پاورپوینت کامل دعای دوازدهم صحیفه سجادیه/ شرحها و ترجمهها (بخش دوم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دعای دوازدهم صحیفه سجادیه/ شرحها و ترجمهها (بخش دوم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دعای دوازدهم صحیفه سجادیه/ شرحها و ترجمهها (بخش دوم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دعای دوازدهم صحیفه سجادیه/ شرحها و ترجمهها (بخش دوم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
فهرست دعاهای صحیفه سجادیه
متن دعای دوازدهم صحیفه سجادیه
شرح و ترجمه دعا:
بخش اول – بخش دوم – بخش سوم – بخش چهارم
نا امید نشدن از رحمت خدای رحیم؛
سُبْحَانَک، لَا أَیأَسُ مِنْک وَ قَدْ فَتحْتَ لِی بَابَ التَّوْبَهِ إِلَیک، بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ الْمُسْتَخِفِّ بِحُرْمَهِ رَبِّهِ، الَّذِی عَظُمَتْ ذُنُوبُهُ فَجَلَّتْ، وَ أَدْبَرَتْ أَیامُهُ فَوَلَّتْ، حَتَّی إِذَا رَأَی مُدَّهَ الْعَمَلِ قَدِ انْقَضَتْ وَ غَایهَ الْعُمُرِ قَدِ انْتَهَتْ، وَ أَیقَنَ أَنَّهُ لَا مَحِیصَ لَهُ مِنْک، وَ لَا مَهْرَبَ لَهُ عَنْک، تَلَقَّاک بِالْإِنَابَهِ، وَ أَخْلَصَ لَک التَّوْبَهَ، فَقَامَ إِلَیک بِقَلْبٍ طَاهِرٍ نَقِی، ثُمَّ دَعَاک بِصَوْتٍ حَائِلٍ خَفِی.
قَدْ تَطَأْطَأَ لَک فَانْحَنَی، وَ نَکسَ رَأْسَهُ فَانْثَنَی، قَدْ أَرْعَشَتْ خَشْیتُهُ رِجْلَیهِ، وَ غَرَّقَتْ دُمُوعُهُ خَدَّیهِ، یدْعُوک بِیا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ، وَ یا أَرْحَمَ مَنِ انْتَابَهُ الْمُسْتَرْحِمُونَ، وَ یا أَعْطَفَ مَنْ أَطَافَ بِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ، وَ یا مَنْ عَفْوُهُ أَکثرُ مِنْ نَقِمَتِهِ، وَ یا مَنْ رِضَاهُ أَوْفَرُ مِنْ سَخَطِهِ.
وَ یا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَی خَلْقِهِ بِحُسْنِ التَّجَاوُزِ، وَ یا مَنْ عَوَّدَ عِبَادَهُ قَبُولَ الْإِنَابَهِ، وَ یا مَنِ اسْتَصْلَحَ فَاسِدَهُمْ بِالتَّوْبَهِ وَ یا مَنْ رَضِی مِنْ فِعْلِهِمْ بِالْیسِیرِ، وَ مَنْ کافَی قَلِیلَهُمْ بِالْکثِیرِ، وَ یا مَنْ ضَمِنَ لَهُمْ إِجَابَهَ الدُّعَاءِ، وَ یا مَنْ وَعَدَهُمْ عَلَی نَفْسِهِ بِتَفَضُّلِهِ حُسْنَ الْجَزَاءِ.
ترجمهها
ترجمه انصاریان
پاک و منزّهی، از تو ناامید نیستم، در حالی که درِ توبه را به رویم گشودهای، بلکه سخن بنده ذلیل را به زبان میآورم، بندهای که به خود ستم کرده و حریم حرمت پروردگارش را سبک شمرده،
بندهای که گناهش عظیم است و روی هم انباشته، و روزگار از او روی گردانده و عمرش سپری شده، تا چون نظر کرده که زمان عمل گذشته، و دوران عمر به آخر رسیده، و یقین نموده که پناهگاهی از عذابت و گریزگاهی از انتقامت نیست، با ناله و انابه به سویت روآورده، و توبهاش را برای تو خالص ساخته، پس با دلی پاک و پاکیزه به سویت برخاسته، و تو را با نالهای سوزناک و آهسته خوانده؛
در حالی که از شدت تواضع در برابر تو خم گشته و از سرافکندگی کج و فرومانده شده و ترس از مقام تو هر دو پایش را به لرزهانداخته و اشکِ چشم، صفحه رخسارش را فراگرفته و با این جملات، تو را میخواند:ای مهربانترین مهربانان،ای بخشندهترین کسی که طالبان رحمت نوبت به نوبت آهنگ او کنند، و ای عطوفترین کسی که آمرزشخواهان گرد او گردند و ای کسی که عفوت افزون از انتقامت است و ای آن که خشنودیات بیش از خشم توست
و ای کسی که به خاطر گذشت پسندیدهات آفریدگانت را به حمد خویش فراخواندهای و ای کسی که بندگانت را به پذیرفتن توبه عادت دادهای و ای کسی که اصلاح تباهکاری مردم را به وسیله توبه خواستهای و ای کسی که به عمل اندک بندگان خشنود شدهای و کم آنان را پاداش فراوان دادهای و ای کسی که اجابت دعا را برای ایشان ضامن گشتهای و ای آن که به فضل و بخشش خویش آنان را به پاداش نیکو وعده دادهای.
