پاورپوینت کامل تکلف ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تکلف ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تکلف ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تکلف ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ معنای تکلف
۲ تکلف ممدوح
۳ تکلف مذموم
۴ نتیجه
۵ منبع
معنای تکلف
تکلف این است که شخصى عملى را با سختى و مشقت انجام دهد یا کارى را با تصنع و به خود بستن عهده دار گردد. دو محرک مى تواند آدمى را به تکلف و تحمل مشقت وادار سازد یکى نیل به کمال واقعى و تعالى حقیقى و این تکلفى است پسندیده و ممدوح و دیگر اقناع تمایل خودنمائى و ریا و این تکلف ناپسند و مذموم است. در تعالیم اسلام هر دو قسمت از جهت مثبت و منفى مورد توجه قرار گرفته و درباره هر یک آیات و اخبارى رسیده است و چون شناخت تکلف روا و ناروا از شرائط وظیفه شناسى و لازمه حسن اخلاق است در این فصل پیرامون آن از هر دو نظر بحث مى شود.
تکلف ممدوح
قسمتى از رشد و تکامل بشر طبق نظام حکیمانه آفرینش تکوینى است و هر انسانى به جبر طبیعت و بدون تکلف و مشقت از آن برخودار مى گردد. ولى قسمت دیگر تعالى و تکامل انسان تحصیلى و اکتسابى است و تنها افرادى به آن نائل مى شوند که در راه بدست آوردنش تلاش و کوشش نمایند و براى رسیدن به آن با مشکلات و ناراحتی ها بسازند و از تحمل مشقت و تکلف شانه خالى نکنند. در این جا به چند نمونه اشاره مى شود: کسانى که مى خواهند انسان باشند و آزاده و با شرافت زندگى کنند، به مکارم اخلاق و سجایاى انسانى متخلق گردند، از بزهکارى و اعمال غیر انسانى بر کنار بمانند و به کمالى که لایق مقام انسان است دست یابند باید مشقت تزکیه نفس را تحمل کنند، به سختی هاى مجاهده تن در دهند با تکلف بر هواى نفس (نامشروع) خویش پیروز گردند، غرائز سرکش را مهار نمایند و تمایلات غیر مشروع را در نهاد خود سرکوب سازند.
عَنْ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَال أَکرِهْ نَفْسَک عَلَى الْفَضَائِلِ فَإِنَّ الرَّذَائِلَ أَنْتَ مَطْبُوعٌ عَلَیهَا؛ امام علی علیه السلام: فضائل اخلاقى را به خود تحمیل کن و خویشتن را با تکلف به ملکات حمیده ملزم و متعهد نما، چه آن که نفس سر کش آدمى بطبع غرائز حیوانى و کشش تمایلات طبیعى به رذائل و صفات ناپسند گرایش دارد باید با مجاهده و کوشش به راه فضیلتش سوق داد و با مشقت و زحمت به سجایاى انسانیش متخلق ساخت. (مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۲۴)
زمانه گوهر آزادى آن زمان بنهد
بدامنت که ز دام هوى شوى آزاد
عنان خنگ شرف کجا بدست آرد
کسی که پا ز رکاب هوس برون ننهاد
زیر بناى ترقى و رکن اساسى تکامل انسان جهاد با نفس و مسخر ساختن هوى و تمنیات حیوانى است. مصلحت زندگى و تامین سعادت مادى و معنوى ایجاب مى کند که آدمى غرائز کور و بی شعور را تعدیل کند، تمایلات بى قید و بند خود را محدود کند، عنان اختیار هوى و شهوات را به دست عقل و شرع سپارد و از سرکشى و طغیانشان باز دارد.
