پاورپوینت کامل اسرائیلیات ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اسرائیلیات ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اسرائیلیات ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اسرائیلیات ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ اسرائیلیات در لغت و اصطلاح
۲ مبدأ نفوذ اسرائیلیات
۳ زمینه‌هاى گسترش ‌اسرائیلیات
۴ آثار و پیامدهاى اسرائیلیات
۵ حکم مراجعه به اهل ‌کتاب
۶ اقسام اسرائیلیات
۷ معروف‌ترین چهره‌هاى پدیدآورنده اسرائیلیات
۸ اسرائیلیات و کتاب‌هاى تفسیر
۹ پانویس
۱۰ منابع

اسرائیلیات در لغت و اصطلاح

اسرائیلیات، جمع اسرائیلیه و منسوب به اسرائیل، لقب یعقوب پیامبر جد اعلاى یهودیان است. اسرائیل، ترکیبى از دو واژه «اسر» به معناى غلبه و «ایل» به معناى قدرت کامل است[۱] و در زبان عبرى به کسى که بر قدرت کامل یعنى خداوند چیره شده گفته مى‌شود. این لقب را از آن ‌رو بر یعقوب نهاده‌اند که به گمان یهود، وى در مبارزه با خداوند بر او پیروز شد.[۲]

برخى جزء نخست این واژه را به معناى «عبد» و بخش دوم را به معناى «اللّه» دانسته‌اند، بنابراین اسرائیل به معناى عبدالله (بنده خدا) است.[۳]

واژه اسرائیلیات گاهى در معنایى ویژه، فقط بر آن دسته از روایاتى اطلاق مى‌گردد که صبغه یهودى دارد[۴] و از طریق فرهنگ یهودى وارد حوزه اسلامى مى‌شود[۵] و گاهى در معنایى گسترده‌تر هر آنچه را که صبغه یهودى و مسیحى دارد و در منابع اسلامى داخل شده[۶] و گاهى در مفهومى گسترده‌تر از دو مورد پیشین بکار رفته و هر نوع روایت و حکایتى را که از منابع غیراسلامى وارد قلمرو فرهنگ اسلامى مى‌گردد شامل مى‌شود.[۷]

مراوده زیاد یهودیان با مسلمانان در صدر اسلام، گسترده‌تر بودن فرهنگ یهود در مقایسه با ملت‌هاى دیگر عداوت بیشتر آنان با مسلمانان، کارآمدتر بودن حیله‌هایشان و نقش بیشتر یهود در گسترش این روایات، سبب شد جنبه یهودى و اسرائیلى بر دیگر جهات غالب و بر همه آن‌ها واژه «اسرائیلیات» اطلاق شود.[۸]

اسرائیلیات به این معنا از اصطلاحاتى است که در قرن‌هاى متأخر از عهد صحابه و تابعان بر این گونه مطالب نهاده شده است. آنچه در صدر اسلام و تا مدت‌ها بعد از عصر صحابه و تابعان در این باره رواج داشته، تعبیراتى از قبیل «گفته‌هاى اهل‌ کتاب»، «نقل از کتب پیشینیان» و امثال آن بوده است.

در روایتى از امام صادق علیه‌السلام از این ‌گونه روایات به «احادیث یهود و نصارا» یاد شده است.[۹] قدیم‌ترین منبع موجود که اسرائیلیات را در معناى اصطلاحى آن بکار برده، از مسعودى (م.۳۴۳‌ ق) است که در آن افزون بر اطلاق اسرائیلیات بر روایات یهودى و مسیحى به نمونه‌هایى از این روایات نیز اشاره کرده است.[۱۰]

سپس شیخ مفید (م.‌۴۱۲‌ ق) این واژه را در همین معنا بکار برده است.[۱۱] در قرن‌هاى بعد نیز برخى مؤلفان ضمن کاربرد این اصطلاح مباحثى را درباره اسرائیلیات در مباحث تفسیرى و غیرتفسیرى مطرح کرده‌اند که در این میان مفسران، بیشتر از دیگران به این موضوع پرداخته‌اند تا آنجا که برخى از مؤلفان معاصر تألیفات مستقلى را به این موضوع اختصاص داده‌اند که از مهم‌ترین آن‌ها مى‌توان به الاسرائیلیات فى التفسیر والحدیث از محمدحسین ذهبى، الاسرائیلیات والموضوعات فى کتب التفسیر از محمد ابوشهبه و الاسرائیلیات و اثرها فى کتب التفسیر از رمزى نعناعه اشاره کرد.