ترجمه آیتی
اى خداوند، از تو نومید نمى شوم زیرا در توبه به روى من گشوده اى، بلکه به درگاه تو مى نالم: به سان بنده اى ذلیل و بر خود ستم کرده و حرمت پروردگار خود شکسته،
آن که گناهانش افزون است و افزون تر نماید و روزگارش روى به ادبار نهاده و در گذشته است، چندان که زمان عمل را پایان یافته بیند و عمر را به نهایت رسیده، و یقین کند که جز تواش پناهى نیست و از تو گریختن نتواند اینک دست انابت به سوى تو برداشته و از روى اخلاص به درگاه تو توبه مى کند و با دلى پاک در مقام قرب تو ایستاده است و با آوازى نجواگونه و آهسته با تو راز مى گوید.
به تواضع قامت خم کرده و سر فرو داشته و پیکر چنبر نموده است. از بیم، پاهایش مى لرزد و سرکش گونه هایش را غرقه ساخته است. تو را ندا مى دهد که: اى مهربان ترین مهربانان اى مهربانترین کسى که مقصد جویندگان رحمتى و اى صاحب عطوفتى که مقصود پویندگان استغفارى اى خداوندى که عفوت از انتقام بیش است و خشنودیت از خشم افزون،
اى خداوندى که از گناهان خلق نیکو در مى گذرى و از این رو زیر بار منت تو هستند اى خداوندى که بندگان خویش را به پذیرش توبه خوگر کرده اى و ناصالحانشان را به توبه به صلاح مى آورى، اى خداوندى که به اندکى از اعمال نیک آنان خشنود مى گردى و عملى اندکشان را پاداشى گران عنایت مى کنى اى خداوندى که اجابت دعاى ایشان را التزام کرده اى و به تفضل خویش جزاى نیکشان وعده داده اى.
ترجمه ارفع
منزهى تو، مایوس از رحمتت نمى شوم. خودت باب توبه را به رویم گشوده اى! بلکه مى گویم، همانند گفتار بنده ى ذلیلى که بر نفس خویش ظلم کرده و حرمت پروردگارش را رعایت نکرده است.
همانگونه گناهانش بزرگ و رو به فزونى است و روزگار بر او پشت کرده و بخت برگشته است تا آنجا که مى بیند وقت کار کردن تمام شده و عمر به پایان رسیده و یقین پیدا کرده که هیچ راه چاره و گریزگاهى از جانب تو ندارد به همین جهت با گریه و زارى به تو روى آورده و توبه را برایت خالص گردانیده و به درگاهت ایستاده و با قلبى پاکیزه و بى آلایش و با صدایى لرزان و آرام تو را مى خواند.
در حالى که قد خمیده شده و سر به زیر انداخته و کج گشته و از خوف و خشیت تو پاهایش مى لرزد و اشک دیدگانش بر صورتش روان است. اینگونه دعا مى کند: ای مهربانترین مهربانان و ای کسى که طالبان رحمتش هماره به او روى مى آورند و ای مهربانترین فردى که استغفارکنندگان دورش مى گردند و ای آنکه عفو و بخشش او بیش از خشم و بلایش مى باشد و ای کسى که رضایش از سخطش فراوانتر است.
و ای آنکه با گذشت خویش بر آفریده هایش منت گذارده و ای کسى که بندگانش را به قبول توبه عادت داده و به وسیله توبه مفاسدشان را اصلاح فرموده و عمل کمشان را قبول کرده و به همان کار اندکشان پاداش فراوان داده و استجابت دعایشان را ضمانت نموده و بر خود واجب کرده است که بدانها طبق وعده اش از جانب فضلش بهترین پاداش را عطا فرماید.
ترجمه استادولی
منزهى تو، از تو نومید نمى گردم در حالى که در توبه به سوى خودت را به رویم گشوده اى، بلکه سخن مى گویم مانند بنده ذلیلى کمه به خود ستم کرده و حرمت پروردگارش را سبک شمرده.
بنده اى که گناهانش بزرگ و انباشته شده، و روزگارانش به او پشت کرده و از او برگشته، و همین که دید زمان عمل سپرى شده، و پایان عمر به سر آمده، و یقین کرد که چاره اى از تو ندارد، و راه گریزى از تو برایش نیست، با توبه و انابه به دیدار تو آمده، و خالصانه به درگاهت توبه نموده، پس با دلى پاک و پاکیزه به پیشگاهت ایستاده، و با صدایى بریده و آهسته تو را خوانده.
در حالى که سر به زیر افکنده و خم شده، و سر فروافکنده و گردن کج نموده، ترس پاهایش را به لرزه آورده، و سیل اشک گونه هایش را در خود غرق نموده، تو را چنین مى خواند: اى مهربان ترین مهربانان، و اى مهربان ترین کسى که مهرجویان همواره به درگاه او روند، و اى دلسوزترین کسى که آمرزش خواهان دور او گردند، و اى که بخشایشت از انتقامت بیشتر است، و اى که خشنودیت از خشمت فراوان تر است.
و اى که با گذشت نیکو ستایش آفریدگانت را برانگیخته اى، و اى که بندگانت را به قبول انابه و زارى عادت داده اى، و اى که گناه و تباهى بندگان را با توبه اصلاح نموده اى، و اى که به کار اندکشان خشنودى، و اى که عمل کم شان را پاداش بسیار داده اى، و اى که اجابت دعایشان را ضمانت نموده اى، و اى که از روى تفضل آنان را از سوى خود وعده پاداش نیک داده اى.
