پاورپوینت کامل آیه ۱ سوره تکاثر ۶۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آیه ۱ سوره تکاثر ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیه ۱ سوره تکاثر ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

---

بخشی از متن پاورپوینت کامل آیه ۱ سوره تکاثر ۶۳ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ ترجمه های فارسی
۲ ترجمه های انگلیسی(English translations)
۳ معانی کلمات آیه
۴ نزول
۵ تفسیر آیه
۶ پانویس
۷ منابع

ترجمه های فارسی

شما مردم را افتخار به بسیاری اموال و فرزند و عشیره سخت (از یاد خدا و مرگ) غافل داشته است.

مباهات و افتخار بر یکدیگر [به ثروت و کثرت نفرات] شما را [از پرداختن به تکالیف دینی و یاد آخرت] بازداشت؛

تفاخر به بیشترداشتن، شما را غافل داشت.

به غفلت کشید شما را نازشِ به بسیارى مال و فرزند،

افزون طلبی (و تفاخر) شما را به خود مشغول داشته (و از خدا غافل نموده) است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Rivalry [and vainglory] distracted you

Abundance diverts you,

Rivalry in worldly increase distracteth you

The mutual rivalry for piling up (the good things of this world) diverts you (from the more serious things),

معانی کلمات آیه

الهاکم: مشغول کرد شما را. راغب گوید: لهو آنست که انسان را از کارى که مفید و اهم است مشغول کند. الهاء به معنى مشغول کردن مى‌‏باشد.
تکاثر: افزون طلبى. در لغت آمده: «تکاثر القوم: کثروا و تغالبوا فی الکثره» پس تکاثر به معنى افزایش جویى است بین الاثنین بودن همه جا لازم نیست، بعضى‌‏ها آن را تفاخر گفته‏‌اند ولى ظاهرا آن در اینجا درست نیست، چون در این سوره مسئله ثروت و زراندوزى مطرح است نظیر وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ حدید/ ۲۰ این لفظ فقط دو بار در قرآن آمده است.[۱]

نزول

«شیخ طوسى» گویند: این سوره درباره دو طائفه از قریش بنام بنوسهم و بنو عبدمناف نازل شده که تفاخر می‌نمودند تا این که به یادآورى مرده ها و شمارش آن‌ها از لحاظ کثرت پرداختند.[۲][۳]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)

سوره تکاثر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ «۱» حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ «۲» کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ «۳» ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ «۴» کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ «۵» لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ «۶» ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الْیَقِینِ «۷» ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ «۸»

«۱» فزون طلبى (و تفاخر) شما را سرگرم کرد. «۲» تا آنجا که به زیارت مقبره‌ها رفتید. «۳» چنین نیست (که مى‌پندارید) به زودى خواهید فهمید.

«۴» باز چنین نیست (که مى‌پندارید)، در آینده خواهید دانست. «۵» چنین نیست (که مى‌پندارید)، اگر شما (به آخرت) علم یقینى داشتید. «۶» قطعاً دوزخ را مى‌دیدید. «۷» سپس آن را با عین الیقین مى‌دیدید. «۸» سپس در آن روز از نعمت‌ها سؤال خواهید شد.

نکته ها

«تکاثر» از «کثرت» به معناى فزون‌طلبى و فخرفروشى به دیگران به واسطه کثرت اموال و اولاد است.

جلد ۱۰ – صفحه ۵۷۹

جلوه‌هاى تکاثر

تکاثر در شرک و چند خدایى. «أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ» «۱» (حضرت یوسف به هم زندانى‌هاى خود که مشرک بودند، گفت: آیا ارباب متفرق بهتر است یا خداوند یکتاى قهار؟)

تکاثر در غذا. بنى اسرائیل مى‌گفتند: ما بر یک نوع غذا صبر نداریم‌ «لَنْ نَصْبِرَ عَلى‌ طَعامٍ واحِدٍ» ما خوردنى‌هاى دیگر همچون پیاز و سیر و عدس و خیار مى‌خواهیم. «قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها» «۲»