چون خرد سالار و مخدوم تو شد
پس هواى نفس محکوم تو شد
صیقل عقلت بدان دادست حق
که بدو روشن شود دل را ورق
در روایات اسلامى جهاد با نفس به جهاد اکبر تعبیر شده زیرا از یک طرف این مجاهده دشوار و پر تکلف از تمام پیکار هاى خونین در میدان جنگ سخت تر و مشقت بارتر است، از طرف دیگر پیروزى بر دشمن درونى و غلبه بر نفس خودکامه بمراتب ارزنده تر و ثمر بخش تر از غلبه بر خصم برونى و پیروزى بر دشمن در صحنه هاى نبرد است از این رو اولیاى گرامى اسلام جهاد با نفس را از سایر جهاد ها برتر شناختند و اهمیت وى را به پیروان خود خاطر نشان نمودند.
کسانى که مى خواهند عالم شوند و مدارج رفیع ترقى و کمال بپیمایند باید مشقت درس خواندن را تحمل کنند با زحمت مطالعه و مباحثه نمایند، خویشتن را با سختی ها و مشکلات برنامه هاى درسى تطبیق دهند، از اتلاف وقت بپرهیزند، از تن آسائى و استراحت چشم پوشى نمایند.
بگیتى بهتر از دانشورى نیست
بجز دانش به گیتى مهترى نیست
به راه دانش اى مرد خردمند
زیانى برتر از تن پرورى نیست
اولیاى گرامى اسلام براى آن که ارزش علم را به مردم بفهمانند و آنان را به فرا گرفتن دانش ترغیب و تشویق نمایند با تعبیر هاى گوناگون سخن گفته و به پیروان خود جاطر نشان ساخته اند که در راه تحصیل علم بکوشند و از مشکلات نهراسند و براى دست یافتن به این گوهر پر ارج و گران قدر به مشقت ها تن در دهند.
و قالَ الصَّادِقُ علیه السلام لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِی الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْ بِسَفْک الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ؛ امام صادق علیه السلام اگر مردم به فضیلت و کمالى که در علم نهفته آگاهى داشتند در پى آن مى رفتند و در طلبش هر زحمت و مشقتى را تحمل مى نمودند هر چند بریختن خون هاى دل و فرو رفتن در آب هاى متراکم باشد. (بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۷۷)
تکلفى که آدمى براى فرا گرفتن علم تحمل مى کند از نظر عقلى و دینى بسیار پسندیده و ممدوح است چه با کسب دانش استعدادهاى درونى انسان به فعلیت مى رسد، لیاقت هاى نهفته اش آشکار مى گردد و در پرتو آن بشر به کمال نهائى خویش دست مى یابد.
درخت تو گر بار دانش بگیرد
بزیر آورى چرخ نیلو فرى را
کسانى که مى خواهند دگر دوست باشند و حس تعاون را که از مکارم اخلاق و سجایاى اخلاقى است در نهاد خود زنده و بیدار نگه دارند باید در قضاء حوائج برادران و خواهران خویش بکوشند و تا آن جا که قادرند در حل مشکلات آنان مجاهده نمایند و در مواقعى که لازم باشد به قیمت آبروى خود از دیگران نیز استمداد کنند و زحمت تکلف را در این راه بپذیرند. اگر کسى براى حل مشکلات افراد از این و آن استمداد نماید و به مشقت تقاضا تن ندهد با این عمل مسیر دگر دوستى و مواسات را ترک گفته از انجام وظیفه سر باز زده و حدود کرامت نفس و شرافت انسانى را رعایت نکرده است.
