پاورپوینت کامل قصه اصحاب مَدین ۹۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قصه اصحاب مَدین ۹۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قصه اصحاب مَدین ۹۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل قصه اصحاب مَدین ۹۵ اسلاید در PowerPoint :


کافران قوم حضرت شعیب علیه‌السلام که در پى تکذیب وى با عذاب فراگیر نابود شدند.

مشهور فرهنگ نویسان،[۱] جغرافیدانان[۲] و مفسران[۳]، مَدْین را نام شهرى مى‌دانند که حضرت شعیب علیه‌السلام به سوى مردم آن برانگیخته شد. ظاهر کاربرد قرآنى آن، به ویژه ترکیب «اصحاب مدین» (سوره توبه/۹،۷۰؛ سوره حج/۲۲، ۴۴) و «اهل‌ مدین» (سوره طه/۲۰، ۴۰؛ سوره قصص/۲۸، ۴۵) نیز این دیدگاه را تأیید مى‌کند.

در مقابل برخى آن را افزون بر شهر، نام قبیله وى نیز دانسته‌اند.[۴] عربى یا دخیل بودن واژه مدین مورد اختلاف است؛ در کنار انگاره‌اى که با زاید خواندن «یاء» آن را واژه‌اى عربى و برگرفته از «مَدَنَ بالمکان» (‌=‌در جاى معینى ساکن شد) مى‌داند،[۵] اغلب پژوهشگران آن را از واژگان دخیل در قرآن،[۶] برگرفته از زبان سریانى و منابع مسیحى و گاه همان «مِدْیان» یاد شده در عهد عتیق دانسته‌اند.[۷]

گروهى از مورخان[۸] و مفسران[۹] مسلمان به پیروى از ابن ‌اسحاق آن را منسوب به مَدْین فرزند ابراهیم خلیل و ساکنان آن را از نوادگان و نسل وى و گروهى نیز آنان را از نسل حضرت اسماعیل علیه‌السلام مى‌دانند.[۱۰]

تأثیرپذیرى مورخان مسلمان به ویژه ابن ‌اسحاق از منابع سریانى و یونانى در گزارش‌هاى مربوط به پیش از اسلام از یک سو[۱۱] و گزارش‌هاى عهد عتیق درباره مِدْیان و اشتراک آن با مواردى از روایت‌هاى قرآن در ارتباط با مَدْین از سوى دیگر،[۱۲] مى‌تواند مؤید دخیل بودن واژه یاد شده و انتساب احتمالى آن به مدین‌ بن ‌ابراهیم علیه‌السلام ‌باشد.

در عهد عتیق، مِدْیان نام یکى از فرزندان حضرت ابراهیم خلیل علیه‌السلام از همسرى به نام قِطُوْراه[۱۳] و نیز اسم سرزمینى که نوادگان و نسل وى (مِدْیانیان) در آن ساکن شدند، آمده است چنان که در دوره‌هاى گوناگون تاریخى از سکونت نوادگان حضرت اسماعیل علیه‌السلام (اسماعیلیان) و حضرت موسى علیه‌السلام در آنجا و ازدواج وى با دختر کاهن مِدْیان به نام رِعُوْئیل و از نسل ابراهیم و قِطُوْراه، درگیری‌هاى مدیانیان با بنى‌اسرائیل و غلبه یوشع بر آنان، سخن گفته شده است.[۱۴]

نام کنونى مدین را معان و موقعیت جغرافیایى آن را میان مدینه و شام، مقابل سرزمین تبوک در ساحل دریاى سرخ (قُلْزُم) گفته‌اند. برخى امتداد آن را از شرق خلیج عقبه تا جنوب شرقى سینا دانسته‌اند.[۱۵] بر اساس گفته طبرى، مدین در جنوب سوریه قرار دارد.[۱۶]

