پاورپوینت کامل اصحاب صفه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اصحاب صفه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اصحاب صفه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اصحاب صفه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ اصطلاح اهل صفه
۲ صفّه نشینان
۳ مستمندی اصحاب صفّه
۴ مشکلات اصحاب صفّه و تدابیر پیامبر صلی الله علیه و آله
۵ اصحاب صفّه و اشراف
۶ تعلیم، تزکیه و جهاد یاران صفّه
۷ صفّه و تصوّف
۸ پانویس
۹ منبع
اصطلاح اهل صفه
مورخان و محدثان نخستین که بنا به مناسبت، یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را به مکان یا رخدادی نسبت میدادند.[۱] به پیروی از پیامبر[۲] برخی از یاران آن حضرت را به صفه مسجد نبوی نسبت دادهاند و این گروه را «اصحاب صفّه»، «اهلالصفّه» یا «اهل المَظَلّه» (سایبان) خواندهاند.[۳]
صفّه اصطلاحی است که بر نوعی خاص از معماری در یثرب عهد پیامبر اطلاق میشود، از این رو اطلاعاتی که لغتشناسان ارائه کردهاند، نمیتواند ویژگی های این نوع بنا را بیان کند، به ویژه که غالب آنها در قرون متأخر و در شهرهای دیگری میزیستهاند و از این رو نمیتوان برای تعاریف آنان اعتباری قائل بود؛ اما عمدتاً مفهوم صفه را به بنایی شبیه سقیفه تعریف کردهاند.[۴] با توجه به تعاریف لغتشناسان، صفّه سایبان خنکی در تابستانهای گرم و محل تجمع، پذیرایی یا استراحت افراد بوده است.
با تغییر قبله از سمت شمال به جنوب (سال دوم هجری) بخشی از قسمت مسقف شمال مسجد نبوی صفّه نام گرفت.[۵] به همین دلیل بعدها صفّه را انتهای مسجد دانستهاند.[۶]
صفّه در مسجد نبوی کاربردی ثابت و محدود نداشت و به عنوان مهمانپذیر، مسکن دائم یا موقت، محل آموزش یا عبادت و… مورد استفاده قرار میگرفت؛ اما در یک نگاه کلی صفه با پدیده مهاجرت پیوندی مستقیم دارد. مسلمانان اولیه که قبل از پیامبر به یثرب آمده بودند توانستند در منازل انصار به ویژه در قُبا سکنا بگیرند؛ امّا محلی که پیامبر برای ساختن مسجد و استقرار خود برگزید، از قبا فاصله داشت و بسیاری از مهاجران به ویژه مهاجران مجرد که جوار پیامبر را ترجیح میدادند در مسجد مستقر شدند. در دورههای بعدی مهاجرت، چون مهاجران آشنایی در یثرب نداشتند به مسجد پناه میبردند.[۷] از این رو ساکنان صفه را مهاجرانی بی سرپناه و مجرد[۸] یا مهمانان اسلام خواندهاند.[۹] برخی از بتپرستان قبایل اطراف هم مدتی در صفه مانده و سپس مسلمان شدند.[۱۰] اسرای مشرک قریش نیز شبها در مسجد میخوابیدند.[۱۱]
درباره اطلاق واژه «اهل صفّه» بر مهاجران ساکن در آن، معیار و ضابطهای مشخص ارائه نشده، از این رو این صفت به هر کسی که مدتی را در صفّه میگذرانید اطلاق میشد. صحابه شناسان حتی برخی صحرانشینان را که تنها شبی در ماه مبارک رمضان را در صفّه میگذرانیدند جزو اهل صفّه دانستهاند. این عده روزها از این سایبان برای رهایی از آفتاب سوزان استفاده میکردند؛ اما در شب میتوانستند در هر جای مسجد بخوابند.[۱۲] از این رو فقهای متعددی درباره جواز خوابیدن در مسجد بحث کرده.[۱۳] و برخی خوابیدن در مسجد را تنها برای غیر بومیان مجاز دانستهاند.[۱۴]
صفّه نشینان
طبیعتاً فرودستان مهاجر از مکه، چون بلال بن رباح، خباب بن الارت، صهیب بنسنان، ابن مسعود، مقداد و عمار یاسر جزو نخستین ساکنان صفه بودهاند.[۱۵] با بازگشت ابوذر به مدینه در سال سوم یا پنجم[۱۶] و خریداری و آزاد شدن سلمان در سال پنجم این دو به دیگر صفه نشینان پیوستند.[۱۷] سکوت یا ابهام منابع اسلامی درباره محل سکونت یا زمان ازدواج و شمار فرزندان این دسته از ساکنان صفه، حضور دراز مدت برخی از آنها را در صفه در زمان حیات پیامبر تقویت میکند.