مبدأ نفوذ اسرائیلیات

آغاز ورود اسرائیلیات به فرهنگ اسلامى به نفوذ تمدن و فرهنگ یهودى به فرهنگ اعراب بت‌پرست قبل از اسلام بازمى‌گردد. پیش از ظهور اسلام قبایل فراوانى از اهل کتاب در مجاورت مشرکان در مدینه و پیرامون آن از جمله خیبر و فدک زندگى مى‌کردند.

اهل کتاب چون داراى دین و کتاب آسمانى بودند، موقعیت و فرهنگ بالاترى در مقایسه با مشرکان داشتند و نزد آنان از جایگاه علمى ویژه‌اى برخوردار بودند. مشرکان براى فهم بسیارى از مسائل از جمله مسائل مربوط به خلقت، تاریخ ملت‌هاى گذشته و‌… به آنان مراجعه مى‌کردند، افزون بر این آنان در سال دو کوچ زمستانى و تابستانى به یمن و شام داشتند و در این مسافرت‌ها با گروه‌هاى فراوانى از اهل ‌کتاب که در این دو سرزمین ساکن بودند مراودت داشتند و این ارتباط‌ها نیز خود عامل دیگرى در نفوذ فرهنگ یهودى در فرهنگ عرب جاهلى به شمار مى‌رفت.[۱۲]

مراجعه اعراب به اهل ‌کتاب، بعد از ظهور اسلام و پذیرش آیین جدید ادامه یافت و آنان براى فهم برخى ناشناخته‌ها، اهل‌کتاب را بر دیگران ترجیح مى‌دادند به ویژه که قرآن نیز در آیاتى، مشرکان را به اهل کتاب ارجاع داده بود: «فَسـَلوا اَهلَ الذِّکرِ اِن کُنتُم لاتَعلَمون × بِالْبَیِّنَاتِ وَالزُّبُرِ…». (سوره نحل/۱۶، ۴۳‌ـ‌۴۴)؛ «فَاسْأَلْ بَنِی إِسْرَائِیلَ». (سوره اسراء/۱۷، ۱۰۱) مخاطب اصلى در این آیات مشرکان هستند که خداوند به آنان خطاب کرده: اگر در صحت گفته‌هاى قرآن شک دارید از اهل ‌کتاب بپرسید؛ اما برخى مسلمانان گمان کردند که این آیات مراجعه آنان به اهل ‌کتاب را مجاز شمرده است، بدین سبب براى سؤال از معارف اصلى دین به اهل ‌کتاب مراجعه مى‌کردند.

رجوع به اهل ‌کتاب به همین منوال ادامه داشت تا این که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در روایاتى که خواهد آمد، به ‌طور صریح مسلمانان را از مراجعه به آنان منع کرد؛ ولى با وجود نهى صریح پیامبر گروهى از مسلمانان براى دستیابى به مطالبى که به گمان آنان در معارف اسلامى وجود نداشت به اهل ‌کتاب مراجعه مى‌کردند.

رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله و فقدان آن حضرت سبب ورود بیشتر اسرائیلیات به فرهنگ اسلامى شد زیرا از طرفى حضرت مانعى براى مراجعه مسلمانان به اهل ‌کتاب به شمار مى‌رفت و از سوى دیگر با وفات وى راه کسب دانش و معارف اسلامى بر کسانى که از جانشین عالِم و دروازه علم پیامبر، على علیه‌السلام و صحابیان دانشمندى همچون ابن ‌عباس و ابن ‌مسعود غافل بودند، مسدود ساخت به همین جهت ذهبى مى‌نویسد: داخل شدن اسرائیلیات در تفسیر از امورى است که به عهد صحابه باز مى‌گردد.[۱۳]

نو مسلمانان اهل ‌کتاب که در عهد صحابه، اسلام را پذیرفته بودند. از عوامل دیگر ورود اسرائیلیات به فرهنگ اسلامى بودند. اینان با تظاهر به اسلام و سوء استفاده از اعتماد برخى صحابه، خرافات فراوانى را وارد حوزه فرهنگ اسلامى کردند. ورود و نفوذ این روایات در دوره تابعان نیز ادامه یافت بلکه در این عصر بر اثر تساهل گذشتگان، شیوع پدیده داستانسرایى، گرویدن شمار بیشترى از اهل‌کتاب به اسلام و نیز رغبت بیشتر مسلمانان به شنیدن داستان‌هاى ملت‌هاى پیشین، اسرائیلیات بیشترى وارد تفسیر و حدیث اسلامى شد.

افزون بر این وجود مفسرانى در این عصر همچون مقاتل ابن ‌سلیمان که مى‌خواستند نقص و کمبودهاى تفسیر را با روایات اسرائیلى برطرف سازند، بر نفوذ بیشتر این روایات افزود[۱۴] تا این که عصرِ تابعانِ تابعان فرا رسید.

در این عصر نیز علاقه به اخذ روایات اسرائیلى افزون‌تر شد و گروهى در مراجعه به اهل ‌کتاب، راه افراط را پیش گرفتند به ‌گونه‌اى که هر روایت اسرائیلى را مى‌پذیرفتند و آن را صحیح تلقى مى‌کردند. این گرایش شدید ادامه یافت تا نوبت به عصر تدوین تفسیر رسید. در این عصر برخى مفسران بخش اعظم این روایات اسرائیلى را وارد تفسیر کردند.[۱۵]

زمینه‌هاى گسترش ‌اسرائیلیات

افزون بر عواملى که اسرائیلیات را در تفسیر و حدیث اسلامى وارد کرد، زمینه‌ها یا عواملى نیز باعث شد تا این روایات در دایره‌اى وسیع گسترش یافته همه شئون اخلاقى، اعتقادى و مذهبى مسلمانان را فراگیرد. این زمینه‌ها عبارت ‌است از:

۱. ضعف فرهنگى عرب:

مردم جزیره‌العرب پیش از اسلام و سال‌ها پس از ظهور اسلام از نظر فرهنگ و دانش در سطح بسیار پایینى قرار ‌داشتند، به ‌طورى که افراد با سواد میان آنان کمتر یافت مى‌شد بدین سبب همواره در برابر اهل ‌کتاب که موقعیت علمى و اجتماعى برترى داشتند، خاضع و تسلیم اندیشه‌ها و افکار آنان بودند.

ابن ‌عباس مى‌گوید: گروهى از انصار از زمانى که بت‌پرست بودند به جهت اعتقاد به جایگاه علمى والاى اهل ‌کتاب، در بسیارى از کارها از آنان پیروى مى‌کردند و تا آمدن مهاجران به مدینه به این روش خود پایبند بودند.[۱۶]

ابن ‌خلدون نیز یکى از اسباب گسترش اسرائیلیات را بدوى بودن اعراب، جهالت و بى‌سوادى آنان و بهره‌مند بودن اهل ‌کتاب از آیین و کتاب آسمانى دانسته است که این امر باعث شده اعراب هر آنچه را اهل ‌کتاب مى‌گفته‌اند، بپذیرند.[۱۷]

۲. کینه و دشمنى شدید یهود:

