پاورپوینت کامل دعای اول صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش چهارم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دعای اول صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش چهارم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دعای اول صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش چهارم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دعای اول صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش چهارم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

فهرست دعاهای صحیفه سجادیه

متن دعای اول صحیفه سجادیه

شرح و ترجمه دعا:

بخش اول – بخش دوم – بخش سوم – بخش چهارم – بخش پنجم

توفیق توبه و مغفرت؛

ثُمَّ أَمَرَنَا لِیخْتَبِرَ طَاعَتَنَا، وَ نَهَانَا لِیبْتَلِی شُکرَنَا، فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِیقِ أَمْرِهِ، وَ رَکبْنَا مُتُونَ زَجْرِهِ، فَلَمْ یبْتَدِرْنَا بِعُقُوبَتِهِ، وَ لَمْ یعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ تَأَنَّانَا بِرَحْمَتِهِ تَکرُّماً، وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْماً.
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی دَلَّنَا عَلَی التَّوْبَهِ الَّتِی لَمْ نُفِدْهَا إِلَّا مِنْ فَضْلِهِ، فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ إِلَّا بِهَا، لَقَدْ حَسُنَ بَلَاؤُهُ عِنْدَنَا وَ جَلَّ إِحْسَانُهُ إِلَینَا وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَینَا.
فَمَا هَکذَا کانَتْ سُنَّتُهُ فِی التَّوْبَهِ لِمَنْ کانَ قَبْلَنَا، لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لَا طَاقَهَ لَنَا بِهِ، وَ لَمْ یُکلِّفْنَا إِلَّا وُسْعاً، وَ لَمْ یُجَشِّمْنَا إِلَّا یسْراً، وَ لَمْ یدَعْ لِأَحَدٍ مِنَّا حُجَّهً وَ لَا عُذْراً. فَالْهَالِکُ مِنَّا مَنْ هَلَک عَلَیهِ، وَ السَّعِیدُ مِنَّا مَنْ رَغِبَ إِلَیهِ.

ترجمه‌ها

ترجمه انصاریان

آنگاه به ما دستور داد تا فرمانبرداری‌مان را بسنجد، و از انجام محرمات نهی فرمود تا شکر ما را بیازماید، بعد از این همه لطف از فرمانش سر پیچیدیم، و بر مرکب محرماتش سوار شدیم، با این همه به عقوبت ما شتاب ننمود، و بر انتقام ما عجله نکرد، بلکه از سرِ رحمت و از باب کرم با ما مدارا فرمود و از سرِ مهربانی و از باب حلم بازگشت ما را از راه خطا انتظار کشید.

سپاس خدای را که ما را به توبه و بازگشت راهنمایی کرد که این حقیقت را جز از عطای او نیافتیم، اگر همین یک عنایت را از فضل او به حساب آوریم هر آینه اِنعام او درباره ما نیکو، و احسانش در حق ما بزرگ، و بخشش او بر ما عظیم است، زیرا روش او در پذیرش توبه در رابطه با گذشتگان چنین نبوده، بدون شک آنچه را در توانایی ما نبوده از ما برداشته، و جز در خور امکان ما به ما تکلیف نفرموده و ما را به غیر از کار آسان وا نداشته و در این زمینه برای هیچ کدام از ما حجت و بهانه‏‌ای باقی نگذاشته. پس در میان ما بدبخت کسی است که برخلاف رضای او ترک طاعت کند و خوشبخت از ما کسی است که به سوی او توجه نماید.

ترجمه آیتی

و تا‌ فرمانبردارى ‌و‌ سپاسگزاریمان بیازماید، به‌ کارهایى فرمان داد ‌و‌ از‌ کارهایى نهى فرمود. چون از‌ فرمانش سر‌ برتافتیم ‌و‌ بر‌ مرکب عصیان برنشستیم، به‌ عقوبت ما‌ نشتافت ‌و‌ در‌ انتقام از‌ ما‌ تعجیل روا نداشت، بلکه به‌ رحمت ‌و‌ کرامت خویش ما‌ را‌ زمان داد ‌و‌ به‌ رافت ‌و‌ حلم خود مهلت عطا فرمود، باشد که‌ بازگردیم.

حمد ‌و‌ سپاس خداوندى را‌ که‌ ما‌ را‌ به‌ تو‌ به‌ راه نمود. ‌و‌ اگر پرتو فضل او‌ نبود، هرگز بدان راه نمى یافتیم. ‌و‌ اگر از‌ فضل او‌ تنها به‌ همین یک نعمت بسنده مى کردیم، باز هم دهش او‌ به‌ ما‌ نیکو ‌و‌ احسان او‌ در‌ حق ما‌ جلیل ‌و‌ فضل ‌و‌ کرمش بس کرامند مى بود، که روش او‌ در‌ قبول توبه ‌ى‌ پیشینیان نه چنین بود. ما‌ را‌ از‌ هر‌ چه فراتر از‌ تاب ‌و‌ توانمان بود معاف داشت ‌و‌ جز به‌ اندازه ‌ى‌ توانمان تکلیف نفرمود ‌و‌ جز به‌ اعمال سهل ‌و‌ آسانمان وانداشت، تا‌ هیچ یک از‌ ما‌ را‌ عذرى ‌و‌ حجتى نماند. هر که‌ از‌ ما‌ سر‌ از‌ فرمانش برتابد، کارش به‌ شقاوت کشد ‌و‌ ‌آن که‌ به‌ درگاه او‌ روى کند، تاج سعادت بر‌ سر‌ نهد.

ترجمه ارفع

آنگاه دستوراتى به‌ ما‌ داد تا‌ در‌ طاعت ‌و‌ بندگى اش امتحانمان کند ‌و‌ ما‌ را‌ از‌ انجام کارهایى نهى فرمود تا‌ در‌ شکرگزارى اش آزمایشمان نماید ‌و‌ ما‌ با‌ دستوراتش مخالفت کردیم ‌و‌ در‌ آنچه نهى فرموده بود داخل شدیم ولى پروردگار در‌ کیفر دادن ما‌ شتاب نکرد ‌و‌ در‌ انتقام گرفتن از‌ ما‌ عجله ننمود بلکه به‌ خاطر رحمت خویش بر‌ ما‌ کرم نموده ‌و‌ به‌ علت رافت ‌و‌ بردبارى فوق العاده ‌ى‌ خویش انتظار بازگشت ‌و‌ هدایت شدن ما‌ را‌ کشید!

