معصیت تا این ساعت معذب بود؛ طفلى از او باقى، او را به مکتب، و معلم او را تعلیم «بسم اللّه» و کودک به زبان جارى کرد، خطاب رسید: عذاب را از او بردارید.

۶- منقول است که قیصر روم را دردسرى عارض، اطبا از معالجه آن‌

«۱» تفسیر برهان، جلد اوّل، صفحه ۴۳ حدیث ۳۲.

«۲» فروع کافى، جلد ۶، کتاب الاطعمه، صفحه ۲۹۴، حدیث ۱۱.

«۳» تفسیر صافى، جلد اوّل صفحه ۸۳.

تفسیر اثنا عشرى، ج‌۱، ص: ۳۴

عاجز شدند، نامه‌اى خدمت حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام براى رفعش عرضه داشت؛ حضرت طاقیه‌اى را فرستاد تا به سر نهاد، فورا شفا یافت. آن را شکافته «بسم اللّه» دید، دانست شفاى او به این کلمه مبارکه حاصل شده فى الحال مسلمان شد.

چون «بسم اللّه» استفتاح است به اسم منعم حقیقى، و اعتراف به الهیت سبحانى، و التذاذ به ذکر و فضل و رحمت او، و این باعث اشتغال نفس است به شکرگزارى و سپاسدارى به حمد و ثناى او؛ لذا بعد از «بسم اللّه» طریق کیفیت «حمد» را تلقین بندگان فرماید:

تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ «۱»

ترجمه‌

بنام خداوند بخشنده مهربان.

تفسیر

در صافى از تفسیر امام علیه السلام و توحید صدوق نقل فرموده که حضرت امیر المؤمنین (ع) فرمود او است خداوندى که ملتجى میشود باو هر مخلوقى در وقت حاجت و شدت که منقطع شده باشد امید او از هر کسى جز او و قطع شده باشد اسباب از هر کس که سواى او است میگوید بسم اللّه یعنى کمک میجویم در تمام امورم از خداوندى که سزاوار نیست بندگى مگر براى او، آنخداوندیکه دادخواه است چون از او دادخواهى کنند و اجابت کننده است وقتى که او را بخوانند.

شرح اللّه نام مبارک خداوند است که جامع صفات کمال و منزه از هر عیب و نقص است و از این باب است که از امیر المؤمنین (ع) نقل شده که فرمود اللّه اسم اعظم الهى است: زیرا دلالت بر تمام اسماء و صفات الهى دارد و سایر اسماء هر یک اشاره بمرتبه از مراتب وجود او است، تعالى شأنه و تقدست اسمائه، و در باب فرق بین دو اسم مبارک رحمن و رحیم اخبار و اقوال مفسرین مختلف است بنظر حقیر بهترین مبین روایتى است که از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود الرحمن اسم خاص است براى صفت عام و الرحیم اسم عام است براى صفت خاص یعنى رحمن اسمى است که سزاوار نیست اطلاق آن بر غیر خداوند زیرا دلالت کند بر معنى عام که مهربانى بتمام موجودات باشد که بهر موجودى خلعت هستى پوشیده و بکمال لائق خود رسانده و خوان نعمت خود را در تمام عوالم وجود گسترده، و این عموم رحمت و کمال رأفت واضح است که مخصوص بخداوند است، و رحیم اسمى است که اطلاق آن بر غیر خداوند هم سزاوار است، زیرا دلالت دارد بر صفت خاص که آن صفت در غیر خداوند عبارت از حد و مرتبه رحم و مهربانى هر موجودى است و در خداوند عبارت از توفیق در دنیا و دین است که نتیجه آن آمرزش در آخرت است و این فضل و کرم اختصاص باهل ایمان دارد.

جلد ۱ صفحه ۴

تحقیق بنظر حقیر این دو اسم مبارک هر دو صفت مشبّهه مبنى براى مبالغه است و یک معنى دارد و براى تأکید ذکر شده است چون یکى از نکات مهمه بلاغتى آنستکه متکلم در اول خطاب مالک قلوب مخاطبین شود و اظهار محبت تام و تمام بانها نماید بلکه مدعى محبت آنها بخود شود، چنانچه حضرت سجاد (ع) در اول خطبه شام فرمود خداوند بما علم و حلم و فصاحت و شجاعت و سماحت عطا فرمود و محبت ما را در دل‌هاى اهل ایمان جاى داد و در صورتى که مقام اقتضاء تثبیت و تسجیل امر را دارد تکرار معنى بالفاظ مترادفه مخل بفصاحت نیست بلکه مؤکد است و اینکه در روایات و تفاسیر ذکر فرق شده براى رفع توهم تکرار مخل بفصاحت بیان مصداق فرموده‌اند چنانچه متعارف در محاوره با اهل لسان است و معلوم است که مهربانى پروردگار در دنیا خلعت هستى و روزى دادن است و در آخرت آمرزش و بهشت جاوید و هر دو از لوازم کمال رحمت و رحمانیت است و لهذا رحمت رحمانیّه و رحیمیه گویند و قدر مشترک را رحمت گیرند و در این بیانات تعبیر بلازم شده است ولى مفهوم یکى است و این وجه جمع بین اقوال و اخبار مختلفه این باب است، نهایت آنکه چون رحمن یک حرف اضافه دارد اشاره برحمت غیر متناهیه گرفته‌اند و در غیر خداوند استعمال نمیشود.

تنبیه در خبر است از مولاى متقیان و امیر مؤمنان که فرمود همانا قرآن تمامى در باء بسم اللّه است و من نقطه زیر آن بائم: و این براى آنستکه اجمال معانى قرآن در سوره مبارکه حمد است که بمنزله فهرست معارف قرآنیّه است و شاید بهمین سبب با آنکه در مدینه نازل شده است در اول قرآن ضبط شده و تمام معانى حمد در این آیه شریفه بنحو اجمال مندرج است و باین جهت مطلع الشمس کلام الهى گشته بلکه مائز هر سوره از سوره دیگر است چنانچه از امیر المؤمنین (ع) نقل شده که فرمود بسم اللّه الرحمن الرحیم در اول هر سوره آیه است از آن سوره خداوند هیچ سوره را بر نبى اکرم نفرستاد مگر آنکه مصّدر بود باین آیه مبارکه و در کافى از امام باقر (ع) نقل فرموده که بسم اللّه الرحمن الرحیم اول هر کتابى است که از آسمان نازل شده و چون این آیه را تلاوت کنى باکى نیست اگر استعاذه ننمائى و محفوظ خواهى بود از آفات ارضى و سماوى انشاء اللّه تعالى، و از حضرت ختمى مرتبت مروى است که خداوند فرمود هر امر خطیرى که در ابتداء آن بسم اللّه الرحمن الرحیم ذکر نشود ناتمام خواهد ماند و از

جلد ۱ صفحه ۵

حضرت باقر (ع) نقل شده که فرمود دزدیدند یعنى اهل خلاف گرامى‌ترین آیه را از کتاب خداوند که آن بسم اللّه الرحمن الرحیم است سزاوار است تبرک جسته شود بآن در اول هر امر خواه بزرگ باشد خواه کوچک خلاصه آنکه این مزیّت براى مقام جامعیت این آیه شریفه است و تمام معانى این آیه مبارکه در اسم مقدس اللّه بنحو اجمال در عین کشف تفصیلى جمع است و لفظ باء مظهر سببیت مسبب الاسباب است در عالم لفظ و امتیاز باء از حروف مشابهه بآن بنقطه زیرین است، و مظهر تام و تمام مسبب الاسباب در تمام عوالم وجود سر سلسله خاندان نبوت و طهارت است بکم فتح اللّه و بکم یختم چنانچه اگر دیده بصیرت شخص باز شود و قرآن را بوجود نورانى مشاهده نماید تمام حقائق موجودات عالم بآن نور برایش مشهود میشود و در این مقام که قرآن نور محض و بیاض خالص است مى‌بیند که تمام آنحقائق در سوره حمد جمع و تمام آن حقیقت و نورانیت در آیه مبارکه مکشوف و امیر المؤمنین (ع) نقطه زیر باء و امام مبین است و تمامى موجودات در آن نقطه جمعند و از شعاع آن خلعت هستى گرفته و در بارگاه انس جاى گزینند خداوند بما دیده بصیرت عنایت فرماید انشاء اللّه تعالى.

