پاورپوینت کامل اوس و خزرج ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اوس و خزرج ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اوس و خزرج ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اوس و خزرج ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ اوس و خزرج:دو قبیله بزرگ مدینه در زمان هجرت پیامبر
۲ خاستگاه و نسب اوس و خزرج
۳ سکونت در یثرب
۴ زیرمجموعه‌های اوس و خزرج
۵ روابط اوس و خزرج
۶ آیین ها و مناسک
۷ گسترش‌ اسلام در میان‌ تیره‌های اوسی و خزرجی
۸ اوس و‌ خزرج در حکومت نبوی
۹ مخالفان اوسی یا خزرجی پیامبر

۹.۱ منافقان خزرجی
۹.۲ منافقان اوسی

۱۰ واژگان اوسی و خزرجی در قرآن
۱۱ پانویس
۱۲ منابع

اوس و خزرج:دو قبیله بزرگ مدینه در زمان هجرت پیامبر

اوس و خزرج فرزندان حارثه‌ بن ثعلبه، از عربهای یمنی قبیله اَزْد بودند. از پیشینه آنها در یمن تا نحوه انتقال و استقرارشان در یثرب جز گزارشهایی افسانه‌گونه در منابع قرن سوم اطلاعات قابل اعتمادی در دست نیست[۱] که ابن‌ هشام کامل‌ترین آنها را در اثر خود التیجان آورده است. مطالعات باستانشناسان و دیگر محققان معاصر هم به اتفاق نظری در این زمینه منتهی نشده است.[۲]

از طرف دیگر عمده آیات مدنی قرآن، پس از اسلام دو قبیله و تبدیل یثرب به پناهگاه مهاجران نازل گردید و از این‌رو بسیاری از آیات مدنی به‌ صورتی با این جامعه، اعضا و مسائلش در ارتباط است.

خاستگاه و نسب اوس و خزرج

جدّ دوم اوس و خزرج، عَمرو ملقب به مُزَیْقیاء حاکم منطقه سبأ و رئیس قبیله ازد در یمن ساکن بود. مهاجرت کلان قبیله ازد از جنوب یمن به شمال آن و جنوب حجاز به رهبری او صورت گرفت.[۳] بنا به برخی روایات تفسیری، آیه ۱۶ سوره سبأ/۳۴ از سرزمین های کشاورزی گسترده‌ای که در اختیار او بود حکایت می‌کند، هر چند متن سوره از چنین برداشتی فاصله دارد و بیانگر داستان قوم سبأ و دوره حکومت سلیمان است:[۴] «فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ سَیْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَیْهِمْ جَنَّتَیْنِ ذَوَاتَیْ أُکُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَیْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِیلٍ».(سوره سبأ/۳۴، ۱۶)

ثَعْلَبَه، ملقب به العَنْقاء پس از وفات پدرش عمرو، رهبری ازد را بر عهده گرفت و در زمان او مهاجرت ازد از حاشیه دریای سرخ تا شام ادامه یافت.[۵] در این مهاجرت بخشهایی از ازد از جمله قبیله خُزاعَه که بر مکه مسلط شد از ازد جدا شدند.[۶] در روایت شعبی عبارت «وَمَزَّقْنَاهُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ» در آیه ۱۹ سوره سبأ/۳۴ بر تجزیه ازد تطبیق شده است:[۷] «فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَیْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِیثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ».

قتل مشکوک ثَعلَبَه در شام به پریان نسبت داده شد و پسرش حارثه (پدر اوس و خزرج)، پس از مرگ پدر به عنوان رهبر قبایل مهاجر که در این زمان به غَسّان شهره بودند، برگزیده شد و هر چند در آغاز رویارویی هایی را در شام بر ضد روم رهبری کرد؛ اما به مرور تحت تأثیر عموی خود جَفْنَه، در حاشیه قرار گرفت و پس از آن همراه با هوادارانش به جنوب هجرت کرد و به یثرب رفت.[۸]