و حمد مخصوص خداوندى است که‌ ما‌ را‌ به‌ توبه که‌ مرحمتى از‌ ‌آن بزرگوار بود دلالت فرمود که‌ اگر از‌ حضرت او‌ چنین عنایتى نمى شد مستحق بلا ‌و‌ عذاب بودیم ‌و‌ چقدر بزرگ است احسان ‌و‌ فضل او‌ بر‌ ما. البته روش پروردگار در‌ مساله توبه براى امتهاى قبل از‌ ما‌ همانند توبه کردن ما‌ نبوده ‌و‌ خداى مهربان چیزى که‌ در‌ طاقت ما‌ نبوده برداشته ‌و‌ بیش از‌ توانمان ما‌ را‌ تکلیف نفرموده ‌و‌ جز آسانى ‌و‌ سهولت برایمان نخواسته تا‌ آنجا که‌ براى هیچکدام از‌ ما‌ عذر ‌و‌ بهانه ای‌ باقى نماند. با این اوصاف هر‌ که‌ از‌ ما‌ پروردگار را‌ نافرمانى کند نابود خواهد شد ‌و‌ هر‌ که‌ به‌ او‌ رغبت نشان دهد ‌و‌ توبه کند سعادتمند مى گردد.

ترجمه استادولی

سپس ما‌ را‌ فرمان داد تا‌ فرمانبرى ما‌ را‌ بیازماید، ‌و‌ نهى کرد تا‌ شکرمان را‌ امتحان کند (که آیا نعمت هاى او‌ را‌ در‌ جاى خود به‌ کار مى بریم یا‌ نه)، ولى ما‌ از‌ راه فرمانش منحرف شدیم، ‌و‌ در‌ جاده هاى نهى او‌ گام نهادیم، اما او‌ در‌ کیفر ما‌ شتاب نکرد، ‌و‌ در‌ سرکوب ما‌ عجله ننمود، بلکه در‌ اثر رحمتش، از‌ روى کرامت، با‌ صبر ‌و‌ درنگ با‌ ما‌ رفتار کرد، ‌و‌ در‌ اثر مهربانیش، از‌ روى بردبارى، منتظر بازگشت ما‌ نشست.

و ستایش خدایى را‌ که‌ ما‌ را‌ به‌ توبه اى که‌ جز از‌ فضل ‌و‌ بخشش او‌ به‌ دست نیاورده ایم ره‌ نمود، ‌و‌ اگر از‌ فضل ‌و‌ بخشش او‌ جز همین توبه را‌ به‌ شمار نیاوریم باز هم نعمتش در‌ حق ما‌ نیکو، ‌و‌ احسانش به‌ ما‌ فراوان، ‌و‌ فضل ‌و‌ بخششش بر‌ ما‌ تمام است. البته روش او‌ در‌ قبول توبه از‌ کسانى که‌ پیش از‌ ما‌ بودند (قوم یهود) چنین نبوده، زیرا آنچه را‌ که‌ ما‌ طاقت ‌آن نداریم از‌ دوش ما‌ برداشته، ‌و‌ جز به‌ اندازه توان بر‌ ما‌ تکلیف ننموده، ‌و‌ ما‌ را‌ جز به‌ کار آسان وانداشته، ‌و‌ براى احدى از‌ ما‌ عذر ‌و‌ بهانه اى بجاى ننهاده است. پس هلاک شونده از‌ ما‌ کسى است که‌ به‌ خاطر نافرمانى او‌ هلاک شود، ‌و‌ نیک بخت از‌ ما‌ کسى است که‌ به‌ سوى او‌ رغبت ورزد.

ترجمه الهی قمشه‌ای

پس (از اعطاء این نعمتها) به‌ واسطه حکم امر ‌و‌ نهى حضرتش ما‌ را‌ در‌ طاعت ‌و‌ شکرگزارى بیازمود ‌و‌ امتحان فرمود ‌و‌ چون ما‌ بندگان از‌ طریق (سهل هدایت) امرش روگردانیدیم ‌و‌ به‌ وادى (هلاکت) نافرمانى شتافتیم باز بر ما‌ تسریع ‌و‌ تعجیل به‌ عقاب ‌و‌ انتقام نفرمود بلکه با‌ تانى ‌و‌ مدارا از‌ رحمت ‌و‌ لطف ‌و‌ کرم از‌ ما‌ منتظر توبه ‌و‌ رجوع از‌ گناه بود از‌ فرط رافت ‌و‌ حلم (باشد که‌ ما‌ توبه کنیم ‌و‌ او‌ عفو ‌و‌ بخشش فرماید) (تبصره) اگر از‌ ضمیر متکلم آدم ‌و‌ نوع انسان مراد باشد که‌ گناه ‌و‌ نافرمانى به‌ معنى معصیت خدا را‌ مرتکب مى شود ‌و‌ اگر اهل بیت عصمت مراد باشند آنان چون معصوم از‌ گناه هستند گناه در‌ آنان حسنات الابرار سیئات المقربین است ‌و‌ یا‌ گاهى که‌ از‌ عبادت ‌و‌ طاعت خدا به‌ کارهاى مباح دنیا مانند خورد ‌و‌ خواب ضرورى بدن پردازند ‌و‌ لحظه اى از‌ کار عبادت ‌و‌ توغل در‌ ذکر حق باز مانند ‌آن امر مباح را‌ بر خود گناه بزرگ شمارند نه آنکه گناه مثل ما‌ مرتکب شده اند ‌و‌ این مطلب را‌ تذکر دادم اینجا تا‌ در‌ تمام دعاهائى ائمه طاهرین معنى گناه که‌ همه جا نسبت به‌ خود داده اند معلوم شود که‌ گناه حقیقى یعنى ترک فرمان حق نبوده بلکه به‌ معنائى است که‌ ذکر شد.

