پاورپوینت کامل شیخ محمد خیابانی ۸۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شیخ محمد خیابانی ۸۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شیخ محمد خیابانی ۸۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شیخ محمد خیابانی ۸۸ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ ولادت
۲ تحصیل و تدریس
۳ فعالیتهای اجتماعی و سیاسی
۴ سخنان حکیمانه از خیابانی
۵ پانویس
۶ منابع
۷ پیوندها
ولادت
محمد خیابانی، فرزند حاج عبدالحمید تاجر خامنهای، در سال ۱۲۹۷ قمری در شهرک «خامنه» واقع در ده کیلومتری شهرستان شبستر دیده به جهان گشود[۱] و تحصیلات مقدمات و ادبی را در زادگاهش گذراند. او در نوجوانی همراه پدر در تجارتخانه او به کارهای تجاری و آموختن رمز و راز داد و ستد و آشنایی با شیوههای اقتصادی زمانه سپری کرد. اما گرایش روحی او به فراگیری علم بیش از هر چیزی بود.
تحصیل و تدریس
شیخ محمد خیابانی در پی کسب علم، کسب و کار تجاری را رها کرد و در تبریز به تحصیل علوم دینی پرداخت و به سلک روحانیت و علمای دین درآمد. شیخ در مدرسه «طالبیه» تبریز، ادبیات عرب، منطق، اصول، فقه، نجوم، ریاضی، تفسیر، حکمت، کلام، حدیث، تاریخ، رجال و علوم طبیعی را از اساتید فن آموخت. دوره عالی فقه و اصول را نزد مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن انگجی و هیئت و نجوم را در محضر منجم معروف مرحوم میرزا عبدالعلی خواند.[۲]
شیخ با تکیه بر استعداد سرشار و پشتکار و جدیت خاص طلبگی، مراحل تحصیل را به سرعت پشت سر گذاشت و به مقام بلند علمی رسید. از دوران طلبگی مسائل مشکل علم هیئت را خود استخراج میکرد و تقویم های رقومی مینوشت.
علاوه بر آن، بنا به رسم دیرین حوزه های علمیه، از دوران تحصیل به تدریس فقه و اصول و نجوم و ریاضی و حکمت برای طلبههای جوانتر از خود نیز میپرداخت. به ویژه به تدریس نجوم و ریاضی که از مشکلترین رشتههای علوم است، علاقه زیادی داشت و آن را در مدرسه طالبیه تبریز، با بیان شیوا و فصیح و به زبان مادری خود (ترکی) برای فضلا و طلاب سطوح عالی، تدریس میکرد و این مایه شگفتی اقران و حتی علمای بزرگ میشد. چرا که کمتر کسی از عالمان میتواند از عهده تبیین و تدریس این علم برآید و جوان بودن خیابانی هم از یک طرف آنان را شگفت زده میکرد؛ به طوری که کسانی چون احمد کسروی – که از مخالفان خیابانی بود – با تعجب فراوان به این عظمت شگفتی زای خیابانی اعتراف کردهاند.
فعالیتهای اجتماعی و سیاسی
شیخ خیابانی به سبب اقامتش در محله «خیابان» تبریز معروف به «خیابانی» شد.[۳] او در مسجد کریمخان، واقع در محله خیابان، نماز جماعت میخواند و مردم مسلمان را ارشاد میکرد و آنان پس از اقامه نماز، مشتاقانه پای صحبت و موعظه حکیمانه و بیدارگر او مینشستند.[۴] یکی از علمای بزرگ تبریز در آن روزگار، مرحوم آیت الله سید حسین خامنهای[۵] مشهور به سید حسین پیشنماز، بود که در مسجد جامع تبریز اقامه نماز میکرد. خیابانی هم به سبب همشهری بودن با وی و هم این که او اندیشههای روشن و انقلابی و اجتماعی داشت، با ایشان زود آشنا شد و همین آشنایی زمینه را برای ازدواج او با دختر آن فقیه بزرگ، فراهم کرد.[۶] از آن پس خیابانی گاهی در مسجد جامع تبریز به جای پدر زنش، حاج سید حسین خامنهای، نماز جماعت اقامه میکرد و از همانجا نیز مشهورتر گردید.[۷]
عضویت در انجمن ایالتی آذربایجان:
