پاورپوینت کامل محمد بن حنفیه ۵۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل محمد بن حنفیه ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل محمد بن حنفیه ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل محمد بن حنفیه ۵۳ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ ولادت و نسب
۲ پرورش محمد بن حنفیه
۳ محمد حنفیه در زمان حسنین
۴ محمد حنفیه و امامت امام سجاد علیه السلام
۵ محمد حنفیه و قیام مختار
۶ وفات محمد حنفیه
۷ فرقه کیسانیه
۸ پانویس
۹ منابع
ولادت و نسب
محمد حنیفه در حدود سال ۱۶ هجرى قمرى (در عصر خلافت عمر بن خطاب) در مدینه منوره دیده به جهان گشود. پس از فرزندان حضرت فاطمه علیها السلام، محمد حنفیه نخستین فرزند حضرت على علیه السلام از سایر همسرانش مى باشد.
مادر محمد حنفیه، خوله بنت جعفر بن قیس بن مسلمه بن عبید بن ثعلبه بن یربوع بن ثعلبه بن دول بن حنیفه بن جیم.[۱]
چون نسب مادرى محمد، به حنیفه بن جیم مى رسد، وى ملقب به ابن حنیفه گردید.
درباره ازدواج حضرت على علیه السلام با خوله، دو روایت ذکر شده است. بنا به روایت اول، در عصر رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم گروهى از مردم یمن و اطراف آن از دین اسلام روگردان شده و راه ارتداد را در پیش گرفتند. حضرت على علیه السلام از جانب پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم ماموریت یافت براى ارشاد و تبلیغ مردم و در صورت لزوم مبارزه با دشمنان و مرتدان، به این منطقه اعزام گردد. آن حضرت پس از نبرد با «بنى زبید» گروهى از آنان را اسیر کرد که خوله نیز در میان آنان بود و در تقسیم غنایم و اسیران، وى نصیب حضرت على علیه السلام شد. خوله براى حضرت على علیه السلام پس از شهادت حضرت زهرا علیها السلام، محمد را به دنیا آورد.
اما بنا به روایت دیگر در اوائل خلافت ابوبکر، دو طایفه بنى اسد و بنى حنیفه به نزاع و نبرد پرداختند و در آن میان، خوله به اسارت بنى اسد درآمد. آنان، وى را به مدینه آورده و در معرض فروش قرار دادند. حضرت على علیه السلام وى را از آنان خریدارى کرد. پس از مدتى، طایفه خوله از این امر آگاهى یافته و به محضر حضرت على علیه السلام در مدینه آمدند و خواستار آزادى و بازگرداندن خوله شدند. حضرت على علیه السلام وى را آزاد کرد و سپس با پرداخت مهریه، وى را به ازدواج خویش درآورد. از آن پس «خوله» به عنوان یکى از همسران امام على بن ابى طالب علیه السلام درآمد و براى آن حضرت، محمد را به دنیا آورد که هم نام و هم کنیه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بود.[۲]
پرورش محمد بن حنفیه
حضرت على علیه السلام پس از فرزندانش از فاطمه زهرا علیهاالسلام که نمونه و بى همتا بوده اند، به برخى از فرزندان خود از سایر همسرانشان نیز علاوه بر محبت پدری، به خاطر تقوا، متانت و مجاهدت علاقه ویژه اى داشت. محمد بن حنیفه از جمله اینها بود.
در روایات چندى آمده است که حضرت على علیه السلام پیش از ازدواج با خوله حنیفه، از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم اذن خواست که اگر خداوند، پسر دیگرى به وى عنایت کند، نام و کنیه اش را نام و کنیه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم یعنى محمد و ابوالقاسم قرار دهد. پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم نیز چنین اجازه اى به حضرت على علیه السلام داد و به این صورت، نام محمد حنفیه از سوى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و امیرمؤمنان علیه السلام برگزیده شد.[۳]
از آن هنگامى که محمد حنفیه از مادرش خوله، متولد گردید پیوسته مورد تربیت و مراقبت امیرمؤمنان علیه السلام قرار داشت. آن حضرت از وى مردى عالم، شجاع، نیرومند و مبارز ساخت که در جنگ هاى جمل و صفین و نهروان رشادت هاى ویژه اى از خود بروز داد که شگفتى دوستان و دشمنان را برانگیخت.
