پاورپوینت کامل ساختار قصه های قرآن ۸۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ساختار قصه های قرآن ۸۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ساختار قصه های قرآن ۸۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ساختار قصه های قرآن ۸۵ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ واژه قصه در قرآن
۱.۱ واژههای نمودار قصه در قرآن
۲ فهرست داستانهای قرآن
۲.۱ داستانهای پیامبران در قرآن
۲.۲ داستانهای دیگر قرآن
۳ ویژگیهای قصههای قرآنی
۴ روش قرآن در قصهگویی
۵ مهمترین اهداف قصه در قرآن
۶ پانویس
واژه قصه در قرآن
راغب (لغت شناس قرآن) در مفردات قرآن میگوید: “الْقَص”: دنباله جاى پا را گرفتن و رفتن، گفته میشود: “قَصَصْتُ أثره” یعنی “ردپاى او را دنبال کردم” آنگاه از دو آیه قرآن برای این معنا مثال میآورد. یکی آیه «فَارْتَدَّا عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصًا» که مربوط به داستان موسی و خضر است جایی که موسی ماهی را که زنده شدن او علامت محل ملاقات با خضر بود به همراهش یوشع سپرد و یوشع غفلت کرد به آب پریدن ماهی را به موسی خبر بدهد و چون بعد از دور شدن از آن محل به یادش آمد، لاجرم از آنجا که آمده بودند جاى پاى خود را گرفته، برگشتند تا بدان محل برسند؛ و دیگری مربوط به داستان حضرت موسی علیهالسلام است که مادرش پس از آن که او را در جعبه گذاشته به دریا انداخت به خواهر موسی گفت: (قُصِّیهِ) آن را دنبال کن تا ببینی چه اتفاقی برای او میافتد.[۲]
طبرسی با توجه به همین معنا میگوید: قصه را هم که به معناى داستانهاى گذشته است به همین جهت قصه مى گویند که دومى در نقل آن از اولى پیروى مى کند.[۳]
واژههای نمودار قصه در قرآن
الف) واژه قصص: در قرآن هر جا که لفظ قصّه منظور نظر بوده، از واژه «قَصَص» استفاده شده و لفظ قصّه و قِصَص به کار نرفته است. «قَصَص» با «قِصَص» تفاوت دارد. اولى به معناى قصّه و دومى جمع قصّه است؛ مانند آیه ۶۲ سوره «آل عمران»: «إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»؛ این همان سرگذشت واقعى (مسیح) است (و ادعاهایى همچون الوهیت او یا فرزند خدا بودنش بى اساس است.) و هیچ معبودى، جز خداوند یگانه نیست و خداوند توانا و حکیم است.
کلمه «قَصَص» شش بار در متن آیات قرآن ذکر شده است. این واژه به صورت اسم در معناى داستان، حکایت، خبر و سرگذشت در آیات ۶۲ سوره آل عمران، ۱۷۶ اعراف، ۳ یوسف و ۱۱۱ یوسف و ۲۵ قصص به کار رفته و در آیه ۶۴ سوره کهف«قَالَ ذَلِکَ مَا کُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصًا»؛ ((موسى) گفت: این همان است که ما مى خواستیم، و آنها از همان راه بازگشتند، در حالى که پى جویى مى کردند) به صورت مصدر و به معنى پى جویى و دنبال کردن اثر آمده است.[۴]
ب) واژه حدیث: در لغت به معنای از نو ایجاد شدن و چیزهای نو و در قرآن به معنای خبر، کلام، قرآن، عبرت، رؤیا، نوآوری و قصص می باشد. حال به دو مورد که به این معنا آمده اشاره می کنیم:
مورد اول: آیه «إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ» [ذاریات ۲۵ و ۲۴]: (آیا خبر میهمانهای بزرگوار ابراهیم به تو رسیده است؟! در آن زمان که بر او وارد شدند و گفتند: سلام بر تو. او گفت: سلام بر شما که جمعیتی ناشناخته اید).