زندگی شیخ محمد خیابانی پس از پیروزی مشروطیت در سال ۱۳۲۴ ق (۱۲۸۵ ش) با تاسیس «انجمن ایالتی آذربایجان» در تبریز، وارد مرحله تازهای گردید. شیخ محمد خیابانی از اعضای برجسته انجمن بود و از ارکان فکری و رهبری آن محسوب میشد و بیگمان در هدایت آن نهاد انقلابی و مردمی نقشی مهم داشت. او با لباس روحانی و تفنگ بر دوش در سنگرها به دفاع از شهر و ناموس و حیثیت مردم مسلمان در مقابل سپاه متجاوز عین الدوله میپرداخت و با مبارزان و مجاهدان در سنگرها میخوابید و به آنان دلگرمی میداد و بر مقاومتشان میافزود و راه آینده را روشن میکرد: «یاران من! ما بر ضد حکومت ارتجاعی و استبداد قیام کردهایم… هرگز نباید به خستگی و یأس تن در دهیم؛ بخصوص وقتی که بار سنگین زندگی ملتی از مویی باریک آویزان شده باشد… طوری رفتار کنید که شرافت تاریخی ما حاصل شود و قاطبه ملت ایران با امتنان و تشکر بگویند که تبریز، ایران را نجات داد!»[۸]
مجاهدان آزادیخواه، به رهبری مردانی چون ستارخان و باقرخان و خیابانی، به حراست از حریم شهر میپرداختند. چندین بار نیروهای استبدادی از مشروطه خواهان شکست خوردند، تا این که محمدعلی شاه سپاهی چهل هزار نفری ترتیب داد و از بهمن ماه سال ۱۲۸۷، جنگ شدت یافت، اما تبریز قهرمان همچنان مقاومت میکرد. از طرفی محمدعلی شاه خیرهسر و عینالدوله خونخوار میدیدند که چهل هزار نفر جنگجو و با امکانات بی شمار، هزینه کلان میخواهد و کمکم مخارج جنگی کاهش مییابد و ادامه جنگ تا فتح تبریز، با امکانات موجود، ممکن نیست؛ اگر این بار هم از قهرمانان تبریزی شکست بخورند، بدترین ننگها نصیبشان خواهد شد! پس به این نتیجه رسیدند که از کشورهای بیگانه وام بگیرند و جنگ با آزادیخواهان ملت خود، یعنی مجاهدان تبریز را ادامه دهند!
در این موقع، انجمن ایالتی به این تصمیم شاه حماقتپیشه ایران، مبنی بر استقراض خارجی برای سرکوبی ملت خود، به شدت اعتراض کرد و با پیشنهاد و صلاحدید خیابانی، تلگرامی به مجلس سنا و شورای ملی فرانسه مخابره کردند و موضوع جاری را به اطلاع آن کشور رساندند. در این تلگرام هوشیارانه خاطر نشان شده بود: «در این برهه از تاریخ ایران که مجلس شورای ملی، توسط شاه بسته شده است، بدون اجازه مجلس، هر نوع وام از دولت های بیگانه گرفته شود، ملت ایران پرداخت آن را به عهده نخواهد گرفت!» این اعتراض، نقشه محمدعلی شاه خائن را نقش بر آب کرد و در خنثی کردن آن دسیسه، موثر افتاد.[۹]
حضور در مجلس:
پس از خلع محمدعلی شاه از حکومت، انتخابات دوره دوم مجلس شورای ملی آغاز شد. خیابانی سابقه درخشانی داشت. چهار-پنج سال امامت نماز جماعت، تبلیغ احکام الهی، ارشاد مردم، تدریس در حوزه علمیه، عضویت انجمن ایالتی آذربایجان و ایفای نقش رهبری و راهنمای فکری، پیکار صادقانه و دوش به دوش دیگر مجاهدان در سنگر جهاد و دفاع، موقعیت ممتاز و محبوبیت پاک و بی شائبه را برای او در دل مردم تبریز و علما و رهبران مشروطه فراهم آورده بود. مردم نیز به پاس این نیکنامی و صداقت و شجاعت و اندیشههای والا، خیابانی را در سی سالگی به نمایندگی خود در مجلس شورای ملی انتخاب کردند. خیابانی به همراه میرزا اسماعیل نوبری، نماینده دیگر مردم تبریز، راهی مجلس شورا شد. مجلس دوم در ۲۴ آبان ۱۲۸۸ (اول ذی الحجه ۱۳۲۷) گشایش یافت و در ۳۰ آبان به صورت رسمی آغاز بکار کرد.[۱۰]
خیابانی از آن پس، در سنگر قانونگذاری، خود را وارث هزاران شهید انقلاب میدانست و با موضع گیری های آگاهانه و ضداستبدادی و استعماری، در کنار نمایندگان متعهد و ارجمندی همچون شهید مدرس و میرزا اسماعیل نوبری و… به دفاع از حق مسلم مردم ستمدیده ایران پرداخت. از کارهای درخشان خیابانی در مجلس دوم، اعتراض شجاعانه و کارساز او علیه اولتیماتوم استعمارگرانه دولت تزار روس بود. در متن اولتیماتوم مزبور آمده بود.
