پاورپوینت کامل مأمون عباسی ۶۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مأمون عباسی ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مأمون عباسی ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مأمون عباسی ۶۱ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ شرح حالی مختصر
۲ اختلاف امین و مأمون
۳ امام رضا علیه السلام
۴ مأمون و دوران وی
۵ پانویس
۶ منابع
شرح حالی مختصر
مادرش کنیزکی بود مراجل نام. مادر مأمون کنیزى از خدمتکاران قصر رشید بود که به کار آشپزى اشتغال داشت. مورخین گفته اند که او زشت ترین و کثیف ترین زن در آشپزخانه بود. بعضى منابع گفتهاند زبیده خاتون با هارون شطرنج بازى کرد و او را شکست داد و از او خواست تا با مراجل، زشتترین کنیز مطبخ، همبستر شود. هارون امتناع کرد و خراج مصر و عراق را به زبیده داد و او نپذیرفت. بنا بر این به اصرار زبیده با او همبستر شد و مراجل مأمون را حامله شد.[۱] مأمون در سال ۱۷۰ هجرى یعنى همان سالى که هارون الرشید به خلافت رسید، متولد شد. چون این بشارت خوب به هارون داده شد نوزاد را مأمون نامید به فال نیک.[۲] مادر مأمون در زمان نفاس مرد و تربیت او را فضل بن سهل به عهده گرفت .
بیست و سه ساله بود که هارون وی را با آنکه پسر بزرگ بود ، ولیعهد دوم کرد و ولایت خراسان و دیگر ولایات ایران را تا همدان بدو سپرد. پس از مرگ هارون امین پیمان پدر را شکست و در جنگ با برادر کشته شد و خلافت به مأمون رسید.
مأمون در ری بود که کار خلافت وی سرگرفت و تا سال ۲۰۴ به خراسان بود آنگاه به بغداد آمد.
اختلاف امین و مأمون
هارون در سالهای پایانی عمر خویش سخت در اندیشه اختلاف این دو برادر بود. به روایت دینوری، هارون از زبان موسی بن جعفر علیه السلام پیشگویی خاصی درباره اختلاف این دو برادر شنیده بود. به دلیل همین نگرانی زمانی که به خراسان می رفت، بار دیگر برای مأمون از همه شخصیت های لشکری و کشوری بیعت گرفت تا مبادا امین مشکلی برای او ایجاد کند.
این تأکیدهای هارون، بعدها به نفع مأمون تمام شد. زیرا بسیاری از کسانی که وفادار به اصل بیعت بودند، حاضر به اطاعت از امین در مخالفت با مأمون نشدند.
حتی پیش از آن که هارون بمیرد، امین در پی جذب شخصیت های مهم از جمله فضل بن ربیع وزیر هارون برای خلع مأمون بود. اندکی پس از مرگ هارون، فعالیت جدی تری شد. اما از آنجا که مأمون در مرو و امین در بغداد بود، دایره اختلاف به آرامی گسترد. فضل بن ربیع در کنار امین و علیه مأمون تلاش می کرد ولی فضل بن سهل، دستیار مأمون در جهت عکس وی می کوشید. روشن بود که تخلف از سوی امین است و وی نمی بایست بر اساس اصول پذیرفته شده در بیعت، تلاشی در جهت مقدم داشتن فرزندش موسی بر مأمون و در نهایت خلع برادرش از خلافت صورت دهد.
امین تلاش فراوانی کرد تا مسأله را به آرامی تمام کند، اما مأمون که مشاوران قدرتمندی داشت و از حمایت خراسانیان هم برخوردار بود، از پذیرفتن خواست امین سرباز زد. از سال ۱۹۵ رسما نام مأمون از خطبه ها و سکه ها حذف و نام موسی فرزند امین جای آن نشست. به موازات دو وزیر که از قضا نام هر دو فضل بود، دو فرمانده نظامی از دو سوی رو در روی هم قرار گرفتند: یکی علی بن عیسی بن ماهان بود که می بایست از سوی امین به خراسان رفته آن ناحیه را تصرف کند، دیگری طاهر بن حسین معروف به ذوالیمینین بود که می بایست راه را بر وی سد می کرد.
