پاورپوینت کامل دعای سیزدهم صحیفه سجادیه/ شرحها و ترجمهها (بخش دوم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دعای سیزدهم صحیفه سجادیه/ شرحها و ترجمهها (بخش دوم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دعای سیزدهم صحیفه سجادیه/ شرحها و ترجمهها (بخش دوم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دعای سیزدهم صحیفه سجادیه/ شرحها و ترجمهها (بخش دوم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
فهرست دعاهای صحیفه سجادیه
متن دعای سیزدهم صحیفه سجادیه
شرح و ترجمه دعا:
بخش اول – بخش دوم – بخش سوم
درخواست حاجت فقط از خدا؛
اللَّهُمَّ وَ لِی إِلَیک حَاجَهٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْهَا جُهْدِی، وَ تَقَطَّعَتْ دُونَهَا حِیلِی، وَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی رَفْعَهَا إِلَی مَنْ یرْفَعُ حَوَائِجَهُ إِلَیک، وَ لَا یسْتَغْنِی فِی طَلِبَاتِهِ عَنْک، وَ هِی زَلَّهٌ مِنْ زَلَلِ الْخَاطِئِینَ، وَ عَثْرَهٌ مِنْ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِینَ.
ثُمَّ انْتَبَهْتُ بِتَذْکیرِک لِی مِنْ غَفْلَتِی، وَ نَهَضْتُ بِتَوْفِیقِک مِنْ زَلَّتِی، وَ رَجَعْتُ وَ نَکصْتُ بِتَسْدِیدِک عَنْ عَثْرَتِی. وَ قُلْتُ: سُبْحَانَ رَبِّی کیفَ یسْأَلُ مُحْتَاجٌ مُحْتَاجاً وَ أَنَّی یرْغَبُ مُعْدِمٌ إِلَی مُعْدِمٍ، فَقَصَدْتُک یا إِلَهِی بِالرَّغْبَهِ، وَ أَوْفَدْتُ عَلَیک رَجَائِی بِالثِّقَهِ بِک.
وَ عَلِمْتُ أَنَّ کثِیرَ مَا أَسْأَلُک یسِیرٌ فِی وُجْدِک، وَ أَنَّ خَطِیرَ مَا أَسْتَوْهِبُک حَقِیرٌ فِی وُسْعِک، وَ أَنَّ کرَمَک لَا یضِیقُ عَنْ سُؤَالِ أَحَدٍ، وَ أَنَّ یدَک بِالْعَطَایا أَعْلَی مِنْ کلِّ یدٍ.
ترجمهها
ترجمه انصاریان
خداوندا به درگاهت حاجتی آوردهام که قدرت دستیابی به آن را ندارم و رشته چارهجوییام در مقابل آن گسسته و نفس من در نظرم چنین آراسته که آن نیاز را به کسی اظهار کنم که او خود نیازهایش را به درگاه تو میآورد و در خواستهاش از تو بینیاز نیست و این لغزشی است از لغزشهای اشتباهکاران و درافتادنی است از درافتادنهای گناهکاران،
سپس به یادآوری تو از خواب بیخبری بیدار شدم و به توفیق تو از آن لغزش برخاستم و به یاری تو از درافتادن برگشته و بازپس آمدم
و گفتم: پاک و منزه است پروردگارم، چگونه نیازمندی از نیازمندی طلب نیاز کند؟ و چگونه تهیدستی از تهیدستی دیگر گدایی کند؟
پس ای خدای من از سر شوق و رغبت آهنگ تو کردم و از باب اطمینان امید خویش به تو بستم
و دانستم که خواسته من از تو هرچند زیاد باشد، در کنار داراییات بسیار ناچیز است و چشمداشت فوقالعاده من به بخششت در جنب توانایی تو حقیر است و دایره بزرگواریات از تقاضای هیچکس تنگ نمیشود و دست عطایت از هر دستی برتر است.
ترجمه آیتی
بار خدایا، مرا به تو حاجتى است که کوشش من از دست یافتن به آن قاصر آمده بود و راههاى چاره به روى من بسته شده بود. نفس من مرا واداشت که برآوردن آن نیاز، از کسى خواهم که او خود به رواشدن حاجت نیازمند توست و براى دست یافتن به خواستهایش از تو بى نیاز نیست. و این خود خطایى بود از خطاهاى خطاکاران و لغزشى از لغزشهاى گنهکاران.