و ستایش خداى متعال را‌ که‌ ما‌ را‌ بر توبه (و بازگشت از‌ گناه به‌ درگاهش) راهنمائى کرد همان نعمت توبه اى که‌ ما‌ به‌ ‌آن جز به‌ فضل ‌و‌ کرمش نائل ‌و‌ مستفید نشدیم (یعنى قبول توبه ‌و‌ عفو گناه از‌ مقام فضل خداست ‌و‌ الا عدلش ما‌ را‌ بر گناه عقاب مى فرمود ‌و‌ توبه نمى پذیرفت) ‌و‌ اگر ما‌ جز از‌ راه توبه به‌ هیچ راه دگر از‌ اهل فضل ‌و‌ کرم خدا محسوب نبودیم همانا همین نعمت توبه لطف ‌و‌ احسان بزرگ خدا بر ما‌ بود ‌و‌ فضل ‌و‌ کرمش بر ما‌ عظیم به‌ شمار بود (و بر ما‌ امت مرحومه توبه را‌ تنها به‌ ندامت ‌و‌ پشیمانى از‌ گناه پذیرفت) وگرنه سنت ‌و‌ فرمان خدا در‌ توبه امم سالفه بدین آسانى نبود که‌ همانا به‌ لطفش از‌ ما‌ امت ختمى مرتبت (ص) حکم آنچه را‌ که‌ سخت ‌و‌ طاقت فرسا بود برداشت ‌و‌ مکلف نکرد ما‌ را‌ مگر به‌ قدر وسع ‌و‌ آسانى ‌و‌ تکلیف ما‌ را‌ جز سهل ‌و‌ اندک مقرر نفرمود (چنانکه در‌ امت موسى ‌و‌ یا‌ قبل از‌ ‌و‌ تکلیف ‌و‌ توبه بدین آسانى نبود) ‌و‌ بر احدى از‌ ما‌ نیز (به واسطه آسانى تکالیف ‌و‌ سهولت توبه) حجت ‌و‌ عذرى باقى نگذاشت پس‌ از‌ ما‌ (امت محمد (ص)) دوزخى و شقى ‌و‌ زیان کار کسى است که‌ خود بر علیه ‌و‌ بر ضرر خویش به‌ معصیت حق پرداخته ‌و‌ توبه نکرده ‌و‌ سعادتمند ‌و‌ رستگار بهشتى کسى است که‌ فرمانبر حق ‌و‌ راغب ‌و‌ مشتاق به‌ سوى خداست.

ترجمه سجادی

سپس ما‌ را‌ فرمان داد تا‌ اطاعت پذیریمان را‌ بیازماید، ‌و‌ نهیمان نمود تا‌ شکرگزاریمان را‌ آزمایش کند. پس‌ از‌ راه فرمانش، مخالفت کردیم ‌و‌ بر‌ پشت (مرکب)هاى نهیش سوار شدیم. پس‌ او‌ در‌ کیفرِ ما، شتاب نکرد ‌و‌ در‌ سرکوب ما‌ عجله ننمود. بلکه به‌ رحمتش از‌ روى کرامت، به‌ ما‌ مهلت داد ‌و‌ به‌ مهربانى اش از‌ روى بردبارى، بازگشت ما‌ را‌ انتظار کشید.

و سپاس خداى را‌ که‌ ما‌ را‌ به‌ توبه اى‌ ره‌ نمود که‌ جز به‌ فضل او، ‌آن را‌ به‌ دست نیاوردیم. پس‌ اگر از‌ فضل او، جز همان توبه را‌ به‌ شمار نیاوریم، مسلّماً نعمتش بر‌ ما‌ نیکو ‌و‌ احسانش بر‌ ما‌ بزرگ ‌و‌ فضلش بر‌ ما‌ تمام است. البته روش او‌ در‌ (قبول) توبه، براى کسانى که‌ پیش از‌ ما‌ بودند، این چنین نبوده ‌و‌ از‌ (دوش) ما‌ آنچه به‌ ‌آن طاقت نداریم برداشته ‌و‌ جز به‌ اندازه توان، بر‌ ما‌ تکلیف ننموده ‌و‌ ما‌ را‌ جز به‌ کار آسان نگماشته ‌و‌ براى احدى از‌ ما، برهان ‌و‌ عذرى به‌ جا ننهاده. پس هلاک شونده از‌ ما‌ کسى است که‌ به‌ خاطر نافرمانى او‌ هلاک شود ‌و‌ نیک بخت از‌ ما‌ کسى است که‌ به‌ سوى او‌ رغبت ورزد.

ترجمه شعرانی

فرمان داد ‌که‌ طاعت ‌ما‌ ‌را‌ بیازماید ‌و‌ نهى کرد ‌تا‌ شکرگذارى ‌ما‌ آشکار گردد. ‌ما‌ مخالفت فرمان ‌او‌ کردیم ‌و‌ مناهى ‌او‌ ‌را‌ مرتکب شدیم ‌او‌ ‌در‌ کیفر ‌ما‌ شتاب نفرمود ‌و‌ ‌در‌ عقاب تعجیل نکرد بلکه ‌به‌ رحمت ‌و‌ کرم ‌با‌ ‌ما‌ مدارا نمود ‌و‌ ‌به‌ حلم ‌و‌ رافت مهلت داد ‌تا‌ سوى ‌او‌ بازگردیم.

سپاس خداوند ‌را‌ ‌که‌ راه توبه ‌را‌ ‌به‌ ‌ما‌ نمود ‌و‌ این ‌را‌ ‌از‌ فضل ‌او‌ یافتیم ‌و‌ بس، اگر ‌از‌ همه نعمتهاى ‌او‌ هیچیک ‌را‌ ‌به‌ حساب نیاوریم ‌جز‌ همین ‌یک‌ نعمت را، باز باید بگوئیم عنایت ‌او‌ درباره ‌ما‌ نیکو ‌و‌ احسانش عظیم ‌و‌ نعمتش بسیار است. سنت ‌او‌ ‌در‌ توبه امم گذشته این نبود ‌هر‌ ‌چه‌ طاقت نداشتیم ‌از‌ ‌ما‌ برداشت ‌و‌ ‌جز‌ ‌به‌ آنچه سهل بود تکلیف نفرمود ‌و‌ ‌جز‌ بکار آسان امر نکرد ‌و‌ براى هیچ ‌یک‌ ‌از‌ ‌ما‌ حجت ‌و‌ عذرى نگذاشت. هر ‌که‌ هلاک شد، هلاک ‌او‌ ‌از‌ ناحیت خود ‌او‌ است ‌و‌ ‌هر‌ ‌که‌ نیکبخت گشت خود رغبت ‌به‌ ‌حق‌ نمود.

ترجمه فولادوند

سپس ما‌ را‌ به‌ پیروى از‌ دستورهاى خود فرمان داد تا‌ مراتب طاعت ما‌ را‌ بسنجد ‌و‌ از‌ ارتکاب نواهى خود منع فرمود تا‌ شکر ما‌ را‌ بیازماید. پس‌ از‌ طریق فرمان وى منحرف گشتیم ‌و‌ بر‌ توسن عصیان او‌ بر‌ نشستیم، با‌ این همه باز در‌ کیفر ما‌ شتاب ‌و‌ در‌ انتقام ما‌ عجله نفرمود، بلکه به‌ رحمت خویش با‌ ما‌ کریمانه مدارا کرد ‌و‌ با‌ مهربانى تمام از‌ روى بردبارى بازگشت ما‌ را‌ چشم به‌ راه شد.

