پاورپوینت کامل ابوجهل ۸۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ابوجهل ۸۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ابوجهل ۸۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ابوجهل ۸۵ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ جایگاه ابوجهل میان مشرکان
۲ ابوجهل در طلب ثروت و قدرت
۳ کینه توزی ابوجهل نسبت به مسلمانان
۴ ابوجهل درشأن نزول

۴.۱ ابوجهل بازدارنده از نماز
۴.۲ ابوجهل شقاوت پیشه
۴.۳ ابوجهل ابتر
۴.۴ انکار روز جزا
۴.۵ وای بر ابوجهل
۴.۶ انتقام از مسلمانان
۴.۷ پرده ای بر دیدگان ابوجهل
۴.۸ شیطان یاریگرابوجهل
۴.۹ اتهام به مسلمانان
۴.۱۰ تحقیر مؤمنان
۴.۱۱ تمسخر رسول خدا
۴.۱۲ معذب در آخرت
۴.۱۳ تمسخر آیات قرآن
۴.۱۴ پیشنهادی احمقانه
۴.۱۵ مجادله با رسول خدا(ص)
۴.۱۶ استهزاء پیامبر(ص)
۴.۱۷ تعصبی جاهلانه
۴.۱۸ آزار دادن پیامبر(ص)
۴.۱۹ حسادت به رسول خدا
۴.۲۰ به آیات قرآن گوش نکنید
۴.۲۱ ابوجهل در آتش
۴.۲۲ انذار دیگر سودی ندارد
۴.۲۳ ریشخند کردن مؤمنان
۴.۲۴ بدگویی از پیامبر(ص)
۴.۲۵ مکر ابوجهل
۴.۲۶ کوری ابوجهل
۴.۲۷ محمد(ص) دو خدا را می خواند
۴.۲۸ جدال بدون علم
۴.۲۹ پیشوای کفر
۴.۳۰ داوری خدا
۴.۳۱ تحریک مشرکان به دشمنی با اسلام

۵ پانویس
۶ منابع

جایگاه ابوجهل میان مشرکان

وى از قبیله بنى مخزوم و به ابوجهل مشهور بود و در انتساب به مادرش، ابن‌الحنظلیه[۳] نامیده شده است. اطلاعات ما از زمان ولادت و زندگى او پیش از ظهور اسلام، چندان نیست. بعضى او را هم‌سن پیامبر صلى الله علیه و آله[۴] و برخى، هنگام ورود به دارالندوه (سال ۵۸۴ م)، سى ساله دانسته‌اند[۵] که بدین ترتیب سن وى، از حضرت بیش‌تر خواهد بود. پدرش هشام از مردان سرشناس و مهمان‌نواز مکّه به شمار مى‌رفت تا آن‌جا که قریش، مرگ او را براى خود تاریخ قرار داد.[۶]

زیرکى، دانایى و هوشیارى او در آن عصر سبب شد تا برخلاف سنت عرب جاهلى که عضویت در دارالندوه، براى غیر بنى‌قصى را مشروط به چهل‌سالگى کرده بود،[۷] در نوجوانى که هنوز موى بر صورتش نروییده بود،[۸] یا نزدیک سى سالگى،[۹] عضو آن شورا شود و در تصمیم‌گیرى‌هاى سران، طرف مشورت قرار گیرد.[۱۰]

ابوجهل در طلب ثروت و قدرت

او از بازرگانان ثروتمند و اشراف مکّه بود[۱۱] که چون دیگر هم‌ردیفان خویش، براى دست‌یابى به ریاست کعبه و در پى آن، ریاست‌ مکه با بنى‌هاشم نزاع داشت و نبوت را نیز بر همین اساس تحلیل مى‌کرد.[۱۲] او مى‌گفت: ما و فرزندان عبدمناف در شَرَف و بزرگى به تنازع برخاستیم؛ اطعام کردند، اطعام کردیم؛ عطا کردند، عطا کردیم تا به نزدیک هم رسیدیم. گفتند: از ما پیامبرى است که بر او وحى مى‌شود! این را دیگر نفهمیدیم. به خدا سوگند! هرگز بدو ایمان نیاورده، تصدیقش نخواهیم کرد.[۱۳]

کینه توزی ابوجهل نسبت به مسلمانان

ابوجهل از دشمنان سرسخت پیامبر و مسلمانان‌ بود. تلاش و رفتار خشمگینانه و کینه توزانه وى با آنان، در شکنجه تازه مسلمانانى چون یاسر و سمیّه[۱۴] که به قتل این زن و شوهر انجامید،[۱۵] تهمت و افترا به آنان،[۱۶] جلوگیرى از استماع قرآن،[۱۷] و برقرارى رابطه دیگران با پیامبر،[۱۸] کوشش براى انعقاد پیمان صحیفه مبنى بر یارى نرساندن به پیامبر صلى الله علیه و آله و کوشش بر عدم نقض آن،[۱۹] طراحى قتل پیامبر،[۲۰] به راه انداختن جنگ بدر[۲۱] و… آشکار است.