ترجمه الهی قمشهای
پاک و منزهى. پروردگارا من هرگز (با همه زشتى اعمال و کثرت گناهان بزرگ) از لطف و رحمتت مایوس نخواهم بود در صورتى که درهاى توبه و بازگشت به درگاهت محققا به روى من باز است بلکه به مقاله ى بنده اى خوار و ذلیل سخن مى گویم که او درباره نفس خود ظلم و ستم کرده و به مقام احترام (و نوامیس شرع) مولاى خود اهانت نموده
(همه عمرش به غفلت از کف داده) تا هنگامى که دید که مدت عمرش منقضى گشته و دوران عمرش تا انتهاء به سر رسیده است و اینک هیچ راه فرارى و مهرب و گریزگاهى از ملاقات تو (و از محاسبه و قهر تو) ندارد تو را ناچار با انابه و تضرع و زارى ملاقات مى کند (که شاید از و درگذرى و بر او ترحم فرمائى) و به درگاه حضرتت با توبه ى خالص بازمى گردد آنگاه با قلبى پاک (از شائبه ریا و شک و ریب) و دلى پاکیزه (از توجه به غیر خدا) در پیشگاه حضرتت قیام مى کند.
و با صداى ضعیف و آهسته (که لازمه ى حال تضرع و زارى است) تو را به دعا مى خواند
در حالى که سر (از خجلت) به زیر انداخته و پشت (به طاعت) خم کرده به حال پریشان و سخت از خوف و خشیتت پایش مى لرزد و رخسارش در آب چشمان غرق است و به نداى «یا ارحم الراحمین» تو را مى خواند (و به درگاه کرمت مى نالد و عرض مى کند) اى مهربانترین مهربانان عالم و اى ترحم کننده تر از هر کس که (پریشان حالان) از او طلب لطف و رحمت کنند و اى با عاطفه تر از هر که (گناهکاران) به گردش درآیند و از او آمرزش طلبند و اى کسى که عفو و بخشش او بیش از قهر و انتقام اوست و اى کسى که رضا و خشنودیش فزونتر از خشم و غضب اوست
اى خدائى که خلق را به واسطه ى بخشش و آمرزش نیکو به حمد و ثناى خود مشغول کرده ى اى خدائى که بندگانش را به قبول توبه و انابه عادت داده ى اى خدائى که فساد کارى بندگان را به توبه کردن اصلاح فرمائى و اى خدائى که به اندک عملى از بندگان راضى و خشنود است و طاعت اندک آنها را به فضل و کرم پاداش بسیار عطا کند و اى خدائى که براى بندگان اجابت دعا را ضمانت کرده (که در کتاب خود فرموده ادعونى استجب لکم) و اى خدائى که به بندگانش از فضل و کرم خود وعده پاداش نیکو داده (که آن بهشت ابد و سعادت جاوید است).
ترجمه سجادی
پاک و منزّهى تو، از تو که درِ توبه را به رویم گشوده اى، ناامید نمى شوم. بلکه همانند بنده اى خوار که به خود ستم نموده و حرمت پروردگارش را سبک شمرده سخن مى گویم.
آن که گناهانش بزرگ و رو به فزونى است و روزگارش (به او) پشت کرده و سپرى شده، تا اینکه مى بیند زمان عمل گذشته و مدّت عمر به پایان رسیده و باور کرده که پناهگاه و گریزگاهى از تو برایش نیست. با توبه به تو روى آورده و خالصانه براى تو توبه مى کند. پس با دلى پاک و پاکیزه به سوى تو برخاسته و با صداى آهسته پنهانى تو را مى خواند.
با حال فروتنى براى تو خم شده و سرش را کج و به زیر افکنده، و ترس پاهایش را به لرزه انداخته و دو گونه اش غرق اشک شده، تو را صدا مى زند: اى مهربان ترین مهربانان و اى بخشنده اى که رحمت خواهان پى درپى نزد او مى آیند و اى مهربانى که آمرزش خواهان گرد او مى گردند و اى آنکه بخشایش او از کیفرش بیشتر است و اى کسى که خوشنودى او از خشمش افزون تر مى باشد.
و اى آنکه با گذشت نیک، آفریدگانش را به سپاس خود واداشته و اى آنکه بندگانش را به قبول پشیمانى عادت داده و اى آنکه فاسد ایشان را با توبهْ اصلاح کرده و اى آنکه از کردار اندک ایشان، خرسند شده و اى آنکه کمِ ایشان را پاداش فراوان داده و اى آنکه روا شدن خواسته ها را براى ایشان ضمانت کرده و اى آنکه ایشان را به فضل خود، پاداش نیک وعده داده است.
ترجمه شعرانی
اى خداوند پاک چونکه در توبه را بر من گشوده اى از تو نومید نشوم بلکه مانند بنده خوار ستمکار بر خود که حرمت خداوند و مالک را نگاه نداشته،
و گناهانش بسیار بزرگ است و روزگار عمرش گذشته است و سپرى شده چندانکه نگاه مى کند هنگام کار کردن بسر آمده است و مدت زندگى به آخر رسیده و یقین داند که از عقاب تو راه نجات نیست و از خشم تو گریزگاه ندارد سوى تو بازگشته، رو به تو آورده و به اخلاص توبه کرده با دلى پاک در خدمت تو ایستاده و به صداى گرفته و آهسته تو را مى خواند
به فروتنى پیش تو خم گشته و سر به زیر افکنده پشت دو تا کرده ترس پاهاى او را به لرزه درآورده است و اشک چشم دو گونه او را فرو گرفته (مى گوید) که اى مهربانترین
مهربانان اى بخشنده تر کسى که خواهندگان پیوسته قصد تو مى کنند اى مهربانتر کسى که آمرزش طلبان گرد خانه تو مى گردند، اى کسى که مهر تو از کین تو فزونتر است و خشنودى تو از خشمت بیشتر.