سکونت در یثرب

اوس و خزرج که در انتساب به مادرشان به آنها بنی قیله نیز می‌گفتند.[۹] در جوانی و پیش از آنکه به قبایلی مستقل تبدیل شوند به یثرب آمدند. پدرشان، حارثه پس از ورود به منطقه، طی پیمانی با حاکمان یثرب اجازه یافت در حومه یثرب بماند؛[۱۰] اما به مرور زمان که جمعیت آنها قدری افزایش یافت، توانستند در یثرب برای خود جایی بیابند.[۱۱]

از این مقطع تا مدتهای مدیدی از اوس و خزرج اطلاعات چندانی وجود ندارد. تنها می‌توان گفت با توجه به پسران بیشتر خزرج، جمعیت آنها سریع‌تر از اوس افزایش یافت تا این که به عنوان قبایلی مستقل، مدتی را نیز تحت حاکمیت حاکمان یهودی ازدی تبار[۱۲] یثرب سپری کردند.[۱۳]

مطمئن‌ترین راه برای تعیین مدت زمان سکونت بنی‌قیله در یثرب، محاسبه نسلهای آنان است. با بررسی نسب‌نامه‌های انصاریان معاصر با پیامبر، مشخص می‌شود که ۱۱ تا ۱۷ واسطه میان آنان و اوس و خزرج وجود دارد، بر این اساس می‌توان حدس زد که آنان دست کم ۴۰۰ سال در یثرب سکونت داشته‌اند. این حدس با اخبار حاکی از حکومت چند صد ساله خُزاعه در مکه[۱۴] و غَسانیان در شام[۱۵] همخوانی دارد.

در آستانه ظهور اسلام اوس و خزرج از یک قبیله فراتر رفته، هر یک به چند واحد مستقل قبیله‌ای تفکیک شده بودند. برخی از این زیرشاخه‌ها هم از یثرب کوچ کردند؛ به عنوان نمونه بنی قُطْن‌ بن عوف‌ بن خزرج به منطقه عمان مهاجرت کردند.[۱۶]

از آنجا که ازدیان پیش از انشعاب و رسیدن به شام، در یمن از چشمه غسان نوشیدند اوس و خزرج هم جزو غسانیان شمرده می‌شدند؛ اما بعدها از محدوده این لقب خارج شدند، زیرا تنها مهاجران ازدی شام غسان خوانده شدند.[۱۷] شواهدی از ارتباط غسانیان شام و قبیله خزرج در یثرب وجود دارد. بخشهایی از خزرج چون بنوجردش‌ بن حارث[۱۸]، بنو عامر‌ بن مالک الاغرّ[۱۹] و بنو عُدَی‌ بن کعب[۲۰] و نیز بنو عوف‌ بن زُرَیق[۲۱] به شام رفته به غسانیان پیوسته بودند. ابن‌حزم، ابوجبله حاکم غسانی شام را نیز از تبار خزرج دانسته[۲۲]؛ امّا سَمْهودی ضمن ردّ این خبر، وی را فردی خزرجی معرفی کرده که نزد غسانیان شام از اعتباری برخوردار بود.[۲۳]
کمتر از ۱۰۰ سال پیش از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله، مالک‌ بن عجلان خزرجی از غسانیان شام بر ضد حاکمان یهودی یثرب کمک خواست و طی توطئه‌ای شماری از سران و بزرگان یهودی یثرب کشته شدند و دارایی آنان در اختیار بنی‌قیله قرار‌گرفت.[۲۴] حمایت غسانیان تابع روم که در این زمان عمدتاً مسیحی شده بودند، از مالک‌ بن عجلان و اوس و خزرج در برابر حاکمان یهودی یثرب را می‌توان در راستای گسترش آیین مسیحیت بر ضد کیش یهود دانست، به ویژه آنکه همزمان در جنوب حجاز و در یمن همین فرایند با حمله حبشی های مسیحی به یمن دنبال شد. گسترش آیین مسیحیت در یمن، حجاز و شام زمینه نفوذ بیشتر امپراتوری روم شرقی و در نتیجه تسلط آنها بر راههای تجاری را افزایش می‌داد.[۲۵]

آیه ۸۹ سوره بقره/۲ که حکایت از امید یهود به پیروزی بر اوس و خزرج با ظهور پیامبر موعود دارد می‌تواند ناظر به همین مقطع باشد:[۲۶] «وَلَمَّا جَاءَهُمْ کِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَکَانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَهُ اللَّهِ عَلَى الْکَافِرِینَ». (سوره بقره/۲، ۸۹)