سپاس خدایى را‌ که‌ ما‌ را‌ به‌ توبه رهنمون گردید ‌و‌ ‌آن را‌ جز از‌ پرتو فضل وى نیافته ایم ‌و‌ اگر از‌ فضل وى هر‌ آینه تنها به‌ همین یک نعمت بسنده مى کردیم باز هم دهش وى به‌ ما‌ نیک ‌و‌ احسانش در‌ حق ما‌ بزرگ ‌و‌ فضل ‌و‌ کرمش بر‌ ما‌ بسى گرانقدر بود، چرا که‌ شیوه ‌ى‌ وى در‌ پذیرش توبه نسبت به‌ اقوام پیشین ما‌ چنین نبود، چرا که‌ قطعا خدا آنچه را‌ که‌ تاب تحمل ‌آن را‌ نداشتیم از‌ دوش ما‌ برداشته ‌و‌ بیرون از‌ اندازه ‌ى‌ توان ما‌ به‌ ما‌ تکلیف نکرده ‌و‌ جز به‌ کار آسان ما‌ را‌ نگماشته و براى هیچ یک از‌ ما‌ عذرى ‌و‌ حجتى باقى نگذاشته است. پس‌ از‌ میان ما‌ شوربخت کسى است که‌ رغم خشنودى خدا خویشتن را‌ به‌ هلاکت افکند ‌و‌ نیکبخت ‌آن کس است که‌ روى دل به‌ سوى وى آورد.

ترجمه فیض الاسلام

پس ‌از‌ ‌آن‌ ‌ما‌ ‌را‌ (به رفتار طبق احکام خود) فرمان داده ‌تا‌ طاعت ‌و‌ پیرویمان ‌را‌ بیازماید (معنى آزمایش خداى تعالى آنست ‌که‌ ‌با‌ ‌ما‌ رفتار نماید چون کسى ‌که‌ ‌مى‌ خواهد دیگرى ‌را‌ امتحان کند وگرنه آشکار ‌و‌ نهان ‌بر‌ ‌او‌ یکسان است) ‌و‌ نهى نموده ‌تا‌ شکر ‌و‌ سپاسگزاریمان ‌را‌ آزمایش نماید (و اینکه شکر فرموده طاعت نفرموده براى آنست ‌که‌ شکر ‌در‌ اصطلاح ‌به‌ کار بردن ‌هر‌ نعمتى است ‌در‌ آنچه خداى تعالى براى ‌آن‌ قرار داده ‌و‌ ‌با‌ ارتکاب معاصى جور نمى آید، ‌پس‌ نهى براى آزمایش سپاسگزارى است، حضرت صادق علیه السلام فرموده: شکر النعمه اجتناب المحارم یعنى شکر نعمت دورى گزیدن ‌از‌ حرامها است) ‌پس‌ ‌از‌ راه فرمانش ‌پا‌ بیرون نهادیم (خلاف امرش رفتار کردیم) ‌و‌ ‌بر‌ پشتهاى (مرکبهاى) نهیش سوار شدیم (گناهانى ‌که‌ نهى فرموده بود ‌به‌ ‌جا‌ آوردیم، ‌و‌ اینکه فرموده: راه فرمانش ‌و‌ پشتهاى نهیش، یکى ‌را‌ مفرد ‌و‌ دیگرى ‌را‌ جمع براى آنست ‌که‌ راه امر ‌او‌ راه هدایت ‌و‌ رستگارى یکى است ولى نهى ‌او‌ گمراهى است ‌که‌ داراى راههاى بسیار ‌مى‌ باشد، چنانکه ‌در‌ قرآن کریم «س ۶ ‌ى‌ ۱۵۳» فرموده: ‌و‌ ‌ان‌ هذا صراطى مستقیما فاتبعوه، ‌و‌ ‌لا‌ تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله «و محققا این راه ‌من‌ راست است ‌آن‌ ‌را‌ پیروى کنید، ‌و‌ ‌از‌ راههاى دیگر نروید ‌که‌ شما ‌را‌ ‌از‌ راه ‌حق‌ دور ‌مى‌ سازد» ‌و‌ روایت شده: پیغمبر صلى الله علیه ‌و‌ آله خطى کشیده فرمود: این راه رشد ‌و‌ هدایت است، ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌به‌ سمت راست ‌و‌ چپ خطهائى کشید ‌و‌ فرمود: این راههائى است ‌که‌ ‌بر‌ ‌هر‌ ‌یک‌ ‌از‌ آنها شیطانى است ‌که‌ ‌به‌ ‌آن‌ دعوت ‌مى‌ نماید) ‌پس‌ (با این رفتارمان) ‌به‌ کیفر ‌ما‌ شتاب نکرد ‌و‌ ‌در‌ انتقام ‌ما‌ تعجیل ننمود بلکه ‌بر‌ اثر رحمتش ‌از‌ روى کرم ‌و‌ بزرگوارى ‌با‌ ‌ما‌ همراهى نمود، ‌و‌ ‌به‌ سبب مهربانیش ‌از‌ روى حلم ‌و‌ بردبارى بازگشت ‌ما‌ ‌را‌ (به راه راست) انتظار کشید (با ‌ما‌ رفتار نمود مانند رفتار کسى ‌که‌ دیگرى ‌را‌ چشم ‌به‌ راه است، ‌و‌ گفته اند: اطلاق بعضى ‌از‌ صفات مانند رحمت ‌که‌ ‌به‌ معنى رقت قلب ‌و‌ نرمى ‌دل‌ است ‌و‌ ‌آن‌ مقتضى احسان ‌و‌ نیکى ‌مى‌ باشد ‌بر‌ خداى تعالى ‌به‌ اعتبار غایات ‌و‌ مقاصد است یعنى ‌به‌ اعتبار نتیجه ‌ى‌ ‌آن‌ است ‌که‌ همان احسان باشد، ‌نه‌ ‌به‌ اعتبار مبادى ‌و‌ اصول افعال ‌که‌ همان رقت قلب است، ‌و‌ یکى ‌از‌ محققین رحمه الله فرموده: اطلاق ‌آن‌ ‌بر‌ خداى متعال ‌بر‌ وجه اعلى ‌و‌ اشرف است، زیرا صفات ‌هر‌ موجودى ‌بر‌ حسب وجود ‌او‌ است، ‌پس‌ صفات جسم مانند وجودش جسمانیه ‌و‌ صفات نفس نفسانیه ‌و‌ صفات عقل عقلانیه ‌و‌ صفات خداى تعالى الهیه است، خلاصه عوالم ‌با‌ یکدیگر اتفاق داشته برابر ‌هم‌ هستند ‌پس‌ آنچه ‌از‌ صفات کمالیه ‌در‌ عالم ادنى یافت شود ‌در‌ عالم اعلى ‌بر‌ وجه ارفع ‌و‌ اشرف است)

