پاورپوینت کامل ایجاد دعای ۴۷ صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش سیزدهم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ایجاد دعای ۴۷ صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش سیزدهم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ایجاد دعای ۴۷ صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش سیزدهم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ایجاد دعای ۴۷ صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش سیزدهم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

فهرست دعاهای صحیفه سجادیه

متن دعای ۴۷ صحیفه سجادیه

شرح و ترجمه دعا:

بخش اول – بخش دوم – بخش سوم – بخش چهارم – بخش پنجم – بخش ششم – بخش هفتم – بخش هشتم – بخش نهم – بخش دهم – بخش یازدهم – بخش دوازدهم – بخش سیزدهم

وَ انْزِعِ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِی لِلْمُؤْمِنِینَ، وَ اعْطِفْ بِقَلْبِی عَلَی الْخَاشِعِینَ، وَ کنْ لِی کمَا تَکونُ لِلصَّالِحِینَ، وَ حَلِّنِی حِلْیهَ الْمُتَّقِینَ، وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ‏ فِی الْغَابِرِینَ، وَ ذِکراً نَامِیاً فِی الْآخِرِینَ، وَ وَافِ بِی عَرْصَهَ الْأَوَّلِینَ.

وَ تَمِّمْ سُبُوغَ نِعْمَتِک عَلَیّ، وَ ظَاهِرْ کرَامَاتِهَا لَدَیّ، امْلَأْ مِنْ فَوَائِدِک یدِی، وَ سُقْ کرَائِمَ مَوَاهِبِک إِلَیّ، وَ جَاوِرْ بِی الْأَطْیبِینَ مِنْ أَوْلِیائِک فِی الْجِنَانِ الَّتِی زَینْتَهَا لِأَصْفِیائِک، وَ جَلِّلْنِی شَرَائِفَ نِحَلِک فِی الْمَقَامَاتِ الْمُعَدَّهِ لِأَحِبَّائِک.

وَ اجْعَلْ لِی عِنْدَک مَقِیلًا آوِی إِلَیهِ مُطْمَئِنّاً، وَ مَثَابَهً أَتَبَوَّؤُهَا، وَ أَقَرُّ عَیناً، وَ لَا تُقَایسْنِی بِعَظِیمَاتِ الْجَرَائِرِ، وَ لَا تُهْلِکنِی‏ یوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ، وَ أَزِلْ عَنِّی کلَّ شَک وَ شُبْهَهٍ، وَ اجْعَلْ لِی فِی الْحَقِّ طَرِیقاً مِنْ کلِّ رَحْمَهٍ، وَ أَجْزِلْ لِی قِسَمَ الْمَوَاهِبِ مِنْ نَوَالِک، وَ وَفِّرْ عَلَیّ حُظُوظَ الْإِحْسَانِ مِنْ إِفْضَالِک.

وَ اجْعَلْ قَلْبِی وَاثِقاً بِمَا عِنْدَک، وَ هَمِّی مُسْتَفْرَغاً لِمَا هُوَ لَک، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْتَعْمِلُ بِهِ خَالِصَتَک، وَ أَشْرِبْ قَلْبِی عِنْدَ ذُهُولِ الْعُقُولِ طَاعَتَک، وَ اجْمَعْ لِی الْغِنَی وَ الْعَفَافَ وَ الدَّعَهَ وَ الْمُعَافَاهَ وَ الصِّحَّهَ وَ السَّعَهَ وَ الطُّمَأْنِینَهَ وَ الْعَافِیهَ.

وَ لَا تُحْبِطْ حَسَنَاتِی بِمَا یشُوبُهَا مِنْ مَعْصِیتِک، وَ لَا خَلَوَاتِی بِمَا یعْرِضُ لِی مِنْ نَزَغَاتِ فِتْنَتِک، وَ صُنْ وَجْهِی عَنِ الطَّلَبِ إِلَی أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ، وَ ذُبَّنِی عَنِ الْتِمَاسِ مَا عِنْدَ الْفَاسِقِینَ.

وَ لَا تَجْعَلْنِی لِلظَّالِمِینَ ظَهِیراً، وَ لَا لَهُمْ عَلَی مَحْوِ کتَابِک یداً وَ نَصِیراً، وَ حُطْنِی مِنْ حَیثُ لَا أَعْلَمُ حِیاطَهً تَقِینِی بِهَا، وَ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ تَوْبَتِک وَ رَحْمَتِک وَ رَأْفَتِک وَ رِزْقِک الْوَاسِعِ، إِنِّی إِلَیک مِنَ الرَّاغِبِینَ، وَ أَتْمِمْ لِی إِنْعَامَک، إِنَّک خَیرُ الْمُنْعِمِینَ

وَ اجْعَلْ بَاقِی عُمُرِی فِی الْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ ابْتِغَاءَ وَجْهِک، یا رَبَّ الْعَالَمِینَ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ، وَ السَّلَامُ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمْ أَبَدَ الْآبِدِینَ.

ترجمه‌ها

ترجمه انصاریان

و دشمنی مؤمنان را از دلم برکن، و قلبم را بر خاشعان مهربان ساز، و با من آنچنان باش که با شایستگان هستی، و به زینت پرهیزکارانم بیارای، و برایم یاد خوبی در میان بازماندگان، و آوازه روزافزونی در میان آیندگان قرار ده، و در جایگاه پیشتازانم برآور،

و گشایش نعمتت را بر من کامل کن، و کرامت‌هایش را برایم پیاپی فرما، دست خالیم را از فوائد خود پرکن، و موهبت‌های گرانقدرت را به سویم فرست، و مرا همسایه اولیاء طاهرینت در بهشتی که برای برگزیدگانت آراسته‌ای قرار ده، و ردای عطایای بزرگت را در مقاماتی که برای عاشقانت فراهم ساخته‌ای بر من بپوشان،

و برایم در آستان خود جایگاهی قرار ده که با دل آرام در آن بیارامم، و منزلی که در آن سکونت گزینم، و به آن دیده روشن کنم، و مرا با گناهان بزرگ مقایسه مکن، و در آن روزی که اسرار برملا شود هلاکم مکن، و هر شک و تردیدی را از قلبم بشوی، و از هر رحمتی برایم طریقی به حق باز کن، و بهره‌های مواهبم را از عطایای خود سرشار فرما، و نصیب‌های احسان را از انعامت بر من فراوان ساز،

و دلم را به رحمتت مطمئن کن، و همّتم را یکجا به کار خودت متوجه ساز، و مرا به کاری بگمار که عباد خاص خود را به آن می‌گماری، و به هنگام غفلت و پریشانی خردها طاعت خود را با قلبم درآمیز، و توانگری و پاکدامنی و راحت و سلامتی و تندرستی و گشایش در زندگی و آرامش و عافیت را برایم فراهم نما،

و خوبی‌هایم را به سبب گناهی که با آن می‌آمیزد، و خلوت‌هایم را به مفاسدی که از آزمایشت پیش آید تباه مکن، و آبرویم را از روانداختن به هریک از جهانیان نگاه دار، و از طلبیدن آنچه نزد فاسقان است بازم دار، و

مرا پشتیبان ظالمان، و یاور و دستیارشان در از بین بردن کتابت مساز، و از آنجا که خود آگاه نیستم چنانم نگهبان باش که به آن محفوظم بداری، و درهای توبه و رحمت و مهربانی و روزی فراخت را به رویم بگشا، که من از رغبت کنندگان به سوی توام، و انعامت را در حقّم کامل کن، که تو بهترین نعمت‌دهندگانی،

و باقی عمرم را جهت خشنودیت در حج و عمره قرار ده،‌ای پروردگار جهانیان، و درود خدا بر محمد و آل پاک و پاکیزه او، و سلام بر او و بر ایشان باد سلامی پیوسته و جاودانه.

ترجمه آیتی

بیخ کینه ‌ى‌ مومنان از‌ سینه ‌ى‌ من‌ برکن. قلبم را‌ با‌ مردمان فروتن مهربان گردان. با‌ من‌ چنان باش که‌ با‌ صالحان هستى. به‌ زیور پرهیزگارانم بیاراى. نام نیک من‌ بر‌ زبان آیندگان جارى گردان آوازه ‌ى‌ من‌ در‌ میان معاصران به‌ نیکى بلند نماى ‌و‌ در‌ روز رستاخیز مرا در‌ زمره ‌ى‌ آنان که‌ با‌ پیامبر تو‌ مهاجرت کردند در‌ آور.

بار خدایا، مرا فراخى نعمت ده‌ به‌ حد کمال ‌و‌ کرامتهاى ‌آن از‌ پى یکدیگر به‌ من‌ ارزانى دار. دستان من‌ از‌ عطاى خود پرکن ‌و‌ مواهب کرامند خویش به‌ سوى من‌ روان دار. مرا در‌ بهشتى که‌ براى برگزیدگان خویش آراسته اى، در‌ جوار اولیاى پاک خود جاى ده. تشریف عطاى خویش بر‌ من‌ بپوشان ‌و‌ در‌ منازلى که‌ براى دوستانت مهیا ساخته اى مکان ده.

