پاورپوینت کامل آیت الله سید علی قاضی ۷۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آیت الله سید علی قاضی ۷۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیت الله سید علی قاضی ۷۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آیت الله سید علی قاضی ۷۸ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ تولد و خاندان
۲ تحصیلات و استادان
۳ شاگردان
۴ آثار
۵ ویژگی‌های اخلاقی
۶ ارادت به اهل بیت علیهم‌السلام
۷ پیشگویی‌های مرحوم قاضی
۸ وفات
۹ پانویس
۱۰ منابع
۱۱ آرشیو عکس و تصویر

تولد و خاندان

سید علی قاضی فرزند سید حسین، در ۱۳ ذی الحجه ۱۲۸۲ یا در ۱۲۸۵ در تبریز به دنیا آمد.[۱] خاندان وی از سادات طباطبائی و مشهور به فضل و تقوا و اغلب در کسوت روحانیت بودند و نسبشان به ابراهیم طباطبا، نواده امام حسن علیه‌السلام می‌رسید.[۲]

پدرش، سید حسین قاضی (متوفی ۱۳۱۴)، از شاگردان میرزای شیرازی در سامرا بود و سپس به تبریز بازگشت و به تهذیب نفس پرداخت. وی علاوه بر تفسیر مختصری بر قرآن، تفسیری بر سوره فاتحه و تفسیری ناتمام بر سوره انعام نوشته بود. پدر مادر سید علی، میرزا محسن قاضی تبریزی (متوفی ۱۳۰۶) نیز از عالمان و عابدان بود و با ملا هادی سبزواری مصاحبت داشت.[۳]

تحصیلات و استادان

پدرش سید علی را به مکتب‌خانه می‌‌سپارد تا با آموختن قرآن مراحل رشد و ترقی را به خوبی بپیماید. سید که از هوشی سرشار برخوردار بود، گوی سبقت را از دیگر همکلاسی‌هایش می‌‌رباید و دروس مکتب‌خانه را به سرعت طی می‌‌کند؛ از طرف دیگر، پدرش او را با تکالیف الهی آشنا می‌‌سازد.

قاضی پس از گذراندن مراحل اولیه، جهت سیراب کردن روح تشنه خود به حوزه علمیه تبریز روی می‌‌آورد و از محضر اساتید آن حوزه بهره‌‌ها می‌‌برد، از جمله:

میرزا موسی تبریزی؛ وی از شاگردان شیخ انصاری و سید حسین کوه‌کمره‌ای بوده و کتاب اوثق الوسائل ـ که حاشیه بر رسائل شیخ انصاری است ـ را به نگارش درآورده است.
میرزا محمدعلی قراچه داغی؛ وی در فقه و اصول تبحر داشته و در علوم تفسیر از تألیفاتی برخوردار بوده است.
پدر گرامی ‌‌خودشان؛ ایشان به سبب علاقه و رغبت خاص، در زمینه علم تفسیر تبحر داشت؛ چنان چه سید علی آقا خود می‌‌گوید: تفسیر «کشاف» را در خدمت پدرش خوانده است.
میرزا محمدتقی تبریزی، معروف به «حجت الاسلام» و متخلص به «نیر»؛ سید علی آقا ادبیات عرب و فارسی را پیش این شاعر نامدار یاد گرفته و اشعار زیادی از ایشان نقل کرده است.[۴]

روح سید علی که از دانش حوزه علمیه تبریز سیراب نشده بود، به جانب حوزه کهن نجف اشرف تمایل پیدا می‌‌کند؛ ابتدا پدر را از این تصمیم آگاه می‌‌سازد، پدر از احساس عطش و شوق نونهالش در راه تحصیل و تهذیب، شادمان گشته و وی را با گروهی از اهالی تبریز روانه نجف اشرف می‌‌سازد. زمانی که قاضی به شهر نجف می‌‌رسد، به حرم علوی مشرف شده و از آن حضرت برای رشد و شکوفایی کمک می‌‌خواهد و خود را به آن امام همام می‌‌سپارد تا راهی را که رضایت خداوند در آن است، به وی نشان دهد و همیشه در تمام مراحل زندگی همراهی‌اش نماید. این درخواست قاضی مورد قبول امیرالمومنین علیه السلام واقع شده و آن حضرت، راه سعادت و خوشبختی را به وی نشان می‌‌دهد؛ به گونه‌ای که از اساتید بزرگواری استفاده نموده و صاحب کرامات و فضایل عرفانی می‌‌شود.