اى کسى که بدر گذشتن از گناهان خلق حق شکر خود را بر آنها ثابت گردانیدى و اى کسى که بندگان را به پذیرفتن توبه عادت داده اى، اى کسى که عمل زشت و فاسد آنان را به سبب پشیمانى به صلاح آوردى، اى کسى که به اندک عمل از ایشان خرسندى و نیکى کم را به ثواب بسیار پاداش مى دهى، اى کسى که اجابت دعاى آنان را بر خود حتم کردى و آنان را به پاداش نیک به فضل خود نوید دادى
ترجمه فولادوند
پاکا که تویى! من از تو نومید نمى شوم زیرا تو خود در توبه را به رویم گشاده اى، بلکه به درگاه تو چونان بنده ى ذلیلى سخن مى گویم که بر خود ستم ورزیده و حرمت پروردگار خود را شکسته،
یا چون کسى که گناهانش هر دم رو به فزونى نهاده و روزگار از او بر گشته و مشاهده کرده است که دیگر فرصت عمل را ندارد و عمرش به پایان رسیده و یقین کرده است که از تو روى رهایى نیست، آنگاه دست انابت به سوى تو دراز کرده و با اخلاص تمام به سوى تو توبه مى کند و با دلى پاک و بى غش در خدمتت در ایستاده و با آوایى آهسته با تو رازگویى مى کند
و با فروتنى پشت خود خمیده و سر فرو فکنده و پاهاى وى از بیم لرزیدن گرفته و اشکهایش بر دو گونه روان گشته است و تو را ندا در مى دهد که اى مهربان ترین مهربانان و اى دلسوزتر کسى که خواستاران رحمت شبانروز آهنگ وى کنند، و اى مهربان تر کسى که جویندگان آمرزش گرد او گردند،
و اى کسى که گذشت تو بر انتقامت مى چربد، و اى آن کس که خشنودیت بیشتر از خشم توست و اى آن که با نیکى گذشت خود بر خلق خود منت نهاده اى و اى آن که بهبود امور تباه آنان را با توبه خواستار شده اى، و اى آن که از عمل آنها به اندازه ى اندک خشنود گردیده اى، و اى آن کس که پاداش فراوان به اندک آنان عطا فرموده اى، و اى آن که برآوردن دعا را براى آنها ضمانت فرموده اى، و اى آن که پاداش نیک را، به صرف تفضل بر عهده ى خود بدیشان وعده داده اى،
ترجمه فیض الاسلام
آراسته و پاکى، از تو نومید نمى شوم در حالى که در توبه و بازگشت به سوى خود را برویم گشوده اى، بلکه مى گویم: گفتار بنده ى خوارى که به خود ستم کرده و حرمت پروردگارش را رعایت ننموده
بنده اى که گناهانش بزرگ و رو به فزونى است و روزگارش به او پشت کرده و برگشته تا چون ببیند که زمان کار گذشته و عمر به پایان رسیده و باور نماید که پناه و گریزگاهى از (کیفر) تو برایش نیست، به وسیله ى توبه به تو روآورد، و توبه را براى تو خالص گرداند (شرائط آن از قبیل پشیمانى از گذشته و تصمیم بر دوباره نکردن آن را بجا آورد) پس با دلى پاک و پاکیزه به سوى تو برخیزد و با صداى تغییر یافته (زمزمه دار) آهسته تو را بخواند
در حالى که براى تو فروتنى کرده و خم گشته، و سر به زیر افکنده و کج شده، و ترس پاهایش را به لرزه انداخته، و بسیارى اشک گونه هایش را غرق نموده، تو را مى خواند: اى بخشنده ترین بخشندگان، و اى بخشنده تر کسى که رحمت خواهان پى در پى به او رومى آورند، و اى مهربانتر کسى که آمرزش جویان گرد او گردند، و اى آنکه بخشش او از کیفرش بیشتر است، و اى آنکه خشنودى او از خشمش افزونتر است
و اى آنکه با گذشت نیک بر آفریدگانش منت نهاده (نعمت سزاوار منت داده، چون خداى تعالى از منت نهادن «بیان کردن نیکى خود به دیگرى» منزه است) و اى آنکه بندگانش را به توبه پذیرى عادت داده، و اى آنکه اصلاح تباهیهاى ایشان را به وسیله ى توبه خواسته، و اى آنکه از کردار (نیک) ایشان به اندک خشنود گشته، و اى آنکه (کار) اندک ایشان را پاداش بسیار داده، و اى آنکه روا شدن دعاء را برایشان ضمانت کرده، و اى آنکه از روى تفضل پاداش نیک به ایشان را وعده فرموده است.
