پاورپوینت کامل حضرت ابراهیم(ع) ۵۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حضرت ابراهیم(ع) ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حضرت ابراهیم(ع) ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حضرت ابراهیم(ع) ۵۰ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ ولادت حضرت ابراهیم علیه السلام
۲ رشد حضرت ابراهیم علیه السلام در غار
۳ داستان ابراهیم از نظر قرآن
۴ منزلت ابراهیم در نزد خداوند و موقف بندگى اش
۵ آثار پربرکت ابراهیم علیهالسلام در جامعه بشرى
۶ وفات حضرت ابراهیم علیه السلام
۷ پانویس
۸ منابع
۹ مرتبط ها
ولادت حضرت ابراهیم علیه السلام
ولادت حضرت ابراهیم علیه السلام بنا به اختلاف روایات در ۲۵ ذی القعده یا ۱ ذی الحجه بوده است.[۱]بر طبق روایات، ۳۰۰۰ سال پس از آفرینش آدم یا ۱۲۶۳ سال پس از نوح به دنیا آمد. حضرت ابراهیم علیه السلام پسر تارخ از نوادگان حضرت نوح علیه السلام و از پیامبران بزرگ الهی است.[۲]
رشد حضرت ابراهیم علیه السلام در غار
حضرت ابراهیم علیه السلام در کشور بابل و در دوران حکومت «نمرود بن کنعان» چشم به جهان گشود.[۳] نمرود، بر اساس پیشگویی کاهنان و ستاره شناسان که از به دنیا آمدن کودکی که تاج و تخت او را در هم میکوبد، خبر داده بودند. دستور داده بود از زنان باردار مراقبت بسیار به عمل آید. از این رو مادر حضرت ابراهیم، امیله، به هنگام درد زایمان رو به صحرا نهاد و فرزند خود، ابراهیم را در غاری در بالای کوهی به دنیا آورد و تا سالها او را در همان مکان مخفی نگه داشت.[۲]
داستان ابراهیم از نظر قرآن
نام حضرت ابراهیم علیه السلام و داستانهای مرتبط با آن حضرت در آیات زیر از قرآن آمده است:
سوره بقره، آیه ۱۲۴-۱۳۱ • سوره بقره، آیه ۲۵۸-۲۶۰ • سوره آل عمران، آیه ۹۵-۹۷ • سوره نساء، آیه ۱۲۵ • سوره انعام، آیه ۷۴-۹۰ • سوره انعام، آیه ۱۶۱ • سوره هود، آیه ۶۹-۷۶ • سوره ابراهیم، آیه ۳۵-۴۱ • سوره نحل، آیه ۱۲۰-۱۲۲ • سوره مریم، آیه ۴۱-۵۰ • سوره انبیاء، آیه ۵۱-۷۳ • سوره حج، آیه ۲۶-۳۰ • سوره شعراء، آیه ۶۹-۸۹ • سوره عنکبوت، آیه۲۶ • سوره عنکبوت، آیه ۳۱و۳۲ • سوره احزاب، آیه ۷ • سوره صافات، آیه ۸۳-۱۱۱ • سوره ص، آیه ۴۵-۴۶ • سوره شوری، آیه ۱۳ • سوره زخرف، آیه ۲۸ • سوره ذاریات، آیه ۲۴ تا ۳۷ • سوره نجم، آیه ۳۷ • سوره حدید، آیه ۲۶ • سوره ممتحنه، آیه ۴ • سوره اعلی، آیه ۱۸-۱۹
آنچه از قرآن کریم درباره زندگی آن حضرت استفاده مى شود این است که: ابراهیم علیهالسلام از اوان طفولیت تا وقتى که به حد تمیز رسیده در نهانگاهى دور از جامعه خود مى زیسته و پس از آن که به حد تمیز رسیده از نهانگاه خود به سوى قوم و جامعه اش بیرون شده و به پدر خود پیوسته است و دیده که پدرش و همه مردم بت مى پرستند و چون داراى فطرتى پاک بود و خداوند متعال هم با ارائه ملکوت تاییدش نموده و کارش را به جایى رسانده بود که تمامى اقوال و افعالش موافق با حق شده بود، این عمل را از قوم خود نپسندید و نتوانست ساکت بنشیند.
لاجرم به احتجاج با پدر خود[۴] پرداخته او را از پرستش بت ها منع و به توحید خداى سبحان دعوت نمود، باشد که خداوند او را به راه راست خود هدایت نموده از ولایت شیطان دورش سازد. پدرش وقتى دید ابراهیم به هیچ وجه از پیشنهاد خود دست برنمى دارد، او را از خود طرد نمود و به سنگسارکردنش تهدید نمود.