واژه مَدْین ۱۰ بار در قرآن آمده است؛ اما هیچیک از آیات به امورى چون چگونگى پیدایش، موقعیت تاریخى و جغرافیایى و نیز تاریخ و هویت قومى و نژادى ساکنان آن در دوره‌هاى مختلف تاریخى نپرداخته است. گزارش قرآن درباره شهر یاد شده و مردم آن که گاه در نگاهى سطحى تکرار به نظر مى‌رسد، کاملا گزینشى، فراقومى، غیرتاریخى و بر اساس سبک خاصِ خود قرآن در امتداد اهداف توحیدى است؛ در سه مورد به عنوان شهرى که حضرت شعیب علیه‌السلام به سوى مردم آن مبعوث گردید یاد شده است:

«وَإِلَى مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا» در این سه مورد و آیات پس از آن (سوره اعراف/۷، ۸۵‌ـ‌۹۳؛ سوره هود/۱۱، ۸۴‌ـ‌۹۵؛ سوره عنکبوت/۲۹، ۳۶‌ـ‌۳۷) اصل داستان اصحاب مدین و شعیب به ‌طور مبسوط، روایت و باورها و ارزش‌هاى انحرافى آنان، محورها و شیوه‌هاى تبلیغى شعیب علیه‌السلام، چگونگى برخورد مردم با وى و فرجام هر یک از دو گروه مؤمن و کافر گزارش شده و هدف عمده در این موارد، انذار کافران، تبشیر، تذکار و تعلیم مؤمنان است.[۱۷]

در سوره توبه و سوره حج نیز با ترکیب «اصحاب مدین» از کافران آن شهر و نابودى آنان با عذاب الهى در پى تکذیب حضرت شعیب علیه‌السلام یاد شده است. البته هدف از یاد کردن آنان در هر یک از دو آیه، متفاوت از دیگرى است؛ در سوره توبه با هدف انذار و بازدارندگى منافقان از مخالفت و آزار و اذیت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، یاد شده‌اند؛ قومى که به رغم برترى آن‌ها نسبت به منافقان در ثروت و قدرت به سبب تکذیب پیامبر خویش نابود شدند. (نک: سوره توبه/ ۹،۴۲‌ـ‌۷۰)

اما در سوره حج، هدف، دلدارى دادن به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است و این که نه ‌تنها مشرکان قریش بلکه بسیارى از اقوام پیشین از جمله اصحاب مدین نیز به تکذیب پیامبر خویش پرداختند: «وَإِن یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَثَمُودُ × وَقَوْمُ إِبْرَاهِیمَ وَقَوْمُ لُوطٍ × وَأَصْحَابُ مَدْیَنَ وَکُذِّبَ مُوسَى…».(سوره حج/۲۲، ۴۲‌ـ‌۴۴)

در آیه ۹۵ سوره هود/۱۱ و در پى گزارش از تکذیب حضرت شعیب علیه‌السلام و عذاب کافران، مدین و کافران آن مورد نفرین قرار ‌گرفته‌اند: « أَلاَ بُعْدًا لِّمَدْیَنَ کَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ». در این آیه که پس از گزارش انحرافات مردم مدین، دعوت شعیب علیه‌السلام و بدفرجامى آنان در پى‌تکذیب آن حضرت آمده است. (سوره هود/۱۱، ۸۷‌ـ‌۹۴) خداوند نه در مقام گزارش بلکه بر آن است که نگاه خود را درباره اصحاب مدین ابراز کند زیرا لعن و نفرین بر آنان نشان منفور و مبغوض بود نشان نزد خداوند است.

حرکت موسى علیه‌السلام به سوى مدین هنگام فرار از مصر، رسیدن وى بر سر چاه آن و دیدن چوپان‌ها و دختران ‌شعیب علیه‌السلام در سوره قصص/۲۸، ۲۲‌ـ‌۲۳ بازگو شده است. در این آیات نگاه مستقلى به مدین نشده بلکه در گزارش بخشى از حوادث زندگى حضرت موسى علیه‌السلام پیش از بعثت، یادى از آن به میان آمده است؛ شهرى که دست تقدیر الهى موسى علیه‌السلام را به سوى آن رهنمون شد تا به سبب شرایط متفاوت آن با مصر در آنجا مأوا گزیند و براى رسالتى که در پیش رو داشت آماده گردد: «فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ × وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْیَنَ قَالَ عَسَى رَبِّی أَن یَهْدِیَنِی سَوَاء السَّبِیلِ × وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّهً مِّنَ النَّاسِ یَسْقُونَ…».(سوره قصص/۲۸، ۲۱‌ـ‌۲۳)، افزون بر این در دو مورد دیگر عنوان اهل مدین آمده است. (سوره طه/۲۰،۴۰؛ سوره قصص/۲۸،۴۵)

