پاورپوینت کامل نقّالی ۶۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقّالی ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقّالی ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقّالی ۶۸ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ تاریخچه

۱.۱ الف. دوره پیش از اسلام:
۱.۲ ب. دوره اسلامی:

۲ جای نقالی
۳ گروه‌بندی نقالان
۴ طومارنگاری
۵ شیوه و آداب نقالی
۶ وضعیت کنونی
۷ پانویس
۸ منابع

تاریخچه

تاریخچه نقالی را می‌توان در دو دوره پیش از اسلام و دوره اسلامی بررسی کرد:

الف. دوره پیش از اسلام:

در ایران باستان خنیاگران دوره‌گردی بودند که با نوای ساز و آواز قصه‌خوانی می‌کردند. گزنفون به رواج هنر تصنیف‌خوانی و قصه‌گویی این خنیاگران در دوره هخامنشی اشاره می‌کند. در دوره اشکانی خنیاگرانی را که داستان‌های حماسی و رزمی برای مردم نقل می‌کردند “گوسان” می‌نامیدند. سندی به زبان پارتی (اشکانی) هنر گوسان‌ها را در مدح پادشاهان و قهرمانان باستان نشان می‌دهد. این سند را نشانه‌ای از نقش پارتی‌ها در نگهداشت سنت‌های ملی ایران دانسته‌اند و احتمال داده‌اند که افسانه‌های کهن به کمک این خنیاگران گردآوری می‌شده‌اند.

اسطوره‌ای نیز نقش خنیاگران را در قصه‌گویی نشان می‌دهد. بنابراین اسطوره زال، پدر رستم به خنیاگران سفارش می‌کند که “پهلوانی سرود” برای رستم جوان بخوانند تا رستم با شنیدن آنها برای مبارزه در میدان کارزار پرورده شود.

در دوره ساسانی نیز خنیاگرانی بودند که حماسه‌ها و داستان‌های قومی و ملی را با آواز و نغمه ساز برای مردم می‌خواندند. بهرام چوبین، سردار ساسانی در شب پیش از رفتن به کارزار خنیاگری را فرامی‌خواند تا برایش حماسه هفت‌خوان اسفندیار و رنج‌های او را در قلعه برنجین[۱] بخواند. باربد، نوازنده و خواننده نامی دربار خسرو پرویز ساسانی (پادشاهی ۵۹۰-۶۲۷م.)، یکی از خنیاگران داستان‌گزار بود. از جمله تصنیف‌هایی که او می‌خواند “پسران دیو و فتوحات و مجالس خسرو” بود.

نویسنده تاریخ بخارا به این دسته از خنیاگران یا قوّالان داستان‌گو در جامعه بخارائیان دوره پیش از اسلام اشاره می‌کند. او می‌نویسد این هنرمندان سرودهایی را در سوگ کشتن سیاووش می‌خواندند که آن سرودها را “گریستن مغان” نام نهاده بودند.

این خنیاگران قصه‌گو به سرزمین‌های دیگر هم می‌رفتند و داستان‌های حماسی و پهلوانی ایرانیان را برای مردم بیان و نقل می‌کردند. بنابر گزارش‌های تاریخی، پیش از آن که نهضت اسلامی در مکه شکل بگیرد، نصر بن‌ حارث، خالوزاده پیامبر، هر بار که برای تجارت به حیره می‌رفت طومارهایی از داستان‌های پهلوانی ایرانیان، مانند رستم و اسفندیار را می‌خرید و به مکه می‌برد و برای مردم قبیله‌اش می‌خواند.

ب. دوره اسلامی:

در نخستین سده‌های اسلامی راویان و دهقانان که گروه اجتماعی زمیندار بودند، روایت‌کننده داستان‌های پهلوانی و رزمی کهن ایرانی نیز بودند. فردوسی از تنی چند از این دهقانان پیر که راوی و گردآورنده داستان‌های رستم و خاندان گرشاسب و داستان‌های قهرمانی دیگر بودند، یاد می‌کند. در این زمان قصه‌خوانانی نیز بودند که نقل قصه را با نوای ساز همراه می‌کردند. حکایت قصه‌گویی مروزی در قرن سوم هجری که پس از نقل هر قصه تنبورش را برمی‌گرفت و نغمه‌هایی شاد بر سازش می‌نواخت، نمونه‌ای از همراهی ساز و آواز با قصه‌خوانی است.

در سده‌های پنجم و ششم هجری دو دسته داستان‌گزار برای مردم نقل می‌گفتند؛ یک دسته داستان‌گزاران سنی مذهب بودند که همراه نقل داستان‌های اسطوره‌ای و حماسی ایران فضایل خلفای راشدین را هم بیان می‌کردند؛ اینان را فضایلی می‌خواندند. دسته دیگر داستان‌گزاران شیعه بودند که فقط داستان واقعه‌های جنگ‌ها و دلاوری‌های امیرمؤمنان علی علیه السلام را نقل می‌کردند و در منقبت و مدح او و پیامبر و خاندان نبوت شعر می‌خواندند؛ اینان را هم مناقبی می‌نامیدند.

