پاورپوینت کامل شیخ غلام حسین تبریزی ۶۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شیخ غلام حسین تبریزی ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شیخ غلام حسین تبریزی ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شیخ غلام حسین تبریزی ۶۸ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ تحصیلات و استادان
۲ آثار و تألیفات
۳ فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی

۳.۱ مبارزه با کفر و الحاد
۳.۲ مناظره با سران ادیان
۳.۳ دشمن شناسی
۳.۴ سخنگوی نهضت
۳.۵ قیام مسجد گوهرشاد
۳.۶ ارتباط با فداییان اسلام
۳.۷ ارتباط با امام و انقلاب

۴ ویژگی‌های اخلاقی
۵ وفات
۶ پانویس
۷ منابع

تحصیلات و استادان

غلامحسین تبریزی (عبدخدایی) متولد سال ۱۲۶۰ هـ.ش (برابر ۱۳۰۳ هـ.ق) در شبستر می باشد. وی در مدرسه طالبیه تبریز به تحصیل پرداخت.[۱]

حاج مهدی سراج انصاری در مقاله «هفتاد و دو روز در قم» درباره شیخ غلامحسین خاطره‌ای آورده است: «یاد دارم سی سال پیش از این که در تبریز، در مدرسه طالبیه مشغول تحصیل و تدریس بودم، یکی از بازاری ها که دارای خط خوبی بود، در یکی از حجرات مدرسه جعفریه (متصل به مدرسه طالبیه) به طلاب خوشنویسی آموزش می داد؛ وی دارای ذکاوت و فهم فوق‌العاده‌ای بود. چند ماهی که از این جریان گذشت، محیط مدرسه در نهاد وی تأثیر نمود، ناگهان دیدم که وی از کتاب صرف میر ـ اولین کتاب تحصیلی حوزه، در قدیم ـ شروع کرده و با نهایت کوشش مشغول تحصیل است. شاید در کمتر از دو ماه بود که دیدم این شخص از من تقاضای تدریس حاشیه ملا عبدالله را نمود. من خیلی تعجب نمودم؛ زیرا از صرف میر تا حاشیه ملا عبدالله اقلاً یک سال درسی فاصله است و نامبرده هنوز دو ماه نبود که خواندن صرف میر را آغاز کرده بود. با این که اشتغالات زیادی داشتم، برای این که او را آزمایش کنم، به تقاضای وی جواب مثبت دادم. چند روزی پیش من کتاب حاشیه را خواند، دیدم خوب می فهمد. از او پرسیدم که از چند کتاب درس می خوانی؟ گفت: از یازده کتاب! خلاصه کلام این که سه سال از مدت تحصیل او نگذشته بود که مدرس اسفار ملاصدرا گردید. وی به همین منوال ترقی نمود و در فاصله هفت ـ هشت سال به درجه اجتهاد نایل شد و مدتی در حوزه‌های علمیه قم، نجف و کربلا از استادان بزرگ استفاده نمود و فارغ التحصیل گردید. و بالاخره او در مشهد درگذشت. نامش آقا میرزا غلامحسین تبریزی بود و کمتر کسی است که در حوزه‌های علمیه نجف، کربلا و قم او را نشناسد.»[۲]

در این مقطع، شهید بزرگوار شیخ محمد خیابانی (۱۳۲۸ـ۱۲۹۷ هـ.ق)، هم حجره وی بود و سید احمد کسروی نیز هم دوره‌ی او».

مهاجرت به نجف:

حوزه علمیه نجف که دانشگاه و مرکز علوم اسلامی بود، به برکت انوار تابناک امیرمؤمنان امام علی علیه السلام تشنگان علم و معرفت را به خود جذب می کرد. شیخ غلامحسین با استعداد فراوانی که داشت سطح را نزد دانشوران تبریز به پایان رساند و برای ادامه تحصیل، به حوزه علمیه نجف اشرف هجرت نمود. وی که تشنه علم و معرفت بود، برای تکمیل تحصیلات خود و کسب معارف الهی، پس از هجرت به نجف در حوزه درسی استادان بزرگ آن جا شرکت کرد؛ استادان وی عبارتند از:

آخوند خراسانی (۱۳۲۹ـ۱۲۵۵ هـ.ق)
سید محمدکاظم یزدی (۱۳۳۷ـ۱۲۴۸ هـ.ق)
آیت الله محمدحسین غروی اصفهانی (۱۳۶۱ـ۱۲۹۶ هـ.ق)
شریعت اصفهانی (۱۳۳۹ـ۱۲۶۶ هـ.ق)
حاج میرزا ابوالحسن انگجی (۱۳۵۷ـ۱۲۸۲ هـ.ق)

