پاورپوینت کامل استهزاء ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل استهزاء ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل استهزاء ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل استهزاء ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ معنای لغوی و اصطلاحی استهزاء
۲ اهداف مسخره کردن
۳ واژه استهزاء در قرآن
۴ حکم استهزا
۵ ریشه‌هاى استهزا
۶ آثار و پیامدهاى استهزا
۷ برخورد با استهزاگران
۸ استهزا در تاریخ انبیا
۹ استهزای پیامبر اسلام و مومنان
۱۰ استهزا و سبک شمردن دین
۱۱ قرآن و اسلوب استهزا
۱۲ استهزاء در فقه
۱۳ پانویس
۱۴ منابع

معنای لغوی و اصطلاحی استهزاء

استهزاء از ریشه «هـ – ز- ء» در لغت به معنای طلب تحقیر است با هر وسیله‌ای که صورت گیرد.[۱] در اصطلاح عبارتست از مسخره کردن افراد یا برخی امور با گفتار یا کردار مانند اشاره با چشم یا دیگر اعضای بدن.[۲]

اهداف مسخره کردن

این عمل بیشتر به قصد تحقیر و توهین دیگران صورت می‌گیرد، گاهی نیز با اهداف دیگری مانند جبران کمبود شخصیت، تقویت روحیه خود یا تضعیف روحیه دیگری انجام می‌شود. در مواردى نیز هدف، مجازات یا تربیت فرد یا جامعه است که در این صورت ممدوح است؛ نه مذموم.[۳]

واژه استهزاء در قرآن

این مفهوم در قرآن کریم با واژه‌هاى «هُزْء» و مشتقات آن ۳۴ بار و «سُخْر» و مشتقاتش ۱۶ بار به‌ کار رفته است که بیشتر لغویان این دو واژه را به یک معنا دانسته‌اند؛[۴] ولى برخى بین این دو تفاوت قائل شده و گفته‌اند: استهزا در جایى به‌ کار مى‌رود که شخص بدون این که کارى انجام داده باشد ریشخند شود ولى سخریه در آنجاست که به سبب کارى که انجام داده مسخره شود،[۵] افزون بر این، واژه‌هاى «ضِحْک» به معناى خنده (سوره مومنون/۲۳،۱۱۰؛ سوره زخرف/۴۳، ۴۷؛ سوره مطففین/ ۸۳‌،۲۹) و «غَمْز» به معناى اشاره با چشم و ابرو [۶](سوره مطففین/۸۳‌،۳۰) و «هَمْز» به معناى عیبجویى در غیاب (همزه/۱۰۴،۱) و «لَمْز» به معناى عیبجویى در حضور و مسخره کردن[۷](سوره توبه/۹،۵۸؛ سوره حجرات/۴۹،۱۱؛ سوره همزه/۱۰۴،۱) با استهزاء مرتبط است. همچنین جملاتى مانند «اَصَلوتُکَ تَأمُرُکَ اَن نَترُکَ ما یَعبُدُ ءاباؤُنا» (سوره هود/۱۱،۸۷)، «اَهذا الَّذى بَعَثَ اللّهُ رَسولا» (سوره فرقان/۲۵، ۴۱) و‌… که به دنبال همزه استفهام آمده و با قصد تحقیر بیان شده[۸] از دیگر تعبیراتى است که در برخى موارد در استهزا بکار رفته‌ است.

