پاورپوینت کامل دعای بیستم صحیفه سجادیه/ شرحها و ترجمهها (بخش نهم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دعای بیستم صحیفه سجادیه/ شرحها و ترجمهها (بخش نهم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دعای بیستم صحیفه سجادیه/ شرحها و ترجمهها (بخش نهم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دعای بیستم صحیفه سجادیه/ شرحها و ترجمهها (بخش نهم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
فهرست دعاهای صحیفه سجادیه
متن دعای بیستم صحیفه سجادیه
شرح و ترجمه دعا:
بخش اول – بخش دوم – بخش سوم – بخش چهارم – بخش پنجم – بخش ششم – بخش هفتم – بخش هشتم – بخش نهم – بخش دهم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ تَوِّجْنِی بِالْکفَایهِ، وَ سُمْنِی حُسْنَ الْوِلَایهِ، وَ هَبْ لِی صِدْقَ الْهِدَایهِ، وَ لَا تَفْتِنِّی بِالسَّعَهِ، وَ امْنَحْنِی حُسْنَ الدَّعَهِ، وَ لَا تَجْعَلْ عَیشِی کدّاً کدّاً، وَ لَا تَرُدَّ دُعَائِی عَلَی رَدّاً، فَإِنِّی لَا أَجْعَلُ لَک ضِدّاً، وَ لَا أَدْعُو مَعَک نِدّاً.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ امْنَعْنِی مِنَ السَّرَفِ، وَ حَصِّنْ رِزْقِی مِنَ التَّلَفِ، وَ وَفِّرْ مَلَکتِی بِالْبَرَکهِ فِیهِ، وَ أَصِبْ بی سَبِیلَ الْهِدَایهِ لِلْبِرِّ فِیمَا أُنْفِقُ مِنْهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکفِنِی مَئُونَهَ الِاکتِسَابِ، وَ ارْزُقْنِی مِنْ غَیرِ احْتِسَابٍ، فَلَا أَشْتَغِلَ عَنْ عِبَادَتِک بِالطَّلَبِ، وَ لَا أَحْتَمِلَ إِصْرَ تَبِعَاتِ الْمَکسَبِ.
اللَّهُمَّ فَأَطْلِبْنِی بِقُدْرَتِک مَا أَطْلُبُ، وَ أَجِرْنِی بِعِزَّتِک مِمَّا أَرْهَبُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ صُنْ وَجْهِی بِالْیسَارِ، وَ لَا تَبْتَذِلْ جَاهِی بِالْإِقْتَارِ فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِک، وَ أَسْتَعْطِی شِرَارَ خَلْقِک، فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِی، و أُبْتَلَی بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِی، وَ أَنْتَ مِنْ دُونِهِمْ وَلِی الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ.
ترجمهها
ترجمه انصاریان
بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و تارکم را به تاج کفایت بیارای، و مرا در امور به نیکی سرپرستی کن، و صدق هدایت به من عنایت فرما، و به وسعت روزی آزمایشم مکن، و از آسایش در زندگی برخوردارم نما، و معیشتم را دشوار مکن، و دعایم را به سویم برمگردان، زیرا من برایت همتا قرار نمیدهم، و با وجود تو به سویی دست حاجت نمیبرم.
خداوندا بر محمد و آلش درود فرست، و مرا از اسراف بازدار، و روزیم را از تلف شدن نگاه دار، و دارائیم را به وسیله برکت دادن افزون کن، و مرا در انفاق از آن مال در امور خیر به راه هدایت رهبری فرما.
بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و مرا از سختی و رنج به دست آوردن روزی کفایت کن، و روزیم را از جایی که گمان نمیبرم به من عنایت فرما، تا در راه بهدست آوردن روزی از بندگیت بازنمانم، و سنگینی وبال آن را به دوش نکشم.
الهی آنچه را که در راه بهدست آوردن آنم به قدرتت برایم فراهم نما، و از آنچه بیم دارم به عزتت پناهم ده.
بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و آبرویم را به توانگری حفظ کن، و قدر و منزلتم را به تنگدستی پست مفرما، که از روزیخوارانت روزی طلبم، و از اشرار خلقت عطایی خواهم، تا به تعریف آن که به من عطا کند مایل شوم، و به سرزنش آن که از من منع نماید مبتلا گردم، درحالی که بخشش و منع عطا وقف حریم مقدس توست (و دیگران کارهای نسیتند).
ترجمه آیتی
بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و تاج بى نیازى بر سر من نه و برآنم دار که هر کار که مى کنم نیکو به انجامش رسانم و هدایت صادقم آموز و مفتون مال و جاهم مساز و آسودگیم عنایت کن و زندگى من به رنج میامیز و دعاى من اجابت ناکرده بر سر من مزن که من تو را همتایى نشناسم و با وجود تو از دیگرى چیزى نخواهم.
بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و مرا از اسرافکارى باز دار و روزى من از تلف و تباهى برهان و بر دارایى من به برکت بیفزاى و چون انفاق مى کنم راه درست را به من بنماى.
بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و مرا از رنج تحصیل معاش بى نیازى ده و بى حساب روزى ام ده، تا از عبادت تو به طلب روزى نپردازم و بار گران عواقب کسب و کار بر دوش نگیرم.