بنا به نقل سَمْهودی در این زمان تیره‌های اوس و خزرج با تصاحب و توزیع برخی زمین های کشاورزی و قلعه‌های یثرب هر یک در محلی مستقر شدند و این وضعیت تا هجرت پیامبر با اندک تغییری پابرجا بود. آنان همچنین برای تثبیت موقعیت خود موجی از قلعه‌سازی را به راه انداختند.[۲۷]

زیرمجموعه‌های اوس و خزرج

خزرج ۵ پسر به نامهای عَمْرو، عوف، جُشَم، کعب و حارث داشت که تمامی زیرمجموعه‌های مستقل آن از آنهایند.[۲۸] هر چند اطلاعات جمعیت شناسانه در این زمینه کافی نیست؛ اما منابع نسب‌شناسی قبایلی چون بنی مالک‌ بن نجار، بنی عُدی‌ بن نجار، بنی‌ مازن‌ بن نجار، بنی دینار‌ بن نجار، بنی‌ سالم‌ بن‌ عوف، بنی غَنْم‌ بن عوف، بنی عُدی‌ بن عوف (معروف به قواقل)، بنی حُبْلی، بنی زُریق‌بن عامر، بنی بَیاضه‌بن عامر، بنی سلمه، بنی حارث و بنی ساعده را از زیرمجموعه‌های بزرگ خزرج برشمرده‌اند.[۲۹]

در مقابل، تیره‌های اوسی همگی از ۵ پسر مالک فرزند اوس، به نامهای عوف، عمرو، مُرَّه، جُشَم و اِمْرَؤ القیس‌اند. تیره‌های عمده‌ای که نسب شناسان از اوس برشمرده‌اند عبارت‌اند از: بنی‌جَحْجَبا، بنی‌زید بن مالک (شامل سه مجموعه مستقل امیّه، صفیّه و عبیده)، بنی‌ عبدالاشهل، بنی‌خَطْمَه، بنیواقف و بنی‌وائل.[۳۰]

روابط اوس و خزرج

در منابع تاریخی جنگهای متعددی را به اوس و خزرج نسبت داده‌اند. از میان ۱۳ درگیری که ابن‌اثیر گزارش کرده، ۷ درگیری میان شاخه‌ای از اوس با شاخه‌ای از خزرج روی داده است. از ۶ نبرد دیگر به جز جنگ بُعاث که به اتفاق مورخان میان تمامی شاخه‌های اوس و خزرج روی داده یعنی درگیری سمیر، ربیع، بَقیع، فُجارِ اول و فجار دوم‌ هم اطلاعات تفصیلی از حضور شاخه‌ها و زیرشاخه‌های اوس یا خزرج وجود ندارد و صرفاً گفته شده که این جنگ میان اوس و خزرج روی داده است.[۳۱] در ۷ درگیری خرد میان شاخه‌های اوس و خزرج، بنو سالم‌ بن عوف، بنی‌ مازن‌ بن نجار (دو بار)، بنی مالک‌ بن نجار، بنی نجّار و بنی‌ حارث (دو بار)، از خزرج و بنی عمرو بن عوف (دوبار)، بنی وائل، بنی‌ظفر، بنی‌عبدالاشهل، بنی‌امیّه‌ بن زید و بنی جَحجَبی از اوس وارد درگیری شده بودند.[۳۲]

گاه شاخه‌های اوسی یا خزرجی با یکدیگر درگیر می‌شدند؛ به عنوان نمونه در حادثه‌ای بنوحبیب و بنو بیاضه که هر دو خزرجی‌اند بر ضد مجموعه خزرجی دیگر به نام بنوحبیب پیمان بسته‌اند.[۳۳]

با توجه به نام تیره‌های متفاوت در گزارشها، می‌توان نتیجه گرفت که پس از افزایش جمعیت، شکل‌گیری تیره‌ها و غلبه بر حاکمان یثرب، محدودیت منابع و تضارب منافع زمینه برخوردهای جزئی اولیه را فراهم آورد تا این که در آستانه هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله به رویارویی کل اوس و خزرج در جنگ بعاث انجامید.