و سپاس خداى ‌را‌ ‌که‌ ‌ما‌ ‌را‌ ‌به‌ (حقیقت) توبه ‌و‌ بازگشت (از گناه) راهنمائى نمود، توبه ‌اى‌ ‌که‌ ‌آن‌ ‌را‌ نیافته ایم ‌جز‌ ‌به‌ فضل ‌و‌ احسان او، ‌پس‌ اگر ‌از‌ فضل ‌و‌ بخشش ‌او‌ ‌جز‌ همان (نعمت) توبه ‌را‌ ‌به‌ شمار نیاوریم نعمت ‌او‌ ‌در‌ ‌حق‌ ‌ما‌ نیکو ‌و‌ احسانش درباره ‌ى‌ ‌ما‌ بزرگ ‌و‌ فضلش ‌بر‌ ‌ما‌ عظیم ‌مى‌ باشد (توبه گناهان ‌را‌ ‌مى‌ برد ‌و‌ زشتیها ‌را‌ ‌مى‌ شوید ‌و‌ خدا ‌را‌ خوشنود ‌مى‌ گرداند، حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرموده: ‌لا‌ شفیع انجح ‌من‌ التوبه یعنى هیچ شفیع ‌و‌ خواهشگرى پیروزتر ‌و‌ رهاننده ‌تر‌ ‌از‌ توبه ‌و‌ بازگشت نیست، ‌و‌ حضرت باقر علیه السلام فرموده: التائب ‌من‌ الذنب کمن ‌لا‌ ذنب له یعنى توبه کننده ‌ى‌ ‌از‌ گناه مانند کسى است ‌که‌ گناه ندارد، ‌و‌ حضرت صادق علیه السلام فرموده: ‌ان‌ الله تعالى یفرح بتوبه عباده المومنین اذا تابوا کما یفرح احدکم بضالته اذا وجدها یعنى خداى تعالى ‌به‌ توبه ‌ى‌ بندگان ‌با‌ ایمانش هرگاه توبه کنند شاد ‌مى‌ شود چنانکه یکى ‌از‌ شما گمشده ‌ى‌ خود ‌را‌ ‌که‌ بیابد شاد ‌مى‌ شود)

و روش ‌او‌ ‌در‌ توبه براى پیشینیان (بنى اسرائیل) چنین نبوده (سنت ‌و‌ روش خداى تعالى ‌در‌ توبه براى بنى اسرائیل کشتن یکدیگر بوده، ‌نه‌ بس پشیمانى، چنانکه ‌در‌ قرآن کریم «س ۲ ‌ى‌ ۵۴» فرموده: ‌و‌ اذ قال موسى لقومه ‌یا‌ قوم انکم ظلمتم انفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا الى بارئکم فاقتلوا انفسکم ذلکم خیر لکم عند بارئکم فتاب علیکم انه ‌هو‌ التواب الرحیم یعنى ‌و‌ یاد کنید هنگامى ‌را‌ ‌که‌ موسى ‌به‌ قوم خود «آنانکه گوساله پرستیدند» گفت: ‌اى‌ قوم شما ‌بر‌ اثر گرفتنتان گوساله ‌را‌ «به خدائى» ‌به‌ خود ستم روا داشتید، اکنون ‌به‌ سوى آفریننده ‌ى‌ خویش بازگردید ‌و‌ خود «یکدیگر» ‌را‌ بکشید ‌که‌ این کشتن نزد آفریننده ‌ى‌ شما برایتان «از زندگانى ‌در‌ دنیا» بهتر است ‌پس‌ خدا توبه ‌ى‌ شما ‌را‌ «پیش ‌از‌ آنکه همگى کشته شوید» پذیرفت، زیرا ‌او‌ بسیار توبه پذیر ‌و‌ بسیار مهربان است) ‌و‌ آنچه ‌به‌ ‌آن‌ توانائى نداریم ‌از‌ ‌ما‌ برداشته، ‌و‌ ‌به‌ ‌ما‌ ‌جز‌ ‌به‌ آنچه طاقت داریم تکلیف نفرموده، ‌و‌ ‌جز‌ کار آسان ‌از‌ ‌ما‌ نخواسته (چنانکه ‌در‌ قرآن کریم «س ۲۲ ‌ى‌ ۷۸» فرموده: ‌و‌ ‌ما‌ جعل علیکم ‌فى‌ الدین ‌من‌ حرج یعنى ‌و‌ خدا ‌بر‌ شما ‌در‌ دین تنگى ‌و‌ رنج قرار نداده است) ‌و‌ براى هیچ ‌یک‌ ‌از‌ ‌ما‌ برهان ‌و‌ بهانه ‌اى‌ ‌جا‌ نگذاشته (چنانکه حضرت صادق علیه السلام فرموده: هرگاه ‌در‌ همه ‌ى‌ چیزها بنگرى کسى ‌را‌ ‌در‌ تنگى ‌و‌ سختى نمى یابى، ‌و‌ کسى ‌را‌ نمى یابى ‌جز‌ آنکه خدا ‌را‌ ‌بر‌ ‌او‌ حجت ‌و‌ برهانى است، ‌و‌ ‌به‌ کمتر ‌از‌ طاقتشان امر ‌و‌ فرمان داده، ‌و‌ آنچه ‌به‌ مردم امر شده طاقت ‌آن‌ ‌را‌ دارند، ‌و‌ ‌هر‌ ‌چه‌ طاقت ‌و‌ توانائیش ‌را‌ ندارند ‌از‌ آنها برداشته شده ولى نیکى ‌در‌ مردم نیست «تا این حقائق ‌را‌ بفهمند»

پس بدبخت (زیانکار ‌و‌ شایسته ‌ى‌ عذاب) ‌از‌ ‌ما‌ کسى است ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ نافرمانى نماید، ‌و‌ نیکبخت ‌از‌ ‌ما‌ کسى است ‌که‌ ‌به‌ ‌او‌ روآورد (طبق اوامر ‌و‌ نواهیش رفتار نماید).

شرح‌ها

دیار عاشقان (انصاریان)

«ثُمَّ أَمَرَنَا لِیخْتَبِرَ طَاعَتَنَا وَ نَهَانَا لِیبْتَلِی شُکرَنَا فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِیقِ أَمْرِهِ وَ رَکبْنَا مُتُونَ زَجْرِهِ، فَلَمْ یبْتَدِرْنَا بِعُقُوبَتِهِ وَ لَمْ یعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ بَلْ تَأَنَّانَا بِرَحْمَتِهِ تَکرُّماً وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْماً»:

پس از آن ما را به وسیله انبیا و ائمّه و قرآن و عقل و فطرت و وجدان امر به عبادت و اطاعت فرمود تاا طاعت و بندگى و پیرویمان را از دستور بیازماید، و نهیمان کرد تا مقدار توجهّمان را در امر تقوا و شکر آزمایش نماید، و این آزمایش و آزمودن نه به خاطر اینست که مجهولى بروى معلوم شود، بل براى این است که راه رشد و کمال به روى ما باز گردد.