قاضی در مورد استاد و تأثیر آن در تعالی و رشد شاگرد، می‌‌گوید: اگر کسی که طالب راه و سلوک طریق خدا باشد برای پیدا کردن استاد این راه، نصف عمر خود را در جستجو و تفحص بگذراند تا آن استاد را پیدا کند، ارزش دارد و کسی که به استاد کامل رسید، نصف راه را طی کرده است.[۵]

بر اساس این اعتقاد، وی در پی یافتن اساتید شایسته و استفاده کامل از آنان رفت تا این که به یاری حضرت امیر علیه السلام، گمگشته‌هایش را یافت. در این مسیر ـ علاوه بر اساتیدی که در تبریز از محضرشان استفاده کرده بود ـ در نجف اشرف نیز از محضر اساتید مبارز و زبده‌ای بهره‌مند شد؛ همانند آیات عظام:

آخوند محمدکاظم خراسانی؛ نویسنده کفایه الاصول.
میرزا فتح الله شریعت اصفهانی؛ این فقیه نام آور بعد از رحلت میرزای شیرازی، رهبری نهضت ضد انگلیسی را به عهده گرفت.
میرزا حسین تهرانی؛ وی از علمای عارف بوده در بین الطلوعین جمعه هنگامی ‌‌که در مسجد سهله مشغول عبادت بود، به رحمت ایزدی پیوست.
شیخ محمدحسن مامقانی؛ ایشان از اساتید برجسته و متبحر علم رجال، درایه، تراجم و نسب بشمار می‌‌آیند.
سید محمدکاظم یزدی؛ یکی از آثار گرانبهای وی کتاب فقهی «عروه الوثقی» می‌‌باشد.
محمد فاضل شربیانی؛ وی در مکارم اخلاق و صفات پسندیده و دلسوزی به بینوایان، زبانزد مردم کربلا و نجف بود.
شیخ محمد بهاری؛ عارف، سالک و عالم فرزانه‌ای است که در سن ۳۲ سالگی به اجتهاد رسید و از اوتاد شاگردان عارف نامدار، ملا حسینقلی همدانی محسوب می‌‌شود.
سید احمد کربلایی؛ وی نیز از شاگردان ممتاز ملا حسینقلی همدانی بشمار می‌‌آید که در تهذیب نفس و عرفان، از کمالات والایی برخوردار بود.[۶]

کوشش‌های خستگی‌ناپذیر سید علی قاضی در راه کسب کمال و دانش، به ثمر نشست و در سن ۲۷ سالگی به درجه اجتهاد نایل آمد.

شاگردان

سید علی قاضی سرشار از اسرار الهی بود لذا در تربیت شاگردان تلاش و همت خاصی داشت. روزها در منزلش، شاگردان را به حضور می‌‌پذیرفت و به نصیحت و ارشاد آنان می‌‌پرداخت. جمع کثیری از بزرگان به یمن تربیت او در مسیر حقیقت قدم گذاشته و صاحب کمالات و مقامات معنوی شده‌اند. از جمله شاگردان وی عبارتند از:

شیخ محمدتقی آملی؛ وی یکی از علمای بزرگ حوزه علمیه تهران بودند و خود می‌‌گویند که: «علوم ظاهری مرا غنی نکرد و عاقبت گمشده خود را در وجود سید علی قاضی طباطبایی یافتم.» و آیت الله قاضی در خصوص وی می‌‌فرمود: «ایشان از جمله کسانی هستند که شرف دیدار با امام زمان علیه السلام را داشته است».
علامه سید محمدحسین طباطبایی
سید محمدحسن الهی طباطبایی
محمدتقی بهجت
سید یوسف حکیم
سید محمد حسینی همدانی
سید عبدالحسین دستغیب شیرازی
شیخ حسینعلی نجابت شیرازی
سید محمدهادی میلانی
محمدرضا مظفر
سید عبدالاعلی سبزواری
میرزا علی غروی علیاری
سید شهاب الدین مرعشی نجفی
سید ابوالقاسم خوئی
حاج شیخ ابوالفضل خوانساری
شیخ عبدالحسین حجت انصاری
شیخ محمدابراهیم شریفی زابلی
شیخ عباس قوچانی
شیخ علی‌اکبر مرندی
سید حسن مسقطی
سید هاشم حداد
سید عبدالکریم کشمیری