اى خداوند، آنچه را از تو طلب مى کنم به قدرت خود رواگردان و از هر چه بیمناکم به عزت خویش پناه ده.
بار خدایا درود بفرست بر محمد و خاندانش و آبرویم به توانگرى مصون دار و جاه و منزلتم را به بینوایى مکاه، آنسان که از دیگر روزى خوارانت روزى بطلبم و دست پیش بندگان شریر تو دراز کنم، آنگاه به ستایش کسى که به من بخشیده است فریفته شوم و به نکوهش کسى که دست منع فرا روى من داشته مبتلى گردم، و حال آنکه کسى که توان بخشیدن و منعش هست تنها تویى و بس.
ترجمه ارفع
خدایا درود فرست بر محمد و آل او و تاج کفایت را بر سرم بگذار و رخسارم را زیبا کن به دوستى خوب و درستى در هدایت را به من ببخش و آزمایشم مکن به وسعت روزى و ثروت و زندگى راحتى به من عطا فرما و مگردان زندگى ام را سختى روى سختى و دعایم را رد مکن زیرا شریک و ضدى براى تو قرار ندادم و همتا و رقیبى برایت نگرفتم.
الها بر محمد و آل او درود فرست و جلوگیرى کن از اسراف کارى و نگه دار روزى ام را از تلف شدن و فراوان کن دارایى ام را به برکت و راهنمایى کن مرا به راه راست و احسان در آنچه از دارایى ام خرج مى کنم.
پروردگارا بر محمد و آل او درود فرست و کفایت کن از من رنج کسب کردن را و روزى بى حساب به من عطا فرما تا در نتیجه سرگرم نشوم از انجام عبادتت به طلب روزى و به دوش نکشم و زر و وبال مسئولیت هاى کسب و کار را.
خدایا به من با نیروى خودت آنچه را مى جویم عطا کن و به عزتت از آنچه مى ترسم پناهم ده.
الها بر محمد و آل او درود فرست و حفظ کن آبرویم را به وسعت مال و دارایى و بى اعتبار مکن جاه و شخصیتم را به تنگدستى و ندارى که در نتیجه از روزى خوارانت روزى خواهم و از اشرار خلقت خواستار عطا گردم و بدین سبب گرفتار شوم به ستایش کسى که چیزى به من عطا کرده و مبتلا گردم به بدگویى کسى که از من دریغ داشته در صورتى که تویى مالک و صاحب اختیار عطا و منع نه آنها.
ترجمه استادولی
خدایا، بر محمد و آل او درود فرست، و تاج کفایت بر سرم نه، و از من نیکو سرپرستى کن، و مرا هدایت راستین ببخش، و با توانگرى میازماى، و مرا آسودگى خاطر عنایت کن، و زندگانیم را سخت و پر دردسر قرار مده، و دست رد به سینه دعایم مزن، زیرا من ضدى براى تو قرار نمى دهم، و همتایى را با تو نمى خوانم.
خدایا، بر محمد و آل او درود فرست، و مرا از اسرافکارى بازدار، و روزیم را از تلف شدن نگاه دار، و داراییم را با برکت دادن فراوان ساز، و مرا در آنچه از آن دارایى انفاق مى کنم به راه صواب در نیکوکارى ببر.
خدایا، بر محمد و آل او درود فرست، و زحمت به دست آوردن روزى را از من بردار، و مرا بى حساب (یا از جایى که گمان نمى برم) روزى ده، تا به جاى عبادت تو سرگرم طلب روزى نشوم، و زیر بار پیامدهاى بد کسب نروم.
خدایا، پس به قدرت خود مرا به آنچه مى جویم برسان، و به عزت خود از آنچه بیم دارم امان بخش.
خدایا، بر محمد و آل او درود فرست، و آبرویم را با توانگرى حفظ کن، و شکوهم را با تنگدستى فرو مریز، تا از کسانى که روزى خوار تواند روزى بخواهم، و از آفریدگان بدت عطا جویم، در نتیجه به ستایش کسى که به من عطا کرده گرفتار شوم، و به نکوهش کسى که از من دریغ داشته دچار گردم، حال آن که تو- نه آنان- صاحب اختیار منع و عطایى.
ترجمه الهی قمشهای
پروردگارا درود فرست بر محمد و آل او و بر سر من تاج کفایت و لیاقت بنه و به حسن دوستى خود نام دارم گردان و طریق صدق و هدایت به بخش و مرا به وسعت و ثروت مفتون نگردان (و امتحان سخت مکن) و به کرمت مرا زندگانى خوش عطا فرما و به رنج و تعب شدید در زندگى میفکن و دعاء (و عرض حاجاتم) را رد مکن که اى خدا من بر تو ضدى قائل نشدم و با تو شریک و مانندى قرار ندادم (و همیشه به توحید و یگانگى تو معتقد بودم).
پروردگارا درود فرست بر محمد و آل او و مرا از اسراف مال بازدار و روزیم را از تلف (و تبذیر) محفوظ گردان و دارائیم را به برکت وافر ساز و در آنچه انفاق و احسان به خلق مى کنم به راه حق و صواب هدایت فرما.
پروردگارا درود فرست بر محمد و آل او و مرا بدون مشقت و زحمت اکتساب و از آنجا که گمان نمى برم روزى عطا فرما تا به اشتغال به کسب روزى از راه عبادتت باز نمانم و با رنج و تعبهاى طلب رزق را به دوش نکشم.
