پاورپوینت کامل دعای شانزدهم صحیفه سجادیه/ شرحها و ترجمهها (بخش پنجم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دعای شانزدهم صحیفه سجادیه/ شرحها و ترجمهها (بخش پنجم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دعای شانزدهم صحیفه سجادیه/ شرحها و ترجمهها (بخش پنجم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دعای شانزدهم صحیفه سجادیه/ شرحها و ترجمهها (بخش پنجم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
فهرست دعاهای صحیفه سجادیه
متن دعای شانزدهم صحیفه سجادیه
شرح و ترجمه دعا:
بخش اول – بخش دوم – بخش سوم – بخش چهارم – بخش پنجم – بخش ششم – بخش هفتم
سُبْحَانَک!! مَا أَعْجَبَ مَا أَشْهَدُ بِهِ عَلَی نَفْسِی، وَ أُعَدِّدُهُ مِنْ مَکتُومِ أَمْرِی. وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِک أَنَاتُک عَنِّی، وَ إِبْطَاؤُک عَنْ مُعَاجَلَتِی، وَ لَیسَ ذَلِک مِنْ کرَمِی عَلَیک، بَلْ تَأَنِّیاً مِنْک لِی، وَ تَفَضُّلًا مِنْک عَلَیّ لِأَنْ أَرْتَدِعَ عَنْ مَعْصِیتِک الْمُسْخِطَهِ، وَ أُقْلِعَ عَنْ سَیئَاتِی الْمُخْلِقَهِ، وَ لِأَنَّ عَفْوَک عَنِّی أَحَبُّ إِلَیک مِنْ عُقُوبَتِی،
بَلْ أَنَا یا إِلَهِی، أَکثَرُ ذُنُوباً، وَ أَقْبَحُ آثَاراً، وَ أَشْنَعُ أَفْعَالًا، وَ أَشَدُّ فِی الْبَاطِلِ تَهَوُّراً، وَ أَضْعَفُ عِنْدَ طَاعَتِک تَیقُّظاً، وَ أَقَلُّ لِوَعِیدِک انْتِبَاهاً وَ ارْتِقَاباً مِنْ أَنْ أُحْصِی لَک عُیوبِی، أَوْ أَقْدِرَ عَلَی ذِکرِ ذُنُوبِی.
وَ إِنَّمَا أُوَبِّخُ بِهَذَا نَفْسِی طَمَعاً فِی رَأْفَتِک الَّتِی بِهَا صَلَاحُ أَمْرِ الْمُذْنِبِینَ، وَ رَجَاءً لِرَحْمَتِک الَّتِی بِهَا فَکاک رِقَابِ الْخَاطِئِینَ. اللَّهُمَّ وَ هَذِهِ رَقَبَتِی قَدْ أَرَقَّتْهَا الذُّنُوبُ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعْتِقْهَا بِعَفْوِک، وَ هَذَا ظَهْرِی قَدْ أَثْقَلَتْهُ الْخَطَایا، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ خَفِّفْ عَنْهُ بِمَنِّک.
ترجمهها
ترجمه انصاریان
ای پاک خدای من، چه شگفتانگیز است که به زیان خود شهادت میدهم! و امور نهان خود را شماره مینمایم! و شگفتآورتر از آن بردباری تو از من، و درنگت از مؤاخذه سریع من است، و علّتش این نیست که من در آستان تو انسانی بزرگوارم، بلکه از روی مدارای تو با من و تفضّل تو بر من است، تا مگر از نافرمانی تو که خشمانگیز است باز ایستم و خود را از گناهانی که آبرویم را میبرد بازدارم، و از آن روست که گذشتت را از من بیش از کیفرم دوست داری،
وگرنه ای خدای من، گناهانم فراوانتر، و آثارم زشتتر، و کردارم شنیعتر، و گستاخیام در باطل شدیدتر، و بیداریام برای طاعتت بسیار ضعیفتر و هشیاری و مراقبتم در مقابل تهدیدت ناچیزتر از آن است که بتوانم عیوبم را در پیشگاهت شماره کنم، یا قدرت یادکردن گناهانم را داشته باشم، و خود را به این صورت نکوهش میکنم؛ زیرا که به مهرت چشم طمع دارم که اصلاح کار گنهکاران وابسته به مِهر توست، و هم از باب امید به رحمت توست که آزادی خطاکاران در گرو آن است.