ابراهیم علیهالسلام در مقابل این تهدید و تشدید از در شفقت و مهربانى با وى تلطف کرد و چون ابراهیم مردى خوشخلق و نرم زبان بود در پاسخ پدر نخست بر او سلام کرد و سپس وعده استغفارش داد و در آخر گفت: در صورتى که به راه خدا نیاید او و قومش را ترک گفته ولى به هیچ وجه پرستش خدا را ترک نخواهد کرد.[۵]
از طرفى دیگر با قوم خود نیز به احتجاج پرداخته و درباره بت ها با آنان گفتگو کرد[۶] با اقوام دیگرى هم که ستاره و آفتاب و ماه را مى پرستیدند، احتجاج نمود تا این که آنان را نسبت به حق ملزم کرد و داستان انحرافش از کیش بت پرستى و ستاره پرستى در همه جا منتشر شد.[۷]
روزى که مردم براى انجام مراسم دینى خود همه به خارج شهر رفته بودند. ابراهیم علیهالسلام به عذر کسالت، از رفتن با آنان تخلف نمود و تنها در شهر ماند، وقتى شهر خلوت شد به بت خانه شهر درآمده و همه بت ها را خرد نمود و تنها بت بزرگ را گذاشت. وقتى مردم به شهر بازآمده و از داستان باخبر شدند در صدد جستجوى مرتکب آن برآمده سرانجام گفتند: این کار همان جوانى است که ابراهیم نام دارد.
ناچار ابراهیم را در برابر چشم همه احضار نموده و او را استنطاق کرده، پرسیدند: آیا تو با خدایان ما چنین کردى؟ ابراهیم علیهالسلام گفت: شاید این کار را بت بزرگ کرده است و اگر قبول ندارید از خود او بپرسید تا اگر قدرت بر حرف زدن دارد بگوید چه کسى به بتها را به این صورت درآورده.
ابراهیم علیهالسلام قبلا به همین منظور تبر را به دوش بت بزرگ نهاده بود تا خود شاهد حال باشد. ابراهیم علیهالسلام مى دانست که مردم درباره بت هاى خود قائل به حیات و نطق نیستند، ولیکن مى خواست با طرح این نقشه، زمینه اى بچیند که مردم را به اعتراف و اقرار بر بىشعورى و بىجانى بت ها وادار سازد، ولذا مردم پس از شنیدن جواب ابراهیم علیهالسلام به فکر فرورفتند و به انحراف خود اقرار نمودند و با سرافکندگى گفتند: تو که مى دانى این بت ها قادر بر تکلم نیستند.
ابراهیم علیهالسلام که غرضى جز شنیدن این حرف از خود آنان نداشت بىدرنگ گفت: آیا خداى را گذاشته و این بت ها را که جماداتى بىجان و بىسود و زیانند مى پرستید؟ اف بر شما و بر آنچه مى پرستید، آیا راستى فکر نمى کنید؟ و چیزهایى را که خود به دست خودتان مى تراشید مى پرستید و حاضر نیستید خدا را که خالق شما و خالق همه مصنوعات شما (یا اعمال شما) است بپرستید؟
مردم گفتند: باید او را بسوزانید و خدایان خود را یارى و حمایت کنید. به همین منظور آتشخانه بزرگى ساخته و دوزخى از آتش افروخته و در این کار براى ارضاء خاطر خدایان همه تشریک مساعى نمودند و وقتى آتش شعله ور شد ابراهیم علیهالسلام را در آتش افکندند، خداى متعال آتش را براى او خنک گردانید و او را در شکم آتش سالم نگه داشت و توطئه کفار را باطل نمود.[۸]
ابراهیم علیهالسلام در خلال این مدت با نمرود هم ملاقات نموده و او را نیز که ادعاى ربوبیت داشت مورد خطاب و احتجاج قرار داد و به وى گفت: پروردگار من آن کسى است که بندگان را زنده مى کند و مى میراند. نمرود از در مغالطه گفت: من نیز زنده مى کنم و مى میرانم، هر یک از اسیران و زندانیان را که بخواهم رها مى کنم و هر که را بخواهم به قتل مى رسانم.
ابراهیم به بیان صریح ترین که راه مغالطه را بر او مسدود کند، احتجاج نمود و گفت: خداى متعالى آن کسى است که آفتاب را از مشرق بیرون مى آورد، تو اگر راست مى گویى از این پس کارى کن که آفتاب از مغرب طلوع کند، در اینجا نمرود کافر مبهوت و سرگشته ماند.[۹]
پس از آن که ابراهیم علیهالسلام از آتش نجات یافت باز هدف خود را تعقیب نموده و شروع به دعوت به دین توحید نمود و عده کمى به وى ایمان آوردند.[۱۰] قرآن کریم از آن جمله لوط و همسر ابراهیم علیهالسلام را اسم مى برد.
ابراهیم علیهالسلام به دستور خداوند متعال به اتفاق همسرش و لوط و همراهان دیگر از پیروانش به سوى ارض مقدس هجرت کردند، باشد که در آنجا بدون مزاحمت کسى و دور از اذیت و جفاى قومش به عبادت خداوند مشغول باشند.[۱۱]
و در آنجا بود که خداى تعالى او را با این که به حد شیخوخت و کهولت رسیده بود به تولد اسحاق و اسماعیل و از صلب اسحاق به یعقوب بشارت داد و پس از مدت کمى اسماعیل و بعد از او اسحاق به دنیا آمدند و خداوند – همان طورى که وعده داده بود – برکت را در خود او و دو فرزندش و اولاد ایشان قرار داد و مبارک شان ساخت.
مدتی پس از ولادت اسماعیل، ابراهیم علیهالسلام به امر پروردگار خود به مکه که دره اى عمی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 