پاورپوینت کامل سند ولایتعهدی امام رضا (علیه السلام) ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سند ولایتعهدی امام رضا (علیه السلام) ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سند ولایتعهدی امام رضا (علیه السلام) ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سند ولایتعهدی امام رضا (علیه السلام) ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ متن سند پذیرفتن ولایتعهدی

۱.۱ متن سند نوشته شده توسط مأمون
۱.۲ متن نوشته شده توسط امام رضا
۱.۳ نوشته شاهدان

۲ پانویس
۳ منابع

متن سند پذیرفتن ولایتعهدی

در سال ۲۰۰ هجری امام رضا (علیه السلام) به اجبار از مدینه به مرو آمدند. در مرو مأمون، ابتدا پیشنهاد خلافت را به حضرت داد که با واکنش منفی امام رضا (علیه السلام) رو به رو شد. پس از آن مأمون به امام ولایتعهدی خود را پیشنهاد داد. این پیشنهاد نیز با واکنش منفی امام رو به رو شد، ولی با اصرار فراوان مأمون و تهدید به قتل امام در صورت نپذیرفتن ولایتعهدی، حضرت مجبور به پذیرش آن شدند. پس از پذیرفتن ولایتعهدی، این امر را در سندی رسمی نوشتند و امام و مأمون آن را امضا کردند، در حالی که بزرگان کشوری و لشکری عباسی ناظر بر آن بودند.

متن سند نوشته شده توسط مأمون

«این نوشته ‌اى است که عبداللّه بن هارون الرشید امیر المؤمنین براى على بن موسى بن جعفر نوشته است. اما بعد: خداى عزّ و جل اسلام را به عنوان دین برگزید و از بندگانش رسولانى را برگزید که نشان دهنده راه او و راهنماى مردم به سوى او باشند. اولین آنان بشارت به آخرین آنها داد و آخرین آنها گذشتگان آنان را تصدیق کرد تا نبوت به محمد صلّى اللّه علیه و آله منتهى شد. پس از توقف پیامبران و اطفاى علم و انقطاع وحى و نزدیک شدن ساعت، خدا نبوّت را به او ختم کرد و او را براى آنها شاهد و مسلط بر آنها قرار داد، و کتاب مقدسش را بر او فرو فرستاد که باطل نه از قبل و نه از بعد در آن‌ راه نیافته است. وحیى از حکیم پسندیده به آنچه حلال و حرام، و وعد و وعید، و آگاهیدن و بر حذر داشتن، و امر به آن و نهى از آن است. براى اینکه دلیل قاطعى از او بر خلقش باشد تا اینکه کسى که باید هلاک شود با دلیلى روشن هلاک شود، و کسى که باید زنده باشد با دلیلى روشن زنده باشد، و خدا شنونده و داناست.

و او تبلیغ فرمود از خداى عزّ و جل حق رسالت خود را، و دعوت نمود خلایق را به راه او به طریقى که به آن امر نموده بود از حکمت و موعظه حسنه و مجادله به آنچه احسن است، بعد از آن به جهاد و غلظت، تا او را به جوار رحمت خود گرفت و براى او اختیار کرد آنچه را که براى او در نزد خود آماده کرده بود. پس چون نبوّت منقضى شد و به محمّد وحى و رسالت را ختم گردانید، قوام دین و نظام امر مسلمین را به خلافت قرار داد، و اتمام و عزّ آن، و قیام به حق اللّه در آن به طاعت که به آن قائم است فرایض الهى و حدود و شرایع اسلام و سنن او، و مجاهده نمایند به آن اعداى او را.

پس بر خلفاست که فرمانبردارى او کنند، و استحفاظ و استرعاع دین او نمایند، و نگاهداشت بندگان او به واجبى کنند؛ و بر مسلمانان است فرمانبردارى خلفاى خودشان، و معاونت ایشان بر حقوق الهى و عدل او را از امنیت راه ها، و حفظ خون ها، و صلاح ذات البین، و جمع کردن الفت، و در خلاف این اضطراب حبل مسلمین، و اختلاف و اختلال در ملت ایشان، و مغلوب و مقهور بودن دین ایشان، و استعلاء دشمنان ایشان، و تفرّق کلمه و جمعیت، و زیان دنیا و آخرت.