دولت ایران، مستر شوستر، خزانهدار و مستر لکوفر را از کارها برکنار نماید.
دولت ایران، متعهد شود که از این پس بدون اطلاع و رضایت روسیه و انگلیس، مستشار از کشورهای خارج استخدام نکند!
مخارجی را که دولت روس برای لشکرکشی به خاک ایران (رشت و انزلی) تحمل کرده، باید توسط ایران پرداخت شود!
دولت روس و انگلیس برای دریافت جواب فقط ۴۸ ساعت مهلت میدهند و در صورتی که دولت ایران متن اولتیماتوم را قبول نکند و تسلیم نشود، سالدات ها و قزاق های روس، به سوی قزوین پیشروی خواهند کرد و ایران را به اشغال خود در خواهند آورد! و در صورت پرداخت نکردن مخارج، مبلغ آن دو برابر خواهد شد![۱۱]
این اولتیماتوم ننگین – که در واقع درخواست باج سبیل از ایران مظلوم بود – روز چهارشنبه ۷ آذرماه ۱۲۹۰ (۷ ذی الحجه ۱۳۲۹) به دولت ایران رسید. فردای آن روز در شهرهای تهران و تبریز و رشت، امواج خروشان مردمی به حرکت درآمد. بازارها تعطیل شد، دوایر دولتی و تجارتخانهها به حالت نیمه تعطیل درآمد و همه اعتراض میکردند. حتی زنان ایرانی نیز در کنار مردان، اعتراض خویش را بر اولتیماتوم مزبور اعلام کردند. این حرکت دسته جمعی و مردمی نخستین نمایش عمومی ایرانیان بود که زنان نیز در آن شرکت کرده بود.[۱۲]
شیخ خیابانی، در میان اجتماع تظاهرکنندگان تهرانی، به ایراد سخنرانی پرشور و تحریک احساسات مذهبی و ملی مردم پرداخت و با صدای رسایی گفت: «…استقلال هر ملتی، شرافت اوست. اگر نتوانیم کشور خود را نجات دهیم و شرافتمندانه زندگی کنیم لااقل در راه وطن جان خواهیم داد! زیرا در چنین مواقع خطرناک و حساس، زنده ماندن محو شدن است.»
این سخنان آتشین چنان شوری در دل مردم برپا کرد که فریاد «پاینده باد ایران»، «زندهباد خیابانی»… تا لحظاتی پس از پایان سخنرانی او در هوا طنین میانداخت.[۱۳]
روز جمعه ۹ آذر ماه قبل از ظهر جلسه علنی مجلس برپا شد. حسن وثوق (وثوقالدوله) وزیر امور خارجه و تنی چند از همکارانش در مجلس حاضر بودند. وثوقالدوله در برابر نمایندگان مجلس و مردم شرکت کننده قرار گرفت و متن اولتیماتوم را خواند و در پایان با زبونی گفت: «هیات وزیران به اتفاق چنین رای دادهاند که این خواهش روس قبول بشود! تا نظر نمایندگان محترم چه باشد».[۱۴]
لحظاتی با سکوت و بلاتکلیفی گذشت. نمایندگان به روی همدیگر نگاه میکردند و گاه به وثوقالدوله خیره میشدند که میخواست شرافت و حیثیت ملت را مفت تقدیم بیگانگان گردنکلفت نماید. یکی دو نماینده فرومایه و ترسو برخاسته، از مجلس بیرون رفتند و خود را کنار کشیدند… باز هم سکوت بود و تماشاگران با چشمانی باز، منتظر نتیجه نهایی بودند… ناگهان شیخ محمد خیابانی از جای خود برخاست و با هیبتی شکوهمند و قدمهای محکم و سنگین به جلو آمد و رو به نمایندگان ایستاد و با صدای رسا و بلند، سکوت مرگبار مجلس را شکست: «هیچ کس و هیچ دولتی حق ندارد که اختیار، آزادی و استقلال کسی یا دولتی را از آن ها سلب کند، مگر این که به شیوه کهن بربریت و وحشیت برگردد!… بنده از طرف ملت، که حق آزادی و استقلال را از چندین هزار سال پیش تاکنون برای خودشان ثابت میدانند، عرض میکنم که ما تا امروز مستقل بودهایم، در حفظ حقوق و ترقی مملکت خودمان صاحب اختیار بودهایم… من با کمال جسارت و گشادهرویی به دولت روسیه میگویم که ممکن نیست این ملت، امور کشور و اختیار و استقلال خود را به دیگران واگذار کند… این اولتیماتوم به استقلال ایران لطمه میزند و شکی نیست که فقط با موافقت دولت ایران، این اولتیماتوم مورد قبول واقع نمیشود!… امیدوارم این اولتیماتوم ظالمانه را پس بگیرند و ملت ایران را از خودشان آزرده نکنند».[۱۵]