آثار و تألیفات

آیت الله تبریزی با توجه به حرکت‌های سیاسی و زندگی مخفیانه در دوران اختناق، به تألیف کتاب اهتمام داشت. ایشان علاوه بر مجموعه نشریه‌های «تذکرات دیانتی»، «راحت»، «ندای حق»، «خداپرستی»، حدود هفتاد جلد کتاب به نگارش درآورده‌اند. که بعضی از آن ها عبارتند از:

نکت اعتقادیه
راهنمای سعادت
رهبر حقیقت
مجموعه الدروس الدینیه
الانوار اللامعه
الدر الثمینه
اصول مهذبه[۳]

که این اثر در زمینه اصول فقه است. نیز گوهرهای درخشان و مقالات دیگر در اثبات حقانیت تشیع و رد کسروی دارد. ترجمه کتاب اعتقادات شیخ مفید و ترجمه «وجوه اعجاز قرآن» علامه بلاغی و ندای راستی در رد مردوخ کردستانی از اوست.[۴]

فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی

شیخ تبریزی، فقه و اصول را تا حد اجتهاد در محضر استادان حوزه علمیه نجف به پایان رسانید.[۵] وی با بهره‌گیری از نفس گرم بزرگان حوزه نجف به خودسازی پرداخت و در فراگیری معارف قرآنی از آنان الگو گرفت. او همچنین مشی سیاسی و مبارزات علیه دشمنان اسلام را از این بزرگان آموخت و پس از تکمیل تحصیلات به تبریز بازگشت و با یکی از بستگان خود ازدواج کرد. این برهه از زندگی تبریزی مصادف با انقلاب مشروطه و حمله شجاع الدوله به تبریز بود.[۶] محمدمهدی عبدخدایی (فرزند شیخ غلامحسین) می گوید: مرحوم ابوی می گفت: «توی تبریز بعد از مشروطیت، بهائی‌ها شروع به درست کردن مدارس کرده بودند، من در مجلسی برخاستم و صحبت کردم و مدارس این ها بسته شد.» مریدان و جوان‌های پرشوری دور ایشان بودند. حتی در تبریز حد هم جاری کرده است.[۷]

مبارزه با کفر و الحاد

همزمان با اوج گیری کمونیسم در شوروی سابق، افکار و اندیشه‌های کفر و الحاد از مرزهای بادکوبه و باکو وارد شهر تبریز می شد. تبریزی برای مقابله با افکار الحادی، در میان مردم و جوانان جلسات تفسیر قرآن و سخنرانی راه اندازی کرد. وی با اخلاق و رفتار خوب، نفوذ عمیقی در افکار عمومی پیدا کرد. آوازه تفسیر شیخ غلامحسین تبریزی در همه جا پیچید و زبانزد همگان گردید. مخالفت های شجاع الدوله نیز هیچ گاه او را از ادامه تفسیر بازنداشت. محمدمهدی عبدخدایی می گوید: «ایشان برای اولین بار در تبریز جلسات تفسیر قرآن را متداول می کند، که ترک ها به آن سیره می گویند».[۸]

وی در سال (۱۳۴۳ هـ.ق) اقدام به تأسیس جمعیت دیانتی کرد؛ تا مردم تبریز را در مقابل تبلیغات سوء عوامل بیگانه و روشنفکران غرب زده، قدرتمند سازد. حاج شیخ، عصرهای جمعه در کوچه مجتهد تبریز، جلسات معارف و عقاید اسلامی را برای اعضای جمعیت دیانتی و دیگر اقشار مردم برگزار می کرد و به سبک نوینی تدریس می نمود.

تبریزی موقعیت شناس بود و ابتکارات جالبی داشت. وی نشریه «تذکرات دیانتی» را به شهرهای مختلف کشور می فرستاد. آیت الله حاج آقا حسین قمی ـ که مرجعیت آن روز را به عهده داشت ـ با خوشحالی زیادی در یکی از درس های خود به طلاب توصیه کرد تا «تذکرات دیانتی» را مطالعه کنند. مؤسس حوزه علمیه قم، آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی و آیت الله میرزا علی آقا مجتهد شیرازی از کسانی بودند که انتشار مجله تذکرات دیانتی را مناسب و به موقع دانستند.