پس براى آنکه در روى زمین او خلیفه است و مؤتمن اوست بر خلقش، واجب است که بر نفس خود مشقّت نهد و آنچه را که رضاى حق تعالى و طاعت اوست اختیار کند، و مواقف و مسائل او را مهیا نماید، و به حق حکم کند، و در آنچه حق تعالى او را متحمل و متکفل آن ساخته بدان عمل نماید، که‌ خداى متعال در باره داوود گوید: «یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناک خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ فَاحْکمْ بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى‌ فَیضِلَّک عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ بِما نَسُوا یوْمَ الْحِسابِ[۱]» ، و باز فرمود: «فَوَ رَبِّک لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ عَمَّا کانُوا یعْمَلُونَ[۲]».

و به ما رسیده است که عمر بن خطّاب گفت: اگر گوساله ‌اى در کنار فرات ضایع شده باشد از آن مى‌ ترسم که خدا از من سؤال کند. و به خدا سوگند که مسئول از خاصه نفس او موقوف است بر عمل او در آنچه میان او و میان خداى تعالى است که عرضه شود بر امر کبیر و بر خطر عظیم. پس چگونه باشد به مسئول از رعایت امّت، و به خدا اعتماد است، و به سوى اوست مفزع، و رغبت در توفیق و عصمت، و تشدید و هدایت به چیزى که در اوست ثبوت حجّت و فوز از خداى تعالى به رضوان و رحمت. و نظرکننده‌ تر است از براى نفس خود و نصیحت‌ کننده‌ تر ایشان از براى خداى تعالى در دین او و بندگان او از خلفاى او در زمین. او کسى است که به طاعت خداى متعال و به کتاب و سنّت نبى او عمل کند در زمان خود و بعد از آن، و سعى‌کننده‌تر رأى خود و نظر او در آن کس که متولى عهد ساخته فرموده او را از براى امامت مسلمانان و رعایت ایشان بعد از او، و نصب نموده او را که به حال ایشان پردازد، و در میان ایشان الفت اندازد، و پراکندگى ایشان را جمع کند، و خون ایشان را حفظ نماید، و آنان را از جدایى به اذن خدا حفظ کند و فساد و ذات البین و اختلاف ایشان و دفع وسوسه شیطان و کید او از ایشان.

به درستى که خداوند عزّ و جل عهد را بعد از خلافت از تمام امر اسلام و کمال و عزّ او و صلاح اهل او قرار داده و خلفاى خود را الهام فرموده از استوار ساختن عهد بر آن کسى که او را اختیار کنند بعد از ایشان آنچه به آن بزرگ‌ شمرده شد به آن نعمت، و جمع کرده مى‌ شود در او عافیت، و خداى متعال به این مکر اهل شقاق و عداوت و سعى در فرقت و چشم‌داشت فتنه را مى ‌شکند.

و همیشه امیر المؤمنین تا آن زمان که خلافت به وى تفویض شده بود مذاق تلخى آن را مى ‌چشید و سختى و شدت مؤونت آن را مى‌ کشید، و آنچه را که بر او واجب بود از ارتباط طاعت الهى و مراقبت او به اتمام مى ‌رسانید. رنج بر بدن خود نهاده، و چشم را بى‌ خواب کرده، و فکر را دراز کشیده در امرى که در آن عزّ دین و قمع مشرکین و صلاح امّت و نشر عدل و اقامه کتاب و سنّت بود و منع آن این را از خفض و دعت، بر خود نهاده بود این محنت را از جهت علم او به احوال آخرت و به آنچه حق تعالى فرموده که از آن مسئول خواهد شد و به امید محبت آنکه چون برسد به حق تعالى معلوم باشد بر همه که دین او را اصلاح کرده و بندگان او را به طاعت واداشته و ولایت عهد را اختیار نموده و حق تعالى را به جاى آورده، و اکنون براى اختیار عهد خلافت و رعایت امّت بعد از او و شایسته‌تر به این آن کس است که افضل باشد در ورع و در دین و در علم، و امیدوارترین کس از براى قیام در امور و حقوق الهى. من در این امر به حق تعالى مناجات کردم و استخاره نمودم و از خدا خواستم آنچه را که رضا و طاعت او در آن است به من الهام کند. در طول شب در طلب آن بودم و التماس مى‌ کردم که از خاندان عباس و على بن ابى طالب فکر او و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.