خدای من، این گردن من است که گناهان آن را در بند کرده، پس بر محمد و آلش درود فرست، و آن را به عفوت از عذاب بِرَهان، و این پشت من است که بار خطاها آن را سنگین نموده، پس بر محمد و آلش درود فرست، و به بخششت آن را سبک فرما.
ترجمه آیتی
منزهى تو! چه شگفت است که من به زیان خود گواهى مى دهم و اعمال نهان خویش بر مى شمارم. و شگفت آورتر از این بردبارى توست در برابر من و درنگ توست در مواخذت سریع من. و این نه بدان سبب است که مرا در نزد تو آبرویى است بلکه به سبب مداراى توست با من و احسان تو در حق من. باشد که از معصیتى که تو را به خشم آورد باز ایستم و از گناهانى که مرا فرسوده است دست بدارم که عفو و بخشایش مرا از عقوبت و عذاب من دوستتر دارى.
من- اى خداوند من- گناهم بیشتر است و اعمالم زشتتر و کردارهایم ناپسندتر. در ارتکاب باطل بى باکترم و به هنگام طاعت تو در خواب غفلتم و در برابر هشدارهاى تو آگاهى و مراقبتم کمتر است. با این حال چگونه مى توانم عیبهاى خود را برشمارم و از گناهان خویش یاد کنم.
اى خداوند، اگر زبان به نکوهش خویش گشوده ام بدان سبب است که طمع در رافت تو دارم که اصلاح حال گنهکاران بدان بازبسته است، و امید به رحمت تو دارم که آزاد ساختن خطاکاران را وسیلت است.
اى خداوند، این گردن من است در زیر بار گناهان باریک شده، پس بر محمد و خاندانش درود بفرست و به عفو خود آزادش کن و این پشت من است در زیر بار خطاها خمیده، پس بر محمد و خاندانش درود بفرست و به فضل خود بار خطاى من بکاه.
ترجمه ارفع
خدایا تو منزهى!!
الها چه شگفت آور است آنچه را که درباره ى خود اعتراف مى کنم و کارهاى مخفى خویش را فاش مى سازم. و از این عجیب تر بردبارى تو درباره ى من و تاخیر عقوبت تو نسبت به من است و این نه به خاطر گرامى بودن من نزد توست بلکه به خاطر تحمل و مداراى تو و فضلى است که از جانب تو شامل حالم شده تا شاید وسیله ای شود از گناه خشم آورت دست بکشم. زیرا که عفوت نزد من از عقوبتت محبوبتر است.
بلکه خداى من این منم که بیشترین گناهان را مرتکب شده و بدترین آثار را از خود بجاى گذاشته و داراى شنیع ترین اعمال است و از همه بیشتر در باطل فرورفته و بیدراى ام هنگام طاعت تو سست تر و آگاهى و مراقبتم به ترساندن تو از عذاب کمتر از آن است که بدیهایم را برایت شمارش کنم و یا بر یادآورى گناهانم توانا باشم.
و اگر خود را با این حرفها سرزنش مى کنم به خاطر طمعى است که در رافت تو دارم و اصلاح وضع گنهکاران بدان ارتباط دارد و به خاطر امید به رحمت آنچنانى توست که رهایى خطاکاران بدان وابسته است.
