پاورپوینت کامل حاج شیخ على آل اسحاق ۷۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حاج شیخ على آل اسحاق ۷۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حاج شیخ على آل اسحاق ۷۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حاج شیخ على آل اسحاق ۷۵ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ ولادت
۲ پدر و مادر
۳ دوران کودکى
۴ تحصیل
۵ استادان
۶ اجازه اجتهاد
۷ مرورى گذرا به زندگى دو استاد
۸ فعالیت ها
۸.۱ فعالیت هاى فرهنگى و مبارزاتى
۸.۲ دغدغه ها
۸.۳ فعالیت اقتصادى
۸.۴ حضور در جنگ
۹ ویژگى هاى اخلاقى
۱۰ شاگردان
۱۱ آثار قلمى
۱۲ فرزندان
۱۳ وفات
۱۴ پانویس
۱۵ منبع
ولادت
وى در ۲۵ تیر سال ۱۳۱۸ ش. در خوئین، از توابع زنجان در خانواده ای مذهبى به دنیا آمد.
پدر و مادر
پدر وى حاج شیخ عبدالکریم خوئینى، از عالمان بزرگ عصر خود بشمار مى رود. وى از شاگردان مرحوم آخوند خراسانى بود. روحیه مبارزاتى شدیدى داشت و با عمال و وابستگان حکومت طاغوتى رضاخان، که با منافع مردم در تضاد بود، به شدت مقابله مى کرد؛ به عنوان نمونه در مقابل دو خان، که مى خواستند زمین هاى کشاورزى مردم را به تصرف خود درآورند، ایستادگى کرد و توانست آنان را از تصرف در اموال مردم بازدارد.
وى در سال ۱۳۲۶ ش. از زنجان به قم مهاجرت کرد تا در آن شهر به تدریس علوم اسلامى و سایر فعالیت ها بپردازد؛ وى در آن سال، هشت بهار از عمرش گذشته بود. مادر على که از سلاله پاک پیامبر بود، زنى صبور در مقابل مشکلات و دوستدار علم و فضیلت بود.
دوران کودکى
برادر وى مى گوید: در نزدیکى هاى خانه ما تعدادى بوقلمون آورده بودند. من و بچه هاى دیگر، از جمله على، به تماشاى آن ها رفتیم و نزدیک غروب براى انجام فریضه مغرب به خانه برگشتیم. رسم خانه ما این بود که نمازها را در خانه به جماعت و با امامت پدر برگزار مى کردیم و تمامى افراد خانواده، چه مردان و چه زنان، در نماز جماعت شرکت مى کردند.
هنگامى که پدر مى خواست اقامه نماز کند، على شروع به گریه کرد. وقتى پدر علت گریه اش را پرسید، گفت: «من هم بوقلمون مى خواهم.» و به گریه خود ادامه مى دهد. پدر بدون عصبانیت و با آرامش کامل رو به فرزند مى کند و مى گوید: نماز مغرب را با خلوص نیت بخوان و هر حاجتى که دارى از خدا بخواه؛ خداوند است که حاجات را برآورده مى کند. على همین کار را انجام مى دهد. پس از تمام شدن نماز، در خانه به صدا درمى آید. هنگامى که من در را باز کردم، یکى از همشهریان را که یک بوقلمون در دست داشت، دیدم. او به خانه وارد شد و على به خواسته خود رسید.
از این خاطره به خوبى مى توان فهمید که محیط رشد على چگونه بوده است؛ او در خانواده اى پرورش مى یابد که اهل خانه مقید به نماز اول وقت بودند و تحت تربیت پدرى بودند که نام و یاد خدا را گره گشاى مشکلات و برآوردن حاجات مى دانست و روشن است که تنها از چنین خانواده هایى، مردانى شایسته و الگو چون آقا شیخ على آل اسحاق، برخواهند خاست.