براى من‌ مکانى مطمئن که‌ در‌ ‌آن آرام گیرم ‌و‌ جایى که‌ در‌ ‌آن مسکن گزینم ‌و‌ دلم شاد شود برگزین. اى خداوند، کیفر مرا با‌ گناهان بزرگى که‌ مرتکب شده ام برابر منماى ‌و‌ در‌ ‌آن روز که‌ اسرار آشکار مى شود هلاکم مکن. هر‌ شک ‌و‌ شبهتى از‌ دلم بزداى. از‌ دروازه هاى رحمت راه من‌ به‌ حق بگشاى. سهم مرا از‌ مواهب نعم خود افزون فرماى ‌و‌ از‌ سر‌ افضال خویش نصیبم را‌ از‌ احسان ‌و‌ بخشش خود فراوان گردان.

بار خدایا، دلم را‌ به‌ آنچه در‌ نزد توست آرام ‌و‌ مطمئن نماى ‌و‌ همه ‌ى‌ قصد مرا ویژه ‌ى‌ اعمالى ساز که‌ رضاى تو‌ در‌ ‌آن باشد ‌و‌ مرا به‌ کارى برگمار که‌ خاصان درگاهت را‌ بر‌ ‌آن مى گمارى. چون خردها به‌ غفلت افتند، تو‌ دل مرا به‌ آب طاعت خویش سیراب فرماى ‌و‌ توانگرى ‌و‌ عفت ‌و‌ آسایش ‌و‌ بى گزندى ‌و‌ تندرستى ‌و‌ فراخى در‌ روزى ‌و‌ آرامش ‌و‌ عافیت را‌ همه یکجا نصیب من‌ گردان.

حسنات مرا با‌ معصیتى که‌ به‌ ‌آن آمیخته گردد تباه منماى. خلوتهایم را‌ به‌ خیالات ناپسندى که‌ براى آزمایش بر‌ دل من‌ مى فرستى بر‌ هم مزن. آبروى مرا حفظ کن که‌ چیزى از‌ مردم زمانه نخواهم ‌و‌ مرا از‌ خواهش فاسقان باز دار.

پشتیبان ستمگرانم قرار مده ‌و‌ مرا از‌ همدلى ‌و‌ همدستى با‌ آنان در‌ محو کتاب خود در‌ امان دار. محافظتم کن، آنسان که‌ خود ندانم ‌و‌ از‌ هر‌ بد در‌ امان باشم. درهاى توبه ‌و‌ رحمت ‌و‌ رافت ‌و‌ رزق فراوان خود به‌ رویم بگشاى، که‌ من‌ از‌ روى آورندگان به‌ درگاه توام. بار خدایا، نعمتت را‌ بر‌ من‌ تمام کن، که‌ تو‌ بهترین نعمت دهندگانى.

براى خشنودى خود، باقى عمر مرا در‌ حج ‌و‌ عمره سپرى ساز، اى پروردگار جهانیان. ‌و‌ صلى الله على محمد ‌و‌ آله الطیبین الطاهرین، ‌و‌ السلام علیه ‌و‌ علیهم ابد الابدین.

ترجمه ارفع

الها کینه اهل ایمان را از دلم برکن و دلم به خاشعین درگاهت نرم فرما و با من چنان باش که با بندگان صالحت هستى و لباس تقوى را بر قامتم بپوشان و براى من یاد خوبى در آیندگان و ذکر پر آوازه ای‌ در بین دیگران قرار ده و مرا در بین مومنین نخستین در آور

و فراوانى نعمتت را براى من کامل کن و کرامتهاى آن نعمت ها را برایم ظاهر ساز و دستم را از سودهاى خود پر کن و بخشش هاى گرامى ات را به سویم روانه ساز و پاکیزگان از دوستانت را در بهشتى که براى برگزیدگانت زینت داده ای‌ همسایه ام فرما و در جاهایى که براى دوستانت آماده شده مرا به عطاهاى بزرگت بپوشان

و برایم نزدت استراحتگاهى مطمئن و مکانى که جاى گیرم و باعث روشنى چشمم گردد قرار ده و به گناهان بزرگى که انجام داده ام تقاصم مکن و در روزى که پرده ها کنار مى رود نابودم مفرما و هر نوع شک و شبهه را از من زایل کن و براى رسیدن به حق، راهى از کل رحمتت پیش پایم بگذار و تقسیم عطاهایت را برایم بسیار و نصیب هاى احسان از خان کرمت را برایم فراوان گردان.

پروردگارا دلم را نسبت به آنچه در اختیار تو است مطمئن ساز و تمام همتم را به خودت اختصاص ده و مرا به کارى موفق دار که بندگان خالصت را وامى دارى و هنگام غفلت عقلها طاعتت را به دلم الهام فرما و بى نیازى، پاکدامنى، راحتى در زندگى، نداشتن درد و گرفتارى و سلامتى، توسعه در روزى و آرامش و عافیت را برایم فراهم آور.

الها کارهاى خوبم را به خاطر آلوده شدن به معصیت نابود مکن و راز و نیاز در خلوتم را به علت خلافکاریهایى که از راه آزمایش تو برایم اتفاق افتاده تباه مساز. و آبرویم را جهت درخواست از مردم عالم حفظ فرما و از طلب کردن و التماس از آنچه نزد مردم فاسق هست بازم دار.

خدایا مرا پشت و کمک کننده ستمگران قرار مده و نیز مرا براى نابود کردن کتابت دست و یاورشان مگردان و از جایى که نمى دانم مرا حفظ کن آنگونه حفظ کردنى که از همه بلایا محفوظ بمانم.

الها درهاى توبه ات و رحمتت و رافتت و روزى فراوانت را به رویم باز کن زیرا که من به سویت از جمله روى آورندگانم و نعمتت را بر من تمام فرما زیرا که تویى بهترین نعمت دهندگان.

خداوندا باقى عمرم را در حج و عمره و کسب آبرو از درگاهت قرار ده ای‌ خداى جهانیان و درود خدا بر محمد و آل پاک و پاکیزه اش باد و سلام همیشگى و جاودانه بر حضرت و بر اهل بیت گرامش.

ترجمه استادولی

و غل و غش با مومنان را از دلم برکن، و دلم را با فروتنان درگاهت مهربان ساز، و با من چنان باش که با شایستگان هستى، و مرا به زیور پرهیزگاران بیاراى، و برایم نام نیکى در میان آیندگان و یادى روزافزون در میان پسینیان قرار ده، و مرا به عرصه پیشینیان برسان.

و نعمت هاى فراوانت را بر من تمام دار، و بخشش هاى کریمانه ات را پیاپى بر من فروریز. دستم را از عطاهاى خود پر کن، و بخشش هاى نیکو و برگزیده ات را به سوى من روان ساز، و مرا در بهشت هایى که براى برگزیدگانت آراسته اى در جوار پاک ترین اولیاى خود قرار ده، و خلعت هاى شریفت را در جایگاه هایى که براى دوستانت آماده ساخته اى بر اندامم بپوشان.

و برایم نزد خود آسایشگاهى قرار ده که با خاطر آسوده در آن بیارامم، و محل بازگشتى که در آن جاى گیرم و دیده روشن سازم، و مرا به قدر گناهان بزرگ کیفر مکن، و در روزى که نهان ها آشکار مى شود هلاکم مساز، و هر شک و شبهه اى را از من بزدا، و برایم در راستاى حق از هر رحمتى راهى بگشا، و سهم مرا از بخشش ها به لطف خویش فراوان ساز، و بهره مرا از احسان خود به فضل و بخششت بسیار گردان.

و دلم را به آنچه نزد توست مطمئن ساز، و عزم و اراده ام را تنها در آنچه از آن توست قرار ده، و مرا به کارى وادار که برگزیدگانت را به آن وامى دارى، و دلم را به وقت غفلت عقل ها از طاعت خود سیراب ساز، و بى نیازى و پاکدامنى و آسایش و سلامتى و تندرستى و گشایش و آرامش دل و عافیت را برایم گرد آور.

و کارهاى نیکم را با درآمیختن به نافرمانیت از بین مبر، و خلوت هایم را با ورود آزمون هاى فسادانگیزت تباه مساز، و آبرویم را از این که دست نیاز به سوى احدى از جهانیان دراز کنم حفظ کن، و مرا از طلب آنچه در اختیار فاسقان است دور ساز.

و مرا پشتیبان ستمکاران، و دستیار و یاور آنان بر محو کتاب خود قرار مده، و مرا از سویى که خود نمى دانم چنان احاطه کن که بدان سبب نگاهم دارى، و درهاى توبه و رحمت و رأفت و روزى گسترده ات را به رویم بگشا، که من از مشتاقان توام، و نعمت دادنت را بر من کامل کن، که تو بهترین نعمت دهندگانى.