ایقاظ اى برادر عزیز از فضل و رحمت الهى مأیوس مباش و سعى کن باین مقام برسى چون یأس از رحمت الهى از معاصى کبیره است خداوند بر طبق روایات معصومین، صد جزء رحمت دارد که یک جزء آنرا بر تمام کائنات از اوّلین و آخرین قسمت نموده و از آن یک جزء است رحمت و مهربانى انبیا و اولیا بر امم و شیعیان خودشان و محبت پدران و مادران و خویشاوندان بر اولاد و نزدیکان خود و عطوفت چرندگان و پرندگان بر موالیدشان، این جوهر قدسى که در وجود تو جاى گزین شده امانت الهى است هشیار باش و بى‌مصرف خرج مکن در تهذیب اخلاق بکوش و لوح دل را از زنگار معاصى بشوى تا مظهر جلوه رحمانى و مظهر انوار قرآنى شود و باسرار الهى واقف گردد تا مصداق آیه شریفه و لکن جعلناه نورا نهدى به من نشاء من عبادنا باشى و مقام مقدس علوى را مشاهده نمائى تو ملک بودى فردوس برین جایت بود آدم آورد درین دیر خراب آبادت.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)

بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِیم‌ِ «۱»

الحَمدُ لِلّه‌ِ رَب‌ِّ العالَمِین‌َ «۲» الرَّحمن‌ِ الرَّحِیم‌ِ «۳» مالِک‌ِ یَوم‌ِ الدِّین‌ِ «۴» إِیّاک‌َ نَعبُدُ وَ إِیّاک‌َ نَستَعِین‌ُ «۵»

اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِیم‌َ «۶» صِراطَ الَّذِین‌َ أَنعَمت‌َ عَلَیهِم‌ غَیرِ المَغضُوب‌ِ عَلَیهِم‌ وَ ‌لا‌ الضّالِّین‌َ «۷»

‌سوره‌ فاتحه هفت‌ ‌آیه‌ ‌است‌ و ‌در‌ مکّه نازل‌ ‌شده‌، و سوره‌ قسمتی‌ ‌از‌ آیات‌ قرآنی‌ ‌است‌ ‌که‌ دارای‌ نوعی‌ اتصال‌ و ارتباط بوده‌ و بنام‌ معینی‌ خوانده‌ ‌شده‌ ‌باشد‌ و وجه‌ تسمیه‌ ‌آن‌ بسوره ممکن‌ ‌است‌ بیکی‌ ‌از‌ جهات‌ زیر ‌باشد‌:

۱‌-‌ مأخوذ ‌از‌ سور بمعنی‌ حصار و دیوار اطراف‌ شهر ‌باشد‌ و چنانچه‌ سور بلد، شهر ‌را‌ ‌از‌ حوالی‌ ‌آن‌ جدا مینماید، ‌هر‌ سوره‌ قسمتی‌ ‌از‌ آیات‌ قرآن‌ ‌را‌ ‌از‌ آیات‌ دیگر مجزّا و بحدّی‌ محدود میکند ۲‌-‌ ‌از‌ سور بمعنی‌ قطعه ‌از‌ چیزی‌، اخذ ‌شده‌ ‌باشد‌ چون‌ ‌هر‌ سوره عبارت‌ ‌از‌ قطعه ‌از‌ قرآن‌ ‌است‌ ‌در‌ اینصورت‌ همزه‌ ‌آن‌ بواو قلب‌ ‌شده‌ ‌است‌ ۳‌-‌ ‌از‌ سور بمعنی‌ رفعت‌ و منزلت‌ و مرتبت‌ گرفته‌ ‌شده‌ ‌باشد‌ زیرا ‌هر‌ سوره ‌از‌ قرآن‌ درجه و مرتبتی‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌است‌ و ‌برای‌ ‌اینکه‌ سوره‌ اسامی‌ بسیاری‌ ذکر ‌شده‌ ‌که‌ برخی‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌را‌ متذکر میشویم‌:

جلد ۱ – صفحه ۸۲

۱‌-‌ فاتحه الکتاب‌: زیرا فاتحه‌ ‌هر‌ چیزی‌ ابتداء ‌آن‌ ‌است‌ چنانچه‌ خاتمه‌ ‌هر‌ چیز پایان‌ و انتهاء ‌آن‌ میباشد بنا ‌بر‌ ‌اینکه‌ ‌اگر‌ مراد ‌از‌ کتاب‌ سوره‌های‌ ‌آن‌ ‌باشد‌ اطلاق‌ فاتحه‌ ‌بر‌ ‌اینکه‌ سوره‌، حقیقی‌ ‌است‌ ولی‌ ‌اگر‌ مراد ‌از‌ کتاب‌ آیات‌ قرآن‌ ‌باشد‌، فاتحه‌ آیه بسم‌ اللّه‌ الرّحمن‌ الرّحیم‌ ‌است‌ و اطلاق‌ ‌آن‌ ‌بر‌ تمام‌ سوره‌ ‌از‌ قبیل‌ اطلاق‌ جزء ‌بر‌ ‌کل‌ میباشد چون‌ سوره‌ مشتمل‌ ‌بر‌ فاتحه‌ ‌است‌، و همچنین‌ ‌است‌ ‌هر‌ گاه‌ مراد ‌از‌ کتاب‌ کلمات‌ و حروف‌ قرآن‌ ‌باشد‌ و لفظ فاتحه ‌ یا ‌ مصدر و بمعنی‌ فتح‌ ‌است‌ و ‌ یا ‌ اسم‌ فاعل‌ ‌است‌ و تاء ‌آن‌ ‌برای‌ نقل‌ ‌از‌ وصفیت‌ باسمیت‌ میباشد و بعضی‌ گفته‌اند باین‌ سوره‌ فاتحه الکتاب‌ گفته‌ ‌شده‌ زیرا اوّلین‌ سوره بوده‌ ‌که‌ ‌بر‌ پیغمبر صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ نازل‌ ‌شده‌، ولی‌ مشهور اینست‌ ‌که‌ سوره‌ علق‌ اوّلین‌ سوره‌ بوده‌ ‌که‌ نازل‌ ‌شده‌، ‌ یا ‌ ‌برای‌ اینکه‌ ‌در‌ مصاحف‌ اوّلین‌ سوره‌ایست‌ ‌که‌ نوشته‌ ‌شده‌.

لکن‌ آنچه‌ بنظر نزدیکتر ‌است‌ اینست‌ ‌که‌ ‌خود‌ پیغمبر صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ دستور ‌اینکه‌ ترتیب‌ ‌را‌ داده‌اند و ‌ یا ‌ اینکه‌ ‌در‌ مراتب‌ نزول‌ اوّلیّه‌ ‌که‌ ‌در‌ مقدّمه‌ ذکر شد باین‌ ترتیب‌ بوده‌ ‌است‌ ۲‌-‌ الحمد: بواسطه‌ اینکه‌ مشتمل‌ ‌بر‌ ‌آیه‌ الحَمدُ لِلّه‌ِ رَب‌ِّ العالَمِین‌َ ‌است‌ چنان‌ ‌که‌ همه‌ سوره‌های‌ قرآن‌ بنام‌ یکی‌ ‌از‌ کلماتی‌ ‌که‌ ‌در‌ ضمن‌ آیات‌ سوره‌ مذکور ‌است‌ نامیده‌ ‌شده‌ ۳‌-‌ ام‌ّ الکتاب‌: زیرا ام‌ّ بمعنی‌ اصل‌ و مرجع‌ ‌هر‌ چیزی‌ ‌است‌ و چون‌ ‌اینکه‌ سوره‌ مشتمل‌ ‌بر‌ اصول‌ مقاصد قرآن‌ و رؤس‌ مطالب‌ ‌آن‌ ‌است‌ ‌از‌ اینجهت‌ ‌آن‌ ‌را‌ ام‌ الکتاب‌ نامیدند (چنانچه‌ شرح‌ ‌آن‌ مذکور خواهد شد) همین‌ طور ‌که‌ مکّه‌ ‌را‌ ام‌ القری‌ و مغز ‌را‌ ام‌ّ الرأس‌ گویند و ‌برای‌ ام‌ّ الکتاب‌ اطلاقاتی‌ چند ‌است‌: الف‌‌-‌ لوح‌ محفوظ چنانچه‌ میفرماید یَمحُوا اللّه‌ُ ما یَشاءُ وَ یُثبِت‌ُ وَ عِندَه‌ُ أُم‌ُّ الکِتاب‌ِ«۱» و نیز

۱‌-‌ سوره‌ رعد ‌آیه‌ ۳۹

جلد ۱ – صفحه ۸۳

میفرماید وَ إِنَّه‌ُ فِی‌ أُم‌ِّ الکِتاب‌ِ لَدَینا لَعَلِی‌ٌّ حَکِیم‌ٌ«۱» و میفرماید بَل‌ هُوَ قُرآن‌ٌ مَجِیدٌ فِی‌ لَوح‌ٍ مَحفُوظٍ«۲» ‌که‌ ‌از‌ انضمام‌ دو ‌آیه‌ اخیر بیکدیگر و اخباری‌ ‌که‌ ‌در‌ ذیل‌ ‌آیه‌ اوّل‌ ‌است‌ استفاده‌ میشود ‌که‌ مراد ‌از‌ ام‌ّ الکتاب‌ لوح‌ محفوظ ‌است‌«۳» ب‌‌-‌ محکمات‌ قرآن‌ چنانچه‌ میفرماید مِنه‌ُ آیات‌ٌ مُحکَمات‌ٌ هُن‌َّ أُم‌ُّ الکِتاب‌ِ«۴» ج‌‌-‌ سوره‌ حمد چنانچه‌ گذشت‌ ۴‌-‌ سبع‌ المثانی‌: ‌برای‌ اینکه‌ باتفاق‌ همه‌ مسلمین‌ ‌اینکه‌ سوره‌ هفت‌ ‌آیه‌ ‌است‌«۵» و مثانیش‌ گفته‌اند ‌برای‌ اینکه‌ دو مرتبه‌ نازل‌ ‌شده‌ یک‌ دفعه‌ ‌در‌ مکه‌ و دفعه‌ دیگر ‌در‌ مدینه‌ و ‌ یا ‌ ‌برای‌ اینکه‌ ‌در‌ نمازها دو بار خوانده‌ میشود و ‌ یا ‌ ‌برای‌ اینکه‌ کلمات‌ مکرّر ‌در‌ ‌آن‌ میباشد مانند «اللّه‌، رحمن‌، رحیم‌، ایّاک‌، صراط، ‌علیهم‌» و اسامی‌ دیگری‌ نیز ‌برای‌ ‌اینکه‌ سوره‌ ذکر کرده‌اند مانند الوافیه، الکافیه، الشافیه، الاساس‌، الصلاه، و ام‌ القرآن‌ فضیلت‌ سوره‌ حمد: ‌در‌ کتاب‌ لآلی‌ الاخبار«۶» ‌از‌ امیر المؤمنین‌ ‌علیه‌ السّلام‌ ‌از‌ ‌رسول‌ اکرم‌ صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ روایت‌ میکند ‌که‌ فرمود