آثار

مرحوم قاضی بخشی از قرآن را تفسیر نموده و تألیفاتی نیز در فقه و اصول داشته که اکثر آن ها از بین رفته است و آن چه باقی مانده، تعلیقه‌ای بر کتاب ارشاد مفید است. وی این کتاب را در ۲۱ سالگی تصحیح کرده و در ۱۷ ربیع الاول ۱۳۰۸ آماده چاپ شده است. استاد در این تعلیقه، شرح حال شیخ مفید را نگاشته است.

از دیگر آثار برجای مانده وی، اشعاری است که به مناسبت‌های مختلف سروده است؛ مثل غدیریه، شعر در مدح وادی السلام، و شعری در مورد نجف اشرف. نامه‌ها و دستورالعمل‌های عرفانی نیز از دیگر آثار استاد است که مرحوم قاضی به سید حسن الهی (برادر علامه طباطبایی)، شیخ ابراهیم و… نوشته است.[۷]

وی در لغت عرب نیز کم‌نظیر بود؛ به طوری که چهل هزار لغت عرب را از حفظ داشت و شعر عربی را چنان می‌‌سرود که عرب‌ها از تشخیص آن عاجز می‌‌ماندند و نمی‌‌فهمیدند که شعر، از یک شاعر عجم است.

روزی در بین مذاکرات، آیت الله شیخ عبدالله مامقانی به ایشان می‌‌گوید: من آن قدر در لغت و شعر عرب تسلط دارم که اگر شخص غیر عرب، شعر عربی بگوید، تشخیص می‌‌دهم؛ گرچه آن شعر در اعلی درجه فصاحت و بلاغت باشد. آیت الله قاضی یکی از قصاید عربی را که سراینده‌اش عرب بود، شروع به خواندن کرد، و در بین آن چند بیت از اشعار خود را اضافه و سپس از آیت الله مامقانی پرسید: کدام یک از این‌ها را غیر عرب سروده است؟ و ایشان نتوانستند تشیخص دهند.[۸]

ویژگی‌های اخلاقی

الف) سیر و سلوک:

علامه طباطبایی در وصف حال استاد خود می‌‌گوید: «معمولا ایشان در حال عادی یک ده بیست روزی در دسترس بودند، و رفقا می‌‌آمدند و می‌‌رفتند و مذاکراتی داشتند، و صحبت‌هایی می‌‌شد و آن وقت یکباره ایشان ناپدید می‌‌شدند و چند روزی اصلا خبری نبود؛ نه در خانه، نه در مدرسه، نه مسجد کوفه، و نه در سهله از ایشان خبری نبود. رفقا در این روزها به هر جا که احتمال می‌‌دادند، سر می‌‌زدند ولی پیدا نمی‌‌کردند. چند روز بعد، دوباره پیدا می‌‌شد، و درس و جلسه‌های خصوصی را در منزل و مدرسه دائر می‌‌کردند و همین جور حالات غریب و عجیب داشتند».[۹]