و بازمانده عمرم را در حج و عمره براى طلب رضاى خودت قرار ده اى پروردگار جهانیان. و درود خدا بر محمد و آل پاک و پاکیزه او باد، و سلام بر او و آنان تا همیشه روزگار.

ترجمه الهی قمشه‌ای

و از سینه ى من کینه اهل ایمان را به کلى ببر و عاطفه و محبت آنانکه به درگاهت خاشع و خاضعند به قلبم عطا فرما و اى خدا با من آن گونه باش که با بندگان شایسته صالح خواهى بود (یعنى مرا اگر هم ناصالحم مانند صالحان مورد لطف و عنایتت قرار ده) و حله ى زیباى لباس تقوى را بر‌ من بپوشان و در زبان آیندگان ذکر خیرم را جارى ساز و بر‌ زبان دیگران به نیکوئى و به ذکر جمیل نامم را بلند گردان و به عرصه ى اولین مرا وارد ساز (یعنى با سابقون السابقون که مقربان درگاهند محشورم گردان)

و نعمت کاملت را به حد تمام به من (از لطف و کرم) عطا فرما و پیوسته کرامات و عنایاتت را در حقم پدیدار ساز و دست مرا از فوائد و عطایاى خود پر گردان (که دست خالى و محروم از درگاه رحمت بى انتهایت بازنگردم) و مواهب و مراحم گرانبهایت را (در دو عالم) به سویم سوق ده و با بهترین دوستان و محبوبانت مرا در بهشتى که به زیورها آراسته اى براى خاصان و برگزیدگانت همسایه و همنشین فرما و در مقامات عالیه بهشتى که براى محبان و عاشقانت مهیا فرموده اى خلعت نیکوترین عطایت را به من درپوشان

و بر‌ من نزد خود (هنگامى که به سوى تو باز مى گردم) آن عطا را ذخیره دار تا آنجا براى من جایگاه امن و آرامش خاطر شود و منزلگاه نشاط و آسایش قلب و روشنى دل و دیده گردد و اى خدا در آنجا مرا با گناهان بزرگم روبرو مگردان (یعنى به لطف و کرم و بزرگى خود گناهان بزرگم را عفو کن و از صفحه اعمالم محو گردان و مرا پیش خود و اهل قیامت شرمنده مساز) و در آن روزى که باطنها (و اسرار نهائى) آشکار مى شود (کرم فرما) مرا به قهر خود هلاک مگردان و اینک هر شک و شبهه را از دلم دور گردان و راه و روشم را به طریق حق و حقیقت که هر رحمت و نعمت در آن طریق است مقرر فرما و در تقسیم موهبتها و بخششهاى خود سهم بزرگى از عطایت نصیبم گردان و از بهره هائى که از فضل و کرم به بندگانت احسان مى کنى مرا بهره اى وافر عطا فرما

و به آنچه نزد تو است (در عالم آخرت از نعمتهاى بى حد و لذتهاى بى نهایت) قلبم را مطمئن ساز (و یقین کاملم عطا فرما) و اى خدا توجه و اهتمامم را به کارى که براى تست اختصاص ده و مرا بر ‌آن کار بدار که بندگان خاص با اخلاصت را بر ‌آن کار مى گمارى و اى خدا در آن هنگام که عقلهاى خلائق (از هول مرگ و غوغاى قیامت) از ادراک درمى ماند (و مدهوش و مبهوت مى گردد) در آن هنگام به قلبم نور طاعت و (معرفتت را اشراب کن و دلم را چنان مملو از نور طاعتت و محو شوق لقایت ساز که ابدا از هول مرگ و غوغاى قیامت باک نداشته و ترسى و هراسى به قلبم راه نیابد).

(و به لطف و کرمت) به من استغنا و توانگرى و پاکدامنى و آسایش و بى نیازى از خلق را و سلامت و صحت و وسعت و اطمینان خاطر و حسن عاقبت همه را جمیعا عطا فرما

و اعمال نیکم را چون با معصیت ممزوج است محو و باطل مگردان (بلکه عصیانم را به واسطه اعمال نیکم محو ساز) و هنگامى که با تو خلوت مى کنم (در نماز و غیره) از وساوس فتنه هاى عالم (وهم و غم و خیالات دنیوى) که بدل رومى آورد مرا محفوظ دار و آبرویم را از حاجت خواستن از اهل عالم حفظ فرما (که به احدى جز تو عرض حاجت نکنم و آبروى خود را پیش خلق نریزم) و دین مرا از التماس و درخواست چیزى که فاسقان دارند نگاه دار (یعنى مرا به مال و جاه و قدرت فاسقان عالم نیازمند مساز)

و مرا یار و پشتیبان ظالمان و بیدادگران عالم مساز و با آنها در محو احکام سمانى خود مرا همدست مگردان و به احاطه رحمتت مرا بى آنکه بدانم از هر شر و فساد (به لطف و کرم) نگاهم دار و درهاى توبه و بازگشت به درگاه حضرتت را به روى من باز کن که دلم اى خدا از مشتاقان (جمال) تست و نعمتت را بر‌ من تمام و کامل گردان که تو البته بهترین نعمت بخش عالمى

و هر چه از عمرم باقى است بکار حج و عمره و طلب رضا و خشنودى ذات مقدست موفق بدار. اى پروردگار عالم (و اى خداى جهانهاى بى انتها) و برسید ما بزرگ اهل عالم محمد مصطفى و آل پاکش که نکویان عالمند درود و رحمت فرست و سلام و تحیت بر‌ او و اهل بیت اطهارش باد.

ترجمه سجادی

و کینه داشتن براى مؤمنان را‌ از‌ سینه ام بر‌ کن، ‌و‌ دلم را‌ بر‌ فروتنان مهربان گردان، ‌و‌ با‌ من‌ چنان باش که‌ با‌ شایستگان هستى، ‌و‌ مرا به‌ زیور پرهیزکاران بیاراى، ‌و‌ براى من‌ یاد نیکو در‌ بازماندگان ‌و‌ آوازه بلند در‌ آیندگان قرار ده، ‌و‌ مرا به‌ جایگاه (رستاخیز) پیشینیان برسان.

و فراخى نعمتت را‌ بر‌ من‌ تمام کن، ‌و‌ کرامت هاى ‌آن را‌ نزد من‌ پیوسته گردان، ‌و‌ دستم را‌ از‌ سودهاى خود پر نما، ‌و‌ بخشش هاى گرامى ات را‌ به‌ سوى من‌ روان فرما، ‌و‌ در‌ باغ هایى که‌ آنها را‌ براى برگزیدگانت آراسته اى، مرا با‌ پاک ترین دوستانتْ همسایه گردان، ‌و‌ در‌ مکان هایى که‌ براى دوستانت آماده کرده اى، به‌ عطاهاى والایت مرا بپوشان.

و برایم نزد خود استراحتگاهى که‌ آسوده خاطر در‌ ‌آن آرام گیرم، ‌و‌ بازگشتگاهى که‌ در‌ ‌آن اقامت گزینم ‌و‌ چشم را‌ روشن سازمْ قرار ده، ‌و‌ مرا با‌ گناهان بزرگ مَسَنج، ‌و‌ در‌ روزى که‌ پنهان ها آشکار مى شود هلاکم نکن، ‌و‌ هر‌ شک ‌و‌ شبهه اى‌ را‌ از‌ من‌ دور ساز، ‌و‌ براى من‌ در‌ راستاى حقّ، از‌ هر‌ رحمتى راهى قرار ده، ‌و‌ سهم مرا از‌ بخشش ها به‌ لطف خود فراوان کن ‌و‌ نصیب مرا از‌ احسان، به‌ فضل خود فراوان گردان.

و دلم را‌ به‌ آنچه نزد توست، مطمئن، ‌و‌ قصدم را‌ براى آنچه براى توست، یکسره قرار ده. ‌و‌ مرا به‌ آنچه دوستانت را‌ به‌ ‌آن مى گمارى، وادار کن ‌و‌ دلم را‌ هنگام غفلتِ عقل ها، به‌ طاعت خود سیراب کن ‌و‌ بى نیازى ‌و‌ پاکدامنى ‌و‌ آسایش ‌و‌ سلامتى ‌و‌ تندرستى ‌و‌ فراخى ‌و‌ آرامش ‌و‌ عافیت را، برایم فراهم ساز.

و کارهاى نیک مرا با‌ درآمیختن به‌ نافرمانى ات، ‌و‌ تنهایى هایم را‌ با‌ آزمایش هاى فسادانگیزت که‌ برایم آشکار مى شود، باطل نکن ‌و‌ آبرویم را‌ از‌ درخواست به‌ سوى احدى از‌ جهانیان، حفظ کن ‌و‌ مرا از‌ طلبیدنِ آنچه نزد فاسقان است، باز دار.

