پاورپوینت کامل صادق احسانبخش ۸۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل صادق احسانبخش ۸۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل صادق احسانبخش ۸۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل صادق احسانبخش ۸۵ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ تولد و دوران کودکی
۲ تحصیل علوم اسلامی
۳ خاطره ای از آیت الله بهجت
۴ ورود به حوزه قم
۵ علوم دانشگاهی
۶ چند خاطره
۷ هجرت به رشت
۸ طرح هجرت
۹ مدارس دین و دانش
۱۰ مبارزات سیاسی
۱۱ حضور در تحصن
۱۲ مسئولیت ها و فعالیت ها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
۱۳ جریان ترور
۱۴ فعالیت های علمی و فرهنگی
۱۵ حضور در دفاع مقدس
۱۶ آخرین آرزو
۱۷ خاطره تبلیغی
۱۸ رحلت
۱۹ متن پیام مقام معظم رهبری
۲۰ پانویس
۲۱ منابع
تولد و دوران کودکی
حضرت آیت الله احسان بخش در دهستان «لیفشاگرد» از توابع «تولمات»، در ۱۷ کیلومتری غرب شهرستان رشت در میان خانواده ای متدین و کشاورز دیده به جهان گشود.
پدرش مردی متدین، شب زنده دار و علاقه مند به روحانیت بود که در امر کشاورزی و دامداری، پرورش کرم ابریشم و تا حدودی سماکی فعالیت می کرد. آیت الله احسان بخش درباره اوصاف پدر بزرگوارش چنین می نویسد: «یکی از کسانی که در شکل گیری و رشد شخصیت علمی و اخلاقی من نقش مؤثر داشت، والد بزرگوارم بود. او یک مرد روستایی بود تا حدودی سواد خواندن و نوشتن داشت. دعا و قرآن را به خوبی آموخته بود. به روحانیت عقیده ای بس وافر داشت. قرآن و زیارت عاشورا را در هر روز صبح با صدای جذاب و گیرا می خواند و مقید بود که شبها با اهل خانواده در منزل، نماز جماعت برپا کند و مرا با تشویق وادار ساخت که با صدای بلند و رسا هر شب اذان بگویم و در دوران خفقان رضاخانی صبح های چهارشنبه هر هفته در منزل، مجلس روضه خوانی منعقد می ساخت و سه نفر از بهترین روحانیون به نامهای شیخ محمدعلی تولمی، شیخ جواد کلده ای و سید علی مصباح را که دو نفر اخیر بعدها توسط عمال رضاخان عمامه شان را برداشتند و آنان را به روستا تبعید نمودند، دعوت می کردند و این روضه تا ظهر ادامه داشت و همراه با صرف ناهار بود. آنان علاوه بر روضه خوانی، احکام و مسائل روزمره را به اهل خانواده مان تعلیم می دادند».[۱]
آیت الله احسان بخش قرآن و خواندن و نوشتن را در مکتب خانه شیخ عزت الله به خوبی فراگرفت و توانست دوره ابتدایی را در تولم شهر به اتمام برساند و آنگاه برای ادامه تحصیل رهسپار شهرستان رشت گردید.
