پاورپوینت کامل زهیر بن قین ۴۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل زهیر بن قین ۴۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زهیر بن قین ۴۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل زهیر بن قین ۴۹ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ زهیر پیش از پیوستن به امام
۲ پیوستن زهیر به امام حسین علیه السلام
۳ ویژگیهاى زهیر بن قین
۴ نقش زهیر در حادثه کربلا
۵ حضور امام حسین علیه السلام بر بالین زهیر
۶ پانویس
۷ منابع
زهیر پیش از پیوستن به امام
زهیر بن قین از زعمای شجاع قبیله بجیله و از مردان برجسته کوفه و از طرفداران خلیفه سوم عثمان بن عفان بود. و در جنگهای مسلمانان به ویژه فتح بلنجر در زمان عثمان شرکت داشت و در آن جنگ فرماندهی سپاه اسلام را بر عهده داشت.[۱]
پیوستن زهیر به امام حسین علیه السلام
زهیر بن قین در سال شصت هجرى به مقصد فریضه حج، همراه همسر و گروهى از یارانش، کوفه را ترک کرد. او، پس از انجام فریضه حج، مکه را ترک گفت و رهسپار کوفه شد. زهیر و یارانش همواره مى کوشیدند که قدرى دورتر از محل استقرار موقت امام حسین علیه السلام فرود آیند.
تا اینکه امام و یارانش در محلى به نام زرود[۲] فرود آمدند و چادرهاى خود را برپا ساختند. کاروان زهیر از راه رسید، اما چون دورتر از چادرهاى امام جایى مناسب نیافت، چادرهاى خود را در همان حوالى برپا ساخت.
امام علیه السلام شخصى را نزد زهیر فرستاد و خواستار ملاقات با او شد. زهیر نخست از این دیدار اکراه داشت. اما به توصی همسرش – دیلم یا دَلْهم دختر عَمرو – به محضر امام حسین علیه السلام شرفیاب شد. این دیدار بسیار مبارک بود و مسیر زندگانى زهیر را تغییر داد. او پس از این ملاقات، شادمان نزد خانواده و دوستانش بازگشت و فرمان داد خیمه اش را برکنند و نزدیک سراپرده هاى آن حضرت برپاسازند. آنگاه به همسرش گفت: تو از قید زوجیت من رهایى، به اهل خود بپیوند؛ زیرا نمى خواهم که از سوى من زیانى به تو رسد.[۳]
شیخ مفید اضافه مى کند: آنگاه به یارانش گفت: هر یک از شما که دوست دارد، همراهم باشد، چه بهتر؛ وگرنه این آخرین دیدار ماست. سپس گفت: شما را از حقیقتى آگاه مى کنم. یادم نمى رود، وقتى در غزوه بحر[۴] شرکت کردیم؛ خداوند پیروزى را نصیب ما گردانید و غنمایمى بدست آوردیم. سلمان فارسى، همراه ما بود، هنگامى که دید همگان از این پیش آمد خوشحال هستند، گفت: آیا از این پیروزى که خداوند نصیب شما ساخت و از غنیمتهایى که بدست آوردید، شادمانید؟! گفتیم: آرى.
سلمان گفت: اگر سید جوانان آل محمد را درک کردید، به یارى او خوشحال تر باشید از آن چه که امروز بر آن دست یافتید. و اکنون من با شما خداحافظى مى کنم.[۵]
ویژگیهاى زهیر بن قین
۱- زهیر بن قین مردى شایسته و شریف بود؛ رزمنده اى دلیر و جنگجویى توانا شمرده مى شد. شجاعت و پایمردى زهیر وى را بر آن داشت در کنار مدفعان اسلام قرار گیرد. او در برخى فتوحات اسلامى شرکت جست و افتخاراتى بزرگ به ثبت رساند. علامه سماوى در این باره مى نویسد: «له فى المغازى مواقف مشهوره و مواطن مشهوده ».[۶]
در جنگها مواضع مشهور و جایگاه مشهودى داشته است. از موارد شرکت زهیر در فتوحات همانا شرکت در غزوه بلنجر است که خاطره اى نیز از آن باز گفته است. و در آینده به آن خواهیم پرداخت. نمونه دیگرش حضور در کربلاست. او به حق بازوى تواناى امام شمرده مى شد. رشادت و دلاورى او چنان بود که امام حسین علیه السلام در روز عاشورا، هنگام تنظیم سپاه خود که بیش از هفتاد نفر بودند، وى را بر میمنه گمارد؛ حبیب را در میسره جاى داد، خود در قلب سپاه قرار گرفت و پرچم را به برادرش عباس سپرد.[۷]
۲- از دیگر ویژگیهاى زهیر سخنورى اوست که زبانزد خاص و عام و دوست و دشمن بود. او آنچنان بر گفتار مسلط بود که گاه از او مى خواستند در جمع حاضر شود و در دفاع از امام حسین علیه السلام سخن بگوید.