ابوجهل وقتى شنید که عیّاش‌ بن ابى‌ربیعه (برادر مادرى‌اش) به اسلام گرویده، هر شیوه‌اى را براى بازگرداندن او به کارگرفت[۲۲] و هنگامى که اندک ملایمت ولید بن‌ مغیره را به پیامبر دریافت، وى را با حیله بر آن داشت که کلام خداوند را سحر بخواند.[۲۳] آیه ۲۴ و ۲۵ سوره مدثر/۷۴ «إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ × إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ» بیان‌گر این واقعه است.[۲۴] او براى تضعیف پیامبر و اسلام از هر راهى استفاده مى‌کرد. وقتى آیاتِ «وَمَا أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ × لَا تُبْقِی وَلَا تَذَرُ × لَوَّاحَهٌ لِلْبَشَر ×عَلَیْهَا تِسْعَهَ عَشَرَ» (سوره مدثر/۷۴، ۲۷ ـ ۳۰) را شنید، به قرشیان گفت: آیا هر ده تن از شما، از غلبه بر یک نفر از گماشته‌هاى آتش ناتوانند؛ در حالى که شمار شما بیش‌تر است؟ رفیق شما [=پیامبر] خبر مى‌دهد که جهنم نوزده گماشته دارد.[۲۵]
اصرار بیش از حد و جاهلانه او بر مخالفت با پیامبر و اسلام، حتى موجب خشم دیگر سران مکّه شد[۲۶] و از سوى پیامبر به (ابوجهل) ملقب گردید.[۲۷] وى، در سال دوم هجرى در جنگ بدر که خود فرماندهى سپاه شرک را به عهده داشت، کشته و به همراه دیگر کشتگان در چاه (قلیب) بدر مدفون شد.[۲۸] او پسر و دخترى داشت؛ امّا نسلش هرگز ادامه نیافت[۲۹] و ابتر ماند. عکرمه (فرزند او) پس از فتح مکه مسلمان شد و‌ پیامبر براى این‌که مسلمانى آزرده نشود، مسلمانان را از سبّ ابوجهل منع فرمود.[۳۰]

ابوجهل درشأن نزول

مفسّران، در ذیل آیات فراوانى از ابوجهل نام برده‌اند که بخشى از آن‌ها چنین است:

ابوجهل بازدارنده از نماز

«أَرَأَیْتَ الَّذِی یَنْهَى × عَبْدًا إِذَا صَلَّى × أَرَأَیْتَ إِنْ کَانَ عَلَى الْهُدَى × أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَى × أَرَأَیْتَ إِنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى × أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى»؛ آیا کسى که بنده‌اى را چون به نماز برمى‌خیزد؛ باز مى‌دارد، نگریسته‌اى؟ آیا اندیشیده‌اى که اگر [پیامبر و پیرو او] بر طریق هدایت باشد یا به پرهیزکارى امر کند، [برحق است]؟ آیا اندیشیده‌اى که اگر انکار کند و روى برتابد، [فقط خود را نابود مى‌سازد]؟ آیا نمى‌داند که همانا خداوند [همه چیز را] مى‌بیند؟». (سوره علق/۹۶، ۹‌ـ۱۴) گفته شده که ابوجهل سوگند یاد کرد اگر پیامبر را به نماز ببیند، گردنش را بزند.[۳۱] یا سرش را بر صخره‌اى بکوبد،[۳۲] و درصدد عمل به سوگند خود بود که اعجاز الهى با نزول آیات پیشین جلوش را گرفت.[۳۳]

خداوند، در آیات ۱۵ تا ۱۹ سوره علق/‌۹۶ ابوجهل را به آتش دوزخ وعید داده، پیامبر را از پیروى او برحذر مى‌دارد:[۳۴] هرگز، اگر [از‌ آن کار] دست برندارد، موى پیشانى او را به سختى بگیریم. موى پیشانى دروغ زن خطاپیشه را؛ پس [مذبوحانه] همه انجمنش را [به کمک] بخواند. ما [نیز] آتش‌بانان دوزخ را فراخوانیم. هرگز از او پیروى مکن و [بر خدا] سجده بَر و تقرّب جوى. در آیه ۲۴ سوره انسان/۷۶ نیز خداوند، پیامبر را از افرادى برحذر مى‌دارد که گفته شده: مقصود، ابوجهل است.[۳۵]

