پاورپوینت کامل اسم اعظم ۷۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اسم اعظم ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اسم اعظم ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اسم اعظم ۷۰ اسلاید در PowerPoint :


بزرگ‌ترین اسم خداوند.

اسم در لغت از ریشه «س‌ـ‌م‌ـ‌و» به معناى بلندى یا از ریشه «و‌ـ‌س‌ـ‌م» به معناى علامت است.[۱] در اصطلاح عرفان، ذات الهى همراه با صفتى معین و به اعتبار یکى از تجلّیاتش در مقام واحدیت، اسم نامیده مى‌شود و اسم‌هاى لفظى، اسمِ اسم است.[۲] از اسماى الهى که در مقام واحدیت ظهور مى‌یابند به «مراتب الهیه» تعبیر ‌مى‌شود زیرا میان اسما نوعى ترتب وجود ‌دارد و برخى از آن‌ها بر بعضى دیگر متفرع‌اند.[۳]

برخى نیز بر مقام احدیت اطلاق اسم کرده و آن را نخستین اسم ذات دانسته‌اند زیرا ذات اقدس خداوند داراى صرافت و اطلاق و از هر نوع تعین مفهومى یا مصداقى ـ ‌حتى خود اطلاق‌ ـ منزه است و چون این، خود گونه‌اى تعین است که همه تعین‌ها را محو مى‌کند و بساط همه کثرت‌ها را در‌مى‌نوردد، نخستین اسم و نخستین تعین خواهد ‌بود.[۴]

اعظم صیغه تفضیل بر وزن أفْعَل و مقصود از اسم اعظم، بزرگ‌ترین اسم خداست؛[۵] ولى برخى اعظم را به معناى عظیم دانسته و گفته‌اند: همه اسماى الهى عظیم بوده و هیچ اسمى از اسم دیگر بزرگ‌تر نیست.[۶]

تعبیر اسم اعظم در قرآن به‌کار نرفته؛ ولى برخى از آیات قرآن مشتمل بر آن دانسته شده است؛ مانند: حروف مقطعه، «بسم‌الله‌الرحمن الرحیم»؛ آیات ۱‌ـ‌۶ سوره حدید/۵۷؛ ۲۲‌ـ‌۲۴ سوره حشر/۵۹؛ ۲۵۵ سوره بقره/۲ (آیه ‌الکرسى)؛ ۲‌ سوره آل ‌عمران/۳؛ ۸۷ سوره نساء/۴؛ ۸ سوره طه/۲۰؛ ۲۶ سوره نمل/۲۷؛ ۱۳ سوره تغابن/۶۴ و ۶۲ سوره غافر/۴۰.

در تفاسیر ذیل آیات دیگرى نیز از اسم اعظم بحث شده است؛ مانند: ۳۱ سوره بقره/۲؛ ۱۷۵، ۱۸۰ سوره اعراف/۷؛ ۴۰ سوره نمل/۲۷؛ ۱۱۰ سوره اسراء/۱۷ و ۲۶ سوره آل ‌عمران/۳.

در جوامع روایى، بابى با عنوان «اسم اللّه الأعظم» منعقد و روایات متعددى را در آن نقل کرده‌اند. در برخى از دعاها نیز به آن تصریح یا اشاره شده است؛ مانند دعاى سمات: «اللّهم إنّی أسئلک باسمک العظیم الأعظم…»، دعاى شب مبعث: «و باسمک الأعظم الأعظم الأجلّ الأکرم…» و دعاى سحر: «اللّهم إنّی أسألک من اسمائک بأکبرها…» تعبیر اسم اعظم گویا در کتاب‌هاى تورات و انجیل به‌کار نرفته ‌است.

حقیقت اسم اعظم

درباره حقیقت اسم اعظم دو نظر وجود دارد:

بسیارى از مفسران، آن را بر اساس ظاهر روایات، مرکب از حروف و الفاظ دانسته‌اند. برخى گفته‌اند: اسم ‌اعظم، اسمى معین نیست بلکه هر اسمى را که بنده در حال استغراق در معرفت الهى و انقطاع فکر و عقل از غیر او بر زبان آورد، همان اسم اعظم است.[۷]

برخى دیگر، آن را اسمى معین دانسته‌اند که میان آنان دو قول وجود دارد: الف. ‌اسم اعظم به هیچ وجه نزد آفریدگان معلوم نیست. ب. اسم اعظم به ‌گونه‌اى معلوم است.[۸] صاحبان قول نخست، پنهان بودن اسم اعظم را بدان جهت دانسته‌اند که مردم بر ذکر همه اسماى الهى مواظبت کنند به این امید که اسم اعظم نیز بر زبانشان جارى شود.[۹] شاید بتوان گفت یکى از رازهاى پنهان بودن اسم اعظم، مصون ماندن آن از دست نامحرمان و اغیار است و این خود نوعى تقدس و تنزیه اسم خداست.