آیاتى که در قرآن سخن از استهزا به میان آورده بیشتر مربوط به حوزه عقیده و دین بوده که در آن جبهه مخالفِ انبیاى الهى، مؤمنان، وحى، آیات قرآن، احکام عبادى، معاد، پیامبران و حتى خداوند را به تمسخر گرفته و از استهزا به‌ صورت حربه‌اى براى رویارویى با دین الهى بهره مى‌جستند.(سوره یس/۳۶، ۳۰،…) در آیاتى نیز استهزا در‌ حوزه‌ اخلاق مطرح شده که در آن خداوند مؤمنان را از تمسخر یکدیگر منع کرده است (سوره حجرات/۴۹،۱۱)، افزون بر این در آیاتى دیگر خداوند سبک شمردن دین و نادیده گرفتن احکام‌ الهى از جانب مسلمانان را نوعى استهزا دانسته (سوره بقره/۲، ۲۳۱) و آنان را از چنین برخوردى برحذر داشته است. در مجموع این آیات، قرآن ضمن بیان حکم استهزا و منشأ آن، آثار و پیامدهاى این صفت مذموم اخلاقى را برشمرده و راههاى مقابله با استهزاگران را به مؤمنان گوشزد کرده است.

حکم استهزا

استهزاى دیگران ظلم است. قرآن در آیه ۱۱ سوره حجرات/۴۹ مسلمانان را از تمسخر یکدیگر منع کرده و در پایان مى‌گوید: اگر اینان از عمل خویش توبه نکنند ظالم‌اند: «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لایَسخَر قَومٌ مِن قَوم… و‌مَن لَم‌یَتُب فَاُولئِکَ هُمُ الظّلِمون»؛ همچنین خداوند در آیه‌اى دیگر استهزاگران آیات الهى را ستمکار شمرده و پیامبر را از همنشینى با آنان منع کرده است: «فَلا تَقعُد بَعدَ الذِّکرى مَعَ‌القَومِ الظّلِمین».[۹]

افزون بر این، استهزا از منکرات است، چنان‌که در مورد اعمال قوم لوط آمده: «و تَأتونَ فى نادیکُمُ المُنکَرَ شما در مجالس خود اعمال ناپسند انجام مى‌دادید» (سوره عنکبوت/۲۹، ۲۹) که طبق روایت پیامبراکرم صلى الله علیه و آله یکى از کارهاى زشت آنان مسخره کردن مؤمنان بود.[۱۰] بنابراین با توجه به این که استهزا از مصادیق «ظلم» و «منکر» شمرده شده و با توجه به آیات متعددى که در آن، انسان ها از استهزاى مؤمنان، آیات الهى و دین نهى شده‌اند و به مرتکبان این عمل وعده عذاب الهى داده شده برمى‌آید که استهزا ابتدا عملى حرام است که خداوند آن را قبیح و ناپسند و استهزاگران را مجرم شمرده است:[۱۱] «ما یَأتِیهِم مِن رَسول اِلاّ کانوا بِهِ یَستَهزِءون، کَذلِکَ نَسلُکُهُ فى قُلوبِ المُجرِمین» (سوره حجر/۱۵، ۱۱‌ـ‌۱۲ و نیز سوره توبه/۹، ۶۵‌ـ‌۶۶)؛ اما اگر به عنوان مقابله به مثل یا با هدف مجازات استهزاگران صورت گیرد با شرایط و حدودى جایز است چنان‌ که نوح در برابر کسانى که او و پیروانش را به تمسخر گرفته بودند گفت: اگر ما را مسخره کنید ما نیز شما را مسخره خواهیم کرد: «اِن تَسخَروا مِنّا فَاِنّا نَسخَرُ مِنکُم کَما تَسخَرون» (سوره هود/۱۱،۳۸) برخى مفسران استهزاى نوح را همان مجازات خداوند و شماتت مشرکان هنگام غرق شدن[۱۲] دانسته‌اند؛ اما گروهى دیگر استهزاى نوح را به معناى حقیقى و دلیل بر جواز مقابله به مثل این عمل دانسته‌اند[۱۳] و در تعیین حد و زمان چنین استهزایى برخى گفته‌اند: مقابله به مثل زمانى جایز است که به عناد استهزاکننده یقین داشته باشیم و براى هدایت و توجه دادن او به اشتباه از همه راهها ناامید شویم که در این صورت نه تنها استهزا ناپسند نیست بلکه نیکو و حتى واجب خواهد بود.[۱۴]