آیین ها و مناسک

۱. بت پرستی:

اوس و خزرج همچون دیگر شاخه‌های ازدی ساکن در یمن رب النوعهای گوناگونی داشتند.[۳۴] نسبت دادن تغییر آیین ابراهیم و رواج بت‌پرستی به عمرو بن لُحی، حاکم خزاعی مکه نشان از ارتباط مستقیم بت‌پرستی با مهاجرت ازدیان از یمن به حجاز و شام دارد.[۳۵] قبایل منتسب به اَزْد چون غسّان، خُزاعه و اوس و خزرج همگی بت مَنات را می‌پرستیدند.[۳۶] بت منات، الهه قضا و قدر بود و حاجات آنان و به ویژه بارش باران را برآورده می‌کرد[۳۷] و از این‌رو در ساحل دریای سرخ در منطقه مُشَلَّل و در جایی به نام قدید قرار داشت.[۳۸] درباره دیدگاه کامل آنها درباره منات اطلاعاتی در دست نیست؛ همچنین مشخص نیست که ایشان چه تصوری از «الله» داشتند و آیا مانند قریش خالق بودن الله را باور داشتند یا نه زیرا آن دسته از آیات قرآن که به دیدگاه کافران درباره الله می‌پردازد همگی مکی است و درباره اهل یثرب به ما کمکی نمی‌کند.

بنابر برخی گزارشها آنان در خانه‌های خود در یثرب نیز بتهایی داشتند و معمولاً در آن عصر خانه و خاندانی نبود که از بت تهی باشد.[۳۹] بسیاری از بتهای یثرب از چوب بود.[۴۰] منابع به بتهای فراوانی میان تیره‌های اوسی چون بنی عبدالاشهل[۴۱]، بنی واقف[۴۲]، بنی حارثه[۴۳]، بنی‌بَیاضه[۴۴]، بنی خَطْمَه[۴۵] و نیز تیره‌های خزرجی چون بنی سلمه،[۴۶] بنی مالک‌بن نجار[۴۷]، بنی عُدی‌ بن نجار[۴۸] و بنی ساعده[۴۹] اشاره کرده است.

با ورود پیامبر به مدینه تقریباً تمامی تیره‌های خزرجی و بسیاری از تیره‌های اوسی مسلمان شدند؛ امّا تیرهای دیگر اوسی چون بنی واقف، بنی‌خَطْمَه، بنی وائل و بنی امیه که به آنها اوس مَنات گفته می‌شد.[۵۰] تا سال پنجم هجری به بت‌پرستی خود ادامه دادند.[۵۱] انجام دادن مناسک حج می‌تواند نشان از اثرپذیری ایشان از آیین ابراهیمی پس از هجرت باشد.

آنها در ماه ذی الحجه احرام بسته، به مکه می‌رفتند و پس از طواف و وقوف در عرفه و منا مکه را به قصد منطقه مُشَلَّل در ساحل دریای سرخ ترک می‌کردند و پس از ذکر تلبیه منات، طواف و قربانی، سرهای خود را تراشیده، از احرام بیرون می‌آمدند.[۵۲] آنها برای منات چنین تلبیه می‌گفتند: «لبیک، اللهم لبیک، لولا ان بکرا دونک…».[۵۳]

چون بر صفا و مروه بتهایی نصب شده بود که آنها اعتقادی بدان نداشتند، سعی بین این دو کوه را تعظیم این بتها شمرده و آن را انجام نمی‌دادند و به همین رو پس از اسلام نیز، سعی میان صفا و مروه را از مصادیق شرک می‌دانستند و از سعی پرهیز می‌کردند که آیه ۱۵۸ سوره بقره/۲ نازل شد و سعی را بخشی از مناسک حج دانست:[۵۴] «إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَهَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاکِرٌ عَلِیمٌ». (سوره بقره/۲، ۱۵۸)

همچنین گزارش شده که آنها هرگاه به قصد حج یا عمره احرام می‌بستند، تا پایان مناسک زیر سقف نمی‌رفتند، از این‌ رو هنگام ورود به منازل برای آن که از زیر سر در خانه عبور نکنند از روی دیوار یا از شکاف آن وارد خانه می‌شدند. برخی این امر را به گروهی از آنان نسبت می‌دهند.[۵۵]، در حالی‌ که دیگران آن را در میان تمامی اوس و خزرج رایج می‌دانند.[۵۶] این سنت از سوی بعضی از انصار پس از اسلام نیز تکرار شد که آیه ۱۸۹ سوره بقره/۲ آنان را از این کار بازداشت و آن را امری ناپسند دانست.[۵۷]: «…وَلَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ».