صاحبان قول دوم در تعیین اسم اعظم آراى گوناگونى دارند: الف. کلمه «اللّه».[۱۰] ب.‌ کلمه «هو».[۱۱] ج. ‌«الحیّ القیّوم».[۱۲] د. «ذوالجلال والإکرام».[۱۳] هـ‌. ‌حروف مقطعه.[۱۴] و. برخى اسم اعظم را از ۱۱ حرف «أهَمٌ، سَقَکٌ، حَلَعٌ، یَصٌ» مرکب و جامع عناصر چهارگانه (آتش، خاک، هوا ‌و ‌آب) دانسته‌اند.[۱۵] ز. سعید ‌بن ‌جبیر آن را اسمى دانسته که از ترکیب حروف مقطعه بدست‌ مى‌آید و گفته است: اگر مردم مى‌توانستند حروف مقطعه را به درستى ترکیب کنند، اسم‌اعظم را به دست مى‌آوردند.[۱۶] ح.‌ کفعمى، اذکار و دعاهایى را مشتمل بر اسم اعظم دانسته؛ مانند دعاى جوشن کبیر، دعاى مشلول، دعاى مجیر، دعاى صحیفه، «یا‌هو یا هو یا من لایعلم ما هو إلاّ هو»، «یا نور یا ‌قدّوس یا حیّ یا قیّوم یا حیًا لایموت یا حیّاً حین لاحیّ یا حیّ لا إله إلاّ أنت أسئلک بلا إله إلاّ‌أنت» و «لا إله إلاّ أنت سبحانک إنّی کنت ‌من ‌الظّالمین».[۱۷]

در روایات متعددى نیز آیات و اذکارى، بر اسم اعظم مشتمل دانسته شده است؛ مانند آیاتى از سوره بقره، سوره آل ‌عمران و سوره طه[۱۸]، «بسم الله الرحمن الرحیم» [۱۹]، «الله لا إله إلاّ هوالحىّ القیّوم» (سوره بقره/۲،۲۵۵؛ سوره آل ‌عمران/۳،۲)، «و إلهکم إلهٌ وحدٌ‌…» (سوره بقره/۲،۱۶۳)[۲۰]، «اللّه لا إله إلاّ هو لیجمعنّکم إلى یوم القیمه»(سوره نساء/۴،۸۷)، «اللّه لا‌إله إلاّ هو له الأسماء الحسنى» (سوره طه/۲۰،۸)، «اللّه لا إله إلاّ هو ربّ العرش العظیم» (سوره نمل/۲۷،۲۶)، «اللّه لا إله إلاّ هو و على ‌اللّه فلیتوکّل المؤمنون» (سوره تغابن/۶۴،۱۳)، «ذلکم اللّه ربّکم خلق کلّ شىء‌…» (سوره غافر/۴۰،۶۲)، ۶‌ آیه ابتداى سوره حدید/۵۷ و سه آیه آخر سوره حشر/۵۹[۲۱]، «یا‌هو یا من لا هو إلاّ هو»،[۲۲] «…‌اللّه اللّه اللّه اللّه الذی لا إله إلاّ هو…»،[۲۳] «یا إلهنا و إله کلّ شىء إلهاً واحداً لا إله إلاّ أنت»،[۲۴] «لا إله إلاّ هو» پس از نماز صبح گفتن ۱۰۰ مرتبه «بسم الله الرحمن الرحیم لاحول و لاقوّه إلاّ باللّه العلی العظیم» ‌و‌…‌

در دعاها و روایات مربوط به اسم اعظم بر اذکار «الحیّ»، «القیّوم»، «هو» و «بسم اللّه الرحمن الرحیم» تأکید شده است که به توضیح آن‌ها مى‌پردازیم:

الف. «الحیّ»؛ یعنى درّاک فعّال[۲۵] بنابراین دو صفت علم و قدرت، در صفت حیات نهفته است و همه کمالات دیگر نیز به این دو صفت باز‌مى‌گردد، پس نام شریف «الحیّ» همه کمالات الهى را دربردارد، به همین جهت عارفان آن را امام ائمه سبعه (حىّ،‌ عالم، مرید، قادر، سمیع، بصیر و متکلم) گفته‌اند؛[۲۶] یعنى ۶ اسم دیگر بر «الحیّ» متوقف هستند.

ب. «القیوم»؛ یعنى آنچه قائم به ذات خود و برپادارنده غیر خود است،[۲۷] به ‌گونه‌اى که غنى بالذات باشد و در ذات و کمالات خود نیازمند غیر نباشد؛ اما هر چه غیر اوست، به او نیاز داشته باشد و به بیان دیگر، همه کمالاتِ موجوداتِ دیگر از او باشد.[۲۸]

در خواص دو اسم «الحیّ» و «القیّوم» از روایاتى استفاده مى‌شود که ۱۹ مرتبه گفتن «الحیّ» بر مریض به ویژه بیمار مبتلا به چشم درد، مفید است و فراوان گفتن «القیّوم» سبب تصفیه و پاکى دل مى‌شود و هر کس «الحی القیوم» را بسیار بگوید به ویژه در آخر شب، آثار مادى و معنوى فراوانى خواهد داشت.[۲۹] برخى گفته‌اند: به تجربه ثابت شده که فراوان گفتن «یا ‌حیّ یا قیّوم یا من لا إله إلاّ أنت» باعث حیات عقل مى‌شود.[۳۰] عده بسیارى از مفسران، دو ‌اسم «الحیّ» و «القیّوم» را اسم اعظم یا قریب به آن دانسته و به شرح و تفسیر آن دو پرداخته‌اند.[۳۱]