خدایا این گردن من است که گناهان آن را باریک کرده پس بر محمد و آل او درود فرست و به عفو خود آن را آزاد کن و این پشت من است که بار لغزشها بر آن سنگینى مى کند پس بر محمد و آل او درود فرست و با لطف و کرمت آن را سبک کن.
ترجمه استادولی
تو منزهى! شگفتا از این گواهى که بر خود مى دهم، و اسرار خود را بر مى شمرم! و شگفت تر از آن بردبارى تو با من، و درنگ تو از شتاب در کیفر من است! و این بردبارى و درنگ نه براى گرامى بودن من نزد توست، بلکه از روى مداراى تو با من و فضل و بخشش تو بر من است تا از نافرمانى خشم آور تو باز ایستم، و از گناهان فرساینده خود دست کشم، و از آن روست که بخشایش من نزد تو محبوب تر از کیفر من است.
بلکه من- اى خداى من- گنهکارتر، و زشت آثارتر و بدکارتر، و در انجام باطل گستاخ تر، و هنگام طاعتت نابیدارتر، و نسبت به تهدیدهایت کم هشیارتر و نامراقبت از آنم که بخواهم عیب هایم را برایت بشمارم، یا بتوانم گناهانم را یک به یک یاد کنم.
و تنها از این رو خود را به این امور سرزنش مى کنم که طمع به رأفت تو دارم، رأفتى که بدان سبب کار گنهکاران سامان یابد؛ و امید به مهر تو دارم، مهرى که به سبب آن گردن خطاکاران (از بند آتش دوزخ) آزاد گردد.
خدایا، و این گردن من است که گناهان آن را به بند کشیده، پس بر محمد و آل او درود فرست، و به عفو خود آن را آزاد کن؛ و این پشت من است که بار خطاها آن را سنگین نموده، پس بر محمد و آل او درود فرست، و به من و بخشش خود آن را سبک ساز.
ترجمه الهی قمشهای
پاک و منزهى تو اى خدا چه قدر شگفت و عجب حیرت انگیز است این کار که من بر زیان خود دانسته گواهى مى دهم (و دایم از سعادت به سوى شقاوت و از لطف به سوى قهر و از بهشت جاوید به دوزخ و عذاب شدید مى گریزم) و من این کار را از سر مکتوم و راز پنهان امر خود مى شمارم (که از سر قضاست و بکنهش کس آگاه نیست)
و عجیب تر و شگفت انگیزتر از این (که دانسته اطاعت شیطان را مى کنم و با چشم باز خود را به چاه گناه و شقاوت و عذاب مى اندازم) عجبتر آن است که تو (ذات یکتاى بزرگ و سلطان با عظمت و جلال ملک وجود را نافرمانى مى کنم و) به لطف و کرم بر من حلم و بردبارى کرده و تعجیل در عقاب و کیفر گناهم نمى فرمائى و این حلم و عفو تو نه براى آن است که مرا نزد تو کرامت و عزتى است بلکه به صرف بردبارى تو (و رحمت واسعه ى تست) و فضل و کرم تو است بر من (ضعیف ناتوان) تا مگر من از گناه و نافرمانیت که مستحق قهر و غضب تو مى شوم پشیمان و مرتدع شوم (و از راه گناه برگردم) و ترک عصیان تو کنم (و به درگاه حضرتت به توبه بازآیم) و به کلى احتراز و اعتراض کنم از گناهانم و از افعال زشتى که روحم را فرسوده و نابود مى سازد (و روان پاک و نفس ناطقه قدسى خویش را که از عالم امر تست و لایق دیدار جلال و شهود حسن و جمال تست از درگاه رحمتت دور و از آن سعادت ابدم محروم مى گرداند از لوث گناه پاک و مبرا سازم تا به لطف و کرمت به شهود جمال حضرتت در بهشت لقا و روضه ى رضا نائل شوم) و دیگر از این جهت بر من حلم ورزیدى که با لذات تو عفو و بخشش از گناهانم را دوست تر دارى از آنکه مرا عقاب کنى (و بنده ذلیل حقیر عاجزى را به کیفر رسانى)
