پاورپوینت کامل مدائن ۹۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مدائن ۹۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مدائن ۹۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مدائن ۹۹ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ مفهوم شناسی
۲ مدائن در زمان بعثت پیامبر
۳ سقوط تیسفون
۴ نقش سلمان در فتح مدائن
۵ سلمان و امارت مدائن
۶ امام علی علیه السلام و اهالی مداین
۷ کارگزاران امیرمؤمنان علیه السلام در مداین
۸ امام حسن علیه السلام در مداین
۹ مداین و قیام توابین
۱۰ مداین و خروش مختار ثقفی
۱۱ مردم مداین و دیگر خیزشهای شیعه
۱۲ مداین در عصر امویان و عباسیان
۱۳ پانویس
۱۴ منبع
مفهوم شناسی
«مداین» جمع «مدین» است و این عنوان در چند آیه قرآن کریم[۱] آمده که به معنای شهرها میباشد.[۲]
اما مداین مورد نظر در این نوشتار، مجموعه شهرهایی در عراق کنونی است که به مداین عراق، مداین کسرا و مداین خسرو معروفند.[۳]
مداین یا مداین در ۳۲ کیلومتری جنوب شرقی بغداد بر دو ساحل دجله واقع است و اطلاق نام مداین بر این محل، بدین مناسبت بوده است که دو شهر بزرگ «سلوکیه» در غرب و «تیسفون» در شرق رودخانه دجله در مقابل یکدیگر، قرار داشته و عدهای نیز آبادیهای نزدیک را یک واحد جغرافیایی به شمار آوردهاند.[۴]
یکی از توابع مداین به نام «ساباط» حومه تختگاه ساسانی بوده و نام اصلی آن «ولاشآباد» است. گویند که اردشیر آن را بازسازی کرد و باغ شاهی در اینجا ساختند و سکهخانهای هم در آن دایر کردند که از اهمیت اقتصادی آن حکایت دارد.[۵]
در مغرب دجله، آثار حصاری دیده میشود که بخش بزرگی از آن را با مصالح شهر بابل ساختهاند. این شهر همان «سلوکیه» است که باستانیترین قسمتهای پایتخت به شمار میرود. اردشیر اول بخشی از آن را بازسازی کرد اما حصارش مربوط به عهد سلوکیان است. این دیار مرکز عیسویان ایران و مقر «جاثلیق» نیز بوده است و کلیسای بزرگ سلوکیه در آنجا بوده که هنگام فرمانروایی شاپور دوم، ویران گردید اما با مرگ او دوباره ساخته شده.
در مجموع این هفت شهر که به «مداین» موسومند، عبارتند از: تیسفون، رومگان، سلوکیه، درزیندان، ولاشآباد (ساباط)، اسپانبر و ماحوزا.[۶]
مدائن در زمان بعثت پیامبر
چون اسلام آشکار گردید و بعثت نبی اکرم صلی الله علیه و آله موجی از معنویت و امیدواری در جهان به وجود آورد و مردمان جزیرهالعرب در پرتو این آیین، اقتداری بدست آوردند و با دولتهای مجاور روابط سیاسی برقرار کردند، در این حالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله از طریق نامهنگاری با فرمانروایان و سران اقوام و قبایل، آنان را به سوی توحید و یکتاپرستی فراخواند.
«عبدالله بن حذافه سهمی» موظف شد تا نامه پیامبر را به خسرو پرویز، فرزند هرمز که در مداین اقامت داشت به وی برساند. اما این حاکم جاهطلب که غرور، نخوت و دنیاطلبی او را در هالهای از جهالت و غفلت فرو برده بود، متن این نامه را برنتابید و پوستی را که مکتوب پیامبر بر آن نگاشته شده بود، پاره کرد و به «باذان» والی خود در یمن نوشت که او را نزد وی در مداین بفرستد. باذان نیز «فیروز دیلمی» و «خسرو بابویه» را با گروهی مأمور کرد تا نزد پیامبر بروند و فرمان خسرو پرویز را اجرا کنند. آنها در مدینه خدمت حضرت محمد صلی الله علیه و آله رسیدند. پیامبر به آن فرستادگان فرمودند: همان شب شیرویه، پسر پرویز، پدرش خسرو را در مداین کشته است و ماجرا همان بود که خاتم پیامبران خبر داده بود.[۷]
سقوط تیسفون
به گفته ابنخلدون وقتی دولتی مرکز حکومت خود را از دست بدهد، باقی ماندن نواحی دیگر برایش سودی نخواهد داشت و به سرعت دچار اضمحلال خواهد شد؛ زیرا پایتخت به منزله قلب است که روح از آن برانگیخته میشود و چون این شریان حیاتی از دست فرمانروا خارج گردد، تمام نقاط و مرزهای کشور منهزم میگردد. این وضع درباره دولت ایران که مرکز آن مداین بود، روی داد و مسلمانان تصمیم گرفتند تا بعد از فتح قادسیه، این کانون مهم سیاسی و استراتژیکی ایران را به تصرف خود درآورند. آنان مطمئن بودند که با این پیروزی، سراسر ایران رو به انقراض خواهد نهاد و بقیه ممالکی که در اختیار یزگرد سوم مانده بود، برایش فایدهای نمیداشت.[۸]
به همین دلیل رزمندگان مسلمان به مداین روی آوردند. برای آنها تصرف این منطقه، از نظر نظامی ضرورتی تام داشت. احاطه بر مرکز امپراتوری ایران و جایگاه اصلی اقتدار این ابرقدرت در عراق، تسلط بر مرکز فرماندهی را به دنبال داشت و توان نظامی ایران را بیاثر میکرد. نبرد قادسیه روحیه مسلمانان را برای این فتح بزرگ آماده ساخت. چون به ساباط در نزدیکی مداین رسیدند و در شهر «بَهرَسیر» اجتماع کردند، نه ماه و به روایتی هجده ماه در این قلمرو ماندند؛ چنان که نخلها دو نوبت میوه داد و از آن خوردند.