سپس به هشدار تو از خواب غفلت بیدار شدم و به توفیق تو پس از لغزش بر پاى خاستم و چون به صوابم راه نمودى دیگر به سر درنیامدم و بازگردیدم.
گفتم: منزه است پروردگار من، چگونه نیازمندى دست نیاز به سوى نیازمند دیگر برد و چسان بینوایى به بینواى دیگر روى کند؟
پس، اى خداوند من، با رغبتى تمام آهنگ تو کردم و با اعتماد به تو روى امید به درگاهت آوردم
و دریافتم که هر چه فراوانتر از تو خواهم باز هم در برابر توانگریت ناچیز است و بخشش را هر چه فزون تر خواهم در برابر گشادگى باب عطایت باز هم حقیر است و کرم تو از سوال هیج سائلى به تنگنا نمى افتد و دست عطاى تو فراتر از هر دست دیگر است.
ترجمه ارفع
خدایا من از تو درخواستى دارم که قدرت رسیدن به آن را ندارم و چاره جوئى هایم به جایى نمى رسد، نفسم مرا سوق داده به کسانى که آنها خود محتاج تواند و این لغزشى است از لغزشهاى اهل خطا و گناهى است از گناه گنهکاران.
ولى وقتى مرا آگاه فرمودى به خود آمدم و از خواب غفلت بیدار شدم و با توفیق تو از این لغزش رهایى یافتم و با یارى تو از گناه به ثواب بازگشت نمودم
و گفتم: منزه است پروردگار من، چگونه آدم محتاج از مثل خودى طلب حاجت مى کند؟! و کجا آدم ناچیزى به آدم ناچیز دیگرى روى مى آورد؟!
پس با ذوق و شوق قصد تو کردم و با اعتماد به تو امیدم را به سویت آوردم.
و دانستم که بسیارى از آنچه را که مى خواهم در برابر توانگرى تو آسان است و چیزهاى بزرگى که از تو مطالبه مى کنم در نزدت حقیر است و هیچگاه کرم تو از پاسخ به سوال احدى از بندگانت مضایقه ندارد. و دست عطابخش تو فوق همه دست هاست.
ترجمه استادولی
خدایا، از تو حاجتى دارم که کوششم در انجام آن نارساست، و راه هاى چاره ام به آن بسته است، و نفسم چنین در نظرم آراسته که آن را از کسى بخواهم که خود حوائجش را از تو مى خواهد، و در خواسته هایش از تو بى نیاز نیست، و این لغزشى است از لغزش هاى خطاکاران، و خطایى است از خطاهاى گنهکاران.
سپس با یادآورى تو از خواب غفلت خود بیدار شدم، و به توفیق تو از لغزش خود برخاستم، و با کمک و رهنمایى تو از خطایم بازگشتم و عقب نشستم
و گفتم: سبحان الله! چگونه نیازمندى از نیازمند دیگر درخواست کند؟! و کجا تهیدستى به تهیدست دیگر رو آورد؟!
پس -اى خدا ى من- با میل و رغبت به سوى تو روى آوردم، و با اعتماد به تو امیدم را به درگاه تو آوردم.
و مى دانم که فراوانى آنچه از تو مى خواهم در برابر دارایى تو اندک است، و بزرگى آنچه از تو خواهش مى کنم در برابر تواناییت ناچیز است، و دایره کرم تو در برابر درخواست کسى تنگ نیست، و دست تو در بخشش ها بالاى هر دستى است.