ریشه‌هاى استهزا

استهزا چه در حوزه عقیده باشد یا در حوزه اخلاق منشأ و ریشه‌هاى متعددى دارد. برخى از این ریشه‌ها از نگاه قرآن عبارت است از:

۱. دشمنى و انتقام

کافران براى مبارزه با پیامبران الهى و پیروانشان از استهزا به‌ صورت حربه‌اى براى نابودى جبهه حق و انتقام گرفتن از مؤمنان استفاده مى‌کردند: «و اِذا نادَیتُم اِلَى الصَّلوهِ اتَّخَذوها هُزُوًا و لَعِبـًا… قُل یاَهلَ الکِتبِ هَل تَنقِمونَ مِنّا اِلاّ اَن ءامَنّا بِاللّهِ». (سوره مائده/۵، ۵۸‌ـ‌۵۹)

۲. جهالت

حضرت موسى علیه السلام در پاسخ اتهام بنى‌اسرائیل به او مبنى بر استهزاکردن آنان گفت: از این که از جاهلان باشم به خدا پناه مى‌برم: «قالوا‌ اَتَتَّخِذُنا هُزُوًا قالَ اَعوذُ بِاللّهِ اَن اَکونَ مِنَ‌الجهِلین» (سوره بقره/۲،۶۷)؛ مسخره کردن دیگران ناشى از جهالت کار انسانهاى جاهل است.[۱۵]

۳. عدم تعقل

قرآن کریم، استهزاى نماز و بازیچه دانستن آن از سوى برخى اهل کتاب و کافران صدر اسلام را ناشى از ترک اندیشه و تعقل مى‌داند: «و اِذا نادَیتُم اِلَى الصَّلوهِ اتَّخَذوها هُزُوًا و لَعِبـًا ذلِکَ بِاَنَّهُم قَومٌ لایَعقِلون».(سوره مائده/۵،۵۸)

۴. برترى‌طلبى و غرور

حس برترى‌جویى گاهى باعث مى‌شود که انسان دیگران را کوچک‌تر از خود پنداشته، آنان را استهزا کند: «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لایَسخَر قَومٌ مِن قَوم عَسى اَن یَکونوا خَیرًا مِنهُم ولا نِساءٌ مِن نِساء عَسى اَن یَکُنَّ خَیرًا مِنهُنَّ». (سوره حجرات/۴۹، ۱۱) ذکر کلمه «خیراً» در این آیه افزون بر این که به منشأ استهزاى مؤمنان که همان برترى‌جویى است اشاره دارد، این برتر بودن ظاهرى را نیز نفى کرده و به شخص استهزاکننده هشدار مى‌دهد که ممکن است فردى که مورد استهزاى شما قرار گرفته در واقع از شما بهتر باشد.[۱۶]

در شأن نزول این آیه نقل شده که یکى از مسلمانان به سبب بدکاره بودن مادرش در جاهلیت مورد استهزاى ثابت‌ بن‌ قیس قرار گرفت و نیز در شأن «ولا نِساءٌ مِن نِساء» نقل شده که امّ‌سلمه بر اثر بستن پارچه‌اى به سر و آویختن دو گوشه آن از پشت خود یا به سبب کوتاه بودن قد، مورد استهزاى عایشه قرار گرفت.[۱۷]

