پاورپوینت کامل میثم بن یحیی تمار کوفی ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل میثم بن یحیی تمار کوفی ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل میثم بن یحیی تمار کوفی ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل میثم بن یحیی تمار کوفی ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ نسب میثم تمار
۲ آشنایی میثم با علی علیه السلام
۳ دیدگاه امامان نسبت به «میثم»
۴ فضیلت‌های میثم
۵ خبر از شهادت
۶ شهادت میثم
۷ مزار میثم تمار
۸ خاندان میثم تمار
۹ منابع تحقیق
۱۰ پانویس
۱۱ منابع
۱۲ آرشیو عکس و تصویر

نسب میثم تمار

میثم، فرزند یحیی بود. از «سرزمین نهروان» که منطقه ای میان عراق و ایران است. بعضی او را ایرانی و از مردمان فارس دانسته اند؛ او را «ابو سالم» هم می خواندند. وی ابتدا، غلام زنی از «طایفه بنی اسد» بود. حضرت علی علیه السلام او را از آن زن خرید و آزادش کرد[۱].

میثم همچنین از اصحاب پیامبر به شمار آمده است[۲]. هر چند از جزئیات زندگی او در سال های نخستین حیاتش و در روزگار صدر اسلام، اطلاع مبسوط در دست نیست.

لقب «تمار» (خرما فروش) را هم از آن جهت به او می گفتند، که در کوفه خرما فروش بود.

آشنایی میثم با علی علیه السلام

حضرت علی پیش تر، سرنوشت و سرگذشت میثم تمار را از زبان رسول خدا شنیده بود. میثم هم از پیش، شیفته اهل بیت و علاقه مند به آن عترت پاک بود. اما اولین برخورد حضوری و دیدار میثم با آن حضرت در دوران خلافت امام انجام گرفت. به دنبال همین برخورد و ملاقات بود که حضرت، تصمیم گرفت میثم را از صاحبش بخرد و سپس وی را آزاد کند. در آن اولین ملاقات علی با میثم، چنین گفتگویی انجام گرفت:

علی علیه السلام پرسید: نامت چیست؟ گفت: سالم. امام فرمود: از رسول خدا شنیدم که پدرت نام تو را «میثم» گذاشته است، به همان نام برگرد و کنیه ات را «ابو سالم» قرار بده. گفت: خدا و رسول و امیرمؤمنان راست گفتند.[۳]

آشنایی میثم با مولایش علی علیه السلام برای او توفیقی بزرگ و سعادتی ارزشمند بود. از این رو به شاگردی در مکتب علی گردن نهاد و دریچه قلبش را به روی معارف علوی گشود و جان تشنه اش را از چشمه زلال علوم آن حضرت سیراب کرد. آن حضرت هم با مشاهده استعداد روحی و زمینه مناسب وی دانش و آگاهی های بسیاری را به او آموخت و میثم را با اسرار و راز های نهانی آشنا ساخت و از این رو میثم از علومی بهره مند و برخوردار بود که فرشتگان مقرب و رسولان الهی از آن آگاه بودند.[۴]

میثم، علم تفسیر قرآن را نزد علی علیه السلام فرا گرفت و از معارفی که از آن حضرت آموخته بود کتابی تدوین کرد که کتابش را پسرش از او روایت کرد. به همین جهت، میثم یکی از مؤلفان شیعه به حساب می آید. او صاحب سر امیرالمؤمنین بود و آن حضرت، وی را به طریق فهمیدن حوادثی که در آینده، اتفاق خواهد افتاد، آشنا کرده بود و میثم، گاهی برخی از آن ها را برای مردم، بازگو می کرد و مایه اعجاب دیگران می شد. این دانش و آگاهی از عاقبت افراد و پیشگویی ها در اصطلاح به «علم اجل» یا «علم منایا و بلایا» معروف است، که امامان معصوم به کسانی که آمادگی و استعداد و رازداری و ظرفیت و کشش آن را داشتند، می آموختند. میثم تمار، دست پرورده این مکتب بود. هرچند که اشخاص فرومایه و مغرض، یا جاهل و نادان او را به دروغگویی متهم می کردند.