در آیه نخست سکونت چندین ساله حضرت موسى علیه‌السلام در میان مردم مدین از نعمت‌ها و امدادهاى الهى شمرده شده که پیش از بعثت و براى نجات وى از اندوه و خطر کشته شدن، شامل حال وى گردید: «وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّیْنَاکَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاکَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِینَ فِی أَهْلِ مَدْیَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ یَا مُوسَى» (سوره طه/۲۰، ۴۰) در این آیه هدف یادآورى امدادهاى گذشته الهى است تا به موسى که پس از بعثت و مأموریت براى فراخوان فرعون به توحید، دچار هراس و دلنگرانى شده بود، (نک: سوره طه/۲۰، ۲۴‌ـ‌۴۰، ۴۳‌ـ‌۴۶) قوت قلب و آرامش بخشد.

در آیه دوم آگاهى پیامبر از اخبار اقوام و انبیاى پیشین، رحمت خدا خوانده شده که براى انذار قوم در اختیار وى قرار داده شده است وگرنه پیامبر صلی الله علیه و آله در میان آنان از جمله اهل مدین نبود تا از وضع آن‌ها آگاه گردد: «وَمَا کُنتَ ثَاوِیًا فِی أَهْلِ مَدْیَنَ تَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا وَلَکِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ × وَمَا کُنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ… وَلَکِن رَّحْمَهً مِّن رَّبِّکَ لِتُنذِرَ قَوْمًا…». (سوره قصص/۲۸، ۴۵‌ـ‌۴۶)

پیشینه تاریخى مدین

ظاهراً قرآن درباره مدین و ساکنان آن در دوره‌هاى تاریخى دیگر، گزارشى نداده است. افزون بر پاره‌اى گزارش‌هاى تاریخى،[۱۸] تفسیرى[۱۹] و نیز برخى احادیث اسلامى،[۲۰] بعضى آیات نشان مى‌دهد که قوم حضرت شعیب علیه‌السلام در دوره تاریخى پس از قوم لوط (سوره هود/۱۱،۸۹) و معاصر حضرت موسى علیه‌السلام و بنى‌اسرائیل، پیش از ترک مصر مى‌زیسته‌اند. (نک: سوره قصص/۲۸، ۲۱‌ـ‌۲۳)

از گزارش‌هاى مربوط به کم‌فروشى و بکارگیرى پیمانه و ترازو (سوره اعراف/۷،۸۵؛ سوره هود/۱۱،۸۵)، سیراب کردن گوسفندان (سوره قصص/۲۸، ۲۳‌ـ‌۲۴) و قرارداد کارى حضرت موسى و حضرت شعیب علیهماالسلام (سوره قصص /۲۸، ۲۷‌ـ‌۲۸) که بنابر ظاهر برخى آیات (سوره طه/۲۰، ۱۸) و نیز گزارش عهد عتیق[۲۱] براى چوپانى گوسفندان شعیب علیه‌السلام بوده است. برمى‌آید که قوم شعیب علیه‌السلام مردمى تجارت پیشه، کشاورز و دامدار بوده‌اند؛ همچنین مى‌توان نتیجه گرفت که آنان داراى منطقه‌اى حاصلخیز، سرسبز و پرآب و علف و برخوردار از فرآورده‌هاى فراوان کشاورزى و نیز تجارت پررونقى بوده‌اند، چنان که برخى آیات از قدرت، ثروت و جمعیت فراوان آنان حکایت مى‌کند. (سوره توبه/۹، ۶۹؛ قس: توبه/۹،۷۰؛ سوره هود/۱۱،۸۴) از ظاهر این آیات و مجموع گزارش‌هاى عهد عتیق و[۲۲] برخى منابع تاریخى[۲۳] برمى‌آید که قوم مدین یکى از قبایل بزرگ عرب در شام با پیشینه دیرین تاریخى بوده است.[۲۴]

