پاورپوینت کامل حاج شیخ محمدباقر ملکى میانجى ۹۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حاج شیخ محمدباقر ملکى میانجى ۹۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حاج شیخ محمدباقر ملکى میانجى ۹۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حاج شیخ محمدباقر ملکى میانجى ۹۱ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ تولد محمد باقر ملکی میانجی
۲ تحصیلات ایشان
۳ خاطره اى از دوران تحصیل
۴ بازگشت محمد باقر ملکی به وطن
۵ نقش ماندگارشیخ محمد باقر
۶ هجرت ایشان به قم
۷ مبانى علمى آیت الله ملکی میانجی
۸ مناظرات و مباحثات علمى ایشان
۹ شاگردان حاج شیخ محمد باقر ملکی میانجی
۱۰ ویژگی هاى اخلاقى شیخ
۱۱ خدمات مذهبى، فرهنگى و عمرانى
۱۲ تألیفات و آثار علمى حاج شیخ محمد باقر ملکی میانجی
۱۳ وفات شیخ محمد باقر
۱۴ پانویس
۱۵ منابع
تولد محمد باقر ملکی میانجی
آیت الله محمدباقر ملکى در سال ۱۳۲۴ ه.ق، (برابر با ۱۲۸۵ ه.ش) همزمان با مرگ مظفرالدین شاه قاجار و اوج گیرى نهضت مشروطه در میان مردم شجاع آذربایجان، در یکى از قصبه هاى این خطه به نام «تَرْکْ» مرکز بخش کندوان (گرمرود) که یکى از بخش هاى مهم شهرستان میانه است. دیده به جهان گشود. پدرش، مرحوم «حاج عبدالعظیم» که از ریش سفیدان و شخصیت هاى پرنفوذ و متدین منطقه بشمار مى آمد، فرزندش را محمدباقر نام نهاد. او دوران شیرخوارگى و نونهالى را در دامن پرمهر مادر و باعاطفه و نوازش بى همتاى وى پشت سر گذاشت و ایام کودکى و نوجوانیش مصادف با دوران ضعف و زبونى و انقراض پادشاهان قاجار سپرى شد.
در آن زمان بر اثر غلبه اشرار و حمله خوانین به شهرها و روستاهاى اطراف، غارت اموال و احشام و آزار و اذیت مردم، توسط ایادى و عوامل مزدور و از خدا بى خبر آنان به اوج نهایى خود رسیده بود. این فقیه بزرگ در سن دوازده سالگى از نزدیک شاهد و ناظر خشکسالى و قحطى هولناک سال ۱۳۳۶ ق. بود که هر روز مردم دسته دسته از گرسنگى در هر کوى و برزن تلف مى شدند. او سختى جانکاه و تلخى طاقت فرساى آن روزها را به جان و دل خرید و طعم تلخ بى وفایى و بى اعتبارى ظواهر فریبنده دنیا را با تمام وجود لمس و تجربه کرد.
همه این ها اگر چه در ظاهر براى وى بسیار ملال آور و شکننده بود ولى از سوى دیگر مشکلات و فراز و نشیب هاى زندگى از وى یک شخصیتى قوى و باصلابت و بااراده آهنین ساخت و او را در برابر دشواری ها و ناملایمات، همواره مقاوم و استوار نگاه داشت و به این ترتیب هرگز از تلاش و کوشش شبانه روزى، احساس خستگى و دلتنگى نکرد و مبارزه با انواع مشکلات روزمره زندگى را جزو برنامه روزانه خود قرار داد و از همان اوان نوجوانى در کنار پدر گرانقدرش به کار دشوار کشاورزى و تأمین مخارج اقتصادى خانواده همت گمارد.