بلکه (چنین دانم) که گناهان من و اعمال قبیح و افعال زشت من بیشتر و افزونتر (از حد عدد و شماره) است و در کار باطل (عصیان و نافرمانیت) تهور و جرات و بى باکى و من بسى شدیدتر و قوى تر و هنگام طاعتت بسى سست و ناتوان ترم و بسیار کمتر از وعده هاى قهر و عذاب تو بیدار و هوشیار مى شوم مراقب کار خود (و مال اندیش براى عافیت خویش شوم) کمتر از آنم که عیبهاى (بى شمار) خود را در حضورت بشمار آرم و به توبه و انابه عجز و لابه و اعتراف از حضرتت عفو و بخشش طلبم) یا آنکه به یاد گناهان (بى شمار) و بر ذکر آن قادر باشم
و تنها (به این اقرار به کثرت معاصیم) نفس خود را توبیخ و سرزنش مى کنم به طمع در رافت و عطوفتت که اصلاح امر گنه کاران موقوف بر آن رافت است و به امید لطف و رحمتت که آزادى خطاکاران بسته بدان رحمت است.
اى خداى من این گردن (بى طاقت) من است که زیر بار گناهان اسیر است پس تو بر محمد و آل پاکش درود فرست و مرا به عفو و بخشش (و کرم و آمرزشت) از این اسیرى گناهان آزاد گردان و این پشت من است که از بار سنگین خطاها خم گشته پس تو بر محمد و آل پاکش درود فرست این بار را به لطف و احسان به دوشم سبک ساز.
ترجمه سجادی
پاک و منزّهى تو، شگفتا از این گواهى که بر خود مى دهم. و کار پنهانى خویش را مى شمارم. و شگفت تر از آن بردبارى تو با من و درنگ تو از زود به کیفر رساندن من است و این نه از گرامى بودن من نزد توست. بلکه از بردبارى تو بر من و از تفضّل تو بر من است. براى اینکه از نافرمانى -برانگیزنده خشم تو- دست بردارم و از بدى هاى -خوارکننده ام- جدا شوم. و از آن روست که بخشایش من نزد تو محبوب تر از کیفر من است.
بلکه من -اى خداى من- گناهانم بیشتر و نشانه هایم زشت تر و کردارهایم بدتر و در انجام باطل گستاخ تر و بیدارى ام هنگام طاعتت سست تر و نسبت به تهدیدهایت کم هشیارتر و نامراقب تر از آنم که زشتى هاى خود را براى تو بشمارم، یا بر یادآورى گناهانم توانا باشم.
و تنها از این رو خود را به این صورت سرزنش مى کنم، چون طمع در مهربانى تو دارم -که اصلاح کار گناهکاران به آنست- و امیدوارى به رحمت تو -که رهایى گردن هاى خطاکاران است- مى باشد.
خداوندا و این گردن من است که گناهان آن را باریک نموده، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به گذشت خود آن را آزاد کن و این پشت من است که خطاها آن را سنگین کرده، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به بخششت آن را سبک گردان.
ترجمه شعرانی
پاکا خداوندا! شگفت است که من گواهى به زیان خود مى دهم و کار نهان خویش را آشکارا برمى شمارم و شگفت تر از این بردبارى تست و شتاب نکردن در عقاب من، نه براى آنکه پیش تو گرامى و عزیزم بلکه از جهت حلم و تفضل تو بر من، شاید از نافرمانى که موجب خشم تست باز ایستم و از گناهان که آبرو را مى برد پشیمان شوم و براى اینکه عفو نزد تو محبوبتر است از انتقام
بلکه گناهم بیشتر است اى خداى من! و آثارم زشت تر و کردارم ناپسندیده تر و در باطل سخت بى باک ترم و در فرمانبردارى تو کند هوشتر و از وعید تو غافلتر و فراموشکارتر از آنکه بتوانم نواقص خویش را بشمارم و گناهان خود را به زبان آرم
همین قدر خویش را سرزنش مى کنم و امیدم آنکه مهربانى تو کار عاصیان را به صلاح آورد و رحمت تو گردن خاطیان را از بند آزاد گرداند
خدایا این گردن منست که گناهانش در قید بندگى درآورده پس بر محمد و آل او درود فرست و آن را به عفو خود آزاد گردان، اینک پشت من از بار خطاها سنگین است پس بر محمد و آل او درود فرست و به فضل خود آن را سبک گردان.