و مرا پشتیبان ستمگران ‌و‌ یاور آنان در‌ محو کتاب خود، قرار نده ‌و‌ مرا از‌ جایى که‌ نمى دانم، احاطه کن. احاطه کردنى که‌ با‌ ‌آن مرا نگهدارى نمایى. ‌و‌ درهاى توبه ‌و‌ رحمت ‌و‌ رأفت ‌و‌ روزى فراخت را‌ بر‌ من‌ بگشاى، همانا من‌ از‌ روآورندگان به‌ سوى توام. ‌و‌ نعمت دادنت را‌ برایم کامل کن، به‌ درستى که‌ تو‌ بهترین نعمت دهندگانى.

و باقى زندگى ام را‌ براى رضاى خودت، در‌ حجّ ‌و‌ عمره قرار ده. اى‌ پروردگار جهانیان. ‌و‌ خداوند بر‌ محمّد ‌و‌ خاندانش که‌ پاک ‌و‌ پاکیزه اند، درود فرستد ‌و‌ بر‌ او‌ ‌و‌ بر‌ ایشان سلامى همیشگى باد.

ترجمه شعرانی

و کینه ‌ى‌ مومنان ‌را‌ ‌از‌ ‌دل‌ ‌من‌ بیرون ‌کن‌ ‌و‌ ‌دل‌ مرا ‌بر‌ زیردستان مهربان گردان ‌و‌ ‌با‌ ‌من‌ چنان باش ‌که‌ ‌با‌ بندگان شایسته ‌ى‌ خود، ‌و‌ مرا ‌به‌ زیور پرهیزکاران آراسته ‌کن‌ ‌و‌ چنان مقدر فرما ‌که‌ آیندگان درباره ‌ى‌ ‌من‌ نیکو گوى باشند ‌و‌ نام مرا میان مردم بلند گردان ‌و‌ مرا ‌در‌ ‌آن‌ گروه جاى ‌ده‌ ‌که‌ ‌در‌ خیرات پیش افتادند.
و نعمت خود ‌را‌ ‌بر‌ ‌من‌ تمام ‌کن‌ ‌و‌ کرامات ‌پى‌ ‌در‌ ‌پى‌ فرست.

و دست مرا ‌از‌ عطاى خود ‌پر‌ گردان ‌و‌ بخششهاى بزرگ خویش ‌را‌ سوى ‌من‌ روانه ‌کن‌ ‌و‌ مرا ‌در‌ همسایگى پاکان ‌و‌ دوستان خود ‌در‌ بهشت جاى ‌ده‌ ‌که‌ ‌از‌ براى برگزیدگان آراستى ‌و‌ تشریف گرانمایه ‌در‌ ‌من‌ پوشان ‌در‌ ‌آن‌ مقام ‌که‌ براى دوستان خود آماده کرده اى.

و براى ‌من‌ نزد خود جائى براى آسایش آماده مفرما ‌که‌ ‌به‌ آرام ‌دل‌ ‌در‌ ‌آن‌ ماوى گزینم ‌و‌ مامنى مهیا ‌کن‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آن‌ بیاسایم ‌و‌ چشمم بدان روشن شود ‌و‌ مرا ‌به‌ اندازه گناهان بزرگ ‌من‌ مکافات مفرما ‌و‌ ‌آن‌ روز ‌که‌ نهانها آشکار گردد مرا هلاک مکن ‌و‌ ‌هر‌ ‌شک‌ ‌و‌ شبهه ‌را‌ ‌از‌ ‌من‌ دور ساز ‌و‌ ‌به‌ رحمت خود راه ‌حق‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌من‌ بگشاى ‌و‌ ‌از‌ موهبت خویش بهره مرا بزرگ گردان ‌و‌ نصیب مرا ‌از‌ احسان خود بسیار کن.

و ‌دل‌ مرا بدانچه نزد تست امیدوار گردان ‌و‌ اندیشه ‌ى‌ مرا براى توجه ‌به‌ کار خود فارغ ‌کن‌ ‌و‌ ‌به‌ ‌هر‌ ‌چه‌ برگزیدگان ‌را‌ وامى دارى ‌و‌ برمى گمارى مرا وادار ‌و‌ برگمار ‌و‌ ‌آن‌ هنگام ‌که‌ همه افکار ‌از‌ ‌تو‌ غافلند ‌دل‌ مرا ‌با‌ یاد طاعت خود درآمیز ‌و‌ مرا توانگرى ‌ده‌ ‌با‌ عفاف ‌و‌ آسایش ‌و‌ تندرستى ‌و‌ فراخى ‌و‌ آرامش ‌دل‌ ‌و‌ سلامت ‌از‌ ‌هر‌ گزند ‌و‌ آسیب.

و کارهاى نیک مرا ‌به‌ آلودگى گناه باطل مساز ‌و‌ جمعیت خاطر مرا ‌در‌ خلوت ‌با‌ خویشتن ‌به‌ فتنه آشفته مکن ‌و‌ آبروى مرا نگاهدار ‌که‌ ‌از‌ هیچکس طلب نکنم ‌و‌ ‌از‌ فاسقان چیزى نخواهم.

و مرا ‌هم‌ پشت ستمگران مگردان ‌و‌ ‌در‌ محو کردن ‌و‌ ‌از‌ میان بردن احکام قرآن دستیار ‌و‌ یاور آنان مکن ‌و‌ مرا پاس دار ‌و‌ حفظ ‌کن‌ ‌از‌ جائى ‌که‌ خود ‌من‌ ‌هم‌ گمان ‌آن‌ ‌را‌ نداشته باشم ‌و‌ ‌در‌ توبه ‌و‌ بخشایش ‌و‌ مهر ‌و‌ روزى فراخ ‌را‌ ‌بر‌ ‌من‌ بگشاى ‌که‌ ‌من‌ رغبت سوى ‌تو‌ دارم ‌و‌ نعمت خود ‌را‌ ‌بر‌ ‌من‌ کامل گردان ‌که‌ بهترین نعمت دهندگانى!

و ‌هر‌ ‌چه‌ ‌از‌ عمر ‌من‌ مانده است ‌در‌ ‌حج‌ ‌و‌ عمره بگذران ‌در‌ راه خود، ‌یا‌ رب العالمین ‌و‌ صلى الله علیه ‌و‌ آله الطیبین الطاهرین ‌و‌ السلام علیه ‌و‌ علیهم ابد الابدین.

ترجمه فولادوند

کینه ام را‌ نسبت به‌ مردم مومن از‌ سینه ام برکن ‌و‌ دلم را‌ با‌ فروتنان مهربان فرما ‌و‌ با‌ من‌ چنان معامله کن که‌ با‌ نیکوکاران مى کنى ‌و‌ زیور پرهیزگارانم در‌ پوش ‌و‌ نام نیک روز افزون مرا بر‌ زبان آیندگان روان گردان ‌و‌ مایه ‌ى‌ ذکر خیر پسینیان قرار ده‌ ‌و‌ در‌ زمره ‌ى‌ پیشینیان (مومنان صدر اسلام) بر‌ انگیز.

و گسترش دهشت را‌ بر‌ من‌ تمام کن ‌و‌ فراخ نعمتى را‌ به‌ حد کمال ‌و‌ با‌ کرامتهاى پیاپى بر‌ من‌ ارزانى دار. دستهاى مرا از‌ عطایاى خود بیا کن ‌و‌ مواهب نیکوى خود را‌ به‌ سوى من‌ روان گردان. مرا در‌ بهشتى که‌ براى برگزیدگان خود آراسته اى در‌ همسایگى هر‌ چه نیکوتران از‌ دوستانت جاى ده‌ ‌و‌ در‌ مقاماتى که‌ براى دوستدارانت تدارک دیده شده مرا تشریف هائى هر‌ چه نیکوتر در‌ پوشان ‌و‌ در نزد خویش براى من‌ آسایشگاهى مطمئن که‌ در‌ ‌آن بیارامم ‌و‌ دیده را‌ بدان روشن گردانم در‌ نظر گیر ‌و‌ کیفر مرا با‌ گناهان بزرگم مسنج ‌و‌ در‌ ‌آن روز که‌ پرده از‌ روى کارها بر‌ داشته مى شود هلاکم مکن ‌و‌ هر‌ گونه دودلى ‌و‌ شبهه از‌ لوح دلم بزداى ‌و‌ از‌ هر‌ رحمتى راهى به‌ سوى حق براى من‌ باز فرما ‌و‌ سهم مرا از‌ مواهب نعمتهاى خویش بیفزاى ‌و‌ نصیبم را‌ از‌ احسان خود به‌ فضل خویش فراوان فرماى،

و دلم را‌ به‌ آنچه پیش توست مطمئن ساز ‌و‌ همتم را‌ یکسره متوجه کار خود ساز ‌و‌ مرا به‌ کارى گمار که‌ خاصان درگاه خود را‌ بدان مى گمارى ‌و‌ چون خردها دستخوش غفلت شوند، دلم را‌ به‌ آب طاعت خود سیراب ساز ‌و‌ توانگرى ‌و‌ پاکدامنى ‌و‌ آسایش ‌و‌ بى نیازى ‌و‌ تندرستى ‌و‌ گشایش ‌و‌ آرامش دل ‌و‌ عافیت را‌ برایم به‌ یک جا گرد آور !