به مرور زمان که حکومت پیامبر استحکام و دین اسلام گسترش بیشتری مییافت مهاجران بیشتری به مدینه پناه میآوردند؛ اما پیامبر از تعبیر مهاجر برای کسانی که پس از فتح مکه (سال هشتم هجری) به مدینه آمدند امتناع ورزید. پیوستن ابوهریره، واثله بن اسقع و برخی دیگر از صفّهنشینان مورد توجه اهل سنت به صفه به همین مقطع متأخر تعلق دارد.
صحابهنگاران، بسیاری از انصار را نیز به صفه منتسب کردهاند. در جمعبندی برخی گزارشها میتوان نتیجه گرفت که بسیاری از جوانان انصاری به سبب دوری بسیاری از محلّههای یثرب با مسجد نبوی و برای ملازمت با پیامبر صلی الله علیه و آله، از صفّه به عنوان محلی برای عبادت، آموزش، استراحت یا خدمت به آن حضرت بهره بردهاند. وجود تعابیر متفاوتی چون «اهل صفّه» و «اصحاب صفّه» هم به این تمایز کمک میکند.
«اهل» معمولاً به ساکنان گفته میشود.[۱۸] در حالی که «اصحاب» به معنای معاشران است. بعدها در منابع تاریخی و روایی کمتر به تفاوت این دو واژه توجه شده است، در نتیجه به مهاجران صفهنشین «اهل صفّه» گفته میشد و انصاریانی که به رغم برخورداری از دارایی و خانه و کاشانه به صفه میرفتند، اصحاب صفّه نام داشتند. از معروفترین انصاریان صفه میتوان به جابر بن عبدالله انصاری، ابوسعید خدری و حنظله غسیلالملائکه اشاره کرد.
برخی به اشتباه، عمده ساکنان صفّه را مهاجران قریشی دانستهاند.[۱۹] در حالی که بررسی نام و نسب آنان نشان میدهد که غالباً از مهاجران غیرقرشی بودهاند. نومسلمانان قبایل صحرانشین منطقه، بر اثر تهدیدهای موجود، موقعیت، دارایی و خانههای خود را رها کرده بودند تا در سایه امنیتی که در مدینه برای مسلمانان فراهم آمده بود، در کنار دیگر مسلمانان، همنشین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باشند[۲۰] و از این رو بدانان «أوفاض» گفتهاند،[۲۱] زیرا اوفاض به معنای جمعی است که متشکل از اعضای قبایل گوناگون باشند.[۲۲] اعضایی از بنیغفار[۲۳] بنی سلیم[۲۴] جُهینه،[۲۵] اسلم[۲۶] و دیگر قبایل منطقه در میان اهل صفّه حضور داشتند. در مجموع منابع در ضبط نام ساکنان صفّه، اطلاعات پراکنده و ناچیزی را ثبت کردهاند. به دلایلی در منابع اهل سنت بر صفهای های متأخر به ویژه ابوهریره، بیشتر تأکید شده است و از نخستین ساکنان صفه کمتر یاد میشود.
