پاورپوینت کامل کمیل بن زیاد ۶۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل کمیل بن زیاد ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کمیل بن زیاد ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل کمیل بن زیاد ۶۵ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ ولادت و نسب
۲ اسلام آوردن کمیل
۳ کمیل صحابی یا تابعی؟
۴ کمیل در دوران امیرمؤمنان علیه السلام
۵ کمیل در زمان امام حسن و امام حسین علیهما السلام
۶ کمیل بن زیاد در نگاه دیگران
۷ دعای کمیل
۸ کمیل و روایت حدیث
۹ شهادت
۱۰ پانویس
۱۱ منابع
۱۲ آرشیو عکس و تصویر
ولادت و نسب
کمیل پسر زیاد بن نهیک بن هیثم بن سعد بن مالک بن حارث بن صهبان بن سعد بن مالک بن نخع از قبیله مذحج (یکی از قبایل یمن) میباشد.[۱]
از زمان دقیق تولد کمیل، اطلاعی در دست نیست؛ ولی با توجه به این که وی در سال ۸۳ هجری (زمان شهادت) ۹۰ سال از عمرش میگذشته، میتوان تولد او را ۷ سال قبل از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله؛ یعنی سال پنجم بعثت دانست. کمیل فرد با نفوذی در بین قومش و از عباد کوفه بود.[۲]
اسلام آوردن کمیل
کمیل، دوران نوجوانی عمر خویش را سپری می کرد که حضرت علی علیه السلام از طرف پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در سال هشتم هجری مامور شد که برای تبلیغ احکام و معارف الهی به سرزمین یمن برود؛ در همین سفر بود که کمیل به اسلام گروید و از همان زمان شیفته امام علی علیه السلام شد.[۳]
کمیل صحابی یا تابعی؟
بیشتر رجال شناسان، کمیل را «تابعی»[۴] معرفی نموده و صحابهنگاران رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نیز نامی از وی به میان نیاوردهاند؛ ولی از آن جا که او بخشی از دوران جوانی خود را در حیات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گذرانده، صحابی بودن وی با گمان قوی همراه است؛ چرا که طبق آنچه برآورد نمودیم، در زمان رحلت آن حضرت، کمیل ۱۸ سال داشته است.
از این رو، ابن حجر عسقلانی (۷۷۳-۸۵۲ ق) میگوید: له ادراک، قد ادرک من الحیاه النبویه ثمانی عشره سنه[۵]؛ کمیل ۱۸ سال از عمر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را درک نموده است.
تحقیق و جمع بین سخنان مختلف، آن است که چنانچه «صحابی» را کسی بدانیم که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را درک کرده یا دیده باشد، در حالی که مسلمان بوده، کمیل جزء اصحاب آن حضرت بشمار میرود؛ ولی اگر «صحابی» را کسی بدانیم که از ایشان بدون واسطه روایت هم نقل کرده باشد، او را نمیتوان جزء اصحاب محسوب نمود؛ چرا که کمیل روایتی را از حضرتش بدون واسطه نقل نکرده است. و اما معصومان دیگری که کمیل در خدمت آنان بوده، عبارتند از: امام علی، امام حسن، امام حسین و امام سجاد علیهم السلام؛ بلکه به گواهی دانشمندان رجال، او از خواص آن بزرگواران محسوب میشود.
کمیل در دوران امیرمؤمنان علیه السلام
کمیل از کسانی است که در زمان امام علی علیه السلام از مدافعان سرسخت آن حضرت بود. امام علی علیه السلام در خطبه ۱۱۸ نهج البلاغه به نام برخی از یاران مورد اعتماد خود، اشاره مینماید[۶] و کمیل را میتوان یکی از مصادیق این سخن یافت. چه اینکه روزی آن حضرت به کاتب خود، عبدالله بن ابی رافع فرمان داد تا ده نفر از معتمدان ایشان را حاضر نماید. عبدالله عرض کرد: ای امیرمؤمنان! آنان را مشخص فرمایید. حضرتش ده نفر، از جمله کمیل را نام برد.[۷] این حدیث، بیانگر جایگاه ویژه کمیل نزد امام علی علیه السلام است.
