پاورپوینت کامل صعصعه بن صوحان ۶۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل صعصعه بن صوحان ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل صعصعه بن صوحان ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل صعصعه بن صوحان ۶۳ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ خاندان صعصعه
۲ ویژگیهای صعصعه
۳ حدیثی از صعصعه
۴ پانویس
۵ منابع
۶ آرشیو عکس و تصویر
خاندان صعصعه
صعصعه فرزند صوحان بن حجر و کنیهاش «ابوطلحه» یا «ابوعمرو» بود و نسبتش با پانزده واسطه، به «عبدالقیس» از بزرگان قبیله «ربیعه» میرسید و از همین جهت به او «صعصعه بن صوحان عبدی» گفتهاند. این طایفه عموما در کوفه زندگی میکردند. صعصعه نیز اهل کوفه بود و در یکی از محلههای اطراف آن روزگار میگذراند. درباره صعصعه نوشتهاند: «وکان سیدا من سادات قومه؛ او یکی از بزرگان قوم خود بود».
اولین کسی که از این طایفه اسلام آورد، عمرو بود که به دستور یکی از روسای این قبیله به نام «منذر بن عائذ» خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید، تا از میزان علم آن حضرت آگاهی یابد. او پس از شرفیابی به خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله، مسلمان شد و در برگشت، ماجرا را برای «منذر» بیان کرد. او نیز مسلمان شد و پس از چندی منذر خود به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله آمد. رسول خدا به او فرمود: «ای اشج! (نام دیگر منذر) دو صفت در تو هست که خداوند آن دو را دوست دارد: حیا و حلم».
در این که صحابی پیامبر صلی الله علیه و آله به چه کسی گفته میشود، نظریههای گوناگونی وجود دارد. چنانچه صحابی آن حضرت را کسی بدانیم که از ایشان حدیث نقل کرده، یا در غزوات شرکت داشته است، صعصعه جزو اصحاب نخواهد بود؛ زیرا وی در آن زمان خردسال بود. ابن عبدالبر و ابن اثیر (دو تاریخ نگار معروف) میگویند: او در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله مسلمان بود، ولی آن حضرت را ندید؛ زیرا در آن زمان خردسال بود.
ویژگیهای صعصعه
۱- صحابی خاص علی علیه السلام:
امام صادق علیه السلام فرمود: «هیچ یک از همراهان علی علیه السلام حق آن حضرت را نشناخت، مگر صعصعه و یاران صعصعه».[۲]
اصبغ بن نباته میگوید: صعصعه بن صوحان مریض شد. به همراهی علی علیه السلام برای عیادت وی به منزلش رفتیم. او که در بستر بیماری افتاده بود، با دیدن حضرت بسیار خوشحال شد. علی علیه السلام به او محبت فراوان کرد؛ اما موقع خداحافظی، فرمود: ای صعصعه! این دیدار تکلیف من بود؛ مبادا آن را موجب فخر و مباهات بر دیگران قرار دهی! صعصعه پاسخ داد: نه، یا امیرالمومنین! بلکه آن را اجر و ذخیره آخرت میدانم. علی علیه السلام فرمود: به خدا قسم من تو را کمهزینه (برای نظام اسلام) اما پرتلاش میبینم. صعصعه پاسخ داد: به خدا قسم تو در نظر من، بسیار آگاه به خداوند هستی و او در نظر تو بزرگ است. تو نیز نزد پروردگارت جایگاهی بلند داری و اهل حکمت، و نسبت به مومنان مهربان و رحیم هستی.
امام علی بن موسی الرضا علیه السلام نیز در ملاقاتی که با احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی داشتند، از صعصعه تجلیل زیادی کرد و به همین داستان اشاره فرمود.[۳]
۲- خطیب:
دانشمندان تاریخ و رجال، وی را به فصاحت و بلاغت و استادی در فن سخن ستودهاند و به او عنوان «خطیب» دادهاند. علی علیه السلام نیز در نهج البلاغه در مورد او میفرماید: «هذا الخطیب الشحشح…؛ این خطیب ماهر و توانا…».