امام صادق علیه السّلام در باب شکر روایتى بس عالى و قابل توجه دارد، مى فرماید:

شُکرُ النِّعْمَهِ اجْتِنابه الْمَحارِمِ:

شکر نعمتْ دورى گزیدن از محرّمات الهیه است.

پس هر کس ا زمحرّمات خداوند دورى کند در آزمایش وابتلایش به شکر سراراز شده است.

عجبا از ما که اب این همه عنایت و لطفى که در حقّ ما کرده از دایره فرمانبرى بیرون رفتیم و بر مرکب منهیات سورا شده تا آنجا که قدرت داشتیم تاختیم. در عین این همه گناه درکیفر و مجازات ما شتاب نکرد و در انتقام گیرى از جکهایمان عجله ننمود، بکله از پى رحمتش و لطف ومحبّتش و کرم و بزرگوارییش با ما همراهى نمود و نعمتهایش را بر ما مستدام داشت و ما را از حوادث و بلاها حفظ کرد، و از روى حلم و بردبارى به سبب مهر و رأفتش، بازگشت ما را از گناه به وسیله توبه انتظارکشید”.

اى شده نطق از براى ذکر تو گویا *** پاى طلب در طریق فکر تو پویا

گشته ز مرآت قدرت تو نمایان *** این همه نقش بدیع و صورت اشیا

جرم زمین بى سکون ز امر تو دایم *** سقف فلک بى ستون ز حکم تو بر پا

یافت ز مهر تو صبح عارض روشن *** همچو که رخسار شام جَعْد مطرّا

کیست به غیر از تو کآورد ز سر صنع *** نافه ز آهو، ز گاو عنبر سارا

گرنه ببارد ز ابر فیض تو در بحر *** قطره باران کجا و لؤلؤ لالا

نخل نموّش نه گرز چشمه لطفت *** نحل دهانش نه گر به ذکر تو گویا

از چه شد آن را رُطَب چو قند مکرّر *** وز چه شد این را لعاب شهد مصفّا

باد بهارى لطیفه اى است ز لطفت *** کآورد ازخبار دسته گل حمرا

برق شرارى بود ز شعله قهرت *** کین همه تندى کند به کوه و به صحرا

گرنه ز دریاى قدرت تو روان است *** آب چسان آورد نسایج دیبا

در بر صنع تو چشم عقل به تحقیق *** پرتو خورشید هست حیرت حربا

ما ز تو آگه شویم اگر که تواند *** پشّه بى پر پرد به بنگه عنقا

ممکن و از واجبش خیر به چه دانش *** از همه هیچ آورد سخن به چه یارا

ذات تو مى خواست جلوه اى بنماید *** کرد ز خاک آشکار آدم و حوّا

زان بود اکنون که تا به روز قیامت *** گنج همى مى کند به خاک سیه جا

گر نه غرض طرح عشق بود ز ایجاد *** هیئت صورت نمى گرفت هیولا

چونکه روا نیست انبساط به عاشق *** بو البشر از باغ خُلد کرد تبرّا

نسبت سهو و خطا خطاست به آدم *** زان که صفى باشد از گناه مبرّا

حسن تو بود این که در سلاله آدم *** کرد به هر لحظه گونه گونه تجلّا

گاه ز یوسف نمود جلوه جمالت *** شور به عالم فکند عشق زلیخا

قیس به معنى شد از براى تو مجنون *** صورت زنجیر زلف بود ز لیلا

طلعت شیرین شد از جمال تو شیرین *** کز دل فرهاد صبر ببرد به یغما

گاه ز وامق ببرد تاب و توان را *** جلوه حسن تو در شمایل عذرا

نغمه عشّاق اگر چه گشت جهانگیر *** شور تو آورد ساز عشق به آوا

سوز تو دارد به نار، جان سمندر *** شور تو دارد به باغ، بلبل شیدا

این همه غوغا بود ز جلوه صورت *** نیست کسى را خبر ز عالم معنا

پى به حقیقت نبرده کس به حقیقت *** از همه ایجاد، غیر سیژد بطحا

شاه لَعَمْرُک سریرِ صدر دو عالم *** هادى امروز خلق و شافع فردا

«وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی دَلَّنَا عَلَى التَّوْبَهِ الَّتِی لَمْ نُفِدْهَا إِلاَّ مِنْ فَضْلِهِ، فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ إِلاَّ بِهَا لَقَدْ حَسُنَ بَلاَؤُهُ عِنْدَنَا وَ جَلَّ إِحْسَانُهُ إِلَینَا وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَینَا، فَمَا هَکذَا کانَتْ سُنَّتُهُ فِی التَّوْبَهِ لِمَنْ کانَ قَبْلَنَا لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لاَ طَاقَهَ لَنَا بِهِ، وَ لَمْ یکلِّفْنَا إِلاَّ وُسْعاً وَ لَمْ یجَشِّمْنَا إِلاَّ یسْراً وَ لَمْ یدَعْ لِأَحَد مِنَّا حُجَّهً وَ لاَ عُذْراً، فَالْهَالِک مِنَّا مَنْ هَلَک عَلَیهِ وَ السَّعِیدُ مِنَّا مَنْ رَغِبَ إِلَیهِ»:

در دعاى سى و یکم “صحیفه سجّادیه” که درباره دعا به وقت توبه است شرح توبه خواهد آمد، در اینجا فقط به ترجمه جملات اکتفا مى شود:

“سپاس و حمد خداى را که ما را به واقعیت و حقیقت توبه و بازگشت از گناه و ترک عصاین دلالت فرمود، توبه اى که آن را نیافته ایم جز به فضل و احسان او، پس اگر از احسان و فضلش جز همان توبه را به شمار نیاوریم نعمت او در حقّ ما عالى و نیکو و احسانش در حقّ ما بزرگ و فضلش عظیم است.

روش توبه در امم گذشته آنچنان نبود که براى ما هست; توبه را براى ما بسیار آسان قرار داد، به ما جز آنچه به آن طاقت داریم تکلیف نکرد، و جز کارى در خور وسع که کتر از قدرت است از ما نخواست; براى هیچ کدام از ما برهان و بهانه اى جا نگذاشته که حجّتش در همه امور بر ما تمام و ما را نسبت به هیچ امرى پس از این همه لطف و عنایت عذرى نیست.