ترجمه فولادوند
پاکا که تویى! چه شگفت آورست آنچه را که من علیه خود شهادت مى دهم و نهانى هاى کار خود را برمى شمارم و شگفت تر از آن بردبارى توست نسبت به من و درنگ کردن توست از مواخذه ى من، و این نه به علت گرامى بودن من به نزدیک توست بلکه به صرف مدارایى توست با من و فزون بخشى تو بر من، تا از نافرمانى خشم آور تو مگر پیش گیرى کنم و خود را از گناهان فرساینده ى خویش باز دارم، و نیز از آن روست که بخشایش تو بر من در نظر تو از عقوبتم خوشایندترست، بلکه خداوندا
چنان گناهان من هر چه بیشتر و آثارم زشت تر و کردارم بدتر و تهورم در باطل شدیدتر و در مقام طاعت تو بیداریم ناچیزتر و در مقابل بیم دادن تو تنبهم چنان کاسته است که یاراى شمارش عیوب خود را ندارم و به یاد آورى گناهان خود توانا نیستم
و مرادم از این نکوهش خویش تنها طمع بستن به نرم دلى توست که مایه ى صلاح کار گناهکاران است و امید به رحمت توست که سبب آزادى خطاکاران مى گردد.
بار خدایا! این گردن من است که گناهان آن را نزار کرده، پس درود بر محمد و خاندان وى، و ترا به بخشایشت سوگند که آن را آزاد فرما، و این دوش من است که بار خطاها آن را گران نموده، پس درود باد بر محمد و خاندان وى، به کرم خویش آن را سبکبار فرما!
ترجمه فیض الاسلام
منزه و پاکى (شگفتا) چه شگفت آور است آنچه درباره ى خود به آن گواهى مى دهم، و کار پنهانى خویش را شمارش مى نمایم (آشکار مى سازم)
و شگفت تر از آن بردبارى تو درباره ى من و درنگ تو از زود به کیفر رسانیدن من است، و این نه براى گرامى بودن من نزد تو است، بلکه براى مدارا و خوشرفتارى و احسان تو است بر من تا از معصیت خشم آور تو دست بردارم، و از گناهان خوارکننده خود را بازدارم، و براى آنست که گذشتن از من نزد تو از به کیفر رساندن من خوشایندتر است (زیرا عفو و بخشیدن مقتضى رحمت است و عقوبت و کیفر مقتضى غضب است، و رحمت مقدم بر غضب است)
و من، اى خداى من، گناهانم بیشتر و نشانه هایم (کارهایم که اثرى از آن مانده است) زشتتر و کردارهایم بدتر و بى باکیم در نادرستى سختتر و بیداریم هنگام طاعت تو سستر و آگاهى و مراقبتم به تهدید و ترساندن تو از کیفرت کمتر از آنست که زشتیهاى خود را براى تو بشمارم، یا بر یاد آورى گناهانم توانا باشم
و اینکه خود را به این سخنان سرزنش مى نمایم براى طمع در مهربانى تو است که اصلاح کار گناهکاران به آنست، و براى امید به رحمت تو است که رهائى گردن خطاکاران به آنست
بار خدایا این گردن من است که (اندوه) گناهان آن را باریک کرده، پس بر محمد و آل او درود فرست، و به عفو خود آن را (از کیفرت) آزاد کن، و این پشت من است که خطاها آن را سنگین کرده، پس بر محمد و آل او درود فرست، و به انعام خود آن را سبک نما.