روزی «ابو بصیر» به امام صادق علیه السلام عرض کرد: شما چرا از یاد دادن علم به من مضایقه می کنید؟! فرمود: چه علمی؟ گفت: علمی که امیرالمؤمنین علیه السلام به میثم یاد داده بود. امام فرمود: تو میثم نیستی. آیا شده است تا به حال من مطلبی به تو بگویم و تو افشا نکرده باشی؟ گفت نه یا ابن رسول الله! فرمود: پس رازدار چنان علوم نمی باشی!

دیدگاه امامان نسبت به «میثم»

جایگاه والای میثم را در چشم ائمه علیهم السلام از سخنان آنان نسبت به وی و نیز از برخوردشان با او در صحنه عمل، می توان دریافت. صفا و صمیمیتی که میان علی علیه السلام و میثم بود و میزان رابطه مودت آمیزشان را از انس و الفت این دو نسبت به هم می توان شناخت. حضرت، حتی به مغازه خرما فروشی میثم می رفت و در آن جا با او صحبت می کرد و قرآن و معارف دین را به او می آموخت.

یک بار امام علی میثم را به دنبال کاری فرستاد و تا بازگشت او، خود در مغازه میثم ماند. یک مشتری برای خریدن خرما مراجعه کرد. حضرت فرمود: پول را بگذار و خرما بردار!… وقتی میثم برگشت و از این معامله با خبر شد، دید که پول های آن شخص، تقلبی است و به حضرت قضیه را گفت. علی علیه السلام فرمود: «آنان هم خرما را تلخ خواهند یافت.» در همین گفتگو بودند که آن مشتری، خرما ها را باز آورد و گفت: این خرما تلخ است… .[۵]

این، نهایت خلوص بین آن دو و موقعیت میثم را نزد امام می رساند که آن حضرت در حالی که امیرمؤمنان و رهبر امت و عهده دار حکومت اسلامی است، در دکان میثم، خرما فروشی هم می کند. علاوه براین، نزدیکی معنوی میثم با علی علیه السلام را در لحظه ها و موقعیت های دیگر هم می توان دید، از جمله این که میثم، پا به پای افراد زبده ای چون «کمیل» در مواقف نیایش و عبادت مولا حضور می یافت و انیس شب های عرفانی آن حضرت و راز و نیاز های امام با پروردگار بود.

میثم نقل می کند: شبی از شب ها مولایم امیرمؤمنان من را با خود به صحرای بیرون کوفه برد تا این که به «مسجد جعفی» رسید. رو به قبله کرد و چهار رکعت نماز خواند و پس از سلام نماز و تسبیح، دست هایش را به دعا باز کرد و گفت: «خدایا چگونه بخوانمت؟ در حالی که نافرمانی کرده ام و چگونه نخوانمت؟ که تو را شناخته ام و دلم خانه محبت تو است. دستی پر گناه و چشمی پر امید به سویت آورده ام…». و سپس به سجده رفت و صورت بر خاک نهاده و صد بار گفت: «العفو! العفو!». برخاست و از آن مسجد بیرون رفت. من نیز در پی آن حضرت بودم تا به صحرا رسیدیم. آن گاه پیش پای من، خطی کشید و فرمود: مبادا که از این خط بگذری!… و من را همان جا گذاشت و خود رفت. شبی تاریک بود. پیش خود گفتم: مولایم را چرا تنها گذاشتم؟! او دشمنان بسیاری دارد، اگر مساله ای پیش آید، پیش خدا و پیامبر چه عذری خواهم داشت؟

هرچند که برخلاف دستور اوست، ولی در پی او خواهم رفت تا ببینم چه می شود. رفتم و رفتم… تا او را برسر چاهی یافتم که سر در داخل چاه کرده و با چاه، سخن می گوید. حضور مرا حس کرد و پرسید: کیستی؟ گفتم: میثم. فرمود: مگر به تو دستور ندادم که از آن خط، فراتر نیایی؟ گفتم: چرا، مولای من، لیکن از دشمنان نسبت به جانت ترسیدم و دلم طاقت نیاورد. آنگاه پرسید: از آن چه گفتم، چیزی هم شنیدی؟ گفتم: نه، مولای من و حضرت، اشعاری را خطاب به من خواند (به این مضمون):

