پاورپوینت کامل محمد بن حسن بن ولید ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل محمد بن حسن بن ولید ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل محمد بن حسن بن ولید ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل محمد بن حسن بن ولید ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ دوران شکوفایى ابن ولید
۲ ابن ولید در نظر دانشمندان بزرگ شیعه
۳ استادان ابن ولید
۴ شاگردان ابن ولید
۵ وفات ابن ولید
۶ گزیده روایات
۷ پانویس
۸ منابع

دوران شکوفایى ابن ولید

محمد بن حسن بن ولید مشهور به ابن ولید و کنیه اش ابوجعفر مى باشد. اگر چه متأسفانه در کتب رجالى از تاریخ ولادت این عالم و فقیه بزرگ سخنى به میان نیامده است. لیکن دوران شکوفایى وى از زمانى آغاز مى شود که ایشان پس از رحلت على ابن بابویه، پدر بزرگوار شیخ صدوق رحمهمااللّه در قم و رحلت محدث عظیم‌الشأن، ثقه الاسلام کلینى (م ۳۲۸ یا ۳۲۹) در بغداد و همزمان با شروع غیبت کبرى امام زمان علیه‌السلام (۳۲۹ ق)، در زمره بزرگترین فقها و محدثان شیعه در ایران و در شهر مقدس قم مى زیست.[۳]

با توجه به این که قم در آن روزگار مانند ایام پیشین خود، مرکز شیعه و فقها و محدثین بود و بسیارى از مشایخ فقه و حدیث در آن بسر مى بردند، با این وصف چهره پرفروغ ابن ولید در بین آن‌ها امتیازات ویژه اى داشت و سرآمد همه آن‌ها بود. ابن ولید در فقه، حدیث، علم رجال و جرح و تعدیل راویان و رجال حدیث از درخشنده ترین چهره هاى علمى شیعه بود.[۴]

مکتب فقه و حدیث او، یعنى فتوى بر اساس متون حدیث و دلالت آن بدون تمسک به علم اصول فقه – که کار فقهاى پیشین قم و على ابن بابویه بود – در اواسط سده چهارم هجرى قمرى به وى منتقل شد. بینش خاص او در جرح و تعدیل راویان و دقت فراوانش در عدم نقل روایت از روایتگران ضعیف در قم، زبانزد اهل فقه و حدیث بود.

ابن ولید در نظر دانشمندان بزرگ شیعه

شیخ طوسى[۵] درباره ابن ولید مى گوید: «محمد بن حسن بن ولید قمى دانشمندى جلیل القدر، آگاه به رجال و مورد اطمینان مى باشد. او در علوم گوناگون کتاب هاى زیادى دارد که از جمله کتاب الجامع، التفسیر و غیر این‌ها است. روایات و کتب وى را ابن ابى جید براى ما نقل کرده و نیز جماعتى از علما از فرزندش احمد بن محمد بن حسن و جماعتى دیگر از علما هم آن‌ها را از ابوجعفر بن بابویه (شیخ صدوق) به ما اطلاع داده اند».[۶]

در حاشیه فهرست شیخ آمده است که: «محمد بن الحسن از احمد بن علویه الکاتب الاصفهانى البحرى معروف به ابن اسود متوفى سنه ۳۲۰ ق (تقریباً)، که صاحب قصیده اى هزار بیتى به نام مجره در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام مى باشد، روایت مى کند».[۷]

شیخ اجل طوسى در کتاب ارزشمند رجال خود نیز از این فقیه والامقام نام برده و مى گوید: «محمد بن حسن بن احمد بن ولید قمى دانشمندى جلیل القدر است و استادى آگاه به فقه و ثقه. او از محمد بن حسن صفار و سعد بن عبدالله اشعرى روایت مى کند و هارون بن موسى تلعکبرى هم از وى مى گوید: «وى را ندیده ام؛ ولى اجازه او به دست شاگردش جعفر بن حسن مؤمن که همه روایاتش را دربردارد، به من رسیده است و تمام روایات او را ابوالحسین بن ابى جید به ما خبر داد».[۸]