شرحها
دیار عاشقان (انصاریان)
«سُبْحَانَک مَا أَعْجَبَ مَا أَشْهَدُ بِهِ عَلَى نَفْسِی وَ أُعَدِّدُهُ مِنْ مَکتُومِ أَمْرِی وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِک أَنَاتُک عَنِّی وَ إِبْطَاؤُک عَنْ مُعَاجَلَتِی وَ لَیسَ ذَلِک مِنْ کرَمِی عَلَیک
بَلْ تَأَنِّیاً مِنْک لِی وَ تَفَضُّلاً مِنْک عَلَی لِأَنْ أَرْتَدِعَ عَنْ مَعْصِیتِک الْمُسْخِطَهِ وَ أُقْلِعَ عَنْ سَیئَاتِی الْمُخْلِقَهِ وَ لِأَنَّ عَفْوَک عَنِّی أَحَبُّ إِلَیک مِنْ عُقُوبَتِی
بَلْ أَنَا یا إِلَهِی أَکثَرُ ذُنُوباً وَ أَقْبَحُ آثَاراً وَ أَشْنَعُ أَفْعَالاً وَ أَشَدُّ فِی الْبَاطِلِ تَهَوُّراً وَ أَضْعَفُ عِنْدَ طَاعَتِک تَیقُّظاً وَ أَقَلُّ لِوَعِیدِک انْتِبَاهاً وَ ارْتِقَاباً مِنْ أَنْ أُحْصِی لَک عُیوبِی أَوْ أَقْدِرَ عَلَى ذِکرِ ذُنُوبِی
وَ إِنَّمَا أُوَبِّخُ بِهَذَا نَفْسِی طَمَعاً فِی رَأْفَتِک الَّتِی بِهَا صَلاَحُ أَمْرِ الْمُذْنِبِینَ وَ رَجَاءً لِرَحْمَتِک الَّتِی بِهَا فَکاک رِقَابِ الْخَاطِئِینَ»
“مولاى من، سید و سرور من، از هر عیب و نقصى منزّهى تو، چه شگفت انگیز است گواهیهاى خودم درباره خویشتن، و کارهاى پنهانى که بر مى شمرم، و شگفت انگیزتر از آن بردبارى و حلم تو از من، و درنگ کردنت از به کیفر رساندن این بنده گنهکار است، و این نه بخاطر گرامى بودن من نزد توست، بلکه به جهت مداراى تو و تفضلّت بر من است، شاید از عصیان خشم برانگیز تو باز ایستم، و دست از زشتى هاى خوار کننده بردارم، و بدین جهت است که عفو و گذشت تو در نظرت از مجازاتم خوشایندتر است.
بلکه اى مهربان خداى من، اى معبود من، انسانى هستم که گناهم بیشتر و آثارم زشتتر، و کردارم بدتر، و تهورم در باطل سخت تر، و بیداریم در مقام طاعت تو ضعیف تر، و توجه و مراقبتم نسبت به تهدید هایت کمتر از آنست که بتوانم عیوبم را بشمارم، یا بر نام بردن گناهانم قدرت یابم، بلکه بدینوسیله خویش را سرزنش مى کنم، به طمع مهربانیت که چاره سزا بى چاره گى گناهکاران است، و به امید رحمتت که آزادى گردنهاى خطاکاران در آن است.”