پس بدبختى و شایسته عذاب از ما انسانها کسى است که او را نافرمانى کند، و خوشبخت و سعادتمند آن که به او توجّه نماید و بر اساس اوامر و نواهیش زندگى کند.

به قول عطّار آن شوریده نیشابورى و آن عارف معارف الهیه:

به نام کردگار فرد بى چون *** که ما را از عدم آورد بیرون

خداوندى که جان بخشید و ادراک *** نهاد اسرار خود را در کف خاک

علیمى کاین همه اسرار و انوار *** ز عشق خویش آورد او پدیدار

همه هستىّ ذات اوست انیجا *** چونخورشید و چو مه پنهان و پیدا

دو عالم در سجود اوست دایم *** به ذات خود بود پیوسته قایم

ز چار ارکان نمود اجسام آدم *** دمیده از دم خویش اندرو دم

ز خاکى این همه معنى نموده *** در و دیوار خود پیدا نموده

ز نور اوست پیدایىّ بینش *** از او پیدا نموده آفرینش

وجود تست انیجا گه ز جودش *** اگر دیدار خواهى کن سجودش

توئى آئینه در آئینه مى بین *** جمال خویش در آئینه مى بین

زهى صانع که چندین از تو پیدا *** از این پیوسته از تو شور و غوغا

زه یاز تیرگى دیدار کرده *** طلسم گنچ پر اسرار کرده

ترا خورشید و مه رخشان و گردان *** طلبکار تو و تو در دل و جان

حقیقت شیب و بالا از تو پیداست *** ز دیدار تو عالم پر ز غوغاست

همه ذرّات در تسبیح ذاتت *** ندیده هیچ کس کلّ صفاتت

طلبکار تو عقل و ره نبرده *** ز تو حیران اگر چه بسته پرده

نشان بى نشانى از تو موجود *** صفاتت کرده هستىّ تو معبود

همه ذات تو مى جویند پیدا *** تو ناپیدا و در جمله هویدا

حقیقت آشکارانى همیشه *** نه برجائى نه بیجائى همیشه

وصالت هر که جوید سر ببازد *** چو شمع آنگاه هر دم سر فرازد

تو شمع مجلس کوْن و مکانى *** تو جوهر مى ندانم گر چه کانى

ز تاب روى تو عالم منیر است *** کزان یک لمعه در سیر مسیر است

ز نور روى تو خورشید خیره *** شده پنهان و گشته لعل تیره

مه از شرم تو در هر ماه بگداخت *** چو رویت دید خود در خاک انداخت

فلک مدهوش و از شوق تو حیران *** به سر در خاک رهت گشته پویان

همه گل هاى رنگارنگ زیبا *** که مى گردد ز صنع تو هویدا

شود ریزان در این ره ز اشتیاقت *** فنا آمد مرایشان را فراقت

بنفشه خرقه پوش مست کویت *** فکنده سر ببر درهاى و هویت

شده نرگس ز بویت مست و مدهوش *** گشاده دیده ها و گشته خاموش

فتاده در زبانت سوسن از راز *** ریاحین گفته نیز اسرارها باز

ثنا و حمد تو گویند مرغان *** به هر گونه میان باغ و بستان

چو بلبل روى گل در عشق تو یافت *** از ان نزد سلیمان خویش بو یافت

حقیقت فاخته طوق تو دارد *** به گردن جان در از شوق تو دارد

همه در غلغل عشق تو هستند *** گهى هشیار و گاهى نیم مستند

چه چیزى کین همه از تست پیدا *** تو در جانىّ و جان از تست پیدا

زبان عاقلان شد الکن تو *** فرو ماندند در ما و من تو

نبارد کرد عقلت وصف اینجا *** که پر کردست او هر نقش اینجا

که باشد عقل طفلى در ره تو *** که افتادست در خاک ره تو

بسى وصف تو کرد و هم بسى خواند *** ولى در آخر از راز تو درماند

چنان کانجا توئى آنجا تو باشى *** به کل در علم خود دانا تو باشى

تو رد پرده برون پرده غوغا *** همه نادان توئى بر جمله دانا

زهى از تو شده پیدا دو عالم *** ز یکتائىّ تو پیدا شد آدم

کمال صنع تو آدم نموده *** ابا او گفته و از خود شنیده

دم آدم ز تو بُد ورنه آدم *** کجا هرگز زدى این جایگه دم

تمام انبیا حیران دیدت *** فرستادست بى گفت و شنیدت

تو پیغام خود اینجا باز گفتى *** ابا احمد حقیقت راز گفتى

دو عالم پر ز نور فرّ و زیبت *** فرازى کرده از بهر نشیبت

خروش عشق تو در عامل افتاد *** از اوّل در نهاد عالم افتاد

ز بالا سوى شیب آمد عزّت *** تو بخشدى مر او ار عزّ و قربت

تو دادى رفعتش در روى ذرّات *** فرستادى مر او را اسفل آیات

اساس عَلَّم الْاَسماش کردى *** ز ذات خویشتن پیداش کردى

نهادى گنج خود اندر دل او *** دمیده از دم خود در گِل او

نَفَخْتُ فیهِ مِن روح آشکاره *** ز تست و هم توئى برخود نظاره

اگر پنهان شوى پیدا تو باشى *** دوئى محواست کل یکتا تو باشى

توئى یکتا دوئى شد از میانه *** تو خواهى بود اب خود جاودانه

ز یکتائىّ خود جانا نمودى *** جمال خویش هم با ما نمودى

دل عشّاق تو پر خون بماند *** نداند هیچ کس تا چون بماند

جهان جان شده از تو پدیدار *** ابا عشّاق تو مى گوید اسرار

نداند جز تو کس در عشقبازى *** که با ما هر یکى چه عشق بازى

برافکن پرده جانا تا بدانیم *** یقین گردان که در عین گمانیم

ز عزّت عاشقان را شاد گردان *** وزین بند بلا آزاد گردان

چنان دیدار تو در جان ما شد *** که جان یکبارگى از خود فنا ش

چو جان ما فنا شد در ره تو *** از آن شد در حقیقت آگه تو