شرحها
دیار عاشقان (انصاریان)
«سُبْحَانَک لاَ أَیئَسُ مِنْک وَ قَدْ فَتحْتَ لِی بَابَ التَّوْبَهِ إِلَیک بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ الْمُسْتَخِفِّ بِحُرْمَهِ رَبِّهِ اَلَّذِی عَظُمَتْ ذُنُوبُهُ فَجَلَّتْ وَ أَدْبَرَتْ أَیامُهُ فَوَلَّتْ حَتَّى إِذَا رَأَى مُدَّهَ الْعَمَلِ قَدِ انْقَضَتْ وَ غَایهَ الْعُمُرِ قَدِ انْتَهَتْ وَ أَیقَنَ أَنَّهُ لاَ مَحِیصَ لَهُ مِنْک وَ لاَ مَهْرَبَ لَهُ عَنْک تَلَقَّاک بِالْإِنَابَهِ وَ أَخْلَصَ لَک التَّوْبَهَ فَقَامَ إِلَیک بِقَلْب طَاهِر نَقِی ثُمَّ دَعَاک بِصَوْت حَائِل خَفِی»:
چگونه مأیوس و ناامید شوم، چسان دلسرد و دل مرده گردم در حالى که از باب لطف و محبت، و کرامت و عنایت بخاطر نجات گمراهان، و دستگیرى از تیره بختان و دردمندان درى با عظمت و راه نجاتى مملّو از رحمت تحت عنوان توبه وبازگشت به حق برویم گشودى.
اى محبوب محبان، اى معشوق عاشقان، اى امید دل ناامیدان، اى تکیه گاه مستمندان، اى طبیب دردمندان، به این بنده ناچیزت اجازه بده تا در محضرت بگوید، گفتار بنده ذلیل و ستم کرده بنفس خود، و بنده اى که با بى شرمى حرمت حریم پروردگارش را رعایت نکرده، بنده اى که گناهانش عظیم و رو به فزونى است، و روزگارش به او پشت کرده و از او برگشته، تا جائى که مشاهده مى نماید که فرصت عمل و اجتهاد و عبادت و خدمت گذشته، و عمر عزیز بپایان رسیده و باور نماید که پناه و مفرى از کیفر گناه برایش نیست، در اینصورت بوسیله توبه بحضرتت روى آورد و توبه اش را محض قبول شدن خالص گرداند، پس با دلى و قلبى پاکیزه بسوى تو برخیزد، و با صدائى حزین و صوتى دل سوز وجود مقدست را آهسته بخواند.
اى عزیز دل من، اى رفیق راه من، اى مقصد سلوک من، اى عشق آتشین من، اى من جان جان من:
با درد خستگانت درمان چه کار دارد *** با وصل کشتگانت هجران چه کار دارد
از سوز بیدلانت مالک خبر ندارد *** با عیش عاشقانت رضوان چه کار دارد
در لعل تست پنهان صد گونه آب حیوان *** از بیدلى لب من با آن چه کار دارد
هم دیده تو بایدتا چهره تو بیند *** کآنجا که آن جمالست انسان چه کار دارد
گر در خورت نیایم شاید که بر سماطت *** پوسیده استخوانى بر خوان چه کار دارد
و هم از دهان تنگت هرگز نشان نیابد *** با خاتم سلیمان شیطان چه کار دارد
جان من از لب تو ما نا که یافت ذوقى *** ورنه خیال جاوید با جان چه کار دارد
دل مى طپد که بیند در دیده روى خوبت *** ورنه بریده زلفت پنهان چه کار دارد
عاشق گر از در تو نشنید مرحبائى *** چون حلقه بر در تو چندان چه کار دارد
گر بر درت نیایم شاد که باز پرسند *** پوسیده استخوانى با خوان چه کار دارد
دردل که عاشق نبود معشوق کى توان یافت *** جائى که جان نباشد جانان چه کار دارد
دردل غم عراقى وانگاه عشق باقى *** در خانه طفیلى مهمان چه کار دارد
«قَدْ تَطَأْطَأَ لَک فَانْحَنَى وَ نَکس رَأْسَهُ فَانْثَنَى قَدْ أَرْعَشَتْ خَشْیتُهُ رِجْلَیهِ وَ غَرَّقَتْ دُمُوعُهُ خَدَّیهِ یدْعُوک بِیا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ یا أَرْحَمَ مَنِ انْتَابَهُ الْمُسْتَرْحِمُونَ وَ یا أَعْطَفَ مَنْ أَطَافَ بِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ وَ یا مَنْ عَفْوُهُ أَکثرُ مِنْ نَقِمَتِهِ وَ یا مَنْ رِضَاهُ أَوْفَرُ مِنْ سَخَطِهِ وَ یا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَى خَلْقِهِ بِحُسْنِ التَّجَاوُزِ وَ یا مَنْ عَوَّدَ عِبَادَهُ قَبُولَ الْإِنَابَهِ وَ یا مَنِ اسْتَصْلَحَ فَاسِدَهُمْ بِالتَّوْبَهِ وَ یا مَنْ رَضِی مِنْ فِعْلِهِمْ بِالْیسِیرِ وَ مَنْ کافَى قَلِیلَهُمْ بِالْکثِیرِ وَ یا مَنْ ضَمِنَ لَهُمْ إِجَابَهَ الدُّعَاءِ وَ یا مَنْ وَعَدَهُمْ عَلَى نَفْسِهِ بِتَفَضُّلِهِ حُسْنَ الْجَزَاءِ»:
اى سند پویندگان، اى عزّت جویندگان، اى دریاى بى ساحل رحمت، اى منبع مهر و محبت، بنده شرمنده ات، و عبد گنهکارت در حالى که در برابر عظمتت فروتنى بخرج داده و براى نشان دادن نهایت تواضع خم گشته، و سربزیر افکنده قامت ارستش کج شده، و ترس از هیبت و عذاب تو پایش را بلرزه آورده،و اشک زیاد گونه هایش را غرق نموده بدینگونه حضرتت را آواز مى دهد، و وجودمقدّست را مى خواند، و جنایت را با قلبى شکسته ودلى حزین صدا میزند:
اى بخشنده ترین بخشندگان، و اى بخشنده تر کسیکه رحمت جویان و عنایت خواهان پى در پى به بارگاهش رو مى آورند، و اى مهربانتر کسى که آمرزش طلبان گرداو حلقه زنند، و اى مهربان مولائى که گذشت و عفوش از کیفرش بیشتر است، و خودشنودیش از خشمش افزون تر .