پروردگارا پس تو به قدرت کامله خود آنچه را من به کوشش و طلب مى خواهم به من (بدون رنج طلب) عطا فرما و از آنچه ترس و بیم دارم مرا به عزت خود پناه ده (و از آن امر مخوف حفظ کن)
پروردگارا درود فرست بر محمد و آل او و آبروى مرا به واسطه وسعت دارائى (با سخاوت) محفوظ دار و جاه و مقامم را به واسطه ى تنگدستى خوار و مبتذل مساز تا در اثر تهى دستى از خلق که روزى خوار تواند طلب روزى کنم و از مردم شریر تقاضاى عطا کنم تا مبتلا شوم به ستایش آنکه به من چیزى عطا کرده و به مذمت (و تکذیب) آنکه مرا منع از عطا نموده در صورتى که توئى نه آنها صاحب اختیار و مالک عطا و منع.
ترجمه سجادی
خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و تاج بى نیازى بر سرم گذار. و نیک سرپرستى نمودن را، بر عهده من قرار ده. و مرا هدایت راستین ببخش. و به توانگرى آزمایشم مکن. و آسودگى خاطر به من عطا فرما. و زندگى ام را پر دردسر قرار نده. و دعایم را به خودم بازنگردان. زیرا من براى تو ضدّى قرار نمى دهم و با تو همانندى را نمى خوانم.
خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا از اسرافکارى بازدار و روزى ام را از تلف شدن نگهدار. و دارایى ام را با برکت، افزون ساز. و مرا در آنچه از آن دارایى انفاق مى کنم، به راه رستگارى برسان.
خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و به دست آوردن روزى با زحمت بسیار را از من بردار. و مرا بى حساب روزى ده، تا به جاى عبادت تو سرگرمِ روزى جستن نشوم و زیر بار پیامدهاى بدِ کسب نروم.
خداوندا پس به قدرت خویش، آنچه طلب مى کنم، برایم برآور. و به عزّت خود، از آنچه مى ترسم، ایمنى ام ده.
خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و آبرویم را با توانگرى حفظ کن و شکوهم را با تنگدستى، فرو مریز، تا از کسانى که روزى خوار تو هستند، روزى بخواهم. و از آفریدگان بدت، عطا طلبم. آنگاه به ستایش آنکه به من عطا کرده، گرفتار شوم و به نکوهش آنکه از من بازداشته، دچار گردم. در حالى که تو عهده دار بخشیدن و بازداشتنى، نه آنها.
ترجمه شعرانی
خداوندا درود بر محمد و خاندان او فرست و تاج ملک مرا کارسازى مردم قرار ده و نشان فرمانروائى من آنکه تدبیر خلق نیکو کنم و آنان را به راه راست برم. و مرا به فراخى عیش مبتلا مکن اما از آسایش برخوردار دار و عیش مرا سخت مگردان و دعاى مرا رد مکن که من براى تو مانندى نشناسم و همتائى در خدائى ندانم
خداوندا! درود بر محمد و آل او فرست و مرا از اسراف بازدار و روزى مرا از تلف شدن حفظ کن و در دارائى من برکت ده و چون از آن انفاق کنم راه خیر پیش من آور
خداوندا! درود بر محمد و خاندان او فرست و مرا از رنج کسب آسوده کن و از جائى که گمان ندارم روزى ده تا سرگرم طلب نشوم و از بندگى تو باز نمانم و رنج و وبال کسب بار دوش من نشود
آنچه من مى خواهم به قدرت خود، خواهش مرا برآور و از آنچه مى ترسم به عزت خود مرا پناه ده.
خدایا درود بر محمد و آل او فرست و به توانگرى عزت مرا نگهدار و آبروى مرا به تنگدستى مریز، مبادا که از روزى خواران تو روزى طلبم و از بدسرشتان خلق عطا خواهم، و گرفتار سپاسگوئى آن شوم که به من چیزى بخشد یا نکوهش آنکه از من دریغ کند با آنکه بخشش و منع بدست تست.
ترجمه فولادوند
بار خدایا! درود بر محمد و خاندان وى، و افسر بى نیازى بر فرقم نه و مرا در امور به حسن تدبیر بر گمار و مرا به وسعت دستگاه زندگانى دچار فتنه مکن و زندگانى ساده ام ببخشاى و عیشم را مقرون به رنج و درد سر مساز و دعایم را به سویت اجابت نکرده بر مگردان، زیرا که من براى تو ضدى نمى پندارم و همراه تو نظیرى قرار نمى دهم.
بار خدایا! درود بر محمد و خاندان وى، و مرا از ریخت و پاش بیجا باز دار و روزیم را از تلف گردیدن محفوظ دار و داراییم را با برکت دادن خود پرمایه تر ساز و در امر انفاق راه درست را به من بنماى.
بار الها! درود بر محمد و خاندان وى، و مرا از رنج تحصیل هزینه ى زندگى معاف دار و روزى بى حسابم بخش تا مبادا به جاى نیایش تو به جستجوى روزى پردازم و بار سنگین کسب روزى را بر دوش کشم!
اى خدا! آنچه را که خواستارم به توانایى خویش روا کن و تو را سوگند به عزتت که از هر آنچه بیم دارم مرا پناه بخش.