ترجمه الهی قمشهای
پروردگارا مرا به درگاه تو حاجتى است که من خود بر انجام آن حاجت ناتوان و قاصرم و چاره اى بر آن نتوانم جست و در آن حاجت بیچاره و درمانده ام و نفس اماره (کافر کیش مشرک) من براى آن حاجت با خیالات باطل از درگاه تو مرا به درگاه مخلوقى که سر تا پا نیازمند و محتاج تست ترغیب و تشویق مى کرد و این عمل (که بنده خدا حاجتش را نزد مخلوق عاجز محتاج برد از لغزشهاى خطاکاران است و از کردار بد گناهکاران
اما من چون لطف و کرمت متذکرم ساخت از غفلت خود (و تسویلات نفس) به هوش آمدم و توفیق و تایید تو مرا از این لغزش و خطاکارى نگهداشت به درگاه تو روآوردم
و (با خود) گفتم پاک و منزه پروردگار من (سبحان الله) چگونه بنده ى محتاجى درخواست حاجتش را از بنده محتاجى دیگر مى کند و گدائى عور چگونه از گدائى عور مانند خود طلب حاجت مى کند (لذا به تذکر و تایید تو و توفیق و لطف و کرمت)
اى خدا مشتاقانه براى رفع حاجتم به درگاه تو آمدم و با بار امید بر تو (خداى غنى الذات کریم) وارد شدم در حالى که به تو (و به جود و احسان تو) وثوق کامل دارم
و دانستم که درخواست حاجات بسیار من نزد تو ناچیز و اندک است (و در مقابل دریاى رحمت و لطف بى انتهاى تو حاجتهاى خلق چیزى بشمار نیاید) و بزرگترین هبه و عطائى که من از تو مى طلبم در مقابل رحمت واسعه تو (و بحر جود و احسان بى پایانت) حقیر و ناقابل است و گنج کرم (بى حد و حساب) تو از درخواست هیچکس کم نگردد و دست عطا و جودت از هر دست بالاتر است (یعنى هر کس چیزى به کسى عطا کند از دست تو گرفته است و از عطاى تو بخشنده است و الا خلق گداى عور از خود عطائى ندارد).
ترجمه سجادی
خداوندا به سوى تو حاجتى دارم که توان انجامش را ندارم و چاره جویى هاى زیرکانه ام در برابر آن گسسته و نفس من رفع آن را از کسى که حاجت هایش را از تو طلب کرده و در خواسته هایش از تو بى نیاز نیست، برایم مى آراید. و این لغزشى از لغزش هاى خطاکاران و افتادنى از افتادن هاى گناهکاران است.
با یادآورى تو، از غفلتم آگاه شدم و با توفیق تو از لغزیدنم برخاستم و با راهنمایى تو برگشته و از لغزشم دست برداشتم.
و گفتم: منزّه است پروردگارم چگونه نیازمند از نیازمند درخواست کند؟ و کجا تهى دست به تهى دست روآورد؟
پس اى خداى من از روى میلْ آهنگ تو کرده و با اعتماد به تو امیدم را به سوى تو فرستادم.
و دانستم هر چه از تو زیاد درخواست کنم نزد (دارایى) تو اندک است و هر چه از تو خواهش هاى بزرگ نمایم در برابر وسعتِ رحمت تو کوچک است و بخشش تو از درخواست کسى تنگ نمى گردد و دستِ عطاى تو از هر دستى بالاتر است.
ترجمه شعرانی
خداوندا مرا حاجتى است بیش از تاب و توان من و از چاره اندیشى در آن فرومانده ام و نفس، مرا وسوسه مى کند تا حاجت خود را از کسى خواهم که او خود حاجت از تو مى خواهد، خطاکاران چنین مى لغزاند و عاصیان بدینگونه از پاى در مى آیند
تازه به تنبیه تو از غفلت هشیار شدم و به توفیق تو از لغزش برخاستم و به دستگیرى تو پس از افتادن به حال اول بازگشتم
گفتم منزه است پروردگار من! چگونه محتاجى از محتاج دیگر سئوال کند و فقیرى به دریوزگى سوى فقیر دیگر رود
پس اى پروردگار از روى رغبت قصد تو کردم و امید خود را بر تو آوردم
و دانستم که هر چه سئوال من بسیار باشد با غناى ملک تو اندک است و خواهش من هر چه بزرگ بود با وسعت رحمت تو ناچیز. گنجایش کرم تو بیش از سوال هر کس است و دست تو در عطایا از هر دست بالاتر.
ترجمه فولادوند
بار الها! مرا به سوى تو نیازى است که براى رسیدن به آن تابم از کف رفته و سررشته ى چاره جویى من در برابر آن گسیخته است و نفس من ارائه ى آن را پیش آن کس که خود براى رفع نیاز به سوى تو مى آید بیاراست و این خود لغزشى است از لغزشهاى خطاکاران و از پا در فتادنى است از سنخ از پا در افتادن گناهکاران،
ولى با یادآورى تو از غفلتم بیدار شدم و به توفیقت از لغزش خویش بر پاى خواستم و پیش خود گفتم: پاکا که تویى! پروردگارا! چگونه نیازمندى از نیازمند دیگر رفع نیاز مى کند و چگونه بى چیزى از بى چیز دیگر رفع حاجت مى طلبد؟
پس آنگاه، اى خداى من با رغبتى هر چه تمام آهنگ تو کردم، و به اعتمادت روى امید به سویت آوردم
و دانستم که خواسته هاى فراوان من در جنب توانگرى تو اندک و خواهشهاى بزرگ من در برابر فراخى رحمت تو بس خرد است و همانا دهش تو از خواست احدى تنگ نمى گردد و دست دهشمند تو از هر دستى بالاترست!