با توجه به کاربردهای متعدد صفه نمیتوان آمار ثابتی برای ساکنان آن در نظر گرفت. ساکنان صفه به تناوب و به ناچار در آنجا بودند و همانگونه که روند مهاجرت بر آمارشان میافزود، اموری چون مرگ و میر، شرکت در جنگها، شهادت، مسافرت، اشتغال به کار و ازدواج از شمار آنان میکاست.[۲۷] آمار نقل شده در متون روایی عمدتاً در زمانهای متفاوتی ارائه شده است؛ آماری چون ۲۰[۲۸] ،۳۰[۲۹]،۵۰ [۳۰] بیش از ۷۰[۳۱]،۸۰ [۳۲] و... در دورههای بعد تألیفاتی درباره ساکنان صفه نوشته شد. زبیدی نام ۹۲ تن از آنها را در کتابچهای به نام تحفه اهل الزلفه فیالتوسل باهلالصّفه جمع کرد.[۳۳] ابونعیم نیز به ۹۰ و اندی از آنان اشاره کرده است.[۳۴] منابع متأخرتر برآیند اصحاب صفه را بدون آنکه از آنها نام ببرند ۴۰۰تن دانستهاند.[۳۵]
مستمندی اصحاب صفّه
مورخان و راویان هر جا که از عنوان «اهل صفّه» یاد کردهاند، فقر و وضعیت أسف بار معیشتی جمعی از آنها را گزارش کرده و آنان را تهیدستان جامعه نبوی تصور کردهاند.[۳۶] و هنگامی که گزارش از تعلیم و تزکیه یا از دلاوری ها و حضور آنها در میادین جنگ با کافران است، دیگر عنوان جمعی اهل صفه مشاهده نمیشود و عمدتاً به نام افراد اشاره شده است، در حالی که فقر در دوره پیامبر در میان عموم مهاجران و برخی انصار گزارش شده.[۳۷] و به اصحاب صفه اختصاص نداشت، چنان که اهل صفّه نیز به فقیران محدود نمیشد و در میان آنها، اغنیایی هم وجود داشت.[۳۸] شاید یکی از دلایل عمده این امر به نقش راویان بازگردد.[۳۹]
بنابر همین روایات، اهل صفّه که لباسشان ناکافی و خوراکشان ناچیز بود در مسجد ساکن بودند. آنان در مواقع بحرانی گاه در هر وعده دو عدد خرما بیشتر نمیخوردند و گاه مدتهای طولانی از بیغذایی به اجبار سنگ بر شکم بسته یا روزه میگرفتند.[۴۰] گفته شده: برخی اوقات اهل صفه بر اثر ضعف بدنی نمیتوانستند در نماز به درستی بایستند و طنابهایی را که در مسجد (احتمالاً از سقف) آویخته بودند، بدست میگرفتند.[۴۱] مهاجرت این گروه و تحمل چنین شرایطی موجب شده بود برخی صحرانشینانی که به جهتی به مدینه میآمدند اینان را دیوانه بخوانند.
یکی از مهاجران قریشی صفّهنشین گفته است: ما معمولاً تا فتح خیبر (سال ششم هجری) سیر نمیشدیم.[۴۲] این روایت وضع اهل صفه را بهتر روشن میکند، هر چند انتساب چنین گزارشی به دیگر مهاجران نیز میتواند صادق باشد.
هر چند اطلاعات چندانی درباره سبد غذایی ساکنان صفه وجود ندارد؛ اما به نظر میرسد عمدهترین محصول زراعی مدینه، یعنی خرما بیشتر به انفاق در اختیارشان قرار میگرفت. چنانچه خرمای کافی در اختیار بود، به هر دو نفر روزانه یک مُدّ خرما میرسید.[۴۳] در غیر این صورت مجبور بودند با چند خرما، روز خود را سپری کنند.[۴۴] برخی اعتراض ها حکایت از دلزدگی برخی از آنان از خوردن مداوم خرما دارد.[۴۵] شاید به همین سبب بوده که یکی از آنان از این که پیرزنی انصاری هفتهای یکبار غذایی برایش تهیه میکرد، خرسند بود.[۴۶] یکی از اهل صفه بعدها با مشاهده نان بر سر سفره، تکبیر میگفت و خدا را شکر میکرد که دوره آب و خرما سپری شده است.[۴۷] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یک بار در پاسخ به اینگونه اعتراضها فرمود: اگر میتوانستم به شما نان و گوشت میدادم[۴۸] و از ناچیز و کم ارزش بودن غذای خودش طی ۱۲ روز گذشته خبر داد.[۴۹]