۳- سومین ویژگى زهیر، که در حقیقت مهمترین ویژگى اوست، عشق به امام زمانش حسین بن على علیه السلام است. زهیر در گفتار و عمل، در راه و کربلا در مواقع مختلف، این ویژگى را به خوبى به نمایش گذارد. گفتارش در شب عاشورا و عملش در روز عاشورا بهترین گواه بر درستى این سخن است.
او در شب عاشورا، هنگامى که امام حسین علیه السلام اجازه رفتن به وى داد، اظهار داشت: «لا والله لایکون ذلک ابدا اترک ابن رسول الله صلی الله علیه و آله اسیرا فى ید الاعداء وانجوانا؟! لاارانى الله ذلک الیوم؛[۸] نه به خدا سوگند، هرگز چنین نخواهد بود. آیا فرزند رسول خدا را در دست دشمنان اسیر بگذارم و خود را نجات دهم؟! خداى آن روز را به من نشان ندهد».
زهیر در راه مکه تا کوفه، هنگامى از خدمت امام حسین علیه السلام بازگشت، همسر و یارانش را مخاطب قرار داد و گفت: من تصمیم گرفته ام همراه حسین باشم تا جانم را فدایش سازم و…[۹]
نقش زهیر در حادثه کربلا
۱- حمایت از امام در ذو حسم:
پس از برخورد امام با سپاه حر در محلى به نام ذوحسم[۱۰] امام علیه السلام در جمع حاضران سخن گفت. آنگاه زهیر از جاى برخاسته، به یاران امام گفت: شما سخن مى گویید یا من آغاز کنم؟ گفتند: آرى، تو سخن بگوى.
زهیر، پس از به جاى آوردن حمد و ثناى خداوند، امام را مخاطب قرار داد و گفت: اى فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله، سخنانت را شنیدیم… به خدا سوگند، اگر دنیا براى ما باقى بود و قرار بود در آن بمانیم و جدایى از این دنیا به معناى یارى تو بود؛ باز همراهى شما را برمى گزیدیم. امام علیه السلام، ضمن ستودن روحیه بالاى او، برایش دعاى خیر کرد.[۱۱]
۲- پیشنهاد جنگ در بین راه:
کاروان حسینى به موازات سپاهیان حر حرکت مى کرد که ناگه از دور سوارى نمایان شد. او پیک ابن زیاد بود و نامه اى از سوى وى براى حر آورده بود. در آن نامه، ابن زیاد نوشته بود: با رسیدن این نامه بر حسین بن على فشار بیاور و او را در بیابانى بى آب و علف فرود آر.
حر متن نامه را براى امام خواند و آن حضرت را در جریان ماموریت خویش قرار داد. امام فرمود: پس بگذار ما در بیابان نینوا یا غاضریات و یا شفیه فرود آییم. حر گفت: نمى توانم با این پیشنهاد شما موافقت کنم؛ زیرا من دیگر در تصمیم گیرى آزاد نیستم و همین نامه رسان جاسوس ابن زیاد است… در این هنگام، زهیر بن قین گفت: براى ما جنگیدن با این گروه اندک از نبرد با افراد بسیارى که پشت سر آنهاست آسان تر است. به خدا سوگند، طولى نخواهد کشید که لشکریان بسیارى براى حمایت از اینان مى رسد و دیگر ما در برابر آنان توان مقاومت نخواهیم داشت. امام علیه السلام در پاسخ به پیشنهاد زهیر فرمود: «ما کنت لابداهم بالقتال؛ من هرگز شروع کننده جنگ نخواهم بود».[۱۲]
۳- دفاع از امام حسین در حین ماموریت:
در عصر تاسوعا، هنگامى که عمر بن سعد یارانش را فرمان داد تابه اردوگاه حسین بن على نزدیک شوند، حضرت به برادرش عباس فرمود: عباس جانم، فدایت گردم؛ برادرجان، سوار شو، آنها را ملاقات کن و بپرس براى چه آمده اند؟
عباس با بیست سوار، که زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر نیز در شمار آنها بودند، به دیدار یزیدیان رفت و به آنها گفت: چه مى خواهید؟ گفتند: از امیر فرمان رسیده یا تسلیم شوید یا بجنگیم. گفتند: درنگ کنید تا آن چه مى گویید به ابى عبدالله علیه السلام برسانیم. یزیدیان گفتند: او را دیدار کن و خبر بیاور.
عباس بازگشت تا به حسین خبر دهد. یارانش ماندند تا با آنها گفتگو کنند. حبیب بن مظاهر به زهیر گفت: اگر مایلى، با این قوم سخن بگو و اگر مى خواهى، من سخن بگویم. زهیر گفت: تو پیشنهاد سخن دادى و خود نیز بدین امر بپرداز. حبیب به آنها گفت: به خدا، فرداى قیامت پیش خدا بد مردمى اند، کسانى که نزد او روند و فرزند پیامبر خود، خاندان و عبادت کنندگان این شهر را که نماز شب مى گزارند،
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 