تو کز محنت دیگران بى غمى
نشاید که نامت نهند آدمى
قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام یا رِفَاعَهُ مَا آمَنَ بِاللَّهِ وَلَا بِمُحَمَّدٍ وَ لَابِعَلِی مَنْ إِذَا أَتَاهُ أَخُوهُ الْمُؤْمِنُ فِی حَاجَهٍ لَمْ یضْحَک فِی وَجْهِهِ فَإِنْ کانَتْ حَاجَتُهُ عِنْدَهُ سَارَعَ إِلَى قَضَائِهَا و َإِنْ لَمْ یکنْ عِنْدَهُ تَکلَّفَ مِنْ عِنْدِ غَیرِهِ حَتَّى یقْضِیهَا لَهُ فَإِذَا کانَ بِخِلَافِ مَا وَصَفْتُهُ فَلَا وَلَایهَ بَینَنَا وَ بَینَهُ؛ امام صادق علیه السلام به رفاعه بن موسى فرمود: اى رفاعه! کسى که برادر مؤمنش براى حاجتى به وى مراجعه مى کند موظف است او را با گشاده رویى بپذیرد، اگر قادر است خود در قضاء حاجتش تسریع کند و اگر قادر نیست به تکلف تن بدهد و از کسى که قادر است استمداد نماید و حاجت او را روا سازد. کسى که این برنامه را رعایت نمى کند و بر خلاف آن قدم بر مى دارد به توحید و نبوت و امامت آن طور که باید و شاید ایمان نیاورده و بین ما و او پیوند ولایت وجود ندارد. (بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۱۷۶)
کسانى که مى خواهند زندگى را شرافتمندانه بگذرانند، از خوارى و ذلت نیازمندى مصون بمانند، و براى تأمین معاش خود و خانواده خود بار دوش دگران نباشند باید سختى و مشقت کار را تحمل کنند، رزق خویش را با تلاش و کوشش به دست آورند، و با استغناء از مردم، سرمایه پر ارج دین و شرف انسانى خود را محافظت نمایند.
لغزش ایمان بود زائیده فقر و نیاز
ورنه هیچ آلوده دامن دزد مادرزاد نیست
اولیاء گرامى اسلام تلاش معاش را از جمله تکلف هاى پسندیده و ممدوح شناخته، آن را در ردیف عبادات به حساب آورده، و پیروان خود را به این عمل مقدس تشویق نموده اند، و ضمناً خاطر نشان ساخته اند که ارج و ارزش معنوى کار و فعالیت براى تأمین زندگى و امرار معاش همانند جهاد در راه خداوند است.
مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِی بْنِ الْحَکمِ عَنْ مُوسَى بْنِ بَکرٍ قَالَ قَالَ لِی أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام مَنْ طَلَبَ هَذَا الرِّزْقَ مِنْ حِلِّهِ لِیعُودَ بِهِ عَلَى نَفْسِهِ وَ عِیالِهِ کانَ کالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عَزَّوَجَل؛ حضرت موسى بن جعفر علیه السلام فرموده است: کسى که براى اداره زندگى خویش و عائله خود از پى کسب مشروع مى رود مانند سربازى است که در میدان جنگ براى خدا جهاد مى کند. (الکافی، ج ۵، ص ۹۳)
ملل و اقوامى که به حقیقت، طالب استقلال و آزادى هستند و مى خواهند از مزایاى زندگى انسانى برخوردار باشند نمى توانند در مقابل حکومت هاى مستبد و خودکامه بى تفاوت بمانند. باید مبارزه کنند و براى رهائى از بردگى و اسارت، تلاش نمایند چه آزادى و زندگى شرافتمندانه بى سعى و کوشش و بدون تحمل ناگواری ها و مصائب به دست نمى آید.
پیدایش ملل نه ببخت است و اتفاق
کس ملک بى وسیله فراهم ندیده است
حاشا که سر به عزت و شادى برآورد
قومى که روز ذلت و ماتم ندیده است
حاشا که جان برد بسوى ساحل نجات
قومى که موج حادثه چون یم ندیده است
طوفان روزگار چو خارش دهد ببار
برگ گلى که جز نم شبنم ندیده است
آزادگانى که هدفشان اعلاء حق و اقامه عدل است در راه برانداختن ظلم و بیدادگرى، از سختى ها و مشکلات نمى هراسند، شدائد و آلام را تحمل مى کنند، به تکلف و مشقت تن مى دهند، و با عزمى راسخ و قدمى استوار به سوى مقصد نهائى خود پیش مى روند.