«در سینه ام اسراری است، که هرگاه فراخ نای سینه ام احساس تنگی می کند، زمین را با دست، کنده و راز خویش را با زمین در میان می گذارم! وقتی زمین می روید، آن گیاه، از بذر و دانه ای است که من کاشته ام…».[۶]

میثم، محرم راز علی علیه السلام بود، و انیس خلوت های او و آشنا با تجلیات روح خدایی آن امام معصوم. هم در نظر آن پیشوای فرزانه و پاک، محبوب و مقرب بود و هم در چشم امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام مورد احترام بود و هم امامان دیگر از او با عظمت و تجلیل، یاد می کردند. یک بار، میثم در مدینه «ام سلمه» – همسر پیامبر – را دید. ام سلمه به او گفت: ای میثم! حسین علیه السلام همواره تو را یاد می کرد.

امام باقر علیه السلام می فرمود: «من به میثم بسیار علاقه مندم» و امام صادق علیه السلام به میثم درود فرستاد و از شأن والا و مقام بلند او سخن گفت.

صالح – فرزند میثم – می گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: برای من حدیث بگویید. پرسید: مگر حدیث را از پدرت نیاموخته ای؟ گفتم: آن هنگام من خرد سال بودم… .[۷]

امام باقر علیه السلام با این کلام، اشاره به مقام علمی و فضایل کلامی و دانش میثم می کند، به حدی که پسر میثم بودن را زمینه ای می داند که او را از شنیدن و آموختن حدیث، بی نیاز ساخته باشد.

فضیلت‌های میثم

بزرگترین فضیلت یک انسان، همان ایمان و علم و تقواست که در میثم نیز وجود داشت. اما اضافه بر این ها، گاهی برجستگی های خاصی در شخصیت یک مؤمن متقی وجود دارد که او را نسبت به دیگران، برتر می سازد. در این بخش، اشاره ای کوتاه به بعضی از این صفات ارزنده و امتیازات و فضایل خاص میثم می شود:

سخنوری:

میثم، بیانی رسا داشت و در نطق و سخن، توانا و فصیح بود. سخنوری میثم تمار را از این واقعه که نقل می شود می توان دریافت: در بازار، میثم، رئیس صنف میوه فروشان بود. هرگاه قرار بود در جایی و نزد کسی و یا موقعیت مهمی، سخنی گفته شود از میثم تمار می خواستند که سخنگویشان باشد. گروهی از بازاریان نزد میثم رفتند تا باهم به عنوان شکایت از حاکم و عامل بازار، پیش «ابن زیاد» بروند که والی شهر کوفه بود. در این برخورد و دیدار با ابن زیاد، میثم بود که به نمایندگی از دیگران با رشادت به سزایی سخن گفت. خود میثم در باره این دیدار و سخن ها می گوید: «ابن زیاد، با شنیدن گفتارم به شگفتی افتاد و در سکوت فرورفت.»[۸] بیان صریح و حق گویی آشکار باعث شد که از میثم کینه ای در دل ابن زیاد بماند.

مفسر قرآن:

تفسیر قرآن از علوم ارزشمند در اسلام است و این علم، که شناخت مفاهیم بلند آیات قرآن است، نزد پیامبر و امامان معصوم است. گرچه قرآن، کتاب روشن حق و معجزه ای گویا از سوی خداوند برای عموم مردم است، لیکن اسرار و دقایق و نکات لطیف و ظریف و اشارات پر معنای فراوانی در آن است که در علم تفسیر، پرده از روی آن دقائق، برداشته می شود و درک بهتر و بیشتری از مضمون و محتوای آیات این کتاب آسمانی که وحی خداوند است، به دست می آید.