بزرگ پنداشتن خود و غرور گاهى باعث تمسخر آیات الهى مى‌شود، چنان‌که مشرکان به جهت داشتن این روحیه، آیات قرآن را به استهزا مى‌گرفتند: «یَسمَعُ ءایتِ اللّهِ تُتلى عَلَیهِ ثُمَّ یُصِرُّ مُستَکبِرًا کَاَن لَم‌یَسمَعها فَبَشِّرهُ بِعَذاب اَلیم × و اِذا عَلِمَ مِن ءایتِنا شیا اِتَّخَذَها هُزُوًا» (سوره جاثیه/۴۵، ۸‌ـ‌۹ و ۳۱‌ـ‌۳۵ و نیز سوره ص/۳۸، ۶۲‌ـ‌۶۳) غرور و برتر دانستن خود گاهى به سبب جایگاه اجتماعى یا علمى افراد است که سبب مى‌شود دیگران را مسخره کنند: «فَلَمّا جاءَتهُم رُسُلُهُم بِالبَیِّنـتِ فَرِحوا بِما عِندَهُم مِنَ العِلمِ و حاقَ بِهِم ما کانوا بِهِ یَستَهزِءون» (سوره غافر/۴۰،۸۳) که مراد از این علم یا همان شبهات واهى و بى‌اساسى است که مشرکان آن را علم مى‌پنداشتند یا علوم مربوط به دنیا و تدبیر امور زندگى است،[۱۸] چنان‌ که قارون ادعاى داشتن چنین علمى داشت: «اِنَّما اوتیتُهُ عَلى عِلم عِندى». (سوره قصص/۲۸،۷۸)[۱۹]

۵. دنیاطلبى

گاهى داشتن‌ ثروت و دلبستگى به دنیا موجب استهزاى افراد فقیر یا زیردست مى‌گردد: «زُیِّنَ لِلَّذینَ کَفَروا الحَیوهُ الدُّنیا و یَسخَرونَ مِنَ الَّذینَ ءامَنوا» (سوره بقره/۲،۲۱۲) در روایتى از ابن‌عباس نقل شده که آیه فوق در مورد گروهى از اشراف و سران قریش نازل شده که زندگى بسیار مرفهى داشتند و به همین جهت جمعى از مؤمنان تهیدست همچون عمار و بلال را به تمسخر مى‌گرفتند.[۲۰]

قرآن در آیات ۳۴‌ـ‌۳۵ سوره جاثیه/۴۵، نیز از وضعیت مشرکان در قیامت خبر داده است که بر اثر استهزاى قرآن به جهت مغرور شدن آنان به امکانات و رفاه دنیوى[۲۱] گرفتار عذاب شده‌اند: «ذلِکُم بِاَنَّکُمُ اتَّخَذتُم ءایتِ اللّهِ هُزُوًا و غَرَّتکُمُ الحَیوهُ الدُّنیا». آیات ابتداى سوره‌ هُمَزه نیز مغرور شدن به مال و ثروت را منشأ طعن‌ و استهزاى دیگران دانسته است.(سوره همزه/۱۰۴،۱‌ـ‌۳)

۶. گناه

ارتکاب گناه و اصرار بر آن انسان را به ارتکاب گناهان بزرگتر مانند تکذیب آیات الهى و حتى استهزاى آن مى‌کشاند: «ثُمَّ کانَ عقِبَهَ الَّذینَ اَسوا السّواى اَن کَذَّبوا بِایتِ اللّهِ و کانوا بِها یَستَهزِءون». (سوره روم/۳۰،‌۱۰ و نیز سوره جاثیه/ ۴۵، ۷‌ـ‌۹)

آثار و پیامدهاى استهزا

استهزاى مؤمنان، دین و آیات الهى در دنیا و آخرت آثار و پیامدهاى متعددى دارد؛ مانند:

۱. هلاکت دنیوى

استهزاى پیامبران الهى از سوى امت هاى پیشین باعث شد که خداوند به سختى از آنان انتقام گرفته، آنان را دچار هلاکت دنیوى کند: «و ما یَأتیهِم مِن نَبىّ اِلاّ کانوا بِهِ یَستَهزِءون × فَاَهلَکنا اَشَدَّ مِنهُم بَطشـًا و مَضى مَثَلُ الاَوَّلین» (سوره زخرف/۴۳، ۷‌ـ‌۸) و یکى از امورى که بیشتر آنان به تمسخر مى‌گرفتند عذاب موعود از جانب پیامبران بود؛ لیکن همان عذابى که آن را به تمسخر مى‌گرفتند دامنگیر آنان شد: «فَحاقَ بِالَّذینَ سَخِروا مِنهُم ما کانوا بِهِ یَستَهزِءون». (سوره انعام/۶،۱۰ و‌ نیز سوره هود/۱۱،۸؛ سوره نحل/۱۶،۳۴؛ سوره انبیاء/ ۲۱،۴۱؛ سوره زمر/۳۹،۴۸؛ سوره غافر/۴۰،۸۳؛ سوره جاثیه/۴۵،۳۳؛ سوره احقاف/۴۶،۲۶) همچنین در شأن نزول آیه «اِنّا‌ کَفَینکَ المُستَهزِءین» (سوره حجر/۱۵،۹۵) که درباره استهزاکنندگان پیامبر اسلام است، آمده که ۵ یا ۶ نفر از آنان هر یک با اشاره جبرئیل به نوعى گرفتار بلایى شده، در دنیا نابود شدند.[۲۲]

۲. حبط اعمال

باطل شدن اعمال از دیگر آثار استهزاى آیات خدا و پیامبران الهى شمرده شده است. اینان در قیامت ثواب اعمال خود را از‌ دست داده و هیچ بهره‌اى از کارهاى خیر دنیوى خود نخواهند برد: «اُولئِکَ الَّذینَ کَفَروا بِایتِ رَبِّهِم ولِقاهِ فَحَبِطَت اَعملُهُم فَلانُقیمُ لَهُم یَومَ القِیـمَهِ وَزنا × ذلِکَ جَزاؤُهُم جَهَنَّمُ بِما‌کَفَروا واتَّخَذوا ءایتى و رُسُلى هُزُوا» (سوره کهف/۱۸، ۱۰۵‌ـ‌۱۰۶) و جمله «فَلانُقیمُ لَهُم یَومَ‌القِیمَهِ وَزنا» به این حقیقت اشاره دارد که بر اثر بطلان اعمال استهزاگران، آنان هیچ وزن و ارزشى در پیشگاه خداوند ندارند یا چنان‌که برخى گفته‌اند، بر اثر بطلان اعمال آنها خداوند هیچ میزانى براى سنجش اعمال آنان برپا نخواهد کرد.[۲۳]

۳. فراموشى خداوند

پیامد دیگر استهزا غفلت از یاد خداست: «فَاتَّخَذتُموهُم سِخریـًّا حَتّى اَنسَوکُم ذِکرى و کُنتُم مِنهُم تَضحَکون»(سوره مؤمنون/۲۳،۱۱۰) به همین سبب خداوند نیز در قیامت آنان را فراموش مى‌کند: «و قیلَ الیَومَ نَنسکُم کَما نَسیتُم لِقاءَ یَومِکُم هذا و مَأوکُمُ النّارُ و ما لَکُم مِن نصِرین × ذلِکُم بِاَنَّکُمُ اتَّخَذتُم ءایتِ اللّهِ هُزُوًا» (سوره جاثیه/۴۵، ۳۴‌ـ‌۳۵) و فراموشى خداوند به این است که آنان‌ را در آتش جهنم رها کند و به یارى آنان نشتابد.[۲۴]