برخی روایات که کمیل از امام علی علیه السلام نقل نموده است به خوبی نشان از جایگاه رفیع معنوی او و قرب او به آن حضرت دارد. به عنوان نمونه او خود نقل میکند: با علی علیه السلام در مسجد کوفه بودم. نماز عشاء را به جای میآوردیم که حضرت دست مرا گرفت و از مسجد خارج شدیم. او راه را در پیش گرفت تا این که به بیرون شهر رسیدیم. در این مدت، حضرتش هیچ سخنی با من نگفت. چون به بیابان رسیدیم، حضرت نفسی تازه کرد و فرمود: ای کمیل! این قلبها ظروفی هستند و بهترینشان با ظرفیتترین آنهاست. آن چه را میگویم به خاطر بسپار! مردم بر سه قسمند: عالِمٌ رَبَّانی وَ مُتَعَلِّمٌ عَلی سَبیلِ نَجاهٍ وَ هَمَجٌ رَعاعٌ…؛ دانشمندانِ هدایت یافته از جانب خداوند، فراگیرندگان دانش که راه نجات را در پیش گرفتهاند و افراد نادانی که به هر سو متمایل و هر بانگی را پیروی مینمایند. آنها، هم جهت بادند و هرگز به فروغ علم، نورانی نگشته و به ملجأ مورد اعتمادی نیز پناه نبردهاند. یا کمیل! العلمُ خیرٌ مِنَ المال…؛ ای کمیل! علم از مال بهتر است؛ چرا که دانش، تو را حفظ میکند؛ اما تو نگهبان ثروت هستی. مال با پرداخت، کاسته میگردد؛ ولی علم با انفاق، افزون می شود…
آن گاه اشاره به سینه مبارک خود کرد و فرمود: هاهْ، هاه اِنَّ ههُنا لَعِلْماً جَمّاً…؛ آه! آه! در این جا علوم فراوانی است؛ ولی حاملی برای آن ها نمییابم، بلکه آنچه هست (یکی از سه گروهاند:) تیزهوشانی که دین را وسیله کسب دنیا قرار داده و بر بندگان خدا فخر میفروشند. متدینانی نادان که با اولین شبهه بر آنها شک عارض میگردد و یا شهوتپرستان و مالاندوزانی که کاری به دین نداشته و به چهارپایان شبیهترند و این چنین است که علم با مرگ حاملانش میمیرد…[۸]
در حدیث دیگری موسوم به حدیث حقیقت، کمیل خود از امام سوال می کند که آیا من صاحب سر تو نیستم و امام جوابی می دهد که هم تایید می کند او صاحب سر امیر المومنین علیه السلام است و هم مقام رفیع و ژرفای وجود آن حضرت را به کمیل گوشزد می کند: قالَ بلی و لکِنَّ یَتَرَشَّحَ علیکَ ما یَطفَحُ منّی؛ گفت بله صاحب سر من هستی لیکن می ریزد بر تو آنچه از دیگ سینه من بجوش آید.[۹]
مخالفت و اعتراضهای کمیل به عثمان:
در کتب مشهور تاریخی از حالات کمیل در زمان خلافت ابوبکر (۱۱-۱۳ هجری) و عمر (۱۳-۲۳ هجری) که او در سنین جوانی بوده، گزارشی نقل نشده است، ولی در زمان خلافت عثمان (۲۴-۳۵) حضور پررنگ کمیل به خوبی مشاهده می شود که نقش آفرینی او عمدتاً به صورت اعتراض و مخالفت با شیوه حکومتی عثمان و تحمل آزار و اذیت های عثمان بود. نمونه بارز این اعتراض، قیام بر ضد سعید بن عاص، والی کوفه، بود که باعث دستگیری آنان شد و داروغه و پلیس شهر، آنان را به بهانه زیاده خواهی به شدت مورد ضرت و شتم قرار داد و سخت مورد غضب سعید بن عاص و عثمان قرار گرفتند. در پی آن عثمان با اطلاع از موضوع دستور داد که کمیل و بعضی از دوستانش مانند مالک اشتر و صعصعه بن صوحان را از کوفه به شام تبعید و از خانواده و دوستانشان جدا کنند.[۱۰] اما آنان در شام نیز به مبارزات سیاسی خود بر ضد حکومت عثمان و معاویه – که والی عثمان در شام – بود، ادامه دادند. آنان مخالفت ها و اعتراضات خود را با شیوه های مختلف ابراز می داشتند؛ به طوری که معاویه در نامه ای به عثمان، از کنترل آنها اظهار عجز کرد. اینجا بود که آنها به دستور عثمان دوباره از شام به کوفه نزد سعید بن عاص برگشتند.