زیستن این قوم در دوره تاریخى پس از حضرت ابراهیم علیه‌السلام و پیش از بعثت حضرت موسى علیه‌السلام نشان مى‌دهد که مردمان مدین در آغاز بر آیین ابراهیم علیه‌السلام بوده و در گذر ایام به کفر و شرک گراییده‌اند. آیه «وَلاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا» (سوره اعراف/۷، ۸۵)، مى‌تواند مؤیدى بر این ادعا باشد بنابراین، مى‌توان گفت: شعیب علیه‌السلام که شریعت مستقلى نداشته، قوم خود را به آیین ابراهیم علیه‌السلام مى‌خوانده است.

تاریخ مدین و ساکنان آن را در دوران حیات شعیب علیه‌السلام مى‌توان به دو دوره تقسیم کرد:

دوره پیش از عذاب که مردم پس از دعوت شعیب علیه‌السلام به دو گروه اقلیت مؤمنان و اکثریت کافران تقسیم شدند. (سوره اعراف/۷، ۸۷‌ـ‌۸۸؛ سوره هود/۱۱،۹۱) از این که قرآن در این دوره از مخالفان شعیب علیه‌السلام با عنوان ملأ مستکبر (سوره اعراف/۷،۸۸) یاد کرده است، مى‌توان به وجود طبقه اشراف و ثروتمند و در نتیجه وجود فاصله طبقاتى در مدینِ آن زمان پى برد. از کافرانى که در این دوره زمانى با عذاب ‌الهى نابود شدند، با «اصحاب مدین» یاد مى‌شود. (سوره توبه/۹، ۷۰؛ سوره حج/۲۲، ۴۴)
دوره پس از عذاب و نابودى کافران که همراه با شرایط اجتماعى ـ سیاسى و دینى مساعدى بوده است. از ساکنان مدین در این برهه با عنوان «اهل مدین» یاد شده و ظاهر آیات نشان مى‌دهد که پناه بردن موسى علیه‌السلام به مدین و سکونت چندین ‌ساله وى در آنجا به هنگام پیرى و از کارافتادگى شعیب علیه‌السلام در همین دوره بوده است. (سوره طه/۲۰،۴۰؛ سوره قصص/۲۸، ۲۷‌ـ‌۲۷)

برخلاف دوره نخست که شعیب علیه‌السلام و پیروانش با انواع فشارهاى اجتماعى رو‌برو بوده (سوره اعراف/۷،۸۶) و به اخراج از خانه و کاشانه خویش تهدید مى‌شده‌اند (سوره اعراف/۷،۸۸)، در این دوره آن حضرت با برخوردارى از جایگاه اجتماعى مطلوب، ضمن پناه ‌دادن به موسى علیه‌السلام وى را اجیر مى‌کند. شاید بتوان از مفاد قرار داد کارى شعیب علیه‌السلام با موسى علیه‌السلام بدست آورد که در آن زمان مردان جوان، متناسب با شرایط اجتماعى روز براى مدت معینى شبیه آنچه امروزه به نام شیربها مرسوم است، براى پدر همسر خویش کار مى‌کرده‌اند. (سوره قصص/۲۸،‌ ۲۵‌ـ۲۸)

برخى مفسران با استناد به آیه ۲۷ سوره قصص/۲۸ بر این باورند که فریضه حج نیز در میان آنان رایج و به نوعى سالشمار آن‌ها هم بوده است.[۲۵] در این که «اصحاب ایکه» و «اهل مدین» در قرآن دو‌نام براى یک قوم است یا آن که دو قوم بودند که حضرت شعیب علیه‌السلام پیامبر هر دو بوده، میان مفسران اختلاف است. (‌=> ‌اصحاب‌ایکه)