پیشوایان دین ما – که درود خدا بر آنان باد – آشنایی شان با قرآن از علم الهی سرچشمه می گرفت و از آن معارف والا به شاگردان و اصحاب خویش به تناسب فهم و استعداد آنان می آموختند. میثم تمار، یکی از این شاگردان والا مقام در مکتب تفسیری علی بود. میثم علم تاویل معانی قرآن را از آن حضرت فرا گرفت و در قرآن شناسی، دانا و بصیر گردید.

روزی میثم با «ابن عباس » – مفسر قرآن و شاگرد علی علیه السلام- در مدینه دیدار کرد و به او گفت: آن چه از تفسیر قرآن می خواهی، بپرس! من تمام قرآن را نزد علی علیه السلام فرا گرفتم و آن حضرت تاویل قرآن را به من تعلیم فرمود. ابن عباس که مراتب فضل و علم و تقوای میثم را می دانست، کاغذ و دواتی طلبید تا سخنان میثم را در باره تفسیر قرآن بنویسد. میثم پیش از بیان تفسیر، گفت: ای ابن عباس! چگونه خواهی بود وقتی که من را مصلوب و به دار آویخته ببینی، نهمین نفری که چوبه دارش هم کوتاه تر از دیگران است؟… ابن عباس گفت: کاهن هم که هستی؟! و خواست که کاغذ را پاره کند.

ابن عباس از علم به آینده بی بهره بود، و چون چنین خبر و پیشگویی را از میثم شنید که از جزئیات شهادتش خبر می دهد، برایش غیر قابل هضم بود، از این جهت این گونه برخورد کرد. اما میثم گفت: آرامتر!…آن چه را از من می شنوی بنویس و نگهدار! اگر آن چه می گویم راست بود، نگاهش دار و اگر باطل بود، آن گاه پاره اش کن… و ابن عباس پذیرفت که چنان کند.[۹]

راوی حدیث در صدر اسلام:

با آن استعداد خاص و موقعیت خوبی که میثم داشت، احادیث زیادی از علی علیه السلام شنیده بود، و آن گونه که از گفته های پسرش بر می آید، حتی کتابی که مجموعه ای از احادیث بود تالیف کرده است، لیکن متاسفانه از نوشته های او چیزی باقی نماند و راویان دیگر هم به خاطر درک نکردن موقعیت و اهمیت آن به نقل از وی نپرداختند و بیشتر آن ها از دسترس دور ماند. فقط اندکی از روایات میثم در کتاب های حدیث نقل شده است. پسرانش یعقوب و صالح از نوشته های او روایت نقل می کردند.[۱۰]

دانای رازها:

چنان که قبلا هم اشاره شد، میثم از بسیاری حوادث آینده، آگاهی داشت و گاهی آن ها را پیشگویی می کرد. دانای رازهای نهان بود. نامه سربسته می خواند و راز نشنیده می گفت. این را نیز از مولایش علی علیه السلام فراگرفته بود. آگاهی از سرنوشت خود و افراد دیگر و با خبر بودن از وقایعی که بعدا به وقوع خواهد پیوست، فتنه هایی که بعدا پیش خواهد آمد، تاریخ و نحوه شهادت ها و وفات ها و… از علومی بود که امیرمؤمنان، آن را به برخی از یاران برگزیده خویش که روحی بزرگ و استعدادی بالا و دلی وسیع و ظرفیتی افزون داشتند، آموخته بود. اینان را «اصحاب سر» حضرت امیر می دانستند و میثم هم یکی از این اصحاب بود.[۱۱] و در موارد متعددی با استفاده از این موهبت از حوادثی خبر می داد و بعدا آن حادثه به همان صورت، تحقق می پذیرفت.[۱۲] به چند نمونه از این پیشگویی ها اشاره می شود:

الف- پیشگویی شهادت خویش: میثم، می دانست که چه زمانی و چگونه و به دست چه کسی کشته خواهد شد. قبلا بطور گسترده، این نکته توضیح داده شد.