بار خدایا! درود بر محمد و خاندان وى، و آبرویم را در توانگرى حفظ فرماى و شکوهم را به تنگ نظرى پست مگردان تا از روزى خوارانت طلب روزى کنم، و از اشرار مردمت عطا طلبم تا به ستایش آن که به من بخشیده و بدگویى از آن کس که آن را از من منع داشته دچار آیم. در حالى که متصدى عطا و منع خود تویى.
ترجمه فیض الاسلام
بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست، و سرم را به تاج بى نیازى بپوشان (تا در پیش جز تو سر فرود نیاورم) و مرا به نیکى در کارهائى که به آن قیام مى نمایم وادار، و راهنمائى حقیقى را به من ببخش (مرا بر اسرار آگاه فرما) و مرا به توانگرى گمراه مساز، و زندگى آسوده که در آن رنج نباشد به من عطا فرما، و زندگانیم را سخت و دشوار قرار مده، و دعا و درخواستم را به سویم بازمگردان (روا کن) زیرا من براى تو همتائى قرار نمى دهم، و با تو مانندى را نمى خوانم (جز تو خدائى باور ندارم که درخواستهاى خویش را از او بخواهم)
بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست، و مرا از زیاده روى (در زندگى) بازدار، و روزى ام را از تباه شدن (دستبرد دزدان یا آتش گرفتن و مانند آن) نگاهدار، و دارائیم را به برکت و زیاد نمودن افزون گردان، و مرا به نیکوئى آنچه از آن دارائى انفاق مى نمایم به راه رستگارى برسان
بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست، و مرا از کسب و روزى به دست آوردن با رنج بى نیاز کن، و بى حساب (فراوان یا بى رنج یا بى حساب و بازپرسى در آخرت) روزى ده، تا از عبادت و بندگى تو براى به دست آوردن روزى بازنمانم، و زیر بار سنگینى زیانها و بدى عواقب کسب (غیر مشروع) نروم
بار خدایا به قدرت و توانائى خود آنچه را درخواست مى نمایم برآور، و به عزت و تسلط خود (بر هر چیز) از آنچه مى ترسم پناهم ده
بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست، و آبرویم را به توانگرى حفظ نما، و ارجمندیم را به تنگدستى خوار مگردان که بدینجهت از روزى خوارانت روزى بخواهم، و از مردم پست عطا و بخشش طلبم، تا به ستایش آنکه به من بخشیده گرفتار و به نکوهش آنکه نبخشیده وادار شوم، در حالى که (در واقع) بخشیدن و نبخشیدن (نعمتها) به دست تو است نه ایشان.
شرحها
دیار عاشقان (انصاریان)
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ تَوِّجْنِی بِالْکفَایهِ وَ سُمْنِی حُسْنَ الْوِلاَیهِ وَ هَبْ لِی صِدْقَ الْهِدَایهِ وَ لاَ تَفْتِنِّی بِالسَّعَهِ وَ امْنِحْنِی حُسْنَ الدَّعَهِ وَ لاَ تَجْعَلْ عَیشِی کدّاً کدّاً وَ لاَ تَرُدَّ دُعَائِی عَلَی رَدّاً فَإِنِّی لاَ أَجْعَلُ لَک ضِدّاً وَ لاَ أَدْعُو مَعَک نِدّاً»:
“خدایا بر محمد و آل محمد درود درست، و تاج بى نیازى بر سرم نه، و ولایت نیکو نصیبم فرما، ولایتى که تجل یرمت و عنایت توست، ومرا از ولایت شیطان حفظ مى کند، صدق هدایت روزیم کن، و فتنه و شرّ ثروت را از من دور نما، در تمام جوانب حیات آرامشم ده، و زندگى امروز و فردایم را قرین مشقّت و رنج مساز، دعایم را ممنوع الاجابه مکن، زیرا که من اهل توحیدم، برایت همتائى قرار نمى دهم، و روى دل بجانب غیر تو نمى نمایم”.
در این گلشن زخوبانم گلى بس *** ز جعد گلعذاران سنبلى بس
صفت لشگر چه آرائى ز زلفت *** بتاراجم سپاه کاکلى بس
در آن بستانسراى عشرت انگیز *** ترانه ساز عیشى بلبلى بس
زدست لاله کى گیرم پیاله *** از آن نرگس مرا جام ملى بس
زچشمان سیاه فتنه جویش *** بلاى غمزه سحر بابلى بس
از آن خمخانه پر شور و غوغا *** زمینیا شرابم غلغلى بس
حدى پرداز بربط رازمضراب *** در این پرده نواى زابلى بس
در این گلشن سرا نورعلى را *** نشیمن سایه شاخ گلى بس
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ امْنَعْنِی مِنَ السَّرَفِ وَ حَصِّنْ رِزْقِی مِنَ التَّلَفِ وَ وَفِّرْ مَلَکتِی بِالْبَرَکهِ فِیهِ وَ أَصِبْ بِی سَبِیلَ الْهِدَایهِ لِلْبِرِّ فِیمَا أُنْفِقُ مِنْهُ
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ اکفِنِی مَئُونَهَ الاِکتِسَابِ وَ ارْزُقْنِی مِنْ غَیرِ احْتِسَاب فَلاَ أَشْتَغِلَ عَنْ عِبَادَتِک بِالطَّلَبِ وَ لاَ أَحْتَمِلَ إِصْرَ تَبِعَاتِ الْمَکسَبِ،
اَللَّهُمَّ فَأَطْلِبْنِی بِقُدْرَتِک مَا أَطْلُبُ وَ أَجِرْنِی بِعِزَّتِک مِمَّا أَرْهَبُ»:
“بارخدایا بر محمد و آل محمد درودفرست، و مرا از اسراف وزیاده روى بازدار،و روزیم را از تلف چه بوسیله حوادث، و چه به سبب گناه حفظ نما، و دارائیم را با برکت کن، بنحوى که بتوانم از نتایجش درآخرت بهره مند شوم، و مرا درخرج کردن آن درمسیر هدایت راهنمائى فرما.