درباره وضعیت لباس اهل صفه روایات محدودی، از محدودیت های اهل صفه در این زمینه حکایت میکند. به گفته واثله، نداشتن لباس، گرد و غبار آمیخته با عرق را بر تنمان خشک میکرد.[۵۰] در مقطع دیگری ۷۰ تن از اصحاب صفه لباسی کمتر از متعارف داشتند، به گونهای که در نماز دائماً نگران ستر عورت خویش (احتمالاً از ناف تا زانو) بودند.[۵۱]
در روایتی دیگر ۳۰ تن از ساکنان صفه با بالا تنه عریان پشت سر پیامبر صلی الله علیه و آله نماز میگزاردند.[۵۲] و گاه با حضور پیامبر صلی الله علیه و آله خود را پشت سر دیگران مخفی میکردند.[۵۳]
پیامبر قبل از هر چیز ساکنان صفه و عموم تهیدستان را از گدایی منع کرده بود. آیه ۲۷۳ سوره بقره/۲ در همین زمینه نازل شده است. خداوند در این آیه از مؤمنان میخواهد تا در کمک کردن کوتاهی نکنند و گمان نکنند کسی که درخواست نمیکند نیازمند نیست: «…یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیمَاهُمْ لَا یَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ»
هر کس نداند، آنها را بر اثر خویشتنداری توانگر میشمارد. آنان را به وسیله سیمایشان میشناسی. از مردم به اصرار چیزی نمیخواهند و هر مالی که ببخشید خداوند بدان آگاه است».[۵۴]
مشکلات اصحاب صفّه و تدابیر پیامبر صلی الله علیه و آله
درباره تأمین پوشاک اهل صفّه جز چند گزارش محدود، اطلاعات چندانی در دست نیست. برخی مستمندان صفه برای حل مشکل سرما در فصل زمستان به حفرهها پناه میبردند.[۵۵] بنا به گزارشی حضرت زهرا علیهماالسلام پارچهای را به پیامبر بخشید و ایشان آن را در میان چند تن توزیع کرد تا با آن پایین تنه خود را بپوشانند.(اِزار)[۵۶] پارچه کتانی محدود و نامرغوبی که یک بار پیامبر به برخی از آنها داده بود و پوستشان را میآزرد مایه اعتراضشان شده بود.[۵۷]
پیامبر برای رفع نگرانی اهل صفّه در نماز، به ویژه آنکه بانوان پشت سر مردان به نماز میایستادند، از زنان خواستند دیرتر از مردان سر از سجده بردارند و زودتر از آنان به سجده روند.[۵۸]
برای بهبود وضع معیشت صفه نشینان راهکارهای متعددی چون تشویق به صدقه و انفاق، تشویق به ازدواج، استفاده از غنایم و درآمدهای ناشی از جنگها دنبال شده است. هرگاه غذایی به پیامبر میرسید میان اهل صفّه توزیع میشد و چنانچه هدیه بود پیامبر صلی الله علیه و آله خود نیز از آن میخورد.[۵۹] ایشان برای اطعام اصحاب صفه از نمازگزاران نماز عشا مدد میجست و برخی را نیز، خود به خانه میبرد.[۶۰] او میفرمود: هر کس غذایش برای دو نفر کافی است یک نفر و هر کس برای ۴ نفر، دو نفر از اصحاب صفّه را اطعام کند.[۶۱] با این همه، باز گاهی برخی از اهل صفه مدتها گرسنه میماندند و به ناچار به پیامبر پناه میبردند. داستانهای کرامتآمیز متعددی درباره اطعام شماری از اصحاب صفه با غذای اندکی که پیامبر خود تهیه میکرد، نقل شده است.[۶۲]
با ملاحظه سیر تاریخی به نظر میرسد در آغاز، کمک و انفاق به مهاجران صفّهنشین عمدتاً از سوی انصار صورت میگرفت، از این رو می توان بسیاری از گزارش هایی را که در این زمینه از انصار روایت شده مربوط به این دوره دانست، هر چند این کمکها تا پایان حیات پیامبر ادامه داشت.