ب- خبر مرگ معاویه: ابو خالد، به صالح، فرزند میثم خبر داد که: روز جمعه ای با پدرت در شط فرات به کشتی نشسته بودیم که ناگهان باد سختی وزید. گفت: این باد، «عاصف» است و خبر مرگ معاویه را می دهد که هم اکنون مرد. یک هفته بعد، قاصدی از شام آمد. با او ملاقات کردم و اخبار را از او پرسیدم، گفت: مردم در امن و امان به سر می برند، معاویه فوت کرده و مردم با فرزندش یزید، بیعت کرده اند. گفتم: مرگ معاویه در چه روزی واقع شد؟ گفت: روز جمعه گذشته.[۱۳]

ج- قیام مختار: پس از شهادت حضرت مسلم در کوفه، ابن زیاد حاکم کوفه، میثم و مختار و جمعی دیگر را دستگیر و زندانی کرد. میثم تمار به مختار گفت: تو از زندان رها می شوی و به خونخواهی حسین بن علی علیه السلام قیام خواهی کرد و همین شخص را -ابن زیاد- که ما را می کشد، خواهی کشت. ابن زیاد مختار را از زندان طلبید تا او را به قتل برساند که در همین اثنا قاصدی از سوی یزید همراه نامه ای فرا رسید که در آن نامه، دستور آزاد کردن مختار بود. او هم طبق دستور، مختار را رها کرد و میثم را به دار آویخت.[۱۴]

د- واقعه کربلا: زنی به نام «جبله مکی» نقل می کند که از میثم تمار شنیدم که می گفت: این امت، پسر دختر پیامبر شان را در دهم محرم می کشند و دشمنان خدا این روز را مبارک می دانند. این واقعه، قطعا انجام خواهد گرفت. این، داستانی است که مولایم امیرمؤمنان من را از آن آگاه کرده است. او به من خبر داده است که بر حسین علیه السلام همه چیز خواهد گریست، حتی حیوانات بیابان و دریا و آسمان و خورشید و ماه و ستارگان و آدمیان و اجنه مؤمن و همه و همه. آنگاه میثم گفت: ای جبله! بدان که حسین بن علی علیه السلام سرور شهیدان در قیامت است و یارانش بر شهیدان دیگر برتری دارند. ای جبله! هرگاه به خورشید نگاه کردی و دیدی که چون خون تازه، قرمز است، بدان که سیدالشهدا کشته شده است. جبله می گوید: یک روز از خانه بیرون آمدم. دیدم خورشید بر دیوار ها می تابد، هم چون پارچه های رنگ آمیزی شده که به سرخی می زد. صیحه کشیده و گریه کردم و گفتم: به خدا سوگند، سرور ما حسین بن علی علیه السلام کشته شد![۱۵]

خبر از شهادت

برای کسی که مرگ را عبور به دنیایی وسیع تر که رنگ ابدیت و جاودانگی دارد می شناسد، اگر کارش نیکو و ایمانش متعالی باشد، انتقال به آن دنیای خوب، سعادتی عظیم است؛ بخصوص اگر پایان عمرش در این دنیا به صورت «شهادت» باشد، که حیات طیبه جاوید را در کنار صالحان و پیامبران و در جوار رضایت پروردگار به ارمغان می آورد.

میثم، پیش از شهادت از آن با خبر بود و آن را از مولایش علی شنیده بود. امام به میثم تمار گفت: چه خواهی کرد آن روز، که فرزند ناپاک بنی امیه، عبیدالله زیاد از تو بخواهد که از من تبری و بیزاری بجویی؟ میثم گفت: نه، به خدا سوگند، هرگز چنین نخواهم کرد! امام: در غیر این صورت، به دارت آویخته و تو را می کشند. میثم گفت: صبر و بردباری خواهم کرد، این در راه خدا چیزی نیست…

نه یک بار، بلکه بار ها، علی علیه السلام سرنوشت «شهادت بر سر عقیده و ایمان» را که در انتظار میثم تمار بود، به او یادآوری می کرد و میثم نیز بدون وحشت و هراس، خود را برای آن «میلاد سرخ» مهیا می کرد. این که میثم، از شهادت خویش، خبر داشت و حتی جزئیات آن را هم از زبان مولایش شنیده بود، دلیل دیگری بر عظمت روح و ظرفیت بالا و قدرت ایمان او بود.

میثم، با این روحیه بالا و شهادت طلب، مدافعی بزرگ از حریم حق و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.