مورد دوم: آیه «هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ مُوسَى *إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى*اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى» [نازعات ۱۵- ۱۷]: (آیا داستان موسی به تو رسیده است، در آن هنگام که پروردگارش او را در سرزمین مقدس طوی ندا داد و گفت:به سوی فرعون برو که طغیان کرده است).
با توجه به سیاق در این دو مورد کاملا روشن است که منظور از حدیث در آن دو داستان می باشد.
ج) واژه نبأ: جمع آن انباء و به معنی خبر و آگاهی می باشد و در قرآن در برخی موارد به معنی داستان و سرگذشت آمده است؛ مانند: «وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ» [مائده ۲۷]: (و داستان دو فرزند آدم را به حق برای آنها بخوان:هنگامی که هر کدام به کاری برای تقرب (به پروردگار) انجام دادند. اما از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد).
در تفسیر نسفی در ترجمه آیه آمده است که: «و بخوان بر ایشان بی فزون و کاست قصه دو پسر آدم را…».
و یا آیه «نَتْلُو عَلَیْکَ مِنْ نَبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ» [قصص ۳]: (ما از داستان موسی و فرعون به حق بر تو می خوانیم، برای گروهی که ایمان می آورند).
د) واژه مثل: و جمع آن امثال به معنی نظیر و شبیه می باشد. برخی این واژه را از زبان سامی و برخی از زبان عبری و حبشی Mesale، Mesl می دانند. در کتب وجوه و نظائر معناهایی مانند: عبرت، عذاب، سنن و صفت برای آن ذکر شده است؛ لذا باید معنای داستان را نیز به آن افزود؛ مانند «إِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» [آل عمران ۵۹]: (مثل عیسی نزد خدا همچون آدم است که او را از خاک آفرید و سپس به او فرمود: موجود باش، آنگاه موجود شد). مفسر بزرگ شیعی ابوالفتوح رازی و نیز نسفی واژه مثل را در اینجا به داستان معنا کرده اند.[۵]
فهرست داستانهای قرآن
داستانهای پیامبران در قرآن
پیامبرانی که در قرآن به قصه آنها و اقوامشان پرداخته شده است، از قرار زیرند:
حضرت آدم علیهالسلام
حضرت ادریس علیهالسلام
حضرت نوح علیهالسلام
حضرت هود علیهالسلام
حضرت صالح علیهالسلام
حضرت ابراهیم علیهالسلام
اسماعیل و اسحاق فرزندان ابراهیم علیهمالسلام
حضرت لوط علیهالسلام
حضرت یعقوب علیهالسلام
حضرت یوسف علیهالسلام
حضرت ایوب علیهالسلام
حضرت ذوالکفل علیهالسلام
حضرت شعیب علیهالسلام
حضرت موسی علیهالسلام
حضرت هارون برادر موسی علیهمالسلام
حضرت داود علیهالسلام
حضرت سلیمان بن داود علیهالسلام
حضرت یونس علیهالسلام
حضرت الیاس علیهالسلام
حضرت یسع علیهالسلام
حضرت عزیر علیهالسلام
حضرت خضر علیهالسلام
حضرت زکریا علیهالسلام
حضرت یحیی علیهالسلام
حضرت عیسی علیهالسلام.