آشکار بود که منطقه عراق و ایران یکبار دیگر رو در روی هم قرار می گرفتند. بعدها، سنیان افراطی، امین را خلیفه ای مطلوب که جانبدار اهل سنت بود، معرفی کردند و مأمون را فردی منحرف و اهل بدعت زیرا از معتزلیان دفاع می کرد. صورت دیگر قضیه، عربی و عجمی بودن ماجراست. البته تأکید بر این مسأله به عنوان محور تعیین کننده چندان صحیح نیست، اما به هر روی نقشی در این اختلاف دارد که قابل چشم پوشی نیست.
دو سپاه در نزدیکی ری با یکدیگر درگیر شدند، در حالی که شمار سپاه طاهر بسیار اندک بود. مقاومت آنها سپاه بغداد را درهم شکست. علی بن عیسی که فریاد سر داده از سپاهش می خواست که مقاومت کنند با تیر یکی از سپاهیان خراسان کشته و سرش جدا شد. بدین ترتیب کار سپاه بغداد تمام شد. در بی توجهی امین به کار لشکر همین بس که نوشته اند که وقتی خبر شکست علی بن عیسی رسید در حال ماهیگیری بود. بدون توجه به خبر کسی که خبر آورده بود، گفت: ساکت باش! من هنوز یک ماهی نگرفته ام!
درگیری بعدی در همدان بود که بار دیگر سپاه بغداد شکست خورد. پس از این شکست ها بود که به مشورت فضل بن سهل، مأمون در سال ۱۹۶ اعلان خلافت کرد. به تدریج طاهر بر بخش هایی از عراق از جمله واسط و مدائن تسلط یافت. محاصره بغداد در سال ۱۹۷ آغاز شد و طاهر در سال بعد توانست بغداد را به تصرف خود درآورده و امین را به قتل برساند. مأمون از سال ۱۹۸ خلیفه رسمی شد و مدت بیست سال خلافت کرد.
یکی از مهمترین آثار این تحول، افزایش نقش خراسان در تحولات جهان اسلام بود. زمانی که مأمون به شام رفت، فردی از شامیان مکرر نزد وی آمده می گفت: همان طور که به عجم خراسان نظر داری به عرب شام هم نظری بیفکن! روی کار آمدن مأمون، موجب گردید سلسله طاهریان به عنوان نخستین سلسله نیمه مستقل کارش را در خراسان آغاز کند و این از نتایج این تحول به حساب می آید.
در این زمان تأکید بر نژاد ایرانی در برابر عرب چندان مفهومی ندارد. مهم آن بود که جمعیت ساکن در خراسان که ترکیبی از عرب و عجم بود، به نوعی احساس جدایی از بغداد را داشت. درست همان طور که زبان پهلوی به مرور به فارسی دری، تبدیل شد و ترکیبی از فارسی و عربی به وجود آمد، نژادی ترکیبی از اعراب ساکن در خراسان و ایرانیان کهن پدید آمد که احساس استقلال داشته و به تدریج ایرانی نامیده شد.
نخستین اقدام مأمون پس از رسیدن به خلافت، دعوت از امام رضا علیه السلام است. در این جا مناسب است درباره شخصیت آن حضرت و برخورد مأمون با وی سخن گفته، سپس تحولات دوره مأمون را پی گیریم.
امام رضا علیه السلام
امام علی بن موسی الرضا علیه السلام در ذی القعده سال ۱۴۸ در مدینه به دنیا آمد و روز پایانی ماه صفر سال ۲۰۳ هجری در سناباد طوس که بعدها نامش مشهد علی بن موسی الرضا و به اختصار مشهد شهرت یافت، به شهادت رسید. آن حضرت تا سال ۲۰۱ هجرت در مدینه زندگی می کرد. پس از آن به درخواست مأمون در رمضان آن سال به مرو آمد و سالهای آخر عمر خویش را در خراسان گذراند.