«ان‌ّ اللّه‌ ‌قال‌ لی‌ ‌ یا ‌ محمّد و لقد آتیناک‌ سبعا ‌من‌ المثانی‌ و القرآن‌ العظیم‌ فافرد الامتنان‌ علی‌ّ بفاتحه الکتاب‌ و جعلها بازاء القرآن‌ و ان‌ّ فاتحه الکتاب‌ اشرف‌ ‌ما ‌فی‌ کنوز العرش‌ ‌الی‌ ‌ان‌ ‌قال‌: الا فمن‌ قرأها معتقدا لموالاه محمّد و آله‌ منقادا لامرها مؤمنا بظاهرها و باطنها

۱‌-‌ سوره‌ زخرف‌ ‌آیه‌ ۴

۲‌-‌ سوره‌ بروج‌ ‌آیه‌ ۲۲

۳‌-‌ چنانچه‌ ‌در‌ مقدمه‌ کتاب‌ ص‌ ۲۹ گذشت‌

۴‌-‌ سوره‌ آل‌ عمران‌ ‌آیه‌ ۷

۵‌-‌ بنا ‌بر‌ مذهب‌ امامیه‌ و شافعیه‌ ‌که‌ بسم‌ اللّه‌ ‌را‌ ‌آیه‌ مستقل‌ و جزو سوره‌ میدانند، صراط ‌الّذین‌ انعمت‌ ‌علیهم‌ ‌تا‌ و ‌لا‌ الضالین‌ یک‌ ‌آیه‌ محسوب‌ میشود و بنا ‌بر‌ مذهب‌ مالک‌ و ابو حنیفه‌ ‌که‌ بسم‌ اللّه‌ ‌را‌ جزو سوره‌ نمیدانند، صراط ‌الّذین‌ انعمت‌ ‌علیهم‌ یک‌ ‌آیه‌ و ‌ما ‌بعد‌ ‌آن‌ ‌آیه‌ دیگر محسوب‌ میگردد

۶‌-‌ باب‌ ۷ ص‌ ۳۵۰

جلد ۱ – صفحه ۸۴

الله‌اعطاه‌ اللّه‌ بکل‌ّ حرف‌ منها حسنه کل‌ّ واحده منها افضل‌ ‌له‌ ‌من‌ الدنیا ‌بما‌ ‌فیها‌ ‌من‌ اصناف‌ اموالها و خیراتها و ‌من‌ استمع‌ ‌الی‌ قار یقرؤها ‌کان‌ ‌له‌ قدر ثلث‌ ‌ما للقاری‌»}

بدرستی‌ ‌که‌ خداوند بمن‌ فرمود ای‌ محمّد صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌هر‌ آینه‌ محققا سبع‌ مثانی‌ و قرآن‌ عظیم‌ ‌را‌ بتو دادیم‌، ‌پس‌ بدادن‌ فاتحه الکتاب‌ منت‌ جداگانه‌ ‌بر‌ ‌من‌ نهاده‌ و ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ مقابل‌ قرآن‌ قرار داده‌، و بدرستی‌ ‌که‌ فاتحه الکتاب‌ شریفترین‌ چیزی‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ گنجهای‌ عرش‌ الهی‌ میباشد، ‌تا‌ اینکه‌ میفرماید:

آگاه‌ باشید کسی‌ ‌که‌ ‌اینکه‌ سوره‌ ‌را‌ بخواند ‌در‌ حالی‌ ‌که‌ بولایت‌ محمّد صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ و آل‌ ‌او‌ معتقد، و نسبت‌ بامر ‌اینکه‌ سوره‌ تسلیم‌، و بظاهر و باطن‌ ‌آن‌ مؤمن‌ ‌باشد‌ خداوند ‌در‌ مقابل‌ ‌هر‌ حرفی‌ ‌از‌ ‌آن‌، حسنه باو عطا کند ‌که‌ بهتر ‌باشد‌ ‌برای‌ ‌او‌ ‌از‌ دنیا و آنچه‌ ‌در‌ آنست‌ ‌از‌ انواع‌ مالها و خوبیها، و کسی‌ ‌که‌ بقرائت‌ قاری‌ ‌اینکه‌ سوره‌ گوش‌‌-‌ فرادهد ثلث‌ (یک‌ سوم‌) ثواب‌ قاری‌ ‌برای‌ ‌او‌ ‌باشد‌ و نیز ‌در‌ لآلی‌ الاخبار«۱» ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌علیه‌ السّلام‌ روایت‌ کرده‌ ‌که‌ فرمود

«اسم‌ اللّه‌ الاعظم‌ مقطّع‌ ‌فی‌ ام‌ّ الکتاب‌»

(اسم‌ اعظم‌ الهی‌ ‌در‌ سوره‌ حمد تجزیه‌ ‌شده‌ ‌است‌) و نیز ‌در‌ لآلی‌ الاخبار«۲» ‌از‌ امیر المؤمنین‌ ‌علیه‌ السّلام‌ روایت‌ کرده‌ ‌که‌ فرمود

«‌لو‌ کتبت‌ معانی‌ فاتحه الکتاب‌ لصار حمل‌ سبعین‌ ابلا»

(‌اگر‌ معانی‌ سوره‌ حمد ‌را‌ بنویسم‌ باندازه‌ بار هفتاد شتر شود) و ‌در‌ کافی‌«۳» ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌علیه‌ السّلام‌ روایت‌ کرده‌ ‌که‌ فرمود «

‌من‌ ‌لم‌ یبرئه‌ الحمد ‌لم‌ یبرئه‌ شیئی‌

(کسی‌ ‌را‌ ‌که‌ سوره‌ حمد شفا ندهد چیزی‌ ‌او‌ ‌را‌ شفا نخواهد داد)

۱‌-‌ باب‌ هفتم‌ ص‌ ۳۵۱

۲‌-‌ باب‌ هفتم‌ ص‌ ۳۵۱

۳‌-‌ باب‌ فضل‌ القرآن‌ حدیث‌ ۲۲

[…..]

جلد ۱ – صفحه ۸۵

و ‌در‌ لآلی‌ الاخبار«۱» ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌علیه‌ السّلام‌ روایت‌ کرده‌ ‌که‌ فرمود

«‌من‌ ناله‌ علّه فلیقرء ‌فی‌ جیبه‌ الحمد سبع‌ مرات‌ فان‌ ذهب‌ العلّه و الّا فلیقرءها سبعین‌ مرّه و انا الضامن‌ ‌له‌ العافیه»

(کسی‌ ‌را‌ ‌که‌ مرضی‌ عارض‌ شد سوره‌ حمد ‌را‌ ‌در‌ گریبان‌ ‌خود‌ هفت‌ مرتبه‌ بخواند ‌پس‌ ‌اگر‌ علت‌ مرتفع‌ شد و ‌اگر‌ بهبودی‌ نیافت‌ هفتاد مرتبه‌ بخواند و ‌من‌ ضامن‌ شفای‌ ‌او‌ هستم‌) و ‌در‌ کافی‌«۲» ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌علیه‌ السّلام‌ روایت‌ کرده‌ ‌که‌ فرمود

«‌لو‌ قرئت‌ الحمد ‌علی‌ میّت‌ سبعین‌ مرّه ثم‌ّ ردّت‌ ‌فیه‌ الرّوح‌ ‌ما ‌کان‌ عجبا»

(‌اگر‌ سوره‌ حمد هفتاد مرتبه‌ ‌بر‌ مرده‌ای‌ خوانده‌ شود و ‌او‌ زنده‌ گردد شگفت‌ آور نیست‌) و بالجمله‌ اخبار ‌در‌ فضیلت‌ ‌اینکه‌ سوره‌ و تلاوت‌ ‌آن‌ ‌با‌ سوره‌ توحید و قدر و ‌آیه‌ آمن‌ الرسول‌ و آیه الکرسی‌ و ‌غیر‌ اینها، بسیار ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ خور ‌اینکه‌ کتاب‌ خارج‌ ‌است‌ و ‌هر‌ ‌که‌ طالب‌ ‌باشد‌ بکتب‌ اخبار مراجعه‌ کند و ‌ما ‌در‌ اینجا نکاتی‌ چند ‌که‌ ‌از‌ مجموع‌ ‌اینکه‌ اخبار استفاده‌ میشود تذکر میدهیم‌:

اول‌‌-‌ ‌در‌ حدیث‌ اول‌ پیغمبر اکرم‌ ‌از‌ ‌اینکه‌ سوره‌ بفاتحه الکتاب‌ تعبیر فرموده‌ و ‌از‌ ‌آن‌ استفاده‌ میشود ‌که‌ ترتیب‌ قرآن‌ بصورتی‌ ‌که‌ فعلا موجود ‌است‌ ‌در‌ زمان‌ ‌خود‌ حضرت‌ و بامر ‌او‌ بوده‌ ‌است‌ دوم‌‌-‌ مزایای‌ ‌اینکه‌ سوره‌ مخصوص‌ بمؤمن‌ و معتقد بامامت‌ ائمه‌ اطهار ‌است‌ چنانچه‌ مزایای‌ سایر عبادات‌ نیز مخصوص‌ باین‌ طائفه‌ میباشد سوم‌‌-‌ ‌اینکه‌ سوره‌ مشتمل‌ ‌بر‌ اسم‌ اعظم‌ ‌است‌ چهارم‌‌-‌ ‌در‌ گنجهای‌ عرش‌ الهی‌ گنجی‌ بالاتر ‌از‌ سوره‌ حمد نیست‌

۱‌-‌ باب‌ هفتم‌ ص‌ ۳۵۱

۲‌-‌ باب‌ فضل‌ القرآن‌ حدیث‌ ۱۶

جلد ۱ – صفحه ۸۶

پنجم‌‌-‌ شفای‌ جمیع‌ دردهای‌ ظاهری‌ و باطنی‌ ‌از‌ اخلاق‌ رذیله‌ و صفات‌ نکوهیده‌ و ‌حتی‌ عقائد باطله‌ ‌که‌ بزرگترین‌ امراض‌ باطنی‌ ‌است‌ بوسیله‌ ‌اینکه‌ سوره‌ مبارکه‌ میباشد ‌حتی‌ کسی‌ ‌که‌ بواسطه‌ ابتلای‌ بضلالت‌ و گمراهی‌ روح‌ ایمان‌ ‌او‌ مرده‌ ‌است‌ ‌اگر‌ هفتاد مرتبه‌ ‌اینکه‌ سوره‌ ‌بر‌ ‌او‌ خوانده‌ شود و هدایت‌ شود مورد تعجب‌ نباشد.

بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِیم‌ِ فضائل‌ و مثوبات‌ بسمله: فضائل‌ و مزایای‌ ‌اینکه‌ ‌آیه‌ فزون‌تر ‌از‌ اینست‌ ‌که‌ شماره‌ شود و ‌ما ببرخی‌ ‌از‌ احادیث‌ ‌که‌ ‌در‌ فضیلت‌ ‌اینکه‌ ‌آیه‌ وارد ‌شده‌ اشاره‌ میکنیم‌ ‌در‌ کتاب‌ لآلی‌ الاخبار«۱» ‌در‌ ضمن‌ حدیث‌ مطوّلی‌ ‌که‌ ‌از‌ احادیث‌ قدسیه‌ ‌است‌ روایت‌ میکند

«‌قال‌ ‌تعالی‌ و عزّتی‌ و جلالی‌ ‌من‌ ‌قال‌ ‌من‌ امّه ‌محمّد‌ صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحیم‌ اکتب‌ ‌له‌ ‌فی‌ کتاب‌ حسناته‌ عباده سبعمائه سنه»

(خداوند متعال‌ فرمود بعزّت‌ و جلال‌ خودم‌ قسم‌ کسی‌ ‌که‌ ‌از‌ امت‌ محمّد صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحیم‌ ‌را‌ بگوید ‌در‌ نامه‌ حسناتش‌ ثواب‌ عبادت‌ هفتصد سال‌ بنویسم‌) و ‌در‌ حدیث‌ طویلی‌«۲» ‌از‌ امیر المؤمنین‌ ‌علیه‌ السّلام‌ ‌از‌ پیغمبر صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ روایت‌ میکند ‌که‌ ‌در‌ ضمن‌ ‌آن‌ میفرماید

«ثم‌ّ یأتی‌ امّتی‌ یوم القیمه و ‌هم‌ یقولون‌ بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحیم‌ فاذا وضعت‌ اعمالهم‌ ‌فی‌ المیزان‌ ترجحت‌ حسناتهم‌»

(سپس‌ امّت‌ ‌من‌ ‌در‌ روز قیامت‌ میآیند ‌در‌ حالی‌ ‌که‌ بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحیم‌ میگویند ‌پس‌ وقتی‌ ‌که‌ اعمال‌ آنان‌ ‌در‌ میزان‌ نهاده‌ میشود حسناتشان‌ می‌چربد)

۱ باب‌ ۷ ص‌ ۳۴۶ ‌در‌ ضمن‌ حدیث‌ خلقت‌ قلم‌ ‌از‌ نور ‌محمّد‌ ص‌

۲‌-‌ لالی‌ باب‌ ۷ ص‌ ۳۴۷

جلد ۱ – صفحه ۸۷

و ‌در‌ لآلی‌«۱» ‌از‌ حضرت‌ رضا ‌علیه‌ السّلام‌ روایت‌ میکند ‌که‌ فرمود

«انّها اقرب‌ ‌الی‌ اسم‌ اللّه‌ الاعظم‌ ‌من‌ ناظر العین‌ ‌الی‌ بیاضها»

(بدرستی‌ ‌که‌ بسم‌ اللّه‌، باسم‌ اعظم‌ الهی‌ ‌از‌ سفیدی‌ چشم‌ بچشم‌ نزدیکتر ‌است‌) خواص‌ بسمله: ‌برای‌ ‌آیه‌ بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحیم‌ خواص‌ بسیاری‌ ‌در‌ اخبار ذکر ‌شده‌ ‌که‌ بپاره ‌از‌ ‌آنها‌ ذیلا اشاره‌ میشود ۱‌-‌ طرد شیطان‌، گفتن‌ «بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِیم‌ِ» ‌در‌ موقع‌ غذا خوردن‌ موجب‌ طرد شیطان‌ میشود چنانچه‌ ‌در‌ کافی‌«۲» و وسائل‌«۳» روایت‌ میکند ‌که‌

«اذا وضعت‌ المائده‌ حفّها اربعه آلاف‌ ملک‌ فاذا ‌قال‌ العبد بسم‌ اللّه‌ قالت‌ الملائکه بارک‌ اللّه‌ لکم‌ ‌فی‌ طعامکم‌ ثم‌ّ یقولون‌ للشیطان‌ اخرج‌ ‌ یا ‌ فاسق‌ ‌لا‌ سلطان‌ لک‌ ‌علیهم‌ الحدیث‌»

(‌هر‌ گاه‌ سفره‌ نهاده‌ شود چهار هزار فرشته‌ ‌آن‌ ‌را‌ احاطه‌ کند) .. ‌پس‌ وقتی‌ ‌که‌ بنده‌ بسم‌ اللّه‌ میگوید ملائکه‌ میگویند خداوند برکت‌ دهد ‌برای‌ ‌شما‌ ‌در‌ طعامتان‌ سپس‌ بشیطان‌ گویند ‌که‌ ای‌ فاسق‌ بیرون‌ شو تسلّطی‌ ‌برای‌ تو ‌بر‌ ‌ایشان‌ نیست‌ ‌تا‌ آخر حدیث‌) ۲‌-‌ دفع‌ مضارّ طعام‌، چنانچه‌ ‌در‌ لآلی‌«۴» ‌از‌ امیر المؤمنین‌ ‌علیه‌ السّلام‌ روایت‌ کرده‌ ‌که‌ فرمود

«ضمنت‌ لمن‌ سمّی‌ ‌علی‌ طعام‌ ‌ان‌ ‌لا‌ یشتکی‌ ‌منه‌»

(ضامن‌ ‌شده‌ ام‌ ‌برای‌ کسی‌ ‌که‌ اسم‌ ‌خدا‌ ‌را‌ ‌بر‌ طعام‌ ببرد اینکه‌ مریض‌ و مبتلاء نشود) ۳‌-‌ دفع‌ دشمن‌، ‌در‌ لآلی‌«۵» ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ روایت‌ کرده‌ ‌که‌ فرمود

«‌کان‌ ‌رسول‌ اللّه‌ صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ اذا دخل‌ منزله‌ و اجتمعت‌ ‌علیه‌ قریش‌ یجهر ببسم‌ اللّه‌ الرّحمن‌ الرحیم‌ و یرفع‌ بها صوته‌ فتولّی‌ قریش‌ فرارا»

(‌رسول‌ ‌خدا‌ صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌هر‌ گاه‌ داخل‌ منزل‌ میشد و قریش‌ ‌علیه‌ ‌او‌ اجتماع‌ کرده‌ بودند بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحیم‌ ‌را‌ آشکارا

۱‌-‌ باب‌ ۷ ۳۴۷

۲‌-‌ نقل‌ ‌از‌ لالی‌ باب‌ ۷ ص‌ ۳۴۷

۳‌-‌ و نیز ‌از‌ روضه البهیمه

۴‌-‌ ‌در‌ همین‌ باب‌ و همین‌ صفحه‌

۵‌-‌ باب‌ ۷ ص‌ ۳۴۸

جلد ۱ – صفحه ۸۸

میگفت‌ و صدای‌ ‌خود‌ ‌را‌ بآن‌ بلند مینمود قریش‌ گریزان‌ رو برمیگردانیدند) ۴‌-‌ جهر ببسم‌ اللّه‌ ‌در‌ نماز موجب‌ طرد شیطان‌ میشود، چنانچه‌ ‌در‌ لآلی‌«۱» ‌از‌ حضرت‌ سجاد ‌علیه‌ السّلام‌ نقل‌ میکند ‌که‌ بابی‌ حمزه‌ ثمالی‌ فرمود