جز از فراق یار ندارم شکایتى *** الا حدیث عشق ندانم حکایتى
یا رب مرا بضاعت وکلا رجاى توست *** زین به گمانم اینکه نباشد بضاعتى
در پیشگاه حضرتتو اى حق غفور *** هستم خجل چو نیست مرا برگ و طاعتى
گفتى که گاه عجز حمایت کنم زعید *** نک عاجزم مراز کرم کن حمایتى
من مستکین و بى کس و افتاده ام زپا *** اى ذات بى نیاز مرا کن اعانتى
آمال من توئى و امیدم به فضل توست *** از فضل کن مرا بسوى خود هدایتى
اى قلزم کرم به من خسته ضعیف *** چشم حقیقتى ده و نور درایتى
با تو خداى غافر و ذوالجود وذوالکرم *** شرم آید به غیر برم استعانتى
آیا شود که هجر مبدل شود به وصل *** این دل شکسته را برسانى به راحتى
یاغافر الذنوب ببخشا و عفو کن *** گر جاى شکر رفته زطوطى شکایتى
«اَللَّهُمَّ وَ هَذِهِ رَقَبَتِی قَدْ أَرَقَّتْهَا الذُّنُوبُ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ أَعْتِقْهَا بِعَفْوِک وَ هَذَا ظَهْرِی قَدْ أَثْقَلَتْهُ الْخَطَایا فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ خَفِّفْ عَنْهُ بِمَنِّک»:
بارالها، کریما، رحیما، اى سید و مولاى من، اى ارحم الراحمین، اى اکرم الاکرمین این گردن من است که گناهان آن را باریک کرده، پس بر محمد و آل محمد درود فرست و به عفو خود آن را آزاد ساز، و این پشت من است که خطاها آن را سنگین نموده، پس بر محمد و آل محمد درود فرست و با کرمت آن را سبک فرما.
شرح صحیفه (قهپایی)
«سبحانک! ما اعجب ما اشهد به على نفسى و اعدده من مکتوم امرى!».
خداوندا تنزیه مى کنم تو را تنزیه کردنى! چه عجیب است از آنکه گواهى دهم به آن بر نفس خویش و بشمارم از کار پنهانى خود از معاصى و گناهان!
«و اعجب من ذلک اناتک عنى. و ابطاوک عن معاجلتى».
الاناه- على وزن القناه-: الحلم.
(یعنى:) و عجبتر از آن، مدارا و بردبارى تو است از من و دیر کردن توست از شتاب کردن در عقوبت من.
«و لیس ذلک من کرمى علیک، بل تانیا منک لى و تفضلا منک لان ارتدع عن معصیتک المسخطه و اقلع عن سیئاتى المخلقه».
الکرم بمعنى الشرف. و لذا بدله فى بعض النسخ ب«کرامتى».
و تانى فلان فى الامر، اى: ترفق و تنظر.
و ردعته عن الشىء اردعه ردعا فارتدع، اى: کففته فکف.
و قد خلق الثوب- بالضم- خلوقه، اى: بلى. و اخلق الثوب مثله. و اخلقته انا. یتعدى و لا یتعدى. قاله فى الصحاح. اى: الجاعله ایاى کالثوب الخلق- بالتحریک- و هو البالى. قال فى الصحاح: ثوب خلق، اى: بال. او: المبلیه للحسنات.
یعنى: نیست این حلم و ابطاء تو در عقوبت من از کرامتى که مراست نزد تو، بلکه مدارایى است از تو مرا و تفضلى است از تو بر من تا آنکه بازایستم از نافرمانى تو که به خشم آورنده است تو را و بیخ برکنده شوم از گناهان و بدیهاى خود که گردانیده است مرا همچو جامه هاى کهنه ى خوار و بى مقدار- یا: کهنه سازنده ى حسنات است.
«و لان عفوک عنى احب الیک من عقوبتى».
و تا آنکه عفو کنى و درگذرى از گناهان من. چه، عفو سزاوارتر است تو را از عقوبت من. چه، کریم را عفو لایقتر است از انتقام.
