پاورپوینت کامل حدیث الإفک (کتاب) ۱۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حدیث الإفک (کتاب) ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حدیث الإفک (کتاب) ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حدیث الإفک (کتاب) ۱۳ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ ساختار
۲ گزارش محتوا
۳ وضعیت کتاب
۴ منابع مقاله
۵ منبع
ساختار
کتاب در دو بخش ارائه شده است: در بخش اول رساله حدیث افک و در بخش دوم رساله مربوط به مناقب صفیه و ام عماره ذکر شده است. هر کدام از بخشهاى کتاب مشتمل بر مقدمهاى از محقق است که در مقدمه اول علاوه بر توضیحاتى درباره نسخه کتاب و صفحاتى از نسخه، شرح حال مؤلف نیز آمده است.
گزارش محتوا
محقق در مقدمهاى به شرح مختصرى درباره مؤلف و نسخه خطى کتاب پرداخته است. در ابتداى متن کتاب به نقل حدیث افک با سندى طولانى از عایشه بسنده شده است. این حدیث از این قرار است که هرگاه رسولخدا(ص) مىخواست به سفر برود، میان زنان خود قرعه مىزد و هر کدام قرعه به نامش اصابت مىکرد او را همراه مىبرد. در غزوه «بنى مصطلق» نیز میان زنان خود قرعه زد و قرعه به نام عایشه اصابت کرد و وى را با خود همراه برد
در مراجعت از غزوه «بنى مصطلق» هنگامى که رسول خدا(ص) نزدیک مدینه رسید، در منزلى فرود آمد، و پاسى از شب را در آن منزل گذراند، سپس بانگ رحیل داده شد و مردم به راه افتادند.
عایشه گوید: براى حاجتى بیرون رفته بودم، و در گردنم گردنبندى از دانههاى قیمتى بود، و بىآنکه توجه کنم، گردنبندم گسیخته بود و چون به اردوگاه رسیدم به فکر آن افتادم و آن را نیافتم، و مردم هم آغاز به رفتن کرده بودند. پس درپى گردنبند به همانجا که رفته بودم، بازگشتم و پس از جستجو آن را یافتم. در این میان مردانى که شترم را نگهدارى مىکردند آمده بودند و به گمان اینکه در کجاوه نشستهام آن را بالاى شتر بسته و به راه افتاده بودند، و من هنگامى به اردوگاه بازگشتم که مردم همه رفته بودند و احدى باقى نمانده بود، پس خود را به چادر خود پیچیدم و در همانجا دراز کشیدم و یقین داشتم که وقتى مرا ندیدند در جستجوى من برخواهند گشت. در همان حالى که دراز کشیده بودم صفوان بن معطل سلمى که براى کارى از همراهى با لشکر باز مانده بود، بر من گذر کرد. چون مرا دید، بالاى سر من ایستاد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 