ابن ابی الحدید میگوید: این عبارت را علی علیه السلام در مورد صعصعه بن صوحان فرموده است و همین افتخار برای او بس که علی علیه السلام او را به مهارت در سخن و فصاحت در لسان بستاید.
شعبی (از فقیهان و شاعران بزرگ قرن اول) میگوید: من فن خطابه و سخنرانی را از صعصعه بن صوحان آموختم و جاحظ، دانشمند لغت و نحو (متوفی ۲۵۵) میگوید: صعصعه از فصیحترین مردم بود. جالب آن که «عبدالملک بن مروان» که با علی علیه السلام و اصحابش خصومت داشته، درباره صعصعه میگفت: «انه احضرالناس جوابا؛ او حاضر جوابترین مردم بود».
قدرت سخنوری صعصعه سبب شد امام او را «خطیب شحشح» بخواند و در جنگ نهروان او را برای گفتگو با خوارج بفرستد. بسیاری از نامه های حضرت نیز به قلم این خطیب توانا نوشته شده است.
۳- شاعر:
سرودن اشعار، یکی دیگر از ویژگیهای صعصعه بشمار میرود. نمونه آن، منظومهای است که در رثای مولایش علی علیه السلام سرود. ترجمه بخشی از آن بدین شرح است:
برادرم! پس از تو با چه کسی انس گیرم و درد دلم را نزد که بازگو نمایم؟
غمهای روزگار یکی پس از دیگری بر گرده تو جمع شد و اینک با رفتن تو آن غمها منتشر شد.
اگر مرگ اجازه سخن گفتن را بدهد، از مشکلاتی که نزد خود دارم، به تو شکوه میکنم.
با چشمی پربار بر تو اشک میریزم، هر چند که اشک ریختن من سودی ندارد.
این اندوه برای من کافی است که خاک قبر تو را با دست تکان میدهم.
زمانی که زنده بودی، برای من موعظهها داشتی و اینک برای زندگان موعظههای بیشتر داری.
چقدر مشتاق هستم که لحظهای به سوی من بازگردی.
آیا قبر خبر به زائران علی علیه السلام میدهد که نور چشم آنان را در آغوش کشیده است؟
ای مرگ! از من چه میخواهی؟ آنچه از آن میترسیدم، انجام شد.
ای مرگ! اگر فدا قبول میکردی، جانم را قربان امیرالمومنین میکردم.
آری روزگار با فقدان یارم من را از خود طرد کرد؛ از این رواست که آن را مذمت میکنم و از آن شکایت دارم…
۴- شجاعت:
در دوران خلافت امیر مومنان(ع) صعصعه همواره حضوری پررنگ داشت و در تمام جنگهای حضرت علی(ع) در میدان نبرد دیده می شد. حضور در سه جنگ بزرگ (جمل، صفین و نهروان) که گاه سمت فرماندهی را بر عهده داشت، گویای شجاعت او است. مقاومت وی در برابر انحرافهای بعضی از مدعیان خلافت از جمله معاویه، قابل توجه است. در گفتگوهای میان صعصعه و معاویه، بارها دشمنی خود به معاویه را بیان می کرد. مطالعه حالات چهار فرزند صوحان (زید بن صوحان، عبدالله، سیحان و صعصعه) فضایی آکنده از عشق امام علی علیه السلام در این خاندان را به تصویر میکشد. تنها در جنگ جمل، سه برادر (صعصعه، زید، سیحان) حضور داشتند و سیحان پرچمدار بود. وقتی او به شهادت رسید، زید پرچم را بدست گرفت و چون شهید شد، صعصعه پرچم را برافراشته نگاه داشت.
۵- مورد اعتماد:
علی علیه السلام چاهها، قنوات و اموال زیادی برای محرومین وقف کرد. هنگامی که وقفنامه مینوشت، عدهای را شاهد میگرفت و صعصعه بن صوحان از جمله آن شاهدان بود.