تحصیل علوم اسلامی
آیت الله احسان بخش، درباره چگونگی ورود به حوزه علمیه این گونه می نویسد: «پدرم مبتلا به یک بیماری سختی شد که امید نجات و شفای آن نمی رفت ولی وی با توسل از این بیماری هولناک نجات یافت. در شهریور سال ۱۳۲۳ شمسی به مدت ۴ ماه به زیارت عتبات عالیات مشرف [شد] و پس از ورود به نجف اشرف به زیارت حضرت آیت الله حاج سید ابوالحسن اصفهانی بزرگ، مرجع تقلید شیعیان رفت و ضمن پرداخت وجوهات شرعی با آن بزرگوار ملاقات نمود و این برخورد روحانی و معنوی که دارای کشش و جاذبه ای بس عمیق بود یک انقلاب و دگرگونی عجیبی را در او باعث شد؛ به طوری که پس از ورود به ایران، مرا به خواندن درس طلبگی تشویق نمود و من هم با علاقهمندی آن را پذیرفتم. آنگاه پدرم مرا به مدرسه مهدویه رشت خدمت حضرت آیت الله حاج سید مهدی رودباری رحمه الله معرفی نمود و من در همان روز که روز چهارشنبه ۱۴ جمادی الثانی ۱۳۲۴ شمسی بود، مشغول تحصیل مقدمات علوم دینی شدم».[۲]
علاقه و هوش سرشار و استعداد ذاتی و حافظه قوی او باعث شد که مراحل مقدماتی را نزد برجسته ترین اساتید آن روز که همگی شایستگی مرجعیت و تدریس دروس خارج فقه و اصول را در حوزه های بزرگی چون نجف داشتند و هر کدام از استوانه های علمی و معنوی به شمار می آمدند، به خوبی آموخت. اساتید ایشان عبارت اند از: حضرات آیات شیخ علی علم الهدی، سید حسن بحرالعلوم، شیخ محمدکاظم صادقی، سید مهدی رودباری، شیخ محمد وحید خورگامی و… وی در این باره می نویسد: «درسها را در نزد اساتید نامبرده رشت که امروز در تعجب هستم که این شخصیت ها چگونه این کتاب های ابتدایی (مقدمات) را تدریس می کردند، فراگرفتم».[۳]
خاطره ای از آیت الله بهجت
حضرت آیت الله احسان بخش ضمن ستودن موقعیت علمی و معنوی و سیاسی اساتید برجسته خویش در حوزه علمیه رشت، خاطره جالبی را از آیت الله بهجت نقل می نمایند: «در سال ۱۳۲۵ شمسی، حضرت آیت الله بهجت دامت برکاته که از نجف اشرف برای صله ارحام به گیلان آمده و چند ماهی را در فومن اقامت نمودند، روزی به رشت تشریف آورده و وارد مدرسه مهدویه گردید. در حالی که بنده با مرحوم شیخ عنایت نصرالهی شرح جامی را مباحثه می کردیم. ایشان از ما پرسیدند که این کتاب را در نزد چه کسی می خوانید؟ ما گفتیم: در نزد آیت الله شیخ محمد کاظم صادقی! سری تکان داد و گفت: کسی که شایستگی تدریس خارج و لیاقت مرجعیت را دارد، حال امروز برای شما شرح جامی می گوید. قدر این نعمت بزرگ الهی را داشته باشید.[۴]
ورود به حوزه قم
معظم له پس از سه سال تحصیل و به اتمام رساندن مقدمات علوم دینی در سال ۱۳۲۷ شمسی وارد حوزه علمیه قم شد و دروس متوسطه و عالی را نزد اساتیدی مثل شهید صدوقی، لاکانی، مرعشی نجفی، شیخ مهدی مازندرانی، بتولی گیلانی، فقیهی گیلانی، سلطانی طباطبایی، مجاهدی تبریزی، علامه طباطبایی، اشراقی، میرزا ابوالفضل زاهدی قمی، فکور یزدی، آقا رضا صدر فراگرفت. در سال ۱۳۳۱ شمسی با اتمام سطوح عالیه و موفقیت در امتحانات، وارد درس خارج فقه و اصول حضرات آیات عظام بروجردی، امام خمینی و سید مرتضی مرتضوی لنگرودی گردید که تا سال ۱۳۴۰ شمسی ادامه داشت و با موفقیت توانست مبانی علمی اش را استوار سازد.
علوم دانشگاهی
آیت الله احسان بخش از جمله دانش آموختگان برجسته حوزوی است که علاوه بر تکمیل معلومات حوزوی برای فراگیری دانش جدید وارد دانشگاه گردید و موفق به اخذ سه لیسانس از دانشگاه تهران شد.