تحصیلات ایشان
حضور علماى بزرگ در منطقه و ارتباط تنگاتنگ پدر با آنان، فضاى مذهبى و فرهنگى مناسبى را در محیط خانواده به وجود آورده بود؛ از این رو آیت الله ملکى میانجى از دوران نوجوانى علائق مذهبى و دینىِ ویژه اى یافت و به این صفت در میان مردم و همسالانش ممتاز و معروف شد و از طرفى هم بر اثر عنایت و تشویق پدر، علاقه وافرى به تحصیل علم از خود نشان داد و در کنار فعالیت هاى کشاورزى، آموزش مقدمات علوم اسلامى و زبان ادبیات فارسى را در زادگاه خود آغاز کرد.
نخست خواندن و نوشتن را از کتب رایج آن زمان، نزد اساتید فن آموخت و خط «مبین الملک گرمرودى» – حاکم فارس – را به عنوان سرمشق براى خود انتخاب کرد و داراى خطى بسیار زیبا شد. بعد در همان روستا از محضر مرحوم آیت الله «سید واسع کاظمى تَرکى» (متوفاى؛ ۱۳۵۳ ه.ق) که از شاگردان برجسته و اعضاى جلسه استفتاى مرحوم آخوند خراسانى – صاحب کفایه الاصول – بود، ادبیات عرب، منطق، اصول و فقه (قوانین و ریاض) را فراگرفت. سپس براى تکمیل آموخته ها و سیر در اعماق معارف و حقایق تشیع، در سال ۱۳۴۹ ق، به مشهد مقدس مشرف شد. و در جوار آستان قدس رضوى براى خود مسکن گزید. آن گاه سطوح عالى را در نزد آیت الله «شیخ هاشم قزوینى» (متوفاى؛ ۱۳۸۰ ق) فراگرفت، و فلسفه و مباحث اعتقادى را نزد «آیت الله شیخ مجتبى قزوینى» (متوفاى ۱۳۸۶ ق) فراگرفت. بخشى از علم هیئت را نیز در کرسى درس مرحوم «آیت الله شیخ حسنعلى اصفهانى نخودکى» (م. ۱۳۶۱ ق) آموخت و همچنین در درس خارج فقه مرحوم آیت الله «میرزا محمد آقازاده خراسانى» (متوفاى؛ ۱۳۵۶ ق) شرکت جست و در نهایت بخشى از مباحث فقه، یک دوره اصول فقه و یک دوره کامل علوم و مباحث معارفى خراسان را از محضر استاد بزرگوارش مرحوم علامه آیت الله العظمى «میرزا مهدى غروى اصفهانى» (متوفاى؛ ۱۳۶۵ ق) آموخت و در حدود سال ۱۳۶۱ ه.ق از محضر ایشان به دریافت اجازه اجتهاد، فتوا و نقل حدیث مفتخر گشت که این اجازه نامه بعدها توسط مرحوم حضرت آیت الله العظمى «سید محمد حجت کوه کمرى تبریزى» (متوفاى؛ ۱۳۷۲ ه.ق) مورد تأیید و تأکید قرار گرفت. در بخشى از این اجازه نامه چنین آمده است: «…ایشان به مرتبه فقیهان رهشناس و مجتهدان دقیق النظر نایل آمدند. باید خداى سبحان را بر این نعمت و کرامت شکر کنند، زیرا که طالبان بسیارند، ولى واصلان اندک. و من به ایشان اجازه دادم که از من روایت کنند هر چه را من اجازه روایت و نقل آن ها را دارم…».[۱]
خاطره اى از دوران تحصیل
هنگام تحصیل این عالم فرزانه در مشهد مقدس، علاوه بر فقر شدید مالى و گرسنگىِ مستمر، با بحران هاى هولناک سیاسى، اجتماعى از قبیل: توطئه کشف حجاب، متحدالشکل کردن لباس مردم، و خلع لباس از روحانیت مواجه بود. این جنایات تاریخى از سوى رضاخان در سرتاسر کشور بر مردم ایران تحمیل مى شد تا این که منجر به وقوع قیام مردم مشهد و به وقوع پیوستن واقعه مسجد گوهرشاد (یکشنبه ۱۲ ربیع الثانى ۱۳۵۴) گردید. به طورى که اکثر طلاب مشهد در اثر فشارهاى مزدوران رضاخانى پراکنده شدند، و برخى هم، کسوت مقدس روحانیت را براى همیشه کنار گذاشته و به کارهاى دیگر روى آوردند. در این بین تنها عده اى اندک که از ایمان قوى و اراده پولادین برخوردار بودند، به گونه مظلومانه در این راه استقامت کرده و از حریم دین و مذهب تشیع دفاع نمودند. مرحوم آیت الله ملکى میانجى هم جزو این راست قامتان همیشه سرافراز بود که در برابر تندبادهاى برخاسته از سوى سلطه استعمار خارجى و استبداد رضاخانى سر خم نکرد. در آن ایام به مدت طولانى همه دروس بر اثر شدت فشار و خفقان رژیم تعطیل گشته بود؛ ولى این عالم تلاشگر همچنان با امید، نشاط و پشتکار قوى به مطالعه و تحقیق خود ادامه داد و خلأ تعطیلى دروس را بدین وسیله جبران و پر مى کرد.