مناظره با سران ادیان

آن روزها مبلغان مسیحی که مأموریت ایجاد شبهه در افکار مردم را داشتند، به کمک روشنفکران غرب زده، شبهات جدیدی را در عقاید مردم ایجاد می کردند. شیخ غلامحسین تبریزی این شبهات را در مجله تذکرات دیانتی برای جوانان مطرح کرده و به نقد آن ها می پرداخت و شبهات را جواب می داد. روزی آیت الله انگجی در منزل خود جلسه مناظره‌ای با مبلغان مسیحی تشکیل داد و از شیخ غلامحسین تبریزی درخواست کرد تا در آن شرکت نماید. حاج شیخ که در مورد معارف اسلامی و کتاب های مقدس (انجیل و تورات) آشنایی عمیق و تخصص کافی داشت، موارد تحریف شده را با استناد، جواب داد و میسیونر مسیحی را مجاب و او را در این مناظره وادار به پذیرش شکست سختی نمود و موجب تحسین آیت الله انگجی گردید.[۹]

دشمن شناسی

شیخ غلامحسین تبریزی به سیاست‌ها و توطئه‌های دشمنان بیگانه که از راه اعزام میسیونرها و مبلغان مسیحی اعلام می شد به خوبی مطلع بود و از ترفندهای آنان آگاهی کامل داشت. حاج شیخ در رابطه با سیاست تبلیغی میسیونرهای بین المللی از نطق قدیس «آناتولیسکوس» می‌گوید: «اهم مسایلی که بر عهده مبلغان مسیحی است، بکارگیری نکات زیر است:

توزیع کتب مقدمه و نشر آن در کشورهای اسلامی
دعوت مسلمانان از راه دایر کردن مراکز پزشکی، به دلیل نیازی که آنان به این خدمات دارند.
اعمال تهذیبیه از طریق تأسیس مدارس
دیدار زنان کاهن از منازل مسلمانان.»[۱۰]

سخنگوی نهضت

شیخ غلامحسین در نهضت روحانیون تبریز (سال ۱۳۱۱ هـ.ش) سخنگوی دو رهبر روحانی یعنی آیت الله انگجی و آیت الله میرزا صادق آقا تبریزی بود. وی مبارزه‌اش را علیه رژیم ستمشاهی رضاخانی در جریان «اتحاد شکل»، شدت بخشید و مردم را تحریک کرد که با شعار الله اکبر در منزل عالمان تحصن کنند. این حرکت انقلابی به وسیله دژخیمان رضاخان پهلوی سرکوب شد. عده‌ای از عالمان از جمله آیت الله انگجی و آیت الله میرزا صادق آقا دستگیر و به سمنان و سنندج و گروه دیگر به اطراف اردبیل تبعید شدند و گروهی نیز پنهان گشتند. روحانیان تبعیدی در اردبیل به وسیله آیت الله سید یونس اردبیلی حمایت می شدند.[۱۱]

حاج شیخ غلامحسین تبریزی که با مردم در منزل علما متحصن شده بود، در منزل آیت الله انگجی توسط پسرشان در کتابخانه مخفی شد. حاج شیخ، زمانی را که مأموران به خانه آیت الله انگجی حمله می کنند چنین توصیف می کند: «فرزندان آقا انگجی به مأمورین می گویند این کار درست نیست، آقا فردا، پس فردا برمی‌گردند، آقا وزنه‌ای هستند، خوب نیست که شما کتابخانه ایشان را به هم بریزید، آقا همیشه خودشان در کتابخانه را باز و بسته می‌کرده‌اند».[۱۲]

بنابراین مأموران از هجوم به کتابخانه او منصرف شدند. حاج شیخ در آن جا ماند و روز بعد، از منزل آیت الله انگجی خارج شد و مدت هشت ماه مخفی گردید. وی علمای قم، نجف و بزرگان حوزه را در جریان اخبار نهضت قرار داد. در این جریان یک نفر به شهادت رسید و امیرمحسن، حاج شیخ را مسئول این رویداد قلمداد کرد. امیر طهماسب یکی از فرماندهان وقت گفته بود: «اول این شیخ (غلامحسین تبریزی) را می گیرم و اعدام می کنم و بعد خبرش را به تهران می دهم.» البته به علت روابط بین حاج شیخ و مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری و اقداماتی که آیت الله حائری در تهران انجام داد، پس از هشت ماه آقای تبریزی از تحت تعقیب بودن خارج شد.

پس از آن که حاج شیخ از اختفا آزاد شد، علی منصور، پدر حسنعلی منصور معدوم ـ استاندار وقت آذربایجان ـ او را به استانداری احضار کرد. قاضی عسگر از دوستان حاج شیخ نیز در استانداری حضور داشت. کم‌کم رژیم رضاخان مخالفتش را با عزاداری امام حسین علیه السلام و مراسم عاشورا را شروع و از آن جلوگیری نمود.

قاضی عسگر گفت: «حاج شیخ (غلامحسین تبریزی) روحانی روشنفکری است و با برخی از مراسم محرم مخالف است.» حاج شیخ که در چنگال عوامل پهلوی گرفتار بود. بدون توجه به شرایط خود، به استاندار و قاضی عسگر خطاب کرد و گفت: «درست است که من قمه زنی و کارهایی از این قبی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.