الهى بر محمد و ال محمد درود فرست و مرا از افتادن در مشقت بخاطر تحصیل روزى بى نیاز کن، و رزق بى حساب عطایم نما، تا بخاطر دست آوردن روزى از عبادت بازنمانم، و پى آمدهاى کاسبى را بر دوش نکشم،
الهى آنچه درخواست مى کنم با قدرتت برآور، و از آنچه بیم دارم به عزّتت پناهم ده”.
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ صُنْ وَجْهِی بِالْیارِ وَ لاَ تَبْتَذِلْ جَاهِی بِالاِقْتَارِ فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِک وَ أَسْتَعْطِی شِرَارَ خَلْقِک فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِى و أُبْتَلَى بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِی وَ أَنْتَ مِنْ دُونِهِمْ وَلِی الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ»:
“الهى بر محمدو آل محمد درود فرست و آبرویم را به توانگرى نگاهدار، و منزلتم رابه تنگدستى پست مکن که از روزى خوارانت روز طلبم و دست بسوى بندگان نابات دراز کنم آنگاه به تعریف و تمجید دهنده، و مذّمت و نکوهش منع کننده مبتلا شوم، در حالى که زمام و مهار عطاها و منع ها بدست توست و تمام عالم در این زمینه هیچ کاره اند”.
شرح صحیفه (قهپایی)
«اللهم صل على محمد و آله. و توجنى بالکفایه».
اى: البسنى بتاج الکفایه. و ما احسن هذه الاستعاره. کان من لم یکف امره مکشوف الراس.
یعنى: بار خدایا، رحمت کن بر محمد و آل او. و بپوشان مرا تاج کفایت و مرا سر برهنه مگذار از فقر و فاقه.
«و سمنى حسن الولایه».
اى: اولنى و اعطنى بضم السین. من: سامه حسنا- اى: اولاه ایاه- یسومه سوما. و یروى ایضا «سمنى» بکسر السین، من: وسمته اسمه وسما وسمه، اذا اثرت فیه بسمه و علامه و کى.
و الولایه هنا بفتح الواو و کسرها.
یعنى: بده مرا نیکویى ولایت- به کسر واو، یعنى سلطنت و تصرف در امر مردم. یا: بده مرا نیکویى ولایت- به فتح واو- یعنى محبت. یعنى چنان کن که مرا دوست دارند.
«وهب لى صدق الهدایه».
و ببخش مرا هدایت صادقه که مرا برساند به مطلوب حقیقى.
«و لا تفتنى بالسعه».
اى: لا توقعنى فى الفتنه بالسعه و الغنى.
یعنى: مینداز مرا در فتنه به سبب غنا و بى نیازى.
«و امنحنى حسن الدعه».
«امنحنى» بفتح النون و کسرها هنا ایضا کما سبق.
و الدعه: الخفض و الراحه. و الهاء عوض من الواو بقول. منه: ودع الرجل فهو ودیع، اى: ساکن.
یعنى: و بده مرا فراخى عیش و حسن سکون و راحت.
«و لا تجعل عیشى کدا کدا».
الکد: الشده فى العمل و طلب الکسب. و کددت الشىء: اتعبته.
(یعنى:) و مگردان عیش و زندگانى مرا در رنج و تعب که از روى تعب حاصل شود.
«و لا ترد دعائى على ردا. فانى لا اجعل لک ضدا، و لا ادعو معک ندا».
الضد، یقال: لا ضد له، و لا ضدید له، اى: لا نظیر له و لا کفو له. قاله فى الصحاح. و قد یقال عند الجمهور على مساو فى القوه: ممانع. و الند- بالکسر-: المثل و النظیر.
یعنى: و رد مکن دعاى مرا رد کردنى. زیرا که من ثابت نگردانیده ام از براى تو نظیرى- یا: کسى که ممانع تو باشد و مساوى باشد با تو در قوت و قدرت- و نمى خوانم از براى تو ندى- یعنى مثلى. چه، ذات او تعالى منزه است از ضد و ند. زیرا که هر چه ماسواى اوست معلول اوست و معلول را ضدیت و ندیت نشاید با علت و فاعل خود.
«اللهم صل على محمد و آله. و امنعنى من السرف. و حصن رزقى من التلف. و وفر ملکتى بالبرکه فیه. و اصب بى سبیل الهدایه للبر فیما انفق منه».
السرف- بالتحریک-: ضد القصد و هو التبذیر فى النفقه.
و وفر، اى: تمم. ملکتى- بالتحریک- اى: ملکى.
و «اصیب» اصله من الصواب، و هو ضد الخطاء. یقال: اصاب فلان فى قوله و فعله. و اصاب السهم القرطاس، اذا لم یخطى.