اى مهربان خدائى که با گذشت نیک بر عبادش منت نهاده و اى مولائى که بندگان گنهکارش را به توبه پذیرى عادت داده، و اى خدائى که اصلاح تباهیهاى انسان را بوسیله توبه درخواست نموده، و اى آن که از عمل خوب ایشان به اندک رضایت داده، و اندک آنان را پاداش بسیار مرحمت فرموده و اجابت دعاى نیازمندان را ضمانت کرده و از روى فضل و تفضل و لطف و مرحمت پاداش نیک به ایشان وعده فرموده است.
نگارا کى بود کامیدوارى *** بیابد بر در وصل تو بارى
چو خوش باشد که بعد از ناامیدى *** بکام دل رسد امیدوارى
بده کام دلم مگذار جانا *** که دشمن کام گردد دوستدارى
دلى دارم گرفتار از غم تو *** ندارد جز غم تو غمگسارى
چنانخو کرد با دل غم که گوئى *** بجز غم خوردن او را نیست کارى
بیا اى یار و دل را یاریى کن *** که بیچاره ندارد جز تو یارى
به غم شادم از آن کاندر فراغت *** ندارم از تو جز غم یادگارى
چه خوش باشد که جان من برآید *** زمحنت وارهم یک باره بارى
عراقى راز غم جان برلب آمد *** چه مى خواهد غمت از دل فکارى
شرح صحیفه (قهپایی)
«سبحانک، لا ایاس منک و قد فتحت لى باب التوبه الیک».
الصواب: «آیس» بقلب الهمزه الثانیه الفا و بعد الالف الیاء المفتوحه.
(یعنى:) خداوندا، تنزیه مى کنم ترا تنزیه کردنى. ناامید نمى شوم از رحمت تو و حال آنکه گشاده اى از براى من در توبه و انابت به سوى خود.
«بل اقول مقال العبد الذلیل الظالم لنفسه المستخف بحرمه ربه».
استخفه: خلاف استثقله. و استخف به: اهانه. قاله فى الصحاح.
و الحرمه: ما لا یحل انتهاکه.
(یعنى:) بلکه مى گویم گفتن بنده ى خوار بى مقدار بیداد کننده بر نفس خود، استخفاف کننده به حرمت پروردگار خود.
و این، کنایه است از بنده ى عاصى. چه، عاصى پرده ى حرمت را به گناه مى درد.
«الذى عظمت ذنوبه فجلت، و ادبرت ایامه فولت».
آن بنده اى که بزرگ شد گناهان او یوما فیوما تا آنکه جلیل شد گناهان و پشت کرد روزگار او بر او تا آنکه برگردید. از او.
«حتى اذا راى مده العمل قد انقضت، و غایه العمر قد انتهت، و ایقن انه لا محیص له عنک، و لا مهرب له منک، تلقاک بالانابه و اخلص لک التوبه».
یقال: ما عنه محیص: اى: محید و مهرب.
تلقاک، اى: استقبلک.
یعنى: تا آن گاه که دید که مدت کردار او درگذشت و منقضى شد و نهایت زندگانى او به سر آمد و منتهى شد و یقین دانست که او را هیچ چاره اى نیست از تو و گریزگاهى نیست او را از تو، روى آورد به سوى تو به انابت و بازگشت کردن و خالص گردانید از براى رجوع به درگاه کبریاى تو توبه را.
«فقام الیک بقلب طاهر نقى، ثم دعاک بصوت حائل خفى».
«نقى» -به نون و قاف- به معنى نظافت است، پس تاکید باشد مر «طاهر» را. و در بعض نسخ به تاء مثناه عوض از نون روایت شده.
و الحائل: المتغیر. یقال: حال لونه، اى: تغیر. قاله فى الصحاح. و فى بعض النسخ: الخامل- بالخاء المعجمه و المیم-: اى: خفى. و فى الحدیث: «اذکروا الله ذکرا خاملا»، اى: اخفضوا الصوت لذکره توقیرا لجلاله.
(یعنى:) پس برخاست و توجه کرد به سوى جناب پروردگار خود با دلى پاکیزه از کدورات و تعلقات دنیویه، پس خواند تو را به آوازى تغییر داده شده در کمال ضعف و آهستگى.
«قد تطا طالک فانحنى، و نکس راسه فانثنى».
طاطا، اى: خضع نفسه لک و تواضع حتى صار منحنیا. و تطاطا مثله.