گروهی از انصار در فصل برداشت محصول، مقداری خرما به مسجد میآوردند و شاخههای آن را در آنجا میآویختند.[۶۳] و برخی هم از این فرصت برای انفاق شاخههای آفتزده خرماهایشان استفاده کردند که آیه ۲۶۷ سوره بقره/۲ نازل گردید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ…».[۶۴] خداوند در این آیه محصولات کشاورزی را عطای الهی به بندگان دانسته و از آنها خواسته از محصولات مرغوب خود انفاق کنند.
به روایتی از امام باقر علیه السلام یکی از انصار در برابر ثواب اخروی ذکری که از پیامبر آموخت، محصول باغ خود را به اهل صفه اختصاص داد و در این هنگام آیات ۵۷ سوره لیل/۹۲ نازل شد:[۶۵] «فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى * وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى * فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَى»؛ هر که مال خود را بخشید و پرهیزگاری کرد… ما راه آسان را برای او فراهم میسازیم.
در داستان دیگری روزی پیامبر یکی از اصحاب صفه را برای اطعام به نزد یکی از انصار فرستاد؛ اما چون در خانه آن انصاری غذایی اندک بود، انصاری از همسرش خواست فرزندش را بخواباند تا درخواست غذا نکند و خود نیز چراغ را خاموش کرد تا آن مهمان متوجه غذا نخوردن صاحب خانه نشود که بنا به روایتی در این هنگام آیه ۹ سوره حشر/۵۹: «…وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ…» (مهاجران را) بر خود مقدممیدارند، هرچند خود نیازمند باشند…، نازل گردید.[۶۶] با توجه به نزول این آیه درباره غنایم غزوه بنینضیر و جمع بودن سیاق آن چنین شأن نزولی ضعیف به نظر میرسد؛ امّا به اصل حادثه آسیب نمیزند.
برخی از جوانان انصاری هم درآمدهای حاصل از خارکنی را به مستمندان صفه میبخشیدند[۶۷] و اگر میتوانستند گوسفندی خریده و برای پیامبر و خانوادهاش میچرانیدند.[۶۸] به احتمال، چَرا و تهیه هیزم در اراضی خصوصی صورت میگرفت وگرنه مهاجران فقیر نیز قادر به این امر بودند.
برخی از انصار متکفل فرد خاصی از اصحاب صفه شده بودند.[۶۹] داستانهایی هم از اطعام برخی از زنان انصار از جمله ام سلیم یا ام مالک وجود دارد.[۷۰] درباره سعد بن عباده، از بزرگان خزرج نیز گزارش شده که هر شب ۸۰ تن از اصحاب صفه را اطعام میکرد.[۷۱]
افزون بر انصار، برخی از مهاجران نیز به مدد اهل صفه میآمدند. پس از تولد امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، حضرت فاطمه علیهاالسلام میخواست برایشان گوسفندی عقیقه کند که پیامبر وی را منصرف کرد. ایشان به وزن موهای آن دو نقره صدقه داد، تا برای اصحاب صفّه هزینه شود.[۷۲]
گاهی رفتار پیامبر باعث میشد تا فاطمه علیهاالسلام آنچه را که همسرش از جنگ به غنیمت آورده بود، نیز صدقه دهد.[۷۳] به روایت ابنعباس نیز آیه ۲۷۱ سوره بقره/۲: «إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِیَ وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَیُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئَاتِکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ».
از صدقات مخفیانه علی بن ابی طالب به اصحاب صفه حکایت میکند.[۷۴] کمکهای همزمان او و عبدالرحمن بن عوف به اصحاب صفه با نزول آیه ۲۷۴ سوره بقره/۲ همراه شد: «الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِیَهً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ».
در روایت ابن عباس آمده که از میان صدقات فراوان و علنی عبدالرحمن و صدقه مخفیانه و ناچیز علی علیه السلام، خداوند صدقه علی علیه السلام را ترجیح داد.[۷۵] روایت هایی هم از انفاق جعفر بن ابی طالب وجود دارد. خباب نیز که پیشتر در صفه بود، پس از ازدواج تنها یک گوسفند داشت و سفارش کرده بود برای دوشیدن آن، گوسفند را نزد اهل صفه ببرند.[۷۶]
با توجه به فقر نسبتاً زیاد اهل صفه برخی صفه را «خانه صدقه گیران» تعریف کردهاند.[۷۷] در نتیجه تمامی آیات مدنی که در آنها به صدقه، مساکین، فقرا و انفاق اشاره شده است به نحوی با ساکنان صفه مربوط است، هر چند شأن نزول نگاران به جهت کمبود اطلاعات، گزارشی ذیل آن آیات ارائه نکرده باشند.
