پاورپوینت کامل مناظرات علمی امام جواد علیه السلام ۴۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مناظرات علمی امام جواد علیه السلام ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مناظرات علمی امام جواد علیه السلام ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مناظرات علمی امام جواد علیه السلام ۴۶ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ مناظره برای اثبات امامت
۲ مناظره امام جواد با یحیی بن اکثم
۳ مناظره در مورد فضائل خلفا
۴ مناظره در مورد قطع دست دزد
۵ پانویس
۶ منابع
۷ پیوندها
مناظره برای اثبات امامت
شیعیان امامى از یک سو امامت را از جنبه الهى آن مىنگریستند و به همین دلیل کمى سنّ امام هرگز نمى توانست در عقیده آنها خللى وارد آورد، اما از سوى دیگر آنچه اهمیت داشت بروز این وجهه الهى بود که مى بایست در علم و دانش امامان علیهم السّلام باشد. در واقع امامان، پاسخگوى کلیه سؤالات شیعیان بودند. از این رو آنان درباره تمامى امامان این اصل را رعایت کرده و آنان را در مقابل انواع پرسشها قرار مى دادند و تنها موقعى که احساس مى کردند آنان به خوبى از عهده پاسخ گویى به این سؤالات بر مى آیند (با وجود نص به امامتشان) از طرف شیعیان به عنوان امام معصوم شناخته مى شدند.
با توجه به سنّ کم امام جواد علیه السّلام این آزمایش از طرف شیعیان درباره آن حضرت ضرورت بیشترى پیدا مىکرد.[۱] لذا پس از شهادت امام رضا علیه السلام شیعیان گرد آمدند تا مسأله جانشینى را حل کنند. یونس بن عبد الرحمن که از شیعیان قابل اعتماد نزد امام رضا علیه السّلام بود گفت: تا زمانى که این فرزند؛ یعنى امام جواد علیه السّلام بزرگ شود باید چه کنیم؟ در این هنگام، ریان بن صلت از جاى خود برخاست و به اعتراض گفت: تو خود را در ظاهر مؤمن به امام جواد علیه السّلام نشان مى دهى ولى پیدا است که در باطن در امامت او تردید دارى! اگر امامت وى از جانب خدا باشد، حتى اگر طفل یک روزه هم باشد به منزله شیخ است و چنانکه از طرف خدا نباشد، حتى اگر هزار سال هم عمر کرده باشد مانند سایر مردم است.
دیگران برخاستند و ریان را ساکت کردند. در آن موقع، موسم حج نزدیک شده بود. هشتاد نفر از فقها و علماى بغداد و شهرهاى دیگر رهسپار حج شدند و به قصد دیدار ابو جعفر عازم مدینه گردیدند، و چون به مدینه رسیدند، به خانه امام صادق – علیه السلام – که خالى بود، رفتند و روى زیرانداز بزرگى نشستند. در این هنگام عبداالله بن موسى، عموى حضرت جواد، وارد شد و در صدر مجلس نشست. یک نفر بپا خاست و گفت: این پسر رسول خداست، هرکس سؤالى دارد از وى بکند. چند نفر از حاضران سؤالاتى کردند که وى پاسخهاى نادرستى داد! شیعیان متحیر و غمگین شدند و فقها مضطرب گشتند و برخاسته قصد رفتن کردند و گفتند: اگر ابوجعفر مى توانست جواب مسائل ما را بدهد، عبدالله نزد ما نمى آمد و جوابهاى نادرست نمى داد!
در این هنگام درى از صدر مجلس باز شد و غلامى بنام «موفق» وارد مجلس گردید و گفت: این ابوجعفر است که مىآید، همه بپا خاستند و از وى استقبال کرده سلام دادند. امام وارد شد و نشست و مردم همه ساکت شدند. آنگاه سؤالات خود را با امام در میان گذاشتند و وقتى که پاسخهاى قانع کننده و کاملى شنیدند، شاد شدند و او را دعا کردند و ستودند و عرض کردند: عموى شما، عبدالله چنین و چنان فتوا داد. حضرت فرمود: عمو! نزد خدا بزرگ است که فردا در پیشگاه او بایستى و به تو بگوید: با آنکه در میان امت، داناتر از تو وجود داشت، چرا ندانسته به بندگان من فتوا دادى؟![۲]
مناظره امام جواد با یحیی بن اکثم
هنگامى که مأمون بر آن شد تا ام فضل را به تزویج امام جواد علیه السّلام درآورد، عباسیان برآشفتند و سخت به وحشت افتادند؛ زیرا بر این گمان بودند که این اقدام خلیفه، همان پى آمدهایى را به دنبال خواهد داشت که اقدامش درباره پدرش امام رضا علیه السّلام پیش آورد. لذا پیش مأمون آمدند و او را بدان جهت که ممکن است خلافت از دست بنى عباس بیرون شود، از این اقدام بر حذرش داشتند. از خلیفه اجازه خواستند تا تفقّهى در دین پیدا کند و پس از آن، هر چه مصلحت دانست درباره او انجام دهد. مأمون به آنها گفت که هر وقت خواستید مى توانید او را بیازمایید. آنان موافقت خود را اعلام کرده، تصمیم گرفتند یحیى بن اکثم را که از قضات بنام و فقیهى مشهور بود، براى مناظره با امام برگزینند و پس از جلب موافقت یحیى، از او خواستند تا سؤال دشوار و پیچیدهاى را براى مناظره آماده کند و به او قول دادند در صورتى که امام جواد علیه السّلام را در جریان مناظره به عجز وادارد، اموال و اشیاء نفیسى به وى خواهند داد. سپس، روزى را براى این کار تعیین کردند و در آن روز همه عباسیان و نیز امام جواد علیه السّلام و یحیى بن اکثم، و حتى شخص مأمون در مجلس حضور داشتند.