و الانحناء هى ان یصیر صدر الشخص مائلا الى التحت.
و نکست الشىء انکسه نکسا: قلبته على راسه. کذا فى الصحاح. و الناکس: المطاطى راسه.
و ثنیت الشىء ثنیا، اذا عطفته. فانثنى اى: انعطف.
(یعنى:) و فروتنى و خضوع و خشوع کرد مر عظمت و بزرگى تو را تا آنکه منحنى شد، و در پیش افکند سر خود را تا آنکه دوته شد.
«قد ارعشت خشیته رجلیه، و غرقت دموعه خدیه».
الرعش- بالتحریک-: الرعده.
یعنى: به تحقیق که بلرزانید ترسکارى و خوف او هر دو پاى او را و غرق گردانید اشکهاى او هر دو روى او را.
«یدعوک بیا ارحم الراحمین».
مى خواند تو را به اینکه: اى بخشاینده ترین بخشایندگان.
«و یا ارحم من انتابه المسترحمون».
افتعال من التوبه، اى: کثروا سواله و آتاهم مره بعد اخرى. و قد توهم بعض من القاصرین انه انفعال من التوبه، اى: الرجوع من الذنب و الندم علیه. و هو توهم باطل.
یعنى: اى بخشاینده ترین آن کسى که به درگاه او روند رحمت خواهان مره بعد اخرى و مبالغه نمایند در سوال رحمت.
«و یا اعطف من اطاف به المستغفرون».
اسم التفصیل من العطوفه.
و اطاف به، اى: الم به و قاربه. قاله فى الصحاح.
یعنى: اى مهربانترین آن کسى که نزول کند و نزدیکى کند او را آمرزش خواهان.
«و یا من عفوه اکثر من نقمته، و یا من رضاه اوفر من سخطه».
و اى آن کسى که عفو و درگذشتن او از گناهان بیشتر است از عقوبت کردن او، و اى آن کسى که رضا و خشنودى او بیشتر است از غضب او.
«و یا من تحمد الى خلقه بحسن التجاوز».
فلان یتحمد الى، اى: یمتن. یقال: من انفق ماله على نفسه، فلا یتحمد به على الناس. قاله فى الصحاح.
(یعنى:) و اى آن کسى که منت نهاده به خلقان خود به درگذشتن از گناهان ایشان. حیث قال جل و عز:
(و یعفو عن السیئات).
«و یا من عود عباده قبول الانابه».
یقال: عود کلبه الصید فتعود، اى: صار عاده له.
یشعر کلامه علیه السلام بان سقوط العقاب من التوبه تفضل، و بان من عاد الى المعصیه بعد التوبه ثم تاب ثانیا یقبل توبته تفضلا منه سبحانه.
(یعنى:) و اى آنکه عادت فرموده بندگان خود را به پذیرفتن انابت و قبول نمودن بازگشت ایشان را به خود. حیث قال:
(و هو الذى یقبل التوبه عن عباده).
«و یا من استصلح فاسدهم بالتوبه».
و اى آن کسى که طلب صلاح کار تباه شدگان بندگان خود نموده به توبه و رجوع از معصیت.
«و یا من رضى من فعلهم بالیسیر».
و اى آنکه خشنود شده است از کردار ایشان به اندکى.
«و یا من کافى قلیلهم بالکثیر».
الموجود فى النسخ: «کافى» بالیاء. و الظاهر انه «کافا» بالهمزه بمعنى جازى، و انما یکتب بالالف و ان جاز تخفیفه بقلبه الفا فى اللفظ.
(یعنى:) و اى آنکه مکافات داده عمل اندک بندگان خود را به بسیارى از ثواب.
«و یا من ضمن لهم اجابه الدعاء».
و اى آنکه ضامن شده بندگان را به اجابت دعاى ایشان. حیث قال:
(ادعونى استجب لکم).
«و یا من وعدهم على نفسه بتفضله حسن الجزاء».
و اى آنکه وعده داده بندگان خود را در حالتى که بر ذات با رحمت خود لازم ساخته پاداش نیکو به تفضل و مکرمت خود، نه از روى عدل و استحقاق بندگان. حیث قال- عز من قائل-:
(قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا).
شرح صحیفه (مدرسی)
یعنى: پاک و منزهى از این که عفو ننمائى یا اینکه قبول توبه نفرمائى یا اینکه مایوس و ناامید نمائى. مایوس نخواهم رفت از درگاه تو و حال آنکه به تحقیق باز نمودى تو در توبه ى به سوى خود را.
قبول توبه واجب است بر خداى عزوجل عقلا و نقلا لکن تحصیل او کمال صعوبت دارد. حضرت پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمودند که: آیا مى دانید که کیست توبه کننده؟ عرض نمودند: نمى دانیم یا رسول الله (ص) فرمودند: اگر بنده ى توبه نمود و خصماء خود را راضى ننمود پس او توبه ننموده است، و اگر توبه و عمل خود را زیاد ننمود او توبه ننموده است، و اگر توبه نمود و لباس خود را تغییر نداد او توبه ننموده است، و اگر توبه نمود و حفظ زبان او نشد و قلب او باز نشد و دست او باز نشد او توبه ننموده است، کسى که توبه نمود و آرزوى او کم نگردید او توبه ننموده است، اگر توبه نمود و زیادتى قوت خود را نداد توبه ننموده است زمانیکه مستقیم شد بر این صفات او توبه نموده است.