ترجمه فیض الاسلام
بار خدایا و مرا به سوى تو حاجتى است که طاقت و توانائیم به آن نمى رسد، و چاره جوئیها و زرنگیهایم در برابر آن به جائى نرسیده است، و نفس من و برون آن حاجت را پیش کسى که حاجتهایش را نزد تو مى آورد و درخواسته هایش از تو بى نیاز نیست در نظرم جلوه داده است (تا روا شدن را از او بخواهم) و آنچه نفس جلوه داده لغزشى است از لغزشهاى خطاکاران، و به سر درآمدنى از به سر درآمدنهاى (گناهى از گناهان) گناهکاران است
با آگاهانیدن تو مرا از غفلت و فراموشى خویشتن آگاه شدم، و با توفیق تو از لغزشم برخاستم، و با راهنمائى تو از به سر درآمدنم (در گناه) برگردیدم
و گفتم: منزه است پروردگار من (شگفتا) چگونه نیازمندى از نیازمندى درخواست مى نماید؟ و کجا فقیر و درویشى (در گرفتاریها) به فقیرى (مانند خود) رو مى آورد؟
پس (در این حال) اى خداى من از روى رغبت و دوستى قصد تو نمودم (به درگاه تو روآوردم) و با اعتماد به تو امیدم را به سوى تو آوردم
و دانستم بسیار آنچه از تو بخواهم در برابر توانگرى تو کم است، و بزرگ آنچه از تو خواهش نمایم در برابر فراخى رحمت تو کوچک است، و جود و بخشش تو از درخواست کسى تنگ نمى گردد، و دست (قدرت) تو در بخششها از هر دستى برتر است.
شرحها
دیار عاشقان (انصاریان)
غنای نفس:
«اَللَّهُمَّ وَ لِی إِلَیک حَاجَهٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْهَا جُهْدِی وَ تَقَطَّعَتْ دُونَهَا حِیلِی وَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی رَفْعَهَا إِلَى مَنْ یرْفَعُ حَوَائِجَهُ إِلَیک وَ لاَ یسْتَغْنِی فِی طَلِبَاتِهِ عَنْک وَ هِی زَلَّهٌ مِنْ زَلَلِ الْخَاطِئِینَ وَ عَثْرَهٌ مِنْ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِینَ»:
“مولاى من، آقاى من، پروردگار من، مرا بسوى پیشگاه لطف و عنایتت حاجتى و نیازى است، که طاقت و قدرت خودم براى برآوردن آن کارى صورت نمى دهد، و زرنگى و چاره جوئیم در برابر آن حاجت به جائى نرسیده، من مانده ام و تهیدستم، عجب این که نفس دون پایه، این مسئل را نزدم آراسته که حاجتم را نزد کسى ببرم که او هم مانند خود من تهیدست است و حاجت هایش را نزد تو مى آورد، و در تمام خواسته هایش از حضرت حق تو بى نیاز نیست!!
آنچه نفس رد برابر من جلوه داده لغزشى است از لغزشهاى خطا کاران، و افتادنى است از افتادن گناهکاران”.
فقر و تهیدستى امتحانى است از امتحانات الهى، در چنین موضعى هشیارى و آگاهى کافى لازم است، که فشار نفس انسان را به آنجائى که حضرت حق راضى نیست نکشاند، و براى رفع حاجت و نیاز، آدمى را به دامن طاغوت و طاغوتیان نیندازد، که صبر و حوصله بر فقر و نیاز، تا رفع آن به لطف و کرم حضرت ربّ الارباب ثوابى عظیمى در نزد حق دارد.
از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که حکیمى گفته:
غِنَى النَّفْسِ اَغْنى مِنَ الْبَحْرِ.(۱)
بى نیازیى نفس از آنکه باید از او بى نیاز بود، حالتى گسترده تر از دریاست.