حسناتم را‌ با‌ گناهى که‌ بدان آمیخته شود تباه مگردان. خلوتهایم را‌ با‌ واردات بلا انگیزى که‌ عارض مى گردد ضایع مکن. آبروى مرا نگاه دار تا‌ چیزى از‌ مردم روزگار در‌ خواست نکنم ‌و‌ مرا از‌ خواهش از‌ آنچه فاسقان دارند بازدار

و مرا پشتیبان ستمگران مساز ‌و‌ مرا از‌ همدستى ‌و‌ همیارى در‌ محو کتاب خود در‌ امان دار ‌و‌ از‌ آنجا که‌ خود ندانم با‌ نگهبانى خودت، که‌ مایه ‌ى‌ نگهبانى من‌ از‌ هر‌ گناه باشد، نگاهبانى فرماى. درهاى توبه ‌و‌ رحمت ‌و‌ مهرورزى بسیار خود را‌ بر‌ رویم گشاده ساز که‌ من‌ از‌ رغبت کنندگان به‌ درگاه توام. نعمت خود را‌ بر‌ من‌ تمام فرما که‌ تو‌ خود بهترین نعمت دهندگانى.

باقیمانده ‌ى‌ زندگانى مرا براى جلب خشنودى خود در‌ حج ‌و‌ عمره قرار ده، اى پروردگار جهانیان! ‌و‌ درود بر‌ محمد ‌و‌ خاندان طیب ‌و‌ پاکش ‌و‌ جاودانه سلام بر‌ ایشان باد!

ترجمه فیض الاسلام

و کینه داشتن براى اهل ایمان ‌را‌ ‌از‌ سینه ‌ام‌ برکن، ‌و‌ دلم ‌را‌ ‌با‌ فروتنان مهربان گردان، ‌و‌ ‌با‌ ‌من‌ چنان باش ‌که‌ ‌با‌ شایستگان ‌مى‌ باشى، ‌و‌ ‌به‌ زیور پرهیزکاران بیارایم (توفیق عطا فرما ‌که‌ صفات آنان ‌را‌ روش خود گردانم) ‌و‌ براى ‌من‌ ذکر نیکوئى ‌در‌ آیندگان، ‌و‌ آوازه ‌ى‌ بلندى ‌در‌ پسینیان قرار ده، ‌و‌ مرا ‌در‌ میان سراى (جاى اجتماع ‌و‌ گرد آمدن) پیشینیان (حضرت امیرالمومنین- علیه السلام- ‌و‌ پیروان ‌او‌ ‌از‌ مهاجرین ‌و‌ انصار) درآور

و فراخى نعمتت ‌را‌ ‌بر‌ ‌من‌ تمام کن، ‌و‌ گرامیهاى ‌آن‌ ‌را‌ نزد ‌من‌ ‌پى‌ ‌در‌ ‌پى‌ ساز، ‌و‌ دستم ‌را‌ ‌از‌ سودهاى خود ‌پر‌ ساز (نعمتهاى بیشمارت ‌را‌ بیش ‌از‌ پیش ‌به‌ ‌من‌ ببخش) ‌و‌ بخششهاى گرامیت ‌را‌ ‌به‌ سویم روان گردان، ‌و‌ ‌در‌ باغهائى (در بهشت) ‌که‌ آنها ‌را‌ براى برگزیدگانت آراسته (آفریده)اى ‌با‌ پاکیزه ترین دوستانت (آنانکه ‌از‌ معاصى ‌و‌ کارهاى زشت دورى گزیده اند) همسایه ‌ام‌ نما، ‌و‌ ‌در‌ جاهائى ‌که‌ براى دوستانت (آنانکه ‌به‌ ایشان انعام ‌مى‌ فرمائى) آماده شده مرا ‌به‌ عطاهاى بزرگت بپوشان

و براى ‌من‌ نزد (رحمت) خود آرامشگاهى ‌که‌ ‌در‌ ‌آن‌ آرامش گیرم، ‌و‌ جایگاهى ‌که‌ ‌در‌ ‌آن‌ جاى گزینم، ‌و‌ چشم ‌را‌ روشن سازم (شاد شوم) قرار ‌ده‌ ‌و‌ (کیفر) مرا ‌با‌ گناهان بزرگ (که بجا آورده ام) مسنج، ‌و‌ ‌در‌ روزى (رستاخیز) ‌که‌ پنهانیها (اعمال نیک ‌و‌ بد) آشکار ‌مى‌ شود عذابم مکن، ‌و‌ ‌هر‌ ‌شک‌ ‌و‌ دودلى ‌و‌ آنچه ‌به‌ ‌حق‌ ‌مى‌ ماند ‌را‌ ‌از‌ ‌من‌ دور کن، ‌و‌ ‌در‌ ‌حق‌ ‌و‌ درستى راهى ‌به‌ ‌هر‌ رحمتى (که براى ‌تو‌ است، ‌یا‌ ‌به‌ سبب ‌هر‌ رحمتى ‌که‌ براى ‌تو‌ است راهى ‌در‌ حق) برایم قرار ده، ‌و‌ بهره هاى بخششهاى ‌از‌ عطایت ‌را‌ براى ‌من‌ بسیار، ‌و‌ نصیبهاى احسان ‌و‌ نیکى ‌از‌ بخشیدنت ‌را‌ ‌بر‌ ‌من‌ فراوان گردان

و دلم ‌را‌ ‌به‌ آنچه (پاداشى که) نزد ‌تو‌ است مطمئن ‌و‌ آرام، ‌و‌ قصد ‌و‌ آهنگم ‌را‌ یکسره براى آنچه (بندگى که) براى ‌تو‌ است بگردان، ‌و‌ مرا ‌به‌ چیزى (عمل خیرى) وادار ‌که‌ خواص ‌و‌ نزدیکانت ‌را‌ وامى دارى، ‌و‌ هنگام غفلت ‌و‌ ‌بى‌ خبرى عقلها طاعتت ‌را‌ ‌در‌ دلم مخلوط ‌و‌ آمیخته ساز (در وقت غفلت ‌و‌ فراموشى مردم ‌از‌ ‌حق‌ چنان ‌کن‌ ‌که‌ ‌دل‌ ‌من‌ غافل نباشد) ‌و‌ ‌بى‌ نیازى (از خلق) ‌و‌ پاکدامنى (از نارواها) ‌و‌ آسایش (در زندگى) ‌و‌ ‌بى‌ گزندى ‌و‌ تندرستى ‌و‌ فراخى (در روزى) ‌و‌ آرامش ‌و‌ آسودگى ‌و‌ نداشتن گرفتارى ‌و‌ بدى ‌را‌ برایم فراهم ‌کن‌

و کارهاى نیک مرا ‌به‌ سبب معصیت ‌و‌ نافرمانى ‌که‌ ‌با‌ آنها آمیخته ‌مى‌ شود، ‌و‌ تنهائیهایم (براى مناجات ‌و‌ راز ‌و‌ نیاز ‌با‌ تو) ‌به‌ تباهکاریهائى ‌که‌ ‌از‌ راه آزمایش ‌تو‌ (شکیبائى ‌و‌ سپاسگزاریم را) براى ‌من‌ پیشاید تباه مساز، ‌و‌ آبرویم ‌را‌ ‌از‌ درخواست ‌به‌ سوى کسى ‌که‌ ‌از‌ جهانیان (مردم زمان خود) حفظ فرما، ‌و‌ ‌از‌ طلبیدن آنچه (کالاى دنیا که) نزد کسانى است ‌که‌ ‌به‌ احکام شرع اقرار دارند ‌و‌ آنها ‌را‌ بجا نمى آورند بازم دار

و مرا پشتیبان ستمگران ‌و‌ ‌بر‌ نابود کردن (ابطال احکام) کتاب خود (قرآن مجید) یار ‌و‌ کمک ایشان قرار مده، ‌و‌ ‌از‌ جائى ‌که‌ نمى دانم نگهبانیم ‌کن‌ نگهبانى ‌که‌ ‌به‌ ‌آن‌ (از ‌هر‌ گناهى) نگهداریم نمائى، ‌و‌ درهاى توبه ‌و‌ آمرزش ‌و‌ مهربانى ‌و‌ روزى فراخت ‌را‌ ‌بر‌ ‌من‌ بگشاى (مرا ‌به‌ توبه موفق ‌و‌ شایسته ‌ى‌ آمرزش ‌و‌ مهربانى ‌و‌ روزى فراخ خود گردان) زیرا ‌من‌ ‌از‌ روآورندگان ‌به‌ درگاه توام، ‌و‌ نعمت دادنت ‌را‌ درباره ‌ى‌ ‌من‌ کامل نما (مرا ‌در‌ بهشت داخل فرما) زیرا ‌تو‌ بهترین نعمت دهندگانى

و بازمانده ‌ى‌ زندگیم ‌را‌ ‌در‌ ‌حج‌ (زیارت بیت الله) ‌و‌ عمره (افعال مخصوصه ‌اى‌ ‌که‌ ‌در‌ مکه ‌ى‌ معظمه بجا آورده ‌مى‌ شود) براى درخواست خشنودى ‌و‌ پاداشت قرار ده، ‌اى‌ پروردگار جهانیان، ‌و‌ خدا ‌بر‌ محمد ‌و‌ ‌آل‌ ‌او‌ ‌که‌ (از آلودگى) پاک ‌و‌ (از نقائص) پاکیزه اند رحمت فرستد، ‌و‌ همیشه ‌بر‌ ‌او‌ ‌و‌ ‌بر‌ ایشان درود باد.