ز صنع ذات تو جانست آگاه *** ستاده بهر خدمت سوى درگاه

ز تو بازار دنیا پر حضور است *** سراسر از تو دلها پر ز نور است

منوژر از تو روى کاینات است *** همه عالم پر از خورشید ذات است

ندانم با که و اندر کجائى *** چه کردستى تو و چه مى نمائى

ز هر وصفى که کردم بیش از آنى *** که وصف خویش کردن هم تودانى

تو دانائى و علاّم و خبیرى *** که مر بیچارگان را دستگیرى

تو ستّارىّ و سرّ جمله پوشى *** حقیقت عذر مورى مى نپوشى

تو بخشائى مر آخر هر گنه را *** که مى دانمى ما تو پادشه ار

کریما، قادرا، پروردگارا *** به فضل خود ببخشى این گدا را

عظیما صانع کوْن و مکانى *** گدا را داده اى راز نهانى

زهى اِنعام و لطف و کارسازى *** به فضل خویش ما را مى نوازى

نهادم گردن تسلیم اینجا *** بماندستم عجب پر بیم اینجا

منم افتاده در خاک رهت خوار *** مرا از خاک ره اى دوست بردار

چنان حیرانم و همراز دیدم *** خودى در بیخودى من باز دیدم

یقین مى دان که اندر آخر کار *** بیامرزد حقیقت کل به یک بار

بیامرزد به آخر دوستان را *** دهدشان مر بهشت جاودان را

گر آموزد به یک ره جمله را پاک *** نیامرزیده باشد جز کف خاک

همه در حضرتش یک مشت خاک است *** ببخشاید به آخر زان چه باک است

چه باشد گر ببخشاید به یک بار *** کجا آید در این دریا پدیدار

نه چندان است اِنعام الهى *** سر مو نیست از مه تا به ماهى

کمال لطف تو بى منتهایست *** گدا امّیدوار اندر دعایست

به فضل خود ببخشى ناتوان را *** ز بس بنماى از خود جان جان را

نمائى بى شکى راه نجاتم *** رسانى آخر از دل سوى ذاتم

تو مى بینم تو مى دانم دگر هیچ *** نیاید جز تو دیگر در نظر هیچ

شرح صحیفه (قهپایی)

«ثم امرنا لیختبر طاعتنا، ‌و‌ نهانا لیبتلى شکرنا، فخالفنا عن طریق امره، ‌و‌ رکبنا متون زجره، فلم یبتدرنا بعقوبته، ‌و‌ لم یعاجلنا بنقمته، بل تانانا برحمته تکرما، ‌و‌ انتظر مراجعتنا برافته حلما».

«لیختبر»: اى: لیجرب طاعتنا. ‌و‌ المعنى: ان‌ یعاملنا معامله المجربین.

«لیبتلى»: اى: لیمتحن. ‌و‌ الابتلاء: الاختبار بالخیر لیتبین الشکر، ‌و‌ بالشر لیظهر الصبر. ‌و‌ المراد: لیعاملنا فى شکرنا معامله الممتحنین.

و‌ ابتلا در‌ اصل لغت به‌ معنى امتحان ‌و‌ آزمایش است. ‌و‌ مصیبت را‌ از‌ ‌آن جهت بلیه گویند که‌ متضمن آزمایش مصیب زده است که‌ صبر مى کند یا‌ جزع.

و‌ المتون: جمع المتن. ‌و‌ متن الارض: ما‌ صلب ‌و‌ ارتفع. ‌و‌ متنا الظهر: مکتنفا الصلب عن یمین ‌و‌ شمال من‌ عصب ‌و‌ لحم.

الزجر: المنع ‌و‌ النهى.

و‌ الابتدار: الاسراع ‌و‌ التعجیل. یقال: ابتدروا السلاح: تسارعوا الى اخذه.

و‌ الباء فى قوله: «بعقوبته» بمعنى الى، اى: الى عقوبته، کقوله تعالى: (و قد احسن بى) اى: الى.

و‌ النقمه: العقاب. ‌و‌ هى بفتح النون ‌و‌ کسر القاف على وزن کلمه. یقال: انتقم الله منه: اى: عاقبه. ‌و‌ الاسم منه: النقمه. ‌و‌ الجمع: نقمات، مثل کلمه ‌و‌ کلمات. ‌و‌ ان‌ شئت سکنت القاف ‌و‌ نقلت حرکتها الى النون فقلت: نقمه. ‌و‌ الجمع: نقم، مثل نعمه ‌و‌ نعم. قاله فى الصحاح. ‌و‌ قد یروى فى هذا المقام فتح النون ‌و‌ سکون القاف ایضا. ‌و‌ بالجمله فقد روى هذه اللفظه فى هذا المقام بثلاث لغات.

و‌ تانى فى الامر: ترفق ‌و‌ تنظر.

یعنى: «پس امر کرد ما‌ را» که‌ بنى نوع انسانیم «به طاعت تا‌ اختبار ‌و‌ آزمایش کند فرمانبردارى ما‌ را» ‌و‌ معامله کند معامله ‌ى‌ آزمایندگان «و نهى کرد ‌و‌ بازداشت ما‌ را‌ از‌ معاصى تا‌ بیازماید طریق شکرگزارى ما‌ را، پس‌ ما‌ مخالفت کردیم راه فرمانبردارى او‌ را‌ ‌و‌ سوار شدیم بر‌ پشت زواجر ‌و‌ مناهى او».

و‌ این کلام از‌ قبیل استعاره ‌ى‌ بالکنایه است یا‌ تخییل ‌و‌ ترشیح. چه، تشبیه کرده منهیات را‌ به‌ مراکب، ‌و‌ اکتفا شده به‌ ذکر مشبه. ‌و‌ ذکر ظهر ‌و‌ متن که‌ از‌ لوازم مشبه به‌ است تخییل است، ‌و‌ رکوب که‌ از‌ ملازمات ‌آن است ترشیح. «پس شتاب ‌و‌ سرعت ننمود به‌ عقوبت کردن ما‌ ‌و‌ تعجیل نکرد به‌ عقاب کردن ما، بلکه مدارا کرد با‌ ما‌ به‌ رحمت بى غایت خویش از‌ روى لطف ‌و‌ کرم، ‌و‌ انتظار بازگشتن ما‌ برد از‌ معاصى ‌و‌ رجوع به‌ طاعات از‌ روى رافت ‌و‌ حلم ‌و‌ بردبارى خود.»

«و الحمدلله الذى دلنا على التوبه التى لم نفذها الا من‌ فضله».

«لم نفذ» -بضم النون ‌و‌ کسر الفاء ‌و‌ سکون الدال، على ما‌ هو المضبوط فى جمیع النسخ، المجزوم بلم على صیغه المضارع المعلوم للمتکلم مع الغیر- بمعنى الاستفاده، لمکان الاستعمال ب«من». اى: لم نستفدها الا من‌ فضله.

قال المطرزى فى المغرب: افادنى مالا: اعطانى. ‌و‌ افاده بمع

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.