مردم شهر پیوسته با مسلمین میجنگیدند و چون دست از پیکار میکشیدند، به دیار خود بازمیگشتند. سعد وقاص «خالد بن عُرفطه» را به فرماندهی طلایه سپاه روانه کرد و خود ماند تا ساباط را فتح کرد؛ آنگاه به راه افتاد و در رومیه (رومگان) اقامت گزید تا اهل آن امان خواستند. مسلمانان شرط کردند هر کس از ایشان که بخواهد بیرون برود، آزاد است و آنها که میخواهند بمانند، باید اطاعت کنند و خراجگزار باشند؛ مسلمانان را در ادامه فتوحات راهنمایی کنند و با ایشان از در حیله وارد نشوند.[۹]
وقتی یزدگرد از مداین بیرون رفت تا در حدود جبال، تدارک حمله و نبرد با مسلمانان را ببیند، ناراضیهای مداین، مسلمانان را تشویق کردند تا تمام کانونهای شهری و توابع این سرزمین مهم را تسخیر کنند. اگرچه نگهبانان مقاومتهایی نشان دادند اما شبانه گریختند و از دروازه شرقی به سوی «جلولا» رفتند.
سعد وقاص با یاران خود به تیسفون آمد و به شکرانه فتح، هشت رکعت نماز خواند. وقتی به ایوان کسرا آمد و آن باغهای باصفا و بستانهای دلگشای بیصاحب و متروک را دید، آیه «کمْ تَرَکوا مِن جَنَّاتٍ وَعُیونٍ» را که بسیار مناسب بود خواند. در تیسفون غنایم فراوانی بدست مسلمین افتاد. اگرچه ذخایر زیادی را یزدگرد و همراهان با خود برده بودند ولی آنچه باقی مانده بود، بین حدود شصتهزار جنگجو به غنیمت تقسیم گردید. بدین ترتیب همانگونه که رسول اکرم صلی الله علیه و آله وعده داده بود، گنجهای خسروان با فتح تیسفون بدست آنان افتاد و تخت و تاج لرزان یزگرد هم در برابر شور و شوق فاتحان از خطر مصون نبود.[۱۰]
آرامگاه سلمان محمدی در مدائن
نقش سلمان در فتح مدائن
با سقوط مداین، عظمت و جلال خاندان کسرا یکسره درهم ریخت و هر گونه مقاومت جدی و مؤثری را که امکان داشت در برابر مسلمانها روی دهد، از میان بُرد. در واقع این فتح، از پیروزی قطعی ایمان و عدالت بر ستم و فساد حکایت داشت: غلبه نهایی قناعت و سادهزیستی و وارستگی بر خودخواهی، جاهطلبی و تجملپرستی.