انحرافات اهل مدین

مردم مدین هم در حوزه باورها و عقاید و هم در ارتباط با ارزش‌هاى عبادى و اجتماعى دچار انحراف بوده‌اند. فراخوان آنان از سوى شعیب علیه‌السلام به پرستش اللّه و نفى خدایان دیگر حکایت از شرک و بت‌پرستى آنان دارد: «اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَـهٍ غَیْرُهُ» (سوره اعراف/۷، ۸۵؛ سوره هود/۱۱، ۸۴، ۹۲؛ سوره عنکبوت/۲۹، ۳۶) ظاهر برخى آیات نشان مى‌دهد که شرک و بت پرستى، پیشینه نسبتاً دیرینه‌اى در میان آنان داشته و به یکى از مؤلفه‌هاى اصلى فرهنگ آن‌ها تبدیل شده بوده است: «قَالُواْ یَا شُعَیْبُ أَصَلاَتُکَ تَأْمُرُکَ أَن نَّتْرُکَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا». (سوره هود/۱۱، ۸۷)

بر اساس پاره‌اى گزارش‌ها، آنان درختى را پرستش مى‌کرده‌اند؛[۲۶] همچنین از ظاهر آیات برمى‌آید که آنان اعتقاد به معاد نیز نداشته‌اند:[۲۷] «فَقَالَ یَا قَوْمِ… وَارْجُوا الْیَوْمَ الْآخِرَ» (سوره عنکبوت/۲۹، ۳۶) قرآن از ناهنجاری‌هاى اجتماعى، به ویژه در حوزه روابط اقتصادى، کم‌فروشى و فسادانگیزى آنان گزارش کرده است.

«فَأَوْفُواْ الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءهُمْ وَلاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ». (سوره اعراف/۷، ۸۵ و نیز سوره هود/۱۱، ۸۴‌ـ‌۸۵) گزارش از کم‌فروشى و فسادانگیزى قوم شعیب به صورتى برجسته، نشان از شیوع گسترده آن در میان آنان دارد.[۲۸]

مفسران در بیان ارتباط یا تفاوت دو جمله «فَأَوْفُواْ الْکَیْلَ…» و «وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ…» با یکدیگر، جمله دومى را تأکید یا تفسیر جمله نخست دانسته‌اند؛ همچنین گفته‌اند: جمله دوم از آن حکایت دارد که قوم حضرت شعیب علیه‌السلام افزون بر اجناس مکیل و موزون که اغلب، فرآورده‌هاى کشاورزى است در داد و ستد سایر کالاها و به ‌گونه‌هاى دیگر نیز کم‌فروشى ‌مى‌کرده‌اند.[۲۹]

این که تعبیر افساد در زمین، کدام یک از ناهنجاری‌هاى اجتماعى شایع در میان مردم مدین را گزارش مى‌کند نیز مورد اختلاف است؛ گروهى ـ ‌هر چند با اختلاف بر سر مصادیق‌ ـ معناى آن را مطلق و شامل همه گناهان، اعم از آنچه مربوط به حوزه ارتباط با خدا و جامعه است و در نتیجه مراد از آن را مواردى چون کفر، شرک، کم‌فروشى[۳۰]، ستمگرى، تعدى و حرام کردن حلال الهى دانسته‌اند.[۳۱]

دیدگاه دوم با استناد به ذکر افساد در زمین در مقابل آیاتى که قبل و بعد از آن آمده است (سوره اعراف/۷، ۸۵‌ـ‌۸۶) معناى آن را اخص و مراد از آن را مفاسد و ناهنجاری‌هایى چون راهزنى، غارت اموال، هتک حرمت زنان و کشتن انسان‌ها مى‌داند که امنیت اجتماعى را در حوزه‌هاى گوناگون مالى، جانى و حیثیتى به خطر مى‌اندازد.[۳۲]

البته صاحب این دیدگاه در تفسیر آیات مشابه احتمال مى‌دهد که «وَلاَ تَعْثَوْاْ فِی الأَرْضِ مُفْسِدِینَ» (س

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.