۶- آشنا به معارف اهل بیت علیهمالسلام:
روزی علی علیه السلام در مورد خروج دجال و اوصاف او سخنانی فرمود و در ضمن آن بیان داشت: قاتل دجال همان است که حضرت عیسی علیه السلام پشت سرش نماز میگذارد. یکی از حاضران به نام «نزال بن سبره» به صعصعه گفت: مقصود از این فرد کیست؟ صعصعه پاسخ داد: کسی که عیسی علیه السلام به او اقتدا میکند، داوزدهمین فرزند از عترت پیامبر صلی الله علیه و آله است و نهمین فرزند از فرزندان امام حسین علیه السلام و او خورشیدی است که از مغرب این جهان، از بین رکن و مقام، طلوع خواهد کرد و زمین را از وجود ظالمان پاک و عدالت را آنچنان حاکم خواهد کرد که هیچ کس بر دیگری ظلم نکند.
۷- اندرز به حاکمان:
ابن عبدالبر (متوفی ۴۶۳) میگوید: زمانی ابوموسی اشعری یک میلیون درهم از بیت المال برای عمر فرستاد تا بین مسلمانان قسمت کند. او این مال را تقسیم کرد؛ ولی مقداری از آن زیاد آمد. مسلمانان در مورد مصرف آن اختلاف کردند. عمر به میان مردم آمد و اعلام کرد: ای مردم! این مقدار از بیت المال را در چه موردی مصرف کنیم؟
صعصعه که در آن زمان جوانی نورس بود، ایستاد و گفت: مشورت با مردم در جایی است که حکمی از طرف قرآن وارد نشده باشد و اما آن چه قرآن بدان دستور داده، باید در همان مورد مصرف کرد. عمر گفت: راست گفتی. تو از من هستی و من از تو هستم و سپس مقدار اضافه را نیز بین مسلمانان تقسیم کرد. در روزگار عثمان نیز زمانی که وی بر منبر بود، صعصعه خطاب به او ابراز داشت: ای عثمان! خود منحرف شدی و امت تو نیز منحرف شدند. عدالت پیشه کن تا امت تو نیز به عدالت رفتار کنند.
ماجرای دیگری از برخورد صعصعه با عثمان را شیخ طوسی این گونه نقل کرده است. صعصعه گفت: با چند تن از مردم مصر، نزد عثمان رفتیم. او گفت: مردی را پیش فرستید تا با من سخن گوید. مصریان مرا مقدم کردند. عثمان که از کمی سن من تعجب کرده بود، گفت: این؟! در جواب عثمان گفتم: اگر ملاک دانش، سن آدمی بود، نه تو سهمی در آن داشتی و نه من؛ بلکه علم به فراگیری است. عثمان گفت: (آن چه از قرآن میدانی) بازگوی.
گفتم: «بسم الله الرحمن الرحیم. آنانی که وقتی قدرت در اختیارشان بگذاریم، نماز، زکات، امر به معروف و نهی از منکر را زنده میکنند و پایان امور به دست خداوند است».(حج، ۴۱) عثمان گفت: این آیه در مورد ما نازل شده است. گفتم: پس امر به معروف و نهی از منکر کن. عثمان گفت: این سخنان را رها کن و آنچه میدانی، بیان کن.
گفتم: «بسم الله الرحمن الرحیم. کسانی که از خانههای خود بدون هیچ گناهی اخراج شدند و تنها خداوند را پروردگار خود میدانستند».(حج، ۴۰) عثمان گفت: این آیه نیز در مورد ما نازل شده است. گفتم: پس آنچه از خداوند گرفتهای، بین همه مسلمانان تقسیم کن.
عثمان گفت: ای مردم! مطیع حاکمان خود و همراه جامعه باشید و به سخنان این مرد که از خدا بیاطلاع است، گوش ندهید. گفتم: تو میخواهی روز قیامت بگوییم: «خدایا! ما از بزرگان خود اطاعت کردیم و آنان ما را گمراه کردند»؟! (احزاب، ۶۷) اما اینکه گفتی از خدا هیچ نمی دانم، بدان که خدا پروردگار ما و پدران ماست و در کمین ظالمان است.
پس عثمان در حالی که از پاسخهای من بسیار به خشم آمده بود، دستور برگشتن ما را صادر کرد و درها را به روی ما بست.[۴&#
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 