جبرئیل در جملاتى به رسول خدا عرضه داشت:
اِنَّ شَرَفَ الرَّجُلِ قِیامُهُ بِاللَّیلِ، وَ عِزُّهُ اسْتِغْناؤُهُ عَنِ النّاسِ.(۲)
بحقیقت که شرافت مرد به عبادت در دل شب، و عزت و بزرگواریش در بى نیازى از مردم است.
حضرت صادق علیه السلام از رسول خدا روایت مى کند:
خَیرُ الْغِنى غِنَى النَّفْسِ.(۳)
بهترین بى نیازى، بى نیازى نفس است.
از حضرت صادق شنیده شد که مى فرمود:
ثَلاثَهٌ هُنَّ فَخْرُ الْمُؤْمِنِ وَ زْینُهُ فِى الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ: اَلصَّلاهُ فى آخِرِ اللَّیلِ، وَ یأْسُهُ مِمّا فى اَیدِى النّاسِ، وَ وِلایهُ الْاِمامِ مِنْ آلِ مُحَمَّد صلّى اللّه علیه و آله.(۴)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- “بحار” ص ۷۲، ص ۱۰۵ – ۱۰۷.
۲- “بحار” ص ۷۲، ص ۱۰۵ – ۱۰۷.
۳- “بحار” ص ۷۲، ص ۱۰۵ – ۱۰۷.
۴- “بحار” ص ۷۲، ص ۱۰۵ – ۱۰۷.
سه برنامه افتخار مؤمن و آراستیگ او در دنیا و آخرت است: نماز شب، نداشتن چشم داشت به مال مردم، و قبول رهبرى و ولایت امامان معصوم.
علامه مجلسى در باب بى نیازى از مردم در توضیح روایات مربوطه مى فرماید:
مراد به بى نیازى قطع طمع از مردم، و قناعت به مقدار کفایت، و تکیه بر خدا، و متوسل نشدن به مردم، و قطع سئوال و درخواست و اظهار حاجت درغیر ضرورت است، ورنه دنیا خانه حاجت و نیاز است و انسان موجودى اجتماعى، و همه در امور زندگى و معیشت محتاج به یکدیگر، اما هر چه حاجات و درخواست ها و نیازها کمتر باشد عزت آدمى نزد مردم بیشتر است، و به هر مقدار که قلب خالى از طمع از مال مردم باشد، کمک حق به رفع نیاز انسان و آسان شدن کار بیشتر است.(۱)
آرى صبر بر نیاز و حاجت و استقامت ورزى بر مشکلات تا حل آن به عنایت خدا، و بوسیله علل و امور شرعى عبادتى بس بزرگ و مورث عزت در دنیا و جنّت در آخرت است.
حضرت صادق علیه السلام از رسول خدا روایت مى فرماید:
طُوبى لِلْمَساکینِ برالصَّبْرِ، وَ هُمْ الَّذینَ یرَوْنَ مَلَکوتَ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ.(۲)
خوشا به حال مردم مسکین بخاطر صبرى که در برابر مشکل دارند، و اجازه نمى دهند، نفس و شهوت و غریزه و میل، آنان را به گناه و معصیت براى حلّ مشکل وادار کند، اینان مردمى هستند که لیاقت تماشاى ملکوت سماوات و زمین در آنان شکفته شده و مى بینند از حقایق آنچه را که دیگران نمى بینند.
عَنْ جَعْفَر علیه السلام قال:اِذا کانَ یوْمُ الْقِیامَهِ اَمَرَ اللّهُ تَبارَک وَ تَعالى مُنادِیاً ینادى بَینَ یدَیهِ:اَینَ الْفُقَراءُ؟ فَیقُومُ عُنُقٌ مِنَ النّاسِ کثیرٌ فَیقُولُ:عِبادى!فَیقُولُونَ لَبَّیک رَبَّنا، فَیقُولُ:اِنّى لَمْ اُفْقِرْکمْ لِهَوان بِکمْ عَلَىَّ وَلکنْ اِنَّمَا اخْتَرْتُکمْ لِمِثْلِ هذا الْیوْمِ،تَصَفَّحُوا وُجُوهَ النّاسِ فَمَنْ صَنَعَ اِلَیکمْ مَعْرُوفاً لَمْ یصْنَعْهُ اِلاّ فِىَّ فَکافُوُهُ عَنّىِ بِالْجَنَّهِ.(۳)
از حضرت باقر علیه السلام روایت شده، بوقت قیامت، خداوند امر مى کند منادى از طرف او ندا در دهد فقرا کجایند؟ بسیارى از مردم بر مى خیزند، خطاب مى رسد بندگانم. پاسخ مى دهند، لبیک اى خداى ما، خطاب مى کند، من نه بخاطر سبک انگاشتن شما به فقر و نداى مبتلایتان کردم، بلکه شما را براى مثل امروزى انتخاب نمودم، در بین مردم جتسجو کنید هر کس بخاطر من با شما خوبى کرد، از جانب من بهشت را بعنوان جزاى خوبیش در اختیارش بگذارید.