ج. «هو» اسم خداى متعالى است؛ نه ضمیر به همین جهت «یا هو» درست است.[۳۲] نزد عارفان «هو» به مقام «هویت مطلقه» من حیث هى هى اشاره دارد، بى‌آن که متعیّن به تعیّن صفاتى یا متجلى به تجلیات اسمایى باشد و این اشاره، از غیر صاحب قلب تقى نقى احدى احمدى محمدى صلى الله علیه و آله ممکن نیست.[۳۳] به عبارت دیگر «هو» به مقامى اشاره دارد که اشاره و آمال عارفان از آن منقطع و از اسم و رسم مبرا و از تجلى و ظهور منزه است.[۳۴]

د. «بسم الله الرحمن الرحیم» در روایات بسیارى اسم اعظم یا نزدیکتر به اسم اعظم از سیاهى چشم به سفیدى آن دانسته شده است،[۳۵] زیرا آن‌گونه که عارفان گفته‌اند، براى ظهور و بروز اسما باید براى هویت غیبیه و ذات مقدس، خلیفه الهیه غیبیه‌اى باشد که عبارت از فیض اقدس است و نخستین مستفیض از فیض اقدس و نخستین تعیّن آن، اسم اعظم «اللّه» است و مظاهر نخست آن اسم، مقام رحمانیت و رحیمیت ذاتى است.[۳۶]

گفته شده: «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» از انسان به شرط عبودیت، همانند کلمه «کن» از خداى متعالى است؛[۳۷] یعنى بسم اللّه… از چنین شخصى، همانند کن ایجادى، قدرت بر انجام هر چیزى را پدید ‌مى‌آورد.

نظر دوم درباره حقیقت اسم اعظم، آن است که این اسم از سنخ الفاظ و حروف نیست بلکه حقیقتى عینى و خارجى است. برخى گفته‌اند: بحث حقیقى از علت و معلول و خواص آن نظریه لفظى بودن اسم اعظم را رد مى‌کند زیرا اسم لفظى از جهت خصوص لفظش مجموعه‌اى از صداها و کیفیات عرضیه است و از جهت معناى متصورش صورتى ذهنى به شمار مى‌رود و محال است که با صدایى یا صورتى ذهنى، بتوان در هر چیزى و به هر گونه دلخواه تصرف کرد و اگر اسماى الهى در عالم مؤثر بوده و واسطه‌هاى نزول فیض از ذات الهى هستند، الفاظ یا معانى آن‌ها چنین اثرى ندارد بلکه حقایق آن‌ها منشأ چنین آثارى است و اگر کسى درباره یکى از نیازهایش از همه اسباب، منقطع و به پروردگارش متصل شود به حقیقتِ اسمى که با نیاز وى مناسب است متصل شده است پس حقیقت آن اسم تأثیر گذاشته و حاجت شخص برآورده مى‌شود. حال اگر کسى به حقیقت اسم اعظم متصل شود و دعا کند هر خواسته‌اى که داشته باشد مستجاب خواهد‌ شد.[۳۸]

اسم اعظم نزد عارفان، نخستین اسمى است که در مقام واحدیت ظهور مى‌یابد و آن جامع جمیع اسما و صفات است و اسماى دیگر به وسیله آن ظهور مى‌یابد.[۳۹] توضیح آن که ذات مقدس حق، اعتبارات گوناگونى دارد:

الف. اعتبار ذات من حیث هى به حسب این اعتبار، ذات، مجهول مطلق شمرده مى‌شود و هیچ اسم و رسمى براى آن نیست و دست آمال عارفان و آرزوى اصحاب قلوب و اولیا از آن کوتاه است،[۴۰] چنان ‌که اندیشه هیچ حکیمى نیز به آن راه ندارد: «لا‌یُدرکه بُعد اِلهمَم و لایناله غَوص الفِطَن».[۴۱]

ب. اعتبار ذات به مقام تعیّن غیبى و عدم ظهور مطلق که آن را مقام «احدیّت» گویند.

ج. اعتبار ذات به حسب مقام واحدیّت و جمع اسما و صفات.[۴۲]

نخستین حقیقتى که در این مقام تعیّن مى‌یابد، اسم اعظم یعنى «اللّه» است و از تجلّى آن جمیع اسماى دیگر ظاهر مى‌شود،[۴۳] به همین دلیل اسم اعظم، بالذّات بر اسماى دیگر تقدم داشته و به عالم قدس نزدیک‌تر است.[۴۴] البته این امر بدان معنا نیست که دیگر اسماى الهى، جامع همه حقایق اسما نبوده و در ذا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.