معظم له در ضمن خاطراتش نقل مى کرد: «در همان ایام اختناق روزى مرحوم استاد (آیت الله میرزا مهدى غروى اصفهانى) به بنده فرمود: البشاره! البشاره! رفقا را خبر کن مى خواهم درس شروع کنم. در این هنگام من بلافاصله به دوستان که حدود هفت یا هشت نفر بودیم، از جمله: مرحوم آیت الله حاج میرزا جوادآقا تهرانى و آیت الله مروارید اطلاع دادم، از همان روزها مدتى شبانه، به صورت مخفیانه و با احتیاط کامل و توأم با ترس و اضطراب در درس استاد حضور پیدا مى کردیم. روزى یکى از دوستان به هنگام آمدن درس گرفتار پلیس شد. مرحوم استاد ناراحت شد و دست به دعا و توسل زد و براى رهایى وى دعا نمود والحمدلله ایشان آزاد شد. در آن زمان مزاحمت و سختگیرى براى طلاب و علما به اوج خود رسیده بود. بسیارى از دوستان دیگر و اینجانب گرفتار آزار و اذیت و توهین پلیس شدیم و خاطره هایى در این مورد داریم».
بازگشت محمد باقر ملکی به وطن
وى پس از حدود سیزده سال تلاش شبانه روزى در حوزه علمیه مشهد و تحقیق و تفحص در فروع، اصول، معارف اسلامى و تشیع و الهام از بارگاه على بن موسى الرضا علیه السلام و نیل به مراتب والایى از علم و معرفت و اخذ درجه اجتهاد، سرانجام به وطن خود «تَرک» بازگشت. و در راه تشکیل خانواده با یکى از خاندان محترم سادات حسینى آن دیار، عقد وصلت بست. سپس با استقرار کامل در وطن به تبلیغ دین و ارشاد مردم توفیق یافت. او در مدت اندکى به طور طبیعى، رهبرى مذهبى و سیاسى بیش از صد پارچه آبادى و روستاهاى اطراف را در منطقه شمال و شمال شرق شهرستان میانه بر عهده گرفت؛ البته بخشى از این ایام مصادف با جنگ جهانى دوم (۱۳۵۹ ق) بود که حضور فعال این فقیه فرزانه، در منطقه، مایه نشاط و دلگرمى براى توده مردم و منزل ساده و بى آلایش وى همواره پناهگاه مظلومان و محل امن و آسایش براى ستمدیدگان بشمار مى رفت.