شرح‌ها

دیار عاشقان (انصاریان)

«وَ انْزِعِ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِی لِلْمُؤْمِنِینَ وَ اعْطِفْ بِقَلْبِی عَلَى الْخَاشِعِینَ وَ کنْ لِی کمَا تَکونُ لِلصَّالِحِینَ

وَ حَلِّنِی حِلْیهَ الْمُتَّقِینَ وَ اجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْق فِی الْغَابِرِینَ وَ ذِکراً نَامِیاً فِی الآْخِرِینَ وَ وَافِ بِی عَرْصَهَ الْأَوَّلِینَ

وَ تَمِّمْ سُبُوغَ نِعْمَتِک عَلَی وَ ظَاهِرْ کرَامَاتِهَا لَدَی امْلَأْ مِنْ فَوَائِدِک یدَی وَ سُقْ کرَائِمَ مَوَاهِبِک إِلَی

وَ جَاوِرْ بِی الْأَطْیبِینَ مِنْ أَوْلِیائِک فِی الْجِنَانِ الَّتِی زَینْتَهَا لِأَصْفِیائِک وَ جَلِّلْنِی شَرَائِفَ نِحَلِک فِی الْمَقَامَاتِ الْمُعَدَّهِ لِأَحِبَّائِک

وَ اجْعَلْ لِی عِنْدَک مَقِیلاً آوِی إِلَیهِ مُطْمَئِنّاً وَ مَثَابَهً أَتَبَوَّؤُهَا وَ أَقَرُّ عَیناً وَ لاَ تُقَایسْنِی بِعَظِیمَاتِ الْجَرَائِرِ

وَ لاَ تُهْلِکنِی یوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ وَ أَزِلْ عَنِّی کلَّ شَک وَ شُبْهَه وَ اجْعَلْ لِی فِی الْحَقِّ طَرِیقاً مِنْ کلِّ رَحْمَه

وَ أَجْزِلْ لِی قِسَمَ الْمَوَاهِبِ مِنْ نَوَالِک وَ وَفِّرْ عَلَی حُظُوظَ الْإِحْسَانِ مِنْ إِفْضَالِک

وَ اجْعَلْ قَلْبِی وَاثِقاً بِمَا عِنْدَک وَ هَمِّی مُسْتَفْرَغاً لِمَا هُوَ لَک وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْتَعْمِلُ بِهِ خَالِصَتَک

وَ أَشْرِبْ قَلْبِی عِنْدَ ذُهُولِ الْعُقُولِ طَاعَتَک وَ اجْمَعْ لِی الْغِنَى وَ الْعَفَافَ وَ الدَّعَهَ وَ الْمُعَافَاهَ وَ الصِّحَّهَ وَ السَّعَهَ وَ الطُّمَأْنِینَهَ وَ الْعَافِیهَ

وَ لاَ تُحْبِطْ حنَاتِی بِمَا یشُوبُهَا مِنْ مَعْصِیتِک وَ لاَ خَلَوَاتِی بِمَا یعْرِضُ لِی مِنْ نَزَغَاتِ فِتْنَتِک

وَ صُنْ وَجْهِی عَنِ الطَّلَبِ إِلَى أَحَد مِنَ الْعَالَمِینَ وَ ذُبِّنِی عَنِ الْتِمَاسِ مَا عِنْدَ الْفَاسِقِینَ

وَ لاَ تَجْعَلْنِی لِلظَّالِمِینَ ظَهِیراً وَ لاَ لَهُمْ عَلَى مَحْوِ کتَابِک یداً وَ نَصِیراً وَ حُطْنِی مِنْ حَیثُ لاَ أَعْلَمُ حِیاطَهً تَقِینِی بِهَا

وَ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ تَوْبَتِک وَ رَحْمَتِک وَ رَأْفَتِک وَ رِزْقِک الْوَاسِعِ إِنِّی إِلَیک مِنَ الرَّاغِبِینَ وَ أَتْمِمْ لِی إِنْعَامَک إِنَّک خَیرُ الْمُنْعِمِینَ

وَ اجْعَلْ بَاقِی عُمُرِی فِی الْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ ابْتِغَاءَ وَجْهِک یا رَبَّ الْعَالَمِینَ

وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ السَّلاَمُ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمْ أَبَدَ الآْبِدِینَ»:

و کینه مؤمنان را از دلم برکن، و قلبم را بر فروتنان مهربان ساز، و با من چنان باش که با صالحان هستى، و به زیور پرهیزکاران مرا بیاراى، و براى من یاد خوشى در آیندگان و آوازه روز افزونى در پسینیان قرار ده، و در جایگاه پیش تازان قرارم ده.

و گشایش نعمتت را بر من تکمیل فرما، و کرامت هایش را پیاپى گردان، و دستم را از فوائد خود پر کن، و موهبت هاى پر ارجت را به سویم فرست، و مرا همسایه دوستان پاکیزه ات در بهشتى که براى گزیدگانت آراسته اى قرار ده، و خلعت عطایاى بزرگت را در مقاماتى که براى دوستانت فراهم ساخته اى بر من بپوشان، و برایم در کنف خود خوابگاهى قرار ده که با آرامش در آن بیارامم، و منزلى که در آن مسکن گزینم، و دیده به آن روشن کنم، و مرا به گناهان بزرگ مگیر، و در آن روز که رازها فاش شود هلاکم مکن، و هر شک و شبهه اى از دلم بزداى و از هر رحمتى برایم راهى به حق بگشاى، و بهره هاى مواهبم را از عطاى خود سرشار کن، و نصیب هاى احسان را از انعامت بر من فراوان ساز، و دلم را به آنچه، نزد توست مطمئن کن، و همّتم را یکسره به کار خود مبذور دار، و مرا به کارى بگمار که خاصّان خود را به آن مى گمارى، و هنگام غفلت عقول طاعتت را در دلم بیامیز، و توانگرى و پاکدامنى و آسایش و تندرستى.

گشایش در زندگى و آرامش و عافیت را برایم فراهم ساز، و حسناتم را به وسیله معصیتى که با آن مى آمیزد، و خلوتهایم را به مفاسدى که از آزمایشت پیش آید تباه مساز، و آبرویم را از رو اندوختن به هر یک از جهانیان نگاه دار، و از طلبیدن آنچه نزد فاسقان است بازم دار، و مرا پشتبان ستمکاران، و دست و دستیارشان در محو کتابت مساز، و از آنجا که خود نمى دانم چنانم نگهبانى کن که به آن محفوظم دارى.

درهاى توبه و رحمت و مهربانى و روزى فراخت را بر من بگشاى که من از رو آوردندگان به توأم، و انعامت را در باره ام کامل ساز که تو بهترین نعمت دهندگانى، و باقیمانده عمرم را در جهت خوشنودیت در حجّ و عمره قرار ده، اى پروردگار جهانیان، و درود خدا بر محمّد و آل او که پاکیزگان و پاکانند، و سلام جاودانه بر او و برایشان باد.

شرح صحیفه (قهپایی)

«و انزع الغل من‌ صدرى للمومنین».

نزع الشىء من‌ مکانه: قلعه. ‌و‌ بابه ضرب. فما وقع فى بعض النسخ من‌ فتح الزاى، لا‌ وجه له. ‌و‌ «انزع» بهمزه الوصل ‌و‌ القطع کلاهما مرویان.

و‌ الغل -بالکسر-: الغش ‌و‌ الحقد.

(یعنى:) ‌و‌ بیخ برکن کینه را‌ از‌ سینه ‌ى‌ من‌ مر مومنین را. یعنى کینه اى که‌ با‌ مومنان داشته باشم از‌ سینه ‌ى‌ من‌ بردار.

«و اعطف بقلبى على الخاشعین. ‌و‌ کن لى کما تکون للصالحین».

یقال: عطف علیه: اشفق. ‌و‌ بابه ضرب. ‌و‌ الباء صله.

یعنى: مشفق ‌و‌ مهربان ساز دل مرا بر‌ ترسکاران. ‌و‌ باش با‌ من‌ همچنانکه مى باشى با‌ صالحان.

«و حلنى حلیه المتقین».

یعنى: البسنى زینه المتقین.

یقال: حلیته تحلیه، اذا (ا)لبسته الحلیه، ‌و‌ هى اسم لکل ما‌ یتزین به‌ من‌ مصاغ الذهب ‌و‌ الفضه.