«بل انا- یا الهى- اکثر ذنوبا، و اقبح آثارا، و اشد فى الباطل تهورا، و اضعف عند طاعتک تیقطا، و اقل لوعیدک انتباها و ارتقابا من احصى لک عیوبى او اقدر على ذکر ذنوبى».
التهور: الوقوع فى الشىء بقله مبالاه. یقال: فلان متهور.
و الارتقاب: الانتظار.
و قوله: «من ان احصى لک» متعلق بقوله علیه السلام: «اکثر».
(یعنى:) بلکه من- اى خداوندم- بسیار گناهکارترم و زشت کردارترم و سخت افتاده ترم در باطل و تبهکارى و ضعیفترم نزد فرمانبردارى تو از روى آگاهى و کمترم از روى بیدار شدن مر ترس و بیم تو را و از روى چشمداشت از آنکه به شماره درآورم از براى تو عیبهاى خود را یا قادر باشم بر ذکر گناهان خود.
«و انما اوبخ بهذا نفسى طمعا فى رافتک التى بها صلاح امر المذنبین، و رجاء لرحمتک التى بها فکاک رقاب الخاطئین».
التوبیخ: التانیب و التعییر و الملامه. و الرافه فوق الرحمه.
(یعنى:) و من جز این نیست که ملامت و سرزنش مى کنم به این کثرت ذنوب و قبایح نفس خود را، به طمع داشتن در شفقت و مهربانى تو که به سبب آن اصلاح مى یابد کار گناهکاران، و به امید داشتن مر رحمت تو که به آن آزاد مى شود از عذاب نیران گردنهاى خطاکنندگان.
«اللهم و هذه رقبتى قد ارقتها الذنوب، فصل على محمد و آله، و اعتقها بعفوک».
«ارقتها الذنوب»، اى: جعلتها رقا و مملوکا.
یعنى: بار خدایا، و اینک گردن من است بنده ى خود گردانیده است گناهان و دربند خود درآورده است او را، پس رحمت کن بر محمد و آل او، و آزاد کن او را از بند گناهان و رها گردان به عفو خود.
«و هذا ظهرى قد اثقلته الخطایا، فصل على محمد و آله، و خفف عنه بمنک».
و این پشت من، به درستى که گران ساخته است او را بار گناهان، پس رحمت کن بر محمد و آل او، و سبک بار گردان او را به منت و نعمت خود.
شرح صحیفه (مدرسی)
اشهد: متکلم وحده ماخوذ از شهادت، به معنى گواه بودن و اعدده از عدد به معنى احصاء و شماره نمودن.
مکتوم: از کتم به معنى پنهان نمودن چون انسان که خلاق عالم بر او نعمى انعام فرموده و آن نعم خدا را در باطل و معصیت او صرف نماید، پنهانى از مردم و دعوت شیطان را مقدم دارد بر دعوت جناب او و مع ذلک فیوضات از قبل خالق به او برسد و از براى این مطلب تعجب نماید یا از کار و شغل خود و یا از کار و شغل خدا در حق او عرض نماید که تو منزهى از نقایص چقدر تعجب مى کنم از آنچه گواهم من به او بر خودم و مى شمارم من او را از پوشیده ى کارم غرض آنکه سزاوار و لایق نیست مخالفت کردن مثل تو معبودى که رووف و رحمان و رحیم هستى.
اللغه:
اناه: اسم ماخوذ از تانى یعنى مهلت دادن و مکث نمودن.
ابطاء: تاخیر انداختن.
معاجله: سرعت نمودن
مشارالیه ذلک مکتوم امر و مشهود به بر نفس.
یعنى: تعجب از مهلت دادن تو مرا و تاخیر انداختن تو از شتاب نمودن یعنى تعجب آن است که من تعجیل در مخالفت و عصیان مى کنم و او تعجیل در عقوبت و انتقام نمى کند.
نیست این مهلت دادن تو مرا از بزرگى و عزت من بر تو بلکه مهلت دادن است از قبل تو مرا و تفضلى
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 