خیابانی با این سخنان هم اولتیماتوم را رد و محکوم کرد و هم ترس و لرز احتمالی نمایندگان دیگر را ریخت! پس از او بود که دیگر نمایندگان نیز در رد و محکوم کردن این اولتیماتوم سخنانی اظهار کردند. بدین گونه، حرکت مردانه و هوشیارانه خیابانی، موجب شد که مجلس شورا با سرافرازی تمام، اولتیماتوم روسیه را رد کند. از آن روز نام و آوازه شجاعت و هوشیاری و غیرت خیابانی در تمام شهرهای ایران بر سر زبانها افتاد و ملت او را خوب شناختند، حتی دشمنان ایران نیز بیش از پیش به عظمت و نفوذ کلام این روحانی آزاده پی بردند.
پانزده روز پس از این تاریخ، در ۲۴ آذر ماه ۱۲۹۰ سفارت روس دوباره با دولت ایران (ناصرالملک) تماس گرفت و خبر داد که سپاه روس در قزوین گرد آمده است، اگر تا شش روز دیگر، همه خواستههای ما پذیرفته نشود، آهنگ تهران خواهند کرد! در ۲۹ آذر ماه مجلس تشکیل جلسه داد. باز هم خیابانی و دیگر نمایندگان سخنرانی کردند و به رد اولتیماتوم رای دادند.
دولت موقت ناصرالملک در روز دوم دی ماه، جلسهای با حضور هیات وزیران و نمایندگان سازشکار و سرد مزاج مجلس تشکیل داد. وثوقالدوله، بستن در مجلس را پیشنهاد کرد. ناصرالملک بیدرنگ این درخواست را قبول نمود و دستور انحلال مجلس را داد و اجرای فرمان به عهده یپرم خان ارمنی – رئیس شهربانی تهران و قاتل شیخ فضل الله نوری – واگذار شد!… بدین ترتیب از همان روز مجلس دوم بسته شد و نمایندگان پراکنده گشتند… و بساط انقلاب و مشروطهخواهی و استقلال طلبی در ایران برچیده شد!
خیابانی تنها ماند. اما هنوز خون غیرت در رگهایش در جریان بود. یک روز در سبزه میدان تهران، در اجتماع اعتراض آمیز مردم، بالای سکو رفت و با سخنرانی آتشین، از انقلاب و آزادیخواهان دفاع نمود و عمل زشت دولت در بستن مجلس و پراکنده ساختن نمایندگان مردم را محکوم کرد و در میان کف زدن ها و فریادهای «زندهباد ایران»، «زندهباد مشروطه»، «زندهباد خیابانی» و… از سکوی سخنرانی پایین آمد.
دو ماه پس از بسته شدن مجلس و شروع دوره فترت، خیابانی همراه خانوادهاش به مشهد مقدس رفت و پس از زیارت مرقد امام هشتم علیه السلام و دیدار با اقوامش در خاک رضوی، از آن جا عازم روسیه، جمهوری ترکمنستان، آذربایجان، گرجستان و داغستان شد تا در فرصتی که پیش آمده، از ممالک همسایه دیدار کند[۱۶] و هم از این طریق به تبریز برگردد. چون که پس از بسته شدن مجلس، صمدخان شجاعالدوله از طرف روسها، حاکم تبریز شده و محل انجمن ایالتی را ویران و بسیاری از آزادیخواهان را قتل عام کرده بود و لابد منتظر خیابانی و همکاران و همفکرانش نیز بود. اگر خیابانی از تهران یا مشهد، به تبریز برمیگشت، بی شک به دست جلادان صمدخان
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 