از معدود شأن نزولهای گزارش شده دراین زمینه که اشارهای روشن به اصحاب صفه دارد روایاتی است که ذیل آیات ۲۷۱ و ۲۷۳ سوره بقره/۲ نقل شده است: «إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِیَ وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ… لِلْفُقَرَاءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْبًا فِی الْأَرْضِ» در این آیات صدقهها به تهیدستان مهاجری اختصاص یافته که به سبب ایمانشان در موطن خود ایمن نبودند و به مدینه مهاجرت کرده بودند و نمیتوانستند کار کنند.[۷۸]
راهکار دیگری که پیامبر برای سامان گرفتن وضع اصحاب صفه دنبال میکرد، تشویق آنان به ازدواج بود. در این زمینه میتوان به ازدواج بلال حبشی با خواهر عبدالرحمن بن عوف اشاره کرد که از توان مالی خوبی برخوردار بود.[۷۹] اما این گزینهها همواره فراهم نبود. برخی از اصحاب صفه با مشاهده بیمیلی مردان یثرب به ازدواج با زنان متمکنی که سابق بر این در یثرب به روسپیگری اشتغال داشتند، ازدواج با آنها را مطرح کردند. احتمالا این عده برخلاف دیگر زنان مدینه شرایط دشواری برای ازدواج تعیین نکرده بودند. در پی همین درخواست، آیه ۳ سوره نور/۲۴ نازل شد و آنان را از این کار منصرف ساخت.[۸۰] «…وَالزَّانِیَهُ لَا یَنْکِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَحُرِّمَ ذَلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ»؛ زن زناکار را جز مرد زناکار یا مشرک به زنی نگیرد و بر مؤمنان این [کار] حرام شده است.
یکی دیگر از منابع تأمین کننده هزینههای اهل صفّه، به ویژه در ۵ سال دوم حکومت پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه، غنایم بدست آمده در جنگها و درآمدهای حاصل از اموال خالصه پیامبر (مانند اموال بنینضیر) بود. بر اساس آیات سوره حشر/۵۹ خداوند جنگجویان را بر اثر نقش ناچیزشان در جنگ بنینضیر از غنایم محروم کرد و همه اموال بدست آمده را به صورت خالصه در اختیار پیامبر نهاد: «مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ * لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ»؛ آنچه خداوند [از بنینضیر] به پیامبر خویش داد از آنِ خدا، پیامبر و خویشاوندانش، ایتام، بیچارگان و در راه ماندگان است… فقیران مهاجری که از کاشانه و دارایی خود رانده شدهاند…». (سوره حشر/۵۹، ۶۸)[۸۱] پیامبر بخشی از اموال بدست آمده را بنا به درخواست انصار در میان مهاجران مستمند توزیع کرد و مانده آن را در تملک خود باقی نهاد. (=>بنینضیر)
مخالفت پیامبر با ارتقای ناچیز وضع زندگی خود پس از غزوه خیبر که غنایم فراوانی به همراه داشت با اعتراض همسران آن حضرت مواجه شد.[۸۲] و حاکی از آن است که وضعیت نابسامان مهاجران تا سال ششم ادامه داشته است. ایشان حتی از پرداخت بخشی از غنایم به بستگان مستمندش همچون فاطمه و علی علیهماالسلام پرهیز کرد. در مقابل، تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام را به آن حضرت آموخت.[۸۳]
اصحاب صفّه و اشراف
ساکنان صفّه چنان با پیامبر مأنوس بودند که چون به مسجد میآمد اطرافش حلقه میزدند.[۸۴] در حالی که اشراف بر اساس سنت طبقاتی عرب پیش از ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 