در این روزها استاد به تهذیب نفس و خودسازی می‌‌پرداختند و به جایی رسیده بودند که واقعا می‌‌شود گفت خلیفه الله شده بودند و کارهای خلیفه الهی انجام می‌‌دادند. علامه طهرانی در این رابطه می‌‌گوید: «چندین نفر از رفقا و دوستان نجفی ما، از یکی از بزرگان و مدرسین نجف اشرف نقل می‌‌کردند که می‌‌گفت: من درباره استاد میرزا علی قاضی طباطبایی و مطالبی که از ایشان شنیده بودم و احوالاتی که به گوشم رسیده بود، در شک بودم. با خود می‌‌گفتم: آیا این مطالب که نقل شده، درست است یا نه؟ تا این که روزی برای نماز به مسجد کوفه می‌‌رفتم ـ و مرحوم قاضی زیاد به مسجد کوفه و سهله علاقه‌مند بودند ـ در بیرون مسجد با ایشان برخورد کردم؛ با هم مقداری صحبت کردیم و در طرف قبله مسجد برای رفع خستگی نشستیم. گرم صحبت بودیم که در این زمان مار بزرگی از سوراخ بیرون آمد و در جلوی ما خزیده، به موازات دیوار مسجد حرکت کرد. در آن نواحی مار بسیار است و غالبا به مردم آسیبی نمی‌‌رساند. همین که مار به مقابل ما رسید و من وحشتی کردم، استاد اشاره‌ای به مار کرد و فرمود: «مُت باذن الله؛ به اذن خدا بمیر» و مار فوراً در جای خود خشک شد. قاضی بدون این که اعتنایی کند، شروع به دنبال صحبت کرد، سپس به مسجد رفتیم و من در مسجد وسوسه شدم که آیا این کار واقعی بود و مار مرد یا این که چشم‌بندی بود؟ اعمال را تمام کرده و بیرون آمدم و دیدم مار خشک شده و به روی زمین افتاده است؛ پا زدم، دیدم حرکتی ندارد. شرمنده به مسجد بازگشته و چند رکعتی دیگر نماز خواندم، موقع بیرون آمدن از مسجد برای نجف، باز هم با یکدیگر برخورد کردیم، آن مرحوم لبخندی زده و فرمود: خوب آقا جان! امتحان هم کردی!».[۱۰]

ب) نماز شب:

سید علی آقا همه چیز را در نماز شب و تهجد شبانه می‌‌دید و سفارش‌های اکیدی بر شاگردان خود داشت که نماز شب را اقامه کنند. علامه طباطبایی می‌‌گوید: «چون به نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم به خاطر قرابت و خویشاوندی به محضر قاضی رفتم، روزی کنار در مدرسه‌ای ایستاده بودم که قاضی از آن جا عبور می‌‌کرد؛ چون به من رسید، دست خود را بر روی شانه من گذاشته و فرمود: «ای فرزند! دنیا می‌‌خواهی، نماز شب بخوان و آخرت می‌‌خواهی، نماز شب بخوان».[۱۱] استاد خود نیز اهل تهجد بود و از راه نماز شب به این مقام والا رسیده بود و آن قدر مواظب اعمال و رفتار خود بود که حتی حاضر نبود عبادت و نمازش برای دیگران و حتی خانواده و فرزندانش ذره‌ای مزاحمت ایجاد کند. به همین جهت، در مدرسه قوام حجره‌ای برای این کار گرفته بود.

آیت الله سید محمد حسینی همدانی گوید: «در سال ۱۳۴۷ قمری که من در مدرسه قوام نجف اشرف بودم، روزی سید علی آقا به مدرسه آمد و از متصدی آن حجره‌ای درخواست کرد، و وی نیز با کمال احترام پذیرفته و حجره‌ای کوچک در طبقه فوقانی در اختیارش گذاشت. بعد معلوم شد که قاضی حجره را به عنوان مکان خلوتی برای تهجد و عبادت می‌‌خواستند. چون تصور می‌‌کردند تهجد ایشان شب هنگام در خانه، باعث مزاحمت بچه‌ها می‌‌شد. به همین خاطر، شب‌ها حدود ساعت دوازده ـ که معمولا طلبه‌ها برای آمادگی جهت درس‌های فردا به استراحت می‌‌پرداختند ـ شب زنده داری قاضی آغاز می‌‌شد».[۱۲]

ج) توکل بر خدا:

یکی از مظاهر اعتقاد و باورهای دینی، این است که انسان در مشکلات زندگی، خود را نبازد و به خدای خود توکل کند. قاضی در اوج توکل بود چنان چه آیت الله احمدی میانجی رحمه الله به نقل از علامه طباطبایی می‌‌گویند: «روزی به شدت نیاز به پول داشتم، خدمت قاضی رفتم تا مبلغی از ایشان قرض کنم و وقتی از ایران برایم پول رسید، آن را پرداخت کنم. همین که خدمت استاد رسیدم، دیدم پسرش از کوفه آمده

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.