این فتح چنان شگفتانگیز و حیرتافزا رخ داد که به نظر میرسید نصرتی آسمانی بوده است. رزمندگانی که جای خسروان و مرزبانان پرشکوه و جلال ساسانی را میگرفتند، مردم سادهزیست و بیپیرایهای بودند که جز جبروت حق تعالی نمیدیدند و از هیچ قدرتی نمیهراسیدند. این گونه زندگی، در دیده مردمی که هزینه تجمل و شکوه شاهان ساسانی را با تحمل رنج و فشار و شکنجه میپرداختند، به اسلام و مسلمین ارج فراوان اعطا میکرد. در روزگاری که مردم ایران شاهان خود را تا درجه خدایان میپرستیدند و با آنها از بیم و آزرم رویارو نمیشدند و اگر نیز به درگاه میرفتند، پارچهای در روی میکشیدند؛ چنانکه در آتشگاهها رسم بود با رهبر و فرمانده خویش در نهایت سادگی سلوک میکردند.[۱۱]
در فتح مداین نباید نقش سلمان فارسی را فراموش کرد. هنگامی که مسلمانان وارد مداین شدند و قصرها را یک به یک میگشودند، نگهبانان یکی از قصرها در برابرشان مقاومت کردند. در این کاخ سرداران چابک و نیرومندی بودند که نمیخواستند به سادگی تسلیم شوند. سلمان نزد آنان رفت و به زبان پارسی خطاب به ایشان گفت: انسان تا زمانی با جان و مال خویش میجنگد که رهایی یابد؛ در حالی که برای شما نجاتی نمیبینم؛ زیرا کسرا در مقابل ارتش اسلام عقبنشینی کرده و متواری شده است و بر مقر حکومتش دست یافتهاند؛ چنانکه سربازی از او در مداین باقی نمانده است. شایسته است با دست خود، خویشتن را به هلاک نیافکنید و تسلیم شوید.
آنان از این سخن سلمان خشمگین شده به سویش تیراندازی کردند. آنگاه از او پرسیدند: تو که هستی؟! او ماجرای زندگی خویش و چگونگی آشنایی با رسول اکرم صلی الله علیه و آله را برایشان بازگو کرد و از کرامتهای اخلاقی و فضایل آن حضرت سخنها گفت. ایرانیان تسلیم گردیدند و دروازههای قصر را گشودند و از آن خارج شدند.[۱۲]
سلمان در میان رزمندگان، افزون بر این که به زهد و قناعت معروف بود از مرگ هراسی نداشت و در میان صفوف مسلمانان، حضوری دلیرانه داشت و در برابر ایرانیانی که در دفاع از هویت و بلادشان مبارز میطلبیدند، سینه سپر میکرد و از ایشان دلهرهای نداشت. این شهامتش از قلبی آکنده از ایمان و پارسایی سرچشمه میگرفت.[۱۳]
به نوشته برخی مورخان سلمان ضمن عملیات رزمی، سفیر و مترجم مسلمان نیز بود. هنگامی که مسلمانان سرزمین مداین را فتح کردند، عدهای از ایرانیان در قصر ابیض پناه گرفتند. سلمان فارسی از آنان خواست که از مردم «بَهرَسیر» عبرت آموزند و ایشان را میان سه امر مخیر گرداند: اسلام آورند؛ جزیه بدهند؛ به نبرد ادامه دهند. سرانجام بعد از مذاکرات سلمان فارسی، پذیرفتند که جزیه دهند.[۱۴]
سلمان در نبرد مداین نقش تبلیغاتی و ارشادی نیز داشت و در تشویق سپاهیان و تقویت روحیه آنان، اهتمام میورزید. هنگام عبور از دجله، مسلمانان تردیدهایی داشتند اما سلمان آنان را تشویق کرد که چگونه با اسب از آب بگذرند و گفت: همانگونه که خشکیها رام مسلمین است، آبها نیز تسلیم خواهند بود و سوگند یاد کرد همانگونه که گروه گروه به آب وارد میشوید، از آن بیرون خواهید آمد و نگران نباشید.[۱۵]
سلمان فارسی و حذیفه بن یمان مأمور شدند تا سرزمین مناسبی را برگزینند که با خلق و خو و شیوه زندگی اعراب سازگاری داشته باشد. سرانجام در محرم سال ۱۷ هجری و حدود یک سال و دو ماه پس از فتح مداین، سرزمینی که بعدها کوفه نام گرفت، انتخاب شد و سعد بن ابیوقاص برای اسکان قوای نظامی و قبایل مهاجر در این ناحیه تلاش کرد.