داستانهای دیگر قرآن
قصه اصحاب اُخدود
قصه اصحاب اَیکه
قصه اصحاب حِجر
قصه اصحاب رَس
قصه اصحاب رقیم
قصه اصحاب سَبت
قصه اصحاب فیل
قصه اصحاب کهف
قصه اصحاب مَدین
قصه ذوالقرنین
قصه سپاه ابرهه
قصه فرعون و هامان
قصه قارون
قصه قوم الیاس
قصه قوم تُبع
قصه قوم فرعون
قصه مومن آل فرعون
قصه یأجوج و مأجوج
قصه هابیل و قابیل
ویژگیهای قصههای قرآنی
الف) گزینش و حذف جزئیات:
در قرآن جز در موارد اندکی که سرگذشت فرد یا قومی به طور مفصل و کامل ذکر شده است، در سایر موارد قصههای قرآنی تنها گوشهای از کل یک سرگذشت را روشن میسازد. چهل و اندی بار در قرآن نام نوح برده شده است و به طور اجمال یا تفصیل به قسمتی از زندگی او اشاره شده است اما در هیچ یک از موارد، قصه او به طور کامل به شیوه داستان سرایی تاریخی، نسب و خاندان و سایر چیزهایی که به زندگی شخصی او بستگی داشته، آورده نشده است.[۶]
مرحوم علامه طباطبائى در این زمینه که چرا قرآن موارد تاریخ و جزئیات داستان را نقل نمىکند، مىنویسد: «قرآن کریم کتاب دعوت و هدایت است و در این رسالت و هدفى که دارد، یک قدم راه را به طرف چیزهاى دیگر از قبیل تاریخ و یا رشتههاى دیگر کج نمىنماید زیرا هدف قرآن تعلیم تاریخ و مسلکش رماننویسى نیست.[۷]
ب) تکرار:
تکرار قصهها یکی از خصوصیات ذکر قصص در قرآن است. به عنوان نمونه سرگذشت حضرت موسی نزدیک به سی مورد در قرآن آمده است. امام خمینی در مورد فلسفه این ویژگی قصص قرآن میفرمایند: “در این کتاب شریف قضایا به طورى شیرین اتفاق افتاده که تکرار آن انسان را کسل نکند؛ بلکه در هر دفعه که اصل مطلب را تکرار مى کند، خصوصیات و لواحقى در آن مذکور است که در دیگران نیست. بلکه در هر دفعه یک نکته مهمه عرفانى یا اخلاقى را مورد نظر قرار داده و قضیه را در اطراف آن چرخ مى دهد و بیان این مطلب استقصاى کامل قصص قرآنیه را لازم دارد که در این مختصر نگنجد و در آرزوى این ضعیف بىمایه ثبت است که با توفیق الهى کتابى در خصوص “قصص قرآنیه” و حل رموز و کیفیت تعلیم و تربیت آنها به قدر میسور فراهم آورم”.[۸]
ج) پیام مداری:
در داستانهای قرآنی، اصالت با پیام است. آن هم پیامهای مثبت و آموزنده به طوری که برای نمونه کسی نمیتواند یک مورد پیام انحرافی در آن پیدا کند و مطمئناً استفاده ناروا از قرآن به دلیل انحراف قبلی خود شخص پیش میآید. چنان که در انتهای سوره یوسف آمده است: “برای خردمندان، عبرت نهفته است.” بر همین اساس پیام داستانهای قرآن لزوماً در انتهای داستانها نیست و چه بسیار گرماگرم یک ماجرا آنجا که قهرمان داستان تشخیص میدهد پیام هدایتی خود را به صورت ماهرانه با طبعی بدیع و تازه به مخاطبان میدهد.[۹]
د) تقطیع:
گاهی قرآن قصهها را به صورت تقطیع (قسمت قسمت) میآورد که در این صورت ممکن است حوادث بر حسب تسلسل زمانهای آن روایت شود یا به رعایت تسلسل آن ملزم نشود. مثلاً در داستان حضرت موسی در سوره طه در ابتدا از واقعه دنبال آتش رفتن آغاز شده و آنگاه واقعه گذاشتن موسی در میان تابوت و رهانمودن او در رود نیل آمده است. هر چند روشن است که این دو امر به ترتیب آخرین و نخستین واقعه زندگی او در مرحله قبل از رسالت و نبوت است.