او در طول اقامت خود در منطقه هر از چند گاهى نیز با استاد بزرگوارش، مرحوم آیت الله حاج شیخ مهدى غروى اصفهانى، ارتباط مکاتبه اى برقرار مى کرد و بدین ترتیب از راهنمایی هاى استاد بهره هاى وافر مى برد. یک مورد در سال ۱۳۶۴ ه.ق مرحوم آیت الله غروى اصفهانى نامه اى به شاگردش مى نویسد و در آن ضمن تکریم و تجلیل از مقام علمى و تاکید بر فقاهت و اجتهاد آیت الله ملکى میانجى، یک سرى دستورالعمل هایى علمى، اخلاقى و… را به وى توصیه مى کند.
از آن جمله تأکید مى نماید: «با توجه به مقام علمى، هرگز خود را به منطقه کوچک محصور نکرده و بلکه براى ابلاغ رسالت خطیر و انجام وظایف مهم دینى و نشر فرهنگ اهل بیت حتما در شهرهاى بزرگى مانند تبریز سکونت کن. سپس این مهم را به آرامش اوضاع سیاسى کشور و پایان یافتن جنگ جهانى دوم موکول مى کند.
نقش ماندگارشیخ محمد باقر
آیت الله ملکى میانجى تصمیم داشت در فرصت مناسب، به توصیه استادش جامه عمل بپوشاند؛ ولى حوادث ناگوارى سرنوشت او را رقم دیگر زد. پایان جنگ جهانى دوم، منتهى به اشغال سرزمین آذربایجان؛ توسط حزب دمکرات و حزب توده (ایادى ارتش سرخ شوروى در ایران) شد و در این هنگام وى هرگز حاضر نشد سنگر خویش را خالى و رها کند؛ بلکه به خاطر دفاع از دین و ناموس مردم و حفظ حراست از تمامیت ارضى کشور، عَلَم مبارزه بر ضد عوامل حکومت کمونیستى شوروى را بر دوش گرفت. و همچنان این پرچم مقدس کفرستیزى را در منطقه برافراشته و استوار نگاه داشت و پرده از چهره خائنان کنار زد.
در این غائله اغلب عناصر مذهبى با جبهه مشترک (متشکل از مالکین، خوانین، سلطنت طلبان، دولتمردان و…) بر ضد دمکرات ها و توده ایها فعالیت مى کردند از جمله در این راه تشکیلاتى هم بنام جمعیت خیریه را بنا نهادند ولى آیت الله ملکى به این گروه و دیگر دسته ها نپیوست و به عنوان یک روحانى آزاداندیش و رهبر مذهبى، از موضعى مستقل و کاملاً اسلامى بر علیه دشمنان دین و استقلال کشور شورید.
و در طول این غائله تاریخى همچون پدرى دردمند در حفظ جان، مال، ناموس و دین مردم و حتى هدایت کسانى که در دام این فتنه گرفتار شده بودند، با سعه صدر و بزرگوارانه کوشید. پس از فرار کمونیست ها و ختم غائله نیز در ادامه وظایف دینى، نسبت به جلوگیرى از منکرات و ترویج فضائل اخلاقى، رسیدگى به وضع مستمندان، دفاع از حقوق عامه مردم به ویژه ستمدیدگان و زنان و اجراى احکام و شعایر اسلامى، حساسیت ویژه اى از خود نشان داد. از این رو حضور وى در منطقه براى برخى از مالکین و خوانین ستمگر، سخت گران آمد ولذا تصمیم به اذیت و آزار و اهانت نسبت به وى گرفتند.
آنان در یک ترفندى از پیش طراحى شده، دوستداران این عالم مجاهد را بازداشت، شکنجه و زندانى کردند، فضاى رعب و وحشت عجیبى را ایجاد نمودند تا جایى که وى در ۱۳۷۸ ه.ق پس از ۱۶ سال سکونت در وطن به قم مهاجرت کرد.
