پاورپوینت کامل رشید هجرى ۳۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل رشید هجرى ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رشید هجرى ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل رشید هجرى ۳۲ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ معرفی اجمال رشید هجری
۲ حقانیت امام علی علیه السلام در خبر دادن از آینده
۳ شهادت رشید به روایت دخترش
۴ کرامات رشید
۵ پانویس
۶ منابع

معرفی اجمال رشید هجری

رشید هجری اصالتاً منسوب به «هجر» که از شهرهای بحرین بلکه تمام منطقه بحرین بوده و به نقلی «هجر» قریه ای در مدینه النبی که خرما و حصیر آن معروف و از جمله جهیزیه حضرت زهرا سلام الله علیها بوده است. حضرت علی علیه السلام او را «رشید البلایا» نامیدند و به او علم «منایا و بلایا» آموخت (حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام به عنوان امام معصوم که به فرمان خداوند از علوم غیبی آگاهی داشت قسمتی از این اخبار غیبی را بنام «ملاحم و مغیبات» به بعضی از یاران شایسته و ذی صلاح خود از جمله کمیل، میثم تمار و رشید هجری منتقل کرد) یعنی او سرنوشت بعضی افراد را می دانست و از سرنوشت دردناک خود در راه عشق علی بن ابیطالب علیه السلام خبر داشت و از همین رو، احوال و عاقبت دوستان خود، «میثم تمار و حبیب بن مظاهر اسدی» را به آنها گفته و کشته شدن آن دو نفر را خبر داده بود و بسیار شده بود که به بعضی مردم می رسید و می گفت: تو چنین خواهی بود و چنین خواهی شد و آنچه می گفت واقع می شد.

متاسفانه از جزئیات زندگی این رادمرد تاریخ، اطلاعی در دست نیست فقط آنچه که نقل شده و عالمان ما آن را پذیرفته اند، مقام والای معنوی و حالات روحانی و ارادت خالص او به مولای متقیان علی علیه السلام است.

رشید، بعد از شهادت آن حضرت در حکومت «زیاد بن ابیه» به مصائب سختی مبتلا شد و سرنوشت غم انگیزی پیدا کرد. البته امام علی علیه السلام، او را از این احوالات، آگاهش کرده بود.

حقانیت امام علی علیه السلام در خبر دادن از آینده

علامه مجلسى رحمه‌الله در «جلاء العیون» فرموده: شیخ کشى به سند معتبر روایت کرده است که روزى میثم تمار که از بزرگان اصحاب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و صاحب اسرار آن حضرت بود بر مجلس بنى اسد می‌‌گذشت ناگاه حبیب بن مظاهر که یکى از شهدا کربلا است به او رسید، ایستادند و با یکدیگر سخنان بسیار گفتند، حبیب بن مظاهر گفت: که گویا می‌‌بینم مرد پیرى که پیش سر او مو نداشته باشد و شکم فربهى داشته باشد و خربزه و خرما فروشد او را بگیرند و براى محبت اهل بیت رسالت بردار کشند و بردار، شکمش را بدرند و غرض او میثم بود.

میثم گفت: من نیز مردى را می‌‌شناسم سرخ ‌رو که دو گیسو داشته باشد و براى نصرت فرزند پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم بیرون آید و او را به قتل رسانند و سرش را در دور کوفه بگردانند و غرض او حبیب بود، این را گفتند و از هم جدا شدند. اهل مجلس چون سخنان ایشان را شنیدند، گفتند: ما از ایشان دروغگوترى ندیده بودیم، هنوز اهل مجلس برنخاسته بودند که رشید هجرى که از محرمان اسرار حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بود به طلب آن دو بزرگوار آمد و از اهل مجلس احوال ایشان را پرسید، ایشان گفتند که ساعتى در اینجا توقف کردند و رفتند و چنین سخنان با یکدیگر گفتند؛ رُشَید گفت: خدا رحمت کند میثم را این را فراموش کرده بود که بگوید آن کسى که سر او را خواهد آورد جایزه او را صد درهم از دیگران زیاده خواهند داد.

چون رُشید رفت آن جماعت گفتند که این از آن‌ها دروغگوتر است، پس بعد از اندک وقتى دیدند که میثم را بر دَرِ خانه عمرو بن حریث بر دار کشیده بودند و حبیب بن مظاهر با حضرت امام حسین علیه السلام شهید شد و سر او را بر دور کوفه گردانیدند.[۱]

ایضا شیخ کَشى روایت کرده است که روزى حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام با اصحاب خود به خرماستانى آمد و در زیر درخت خرمائى نشست و فرمود که از آن درخت، خرمائى به زیر آوردند و با اصحاب خود تناول فرمود، پس رُشید هَجَرى گفت: یا امیرالمؤمنین چه نیکو رُطَبى بود این رطب! حضرت فرمود: یا رشید! تو را بر چوب این درخت بر دار خواهند کشید؛ پس بعد از آن رُشید پیوسته به نزد آن درخت می‌‌آمد و آن درخت را آب می‌‌داد، روزى به نزد آن درخت آمد دید که آن را بریده‌اند. گفت: اجل من نزدیک شد؛ بعد از چند روز، ابن زیاد فرستاد و او را طلبید در راه دید که درخت را به دو حصه نموده‌اند گفت: این را براى من بریده‌اند؛ پس بار دیگر ابن زیاد او را طلبید و گفت: از دروغ‌هاى امام خود چیزى نقل کن.

رشید گفت: من دروغگو نیستم و امام من دروغگو نیست و مرا خبر داده است که دست‌ها و پاها و زبان مرا خواهى برید. ابن زیاد گفت: ببرید او را و دست‌ها و پاهاى او را ببرید و زبان او را بگذارید تا دروغ امام او ظاهر شود؛ چون دست و پاى او را بریدند و او را به خانه بردند خبر به آن لعین رسید که او امور غریبه از براى مردم نقل می‌‌کند، امر نمود که زبانش را نیز بریدند و به روایتى امر کرد که او را نیز به دار کشیدند.[۲]

شهادت رشید به روایت دخترش

شیخ طوسى به سند معتبر از ابوحسان عجلى روایت کرده است که گفت: ملاقات کردم اَمَه‌الله دختر رُشید هَجَرى را گفتم خبر ده مرا از آنچه از پدر بزرگوار

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.