(یعنى:) ‌و‌ بپوشان ‌و‌ ملبس ساز مرا به‌ زینت پرهیزکاران.

«و اجعل لى لسان صدق فى الغابرین، ‌و‌ ذکرا نامیا فى الاخرین».

المراد باللسان ما‌ یوجد به، ‌و‌ هو الذکر الجمیل ‌و‌ الثناء الحسن. ‌و‌ هذا من‌ قبیل تسمیه الشىء باسم آلته. ‌و‌ هذا قسم من‌ المجاز المرسل.

و‌ الغابر من‌ الاضداد یقال على الماضى ‌و‌ الباقى. ‌و‌ المراد هنا الاخیر. فالمعطوف بمنزله التفسیر ‌و‌ التاکید له.

(یعنى:) ‌و‌ بگردان براى من‌ ذکر نیکو در‌ میان آیندگان ‌و‌ ذکر بلند در‌ میان نسیان.

«و واف بى عرصه الاولین».

الباء فى قوله علیه السلام: «بى» للتعدیه. فى الحدیث: «انکم وفیتم سبعین امه انتم خیرها»، اى: تمت العده بکم سبعین. یقال: ‌و‌ فى الشىء وفاء: تم ‌و‌ کمل. ‌و‌ کذا وافى.

یعنى: ‌و‌ برسان مرا به‌ عرصه ‌و‌ میان سراى پیشینیان- یعنى مقربان درگاه احدیت، چون مومن آل‌ فرعون ‌و‌ حبیب نجار ‌و‌ امیرالمومنین على ‌و‌ غیر ایشان. چه، مکلفان در‌ هنگام قیام قیامت سه صنف باشند در‌ سه مرتبه: اصحاب الیمین، ‌و‌ اصحاب الشمال، ‌و‌ السابقون، لقوله تعالى: (و کنتم ازواجا ثلاثه).

«و تمم سبوغ نعمتک على».

شىء سابغ: اى: کامل واف. ‌و‌ سبغت النعمه تسبغ -بالضم- سبوغا: اتسعت. فاضافه السبوغ الى النعمه اضافه الصفه الى الموصوف. اى: نعمتک السابغه.

یعنى: ‌و‌ تمام گردان نعمت شامله ‌ى‌ خود را‌ بر‌ من.

«و ظاهر کراماتها لدى».

ظاهر، اى: اجمع. کما نقلته عن ابن الاثیر فى النهایه فى هذا الدعاء آنفا.

یعنى: ‌و‌ فراهم آور گرانمایه هاى نعمت خود را‌ نزد من.

«و املا من‌ فوائدک یدى».

به‌ تخفیف یا‌ ‌و‌ تشدید هر‌ دو‌ روایت شده.

(یعنى:) ‌و‌ پر کن از‌ فایده هاى خود دست مرا -یا: هر‌ دو‌ دست مرا.

«و سق کرائم مواهبک الى».

«سق» فعل امر من‌ ساق الماشیه یسوقها سوقا.

(یعنى:) ‌و‌ بران بخششهاى بزرگ گرانمایه ‌ى‌ خود را‌ به‌ سوى من.

«و جاور بى الاطیبین من‌ اولیائک فى الجنان التى زینتها لاصفیائک».

و‌ همسایه گردان مرا با‌ خوبترین از‌ دوستان خود در‌ بهشتهایى که‌ آراسته اى ‌آن را‌ از‌ براى برگزیدگان خود.

«و جللنى شرائف نحلک فى المقامات المعده لاحبائک».

جللنى، اى: غطنى ‌و‌ البسنى.

و‌ الشرائف: جمع شریفه. ‌و‌ اضافتها الى النحل من‌ قبیل اضافه الصفه الى الموصوف. اى: نحلک الشریفه.

و‌ النحل: جمع النحله، ‌و‌ هى العطیه.

(یعنى:) ‌و‌ بپوشان مرا عطایاى بزرگوار خود را‌ در‌ جاهایى که‌ مهیا شده از‌ براى دوستان خود.

«و اجعل لى عندک مقیلا آوى الیه مطمئنا، ‌و‌ مثابه للناس اتبووها ‌و‌ اقر عینا».

المقیل -بفتح المیم-: اسم مکان من‌ القیلوله. ‌و‌ المراد هنا مکان الاستراحه تجوزا، اذ لا‌ نوم فى الجنه.

و‌ «آوى» على صیغه المضارع للمتکلم وحده من: اوى فلان الى منزله -اى: رجع- یاوى اویا على فعول واواء. ‌و‌ الماوى: کل‌ مکان یاوى الیه شىء لیلا او‌ نهارا.

«مطمئنا» بتخفیف النون -‌و‌ روى بتشدیدها- اى: ساکنا.

و‌ المثابه: الموضع الذى یرجع الیه مره بعد اخرى. ‌و‌ الثوب: الرجوع ‌و‌ الاجتماع. ‌و‌ ثاب الناس: اجتمعوا. ‌و‌ مثاب الحوض: وسطه الذى یجتمع الماء فیه. ‌و‌ قوله تعالى: (مثابه للناس) اى: مرجعا یثوبون الیه فى حجهم ‌و‌ عمرتهم کل‌ عام، اى: یرجعون.

و‌ اتبووها، اى: اسکنها. ‌و‌ بواه منزلا، اى: اسکنه ایاه.

(یعنى:) ‌و‌ بگردان مقام مرا در‌ بهشت آرامگاهى که‌ بازگردم به‌ ‌آن در‌ حالتى که‌ آرامیده باشم ‌و‌ محل بازگشت مردم باشد تا‌ جاى خود سازم ‌آن را‌ ‌و‌ روشن سازم چشم خود را.

«و لا‌ تقایسنى بعظیمات الجرائر».

«تقایسنى» بالقاف ‌و‌ السین المهمله، هو من‌ المقایسه، ‌و‌ هى المماثله. اى: مهما فعلت من‌ جریره جازیتنى بقدرها. ‌و‌ قست الشىء بالشىء: قدرته على مثاله. ‌و‌ فى نسخه الشیخ ابن ادریس: «تفاتشنى»- بالفاء ‌و‌ الشین المعجمه- اى: لا‌ تستقصنى فى المناقشه ‌و‌ التفتیش. ‌و‌ فى نسخه اخرى: «تناقشنى» من‌ المناقشه- بالنون ‌و‌ القاف ثم الشین المعجمه- ‌و‌ هى الاستقصاء فى الحساب.

یعنى: مقایسه ‌و‌ مواخذه مکن با‌ من‌ به‌ گناههاى بزرگ. یعنى هر‌ گاه که‌ گناهى بزرگ کنم به‌ قدر ‌آن عقوبت کنى. یا: مناقشه ‌و‌ دقت مکن با‌ من‌ در‌ گناهان بزرگ.

«و لا‌ تهلکنى یوم تبلى السرائر».

و‌ فى بعض النسخ: «لا تهتکنى».

«تبلى السرائر»، اى: یتعرف ‌و‌ یتمیز بین ما‌ طاب من‌ الضمائر ‌و‌ ما‌ خفى من‌ الاعمال ‌و‌ ما‌ خبث منها.

یعنى: ‌و‌ هلاک مساز مرا -یا: مدران پرده ‌ى‌ مرا- در‌ روزى که‌ آشکارا شود نهانیها. یعنى ظاهر کنند مخفیات ضمایر خود را‌ تا‌ طیب ‌آن از‌ خبیث متمیز گردد.

«و ازل عنى کل‌ شک ‌و‌ شبهه».

و‌ زایل کن از‌ من‌ هر‌ شک ‌و‌ شبهه اى -یعنى باطلى که‌ شبیه به‌ حق باشد.

«و اجعل لى فى الحق طریقا من‌ کل‌ رحمه».

و‌ در‌ بعض نسخ به‌ جاى «رحمه»، «وجهه» روایت شده.

یعنى: ‌و‌ بگردان از‌ براى من‌ در‌ حق ‌و‌ راستى راهى از‌ همه ‌ى‌ رحمت- یا: از‌ هر‌ سو ‌و‌ جانب.

«و اجزل لى قسم المواهب من‌ نوالک».

«قسم» به‌ کسر قاف ‌و‌ به‌ سکون سین ‌و‌ فتح ‌آن به‌ هر‌ دو‌ طریق روایت شده. قال فى الصحاح: القسم -بالکسر-: الحظ ‌و‌ النصیب من‌ الخیر.

و‌ النوال: العطاء.

یعنى: ‌و‌ عظیم گردان از‌ براى من‌ نصیب ‌و‌ بهره بخششهاى خود را‌ از‌ عطاى خود.

«و وفر على حظوظ الاحسان من‌ افضالک».

و‌ وافر ‌و‌ بسیار کن بر‌ من‌ بهره هاى نیکویى را‌ از‌ فضل ‌و‌ بخشش کردن خود.

«و اجعل قلبى واثقا بما عندک، ‌و‌ همى مستفرغا لما هو لک».

الهم: القصد ‌و‌ الاراده.