یهودیان با ظهور اسلام، موقعیت سیاسى ـ اجتماعى و اقتصادى خود را از دست رفته مى‌دیدند. از سوى دیگر پیامبر خاتم از میان آنان برانگیخته نشد، از این ‌رو از اسلام و مسلمانان کینه بسیار شدیدى در دل داشتند و همواره درصدد نابودى و ضربه‌زدن به اسلام بودند و چون از طریق مقابله نظامى و همدستى با مشرکان نتوانستند به این هدف دست یابند، از درِ حیله و تزویر وارد شده با پذیرش اسلام و تظاهر به آن و جلب اعتماد برخى مسلمانان، عقاید خرافى فراوانى را وارد فرهنگ اسلامى کردند.[۱۸]

۳. ایجاز و گزیده‌گویى قرآن:

قرآن ‌کریم طبق اسلوب ویژه خود در بازگویى داستان‌ها و نقل‌هاى تاریخى، فقط به ذکر آنچه با هدف و مقصود کلام ارتباط داشته، بسنده کرده و به جزئیات این داستان‌ها کمتر پرداخته است. این امر، گروهى از صحابه را بر آن داشت تا براى بدست آوردن جزئیات به اهل ‌کتاب که این داستان‌ها در کتاب‌هایشان با تفصیل بیشترى آمده است، مراجعه ‌کنند.[۱۹]

۴. قصه‌سرایان و همراهى دستگاه خلافت با آنان:

علاقه وافر صحابه و دیگران به شنیدن داستان‌هاى ملت‌هاى گذشته باعث شد داستان‌پردازى در صدر اسلام گسترش یابد. اینان با اهداف گوناگون از جمله کسب مقام، شهرت، مال، بدنام کردن اسلام و فاسد کردن عقاید مسلمانان، داستان‌هاى خرافى فراوانى را ساخته و آن‌ها را وارد فرهنگ اسلامى مى‌کردند.

طبق نقل ابوشهبه، این کار در اواخر خلافت عمر آغاز و بعد به حرفه‌اى رسمى از سوى جاهلان مبدل شد. سپس به تدریج ابزار دست صاحبان سیاست گردید که براى رسیدن به مقاصد خود از گسترش این پدیده پشتیبانى کردند.[۲۰]

نامورترین این افراد تمیم اوس‌دارى است[۲۱] که عمر به او اجازه داد پیش از خطبه‌هاى نماز جمعه در مسجدالنبى به ‌ایراد موعظه و نقل داستان بپردازد. این کار در ‌زمان عثمان به هفته‌اى دو بار افزایش یافت.[۲۲]

نیز نقل شده که عمر به کعب اجازه داد تا از کتاب‌هاى کهن براى او داستان نقل کند و مردم را نیز در شنیدن سخنان او آزاد مى‌گذاشت.[۲۳] گرچه در روایات دیگرى نقل شده که عمر از نقل روایات اهل ‌کتاب به شدت منع و ناقلان این‌گونه روایات را توبیخ مى‌کرده است.[۲۴]

این توبیخ و تشدید او به نوشتن روایات اهل ‌کتاب مربوط بود، چنان‌ که در نوشتن روایات پیامبر نیز همین سرسختى را نشان مى‌داد؛ اما درباره نقل شفاهى این‌گونه نبود. این حرفه در زمان معاویه گسترش بیشترى یافت و وى نخستین زمامدارى بود که داستانسرایان را براى اهداف سیاسى به خدمت گرفت. او براى این کار افرادى را منصوب و براى آنان کارمزد معینى قرار داد،[۲۵] چنان‌که از وجود برخى صحابه پیامبر نیز براى جعل حدیث بر ضد مخالفان خود استفاده مى‌کرد.[۲۶]

۵. ممنوعیت نگارش حدیث:

ممنوعیت نگارش حدیث پیامبر که در صدر اسلام پدید آمد و تا یک قرن بعد ادامه یافت به دستور خلفا به ویژه خلیفه دوم بود. خلأ حاصل از نگارش حدیث و نشر آن، زمینه مناسبى را براى بدعت‌هاى یهودى و یاوه‌هاى مسیحى و افسانه‌هاى زردشتى به ویژه از سوى یهود و نصارا پدید آورد تا اینان احادیث فراوانى را جعل کنند و آن را به پیامبران الهى از جمله پیامبر اسلام نسبت دهند.[۲۷]