«ان‌ّ الصّلاه اذا قیمت‌ جاء الشّیطان‌ ‌الی‌ قرین‌ الامام‌ فیقول‌ هل‌ ذکر ربّه‌ فان‌ ‌قال‌ نعم‌، ذهب‌ و ‌ان‌ ‌قال‌ ‌لا‌، رکب‌ کتفیه‌ و دلّی‌ رجلیه‌ ‌فی‌ صدره‌ فکان‌ امام‌ القوم‌ ‌حتی‌ ینصرفوا ‌قال‌ الثمالی‌ فقلت‌ جعلت‌ فداک‌ أ لیس‌ یقرءون‌ القرآن‌! ‌قال‌ بلی‌ لیس‌ حیث‌ تذهب‌، انّما ‌هو‌ الجهر ببسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحیم‌»

(وقتی‌ نماز بپا شد شیطان‌ قرین‌ امام‌ جماعت‌ میآید و میگوید آیا پروردگار ‌را‌ یاد کرده‌! ‌اگر‌ گوید آری‌ میرود و ‌اگر‌ گوید نه‌ ‌بر‌ دو شانه‌ امام‌ سوار میشود و دو پایش‌ ‌را‌ ‌بر‌ سینه‌ امام‌ آویزان‌ میکند و امام‌ مردم‌ ‌است‌ ‌تا‌ ‌از‌ نماز برگردند، ثمالی‌ گوید گفتم‌ فدای‌ تو شوم‌ مگر آنان‌ قرآن‌ نمیخوانند! فرمود بلی‌، ولی‌ مقصود ‌از‌ ذکر پروردگار آنچه‌ تو فکر کرده نیست‌ همانا مراد ‌از‌ ذکر جهر ببسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحیم‌ ‌است‌) ۵‌-‌ گفتن‌ بسم‌ اللّه‌ ‌در‌ موقع‌ جماع‌ موجب‌ دفع‌ شیطان‌ میشود و ‌اگر‌ بسم‌ اللّه‌ نگوید شیطان‌ ‌در‌ جماع‌ و نطفه‌ شرکت‌ میکند چنانچه‌ ‌در‌ لآلی‌«۲» روایت‌ میکند ‌که‌ فرمود

«ان‌ّ الرجل‌ اذا دنی‌ ‌من‌ المرأه و جلس‌ مجلسه‌ حضره‌ الشیطان‌ فان‌ ‌هو‌ ذکر اسم‌ اللّه‌ تنحّی‌ الشیطان‌ عنه‌ فان‌ فعل‌ و ‌لم‌ یسم‌ّ ادخل‌ الشیطان‌ ذکره‌ فکان‌ العمل‌ منهما جمیعا و النطفه واحده»

(انسان‌ ‌هر‌ گاه‌ ‌با‌ همسر خودش‌ نزدیکی‌ کند شیطان‌ حاضر میشود ‌پس‌ ‌اگر‌ اسم‌ ‌خدا‌ ‌را‌ یاد کند، شیطان‌ ‌از‌ ‌او‌ دور میگردد ولی‌ ‌اگر‌ عمل‌ ‌را‌ انجام‌ دهد و اسم‌ ‌خدا‌ ‌را‌ نبرد شیطان‌ ‌با‌ ‌او‌ شرکت‌ کند ‌پس‌ عمل‌ بوسیله‌ ‌هر‌ دو «انسان‌ و شیطان‌» واقع‌ شود ‌در‌ صودتی‌ ‌که‌ نطفه‌ یکی‌ ‌باشد‌ ۶‌-‌ ‌در‌ شروع‌ بهر کاری‌ موجب‌ اتمام‌ و اکمال‌ ‌آن‌ میشود چنانچه‌ ‌از‌ ‌رسول‌

۱‌-‌ باب‌ ۸ ص‌ ۳۸۸

۲‌-‌ باب‌ ۷ ص‌ ۳۴۸

جلد ۱ – صفحه ۸۹

اکرم‌ صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌«۱» روایت‌ ‌شده‌ ‌که‌ فرمود

«‌کل‌ امر ذی‌ بال‌ ‌لم‌ یبدء ‌فیه‌ ببسم‌ اللّه‌ فهو ابتر و ‌فی‌ روایه اخری‌ ‌لم‌ یذکر ‌فیه‌ بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحیم‌ فهو ابتر»

(‌هر‌ کار مهمّی‌ ‌که‌ ببسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحیم‌ آغاز نشود آنکار ناقص‌ ‌باشد‌) و ‌در‌ لآلی‌«۲» ‌از‌ امیر المؤمنین‌ ‌علیه‌ السّلام‌ روایت‌ کرده‌ ‌که‌ فرمود

«ان‌ّ اللّه‌ یقول‌ انا احق‌ ‌من‌ سئل‌ و اولی‌ ‌من‌ تضرّع‌ الیه‌ فقولوا عند افتتاح‌ ‌کل‌ امر صغیر ‌او‌ عظیم‌ بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِیم‌ِ

ای‌ استعین‌ ‌علی‌ ‌هذا‌ الامر باللّه‌ الحدیث‌»

(بدرستی‌ ‌که‌ خداوند میفرماید ‌من‌ سزاوارتر کسی‌ هستم‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌او‌ سؤال‌ و درخواست‌ شود و شایسته‌ترین‌ کسی‌ هستم‌ ‌که‌ بسوی‌ ‌او‌ تضرّع‌ و انابت‌ شود ‌پس‌ نزد آغاز ‌هر‌ کار کوچک‌ و بزرگی‌ بگوئید بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحیم‌، ‌یعنی‌ طلب‌ یاری‌ میکنم‌ ‌در‌ ‌اینکه‌ کار ‌از‌ ‌خدا‌ ‌تا‌ آخر حدیث‌) ۷‌-‌ ‌در‌ ‌هر‌ گرفتاری‌ موجب‌ وصول‌ بمقصد ‌است‌ چنانچه‌ ‌از‌ پیغمبر صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ روایت‌ ‌شده‌«۳» ‌که‌ فرمود

«‌من‌ حزنه‌ امر یتعاطاه‌ ‌فقال‌ بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحیم‌ و ‌هو‌ مخلص‌ للّه‌ و یقبل‌ بلبه‌ الیه‌ ‌لم‌ ینفک‌ ‌عن‌ احدی‌ اثنتین‌ امّا بلوغ‌ حاجته‌ ‌فی‌ الدنیا و امّا یعدّ ‌له‌ عند ربّه‌ و یدّخر ‌له‌ لدیه‌ و ‌ما عند اللّه‌ خیر و ابقی‌ للمؤمنین‌»

(‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ محزون‌ کند کاری‌ ‌که‌ مشغول‌ بآنست‌ ‌پس‌ بگوید بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحیم‌ و حال‌ آنکه‌ نسبت‌ بخدا اخلاص‌ داشته‌ ‌باشد‌ و بدل‌ متوجه‌ باو شود، ‌از‌ یکی‌ ‌از‌ دو چیز منفک‌ نشود، ‌ یا ‌ رسیدن‌ بحاجتش‌ ‌در‌ دنیا و ‌ یا ‌ اینکه‌ مهیّا و ذخیره‌ میشود ‌برای‌ ‌او‌ نزد پروردگارش‌ و آنچه‌ نزد خداست‌ ‌برای‌ مؤمنین‌ بهتر و پایدارتر ‌است‌) ۸‌-‌ موجب‌ حفظ ‌از‌ بلاست‌: ‌در‌ لآلی‌«۴» ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌علیه‌ السّلام‌ روایت‌ کرده‌ ‌که‌ فرمود

«اول‌ ‌کل‌ کتاب‌ نزل‌ ‌من‌ السماء بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحیم‌ فاذا قرأتها

«۱»‌-‌ لالی‌ باب‌ ۷ ص‌ ۳۴۹

۲‌-‌ باب‌ ۷ ص‌ ۳۴۹

۳‌-‌ لالی‌ باب‌ ۷ ص‌ ۳۴۹

[…..]