۲. مسیحیت:

درباره رواج مسیحیت در یثرب اطلاعات تاریخی محدودی، از جمله گزارشهایی از تأثیر تاجران مسیحی بر جوانان یثرب و تغییر کیش آنها به مسیحیت در منابع اسلامی وجود دارد.[۵۸] ابوعامر اوسی و ابوقیس بن اَسْلَت خزرجی از بزرگان اوس و خزرج، در زمان مهاجرت پیامبر به مدینه تحت تأثیر مسیحیت بودند.[۵۹] و از این‌ رو و با توجه به تأثیر عمیق‌بزرگان قبایل بر اعضای قبیله خود، امکان گرایش برخی از اوس و خزرج به مسیحیت وجود داشت. احتمالاً پس از حمایت غَسانیان از اوس و خزرج، رواج مسیحیت در یثرب شتاب بیشتری گرفته است.

برخی از آیات سوره بقره که نخستین سوره‌ای بود که در مدینه نازل شد و همچنین آیات دیگری نیز می‌توان به وجود جمعیت مسیحی در یثرب که در آن زمان تنها منطقه مسلمان نشین بود پی برد. خداوند در آیات ۱۱۱-۱۱۲ سوره بقره/۲ از پیامبر خواسته است از‌ مسیحیانی که می‌پندارند تنها آنان در آخرت رستگار و اهل بهشت‌اند برهان بخواهد: «وَقَالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّهَ إِلَّا مَنْ کَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْکَ أَمَانِیُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ × بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ».

او همچنین موظف شد برای رضایت مسیحیان نکوشد، زیرا آنان ایمان نخواهند آورد: «وَلَنْ تَرْضَى عَنْکَ الْیَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ». (سوره بقره/۲، ۱۲۰)

خداوند در آیه ۸۲ سوره مائده/۵ مسیحیان را از دوستان نزدیک مسلمانان می‌خواند که خطری از جانب آنان مسلمانان را تهدید نمی‌کند: « أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَهً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّهً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ».

برآیند آیات فوق نشان از وجود جمعیت مسیحی در یثرب دارد. شاید بتوان انعکاس نیافتن اخبار آنها در منابع را به دشمنی نکردن آنها با پیامبر مرتبط دانست.

۳. یهودیت:

برخلاف آیین مسیحیت، درباره آیین یهود و رواج آن در میان اوس و خزرج اطلاعات بیشتری وجود دارد. در ریشه یابی روابط آنها با یهود، نشانه‌هایی از ارتباط نیاکان اوس و خزرج با کاهنان یمن وجود دارد.[۶۰]

نخستین و جامع‌ترین سند درباره یهودیان یثرب عهدنامه‌ای است که پیامبر در آغاز ورود خود به مدینه میان تیره‌های گوناگون بسته است.[۶۱] در این عهدنامه صریحاً به یهودیان تیره‌های مختلف خزرج چون بنی عوف، بنی نجار، بنی ساعده، بنی‌حارث و بنی جُشَم اشاره شده و درباره اوس به عنوان کلّی «یهود اوس» تصریح شده است که بیانگر رواج گسترده آیین یهود در یثرب است.

درباره علت گرایش آنها به یهودیت می‌توان از معاشرت طولانی آنها با یهودیان به عنوان عمده‌ترین عامل اشاره کرد، هر چند مورخان و مفسران مسلمان سعی کرده‌اند در این زمینه عللی برشمارند؛ به عنوان نمونه برخی روایات تفسیری یکی از عوامل تشدید گرایش اوس به یهودیت را استفاده اوسیان از دایه‌های یهودی برای نوزادان و کودکانشان ذکر کرده‌اند.[۶۲] بی‌شک گرایش به یهودیت در میان اوس شتاب بیشتری داشته به گونه‌ای که بنا به روایت مجاهد جوانان اوسی به یهودیت متمایل بودند.[۶۳]