محمود ابوریه مى‌نویسد: از جمله پیامدهاى تأخیر تدوین حدیث تا پس از قرن اول، باز شدن درهاى جعل حدیث و رونق گرفتن آن بود به حدى که احادیث موضوعه فراوانى در منابع اسلامى وارد شد.[۲۸]

۶‌. مسامحه در نقل و بررسى روایات:

از دیگر زمینه‌هاى نشر و گسترش اسرائیلیات، تسامح صحابه، تابعان و دیگر مفسران و راویان حدیث است که بدون توجه به موثق بودن راویان این احادیث و سازگار بودن مضمون این روایات با کتاب خدا سنت پیامبر و عقل آن‌ها را براى دیگران نقل یا در کتاب‌هاى تفسیرى خود ثبت مى‌کردند و بدین وسیله، کتاب‌هاى تفسیرى را از این ‌روایات انباشتند.[۲۹]

آثار و پیامدهاى اسرائیلیات

ورود و نفوذ اسرائیلیات به فرهنگ اسلامى، آثار سوء فراوانى را در پى داشت که عمده‌ترین آن‌ها عبارت است از:

۱. ‌آمیخته شدن تفسیر و حدیث صحیح اسلامى با خرافات:

روایات اسرائیلى چون به ‌طور عمده ساخته دست یهود و جاعلان حدیث بود، هیچ ‌گونه تطبیقى با واقعیت نداشت و این امر سبب آمیختگى روایات صحیح و غیرصحیح شد[۳۰] که خود زمینه‌هاى تضعیف یا از بین رفتن اعتماد عمومى به تفسیر و حدیث و دور کردن مردم از معارف صحیح اسلامى را فراهم ساخت، به ‌گونه‌اى که احمد بن ‌حنبل مى‌گوید: سه چیز اصل و واقعیتى ندارد و یکى از آن‌ها تفسیر است.[۳۱]

۲. فساد و انحراف در عقاید مسلمانان:

نقل عقاید باطل اسرائیلى و انتساب آن به پیامبر اسلام و دیگران باعث شد تا برخى از مذاهب اسلامى بدون تحقیق، این روایات را پذیرفته و آن‌ها را به ‌صورت عقیده و مذهب خود برگزینند. عقیده به جسم بودن خداوند، معصوم نبودن پیامبران و‌… را مى‌توان ره‌آورد این ‌گونه روایات دانست.

۳. مشوّه کردن چهره اسلام:

ورود اسرائیلیات به فرهنگ اسلامى باعث شد تا عده‌اى اسلام را دینى خرافى جلوه دهند و بگویند: اسلام مى‌کوشد پیروانش را با تعالیم پوچ و واهى که با هیچ معیار عقلى سازگارى ندارد، سرگرم سازد. چنان‌ که برخى مستشرقان، بعضى از این ‌روایات را از منابع اسلامى استخراج کرده و با ترویج آنها درصدد بدنام کردن اسلام و ضربه زدن به آن هستند.[۳۲]

حکم مراجعه به اهل ‌کتاب

درباره مراجعه به اهل ‌کتاب دو دیدگاه کلى جواز و عدم جواز بین مفسران وجود دارد؛ برخى از نویسندگان متأخّر[۳۳] که مراجعه به اهل ‌کتاب را جایز مى‌دانند، براى اثبات این نظریه و توجیه رجوع برخى از صحابه به اهل ‌کتاب به ادله‌اى از آیات، روایات و سیره صحابه استناد کرده‌اند؛ از جمله قرآن در آیه ۹۴ سوره یونس/۱۰ پیامبر و مسلمانان را به مراجعه به اهل ‌کتاب دعوت کرده است: «فَإِن کُنتَ فِی شَکٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَیْکَ فَاسْأَلِ الَّذِینَ یَقْرَؤُونَ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکَ لَقَدْ جَاءکَ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ».