تکاثر در عمر. چنان که بعضى دوست دارند هزار سال عمر کنند. «یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَهٍ» «۳»

تکاثر در مال. قرآن مى‌فرماید: برخى افراد به دنبال جمع مال و شمارش آن هستند. «الَّذِی جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ» «۴»

تکاثر در مسکن. قرآن در مقام سرزنش بعضى مى‌فرماید: در دامنه هر کوهى ساختمان‌هاى بلند بنا مى‌کنید. «أَ تَبْنُونَ بِکُلِّ رِیعٍ آیَهً تَعْبَثُونَ» «۵»

تکاثر در شهوت. اسلام براى مسئله جنسى، راه ازدواج را تجویز کرده و بهره‌گیرى از همسر را بدون ملامت شمرده: «إِلَّا عَلى‌ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ» «۶»* و ارضاى شهوت از غیر راه ازدواج را تجاوز دانسته است. «فَمَنِ ابْتَغى‌ وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ» «۷»*

«أَلْهاکُمُ» از «لهو» به معناى سرگرم شدن به امور جزئى و ناچیز است که انسان را از اهداف بلند باز دارد.

«زُرْتُمُ» از زیارت و «مقابر» جمع مقبره است.

میان دو قبیله بر سر تعداد نفرات گفتگو شد، تصمیم گرفتند سرشمارى کنند بعد از زنده‌ها

«۱». یوسف، ۲۹.

«۲». بقره، ۶۱.

«۳». بقره، ۹۶.

«۴». همزه، ۲.

«۵». شعراء، ۱۲۸.

«۶». مؤمنون، ۶.

«۷». مؤمنون، ۷.

جلد ۱۰ – صفحه ۵۸۰

به قبرستان رفتند تا آمار مردگان را نیز به حساب آورند.

حضرت على علیه السلام در خطبه ۲۲۱ نهج البلاغه، بعد از تلاوت این سوره مطالبى دارند که ابن ابى الحدید در شرح آن مى‌گوید: در طول پنجاه سال، بیش از هزار بار این خطبه را خوانده‌ام و عظمت این خطبه به قدرى است که سزاوار است بهترین گویندگان عرب جمع شوند و این خطبه برایشان تلاوت شود و همه به سجده افتند، همانگونه که هنگام تلاوت بعضى از آیات قرآن، همه به سجده مى‌افتند. «۱» ما دو جمله از آن خطبه را در اینجا بازگو مى‌کنیم:

«آبائهم یفخرون» آیا به مقبره پدرانشان افتخار مى‌کنند؟

«ام بعدید الهلکى یتکاثرون» یا به تعداد معدومین فزون‌طلبى مى‌کنند؟

«اجساد خرت و حرکات سکنت» آنان جسدهایى بودند که متلاشى شدند و متحرک‌هایى بودند که ساکن شدند.

«و لئن یکونوا عبرا احق من ان یکونا مفتخرا» آن جسدها سزاوارترند که سبب عبرت شوند تا مایه افتخار.

از حضرت على علیه السلام حدیثى نقل شده که فرمودند: اولین‌ «سَوْفَ تَعْلَمُونَ» مربوط به عذاب قبر است و دومى مربوط به عذاب آخرت. «۲»

یقین، باور قلبى است که عمیق‌تر از دانستن است. مثلا همه مردم مى‌دانند که مرده کارى به کسى ندارد ولى حاضر نیستند در کنار مرده بخوابند، ولى مرده‌شور در کنار مرده به راحتى مى‌خوابد، زیرا مردم فقط مى‌دانند ولى مرده‌شور باور کرده و به یقین رسیده است. راه بدست آوردن یقین عمل به دستورات الهى است، همانگونه که مرده‌شور در اثر تکرار عمل به این باور رسیده است.

