پاورپوینت کامل احمد بن موسی بن جعفر ۵۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل احمد بن موسی بن جعفر ۵۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل احمد بن موسی بن جعفر ۵۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل احمد بن موسی بن جعفر ۵۴ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ نسب احمد بن موسی
۲ بیعت احمد بن موسی با برادر
۳ هجرت به ایران
۴ مدفن احمد بن موسی
۵ بارگاه شاهچراغ
۶ پانویس
۷ منابع

نسب احمد بن موسی

«احمد» فرزند و برادر امام و فرزند و برادر شهید است. پدرش موسی بن جعفر علیه السلام یگانه عصر و هفتمین ستاره آسمان ولایت و مادرش ام احمد از زنان فاضله دوران خویش بود.

امام کاظم علیه السلام عنایت ویژه ای به احمد بن موسی علیه السلام داشت و او را بر برخی دیگر از فرزندانش مقدم می داشت. شیخ مفید درباره شخصیت احمد بن موسی و علاقه امام کاظم علیه السلام به او می گوید: «احمد بن موسی مردی کریم و پرهیزکار بود و حضرت موسی بن جعفر او را دوست می داشت و آبادیی که به «یسیره» شهرت داشت به او هبه نمود. گفته می شود یکهزار بنده در راه خدا آزاد نمود».[۱]

وی همچنین نقل می کند: پدرم همراه فرزندانش به قصد دیدن اموالش از مدینه بیرون آمد. اطراف برادرم احمد را بیست نفر از خدمتگزاران پدرم گرفته بودند ـ به صورتی که ـ اگر احمد می ایستاد آنان نیز به احترامش می ایستادند و اگر می نشست آنان هم می نشستند. در چنین شرایطی تا احمد از پدرم غافل می شد، پدرم مخفیانه با گوشه چشم نگاههای محبت آمیزی به او می کرد و چشم از او برنمی داشت. و ما متفرق نمی شدیم، تا آنگاه که احمد از جمع ما بیرون می رفت».[۲]

و «احمد بن موسی علیه السلام یکی از پنج نفری است که امام موسی کاظم علیه السلام او را در اجرای وصیتش با امام رضا علیه السلام شریک دانسته است».[۳]

اما مادر احمد بن موسی به «ام احمد» شهرت داشت. امام کاظم نیز در وصایا و سخنانش از او با همین لقب یاد نمود.[۴] امام از ام احمد سه فرزند پسر داشته؛ احمد، محمد و حمزه. ام احمد از داناترین و باتقواترین زنان روزگار خویش شمرده می شد و امام کاظم علیه السلام او را بسیار دوست می داشت. پس از سفر هارون الرشید به مدینه و مشاهده نفوذ معنوی امام کاظم علیه السلام و ترس از فرو ریختن حکومت غاصبانه خویش، فرمان دستگیری امام را صادر کرد.

از آنجا که ام احمد در بین همسران آن حضرت نزد امام کاظم علیه السلام احترام و موقعیت ویژه ای داشت، امام قبل از حرکت به سوی بغداد، ودیعه های امامت را ـ اشیاء موروثی از پیامبر ـ به او سپرد و رازهای امامت را فقط به او بیان کرد. آنگاه حضرت امام کاظم علیه السلام را در پی فرمان هارون، در سال ۱۷۹ ق به سوی بغداد بردند. ام احمد که مورد وثوق و اعتماد کامل امام بود، سالها رازهای حضرت را مخفی داشت؛ تا آنگاه که متوجه شهادت امام کاظم علیه السلام گردید.

امام در لحظه سفر به سوی بغداد، به ام احمد فرمود: «کلِ من جائَک وطالَبَ منک هذِهِ الامانه فی ای وقتٍ مِنَ الاوقات، فاعلمی باَنّی قد استشهدتُ و اَنّه هو الخلیفه من بعدی و الامام المفترض الطاعه علیک و علی سائر النّاس».[۵] شخصی که به تو مراجعه کرد و این امانت را خواست در هر زمانی که باشد، بدان که من شهید شده ام و آن شخص جانشین بعد از من و امام واجب الطاعه بر تو و دیگر مردمان است.

امام کاظم علیه السلام دوبار گرفتار زندان هارون شد که مرحله دوم مدت چهار سال به درازا کشید تا این که در سال ۱۸۳ ه.ق روز ۲۵ رجب، توسط سندی بن شاهک در زندان پس از تحمل سختی های فراوان به شهادت رسید. علی بن موسی اولین کسی بود که به شهادت پدر آگاهی یافت.

از دیگر فضایل ام احمد این بود که امام کاظم در مدت چهار سالی که در زندان بود، امام رضا علیه السلام را مأمور کرد که شبها در خانه ام احمد بخوابد. شیخ کلینی به سند خود از خدمتکار خانه امام موسی بن جعفر، مسافر، نقل می کند که آنگاه که «ابوابراهیم، موسی بن جعفر علیه السلام را ـ به سوی بغداد ـ می بردند، آن حضرت به فرزندش، امام رضا علیه السلام دستور داد: همیشه تا وقتی که زنده است شب ها در منزل آن حضرت بخوابد».