ابتدا یحیى بن اکثم اجازه خواست تا پرسشهاى خود را در مقابل امام مطرح کند. پس از کسب اجازه از مأمون، از حضرت جواد علیه السّلام نیز اجازه خواست و پس از آن که امام آمادگى خود را اعلام کرد، یحیى از ایشان پرسید: مُحرِمى که حیوانى را کشته، وظیفه اش چیست؟
امام در جواب از وى پرسید: آیا فرد محرم، صید را در حرم کشته یا در بیرون از آن؟ آیا محرم جاهل به حکم بوده یا عالم به حکم؟ آیا عمدا آن را کشته یا به خطا؟ آیا محرم آزاد بوده یا برده؟ آیا بالغ بوده یا نابالغ؟ هنگام رفتن به مکه آن را کشته یا در موقع بازگشت؟ صید از پرندگان بوده یا غیر آن؟ صید کوچک بوده یا بزرگ؟ محرم اصرار بر عمل خود دارد یا از کرده خود پشیمان است؟ در شب صید را کشته یا در روز؟ محرم در حال عمره بوده یا حج؟
با این فروضى که امام جواد علیه السّلام براى مسأله مطرح کرد، یحیى حیرت زده و درمانده شد تا جایى که همه حضار از رنگ باختن چهره اش، شکست او را به وضوح دریافتند.
مأمون از امام خواست تا خود پاسخ فروضى را که در جواب یحیى بن اکثم مطرح کرده بود بدهد. امام به یکایک آنها پاسخ داد. آنگاه امام از یحیى بن اکثم چنین پرسید: مرا از مردى خبر ده که زنى در اوایل صبح بر او حرام بود؛ روز که بالا آمد آن زن بر وى حلال شد و هنگام ظهر دوباره بر او حرام گردید و در موقع عصر حلال شد و در وقت غروب آفتاب بار دیگر بر او حرام شد و در وقت عشا، حلال و در نیمه شب باز بر او حرام و هنگام طلوع آفتاب حلال شد؛ مسأله این زن چیست و چگونه مرتّبا بر او حلال و حرام مىشود؟
یحیى بن اکثم از پاسخ به این سؤال واماند و از امام خواست تا خود جواب مسأله را روشن کند. آن حضرت فرمود: این زن، کنیز شخص دیگرى بوده که بر این مرد حرام بود، روز که بالا آمد کنیز را از صاحبش خریدارى کرد و بدین ترتیب بر او حلال شد، ظهر او را آزاد کرد و بدین جهت دوباره بر او حرام شد. عصر با او ازدواج کرد و حلال شد. هنگام غروب او را ظهار کرد و در نتیجه به او حرام شد و در وقت عشا کفاره ظهار را داد دوباره به وى حلال شد. نیمه شب او را طلاق داد و به این علت حرام شد؛ صبح رجوع کرد و دوباره بر او حلال شد.
مأمون بار دیگر در مقابل دانش امام اظهار شگفتى کرد و گفت: کمى سنّ مانع از کمال عقل براى این خاندان نمىشود.[۳]
مناظره در مورد فضائل خلفا
در محفل دیگر و یا به احتمال، در همان مجلسى که ذکرش رفت، یحیى بن اکثم پرسشهاى دیگرى نیز- از جمله مسائلى درباره خلفاى نخستین- از امام جواد علیه السّلام پرسید؛ ابتدا روایتى را مطرح کرد که در ضمن آن چنین آمده: جبرئیل از طرف خدا و رسولش (صلّى اللّه علیه و آله) گفت: از ابوبکر سؤال کن، آیا او از من راضى است
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 