۴. ارتداد

مسلمانى که خداوند، پیامبر و آیات الهى را مسخره کند، از دایره ایمان خارج و مرتد خواهد شد بر همین اساس قرآن در آیات ۶۴‌ـ‌۶۶ سوره توبه/۹ آن دسته از مسلمانان منافق که خدا و پیامبر را مسخره مى‌کردند کافر شمرده است: «قُلِ استَهزِءوا اِنَّ اللّهَ مُخرِجٌ ما تَحذَرون × ولئِن سَاَلتَهُم لَیَقولُنَّ اِنَّما کُنّا نَخوضُ و نَلعَبُ قُل اَبِاللّهِ و ءایتِهِ و رَسولِهِ کُنتُم تَستَهزِءون × لاتَعتَذِروا قَد کَفَرتُم بَعدَ ایمنِکُم اِن نَعفُ عَن طَائِفَه مِنکُم نُعَذِّب طَائِفَهَ بِاَنَّهُم کانوا مُجرِمین» که در شأن نزول آیات فوق نقل‌ شده که در بازگشت از جنگ تبوک گروهى از منافقان اقدام به استهزاى پیامبر کردند که آیات فوق نازل شد و آنان را کافر شمرد.[۲۵] استهزاى خدا، پیامبر و آیات الهى در صورتى موجب ارتداد مسلمان مى‌شود که از سوى شخص بالغ، عاقل و از روى قصد و جدّى باشد. (‌=>ارتداد)

۵. مورد استهزا واقع شدن

کافرانى که مؤمنان را در دنیا استهزا کرده‌اند در آخرت مورد تمسخر آنان قرار خواهند گرفت: «اِنَّ الَّذینَ اَجرَموا کانوا مِنَ‌الَّذینَ ءامَنوا یَضحَکون × و‌ اِذا مَرّوا بِهِم یَتَغامَزون… فَالیَومَ الَّذینَ ءامَنوا مِنَ الکُفّارِ یَضحَکون × عَلَى الاَرائِکِ یَنظُرون».(سوره مطففین/۸۳‌، ۲۹‌ـ‌۳۰، ۳۴‌ـ‌۳۵) بر روى بهشتیان که بر تخت ها تکیه زده‌اند درى از جهنم گشوده مى‌شود و آنان به جهنمیان که در حال عذاب هستند مى‌نگرند و به آنان مى‌خندند[۲۶] و این استهزا بر اثر همان تمسخرى است که کافران در دنیا نسبت به مؤمنان داشتند:[۲۷] «هَل‌ ثُوِّبَ الکُفّارُ ما کانُوا یَفعَلُون» (سوره مطففین/۸۳‌،۳۶) افزون بر استهزاى مؤمنان، خداوند نیز کسانى که مؤمنان را مسخره کنند استهزا خواهد کرد: «اَلَّذینَ یَلمِزونَ المُطَّوِّعینَ مِنَ المُؤمِنینَ فِى الصَّدَقتِ والَّذینَ لایَجِدونَ اِلاّ جُهدَهُم فَیَسخَرونَ مِنهُم سَخِرَاللّهُ مِنهُم».(سوره توبه/۹،۷۹)

در آیه‌اى دیگر نیز به استهزاى مؤمنان از سوى منافقان اشاره شده و در آن استهزاى خداوند را از پیامدهاى آن برشمرده است: «و اِذا لَقُوا الَّذینَ ءامَنوا قالوا ءامَنّا و اِذا خَلَوا اِلى شَیطینِهِم قالوا اِنّا مَعَکُم اِنَّما نَحنُ مُستَهزِءون × اَللّهُ یَستَهزِئُ بِهِم و یَمُدُّهُم فى طُغینِهِم یَعمَهون».(سوره بقره/۲،۱۴‌ـ‌۱۵) در تفسیر استهزاى خداوند وجوه گوناگونى بیان شده است.

بیشتر مفسران استهزاى خداوند را مَجاز دانسته و در توجیه آن گفته‌اند: استهزاى خداوند همان توبیخ و سرزنش آنان است [۲۸]، یا مراد کیفر استهزاست،[۲۹] چنان‌که از امام‌ رضا علیه السلام نقل شده که خداوند کسى را استهزا نمى‌کند بلکه آنان را به جزاى استهزایشان عذاب مى‌کند.[۳۰]