ابوجهل شقاوت پیشه

نام ابوجهل در ذیل آیه «لَا یَصْلَاهَا إِلَّا الْأَشْقَى × الَّذِی کَذَّبَ وَتَوَلَّى» (سوره لیل۹۲/ ۱۵ و ۱۶) آمده است که «جز‌ شقاوتْ پیشه وارد آن نشود، همان کسى که [حق] را انکار کرد و روى‌ برتافت».[۳۶]

ابوجهل ابتر

ابوجهل در ذیل آیه ۳ سوره کوثر/۱۰۸ از مصادیق ابتر دانسته شده[۳۷] که خداوند به جهت آزارهایش، او را ابتر خوانده بود؛ گرچه قول‌ مشهور نزول سوره درباره عاص بن وائل است.[۳۸]

انکار روز جزا

برخى مفسران، آیات نخستین سوره ماعون/۱۰۷ را در شأن ابوجهل و کافران قریش دانسته‌اند:[۳۹] «أَرَأَیْتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ × فذلکَ الَّذى یَدعُّ الیَتیمَ × و لایَحُضُّ عَلى طَعامِ المِسکینَ»؛ آیا کسى را دیده‌اى که روز جزا را انکار مى‌کند؟ این همان کسى است که یتیم را مى‌راند و بر اطعام بینوا ترغیب نمى‌کند.

وای بر ابوجهل

«فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلّى × ولکِن کَذّبَ و تَوَلّى × ثُمَّ ذَهَبَ إلى أهلِه یَتَمطّى × أولى لَکَ فَأولى × ثُمَّ أولى لَکَ فَأولى» [مدعى] نه [حق را] تصدیق کرد و نه نمازگزارد؛ بلکه دروغ انگاشت و روى‌ گرداند؛ سپس تبختر کنان به سوى خانواده‌اش رفت. واى بر تو! باز هم واى بر تو! سپس واى بر تو! و باز هم واى بر تو!. (سوره قیامه/۷۵، ۳۱‌ـ‌۳۵) گفته شده که این آیات، درباره ابوجهل است.[۴۰]

انتقام از مسلمانان

قرطبى در ذیل آیه ۴۴ و ۴۵ سوره قمر/۵۴ از ابوجهل یاد مى‌کند که در روز بدر با اسب خویش تاخت؛ به جلو سپاه آمد و گفت: ما امروز از محمد و اصحاب او انتقام مى‌گیریم و خداوند این آیه را نازل فرمود: «أَمْ یَقُولُونَ نَحْنُ جَمِیعٌ مُنْتَصِرٌ × سَیُهزَم الجَمعُ و یُولّون الدُّبُر»؛[۴۱] گرچه مکى بودن سوره قمر، سخن پیشین را تضعیف مى‌کند. از سعد بن ابى وقّاص نقل شده: من تأویل آیه را نمى‌دانستم تا این‌که پیامبر صلى الله علیه و آله در روز بدر آن را در مقابل مشرکان قرائت کرد. وى از قول ابن عبّاس آورده که بین نزول آیه و واقعه بدر، هفت سال فاصله بوده است.[۴۲]

پرده ای بر دیدگان ابوجهل

آیات ۸ و ۹ سوره یس/۳۶: «إِنَّا جَعَلْنَا فِی أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِیَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ × وَجَعَلْنَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ»؛ ما در گردن‌هایشان غل‌هایى نهادیم که تا چانه‌ها است؛ به طورى که سرهایشان بالا مانده است و از پیش رویشان و از پشت سرشان دیوارى نهاده‌ایم و بر [دیدگان] آنان پرده‌اى افکنده‌ایم؛ از این‌رو هیچ نمى‌بینند.

به اعتقاد برخى مفسّران، درباره تصمیم ابوجهل به قتل پیامبر هنگام نماز، خداوند بدین‌ گونه وى را ناکام ساخت.[۴۳] فخررازى بر آن است که معناى این آیه و آیه بعدى، بازداشتن ایشان از اهتدا (راه‌یابى) به وسیله خداوند است.[۴۴] ابوالفتوح رازى مى‌نویسد: کنایت است و عبارت به طریق مبالغه از جهل و عناد و نفور ایشان از ایمان تا پندارى که ممنوعند از آن به غل و قید که به هیچ وجه تن در نمى‌دهند و اختیار نمى‌کنند.[۴۵]

شیطان یاریگرابوجهل

در ذیل آیه ۵۵ سوره فرقان/۲۵ «وَ کانَ الکافِرُ على رَبّه ظَهیراً» آورده‌اند که مقصود از کافر، ابوجهل است که با پشتوانه شیطان، پروردگار خویش را مخالفت مى‌کند.[۴۶]

اتهام به مسلمانان

ابوجهل به مسلمانانى که از پیامبر صلى الله علیه و آله پیروى مى‌کردند، تهمت زده مى‌گفت: آنان از مرد جادو شده‌اى پیروى مى‌کنند که آیه ۸ سوره فرقان/۲۵ بدان اشاره دارد.[۴۷] نام ابوجهل جزو یکى از ۱۷ تن مقتسم[۴۸] (کسانى که در موسم حج راه‌هاى مکه را تقسیم کرده و بر ضد پیامبر تبلیغ مى‌کرده‌اند) آمده که خداوند در سوره حجر/۱۵ آیه ۹۰ به آنان اشاره دارد: «کَما أنزَلنا عَلى المُقتَسِمین».