راوى مى گوید حضرت صادق علیه السلام به من فرمود: وارد بازار شدى، میوه را و آنچه میل داشتى نمى خواستى بخرى؟ عرضه داشتم چرا فرمود: براى تو به هر چیزى که مى خواستى ولى قدرت خرید آن را نداشتى حسنه ایست.(۴)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- “بحار” ص ۷۵، ص ۱۰۹.
۲- “بحار” ص ۷۲، ص ۱۵.
۳- “کافى”، ج ۲، ص ۲۶۳.
۴- “بحار” ص ۷۲، ص ۲۵.
بردن نیازها به خداوند:
«ثُمَّ انْتَبَهْتُ بِتَذْکیرِک لِی مِنْ غَفْلَتِی وَ نَهَضْتُ بِتَوْفِیقِک مِنْ زَلَّتِی وَ رَجَعْتُ وَ نَکصْتُ بِتَسْدِیدِک عَنْ عَثْرَتِی وَ قُلْتُ سُبْحَانَ رَبِّی کیفَ یسْأَلُ مُحْتَاجٌ مُحْتَاجاً وَ أَنَّى یرْغَبُ مُعْدِمٌ إِلَى مُعْدِم»:
“سپس با توفیق تو در تمام جهات مسئله اندیشه کردم، و از آیات قرآن و سنت رسول الهى کمک گرفتم تا به غفلتم از حقیقت آگاه شدم، و با یارى تو از لغزشم نجات یافتم و با هدایت و راهنمائیت از لغزیدن در گناه در امان ماندم، و با تمام وجود فریاد زدم، منزه وپاکست خداى من از تمام عیوب، شگفتا چگونه محتاجى طلب رفع حاجت مى کند و فقیر و تهیدستى به فقیرى مانند خود رو مى آورد”؟
حضرت شیخ بهائى مى فرماید:
از هوس بگذر رها کن کشّ و فش *** پا ز دامان قناعت ور مکش
گر نباشد جامه اطلس تو را *** کهنه دلقى ساتر تن بس تو را
ور مزعفر نبودت با قند مشک *** خوش بود دوغ و پیاز و نان خشک
ور نباشد مشربت از زرّناب *** با کف خود مى توانى خورد آب
ور نباشد مرکب زرین لجام *** مى توان هم زد بپاى خویش گام
ور نباشد دور باش از پیش و پس *** دور باش نفرت خلق از تو بس
ورنباشد خانه هاى زرنگار *** مى تواند بردن به سر در کنج غار
ور نباشد فرش ابریشم طراز *** با حصیر کهنه مسجد بساز
ور نباشد شانه اى از بهر ریش *** شانه بتوان کرد با انگشت خویش
«فَقَصَدْتُک یا إِلَهِی بِالرَّغْبَهِ وَ أَوْفَدْتُ عَلَیک رَجَائِی بِالثِّقَهِ بِک وَ عَلِمْتُ أَنَّ کثِیرَ مَا أَسْاَلُک یسِیرٌ فِی وُجْدِک وَ أَنَّ خَطِیرَ مَا أَسْتَوْهِبُک حَقِیرٌ فِی وُسْعِک وَ أَنَّ کرَمَک لاَ یضِیقُ عَنْ سُؤَالِ أَحَد وَ أَنَّ یدَک بِالْعَطَایا أَعْلَى مِنْ کلِّ ید»:
“پس در این موقعیت که نقطه هوشیارى و آگاهى است، از روى رغبت و شوق و عشق و محبت رو به تو آوردم، و با اعتماد به حضرتت امیدم را بسویت سوق دادم، و دانستم در برابر توانگرى تو، خواسته بسیار من ناچیز و اندک است و بزرگ آنچه از تو بخواهم در مقابل رحمت بى نهایت در بى نهایتت کوچک است.
دریاى جود و بخشش و عنایت و لطف تو از درخواست کسى تنگ نمى شود، و دست قدرت تو در بخشش ها از هر دستى بالاتر و برتر است”.