یعنى: «بار خدایا، رحمت کن بر محمد و آل او. و بازدار مرا از اسراف». چرا که دوست نمى دارى مسرفان را. یعنى بى اندازه خرج کردن و در غیر موقع. چرا که اگر در موقع بود، اسراف نباشد. چنانچه در حدیث واردست که: «لا اسراف فى الخیر. و لا خیر فى الاسراف». اسراف آن بود که نه به رضاى حق صرف کنى.
یک جوان را که خیر دایم داشت پند مى داد راهبى در دیر
کاى پسر خیر نیست در اسراف گفت اسراف نیست اندر خیر
«و استوار گردان روزى مرا از تلف. و تمام گردان مال مرا به برکت. و برسان مرا راه راست که در آنچه نفقه مى کنم در وجوه بر و خیر بوده باشد.
«اللهم صل على محمد و آله. و اکفنى موونه الاکتساب. و ارزقنى من غیر احتساب ، فلا اشتغل عن عبادتک بالطلب، و لا احتمل اصر تبعات المکسب».
الاکتساب: افتعال من الکسب، و فیه اعتمال.
و الاحتساب: افتعال من الحساب.
و الاصر: العبء الذى یاصر حامله، اى: یحبسه مکانه لا یستقل به لثقله. و استعیر للامور الشاقه. و المراد هنا الذنب و الاثم.
و التبعات: جمع التبعه، و هى ما یتبع الشىء من النوائب.
یعنى: بار خدایا، رحمت کن بر محمد و آل او. و کفایت حال من بکن از زحمت بردن و رنج کشیدن- که مبادا آزارى به من رسد از رهگذر اکتساب معیشت. و روزى ده مرا بیشمار، تا آنکه مشغول نشوم به طلب کردن روزى و وامانم از عبادت و پرستش تو، و برندارم گرانى و ثقل سختیها و مصیبتها که در عقب آن کسب است و لازم آن است.
«اللهم فاطلبنى بقدرتک ما اطلب. و اجرنى بعزتک مما ارهب».
اطلبنى، اى: اسعفنى بما طلبته. قال الجوهرى فى الصحاح: و اطلبه، اى: اسعفه بما طلب. و اطلبه، اى: احوجه الى الطلب. و هو من الاضداد. و فى النهایه الاثیریه: الاطلاب انجازها و قضاوها. یقال: طلب الى فاطلبته، اى: اسعفته بما طلب.
و «اجرنى» من الاجاره. «مما ارهب»، اى: مما اخاف.
یعنى: بار خدایا، رواگردان حاجت مرا به قدرت کامله ى خود آنچه طلب مى کنم. و زینهار ده مرا به عزت باهره ى خود از آنچه مى ترسم.
«اللهم صل على محمد و آله. وصن وجهى بالیسار. و لا تبتذل جاهى بالاقتار، فاسترزق اهل رزقک، و استعطف شرار خلقک، فافتتن بحمد من اعطانى و ابتلى بذم من منعنى، و انت من دونهم ولى الاعطاء و المنع».
الیسار: الیسر و السعه و الغنى. و الاقتار: التضیق فى الرزق. و الابتذال: ترک التصاون. و الجاه: القدر و المنزله.
و الغنى لمثله علیه السلام هو ما دفع الحاجه حسب الاقتصاد و القناعه. و الجاه المطلوب لمثله علیه السلام هو ما اعان على طاعه الله و رفع عن رذیله المهانه، لا ما ارید به الفخر من المباهاه الدنیویه.
یعنى: بار خدایا، رحمت کن بر محمد و آل او. و نگاه دار آب رخسار مرا به توانگرى و عدم احتیاج به غیر. و خوار مساز قدر و منزلت و مطلوب مرا- که معین است بر طاعت و رافع رذیلت مهانت است- به درویشى و تنگ رزقى.
پس اگر مرا نگاه مدارى از احتیاج و بذل نکنى مطلوب مرا، طلب رزق کنم از جویندگان روزى تو و طلب عطا کنم- یا: مهربانى جویم- از آفریده هاى بد تو، و مبتلا شوم به ستایش کسى که داده باشد به من عطیه و بخشش خود را، و در فتنه افتم به مذمت کسى که بازداشته باشد از من جود و عطا را، و حال آنکه تو غیر از ایشانى صاحب عطا و بخشش و بازدارنده ى بندگانى از آنچه قبض و بسط در ید قدرت تو است.
شرح صحیفه (مدرسی)
اللغه:
توتیج: یعنى تاج نهادن.
کفایت: اندازه حاجت داشتن.
سمنى: فعل امر ماخوذ از وسم به معنى علامت نهادن.
ولایت: دوستى داشتن.
دعه و سعه: عیش.
کدّ: به معنى مشقت،
ضد: گاهى اطلاق شود بر مساوى شىء در قوت و مانع او و گاهى اطلاق کنند بر عرضى که عقیب عرض دیگر آید و به هر دو معنى از براى خدا ضد نیست.
نِدّ: عبارت است از مشارک شىء در حقیقت.