بر اساس روایات، نشانه یقین، توکل بر خداوند و تسلیم او شدن و راضى بودن به مقدرات او و واگذارى امور به اوست. «۳»

یقین درجاتى دارد که دو مرحله‌اش در این سوره آمده و مرحله دیگرش در آیه ۹۵ سوره‌

«۱». شرح ابن ابى الحدید، ج ۱۱، ص ۱۵۳.

«۲». تفسیر کبیر فخررازى.

«۳». بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۱۳۸.

جلد ۱۰ – صفحه ۵۸۱

واقعه آمده است. مراحل یقین عبارتند از: علم الیقین، حق الیقین و عین الیقین. انسان، گاهى از دیدن دود پى به آتش مى‌برد که این علم الیقین است، گاهى خودِ آتش را مى‌بیند که عین الیقین است و گاهى دستى بر آتش مى‌نهد و سوزندگى آن را احساس مى‌کند که حق الیقین است.

مراد از دیدن آتش در «لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ»، یا دیدن آن در قیامت است و یا دیدن آن با چشم برزخى و مکاشفه در همین دنیا که این معنا با یقین سازگارتر است.

بر اساس احادیث، مراد از نعمتى که در قیامت مورد سوال قرار مى‌گیرد، آب و نان نیست، که بر خداوند قبیح است از این امور سؤال کند. بلکه مراد نعمت ولایت و رهبرى معصوم است‌ «۱» امام رضا علیه السلام فرمود: سؤال از آب و نان و … از مردم قبیح است تا چه رسد به خداوند، بنابراین مراد از سؤال از نعمت، همان نعمت رهبرى معصوم است. «۲»

تکاثر تنها در آمار و نفرات جمعیّت نیست، بلکه گاهى در ثروت و فرزند است. «وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ» «۳» و لذا در قرآن سفارش شده که مال و فرزند شما را سرگرم نکند.

«لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ» «۴»

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به دنبال تلاوت این سوره فرمودند: «تکاثر الاموال جمعها من غیر حقها و منعها من حقها و سدها فى الاوعیه» «۵» گردآورى اموال از راه نامشروع و نپرداختن حقوق واجب آنها و نگهدارى آنها در صندوق‌ها تکاثر است.

در شعرى منسوب به حضرت على علیه السلام آمده است:

یا من بدنیاه اشتغل‌

قد غرّه طول الامل‌

الموت یأتى بغته

والقبر صندوق العمل‌

«۱». تفسیر نور الثقلین.

«۲». عیون الاخبار، ج ۲، ص ۱۲۹.

«۳». حدید، ۲۰.

«۴». منافقون، ۹.

«۵». تفسیر نور الثقلین.

جلد ۱۰ – صفحه ۵۸۲

پیام ها

۱- فزون طلبى و فخرفروشى انسان را به کارهاى بیهوده و عبث مى‌کشاند. «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ»

۲- فزون‌طلبى، عامل غفلت از حساب قیامت است. «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ- لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ»

۳- دامنه فزون‌طلبى تا شمارش مردگان پیش مى‌رود. «حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ»

۴- بى‌خبرى از احوال قیامت، انسان را به انحراف مى‌کشاند. أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ … کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ‌

۵- در برابر افکار و رفتار انحرافى باید هشدار را تکرار کرد. «کَلَّا- ثُمَّ کَلَّا- کَلَّا»

۶- از طریق ایمان و یقین انسان مى‌تواند آینده را ببیند. «لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ»

۷- در فرهنگ جاهلى، کمیّت و جمعیّت، تا آنجا ارزش دارد که حتى مردگان را در شمارش به حساب مى‌آورند. «حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ»

۸- تکاثر و تفاخر، کیفر سختى دارد. أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ … لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ‌

۹- عاقبت اندیشى مانع فخر فروشى است. کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ‌ …

۱۰- باید براى رسیدن به یقین و شناخت حقایق تلاش کرد تا از خطرات قیامت درامان بود. «لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ»

۱۱- کسانى‌که به دنیا سرگرم هستند، هرگز به درجه یقین نمى‌