حرم امام رضا علیه السلام در مشهد
با شهادت امام کاظم علیه السلام رهبری جامعه شیعه بر عهده امام رضا علیه السلام قرار گرفت. در این زمان، مشکل اساسی شیعیان، بحث رهبری و مسأله مهدویت بود. طی سال ها، امامان بشارت به ظهور مهدی اهل بیت را داده بودند. پس از شهادت امام کاظم علیه السلام برخی از شیعیان به مهدویت امام کاظم علیه السلام گرویدند و اعلام کردند که آن حضرت نمرده و هنوز امام آنهاست.
دست کم یکی از دلایل این اقدام از سوی برخی از شیعیان بنام، آن بود که برای حفظ اموالی که در اختیارشان بود، چنین باوری را مطرح کردند. به این طایفه، واقفه یعنی کسانی که بر امامت ایشان توقف کردند می گویند. این مشکل برای سالها میان شیعیان وجود داشت، اما به تدریج اکثریت قریب به اتفاق شیعه به امامت امامان بعدی گرویدند.
این زمان که اواخر قرن دوم هجری بود که فرهنگ و معارف شیعی به صورت روشنی تبیین شده بود. از این رو، انحرافات جزیی، تأثیری در اصل تشیع نداشت. از زمان امام باقر علیه السلام به بعد و نیز توسط امام صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام شمار فراوانی از شیعیان چنان پرورش یافتند که هر کدام اسطوانه ای در فقه و کلام شیعی به حساب می آمدند.
زندگی امام رضا علیه السلام دو بخش است: نخست رهبری شیعیان در بعد فکری و سیاسی، دوم درگیرشدن آن حضرت در ماجرای ولایت عهدی. ابتدا نگاهی به مسأله ولایت عهدی خواهیم داشت.
زمانی که هارون مرد، قرار بود ابتدا امین و سپس مأمون به خلافت برسد. در آن زمان مأمون در خراسان بود. به تدریج میان دو برادر اختلاف افتاد و در نهایت، در جنگی که درگرفت در سال ۱۹۳ امین کشته شد. مأمون که متکی به عرب ها و ایرانیان مقیم ایران بود، مرکز حکومت را در مرو قرار داد. درست در همین سالها شورش هایی از سوی علویان به وقوع پیوست. پس از گذشت چند سال، مأمون در اندیشه استفاده از امام رضا علیه السلام برآمد.
به همین دلیل یکی از فرماندهان خود را به مدینه فرستاد تا آن حضرت را به مرو بیاورد. آن شخص به مدینه آمد و از آن حضرت خواست تا همراه وی به مرو برود. امام نپذیرفت. ولی اندک اندک روشن شد که وی مجبور است تا به مرو برود. آن حضرت بدون آن که خانواده خویش را همراه بردارد، عازم ایران شد. از مدینه به بصره پس از آن به اهواز، ارجان بهبهان فعلی شیراز، ابرقوه، فراشاه، یزد، خوانق رباط پشت بادام، قدمگاه، نیشابور، طوس، سرخس عبور کرده و به مرو که مرکز خلافت بود، رسید. امروزه در بسیاری از این شهرها، آثاری وجود دارد که شیعیان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام آنها را به یادگار از محل اقامت موقت امام در شهر خود، ساخته اند. در روستاهایی مانند فراشاه و خرانق، کتیبه هایی از قرن ششم هجری در این باره بر جای مانده است.
مأمون در آغاز از وی خواست تا منصب خلافت را بپذیرد! امام رضا علیه السلام که هدف اصلی مأمون را از این اقدام می دانست، تسلیم خواست وی نگردید. مأمون گفت که دست کم باید مقام ولایت عهدی را بپذیرد. زمانی که خواهش مأمون به اجبار تبدیل شد، امام آن را پذیرفت. هدف اصلی مأمون از این اقدام چه بود؟ مأمون چندین هدف از این اقدام داشت که خود به برخی از نزدیکانش، دلایل آن را چنین برشمرد:
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 