۴‌-‌ باب‌ ۷ ص‌ ۳۴۹

جلد ۱ – صفحه ۹۰

الله‌‌فلا‌ تبال‌ ‌ان‌ ‌لا‌ تستعیذ فاذا قرأتها سترتک‌ فیما ‌بین‌ السماء و ‌فی‌ الارض‌»}

(اول‌ ‌هر‌ کتابی‌ ‌که‌ ‌از‌ آسمان‌ نازل‌ شد بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحیم‌ ‌بود‌ ‌پس‌ ‌هر‌ گاه‌ بسم‌ اللّه‌ ‌را‌ قرائت‌ کردی‌ باکی‌ نیست‌ ‌از‌ اینکه‌ استعاذه‌ نکنی‌ ‌پس‌ ‌هر‌ گاه‌ بسم‌ اللّه‌ ‌را‌ قرائت‌ کنی‌ مانع‌ میشود ترا ‌از‌ بلیّاتی‌ ‌که‌ ‌بین‌ آسمان‌ و ‌در‌ زمین‌ ‌است‌) ۹‌-‌ ‌در‌ موقع‌ خلع‌ لباس‌ موجب‌ میشود ‌که‌ شیاطین‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌بر‌ نکنند چنانچه‌ ‌در‌ لآلی‌ الاخبار«۱» ‌از‌ پیغمبر صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ روایت‌ کرده‌ ‌که‌ فرمود

«اذا خلع‌ احدکم‌ ثیابه‌ فلیسم‌ّ لان‌ ‌لا‌ یلبسه‌ الجن‌ّ»

(‌هر‌ گاه‌ یکی‌ ‌از‌ ‌شما‌ جامه‌ خودش‌ ‌را‌ بکند ‌پس‌ ‌خدا‌ ‌را‌ نام‌ برد ‌تا‌ اینکه‌ دیوان‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌بر‌ نکنند) ۱۰‌-‌ موقع‌ کشف‌ عورت‌ باعث‌ ستر ‌آن‌ ‌از‌ شیاطین‌ میشود چنانچه‌ ‌در‌ لآلی‌ الاخبار«۲» ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌علیه‌ السّلام‌ روایت‌ کرده‌ ‌که‌ فرمود

«اذا کشف‌ احدکم‌ لبول‌ ‌او‌ لغیر ‌ذلک‌ فلیقل‌ بسم‌ اللّه‌ فان‌ الشیطان‌ یغض‌ّ بصره‌ عنه‌ ‌حتی‌ یفرغ‌»

‌هر‌ گاه‌ یکی‌ ‌از‌ ‌شما‌ عورت‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌برای‌ بول‌ کردن‌ ‌ یا ‌ ‌غیر‌ ‌آن‌ کشف‌ کند سپس‌ بسم‌ اللّه‌ گوید بدرستی‌ ‌که‌ شیطان‌ چشمش‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌آن‌ بپوشاند ‌تا‌ فارغ‌ شود.

«و ‌در‌ لآلی‌ ‌در‌ خاصیت‌ هفتم‌ فرموده‌ ‌است‌

ستر ‌ما ‌بین‌ اعین‌ الجن‌ّ و عوره بنی‌ آدم‌ الحدیث‌»

(بسم‌ اللّه‌ پرده‌ و حجابیست‌ ‌بین‌ عوره اولاد آدم‌ و ‌بین‌ چشمهای‌ اجنه و شیاطین‌) ۱۱‌-‌ نوشتن‌ ‌آن‌ ‌بر‌ ‌در‌ خانه‌ موجب‌ دفع‌ بلا میشود و روایت‌ ‌شده‌«۳» ‌که‌ فرعون‌ پیش‌ ‌از‌ آنکه‌ کافر شود و دعوی‌ الوهیت‌ کند ‌بر‌ بالای‌ قصرش‌ بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحیم‌ نوشته‌ ‌بود‌ و ‌تا‌ ‌اینکه‌ نوشته‌ باقی‌ ‌بود‌ عذاب‌ ‌بر‌ وی‌ نازل‌ نشد ۱۲‌-‌ ‌در‌ وقت‌ سوار شدن‌ موجب‌ دفع‌ شیطان‌ میگردد، ‌از‌ ‌رسول‌ ‌خدا‌ صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ روایت‌ کرده‌«۴» ‌که‌ فرمود

«اذا رکب‌ الرجل‌ فسمی‌ ردفه‌ ملک‌ یحفظه‌ حتّی‌

۱‌-‌ باب‌ ۷ ۳۴۹

۲‌-‌ باب‌ ۷ ۳۴۹

۳‌-‌ لالی‌ باب‌ ۷ ص‌ ۳۴۹

۴‌-‌ لالی‌ باب‌ ۷ ص‌ ۳۴۹

جلد ۱ – صفحه ۹۱

الله‌ینزل‌ فان‌ رکب‌ و ‌لم‌ یسم‌ّ ردفه‌ شیطان‌ الحدیث‌»}

(‌هر‌ گاه‌ انسان‌ سوار شود و اسم‌ ‌خدا‌ ‌را‌ ببرد ملکی‌ ردیف‌ ‌او‌ شود و ‌او‌ ‌را‌ حفظ کند ‌تا‌ اینکه‌ پیاده‌ شود ‌پس‌ ‌اگر‌ سوار شود و نام‌ ‌خدا‌ ‌را‌ نبرد شیطان‌ ردیف‌ ‌او‌ ‌باشد‌ ‌تا‌ آخر حدیث‌) ۱۳‌-‌ ‌در‌ موقع‌ دخول‌ ‌در‌ خانه‌ ‌ یا ‌ اطاق‌ موجب‌ فرار شیطان‌ و نزول‌ برکت‌ میشود «لآلی‌«۱» ‌از‌ حضرت‌ امیر المؤمنین‌ ‌علیه‌ السّلام‌ روایت‌ کرده‌ ‌که‌ فرمود

«اذا بلغ‌ احدکم‌ باب‌ حجرته‌ فلیسم‌ّ فانه‌ یفرّ الشیطان‌ و اذا دخل‌ بیته‌ فلیسم‌ّ فانه‌ منزل‌ البرکه و تؤنسه‌ الملائکه»

(‌هر‌ گاه‌ یکی‌ ‌از‌ ‌شما‌ بدر اطاقش‌ رسید و ‌خدا‌ ‌را‌ نام‌ برد ‌پس‌ بدرستی‌ ‌که‌ شیطان‌ میگریزد و ‌هر‌ گاه‌ داخل‌ خانه‌اش‌ شود ‌خدا‌ ‌را‌ نام‌ برد ‌تا‌ محل‌ نزول‌ برکت‌ و انس‌ ملائکه‌ شود) ۱۴‌-‌ ‌در‌ ابتدای‌ وضوء موجب‌ طهارت‌ همه‌ بدن‌ میگردد چنانچه‌ میفرماید«۲»

«‌من‌ قاله‌ ‌فی‌ اول‌ وضوئه‌ طهرت‌ جمیع‌ جسده‌ و ‌من‌ ‌لم‌ یسم‌ّ ‌لم‌ یطهر الّا ‌ما اصابه‌ الماء»

(‌هر‌ ‌که‌ ‌در‌ اول‌ وضویش‌ بسم‌ اللّه‌ گوید همه‌ بدنش‌ طاهر ‌باشد‌ و کسی‌ ‌که‌ بسم‌ اللّه‌ نگوید بدنش‌ طاهر نباشد مگر ‌آن‌ مقداری‌ ‌که‌ آب‌ رسیده‌ ‌است‌)

‌در‌ بیان‌ اینکه‌ «بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِیم‌ِ» آیه ‌از‌ قران‌ و جزء ‌آن‌ ‌است‌:

میان‌ عامّه‌ اختلاف‌ ‌است‌ ‌که‌ آیا بسمله جزو قرآن‌ و ‌آیه‌ مستقلّی‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌است‌ ‌ یا ‌ اینکه‌ جزو قرآن‌ نیست‌ بعضی‌ ‌از‌ ‌آنها‌ مانند ابو حنیفه‌ و تابعین‌ ‌او‌ بسم‌ اللّه‌ ‌را‌ جزو قرآن‌ نمیدانند نه‌ ‌در‌ سوره‌ حمد و نه‌ ‌در‌ سایر سوره‌ها، ‌از‌ اینجهت‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ نماز

۱‌-‌ باب‌ ۷ ص‌ ۳۴۹

۲‌-‌ لالی‌ باب‌ ۷ ص‌ ۳۴۹

جلد ۱ – صفحه ۹۲

نمیخوانند و فقط بسم‌ اللّه‌ وسط سوره‌ نمل‌ ‌را‌ جزو قرآن‌ میدانند و جماعتی‌ ‌از‌ ‌آنها‌ بسم‌ اللّه‌ ‌را‌ ‌در‌ سوره‌ حمد جزو دانسته‌ و ‌در‌ سایر سوره‌ها جزو نمیدانند و ‌در‌ نماز سوره‌ حمد ‌را‌ ‌با‌ بسمله‌ میخوانند و برخی‌ ‌از‌ ‌آنها‌ مانند شافعی‌ و پیروانش‌ بسم‌ اللّه‌ ‌را‌ ‌در‌ سوره‌ حمد و ‌در‌ سایر سوره‌ها (‌غیر‌ سوره‌ برائه) جزو قرآن‌ میدانند ولی‌ شیعه‌ امامیّه‌ متّفقا بسم‌ اللّه‌ ‌را‌ ‌در‌ سوره‌ حمد و سایر سوره‌های‌ قرآن‌ (جز سوره‌ برائه) جزو قرآن‌ و اعظم‌ آیات‌ ‌آن‌ میدانند و قرائت‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ نماز چه‌ ‌در‌ حمد و چه‌ ‌در‌ سوره‌ واجب‌ و بلند خواندن‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ نمازهای‌ جهریه‌ واجب‌ و ‌در‌ نمازهای‌ اخفائیّه‌ مستحب‌ّ میدانند و پایه‌ ‌اینکه‌ اتفاق‌ اخباری‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ پیغمبر صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ و ائمه‌ اطهار ‌علیهم‌ ‌السلام‌ رسیده‌ مانند حدیثی‌ ‌که‌ ‌در‌ خاصیت‌ چهارم‌ ‌از‌ خواص‌ بسمله‌ ذکر کردیم‌ ‌از‌ ابی‌ حمزه‌ ‌در‌ کتاب‌ امالی‌ ‌از‌ زین‌ العابدین‌ نقل‌ کرده‌ ‌که‌ فرمود