قول دیگر این است که استهزاى خداوند همان مهلت دادن و تجدید نعمت برایشان است، چنان‌که قرآن در پى استهزاى خداوند آورده است: «و یَمُدُّهُم فى طُغینِهِم یَعمَهون» و این معنا از آن جهت استهزا نامیده شده که آنان مى‌پندارند خدا به آنان لطف کرده که به آنان مهلت داده است، حال آن که این امهال براى افزودن بر عذاب آنان است.[۳۱] (‌=>‌استدراج) قول دیگر که از ابن‌عباس نقل شده این است که این استهزا حقیقى و مربوط به قیامت است، به این صورت که خداوند درى از بهشت بر روى جهنمیان مى‌گشاید و چون آنان به سوى آن روى آورند آن در را بر رویشان بسته و درى دیگر مى‌گشاید و چون به سوى آن مى‌روند آن در نیز بسته مى‌شود که در این هنگام مؤمنان بهشتى به آنان مى‌خندند.[۳۲]

۶. حسرت در قیامت

کسانى که پیامبر و مؤمنان را در دنیا به استهزا گرفته‌اند در آخرت به شدت از کار خود پشیمان و بر کوتاهى خود در انجام دادن کارهاى نیک و ترک استهزا دچار حسرت اند: «یحَسرَتى عَلى ما فَرَّطتُ فى جَنبِ اللّهِ و اِن کُنتُ لَمِنَ السّخِرین».(سوره زمر/۳۹، ۵۶) کوتاهى این گروه در انجام کارهاى خیر و ترک اعمال ناروا به قدرى است که حتى خداوند نیز واژه حسرت را درباره آنان بکار برده، مى‌گوید: «یحَسرَهً عَلَى العِبادِ ما یَأتیهِم مِن رَسول اِلاّ کانوا بِهِ یَستَهزِءون» (سوره یس/۳۶،‌۳۰)؛ یعنى حسرت و پشیمانى بر چنین بندگانى باد که زمینه هدایت براى آنان فراهم بوده ولى به جاى آن به استهزاى پیامبران الهى پرداختند. در این که اهل حسرت در این آیه و مانند آن کیان‌اند و مورد حسرت چه کسانى هستند، اقوال متعددى در بین مفسران است.[۳۳]

۷. خوارى و عذاب اخروى

کیفر استهزاگران انبیا و آیات الهى و مؤمنان، جهنم است: «ذلِکَ جَزاؤُهُم جَهَنَّمُ بِما کَفَروا واتَّخَذوا ءایتى و رُسُلى هُزُوا»(سوره کهف/۱۸، ۱۰۶) و براى آنان عذابى دردناک (سوره توبه/۹،۷۹) و خوارکننده است: «اُولئِکَ لَهُم عَذابٌ مُهین» (سوره جاثیه/۴۵،۹ و نیز سوره هود/۱۱،۳۹)؛ عذابى که هیچ‌گاه از آن خارج نشده و عذر آنان نیز پذیرفته نخواهد شد: «فَالیَومَ لایُخرَجونَ مِنها و لا هُم یُستَعتَبون» (سوره جاثیه/۴۵، ۳۵) و در برابر فریاد آنان براى خروج با لحنى تحقیرکننده به خاموشى فراخوانده خواهند شد: «رَبَّنا اَخرِجنا مِنها فَاِن عُدنا فَاِنّا ظلِمون × قالَ اخسَوا فیها و لاتُکَلِّمون × اِنَّهُ کانَ فَریقٌ مِن عِبادى یَقولونَ رَبَّنا ءامَنّا… فَاتَّخَذتُموهُم سِخریـًّا» (سوره مؤمنون/۲۳، ۱۰۷‌ـ‌۱۱۰) نه اعمالى که در دنیا انجام داده‌اند برایشان سودى خواهد داشت و نه یاورانى که غیر از خدا براى خود برگزیده‌اند: «و لایُغنى عَنهُم ما کَسَبوا شَیـًا ولا مَا اتَّخَذوا مِن دونِ اللّهِ اَولِیاءَ و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.