عَنْ عَلِىٍّ علیه السلام قَالَ: مَنْ جَعَلَ الْحَقَّ مَطْلَبَهُ لانَ لَهُ الشَّدِیدُ و َقَرُبَ عَلَیهِ الْبَعِیدُ؛ على علیه السلام فرموده است: آن کس که مطلوب و مقصودش حق باشد سختى بر وى آسان مى گردد و دور براى او نزدیک مى شود. (غررالحکم، ص:۶۸)
این چند مورد که مذکور افتاد نمونه هائى بود از تکلف پسندیده و ممدوح و آدمى با تحمل مشقت و زحمت در هر یک از این موارد، مرحله اى از کمال را مى پیماید و به رشدى که از آن جهت شایسته مقام انسان است نائل مى گردد. تکلف ممدوح، مرضى عقل و شرع است و در صورتى که متکلف، عمل خود را با خلوص نیت و پاکى ضمیر انجام دهد مشمول عنایت بارى تعالى مى شود و در روز جزا از پاداش کریمانه اش بهره مند خواهد بود.
امام سجاد علیه السلام این مطلب را ضمن دعا به زبان آورده و در این باره از پیشگاه پروردگار استعانت نموده است.
و لا نَتَکلَّفَ إِلَّا مَا یدْنِی مِنْ ثَوَابِک؛ بارالها ما را یارى فرما که از تکلف بر کنار باشیم مگر در مواردى که که عمل آمیخته با تکلف ما را به تو نزدیک مى کند و از ثواب و عطاى تو بر خوردارمان مى سازد. (الصحیفه السجادیه، ص ۱۸۶)
تکلف در زندگى بشر یک امر قطعى و اجتناب ناپذیر است چه آن که آفریدگار جهان به قضاء حکیمانه خود نظام آفرینش را بر اساس تخالف و تضاد، پایه گذارى کرده است و تمام انسان هاى روى زمین از هر نژاد و آئین همواره با موانع طبیبعى، مشکلات اجتماعى و کشمکش هاى درونى خود در مبارزه و نبرد ند و سراسر عمرشان با انواع رنج و زحمت مى گذرد و در قرآن شریف این مطلب ضمن یک جمله کوتاه خاطر نشان گردیده است: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کبَدٍ»؛ بى گمان ما انسان را طورى آفریده ایم که زندگیش از مشقت و شختى منفک نمى شود. (سوره بلد، آیه ۴)
تکلیف و تکلف از یک ماده اتخاذ شده است و هر دو حاکى از کلفت و مشقتند. طبقات مختلف مردم از جهت دینى، علمى، اخلاقى، قانونى، و دیگر شئون طبیعى و اجتماعى به انجام تکالیف گوناگون مکلفند و باید مشقت آن ها را تحمل نمایند. افراد با ایمانى که مى خواهند به تعالى معنوى و روحانى دست یابند باید به تکالیف دینى عمل کنند فرائض الهى را بجا آورند و به سختى آنها تن در دهند. محصلینى که طالب کمال علمى هستند باید برنامه هاى درسى را بکار بندند، با تکالیف سنگین علمى و عملى بسازند و از قبول زحمت تمرین و مطالعه شانه خالى نکنند.
جامعه اى که مى خواهد به خوش وقتى و سعادت دست یابد باید افراد آن وظیفه شناس باشند. تکالیفى را که اجتماع به عهده آنان گذاشته انجام دهند سختى و فشار محدودیت هاى قانونى و اخلاقى را تحمل کنند و از تمایلات ناروا و ضد اجتماعى خویش چشم پوشى کنند.
خلاصه اداء تکلیف موجب کلفت و مشقت است و مکلف در انجام هر یک از تکالیف کم و بیش دچار تکلف و زحمت مى شود. نکته اى که باید خاطر نشان گردد آن است که تکلف پسندیده و ممدوح در زمینه عبادات و هم چنین در تکالیف علمى اقتصادى و اجتماعى آن تکلفى است که ناشى از طبع تکلیف باشد و از حد خود تجاوز نکند و به شرحى که توضیح داده می شود تکلف هاى افراطى مطلوب اسلام نیست و تحمل آن ها را از مردم نخواسته است.