این امر را باید مرهون روابط نزدیک جغرافیایی میان اوس با یهود یثرب و نیز روابط و پیمانهای سیاسی عهد جاهلی دانست. اوسیان همراه با قبایل همپیمان خود یعنی بنی‌نضیر و بنی قریظه در یثرب بالا (عالیه) می‌زیستند، در حالی‌ که خزرج در یثرب پایین مستقر بودند.[۶۴] این مجاورت زمینه ارتباط بیشتر و نزدیک‌تر آنها را فراهم می‌آورد تا جایی که به برقراری پیمانهای سیاسی انجامید و اوسیان بر ضدّ خزرج با بنی‌نضیر و بنی قریظه پیمان بستند.[۶۵] این ارتباط بیش از پیمان‌خزرج با بنی قینقاع موثر بود زیرا بنی‌نضیر و‌ بنی‌قریظه خود را از آن رو که نسب به هارون می‌رساندند کاهن می‌نامیدند و اعتبار مذهبی خاصی برای خود قائل بودند، در‌ حالی‌ که در مورد بنی‌قینقاع چنین ادعایی وجود نداشت.[۶۶]

البته یهودیان خزرجی در منابع کمتر نمایان‌اند. برخی گزارشهای پراکنده از یهودانی در تیره‌های خزرجی چون بنی نجار[۶۷] و بنی زُرَیق[۶۸] خبر می‌دهد. برجسته‌ترین خبر در این‌باره از یک یهودی خزرجی است که می‌خواست با جادو به پیامبر صدمه زند.[۶۹]

اعضای دو قبیله اوس یا خزرج برای حل و فصل دعاوی خود به کاهنان یهودی مراجعه می‌کردند.[۷۰] و زمانی که زنی از آنها نگران مرگ نوزاد یا کودک خود بود، نذر می‌کرد در صورت بهبودی فرزند خود را یهودی کند.[۷۱] این گزارشها به خوبی از اعتبار مرجعیت آیین یهودی در میان آنها حکایت دارد.

اوس و خزرج تحت تأثیر یهود به محدودیت هایی در روابط جنسی خود با همسرانشان ملتزم شده بودند و گمان داشتند در صورت عدم توجه به این مسئله بینایی جنین آسیب خواهد دید. آیه ۲۲۳ سوره بقره/۲ در این باره نازل شد و چنین محدودیت هایی را بی‌اساس دانست:[۷۲] «نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلَاقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ »= «زنانتان کشتزارهای شمایند، هرگونه خواستید به کشتزار خود درآیید…».

گسترش‌ اسلام در میان‌ تیره‌های اوسی و خزرجی

روایاتی متعدد و گاه متعارض درباره نخستین مسلمانان یثربی وجود دارد. بنا به روایت مشهور ابن‌ اسحاق نخستین کسانی که به پیامبر ایمان آوردند ۶ تن از خزرجیان بودند (دو تن از بنی‌نجار، سه تن از بنی سلمه و یک نفر از بنی‌زریق) که در مراسم حج در سال یازدهم بعثت با پیامبر آشنا شدند و پس از شنیدن سخنان ایشان، به ویژه اشاره وی به وعده یهودیان یثرب به ظهور پیامبر، ایمان آوردند.[۷۳] البته در این دوره بزرگان اوس نیز مخاطب دعوت پیامبر قرار گرفتند؛ اما آن را اجابت نکردند. در مورد بزرگان اوس چون سُوید‌ بن‌ صامت که پس از حج و دیدار پیامبر در نبرد بعاث در یثرب کشته شدند نقل شده که به هنگام مرگ در عرصه نبرد مسلمان از دنیا رفتند.[۷۴] شاید بتوان گفت چنین نقلهایی بیشتر زاییده رقابت های قبیله‌ای است. به موازات روایت ابن‌اسحاق، موسی‌ بن عُقْبَه به نقل از عُرْوَه‌ بن‌ زبیر‌ نخستین مسلمانان را ۶ خزرجی و دو‌اوسی دانسته است.[۷۵]