و «مستفرغا» -على صیغه اسم الفاعل ‌و‌ المفعول کلاهما مرویان- اى: مبذولا. ‌و‌ استفرغ جهده: بذله. ‌و‌ الفراغ لغه یقال على وجهین: الاول: الفراغ من‌ الشغل معروف، ‌و‌ الثانى: القصد الى الشىء ‌و‌ هو المراد هنا.

(یعنى:) ‌و‌ بگردان دل مرا استوار ‌و‌ محکم به‌ آنچه نزد تو‌ است از‌ مثوبات اخرویه. ‌و‌ اندیشه ‌و‌ قصد مرا مبذول دار تا‌ همه ‌ى‌ توانایى خویش را‌ به‌ کار برم از‌ براى ‌آن چیزى که‌ مر توراست.

«و استعملنى بما تستعمل به‌ خالصتک».

و‌ به‌ کاردار مرا به‌ آنچه به‌ کار مى دارى خاصان خود را‌ از‌ انبیا ‌و‌ اولیا ‌و‌ صلحا.

«و اشرب قلبى عند ذهول العقول طاعتک».

اى: اخلط قلبى بمحبه طاعتک. من: اشرب الثوب الصبغ، اذا تداخل اجزاءه تداخل الماء اعضاء الشارب.

و‌ در‌ بعضى نسخ به‌ جاى «عقول»، «غفول» است به‌ غین معجمه ‌و‌ فا بدل عین مهمله ‌و‌ قاف.

(یعنى:) ‌و‌ بیامیز دل مرا به‌ دوستى طاعت خود نزد غافل شدن عقلها.

«و اجمع لى الغنى ‌و‌ العفاف ‌و‌ الدعه ‌و‌ المعافاه ‌و‌ الصحه ‌و‌ الطمانینه ‌و‌ العافیه».

الغنى هو عدم الاحتیاج الى الغیر.

و العفاف هو الکف عن الحرام ‌و‌ السوال من‌ الناس.

و‌ الدعه: الخفض ‌و‌ طیب العیش. ‌و‌ الهاء عوض عن الواو. ‌و‌ المعافاه هى ان‌ یعافیک الله من‌ الناس ‌و‌ یعافیهم منک، اى: یعفیک عنهم ‌و‌ یغنیهم عنک ‌و‌ یصرف اذاهم عنک ‌و‌ اذاک عنهم. ‌و‌ قیل: هى مفاعله من‌ العفو، ‌و‌ هو ان‌ یعفو عن الناس ‌و‌ یعفوا هم عنه.

و‌ الصحه: ضد السقم.

الطمانینه: السکون.

و‌ العافیه ان‌ یسلم من‌ الاسقام ‌و‌ البلایا.

یعنى: ‌و‌ فراهم آور از‌ براى من‌ این هفت صفت را‌ که‌ توانگرى ‌و‌ بى نیازى از‌ غیر تو‌ باشد، ‌و‌ باز ایستادن از‌ حرام ‌و‌ سوال نمودن از‌ مردمان، ‌و‌ آسودگى ‌و‌ خوشى عیش ‌و‌ آسایش، ‌و‌ رستگارى دادن، ‌و‌ تندرستى، ‌و‌ آرامش، ‌و‌ سالم بودن از‌ بیماریها ‌و‌ مرضها.

«و لا‌ تحبط حسناتى بما یشوبها من‌ معصیتک».

«لا تحبط»، اى: لا‌ تبطل. ‌و‌ حبط عمله، اى: بطل ثوابه.

(یعنى:) ‌و‌ تباه مساز نیکوییهاى مرا به‌ آنچه آمیخته شود به‌ ‌آن نیکوییها از‌ معصیت ‌و‌ نافرمانى تو.

«و لا‌ خلواتى بما یعرض لى من‌ نزغات فتنتک».

«یعرض» على وزن یضرب. ‌و‌ فى بعض النسخ: «یعرض» على صیغه المضارع من‌ باب التفعیل للبناء للمجهول. اى: یجعل عرضه لى.

و نزغ الشیطان بینهم ینزغ نزغا، اى: افسد.

و‌ الفتنه المراد منها الشیطان. لانه افتتن به‌ الله العباد.

یعنى: ‌و‌ تباه مساز خلوتهاى مرا از‌ براى عبادت تو‌ به‌ آنچه عارض شود مرا -یا: مرا در‌ معرض آورد- از‌ تباهکاریها ‌و‌ شورانیدن فتنه ‌ى‌ تو -که‌ ‌آن شیطان رجیم است.

«وصن وجهى عن الطلب الى احد من‌ العالمین، ‌و‌ دینى عن التماس ما‌ عند الفاسقین».

«دینى» -بکسر الدال المهمله- عطفا على «وجهى». اى: وصن دینى عن التماس ما‌ عند الفاسقین. ‌و‌ فى الحدیث: «ما تضعضع امرو لاخر یرید عرض الدنیا الا ذهب ثلثا دینه». ‌و‌ اما على روایه «و ذبنى» من‌ الذب بمعنى الدفع، ‌و‌ کذلک «و ذدنى» من‌ الذود ‌و‌ هو المنع، فالجمله معطوفه على الجمله ‌و‌ الواو للاستئناف.

یعنى: ‌و‌ نگاه دار آبروى مرا از‌ طلب کردن آنچه نزد مردمان است از‌ عالمیان- یعنى از‌ ماسواى تو. ‌و‌ نگاه دار دین مرا از‌ درخواست نمودن آنچه نزد فاسقان است- یعنى آنان که‌ نافرمانى خداى کرده اند. یا: بازدار مرا از‌ درخواست نمودن آنچه نزد فاسقان است.

«و لا‌ تجعلنى للظالمین ظهیرا ‌و‌ لا‌ لهم على محو کتابک یدا ‌و‌ نصیرا».

یعنى: ‌و‌ مگردان مرا مر بیداد کنندگان (را) همپشت ‌و‌ یارى کننده، ‌و‌ نه با‌ ایشان را‌ بر‌ باطل ساختن کتاب تو‌ قوتى ‌و‌ مددکارى.

«و حطنى من‌ حیث لا‌ اعلم حیاطه تقینى بها».

یقال: حاطه یحوطه حوطا ‌و‌ حیاطه، اذا حفظه ‌و‌ صانه ‌و‌ ذب عنه ‌و‌ توفر على مصالحه. قاله ابن الاثیر فى نهایته.

و‌ «تقینى» فعل مضارع من‌ وقى یقى بمعنى حفظ.

(یعنى:) ‌و‌ نگاهبانى ‌و‌ گردآورى کن مرا از‌ جایى که‌ مرا علم به‌ ‌آن نبوده باشد آنچنان گردآورى که‌ نگاهدارى مرا از‌ وقوع در‌ معاصى.

«و افتح لى ابواب توبتک ‌و‌ رحمتک ‌و‌ رافتک ‌و‌ رزقک الواسع، انى الیک من‌ الراغبین».

و‌ بگشا از‌ جهت من‌ درهاى توبه ‌و‌ بازگشت نمودن به‌ سوى خود ‌و‌ رحمت خود ‌و‌ مهربانى خود ‌و‌ روزى فراخ خود. زیرا که‌ من‌ از‌ رغبت دارندگانم به‌ ثواب تو.

«و اتمم لى انعامک على. انک خیر المنعمین».

و‌ تمام گردان از‌ براى من‌ نعمت دادن خود را. زیرا که‌ تو‌ بهترین نعمت دهندگانى.

«و اجعل باقى عمرى فى الحج ‌و‌ العمره ابتغاء وجهک، یا‌ رب العالمین».

«عمرى» بضم المیم ‌و‌ سکونها کلاهما مرویان.

و‌ ابتغیت الشىء، اذا طلبته.

یعنى: ‌و‌ بگردان باقیمانده ‌ى‌ زندگانى مرا در‌ گزاردن حج ‌و‌ به‌ جاى آوردن عمره به جهت جستن رضاى تو، اى پروردگار جهانیان.

«و صلى الله على محمد ‌و‌ آله الطیبین الطاهرین. ‌و‌ السلام علیه ‌و‌ علیهم ابد الابدین».

و‌ افاضه کناد رحمت را‌ خداى تبارک ‌و‌ تعالى بر‌ ذات مقدس محمد ‌و‌ آل‌ او‌ که‌ پاکند از‌ گناهان صغیره ‌و‌ کبیره ‌و‌ پاکیزگانند. ‌و‌ سلام بر‌ او‌ ‌و‌ بر‌ ایشان باد تا‌ ابد الابدین -یعنى تا‌ زمانى که‌ ‌آن را‌ نهایت نباشد. ‌و‌ این از‌ باب مبالغه است همچو دهر الداهرین ‌و‌ عوض العایضین.

شرح صحیفه (مدرسی)

و بکن کینه ‌را‌ ‌از‌ قلب ‌من‌ مر مومنان ‌را‌ ‌و‌ مهربان ‌کن‌ ‌دل‌ مرا ‌بر‌ فر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.