مى دانیم روزه از فرائض دینى است و در طبع این عبادت کلفت و مشقت نهفته است. پیروان اسلام موظفند به این تکلف تن در دهند و امر الهى را اطاعت کنند و چون روزه مسافر و مریض مستلزم مشقتى بیش از طبع تکلیف است شارع آنان را از این فریضه معاف نموده است:
«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنّاسِ وَ بَیناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکمُ الشَّهْرَ فَلْیصُمْهُ و َمَنْ کانَ مَریضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیامٍ أُخَرَ یریدُ اللّهُ بِکمُ الْیسْرَ وَ لایریدُ بِکمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکمِلُوا الْعِدَّهَ و َلِتُکبِّرُوا اللّهَ عَلى ما هَداکمْ و َلَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ». (سوره بقره، ۱۸۵)
عبادات مستحب نیز در دین اسلام تا جائى محبوب و مطلوب شارع است که با مدارا انجام پذیرد و توام با نشاط باشد و اگر به تحمیل و تکلف آمیخته گردد و باعث بى رغبتى به دین شود نه تنها از معنوى پسندیده و ممدوح نیست بلکه اولیاء گرامى اسلام ضمن روایات متعددى پیروان خود را از عبادات تحمیلى و ملالت بار منع نموده است.
عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ و َمُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِی عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ لَا تُکرِّهُوا إِلَى أَنْفُسِکمُ الْعِبَادَهَ؛ امام صادق علیه السلام: عبادت را با فشار و بی میلى بر خود تحمیل ننمائید. (الکافی، ج ۲، ص ۸۶)
بعضى از مسلمانان که دین را نشناخته اند و از تعالیم اسلام آگاهى ندارند و در انجام بعضى از مستحبات زیاده روى مى کنند خود را به تکلف و مشقت مى اندازند و کیفیت عمل را فداى کمیت آن مى کنند. این گروه که اعمال افراطى خویش را مرضى خداوند و مطلوب شارع مى پندارند در مواقعى مى کوشند تا فرزندان جوان یا دوستان و آشنایان خود را در این مسیر بکشانند و گمان مى کنند این کار گرایش دینى را تقویت مى کند و افراد را بیش از پیش به اسلام علاقه مند می نماید، غافل از این که این عمل نتیجه معکوس دارد و افراد را از عبادت بیزار مى کند و آنان را به دین بدبین مى سازد.
امام صادق علیه السلام ضمن حدیثى قضیه اى را به این شرح نقل فرموده اند: مسلمانى همسایه غیر مسلمانى داشت که با هم رفیق بودند مرد مسلمان پیوسته با همسایه خود از دین الهى سخن مى گفت و او را به اسلام تشویق مى کرد. سر انجام روزى دعوتش را اجابت نمود و اسلام آورد فرداى آن روز مرد مسلمان موقع طلوع فجر در خانه تازه مسلمان را کوبید و او را بیدار کرد و با خود به مسجد برد تا نماز صبح را به جماعت بخوانند نماز تمام شد و مردم متفرق شدند ولى مرد مسلمان به تازه مسلمان گفت بهتر است ما تا طلوع آفتاب در مسجد بمانیم و به ذکر خدا مشغول باشیم. آفتاب طلوع کرد باز مرد مسلمان به تازه مسلمان گفت بهتر است امروز نیت روزه کنیم و در مسجد بمانیم و به ذکر و دعا مشغول باشیم. نماز ظهر را هم در مسجد به جماعت خواندند تازه مسلمان خواست از مسجد بیرون رود اما همسایه مسلمانش گفت بهتر است در مسجد بمانیم و نماز مغرب را هم در مسجد بخوانیم و بعد به منزل باز گردیم. خلاصه نماز
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 