آنان در کوفه بیش از پیش به انتقاد خود ادامه دادند. با شکایت سعید بن عاص به عثمان، او دستور داد که آنان را نزد عبد الرحمن بن خالد بن ولید به حمص بفرستد. بدین ترتیب کمیل، مالک، صعصعه، جندب و …، به جرم دفاع از حضرت علی علیه السلام و مبارزه با ظلم به حمص تبعید شدند. عبد الرحمن بن خالد به شدت ایشان را مورد آزار و اذیت و بی احترامی قرار می داد و حتی هرگاه سوار اسب می شد، ایشان را با پای پیاده به دنبال خود در شهر می گرداند و با آنان بد رفتاری می کرد. بعد از مدتی عبد الرحمن بن خالد به عثمان نامه ای نوشت و تقاضای عفو ایشان را کرد و آنان را به کوفه برگرداند که عثمان هم پیشنهاد او را پذیرفت.
در اواخر حکومت عثمان کمیل بن زیاد به همراه مالک اشتر و چند تن از اصحاب دیگر از کوفه پیش عثمان آمدند و از او خواستند سعید بن عاص را از کوفه عزل کند. سعید هم از کوفه حرکت کرد و همان هنگام که آنان پیش عثمان بودند، او هم رسید و عثمان از عزل او خوددارى کرد و به او دستور داد به کار خویش بازگردد.[۱۱] این اقدام موجب شد که در بازگشت این جمع به کوفه مالک اشتر برای مردم خطبه بخواند و قیام مسلحانه انجام داده با تهدید سعید بن عاص به قتل مانع بازگشت او گردد و ابوموسی اشعری را به جای او بگمارد.[۱۲]
مطابق با گفته بلاذری در کتاب انساب الاشراف کمیل از اولین کسانی است که برای خلع عثمان دعا کرد و با علی(ع) بیعت کرد.[۱۳]
کمیل و عمرو بن زراره فرزند قیس نخعی مردم را دور خود جمع کرده و در جمع آنها به سخنرانی پرداخته و گفتند: «ای مردم، عثمان در حالی که حق و باطل را به خوبی از هم تشخیص می دهد، عمداً آن را پشت سر انداخته و نادیده گرفته است. اشخاص پست و ناشایست را بر جان و مال پاکان و صلحای شما مسلّط کرده و به آنها قدرت و حکومت داده است… .»[۱۴]
حضور کمیل در جنگهای امام علی علیه السلام:
کمیل در جنگ صفین حضور داشت[۱۵] و هم چنین در جنگ دیرالجماجم که بین ابن اشعث و حجاج واقع شد در لشکر ابن اشعث حضور داشت. حجاج سپاه خود را به مقابله کمیل بن زیاد فرستاد. وی مردی بود که در نبرد معتبر و دلیر و در نزد افراد مورد اطمینان و معتمد بود. دسته سواره نظام وی دسته سوار قاریان نام داشت که از حمله حریفان از جا نمیرفتند و زمانی که حمله میکردند با تمام توان خود میجنگیدند و به این ترتیب مشهور بودند.[۱۶]
کمیل در جنگ نهروان نیز حضور داشت، اما در نبرد جمل (سال ۳۶)، ابن اثیر (۶۳۰-۵۵۵ ق) میگوید: به علی علیه السلام گزارش داده شد که عایشه و طلحه و زبیر همدست شده، آهنگ خروج بر علیه حکومت وی را دارند. آن حضرت، مردم مدینه را در جریان قرار داده، از ایشان برای مقابله با دشمن دعوت به عمل آورد؛ ولی آنان سستی به خرج دادند. آن گاه علی علیه السلام کمیل نخعی را نزد عبدالله بن عُمر فرستاد و از او درخواست یاری نمود، که او نیز همکاری خود را مشروط به همراهی مردم مدینه نمود.[۱۷]
فرمانداری امام علی علیه السلام:
در سال ۳۹هـ . ق. کمیل بن زیاد از طرف امیرالمؤمین(علیه السلام) به فرمانداری شهر هیت منصوب شد. پس از مدتی خبر به وی رسید که ی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 