«‌قیل‌ لامیر المؤمنین‌ ‌علیه‌ السّلام‌ اخبرنا ‌عن‌ بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحیم‌ أ ‌هی‌ ‌من‌ فاتحه الکتاب‌ ‌فقال‌ ‌علیه‌ السّلام‌ نعم‌ ‌کان‌ ‌رسول‌ اللّه‌ صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ یقرئها و یعدّها آیه منها و یقول‌ فاتحه الکتاب‌ هی‌ السبع‌ المثانی‌»

(بامیر المؤمنین‌ ‌علیه‌ السّلام‌ گفته‌ شد خبر ده‌ ‌ما ‌را‌ ‌که‌ بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحیم‌ جزو ‌از‌ سوره‌ فاتحه الکتاب‌ ‌است‌! حضرت‌ فرمود آری‌، ‌رسول‌ ‌خدا‌ صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌آن‌ ‌را‌ قرائت‌ میفرمود و ‌آن‌ ‌را‌ آیه‌ای‌ ‌از‌ فاتحه الکتاب‌ میشمرد و میفرمود فاتحه الکتاب‌ همان‌ سبع‌ مثانی‌ ‌است‌ «هفت‌ ‌آیه‌» ‌است‌) و ‌در‌ خصال‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌علیه‌ السّلام‌ روایت‌ کرده‌ ‌که‌ فرمود

«‌ما ‌لهم‌! قاتلهم‌ اللّه‌ عمدوا ‌الی‌ اعظم‌ آیه ‌فی‌ کتاب‌ اللّه‌ فزعموا انّها بدعه اذا اظهروها»

(چه‌ ‌شده‌ ‌است‌ ‌ایشان‌ ‌را‌! ‌خدا‌ بکشد آنان‌ ‌را‌، قصد کردند بطرف‌ بزرگترین‌ آیه ‌در‌ کتاب‌ ‌خدا‌، ‌پس‌ گمان‌ کردند ‌هر‌ گاه‌ ‌آن‌ ‌را‌ اظهار کنند بدعت‌ ‌است‌) و ‌در‌ بعض‌ اخبار ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌علیه‌ السّلام‌ روایت‌ کرده‌ ‌که‌ فرمود

«سرقوا اکرم‌ آیه

جلد ۱ – صفحه ۹۳

‌فی‌ کتاب‌ اللّه‌ بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحیم‌ و ینبغی‌ الإتیان‌ ‌به‌ عند افتتاح‌ ‌کل‌ امر عظیم‌ ‌او‌ صغیر لیبارک‌ ‌فیه‌»

(بزرگوارترین‌ آیه کتاب‌ ‌خدا‌ ‌را‌ ‌که‌ بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحیم‌ ‌است‌ دزدیدند، و سزاوار ‌است‌ گفتن‌ ‌آن‌ ‌در‌ آغاز ‌هر‌ کار بزرگ‌ و کوچکی‌ ‌برای‌ اینکه‌ برکت‌ ‌در‌ ‌آن‌ واقع‌ شود) اعراب‌ بسمله: مشهور ‌بین‌ مفسرین‌ ‌حتی‌ مفسّرین‌ شیعه‌ مانند صاحب‌ تبیان‌ و مجمع‌ البیان‌ و ‌غیر‌ ‌آنها‌ اینست‌ ‌که‌ باء بسم‌ اللّه‌ باء ابتدائیه‌ ‌است‌ و تقدیر اینست‌ ‌که‌ «ابتدء بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحیم‌» و باخبار متقدمه‌ ‌که‌ میفرمودند ‌در‌ ابتداء ‌هر‌ کاری‌ بسم‌ اللّه‌ بگوئید استشهاد کرده‌اند و گفته‌اند ‌که‌ باء ‌برای‌ استعانت‌ نیست‌ زیرا استعانت‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌آیه‌ شریفه‌ ‌بعد‌ إِیّاک‌َ نَعبُدُ وَ إِیّاک‌َ نَستَعِین‌ُ صریحا ذکر فرموده‌ ولی‌ آنچه‌ بنظر میرسد باء بسم‌ اللّه‌ ‌برای‌ استعانت‌ ‌است‌ ‌برای‌ اینکه‌ اوّلا ‌در‌ صریح‌ اخبار باستعانت‌ تفسیر ‌شده‌، چنانچه‌ ‌در‌ خاصیت‌ هشتم‌ ‌از‌ خواص‌ّ بسم‌ اللّه‌ ‌در‌ ضمن‌ حدیثی‌ ‌که‌ ‌از‌ امیر المؤمنین‌ ‌علیه‌ السّلام‌ نقل‌ شد فرمود «ای‌ استعین‌ ‌علی‌ ‌هذا‌ الامر باللّه‌» و ‌در‌ لآلی‌ ‌از‌ حضرت‌ عسکری‌ ‌علیه‌ السّلام‌ روایت‌ کرده‌ ‌که‌ فرمود

«ای‌ استعین‌ ‌علی‌ اموری‌ کلّها باللّه‌»

و ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌علیه‌ السّلام‌ نقل‌ کرده‌ ‌که‌ فرمود

«ای‌ استعین‌ ‌علی‌ ‌هذا‌ الامر باللّه‌»

و ثانیا ‌اگر‌ غرض‌ ‌از‌ ابتداء، ابتداء بآیه‌ شریفه‌ بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحیم‌ ‌باشد‌ بایدیک‌ باء ‌بر‌ ‌او‌ زیاد شود و تقدیر «ابتدء ببسم‌ اللّه‌» ‌باشد‌ و ‌اگر‌ مقصود اینست‌ ‌که‌ باء بسم‌ اللّه‌ باء ابتدائیّه‌ ‌است‌، اخبار ‌از‌ خارج‌ ‌است‌ ‌یعنی‌ کسی‌ ‌که‌ ‌در‌ خارج‌ ‌در‌ آغاز کارش‌ گفته‌ ‌باشد‌ «بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِیم‌ِ» صدق‌ میکند ‌که‌ باسم‌ ‌خدا‌ ابتداء کرده‌ ولی‌ باء استعانت‌ افاده‌ انشاء میکند ‌یعنی‌ گوینده‌ طلب‌ استعانت‌ باسم‌ ‌خدا‌

جلد ۱ – صفحه ۹۴

میکند و همین‌ معنی‌ ‌در‌ موارد متقدمه‌ ظاهر ‌است‌ بلکه‌ مناسب‌ ‌با‌ استعاذه‌ قبل‌ ‌از‌ قرائت‌ نیز همین‌ معنی‌ ‌است‌ و اسم‌ مأخوذ ‌از‌ سموّ بمعنی‌ رفعت‌ و بلندی‌ ‌است‌ بدلیل‌ مشتقّات‌ ‌آن‌ مانند اسماء و سمّی‌ و تسمیه و ‌غیر‌ اینها نه‌ اینکه‌ مأخوذ ‌از‌ وسم‌ بمعنی‌ داغ‌ و علامت‌ ‌باشد‌ چنانچه‌ بعضی‌ توهّم‌ کرده‌اند، و مراد لفظی‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌بر‌ مسمّی‌ دلالت‌ میکند و ‌از‌ ‌برای‌ خداوند اسمهای‌ بسیار ‌است‌ چنانچه‌ میفرماید قُل‌ِ ادعُوا اللّه‌َ أَوِ ادعُوا الرَّحمن‌َ أَیًّا ما تَدعُوا فَلَه‌ُ الأَسماءُ الحُسنی‌«۱» (بگو اللّه‌ ‌را‌ بخوانید ‌ یا ‌ رحمن‌ ‌را‌ بخوانید، ‌هر‌ کدام‌ ‌را‌ بخوانید، ‌برای‌ ‌خدا‌ ‌است‌ اسمهای‌ نیکو) و ‌در‌ بعض‌ اخبار هزار و یک‌ اسم‌ و ‌در‌ برخی‌ دیگر سیصد و شصت‌ اسم‌ ‌برای‌ ‌خدا‌ ذکر ‌شده‌ و ‌در‌ قرآن‌ مجید هفتاد اسم‌ مذکور ‌است‌، و همه‌ اسماء الهیّه‌ ‌از‌ سه‌ قسم‌ بیرون‌ نیست‌:

قسمت‌ اوّل‌ اسماء صفات‌ ‌است‌ ‌که‌ دلالت‌ ‌بر‌ وجود صفت‌ کمالی‌ ‌ یا ‌ سلب‌ نقصی‌ دارد مانند علیم‌ و قدیر «‌که‌ اسماء ذات‌ اضافه‌اش‌ گویند» و حی‌ّ و علی‌ّ و قدیم‌ «‌که‌ اسماء ‌غیر‌ ذات‌ اضافه‌اش‌ نامند» و مانند سبّوح‌ و قدّوس‌ ‌که‌ دلالت‌ ‌بر‌ تنزیه‌ باری‌ ‌از‌ صفات‌ عیب‌ و نقص‌ دارد و ‌اینکه‌ صفات‌، صفات‌ ذاتیّه‌ و عین‌ ذات‌ ‌است‌ نه‌ زائد ‌بر‌ ذات‌ چنانچه‌ اشاعره‌ توهم‌ کرده‌اند و تحقیق‌ ‌آن‌ ذکر خواهد شد انشاء اللّه‌ ‌تعالی‌ قسمت‌ دوم‌ اسماء افعال‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌بر‌ صدور فعلی‌ ‌از‌ خداوند دلالت‌ دارد مانند رحمن‌ و رحیم‌ و خالق‌ و رازق‌ و امثال‌ اینها و باعتبار دیگر صفاتی‌ ‌که‌ ‌بر‌ ثبوت‌ کمالی‌ ‌در‌ خداوند دلالت‌ دارد صفات‌