دسته‌های فضایلی‌خوان با نقل حماسه‌هایی از رستم و سهراب و اسفندیار و کاووس و زال در سر چهارسوهای بازار و گذرگاه‌ها رسم نقل داستان‌های پهلوانی؛ و دسته‌های مناقبی‌خوان با نقل جنگ‌ها و پهلوانی‌های علی علیه السلام و روایات مربوط به اهل بیت او رسم نقل داستان‌های مذهبی را در فرهنگ نقالی ایران بنیاد نهادند و شیوع بخشیدند.

نقالی یا قصه‌خوانی همچنان ادامه یافت تا به دوره صفوی رسید. در این دوره (۹۰۷-۱۱۴۸ق.)، موضوع داستان‌های نقالان بر گرد داستان‌های شبه تاریخی ــ ملی و شبه تاریخی ــ مذهبی و اسطوره‌ها و حماسه‌ها و داستان‌های شاهنامه می‌گشت. داستان‌هایی درباره ابومسلم مروزی (پهلوان ایرانی که در قرن دوم هجری علیه بیدادگری حکومتگران اموی قیام کرد)، حمزه (به روایتی حمزه پسر آذرک سیستانی که بر کارگزار خلیفه عباسی شورید و به روایتی دیگر سیدالشهدا حمزه عموی پیغمبر)، و اسکندر (سردار و جهانگشای مقدونی) و به‌ ویژه داستان‌های شاهنامه و برخی داستان‌نامه‌های مذهبی، از رایج‌ترین قصه‌های زبانگرد نقالان بودند.

در دوره صفوی، داستان‌گزاری و قصه‌گویی از جمله هنرهای معرکه‌گیران به شمار می‌آمد و داستان‌گویان و قصه‌خوانان را از “ارباب معرکه” می‌شناختند. در این زمان، مناقب‌خوانان را که پیوسته “مناقب اهل بیت” می‌خواندند، مداح می‌نامیدند. مداحان از لحاظ نوع سخن به سه دسته تقسیم می‌شدند: ساده‌خوانان که مدح را به نظم می‌خواندند؛ غرّاخوانان که داستان‌ها را به نثر نقل می‌کردند؛ و مرصّع‌خوانان که به نظم و نثر مداحی می‌کردند. “قصه‌خوان” و “افسانه‌گوی” نیز کسانی بودند که در احوال گذشتگان و غرایب و عجایب زندگی آنان و زوال ملک و مال سلاطین قصه می‌گفتند. قصه‌خوانان دو دسته بودند: یک دسته قصه‌خوانانی که حکایت و افسانه می‌گفتند و دسته دیگر قصه‌خوانانی که حکایت‌ها و افسانه‌ها را به نظم می‌خواندند یا به اصطلاح “نظم‌خوانی” می‌کردند.

در دوره قاجار، قصه‌خوانی رشد و بالندگی فراوان یافت و همچنان تا نخستین دهه‌های قرن چهاردهم ش. شکوفایی داشت. نقالان این دوره به‌ ویژه نقالان دربار شاهان و امیران، باید “با خبر از تواریخ، مستحضر از اخبار و اشعار و نوادر و نکات و دقیقه‌یاب و نکته‌سنج” می‌بودند. از ویژگی‌های نقال خوب، ورزیدگی او در هنرهای کلامی و تقلیدی بود. “قصه‌خوانان ایشان که به شخص واحد در حین تقریر حکایات مجلسی هستند بالتمام زیرا که تبدیل حرکات و تغییر آواز به مقتضای حالت اشخاص مختلفه در حالات عدیده مثل غضب و حلم و عقل و عشق و سرور و غم، سلطنت و گدایی، امارت و چاکری، عاشقی و معشوقی، فرمانبری و فرمانروایی در یک شخص واحد” جمع‌اند.

در همین دوره در حوزه‌های جغرافیایی و فرهنگی مختلف ایران قصه‌خوانانی بودند که داستان‌های حماسی قومی ـ محلی خود را همراه حماسه‌های شاهنامه به نثر و نظم و با ساز و آواز یا بدون آن برای مردم نقل می‌کردند. این قصه‌گویان که پیامد همان خنیاگران قصه‌گوی دوران کهن ایران بودند تا چندی پیش در میان مردم ایل‌ها و روستاها و شهرها هنرنمایی می‌کردند. برای نمونه می‌توان به “دِنگْ بِژ”ها یا نوازندگان قصه‌خوان دوره‌گرد، و “چِروُک بِژ”ها یا نقالان در میان کُردها اشاره کرد. در میان کُردها نقالانی هم بودند که شعرهای غنایی یا حماسی کُردی را با آواز می‌خواندند. این نوع اشعار را به کُردی “لاوْژْ” می‌نامند. نقالان لاوژخوان زمانی که در ده بودند به خانه خان‌ها و بزرگان آبادی می‌رفتند و شب‌ها برای آنان حماسه می‌خواندند. زمانی هم که به شهرهای کردنشین می‌رفتند، در قهوه‌خانه‌های شهر برای مردم حماسه‌خوانی می‌کردند.