شرح:
یعنى اى خداى من رحمت بفرست بر محمد و آل او و بپوشان مرا تاج کفایت و علامت بگذار مرا به خوبى و دوستى تو ببخش بر من راه راستى را و اختیار نفرماى به زیادتى بر مال و جاه و عطا بفرماى بر من خوبى و سعه و نگردان زندگانى مرا به مشقت و رد نفرماى بر من دعایم را رد کردنى، پس به درستى که من نگردانیدم از براى تو شریکى که با تو منازعه نماید و نخواندم با تو همتائى را.
اسراف: از حد و مرتبه تجاوز نمودن. از حضرت امیر (ع) سئوال نمودند از حقیقت اسراف فرمودند: به خورد چیزى که سزاوارى خوردن او ندارد و بپوشد چیزى را که سزاوارى پوشیدن آن ندارد و نکاح نماید چیزى که سزاوار نکاح او نیست و این اسراف حرمت او شبهه ندارد، و دعوى اجماع در حرمت او شده است و تحقیق حال او در رساله ى اسرافیه ى خودم نمودم حصن حفظ نمودن ملکه و ملک به یک معنى است تاء زیاد نمایند از جهت مبالغه و گاهى و او نیز زیاد کنند.
شرح:
یعنى بارى پروردگارا باز دار تو مرا از اسراف نمودن و حفظ نما تو روزى مرا از تلف شدن، زیاد نما تو ملک مرا به برکت در او، برسان مرا راه هدایت در نیکوئى در آنچه صرف مى کنم من از او غرض امام علیه السلام آن است که توفیق بده در مال خودم عمل نمایم به آن به نحوى که رضاء و خشنودى تو در آن است اسراف در مال خود نکنم تا اینکه سبب تلف شدن مالم نشود و تقتیر ننمایم تا اینکه سبب بخل نفسم شود بلکه عمل نمایم به اقتصاد که سبب برکت مال من شود.
اللغه:
مئونه: مشقت.
اکتساب: کسب نمودن به سعى خود،
احتمال: برداشتن.
اصر: سنگینى.
تبعات: جمع تبعه و او عبارت است از حقوق متعلقه در ذمه.
مکسب: مصدر میمى کسب نمودن،
اطلبنى: باب افعال، جاى آوردن حاجت.
شرح:
اى خداى من رحمت بفرست بر محمد و آل او و کفایت نما تو مرا مشقت کشیدن کاسبى را و روزى بده تو مرا بدون احتساب تا اینکه مشغول نشوم از عبادت تو به واسطه ى طلب نمودن و بر ندارم سنگینى حقوق کسب نمودن را، اى خداى من پس برآور تو مرا به سبب قدرت تو آنچه را که طلب نمایم.
اللغه:
صون: حفظ نمودن.
یسار: توانگرى.
ابتذال: خوار و ذلت.
جاه: قدر و رفعت،
افتنان: ابتلاء و امتحان.
شرح:
یعنى اى خداى من صلوات بفرست بر محمد و آل او و حفظ نما تو روى مرا به توانگرى، و خوار مکن رتبه ى مرا به فقر تا اینکه طلب روزى نمایم اهل رزق تو را و طلب عطا نمایم از بدان خلق تو تا اینکه مبتلا و گرفتار شوم به ثناء کسى که به من عطا نمود و مبتلا گردم به ذم کسى که منع کند مرا و حال آنکه تو غیر از آنها متولى اعطاء و منع هستى.
فقهاء رضوان الله علیهم شهادت سائل به کف را قبول نکنند و علت آورند که اگر او را چیزى دهى مدح کند و اگر منع کنى او را خوش نیاید، پس به مقتضى این تعلیل او فاسق است زیرا که این صفت کشف کند که او را ملکه ى عدالت نیست لکن فقهاء سائل به کف را مطلقا شهادت او را قبول ندانند و به مقتضى این تعلیل به ایست فرق گذاشته شود ما بین سائلین هر که در او این صفت باشد قبول نشود شهادت او و هر که ندارد این صفت را قبول شود.
مسئله: آیا سئوال به کف حرام است یا مکروه؟
بدانکه اگر ضرورت داعى شود شبهه اى نیست که جایز است بلکه واجب و اما اگر ضرورت داعى نشود گوئیم اگر چه مشهور در السنه ى عوام بلکه خواص حرمت آن است، لکن دلیل بر او مساعدت نکند بلکه دلیل بر جواز او است زیرا که امر کند خلّاق عالم به دادن چیز به سائل به قول خود «و اما السائل فلا تنهر» و قوله: «و اطعموا القانع و المعتر» و مراد به معتر سائل به کف است که اصرار نماید و در روایت کثیره وارد است که رد سائل نکنید خصوصا در شب. وجه دلالت آن است که بعید است فعل سئوال حرام و دادن خیر بر او مستحب و خوب است از بابت نهى از منکر ندادن را واجب کنند.
ترجمه و شرح صحیفه (امامی و آشتیانی)
در سیزدهمین فراز که با درود بر محمد و آلش آغاز شده باز هشت خواسته ى دیگر از پیشگاه خداوند درخواست دارد: نخستین خواسته ى او آن است که امور او را کفایت کند و تاج کفایت و بى نیازى را بر سرش بگذارد. عرض مى کند: (بار خداوندا بر محمد و آلش درود فرست و تاج کفایت و بى نیازى را بر سرم بگذار) (اللهم صل على محمد و آله، و توجنى بالکفایه).