«۱» سوره‌ اسری‌ ‌آیه‌ ۱۱۰

جلد ۱ – صفحه ۹۵

کمالیه‌ و صفاتی‌ ‌که‌ ‌بر‌ سلب‌ عیب‌ و نقص‌ دلالت‌ دارد صفات‌ جلالیه‌ و صفاتی‌ ‌که‌ ‌بر‌ صدور فعلی‌ دال‌ّ ‌است‌ صفات‌ جمالیه‌ نامند قسمت‌ سوّم‌ اسماء ذات‌ ‌است‌ و ‌آنها‌ سه‌ اسم‌ ‌است‌:

«‌هو‌» ‌که‌ ‌بر‌ مقام‌ عیب‌ الغیوبی‌ ذات‌ دلالت‌ دارد ‌که‌ محال‌ ‌است‌ ممکن‌ بآن‌ پی‌ برد «حق‌» ‌که‌ ‌بر‌ وجوب‌ وجود دلالت‌ دارد ‌یعنی‌ ذاتش‌ واجب‌ الوجود و وجود صرف‌ و صرف‌ وجود ‌است‌ و فرض‌ عدم‌ ‌بر‌ ‌او‌ محال‌ ‌است‌ «اللّه‌» ‌که‌ علم‌ ‌است‌ ‌برای‌ ذاتی‌ ‌که‌ مستجمع‌ جمیع‌ کمالات‌ و منزّه‌ ‌از‌ همه‌ عیوب‌ و نواقص‌ ‌باشد‌ و لذا ‌اینکه‌ اسم‌ مختص‌ّ بذات‌ مقدّس‌ اوست‌ زیرا ‌غیر‌ ‌او‌ نه‌ جامع‌ جمیع‌ کمالات‌ ‌است‌ و نه‌ منزّه‌ ‌از‌ همه‌ عیوب‌ و نواقص‌ ‌است‌ و ‌از‌ اینجهت‌ ‌اینکه‌ اسم‌ دلالت‌ ‌بر‌ جمیع‌ اسماء الهی‌ دارد و اسماء حق‌ توقیفی‌ ‌است‌ ‌یعنی‌ باید ‌از‌ طریق‌ شرع‌ رسیده‌ ‌باشد‌ ‌تا‌ بتوان‌ ‌بر‌ خداوند اطلاق‌ نمود و اطلاق‌ نامی‌ ‌بر‌ خداوند ‌هر‌ چند دلالت‌ ‌بر‌ کمال‌ ‌ یا ‌ سلب‌ نقصی‌ داشته‌ ‌باشد‌ بدون‌ ورود ‌از‌ شرع‌ جایز نیست‌ مانند اطلاق‌ علّت‌ ‌ یا ‌ علّت‌ العلل‌ ‌که‌ ‌در‌ لسان‌ حکما ‌است‌«۱» و ‌ یا ‌ اطلاق‌ عاشق‌ و معشوق‌ ‌که‌ ‌در‌ لسان‌ عرفاء ‌است‌«۲» «اللّه‌» مأخوذ ‌از‌ اله‌ بمعنی‌ ‌عبد‌ و اله‌ بمعنی‌ معبود ‌است‌ و ‌اینکه‌ معنی‌ اشاره‌ بمقام‌ معبودیّت‌ حقّه‌ ذات‌ اقدس‌ باری‌ ‌است‌ ‌که‌ تمام‌ ممکنات‌ سر تعظیم‌ و

۱‌-‌ زیرا علت‌ تأثرش‌ ‌در‌ معلول‌ ذاتیست‌ و اختیاری‌ نیست‌ و خداوند فاعل‌ مختار ‌است‌ بلکه‌ اطلاق‌ قدرت‌ ‌هم‌ ‌بر‌ علت‌ نمیشود چون‌ علت‌ قدرت‌ ‌بر‌ ترک‌ ندارد و انفکاک‌ محال‌ ‌است‌ ‌بین‌ علت‌ و معلول‌

۲‌-‌ زیرا عشق‌ نوعی‌ ‌از‌ جنونست‌ و مخالف‌ عقل‌ ‌است‌ و لذا ‌در‌ دعاء کمیل‌ ‌است‌

(و اجعلنی‌ بحبک‌ متیما)

نه‌ عاشقا

جلد ۱ – صفحه ۹۶

عبودیت‌ ‌در‌ پیشگاه‌ مقدس‌ ‌او‌ فرود میآورند و ‌ یا ‌ مأخوذ ‌از‌ و ‌له‌ بمعنی‌ تحیّر ‌است‌ زیرا تمام‌ عقول‌ حکماء و دانشمندان‌ ‌در‌ ذات‌ ‌او‌ متحیّر و سر گردانند و چنانچه‌ گذشت‌ اللّه‌ اسم‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌برای‌ ذات‌ واجب‌ الوجود ‌که‌ مستجمع‌ جمیع‌ صفات‌ کمال‌ ‌است‌ و ‌در‌ کافی‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌علیه‌ السّلام‌ روایت‌ کرده‌ ‌که‌ فرمود

«‌من‌ ‌قال‌ ‌ یا ‌ اللّه‌ عشر مرّات‌ ‌قیل‌ ‌له‌ لبّیک‌ ‌ما حاجتک‌!»

(کسی‌ ‌که‌ ده‌ مرتبه‌ بگوید ‌ یا ‌ اللّه‌ باو گفته‌ شود لبیک‌ حاجت‌ تو چیست‌!) «الرحمن‌ الرحیم‌» دو صفتند ‌که‌ اوّلی‌ دلالت‌ ‌بر‌ عموم‌ رحمت‌، و دوّمی‌ ‌بر‌ ثبات‌ و دوام‌ و بقاء رحمت‌ حق‌ میکند چنانچه‌ میفرماید رَبَّنا وَسِعت‌َ کُل‌َّ شَی‌ءٍ رَحمَهً وَ عِلماً«۱» و میفرماید وَ رَحمَتِی‌ وَسِعَت‌ کُل‌َّ شَی‌ءٍ«۲» و ‌در‌ دعای‌ کمیل‌ عرض‌ میکند

«اللّهم‌ انی‌ اسئلک‌ برحمتک‌ الّتی‌ وسعت‌ ‌کل‌ شیئی‌»

و اینکه‌ بعضی‌ گفته‌اند «رحمن‌ روزی‌ دهنده‌ ‌است‌ خلایق‌ ‌را‌ ‌در‌ دنیا بشرط جان‌ و رحیم‌ ثواب‌ دهنده‌ ‌است‌ مؤمنین‌ ‌را‌ ‌در‌ آخرت‌ بشرط ایمان‌» درست‌ نیست‌ بلکه‌ چنانچه‌ ‌در‌ بعض‌ ادعیه‌ وارد ‌شده‌

«‌ یا ‌ رحمن‌ الدنیا و الاخره و رحیمهما»

و ‌از‌ آیات‌ قرآن‌ استفاده‌ میشود (مانند «إِن‌َّ اللّه‌َ بِالنّاس‌ِ لَرَؤُف‌ٌ رَحِیم‌ٌ» ‌در‌ ‌سوره‌ بقره‌ و «إِن‌َّ اللّه‌َ بِالنّاس‌ِ لَرَؤُف‌ٌ رَحِیم‌ٌ» ‌در‌ سوره‌ حج‌ّ) خداوند ‌در‌ دنیا و آخرت‌ رحمن‌ و رحیم‌ ‌است‌ و ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌علیه‌ السّلام‌ روایت‌ ‌شده‌ ‌که‌ فرمود

۳» «الرّحمن‌ اسم‌ خاص‌ بصفه عامّه و الرحیم‌ اسم‌ عام‌ بصفه خاصّه»«

(‌یعنی‌ رحمن‌ ‌از‌ اسماء خاصّه‌ حق‌ ‌است‌ و اطلاق‌ ‌آن‌ ‌بر‌ ‌غیر‌ ‌خدا‌ جایز نیست‌ زیرا احدی‌ ‌غیر‌ ‌از‌ ذات‌ حق‌ رحمتش‌ ‌اینکه‌ اندازه‌

۱‌-‌ سوره‌ مؤمن‌ ‌آیه‌ ۷

۲‌-‌ سوره‌ اعراف‌ ‌آیه‌ ۱۵۵

۳‌-‌ توحید صدوق‌

جلد ۱ – صفحه ۹۷

توسعه‌ ندارد ‌که‌ تمام‌ اشیاء ‌را‌ فرا گیرد و رحیم‌ اسم‌ عام‌ ‌است‌ و اطلاق‌ ‌آن‌ ‌بر‌ ‌غیر‌ ‌خدا‌ جایز ‌است‌«۱» و چون‌ دلالت‌ ‌بر‌ ثبات‌ و دوام‌ رحمت‌ میکند خاص‌ّ باهل‌ ایمان‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ دنیا و آخرت‌ مشمول‌ رحمت‌ حق‌ میباشند

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.