احمد بن على بن احمد بن عباس معروف به نجاشى، (م ۴۵۰ ق) یکى از علماى علم رجال در کتاب رجال خود – که آن را پس از فهرست و رجال شیخ تألیف کرده و در صدد رفع کاستى هاى آن و تکمیل نقیصه هاى این دو کتاب بوده است -[۹] از این فقیه گرانقدر و استاد مشایخ قم، اطلاع بیشترى به دست مى دهد و وى را این گونه توصیف مى کند: «ابوجعفر محمد بن حسن بن احمد بن ولید، پیشواى علماى قم، بزرگ فقیه آن‌ها، پیشرو و از چهره هاى درخشان آنان بود. او در قم مى زیست ولى اصالت او از قم نبود. دانشمندى بود معتمد و شخصى مورد اطمینان، سرشناس و مورد اتفاق همه. او کتاب‌هایى دارد از جمله: تفسیر قرآن و الجامع. ابوالحسین على بن احمد بن محمد بن طاهر از وى به ما خبر داد. اجازه ابن ولید به او که مشتمل بر کتاب ها و احادیث اوست، را دیده ام. ابوجعفر محمد بن حسن بن ولید در سال ۳۴۳ ق وفات یافت».[۱۰]

آنچه حائز اهمیت است و قابل دقت مى باشد این است که در این اثر گرانبها -که به تعبیر آیت الله العظمى بروجردى «از پایه هاى رجال ما از لحاظ صحت و اعتبار مى باشد»-[۱۱] مرحوم نجاشى چگونه و با چه عباراتى این دانشمند بلندمرتبه را توصیف کرده است: «ثقه ثقه، عین و مسکون الیه». با مراجعه به این کتاب ارزشمند مى بینیم، ایشان کمتر کسى را این گونه و با چنین عبارات معرفى مى کند.

ابوالحسن محمد بن احمد بن داود قمى معروف به ابن داود قمى (م ۳۶۸ ق) از دانشمندان نامى قم، استاد مشایخ قم در زمان خود و از معاصرین شیخ صدوق در رجال خود در دو جا با نقل عباراتى از شیخ و نجاشى، بدون آن که چیزى بر این عبارات بیفزاید، از این فقیه بزرگ سخن به میان مى آورد.[۱۲]

علامه شوشترى در کتاب قاموس الرجال به نقل از ابن داود مى گوید: «ابن داود در رجال خود در فصل «کسى که دوبار توثیق شده» گفته است: ابن غضائرى ابن ولید را دو مرتبه توثیق کرده است».[۱۳]

علامه حلى در کتاب رجالى خود در ترجمان وى، سخن نجاشى را به صورت مختصر نقل کرده و حتى از خود چیزى بر آن نیفزوده است.[۱۴]

شیخ ابوطالب تجلیل تبریزى در کتاب معجم در فصل اول (توثیقات وارده در مورد تک‌تک راویان و تعیین طبقه آن‌ها)، تحت عنوان کسانى که توثیق ویژه دارند «الموثوقون بالخصوص»، ضمن تلفیقى از عبارات شیخ در فهرست و رجال، نجاشى در رجال و علامه در خلاصه، از ابن ولید سخن به میان مى آورد و او را جزو طبقه نهم راویان برمى شمرد.[۱۵]

همان طور که ملاحظه شد محمد بن ولید سرآمد فقها و از چهره هاى درخشان علماى قم بوده است. یکى از افتخارات این فقیه گرانقدر این است که او استاد بزرگ رئیس محدثین، امین الاصحاب، کسى که با دعاى امام زمان علیه‌السلام متولد شده است، یعنى حسین بن بابویه معروف به شیخ صدوق مى باشد. ابن ولید در نزد این شخصیت بزرگ و گرانمایه (شیخ صدوق)، اعتماد و وثوق بسیار بالایى دارد و تبعیت این حافظ بزرگ حدیث و عالم به رجال از وى، بسیار قابل توجه و مثال زدنى است و خود از عظمت شخصیت ابن ولید حکایت مى کند.