مى دانیم انسان گاه غنى و ثروتمند است گاه فقیر و تهیدست و گاه به اندازه ى کفایت از امکانات این عالم بهره مند است، صورت اول و دوم هر کدام مشکلاتى به همراه دارد ولى صورت سوم بهترین مرحله ى زندگى است. و از آنجا که امور انسان در تمام میدانهاى زندگى با تدبیر صحیح مى تواند به خوبى اداره گردد و معروف شدن به مدیر و مدبر بودن آبرو و گشایشهاى خاص اجتماعى را به همراه دارد عرض مى کند: (مرا به حسن تدبیر (و دوستى خود) معرفى فرما) (و سمنى حسن الولایه).
تدبیر امور زندگى همبستگان و خویشاوندان را به انسان نزدیک مى سازد و هم یار و یاوران خوبى براى انسان به بار مى آورد.
و از آنجا که پیمودن راههاى زندگى بدون هدایت و راهنمائى ممکن نیست و هدایتها و راهنمائیها خود هر کدام درجه ى خاصى از رشد و ثبات به همراه دارند عرض مى کند: (هدایت راستین را به من ارزانى دار) (وهب لى صدق الهدایه).
آنچنان که تا روز ملاقات تو هیچگونه انحرافى نیابم.
بدون تردید در اختیار داشتن امکانات و توسعه در امور زندگى مى تواند انسان را به جایگاههاى بلندى در دنیا و آخرت برساند ولى هیچگاه از خطر غرور و طغیان خالى نیست و این خود امتحانى است که قبول شدن در آن بسیار سخت است لذا مى گوید: (مرا با توسعه و توانگرى آزمایش و مفتون مفرما (و لا تفتنى بالسعه).
(بلکه زندگى ساده و آرامش بخشى به من ارزانى دار) (و امنحنى حسن الدعه).
مطالعه ى زندگى انسانها این واقعیت را نتیجه مى دهد که هر گروهى زندگى خاص خویش را دارد، بعضى ثروتمند و مست غرور، بعضى تهیدست و ذلیل و خوار و بعضى آنچنان مشکلات سراسر زندگیشان را گرفته که راه خروج از آنها را نمى یابد، لذا امام عرضه مى دارد: (زندگیم را همراه مشکلات و رنج فراوان قرار مده) (و لا تجعل عیشى کدا کدا).
در این گیر و دار که مشکلات انسان را احاطه مى کند و تلاشهاى ظاهرى به وسیله ى امکانات مادى ثمر نمى دهد راهى جز دعا نمى ماند ولى مساله همینجا است که دعا مقبول مى افتد یا خیر، امام علیه السلام مى گوید: (دعا و خواسته ام را به من بازمگردان و دست رد به سینه ام مگذار) (و لا ترد دعائى على ردا).
ولى باید در قبال این خواسته قول دهد که بر خلاف مولا و آنکه دعایش را مى پذیرد عمل نکند به همین دلیل اعلام مى دارد: (من به طور مسلم براى تو هیچگونه ضد و معارضى قرار نمى دهم و همراه تو هیچ مثل و مانندى را فرا نمى خوانم) (فانى لا اجعل لک ضدا، و لا ادعو معک ندا).
در چهاردهمین فراز چهار خواسته ى اساسى را مطرح کرده: خواسته ى اولش که همه ى انسانها معمولا گرفتار آنند خواسته ى دورى از اسراف و زیاده روى است عرض مى کند: (بار خداوندا بر محمد و آلش درود فرست و مرا از اسراف بازدار) (اللهم صل على محمد و آله، و امنعنى من السرف).
همانطور که در نکته هاى این نوشتار یادآور شده ایم اگر اسراف و زیاده از جامعه ى اسلامى برمى خاست و همه ى آنچه این انسانها نابخرد به هدر مى دهند صرف تهیدستان مى کردند بینوائى در جامعه ى بشرى یافت نمى شد. دومین خواسته اى را که عنوان مى کند آن است که رزق و روزیش آنچنان که مقدر گردیده در اختیارش قرار گیرد و دستخوش تلف قرار نگیرد عرض مى کند: (روزیم را از تباه و تلف شدن نگهدار) (و حصن رزقى من التلف).
این سخن اشاره به آن دارد که روزى انسان چه آن قسمت که به او بدون تلاش مى رسد و چه آن قسمت که با تلاش و کوشش همواره در خطر تباهى است یعنى یا قدرت اختیار انسانهاى متجاوز به کار مى افتد و آن را غصب مى کند، و یا انسان خود عملى انجام مى دهد که مستوجب سلب روزى مى گردد، هر کدام که باشد امام سجاد علیه السلام مى خواهد که خداوند با لطفش از آن ممانعت به عمل آورد.
این را مى دانیم و براى بسیارى محسوس و ملموس است که امکانات و درآمدهاى اشخاص و گاه نسبت به شخص واحد در زمانهاى مختلف متفاوت است، گاه درآمد کمى آن چنان بقا و برکت دارد که معادل درآمدهاى بسیار و گاه درآمدهاى فراوان آنچنان به سرعت هزینه مى شود که حیرت انگیز است، امام عرضه مى دارد: (ثروت و مکنتم را با برکت در آن کامل و فراوان ساز) (و وفر ملکتى بالبرکه فیه).
انسانهاى پاک و کسانى که درد جامعه را احساس مى کنند همواره خود را موظف مى دانند که از ثروت و دارائى و امکانات
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 