او از افراد معدودی بود که بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی، جذب ادارات دولتی نشد. ایشان خود در این باره می نویسد: «پس از فراغت از دانشکده باز چون گذشته در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل شدم. من و آیت الله دکتر سید عبدالله ضیائی لنگرودی رحمه الله روزی به محضر حضرت آیت الله سید احمد خوانساری [مشرف] شدیم و نظر ایشان را درباره استخدام و جذب یک روحانی تحصیل کرده در ادارات و دستگاه های دولتی در زمانی که تبلیغات بهائیت و دیگر گروههای الحادی در کشور بیداد می کرد، استفسار نمودیم. ایشان این آیه شریفه قرآن را خواندند و ساکت شدند: «وَلاَ تَرْکَنُواْ إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ».[۵] ایشان استخدام در دستگاههای دولتی [آن زمان] را تکیه به ظالم می دانستند ولذا من و دکتر ضیائی از جذب و استخدام در ادارات و دستگاههای دولتی منصرف شدیم».[۶]
چند خاطره
آیت الله احسان بخش خاطرات ارزشمندی[۷] از اساتید برجسته خویش دارد که در اینجا چند خاطره از اساتید برجسته او که بنا به گفته خودش در شکل گیری و رشد شخصیت اخلاقی، اجتماعی و سیاسی وی تاثیر گذار بوده است، ذیلا نقل می شود:
۱. آینده نگری استاد درباره سلطه آمریکا
وی می گوید: «در سال ۱۳۲۹ شمسی از قم به دیدن استادم حضرت آیت الله علم الهدی به رشت رفتم. وی از مایه علمی و سیاسی خوبی برخوردار بود. از اوضاع قم، تحصن طلاب حوزه در مدرسه فیضیه و اعتراض آنان در جلوگیری از جنازه رضاخان و نیز جریانات مربوط به ملی شدن صنعت نفت را با حرارت خاصی برایش شرح دادم و چون خودم طلبه فعالی بوده و در این قضایا حضور پرشوری داشتم، دوست داشتم نظر این عالم فرزانه را بدانم. ایشان با شنیدن حرفهایم، خنده ای کرد و گفت: پسرم! تو برو درس بخوان تا ملا شوی! کلاهی که بر سر ما در ایام تحصیل گذاشتند، بر سر شما نگذارند.
بعد ادامه داد و گفت: سیاست انگلیس در جهان به بن بست رسیده است و سیاست چرچیلی منفور عام و خاص شده است. قدرت جدید کمونیست شوروی، آلمان را شکست داده و فرانسه توان خود را از دست داده است. باید نیروی جدیدی در منطقه حکومت کند و آن آمریکاست.
امریکا وارث انگلستان می شود و این سر و صدا که الان در مملکت می شنوی، بسیاری از آنها سخنگویان آمریکا هستند و من ملی شدن صنعت نفت را آغاز ورود و سلطه آمریکایی ها بر منطقه خاورمیانه خصوصا ایران می دانم. و آنگاه جریانات تلخی از مشروطیت و عوض شدن مسیرش نقل کردند… که من از درایت، هوشمندی و آینده نگری در اوضاع سیاسی این روحانی والامقام درحیرتم».[۸]
۲. آشنایی با حضرت امام
آیت الله احسان بخش از ارادتمندان و شاگردان حضرت امام و نماینده ایشان در گیلان از سال ۱۳۴۰ شمسی به شمار می رفت. وی می نویسد: «من شاید جزو نخستین شاگردان امام بودم که از ایشان اجازه دریافت نمودم و این دستخط از حیث تاریخ جلوتر از دستخطهایی باشد که به دیگر فضلاء داده اند. از حضرت امام کمتر دیده شده است که دستخط نمایندگی با آن سعه صدر و در آن روزهای حساس به شاگردانش بدهد، ولی چون مرا کاملا می شناخت، این شاگرد خویش را به دستخط مبارک مفتخر ساخت.
حضرت امام در درس اصول، مبانی اصولی آقای نائینی را نقد می کردند و ما هم از آن مبانی مطلع نبودیم. دانستن حرفهای اصولی نائینی بر من واجب بود؛ لذا برای رسیدن به این مقصود به درس سایر آقایان رفتم ولی به نتیجه ای نرسیدم تا این که در درس آیت الله خوانساری به من گفته شد: اگر دنبال فهمیدن سخنان آیت الله نائینی هستی، باید به درس شاگرد برجسته اش، آیت الله سید مرتضی لنگرودی شرکت کنی.
وقتی به درس آقای لنگرودی آمدم، دیدم به هدفم رسیده ام. او سخنان اصولی استادش را خوب تفسیر می کرد و آنگاه با این تفسیر، نقد درسهای امام مرا جذب می نمود.