نکته جالب توجه این که استادان مرحوم شیخ صدوق، بنابر آنچه مرحوم شیخ عبدالرحیم ربانى شیرازى در شرح حال وى (با استفاده از کلیه منابع و مآخذ و با مراجعه به برخى از تألیفات ایشان بدست آورده است) بیان کرده است، ۲۵۲ تن مى باشند که در این میان نام محمد بن ولید بر تارک نام اساتید ایشان مى درخشد.[۱۶] با دقت و ملاحظه در عبارات شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه و دیگر تألیفات آن بزرگمرد، معلوم مى شود که ایشان تا چه حد براى استاد خود احترام ویژه قائل است؛ با تعبیراتى از قبیل «شیخنا» (بزرگ ما، استاد ما) یا «شیخنا الاستاد» (استاد بزرگ ما).

نهایت اطمینان و اعتماد شیخ صدوق به وى را مى توان از کلمات خود او در ذیل خبر «صلاه یوم غدیر»، (نماز روز غدیر) در کتاب من لایحضره الفقیه فهمید. ایشان در این کتاب مى گوید: «استاد ما محمد بن ولید رضى الله عنه آن را صحیح نمى دانست و مى گفت: حدیث آن از طریق موسى همدانى رسیده است و او دروغگو و غیرثقه است و هر خبرى را که استاد ما صحیح نداند و حکم به صحت آن نکرده باشد، در نزد من متروک و غیرصحیح مى باشد».[۱۷] این عبارت نهایت ستایش از وى را ابراز مى دارد و حاکى از شأن و منزلت والاى او در نزد شیخ صدوق است.

آیت الله العظمى خویى در کتاب معجم رجال خود مى گوید: «شیخ صدوق در کتب خود از محمد بن حسن بن ولید بسیار روایت مى کند و در مشیخه،[۱۸] قریب به ۱۴۰ مرتبه از او نام برده است». مرحوم خویى در ادامه مى گوید: «همان طور که در ترجمان محمد بن احمد بن یحیى بیان شد، مرحوم صدوق در استفتائاتش از روایات محمد بن احمد بن یحیى – در آنچه را او روایت کرده از گروهى، که نام آن‌ها قبلاً گذشت – از استادش ابن ولید پیروى کرده و طریق شیخ به او صحیح مى باشد. ابن ولید قمى مانند احمد بن محمد بن عیسى[۱۹] و شاگرد نامدارش شیخ صدوق و بسیارى از مشایخ قم در نقل روایت بسیار احتیاط مى کرده و نسبت به پذیرش حدیث و رجال آن دقت و احتیاط بیش از حدى داشته است؛ به گونه اى که هر روایت و راوى را که او مى پسندید، نزد علما و محدثین قم دیگر از آن گفتگویى به میان نمى آمد و مى پذیرفتند. چنان که بسیارى از راویان کتاب نوادر الحکمه، محمد بن احمد بن یحیى را جرح نموده (مورد خدشه قرار داده و استثناء کرده) و شیخ صدوق هم به پیروى از استادش، بدون چون و چرا آن‌ها را استثناء کرده است».[۲۰]

گروهى از فقها، احتیاط فوق‌العاده و دقت خیلى زیاد وى را نپذیرفته اند و آن را ناشى از وسواس ابن ولید پنداشته اند.[۲۱] ولکن حق این است که این دقت فوق‌العاده، در تقوى و صداقت وى در نقل روایات ریشه دارد نه در وسواس.

استادان ابن ولید

ابن ولید از فقهاى بزرگ قم بهره ها جسته و شاگرد برازنده آنان بوده است. اینک به شاخص ترین اساتید وى اشاره خواهیم کرد:

۱- سعد بن عبدالله الاشعرى القمى:

نجاشى در رجال خود درباره سعد بن عبدالله اشعرى مى گوید: «کنیه او ابوالقاسم است. او بزرگ این طائفه (اشعرى)، فقیه آن‌ها و چهره برترشان مى باشد. وى احادیث اهل سنت را هم زیاد شنیده و براى دریافت آن‌ها سفر مى کرده است و با محدثین و علماى نام آشناى اهل سنت، مانند: حسن بن عرفه (م ۳۵۷) و محمد بن عبدالملک الرفیعى (م ۲۶۶ ق) و ابوحاتم رازى و عباس ترقفى و دیگران ملاقات هایى داشته است. او مولاى ما ابا محمد، امام حسن عسکرى علیه‌السلام را ملاقات کرده است؛ البته برخى از اصحاب این ملاقات را ضعیف مى دانند… واللّه اعلم» و در ادامه برخى کتابهاى او را نام مى برد: «کتاب الرحمه، کتاب ناسخ القرآن و منسوخه و محکمه و متشابهه و…».[۲۲]

علامه حلى در ترجمان وى این گونه مى نویسد: «سعد بن عبدالله بن ابى خلف الاشعرى کنیه اش ابوالقاسم و شخصى جلیل القدر است که اخبار زیادى را نقل کرده و تصنیفات زیادى هم دارد. او ثقه مى باشد و استاد طائفه خود است و فقیه و نیکوترین چهره آن‌ها. وى امام حسن عسکرى علیه‌السلام را ملاقات کرده و در سال ۳۰۱ ق (و بنا به قولى ۲۲۹ یا سال ۳۰۰ ق) در قم رحلت نمود».[۲۳]

شیخ طوسى هم در فهرست خود او را توثیق و به بعضى از کتاب‌هایش اشاره کرده است.[۲۴] مرحوم تفرشى در نقد الرجال خود درباره وى مى گوید: «در ثقه بودن او هیچ شک و شبهه اى وجود ندارد».[۲۵]

۲- محمد بن حسن بن فروخ الصفار:

نجاشى در مورد محمد بن حسن بن صفار مى نویسد: «ابوجعفر الاعرج، از چهره هاى برتر یاران قمى ما است. او شخصى مورد اطمینان (در نقل روایت) و مقدم بر دیگران است. کسى که کمتر نام او در نقل ها حذف مى شود. کتاب‌هاى او عبارتند از: الصلاه؛ کتاب الوضوء؛ کتاب الجنائز؛ کتاب الرد على الغلاه؛ کتاب التقیه؛ و بصائرالدرجات. کتاب هاى او را به جز بصائرالدرجات، ابوالحسین على بن احمد بن محمد بن طاهر الاشعرى القمى (معروف به ابن ابى جید که بعداً از او سخن خواهیم گفت؛ ظاهراً ایشان شیخ اجازه محمد بن حسن بن الصفار بوده است) به نقل از محمد بن حسن بن ولید از خود وى خبر داده است».[۲۶]

شیخ در رجال خود او را از اصحاب امام عسکرى علیه‌السلام مى داند[۲۷] و در تهذیب بلاواسطه از وى روایت کرده است.[۲۸] علامه حلى هم او را ثقه مى داند.[۲۹]

۳- حسن بن متیل دقاق:

نجاشى درباره حسن بن متیل مى نویسد: «او از چهره هاى وجیه اصحاب ماست و کثیرالحدیث (یعنى احادیث نقل شده به واسطه او زیاد است.) مى باشد و کتاب نوادر از اوست».[۳۰]

ابن داود هم عبارات نجاشى را در مورد وى آورده و درباره چگونگى ضبط نام وى مى گوید: «حسن بن مُتیل به ضم میم و تضعیف تاء (متتیل) است ولکن در اکثر کتب رجال «مَتّیل» (به فتح میم و تشدید تاء) ضبط شده است».[۳۱]

شیخ طوسى مى گوید: «وى قمى است و ابن ولید در قسم کسانى که از ائمه اطهار علیهم‌السلام روایت نکرده اند، از وى روایت مى کند.[۳۲] وى به دقاق (آردفروش) معروف و از شیوخ (شیخ اجازه در نقل روایت) مى باشد».[۳۳]

علامه طریق صدوق به جعفر بن ناجیه را که حسن بن متیل در آن مى باشد، صحیح مى داند[۳۴] و مرحوم صدوق نیز در مشیخه، وى را به «دقاق» وصف کرده است.[۳۵]

محمدتقى مجلسى نیز درباره او مى نویسد: «حسن بن متیل ممدوح است و از چهره هاى نامدار شیعه مى باشد».[۳۶]