هجرت ایشان به قم
ایشان در سال ۱۳۷۸ ه.ق هنگام ورود به شهر مقدس قم مورد تکریم و احترام رئیس حوزه و مرجع تقلید جهان تشیع، حضرت آیت الله العظمى بروجردى و دیگر مراجع و علماى اعلام قرار گرفت، و در جوار کریمه اهل بیت علیهم السلام به تحقیق و تدریس خارج اصول، تفسیر، کلام و معارف تشیع پرداخت و شاگردانى فاضل، دانا و کوشا تربیت نمود. آیت الله ملکى به نظم در امور و پژوهش در موضوعات علمى علاقه اى شدید داشت و آن را به همه چیز ترجیح مى داد. او تا سال ۱۳۷۱ ش. با این که ۸۸ سال سن داشت، روزى دوازده ساعت کار و تحقیق علمى مى کرد.
مبانى علمى آیت الله ملکی میانجی
طریق تحقیقى و شیوه استنباطى آیت الله ملکى، همان سیره و اسلوب فقهاى اصولى شیعه در طول تاریخ بود. او در رشته هاى؛ فقه، تفسیر و کلام، تبحر و تخصصى ویژه داشت، در هر کدام به همان شیوه فقاهتى و اجتهادى که از کتاب، سنت و عقل سرچشمه گرفته بود، عمل مى کرد؛ یعنى علاوه بر فقه و اصول، در معارف، کلام و اصول دین نیز به اجتهاد و تفقه، مبتنى بر این سه اصل، اعتقاد راسخ داشت و آن را «فقه اکبر» و بخش مهمى از فقاهت مى دانست.
«مکتب معارفى» که مرحوم آیت الله ملکى میانجى در پرتو آن بر دفاع از آرمان هاى اعتقادى اسلام و تشیع همت گماشت، تنها از راه صحیح (قرآن، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، دیگر کلام معصومین و عقل) اسلام را ترسیم مى کند و به نظر این عالم اندیشمند، «مکتب تشیع» یک مکتب غنى است و در ارائه آرمان هاى اعتقادى اسلام و… وام دار مکاتب دیگر نمى باشد، وى اگر چه نسبت به علم و عقل جایگاه ویژه اى در نظر داشت و حتى برخى اوقات به «علم» سوگند یاد مى کرد؛ ولى هرگز «این همانىِ» بحث هاى عقلانى با فلسفه را قبول نداشت و ترویج دیدگاه هاى فلسفى و عرفانىِ متأثر از اندیشه هاى دانشمندان بیگانه یونانى و… را که به هر حال ساخته و پرداخته بشر بوده یک نوع حرکت انفعالى، تضعیف اسلام و انحراف از صراط مستقیم تلقى مى کرد.
او مى گفت: با توجه به «اِنّ الدّین عنداللّه الاسلام»، مکتب راستین اسلام، برتر و بالاتر از آن است که در ارایه اصیل ترین باورهاى اعتقادى خود عاجز شده، دست تَکدى به سوى سایر مکاتب و تمدن ها دراز بکند؛ بلکه دین اسلام داراى محتواى جدید و پویا بوده و همواره در مقابل اندیشه هاى کهن یونانى و ماقبل آن قرار داشته است و اسلام ارزش عقل را – چه از بُعد حقیقت آن که داراى عصمت ذاتى و پیامبر باطن قلمداد شده و چه در قلمرو اصول و احکام عقلى – بیش از دیگران مورد تأکید قرار داده است. همچنین او بر این باور بود که علاوه بر معارف دینى، مسلمانان در علوم و فنون دیگر مانند: تاریخ، جغرافیا، ریاضیات، علوم تجربى و… با تمام گستردگى اش – که محصول مشترک تمدن بشرى بشمار مى آید. – باید به گونه اى ابتکار، نوآورى و رشد از خود نشان بدهند که هیچ وقت نیازمند بیگانگان نباشند.
آیت الله ملکى در دفاع از تفکر خود اگر چه با مسلک برخى از شخصیت هاى فلسفى و عرفانى مخالف بود و آراء آن ها را زمینه «مسخ» قرآن و عقاید دینى مى پنداشت؛ اما هیچ وقت گستاخى به ساحت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 