نمونه دیگر آن که قرآن کریم در سوره آل عمران داستان حضرت زکریا را در ضمن داستان مریم و در نخستین بخش از زندگی او به تصویر کشیده و بدین وسیله پیوستگی رویدادهای داستان مریم را قطع کرده است.[۱۰]
هـ) زنده شمردن چهرههاى داستان:
قرآن گاه با مخاطب قرار دادن، چهرههاى داستان را زنده مىشمارد. گویى خود در برابر قرآن ایستادهاند و نعمتهایش را که به آنان ارزانى داشته است برمىشمارد، در حالى که اثرى از آنان جز سرگذشت و قصهشان باقى نمانده است. هدف این است که یهودیان زمان پیامبر را هشدار دهد که شما چون آنان هستید و سرنوشتتان از یکدیگر جدا نیست و همان راهى را پیش گرفتهاید که قوم بنىاسرائیل در زمان حضرت موسى علیهالسلام پیمودند و گرفتار عذاب الهى شدند. به همین دلیل قرآن به جاى ضمیر مفعولى «هم» ضمیر «کم» را بکار برده است: «وَإِذْ نَجَّیْنَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ وَفِی ذَلِکُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ × وَإِذْ فَرَقْنَا بِکُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَیْنَاکُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ» (سوره بقره/آیه۴۹-۵۰). و به یاد آورید هنگامى که نجات دادیم شما را از ستم فرعونیان که از آنها در شکنجه سخت بودید تا به آن حد که پسرهاى شما را مىکشتند و زنانتان را براى کنیزى زنده مىگذشتند و این سختى بلا و امتحانى بزرگ بود که خداوند شما را بدان مىآزمود. به یاد آورید زمانى را که براى نجات شما از ستم فرعونیان دریا را شکافتیم و فرعونیان را در مقابل چشمانتان غرقه ساختیم.
سید قطب در این باره مىنویسد: «یادآورى مجدد داستان نجات قوم موسى در اینجا، آن هم به صورت ترسیم یک حادثه براى آن است که خاطره آن دوباره در ایشان زنده شود و دلشان اثر پذیرد. لذا چنان سخن مىگوید که گویى مخاطبین این کلمات همان کسانى مىباشند که در آن روز تاریخى شاهد شکافتن دریا و نجات بنىاسرائیل با رهبرى موسى علیهالسلام بودهاند و خاصیت «زنده شمردن چهرههاى داستان» از برجستهترین ویژگیهاى سبک شگفت آفرین قرآن است».[۱۱]
روش قرآن در قصهگویی
قرآن شیوه یکسانی در قصه گویی ندارد و از تنوع روش برخوردار است. تنوعی که متناسب با محتوا و هدف آن است. موارد زیر نمونه هایی از روشهایی است که قرآن در قصه گویی آنها را به کار گرفته است:
فشردهای از داستان بیان میشود، سپس به تفصیل میپردازد.(کهف)
نتیجهی داستان در آغاز میآید و بعد تفصیل میشود، نظیر ماجرای موسی.(قصص)
داستان بهطور غافلگیرکننده، مستقیم و بیمقدمه گفته میشود مانند تولد عیسی.
هدف از نقل ماجرا، تکیه بر قهرمانان آن است، مانند ابراهیم و اسماعیل در ساختن کعبه.(بقره،۱۲۷)
راز قصه بر قهرمان و نظارهگر و شنونده پوشیده است نظیر موسی و بنده صالح خدا.(کهف،۶۱ – ۷۹)
و …[۱۲]
مهمترین اهداف قصه در قرآن
سید قطب در کتاب التصویر الفنی فی القرآن، اهداف زیر را با توجه به خود قرآن برای قصه های آن بر می شمارد:
۱. یکی از اهداف قصه، اثبات وحی و رسالت است. حضرت محمد صلی الله علیه و آله نه نویسنده بود و نه خواننده و نه در مجالس دانشمندان یهودی و مسیحی حضور مییافت. با وجود این قصههایی در قرآن آمده است که دقیق و با شرح و توضیح آمدهاند. مثل قصههای ابراهیم، یوسف، موسی و عیسی علیهمالسلام.
ورود این داستانها در قرآن دلیلی بر وحی بودن آن است… و قرآن در مقدمات قصص یا بعد از آنها بر این غرض تاکید میکند. در ابتدای سوره یوسف علیهالسلام آمده است: «
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 