صاحب هدایه المحدثین هم وى را ممدوح و مورد اطمینان مى داند و مى گوید: «محمد بن حسن بن ولید از او روایت مى کند».[۳۷] همچنین وحید بهبهانى در تعلیقه خود تصریح کرده است که او استاد ابن ولید مى باشد.[۳۸]

۴- عبدالله بن جعفر حمیرى:

یکى دیگر از اساتید ابن ولید، عبدالله بن جعفر حمیرى است. عبدالله بن جعفر بن الحسین بن مالک بن جامع حمیرى، ابوالعباس قمى، استاد علماى قم و از چهره هاى درخشان علم و دانش، در سال دویست و نود و اندى وارد کوفه شد. وى ثقه و از اصحاب امام حسن عسکرى علیه‌السلام است. اهل کوفه از وى روایات زیادى شنیده اند. وى کتاب‌هاى زیادى تصنیف کرد که برخى از آن‌ها عبارت است از:[۳۹]

کتاب الامامه؛ الدلائل؛ العظمه والتوحید؛ کتاب الغیبه والحیره؛ قرب الاسناد الى الرضا؛ قرب الاسناد الى الجواد؛ و قرب الاسناد الى الصاحب و…[۴۰] بسیارى از اصحاب ما از وى خبر داده اند از جمله: حسین بن عبیدالله غضائرى (م ۴۱۱ ق). شیخ ابوطالب تبریزى نیز با نقل مختصرى از عبارت نجاشى، در فصل «کسانى که با تتبع در کتب شیعه صراحتاً توثیق نشده اند» از وى نام مى برد.[۴۱]

شاگردان ابن ولید

گروهى از مفاخر محدثین و فقهاى اواسط سده چهارم هجرى از شاگردان او به شمار مى آیند که برخى از آن‌ها عبارتند از:

۱- شیخ صدوق محمد بن بابویه (م ۳۸۱ ق):

یکى از شاگردان نامى و بلندآوازه ابن ولید، محمد بن بابویه است که در واقع باید از بزرگترین افتخارات ابن ولید، داشتن شاگردى این چنین با عظمت باشد. محمد بن بابویه معروف به «ابن بابویه» و «شیخ صدوق»،[۴۲] نامى ترین دانشمند گرانمایه، بزرگوار، فقیه و محدث عالى مقدار شیعه در نیمه دوم سال چهارم هجرى است. به راستى که باید او را یکى از استوانه هاى شریعت دانست. پدر عالى مقدارش، على بن بابویه مى باشد که او نیز به «ابن بابویه» معروف است؛ ولى هرگاه «ابن بابویه» به طور مطلق در السنه علما و متکلمین به کار رود، مقصود فرزند ایشان یعنى محمد بن بابویه است، همان طور که در کتب فقه و حدیث، هر دو را «صدوقین» مى گویند؛ البته اگر «شیخ صدوق» نیز گفته مى شود منظور همین فرزند او است. شرح ولادت این دانشمند جلیل القدر این گونه است که:

بعد از سال ۳۰۵ ق که نایب دوم امام زمان علیه‌السلام، یعنى عثمان بن سعید عمرى پس از حدود پنجاه سال نیابت حضرت، بدرود حیات گفت و شیخ اجل، حسین بن روح نوبختى افتخار نائب سومى حضرت را پیدا کردند و واسطه بین امام زمان علیه‌السلام و شیعیان آن حضرت شدند، پدر بزرگوار محمد بن بابویه که در آن عصر پیشواى علماى قم بود، وارد بغداد شد. او چون تا آن زمان صاحب فرزندى نشده بود، از این نظر رنج مى برد؛ لذا فرصت را غنیمت شمرد و با تسلیم نامه اى به حسین بن روح از او خواست تا هنگام تشرف به محضر آقا امام زمان علیه‌السلام، نامه را به آن وجود عزیز و مقدس تقدیم دارد. وى در آن نامه اشتیاق خود را به داشتن پسرى ابراز داشته و از حضرت خواسته بود، براى او دعا کند تا خداوند پسرى به وى عطا فرماید. جواب اما

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.