تحقیر مؤمنان

ابوالفتوح، در ذیل آیه ۲۰ سوره فرقان/۲۵، از‌ مقاتل نقل کرده که آیه درباره ابوجهل و چند‌ تن دیگر که به تحقیر ابوذر و برخى مؤمنان پرداخته بودند، نازل شده است:[۴۹] «و‌جَعَلنا بَعضَکم لِبعض فِتنهً أتَصبِرونَ و کانَ ربُّکَ بَصیراً»؛ و بعضى از شما را آزمون بعض دیگر ساخته‌ایم. آیا شکیبایى مى ورزید؟ و پروردگار تو همواره بینا‌ است.

تمسخر رسول خدا

همو از مقاتل مى‌نویسد[۵۰]: چون ابوجهل و نضر بن حارث، عبادت‌هاى رسول و جدّیت او را دیدند، گفتند: تو خود را به مشقّت مى‌اندازى. در‌ دین‌ ما، این‌همه رنج نیست و خداى تعالى این آیات را فرو فرستاد: «طه‌ × مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى». (سوره طه/۲۰، ۱‌و۲)

معذب در آخرت

«أَفَمَنْ وَعَدْنَاهُ وَعْدًا حَسَنًا فَهُوَ لَاقِیهِ کَمَنْ مَتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا ثُمَّ هُوَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مِنَ الْمُحْضَرِینَ»؛ آیا کسى که به او وعده‌اى نیکو دادیم و او به آن خواهد رسید، مانند کسى است که به بهره زندگانى دنیا بهره‌مندش ساخته‌ایم؛ سپس او در روز قیامت از حاضرشدگان [در صحنه عذاب] است؟ (سوره قصص/۲۸، ۶۱) با همه اختلافى که در شأن نزول آیه وجود دارد، نام ابوجهل به صورت مصداق «من‌متّعنه»، برجسته‌تر است.[۵۱]

تمسخر آیات قرآن

ابوجهل با شنیدن شجره ملعونه در قرآن (سوره اسراء/۱۷، ۶۰) که به گفته مفسّران، درخت زقّوم است، به طعنه مى‌گفت: چگونه ممکن است درختى در آتش باشد، با این‌که آتش آن را مى‌سوزاند؟ و نیز مى‌گفت: رفیق شما [پیامبر] مى‌گوید: آتش جهنم سنگ را مى‌سوزاند و آتش‌گیره آن را مردم و سنگ مى‌داند: «وَقودُها النّاسُ و الحِجارَهُ». (سوره بقره/۲، ۲۴)[۵۲] خداوند در آیه ۶۰ سوره اسراء/۱۷ مى‌فرماید: آن را آزمونى براى مردم قرار داده‌ایم و در آیات ۶۴ و ۶۵ سوره صافات/۳۸ مى‌فرماید: آن درختى است که از ژرفاى دوزخ برمى‌آید و میوه‌اش گویى سرهاى شیاطین است: «إنّها شَجَرهٌ تَخرُجُ فِى أصلِ‌الجَحیمِ × طَلعُها کأنَّه رُءُوسُ الشَّیطینِ» و آن، غذاى گناه‌کاران است: «إنّ شَجرتَ الزَّقُّومِ × طَعامُ الأَثیمِ × کَالمُهلِ یَغلى فِى‌البُطون × کَغَلىِ الحَمیمِ» = همانا درخت زقوم، خوراک گناه‌کار[ان] است که مانند فلز گداخته در شکم‌ها مى‌جوشد؛ چون جوشیدن آب گرم».(سوره دخان/۴۴، ۴۳ـ۴۶)

پیشنهادی احمقانه

سوره اسراء/ ۱۷، ۷۳: «و‌إن کادُوا لَیَفتِنونَک عَن الَّذى أوحَینا إلیکَ لِتَفتَرِى عَلینا غَیرَه و إذاً لاتَّخذوکَ خَلیلا» سیوطى از قول ابن‌عبّاس آورده است که ابوجهل، امیّه بن‌ خلف و دیگر سران قریش نزد پیامبر آمده، گفتند: خدایان ما را بپذیر تا در آیینت در

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.