در میان آذربایجانی‌ها قصه‌گویی کار عاشیق‌ها بود. عاشیق‌ها گروهی داستان‌گزار بودند که با نواختن ساز و خواندن آواز، داستان‌های قهرمانان قومی و محلی را برای مردم بازگو می‌کردند. عاشیق‌ها در مجالس بزم و شادی مردم و در قهوه‌خانه‌های شهرها و روستاهای آذربایجان با نقل داستان و نوای ساز و آواز، مردم را سرگرم و دلشاد می‌کردند.

جای نقالی

در نخستین سده‌های آغاز دوره اسلامی قصه‌گویان دوره‌گرد هم در مساجد که جای تجمع مسلمانان بود، قصه‌های انبیای سلف و پادشاهان قدیم را برای مردم بیان می‌کردند و هم در کوچه و بازار همچنان معرکه خود را برپا می‌کردند و به‌ نقل قصه می‌پرداختند. این روش معرکه‌گیری و قصه‌گویی را قصاصان و نقالان تا دوره صفوی، حتی پس از شکل‌گیری نهاد قهوه‌خانه در ایران ادامه دادند و در جاهای تجمع مردم بساط می‌افکندند و به نقالی می‌پرداختند.

فضاها و معابر عمومی مانند میدان‌ها، سرگذرها، چهارسوهای بازار، سراها، کاروانسراها، صحن مسجدها و زیارتگاه‌ها و تکیه‌ها مکان‌های قصه‌گویی این معرکه‌گیران بود. مثلاً سید کمال‌الدین سدهی معروف به طاهر علیشاه از نقالان عهد شاه‌عباس اول، عصرها در زیرگذر بازار مسجد جامع عتیق اصفهان برزونامه می‌خواند. یا اسداله حجّار عصرها در بخش شرقی صحن مسجد شاه (مسجد امام کنونی) داستان‌های مذهبی می‌خواند. همچنین مرشد جعفر پاقلعه‌ای نزدیک امامزاده اسماعیل در محله قدیم قلعه طَبَرک اصفهان شاهنامه می‌خواند.

حاج‌رضا حبیب‌آبادی برای نخستین‌بار شاهنامه‌خوانی در تکیه را در تکیه حمام خانم (تکیه‌ای که مادرشاه تهماسب با یک حمام نزدیک امامزاده یحیی در جنوب شرقی تهران ساخته بود)، در زمان شاه عباس اول (۹۹۶-۱۰۳۸ق.) باب کرد. نقالانی هم در مشهد بودند که در فضاهای پیرامون صحن حضرت امام رضا علیه السلام شاهنامه‌خوانی می‌کردند.

در دوره قاجار، نقالان و قصه‌گویانی در گوشه‌هایی از میدان نقش جهان اصفهان بساط می‌انداختند و نقل می‌گفتند. حاج‌بابا مشکین از نقالان و سخنوران نامی عهد فتحعلی‌شاه ابتدا در تکیه حمام‌خانم و بعد در میدان پاقاپق (اعدام) و جلوخان مسجد شاه بازار تهران شاهنامه‌خوانی می‌کرد.

در عصر رونق قهوه‌خانه از اوایل قرن یازدهم تا نخستین دهه‌های قرن چهاردهم ش. شمار بزرگی از نقالان به این نهاد روی آوردند و آن را پایگاه نقالی و شاهنامه‌خوانی کردند. در این دوره نسبتاً بلند، قهوه‌خانه نهاد فعالی در انتقال فرهنگ و ادب کهن ملی و مذهبی ایران به توده مردم بی‌سواد یا کم سواد به‌ شمار می‌رفت و در آموزش آداب زندگی گذشتگان، اخلاق و منش پهلوانان و جوانمردان به افراد قهوه‌خانه‌رو نقش مهمی داشت.

گروه‌بندی نقالان

نقالان را بر حسب نوع داستان‌هایی که می‌گفتند و چیرگی و ورزیدگی‌شان در نقل داستان‌ها و بیان واقعه‌ها می‌توان به سه دسته تقسیم کرد: نخست شاهنامه‌خوانان یا نقالانی که فقط به نقل داستان‌های حماسی شاهنامه می‌پرداختند و در شاهنامه‌خوانی ورزیدگی داشتند؛ دوم نقالانی که در نقل داستان‌نامه‌های تاریخی ـ افسانه‌ای، مانند اسکندرنامه و ابومسلم‌نامه مهارت و چیرگی داشتند و سوم مذهبی‌خوانان یا نقالانی که داستان‌های دینی ـ مذهبی مانند حمزه‌نامه و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.