در دعاى شب مبعث در مفاتیح محدث قمى آمده:
اَللّهُمْ اِنَّک تَرى وَلاتُرى وَ اَنْتَ بِالْمَنْظَرِ الْاَعْلى وَ اِنَّ اِلَیک الرُّجْعى وَ الْمُنْتَهى،وَ اِنَّ لَک الْمَعاتَ وَ الْمَحْیا، َ إنَّ لَک الْآخِرَهَ وَ الْاُولى.
الى تو مى بینى ولى دیده نمى شوى، و تو بر دیدگان فرازترى و بازگشت وس یر نهائى به سوى توست، و چگونه زیستن و مردن از توست، و آخرت و دنیا براى تو و در تصرف توست.
در دعاى اُمّ داود آمده:
وَاَسْئَلُک بِاَنَّک مَلیک، وَ اَنَّک ما تَشاءُ مِنْ اَمْر یکونُ، وَ اَنَّک عَلى ما تَشاءُ قَدیرٌ.
و از تو درخواست مى کنم بحق اینکه توئى از زمامدار ملک و ملکوت هستى، و به اینک تو هر کارى را خواهى بشود مى شود، و به اینکه تو بر هر چیز که خواهى توانائى.
و نیز در همان دعا آمده:
یا مَنْ اِلَیهِ التَّدْبیرُ وَ لَهُ الْمَقادیرُ، وَ یا مَنِ الْعَسیرُ عَلَیهِ سَهْلٌ یسیرٌ، یا مَنْ هُوَ عَلى ما یشاءُ قَدیرٌ، یا مُرْسِلَ الرِّیاحِ، یا فالِقَ الْاِصْباحِ، یا باعِثَ الْاَرْواحِ، و یاذَالْجُودِ وَ السَّماحِ، یا رادَّ ما قَدْ فاتَ، یا ناشِرَ الْاَمْواتِ، یا جامِعَ الشَّتاتِ، یا رازِقَ مَنْ یشاءُ بِغَیرِ حِساب، وَیا فاعِلَ ما یشاءُ کیفَ یشاءُ.
اى آنکه تدبیر و نقشه کشى با اوست، و اندازه ها درید قدرت او قرار دارد. و اى آن که هر دشوارى بر او هموار و آسان است، اى آن که بر هر چه بخواهد تواناست، اى روان کننده بادها، اى شکافنده صبح روشنى بخش، اى برانگیزنده روآنها اى داراى جود و بخشش سهل، اى بازگرداننده آنچه در رفته، اى زنده کننده مردگان، اى گردآورنده پراکندگى، اى بى حساب روزى هنده به هر کس که خواهد، اى انجام دهنده هر چه خواهد به هر گونه که خواهد.
اى مونس و غمگسار عاشق *** وى چشم و چراغ و یار عاشق
اى داروى فربهى و صحت *** از بهر تن نزار عاشق
اى رحمت و پادشاهى تو *** بر بوده دل و قرار عاشق
اى کرده خیال را رسولى *** در واسطه یادگار عاشق
آن را که به خویش بار ندهى *** کى بیند کار و بار عاشق
از جذب و کشیدن تو باشد *** آن ناله زارزار عاشق
تعلیم و اشارت تو باشد *** آن حیله گرى و کار عاشق
از راه نمودن تو باشد *** آن رفتن راهوار عاشق
اى بند تو دلگشاى عاشق *** وى پند تو گوشواره عاشق
دیریست که خواب شب نماندست *** در دیده شرمسار عاشق
دیریست که اشتها برفتست *** از معده لقمه خوار عاشق
دیریست که زعفران برستست *** از چهره لاله زار عاشق
دیریست کز آبهاى دیده *** دریا کردى کنار عاشق
زینها چه زیانش چون تو باشى *** چاره گر و غمگسار عاشق
اى لاف ابیت عند ربّى *** آرایش و افتخار عاشق
لَولاک لَما خَلَقْتُ الْاَفلاک *** نُه چرخ به اختیار عاشق
شرح صحیفه (قهپایی)
«اللهم ولى الیک حاجه قد قصر عنها جهدى، و تقطعت دونها حیلى».
قصرت عن الشىء قصورا: عجزت عنه و لم ابلغه.
و الجهد -بالضم و الفتح-: الطاقه.
الحیله -بالکسر-: اسم من الاحتیال.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 