سلمان و امارت مدائن
مقبره سلمان صحابی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمومنین امام علی علیه السلام در شهر مدائن
سلمان فارسی با استناد به سخنان و نصوصی که از حضرت پیامبر دیده و شنیده بود، بر این اعتقاد بود که علی بن ابیطالب علیه السلام جانشین راستین و بر حق رسول اکرم صلی الله علیه و آله است. بنابراین همواره از حکومت وقت انتقاد میکرد؛ اما با این وصف، حکومت مداین را پذیرفت؛ زیرا در این مسئولیت خطیر، رضای پروردگار و صلاح بندگان خدا را میدید. البته سلمان بیاذن امیرمؤمنان علیه السلام این مقام را نپذیرفت. هدف خلفا این بود که ولایتمدارانی چون سلمان را با اعطای این مناصب، خاموش کنند و مترصد آن بودند که وی مرتکب خطایی شود تا آن را دستاویر حذفش قرار دهند؛ اما سلمان از این آزمون سربلند بیرون آمد.[۱۶]
چون سلمان به حوالی مداین رسید، مردم به استقبالش شتافتند و خواستند که او را در کاخ سفید مسکن دهند؛ اما او نپذیرفت و گفت: من در میان مردم و در محل رفت و آمد آنان (در بازار شهر) ساکن میشوم تا در دسترش همه باشم و هرگاه کسی شکایتی یا مشکلی دارد، بتواند به آسانی مرا ببیند.[۱۷] سلمان تنها از حاصل دسترنج خویش استفاده میکرد و پیش از اینکه به فرمانداری مداین منصوب شود، از لیف خرما سبد میبافت و از این راه زندگی میگذراند. زمانی هم که به امارت رسید، در بازار شهر دکانی اجاره کرد تا از نزدیک شاهد مشکلات مردم باشد و گره از از مشکلاتشان بگشاید.[۱۸]
او تمام فقیران، کارگران و اهل حرفهها و فنون را فراخواند و گفت: شما را برای امر مهمی فراخواندهام؛ بدانید که اسلام تکاثر و جمعآوری افراطی اموال را منع کرده است. ای صنعتگران! شما را دعوت کردم که بگویم من از شما حمایت میکنم و درب دکانم بر روی شما گشوده است. از اهل هر حرفه و فنی میخواهم که نمایندهای برای خود برگزیند تا هرگاه مسئلهای یا مظلمهای پیش آمد، به بزرگ آن حرفه مراجعه کند. خداوند دوست دارد که انسان از محصول تلاش خود بهره برد ولی من تمام دریافتی خود از بیتالمال را که پنجهزار درهم است، به محرومان و بینوایان میدهم و خود سبد میبافم و از ثمره کارم بهرهبرداری میکنم. صدای مردم از هر جانب بلند شد که این روشی شگفت است! ای امیر! اینها را تاکنون نشنیده بودیم. سلمان گفت: این اسلام راستین است.[۱۹]
امام علی علیه السلام و اهالی مداین
حضرت علی علیه السلام پس از ۲۵ سال خانهنشینی، به اصرار مردم، در رأس جامعه اسلامی قرار گرفت. این زمامداری از سال ۳۵ هجری آغاز شد و نزدیک به چهار سال و نه ماه ادامه یافت. از آنجا که شیوه حکومت انقلابی آن امام مظلوم برای مخالفان و دشمنان قابل تحمل نبود و با منافع سیاسی و دنیایی آنان در تضاد بود، از هر سو سر به اعتراض برداشتند و جنگهای داخلی خونینی برپا کردند. جنگ صفین یک سال و نیم به طول انجامید و سبب آن، طمع معاویه به منصب خلافت بود.
به فرمان امام، سپاه اسلام در روز چهارشنبه پنجم شوال ۳۶ هجری به سوی صفین حرکت کرد. امام پس از عبور از سرزمینی که پس از شهادت فرزندش امام حسین علیه السلام به کربلا معروف گردید، وارد شهر مداین شد. دهقانان آن سامان نزد ایشان آمدند و پیشنهاد ضیافت و تهیه وسایل پذیرایی از ایشان دادند؛ اما امام فرمود: نه، ما را بر شما چنین حقی نباشد (نمیخواهم زحمتی بر شما تحمیل کنم). چون صبح شد او در «مُظلم» ساباط بود و وقتی کاخها و عمارتهای آنجا را دیدند، فرمودند: «أَتَبْنُونَ بِکلِّ رِیعٍ آیهً تَعْبَثُونَ»؛[۲۰] آیا بر فراز هر بلندی به بیهودگی عمارت و کاخی بنا میکنید (و خود را به بازی دنیا سرگرم میکنید؟!).[۲۱]
مردم مداین در عصر زمامداری حضرت علی علیه السلام غالباً شیعه بودند. صحنههای تحریکآمیزی که معاویه به نام انتقام خون عثمان در سرزمین شام به وجود آورد، این قلمرو را از علویان و پیروان علی علیه السلام خالی کرد و آنان برای این که در آرامش و به دور از ظلم امویان زندگی کنند، ناگزیر به سرزمین عراق آمدند و در کوفه، مداین و بصره اقامت گزیدند. در میان این مهاجران، صحابه رسول اکرم علیه السلام اعم از مهاجر و انصار نیز بودند.[۲۲]
کارگزاران امیرمؤمنان علیه السلام در مداین
«زَحْر بن قیس کوفی جعفی» از یاران حضرت علی علیه السلام است که امام ایشان را همراه گروهی به عنوان رابط بر مداین گماشت. هنگامی که حضرت در کوفه اقامت گزید و تصمیم گرفت تا والیان قلمرو خود را منصوب کند، در این میان «یزید بن قیس ارحبی» را به ولایت سراسر مداین و جوخا فرستاد.[۲۳]
در برخی منابع آمده است که عثمان بن عفان، «حارث بن حکم» را به مداین فرستاد. او چنان با مردم بدرف
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 