مسافر می گوید: ما هر شب بستر امام رضا علیه السلام را در دهلیز خانه می انداختیم و آن حضرت بعد از صرف شام در آنجا می خوابید و صبح به خانه خویش می رفت. یک شب که بستر حضرت را انداخته بودیم حضرت نیامد. اهل خانه نگران و هراسان شدند و ما نیز از نیامدن آن حضرت سخت پریشان شدیم. وقتی روز شد، آن حضرت به منزل آمد و نزد ام احمد رفت و فرمود: «هر آنچه پدر به تو سپرده، بیاور». ام احمد بی درنگ فریادی کشید و سیلی بر رخسارش زد و گریبانش را درید و گفت: به خدا مولایم وفات کرد. حضرت رضا علیه السلام مانع گریه و زاری او شد و فرمود: مبادا سخنی بگویی و آن را اظهار کنی تا خبر شهادت پدرم به حاکم مدینه برسد. آنگاه ام احمد زنبیلی را با دو یا چهار هزار دینار نزد ایشان آورد و به امام رضا علیه السلام تحویل داد.

ام احمد که برگزیده و محرم راز امام هفتم بود، خود این گونه ماجرای فوق را بیان می کند: آن حضرت روزی محرمانه به من فرمود: این امانت را نزد خود حفظ کن. کسی را از آن آگاه نساز تا مرگ من فرا رسد چون من درگذشتم، هر کس از فرزندان من نزد تو آمد و آن را مطالبه کرد، به او تحویل بده و بدان که من از دنیا رفته ام. اکنون به خدا نشانه ای که آقایم فرموده بود ظاهر شد. امام رضا علیه السلام آن امانت ها را گرفته و همه را دستور به خودداری داد تا این که خبر درگذشت امام هفتم به مدینه رسید… روزها را شمردیم و حساب کردیم معلوم شد که همان وقتی که امام رضا علیه السلام برای خوابیدن نیامد آن حضرت به شهادت رسیده بود.[۶]

پس از شهادت امام هفتم علیه السلام اولین کسی که با امام رضا بیعت نمود، ام احمد بود. مردم مدینه نیز برای عرض تسلیت به خانه «ام احمد» مراجعه می کردند و این همه دلایلی آشکار بر شخصیت والای این بانو است.

بیعت احمد بن موسی با برادر

منزلت احمد بن موسی سبب گردید، پس از شهادت امام هفتم علیه السلام مردم مدینه به در خانه مادرش بیایند و گمان ببرند که احمد جانشین پدر اوست. احمد بن موسی علیه السلام که متوجه منظور مردم گردید و خود هم می دانست که علی بن موسی الرضا علیه السلام جانشین پدر است، چیزی به مردم نگفت. مردم هم با وی بیعت کردند. پس از بیعت گرفتن احمد بر فراز منبر قرار گرفت و خطبه ای در کمال فصاحت و بلاغت خواند. آنگاه چنین لب به سخن گشود: «ای مردم همچنان که تمام شماها در بیعت من هستید، من نیز در بیعت برادرم، علی بن موسی الرضا علیه السلام می باشم. پیشوا و جانشین بعد از پدرم اوست، آری او ولی خداست. از طرف خدا و رسولش بر من و شما واجب است به هر چه او فرمان داد فرمانبرداری کنیم».[۷]

تمام آنانی که شاهد جوانمردی و پارسایی احمد بودند و کلامش را از جان و دل پذیرا شدند و در حالی که احمد بن موسی علیه السلام جلودارشان بود، از مسجد خارج شدند و جلوی خانه علی بن موسی الرضا علیه السلام گرد آمدند و با او بیعت کردند. احمد بن موسی نیز مجددا با امام خویش بیعت کرد و امام رضا علیه السلام در حق او دعا کرد. تا زمانی که علی بن موسی علیه السلام در مدینه حضور داشت احمد بن موسی نیز در خدمت او و یار و یاورش بود.

هجرت به ایران

امام رضا علیه السلام در سال ۱۸۳ ه.ق و در سن ۳۵ سالگی عهده دار امامت شیعیان شد. دوره امامت ایشان که بیست سال بود، مصادف با خلافت هارون الرشید، محمدامین و مأمون بود. بعد از مرگ محمّد امین پس از کشمکش ها و شورش های مختلف خلافت بدست مأمون افتاد. اما او از ناحیه علویان هراس داشت و دلیل اصلی آن نیز موقعیت معنوی امام رضا علیه السلام بود. مأمون تصمیم گرفت، حکومت خود را از ناحیه علویان در امان نگه دارد. مطمئن ترین راه نزدیکی به امام رضا علیه السلام و آرام نگه داشتن علویان، را انتخاب کرد. او در سال ۲۰۰ هجری قمری حضرت رضا علیه السلام را برخلاف میل قلبی اش مجبور کرد تا از مدینه به مرو هجرت کند.

عموم شیعیان نیت باطنی مأمون را نمی دانستند و همین جهل عمومی سبب گردید سیل هجرت سادات و علویان به سوی ایران سرازیر شد. در این میان دو کاروان از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. یکی کاروانی که سرپرستی آن به عهده حضرت معصومه سلام الله علیها بود و دیگری، کاروانی که به کاروانسالاری احمد بن موسی علیه السلام روانه ایران شد. تعداد جمعیت کاروان احمد بن موسی علیه السلام ظاهرا قابل توجه بوده است. در برخی منابع جمعیتشان را تا پانزده هزار نفر هم نوشته اند. تعداد زیادی از سادات و نزدیکان امام هشتم علاوه بر احمد و محمد و حس

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.