در آیه‌اى دیگر به مسلمانان مى‌گوید: از ‌اهل ذکر که همان اهل ‌کتاب هستند، بپرسید: «فَسـَلوا اَهلَ الذِّکرِ اِن کُنتُم لاتَعلَمون». (سوره نحل/۱۶،۴۳) در آیه ۴۵ سوره زخرف/۴۳ مى‌گوید: «و‌سـَل مَن اَرسَلنا مِن قَبلِکَ مِن رُسُلِنا…».

مقصود از کسانى که باید از آنان پرسیده شود امت‌هاى گذشته و عالمان دینى آنان هستند.[۳۴] در آیاتى نیز به صراحت، پرسش از بنى‌اسرائیل به میان آمده است: «فَاسْأَلْ بَنِی إِسْرَائِیلَ» (سوره اسراء/۱۷، ۱۰۱ و نیز سوره بقره/۲، ۲۱۱) آیات پیشین و آیات دیگرى که در این زمینه وجود دارد، مراجعه به اهل ‌کتاب را در مواردى که تحریف و تغییرى در آن صورت نگرفته[۳۵] و موافق شریعت اسلام و عقل باشد، جایز شمرده است.

اهل سنت روایتى از پیامبر اکرم نقل کرده‌اند که فرمود: «حدثوا عن بنی اسرائیل ولاحرج؛ از بنى ‌اسرائیل روایت کنید و مانعى ندارد».[۳۶] این روایت نیز بر جواز مراجعه به اهل ‌کتاب دلالت دارد؛ همچنین از این که برخى صحابه از جمله ابوهریره و ابن ‌عباس به اهل ‌کتاب تازه مسلمان مراجعه مى‌کردند و در برخى از مسائل قرآنى از آنان مى‌پرسیدند و عبدالله‌ بن ‌عمرو ‌بن ‌عاص در جنگ یرموک به دوبار شتر از کتب یهود دست یافت و از آن‌ها روایت نقل کرد، مى‌توان جواز مراجعه به اهل ‌کتاب را بدست ‌آورد.[۳۷]

در پاسخ باید گفت حق این است که هیچ‌یک از ادله ارائه شده نمى‌تواند مراجعه به اهل ‌کتاب را در هیچ موردى (چه تفسیر و چه تاریخ انبیاى پیشین) ثابت کند زیرا مخاطب آیات مورد استناد، گرچه در ظاهر شخص پیامبر صلى الله علیه و آله و مسلمانان هستند؛ ولى مقصود اصلى کافران و منافقانى هستند که در رسالت پیامبر شک دارند.

دلیل این امر، صدر و ذیل آیه ۹۴ سوره یونس/۱۰ است: «فَإِن کُنتَ فِی شَکٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَیْکَ… فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ». مقصود از این دو جمله که بحث شک در رسالت در آن مطرح شده، به ‌طور یقین شخص پیامبر و مسلمانان معتقد نیست بلکه مقصود کافران و منافقان‌اند که خداوند براى برطرف شدن این شک، آنان را به اهل ‌کتاب که نبوت پیامبر خاتم در کتب آنان موجود بود ارجاع داده است، چنان که مخاطب در آیات «فَسـَلوا اَهلَ الذِّکرِ اِن کُنتُم لاتَعلَمون ×بِالْبَیِّنَاتِ…». (سوره نحل/۱۶، ۴۳‌ـ‌۴۴) نیز ارشاد به اصل عقلایى رجوع به ‌کارشناسان و اهل خبره است و بر جواز رجوع به فرد یا گروهى خاص دلالت ندارد.[۳۸]

بر فرض دلالت داشتن این آیات در مقابل آن‌ها آیاتى هست که اهل کتاب به ویژه عالمان آنان را اهل تزویر، مکر و تحریف کتاب‌هاى آسمانى معرفى کرده است:[۳۹] «…یَسْمَعُونَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ». (سوره بقره/۲، ۷۵)

در آیه‌اى دیگر آنان را کسانى دانسته که مطالبى را از جانب خود نوشته و براى دستیابى به متاع دنیا آن را میان مردم منتشر مى‌کنند: «فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْک

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.