من در حوزه از درس های جنجالی و پرنشاط مثل درس امام همواره استقبال می کردم. بعد از رحلت آقای بروجردی، مبلغ مرجعیت امام در گیلان بودم و همواره مورد عنایت آن حضرت بودم؛ به طوری که هیچگاه در طول عمر مبارک ایشان با تعیین وقت قبلی به محضرشان شرفیاب نمی شدم. از سال ۱۳۴۰ شمسی عکس حضرت امام در دفتر مدرسه ام تا پیروزی انقلاب نصب بود. امام از حیث اخلاق و سیاست، معلمی سازنده برایم بود».[۹]
هجرت به رشت
دل کندن از شهر و حوزه قم برای کسانی که با آن مانوس گشته اند و با همه وجود دوستش می دارند، کاری بس دشوار و مشکل است. آیت الله احسان بخش درباره چگونگی ترک حوزه و هجرت به رشت، این گونه می نویسد: «روزی از درس اصول حضرت امام برگشتم که مرحوم آیت الله ضیابری (یکی از علمای ذی نفوذ رشت) را دیدم. از من پرسید: تا کی می خواهی در قم بمانی و آب و هوای حوزه را بخوری؟ خسته نشده ای؟ گفتم: فعلا مشغول درس و بحث هستم. فرمود: بیا رشت! آخه تو هم نسبت به جوانهای این مملکت دینی داری و چه بهتر حالا که جوان هستی، دینت را نسبت به آنان اداء کنی تو شرعا مسئولی.
از سخنان وی قدری تکان خوردم و به خود آمدم. سخنان گرم ایشان بر دلم نشست. قدری فکر کردم، دیدم ما نباید شهریه بگیریم و عمر تلف کنیم. انتظارات و توقعات ایشان بجاست. تصمیم گرفتم به رشت بروم و علی رغم علاقه مندی من به حوزه و مخالفت برخی از اساتید قم و رشت که نگران آینده من بودند، در سال ۱۳۴۰ شمسی به رشت رفتم».
طرح هجرت
یکی از سنت های پسندیده آیت الله احسانبخش، دعوت طلاب و فضلاء گیلانی قبل از ماههای محرم و رمضان در مهدیه رشت بود که یکبار ضمن بیان اوضاع استان، فرمود: «به خاطر دارم در اوایل طلبگی من در رشت در این شهر بیش از ۳۰ مجتهد سکونت داشت و خیلی از روستاهای گیلان یک یا چند مجتهد در آن سکونت داشت. روحانیت در سابق وقتی به حد کافی از نظر علمی اشباع می شدند، بیشتر آنان برای اداء تکلیف الهی خویش به شهرها و روستاها برمی گشتند و حالا قضیه برعکس شده است، علماء برجسته شهرها به حوزه می روند ولذا الان در برخی از مناطق گیلان ما، مردم به خاطر نداشتن روحانی از دراویش استفاده می کنند. به خدا همه ما و مدرسان و مسئولان حوزه مسئولیم!».
مدارس دین و دانش
آیت الله احسانبخش در قم با مدرسه دین و دانش به مدیریت آیت الله شهید دکتر بهشتی آشنایی کامل داشت. ایشان به تبعیت از این سبک نوین، در سال ۱۳۴۰ شمسی مدرسه ابتدایی و دبیرستان دین و دانش و بعد از مدت کوتاهی مدرسه راهنمایی دین و دانش را با حمایت آیت الله ضیابری در رشت تاسیس کردند. برنامه های این مدارس کاملاً ابتکاری بود و مورد استقبال شدید مردم متدین رشت واقع شد. فهرست برخی از برنامه های خاص این مدارس چنین است:
الف. اقامه نماز جماعت:
وی در این باره می نویسد: «با توجه به اوضاع بد فرهنگی آن روز رشت، نماز از این مدارس به خانه ها راه پیدا می کرد و خیلی ها اهل نماز شدند».[۱۰]
ب . تلاوت قرآن صبحگاهی:
در این مدارس، هر روز به جای سرود صبحگاهی برای دانش آموزان، تلاوت قرآن اجرا می شد.
ج. جذب دبیران مجرب و کارآمد:
وی در این باره می نویسد: «سالی که دبیرستان دین و دانش را افتتاح کردم، هنوز سن من به سی سال نرسیده بود. محتاج یک مدیر لایقی بودم؛ لذا از آقای سید محمد تائب استدعا کردم و ایشان هم پذیرفتند. او تنها دبیری بود که مورد قبول همه اقشار دانش آموزی، خصوصا آن روزهایی که رشت زیر نفوذ نیروهای چپ قرار داشت، بوده است.
روزی به خاطر عمل جراحی ناشی از ترور در بیما
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 