حضرت على علیه السلام در اواخر عمر شریف خود پس از زخمى شدن در مسجد کوفه به دست عبدالرحمن بن ملجم مرادى و بسترى شدن در خانه، سفارش هاى چندى به اطرافیان، اصحاب و پیروان خود به ویژه به فرزندانش نمود که برخى از وصایاى آن حضرت، ثبت و ضبط گردیده است. از جمله این که آن حضرت، سفارش هایى به دو فرزند والامقامش امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام نمود و آنان را به تقوا، پرهیز از دنیا، گفتار حق، ترحم به یتیمان، دستگیرى از مستمندان، پشتیبانى از ستمدیدگان و مبارزه با ستمکاران، عمل به کتاب خدا و موارد دیگر وصیت کرد. سپس به فرزند دیگرش محمد حنفیه فرمود: آیا تو نیز آنچه را به برادرانت سفارش کرده ام، به گوش گرفته اى؟ محمد گفت: آرى، اى پدر. حضرت فرمود: تو را نیز به مانند آنچه به برادرانت گفته ام، سفارش مى کنم و دیگر این که نسبت به برادرانت (حسن و حسین علیه السلام) تعظیم و توقیر نمایى. زیرا حق آنان بر تو بسیار است و هیچ گاه بدون مصلحت آنان، اقدام به کارى نکنى. سپس حضرت على علیه السلام به امام حسن و امام حسین علیه السلام فرمود: شما را نیز به محمد سفارش مى کنم که او برادر شما و فرزند پدرتان مى باشد. مى دانید که پدرتان وى را دوست مى دارد و به او علاقمند است.[۴]
محمد حنفیه در زمان حسنین
محمد بن حنفیه در ایام امامت برادرانش امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام همیشه در کنار آنان بود و فراز و نشیب هاى روزگار و مسائل سیاسى گوناگون پس از شهادت حضرت على علیه السلام او را از برادرانش جدا نکرد. او به امامت برادران بزرگوارش، همیشه واقف و خرسند بود.
از محمد حنیفه نقل شده است که درباره برادرش امام حسین علیه السلام گفت: ان الحسین اعلمنا علما، و اثقلنا حلما، و اقربنا من رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم و آله رَحِما، کان اماما فقیها… .[۵] همانا حسین علیه السلام از جهت دانش، از همه ما داناتر و از جهت بردبارى از همه ما سنگین تر است و در انتساب به پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم از همه ما به وى نزدیکتر است. او امامى است فقیه و… .
هنگامى که امام حسین علیه السلام پس از مرگ معاویه، از بیعت با یزید امتناع کرد و قصد خروج از مدینه را نمود، محمد حنفیه به محضر امام حسین علیه السلام رسید و در مقام خیرخواهی به آن حضرت گفت:
اى برادر تو محبوبترین مردم هستى نزد من و گرامىترین آنها بر من و از میان خلق خیر تو را خواهم و بس و تو به نصیحت من سزاوارتر هستى تا بتوانى از یزید بن معاویه و از شهرها دور شو و بیعت مکن و رسولان خود را سوى مردم بفرست و آنها را به خود بخوان اگر مردم پیرو تو شدند و با تو بیعت کردند خداى را سپاسگزار و اگر مردم بر غیر تو گرد آمدند دین و عقل تو کاسته نگردد و مروّت و فضل تو از میان نرود و من مىترسم در شهرى از شهرها داخل شوى و مردم اختلاف کنند گروهى با تو شوند و گروهى بر تو پس تو را پیشتر از همه به دم نیزه دهند آن وقت کسى که خود و پدر و مادرش بهترین همه امّت هستند خونش ضایعتر و اهلش ذلیلتر گردند.
حسین علیه السّلام فرمود: کجا بروم اى برادر؟
گفت: در مکه منزل گزین اگر در آن منزل آرام توانستى گرفت همان است که مىخواهى و اگر تو را موافق نیفتاد به یمن رو اگر در آنجا آرام گرفتن توانى فبها و اگر نتوانستى به ریگستانها و کوهها پناه برو از جایى به جایى رو تا ببینى کار مردم به چه منتهى مىگردد که تو به هر کار روى کنى رأى تو از همه کس به صواب نزدیکتر است.
حسین علیه السّلام فرمود: اى برادر نیکخواهى کردى و مهربانى نمودى و امیدوارم رأى تو استوار و صواب باشد.
امام حسین علیه السلام نیز به سوى مکه رهسپار شد و به برادرش محمد گفت: من عازم مکه معظمه گردیده ام و برادران، فرزندان و شیعیان خود را با خویش مى برم، تو اگر مى خواهى در مدینه بمان و دیده بان و چشم من باش. هر آنچه در این جا روى مى دهد مرا باخبر گردان.[۶]
سپس امام حسین علیه السلام وصیت نامهاى نوشت و به محمد حنفیه سپرد و راهی مکه شد. سپس از آنجا در هشتم ذى الحجه سال ۶۰ قمرى عازم کوفه شد.[۷]
از اخبار دیگر برمىآید که در زمان اقامت امام حسین (ع) در مکه، وى نیز به آنجا آمده و بار دیگر برادر را از رفتن به عراق نهى کرده بود.سید بن طاووس به روایت از امام صادق (ع) مىنویسد:
محمد بن حنفیه در شبى که صبح آن امام حسین علیه السلام مىخواست از مکه خارج شود به نزد برادر آمد و او را از رفتن به این سفر نهى کرد و عذر و مکر و پیمانشکنى کوفیان را متذکر شد و گفت: «برادر جان شما مىدانید که مردم کوفه با پدر و برادرت مکر کردند و من خوف آن دارم که با تو نیز همان کنند؛ اگر صلاح بدانى در مکه باقى بمان چون تو عزیزترین و ارجمندترین افراد امت هستى.» امام د
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 