در حج سال بعد (دوازدهم بعثت) ۱۲ مسلمان که دو تن اوسی و بقیه از خزرج بودند پس از دیدار با پیامبر از وی خواستند بیعت با آنها را به سال بعد موکول نکند، از این‌ رو در بیعت خود با آنها، تعهداتی اخلاقی و اعتقادی از آنها گرفت که به بیعت عقبه اول شهرت یافت.[۷۶] (‌=>‌ بیعت عقبه) آنها پس از بازگشت به یثرب با پیامبر مکاتبه کردند؛ گویا اختلافی درباره این که چه کسی از اوسیان یا خزرجیان نماز جماعت را امامت کند، رخ داده بود.[۷۷]، افزون بر این آنان به مبلغی نیاز داشتند که بتواند آموزه‌های اسلامی را در میان دیگران گسترش دهد.[۷۸] پیامبر در پاسخ به این درخواست، مُصْعَب بن عُمیر را به یثرب فرستاد.[۷۹] تا پیش از آمدن مصعب، أسعد‌ بن زراره خررجی (از بنی نجار) نماینده نو مسلمانان بود و تا حضور مصعب نماز جماعت را بر‌پا می‌کرد.[۸۰] مصعب نیز در یثرب در پناه او به فعالیت تبلیغی خود در تیره‌های مختلف ادامه می‌داد؛ اما با فشارهایی که قبیله بنی‌نجار بر‌اسعد وارد کردند وی وادار شد دست از حمایت مصعب بردارد.[۸۱]

با آمدن مصعب به یثرب، اسلام بر سر زبانها افتاد و فعالیت مسلمانان آشکار گردید.[۸۲] مصعب بر اسلام آوردن سران تیره‌ها تأکید داشت زیرا اسلام آوردن بزرگان قبیله می‌توانست به گسترش اسلام در همه قبیله بینجامد، نحوه گزارش منابع‌ تاریخی به گونه‌ای است که گویا در این مرحله تنها تیره اوسی عبدالاشهل کاملاً اسلام آورده‌اند، زیرا در مورد بیشتر تیره‌ها آمده که از هر‌ یک تنها اندکی مسلمان شده بودند.[۸۳] اسلام سعد بن مُعاذ، رهبر این تیره در این مرحله او را به برجسته‌ترین رهبر اوسی در دوره پیامبر مبدل ساخت. او در آغاز کار، چون دریافت دیگر اسعد‌ بن‌ زراره تحت فشارهای بنی‌نجار از حمایت مصعب‌ بن عمیر، مبلغ پیامبر دست کشیده است او را در پناه خود گرفت.[۸۴]

در حج سال سیزدهم بعثت و پس از بازگشت مصعب به مکه[۸۵] حدود ۷۰ تن[۸۶] از نومسلمانان یثرب پس از زیارت مخفیانه پیامبر، با او پیمانی بستند و بر اساس آن پیامبر را یکی از خود دانسته، تعهد کردند در برابر حملات دشمنان پیامبر به ایشان تا پای جان بایستند. در این پیمان که عقبه دوم نام گرفت ۱۱ نفر از اوس و ۶۳ نفر از خزرج حضور داشتند که دو تن از آنها زنان خزرجی بودند و اینان نخستین زنان یثربی به شمار می‌آمدند که با پیامبر بیعت می‌کردند. پیامبر از میان بیعت‌کنندگان ۱۲ نقیب برگزید که ۹ تن از خزرج و سه تن از اوس بودند.[۸۷](‌=>‌بیعت عقبه)

در جریان بیعت و گفتگو میان پیامبر و مسلمانان یثرب بَراء بن مَعْرور خزرجی و ابوالهیثم اوسی به نمایندگی و سخنگویی از دیگر حاضران بر حمایت قطعی خود از پیامبر تأکید کردند.[۸۸] در این‌باره که چه کسی در این بیعت، در دست دادن و بیعت کردن با پیامبر پیشقدم بود اختلاف است؛ برخی براء‌بن معرور خزرجی[۸۹] و دیگران ابوالهیثم اوسی را مقدم می‌دانند. گزارشهایی که ابوالهیثم اوسی را ترجیح می‌دهد به عروه‌بن زبیر باز می‌گردد.[۹۰] نقلهای ضعیف‌تری اسعد‌ بن زراره خزرجی را مطرح می‌کند، در حالی‌ که به اقتضای جوان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.