ناامید نمى شوم از تو بلکه مى گوئیم گفتن بنده ى خوار ستم کننده بر خود استخفاف کننده ى به حرمت پروردگار خود حرمت آقائى و حرمت استخفاف عبارت از مخالفت مولى و ترک اطاعت او است بنده اگر مخالفت خالق خود نمود اعتنا ننمودن به او است و استخفاف او است به آقائى و عزت خالق خود و هتک حرمت او نمود و بر خود نیز ستم نمود و نفس خود را در معرض هلاکت و عقوبت بیرون آورد. آن چنان بنده اى که بزرگ شد گناهان او پس در نهایت بزرگى رسید و برگشت روزگار او پس برگشت.
قوله «جلت»: یعنى پس بسیار بزرگ گشت معصیت او و این نظیر تاکید است از براى عظمت، و همچنین قوله فولت تاکید است از براى ادبرت یعنى برگشت روزگار او پس زیادتى در ادبار نمود به عبارت اخرى روزگار او خراب شد و تباه شد.
تا آنکه دید مدت عمل و زمان او گذشت و نهایت عمر به سر آمد دنیائى که محل تجارت و زراعت آخرت است سرمایه تجارت و اسباب زراعت را شیطان به غارت برد خود مثل تاجر مفلس و زارع بى بذر و عوامل شد.
و قطع داشت اینکه نیست ملجاء و پناهى مر او را از تو و جاى فرار از تو را ندارد، کسى بخواهد خود را از عقوبت دیگرى حفظ نماید بایست او را مکان فرارى باشد که در آن مکان خود را داخل نماید یا شخص پناه دهى او را باشد که در پناه او خود را داخل نماید و که را حد آن است که مطرود خالق عظیم را بتواند پناه دهد و یا جاى دهد.
روى آورد به سوى تو به بازگشت و خاص و خالص نمود براى تو توبه را.
حال یحول حولا: اذا تغیر.
خفى: اى ستر.
حائل، و خفى: صفت صوت است، صوت که از طبع خود بیرون نیاید و او را پنهانى و آهستگى حاصل شود سبب یا خوف و ترس است و یا حیا و شرمسارى و یا هر دو و در مقام هر دو است، بدان که طاهر و نقى به حسب معنى قریب هم هستند و هر یک از آنها تعبیر به دیگرى مى شود و تعبیر مى شوند به نظافت و پاکى، قلب نظیف و پاک آن است که خالى باشد از اوصاف رزیله و اعتقادات فاسده معنى قول او علیه السلام فقام الیک توجه نمودن به جانب او است بعد از اینکه چاره ى از براى کار خود ندیده است و غیر از او پناه و ملجاء نیافت یعنى پس روى آورده است به جانب تو پس خوانده هست به آواز متغیر آهسته و خفى.
تطاطا: رباعى مزید به معنى فروتنى نمودن حق العود انعطف یعنى کج و معوج شدن،
نکس الراس: سر را به زیر آوردن است.
انثنى: من ثنى یثنیه اى انعطف یعنى دو تا گردیدن این عبارات کنایه است از اتصاف او به ذلت و خوارى یعنى فروتنى نموده است از براى تو پس خوارى نمود و به زیر انداخت سر خود را تا دو تا شد و کلمه ى فاء مى شود به معنى حتى باشد.
رعشه: مرضى است که در بدن حادث مى شود.
خد: صفحه ى رو را گویند.
در سابق ذکر نمودم که اگر دعا کننده متصف به این صفات نباشد یعنى او را از ترس خداى رعشه نداشته باشد و اشک چشم او بر صفحه ى روى او جارى نباشد این نحو کلمات را نخواند و گرنه بر او عقوبت کنند از جهت کذب او.
یعنى به رعشه انداخته است ترس او هر دو پاى او را و غرق نموده است اشکهاى چشم او هر دو طرف صفحه ى صورت او را.
بدانکه حال بنده چون به این صفت رسید لابد مورد تفضل و عنایت و مرحمت خداى لایزال شود لکن فایز شدن به این صفت موقوف است به عنایت حضرت احدیت جل اسمه که فتح باب معرفت توحید بر او نماید که او را مستجمع جمیع صفات کمالیه و منزه از نقایص داند و گرنه به این صفت نخواهد متصف شد مى خواند او را به اى مهربانتر مهربانها بدان که عذر جوینده و معذرت آورنده در مقام طلب عفو و بخشش از تقصیر خود از آن کسى که مخالفت او نمود او را به اوصافى خواند که مناسب عفو و بخشش است پس خواندن خداوند کریم را در این مقام به ارحم الراحمین سزاوارتر و انسب است علاوه در بعضى از روایات وارد است که: حضرت ختمى مآب صلى الله علیه و آله مرور مى فرمودند به شخصى که مى گفت: یا ارحم الراحمین فرمودند: سئوال نما چیزى را که مى خواهى زیرا که خداى عزوجل نظر نموده است به سوى تو.
و در روایت دیگر وارد است که خداى عزوجل ملکى را موکل نموده بر بنده ى خود بنده همین که سه دفعه گفت یا ارحم الراحمین ملک به او مى گوید سئوال نما هر چه را که مى خواهى زیرا که خداى عزوجل به جانب تو توجه نموده است و در روایت دیگر وارد است که هر که را به خداى تعالى حاجتى باشد هفده نوبت بگوید یا ارحم الراحمین حاجت او روا شود.
ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 