تحصیل
على از همان هشت سالگى که با پدر به قم آمد، شروع به تحصیل نمود و مقدمات را در محضر آیت الله سید حسین بُدَلّا(رئیس ائمه جماعات) و استادان دیگر به پایان برد. وى در شانزده سالگى در سال ۱۳۳۴ ش. در حالى که دو سال از فوت پدر مهربانش مى گذشت، تصمیم گرفت به عراق برود و در آن جا به تحصیل ادامه دهد؛ اما تیرگى روابط دو کشور ایران و عراق، باعث شد که این سفر انجام نشود. به همین سبب به حضرت معصومه سلام الله علیها پناه برد و با توسل به آن حضرت، توانست مجوز اقامت در عراق را دریافت کند و به عتبات عالیات سفر نماید. او به نجف اشرف مى رود و در مدرسه آیت الله بروجردى اقامت مى گزیند.
استادان
آقا شیخ على آل اسحاق در نجف اشرف در محضر شیخ صدراى بادکوبه اى «مکاسب» را فراگرفت و کتاب «رسائل» را، به همراه ۳ نفر دیگر به طور خصوصى در محضر آیت الله آقا جواد تبریزى، آموخت. وى جلد اول «کفایه» را نزد آیت الله حسین راستى کاشانى، آیت الله حسین وحید خراسانى، آیت الله حاج شیخ على فلسفى (که اکنون در مشهد ساکن است) و جلد دوم آن را با پیشنهاد آیت الله محمدباقر حکیم نزد آیت الله شهید محمدباقر صدر به اتمام رساند.
وى که به مقام علمى شهید صدر پى برده بود، در جلسات درس دیگر او، که کتاب هاى «فلسفتنا»، «اقتصادنا» و برخى مباحث دیگر را تعلیم مى داد، شرکت مى کند و همان دروس را در مسجد هندىِ نجف براى عموم محصلین تدریس مى نماید. شیخ على، «شرح تجرید» رادر محضر آیت الله شهید سید اسدالله مدنى و «فلسفه» را در محضر آیت الله شیخ عباس قوچانى و همچنین علم طب را از مرحوم سیدحسین حکیم فراگرفت. به علاوه، دو سال در درس خارج فقه آیت الله سید ابوالقاسم خوئى و سید محمود شاهرودى شرکت جست و سپس به مدت ۱۲ سال، دو دوره درس خارج فقه آیت الله میرزا محمدباقر زنجانى را گذراند.
پس از تشریف فرمایى امام خمینى به نجف، در درس خارج فقه ایشان و نیز در درس «ولایت فقیه» امام شرکت کرد و تا سال ۱۳۵۳ ش. که حکومت بعث عراق امام را دستگیر کرد، در محضر ایشان بود. ایشان در محضر استادان به سه تن از آنان علاقه بیشترى داشت که این علاقه و ارادت یک طرفه نبود و از جانب اساتید نیز علاقه خاصى به او ابراز مى شد. این سه عبارتند از:
۱. شهید آیت الله سید اسدالله مدنى؛ شیخ على هنوز جوان کاملى نشده بود که از محضر این عالم بزرگ استفاده مى کرد. آیت الله مدنى نیز که آمادگى شیخ على را حس کرده بود، به راهنمایى او پرداخت و روابط بسیار نزدیکى بین آنان پدید آمد.
۲. میرزا محمدباقر زنجانى؛ علاقه شیخ على و استادش به حدى بود که دخترش را به عقد شیخ على درآورد و این ازدواج میمون و مبارک باعث گسترش روابط علمى و عاطفى آن دو شد. شیخ على معتقد بود که درس ایشان عمیق و پرمحتوا بود و شاگردان نیز فرصت اشکال و بررسى مطالب را داشتند.
۳. امام خمینى، به محض آن که شیخ على چهره مبارک امام را دید و به اهداف آن مرد بزرگ پى برد، سعى کرد همیشه در کنار ایشان باشد و در شکل گیرى نهضت عظیم او نقشى را ایفا کند. به گفته برادر شیخ على، وى از طرف امام به دریافت اجازه امور حسبیه مفتخر گردید.
اجازه اجتهاد
وى دروس حوزه را تا رسیدن به مرحله اجتهاد ادامه داد و به گفته خانواده ایشان، از دو عالم بزرگ: آیت الله سید محسن حکیم و آقا بزرگ تهرانى، اجازه اجتهاد گرفت.
مرورى گذرا به زندگى دو استاد
در این جا مناسب است، جهت آشنایى بیشتر، به اختصار به زندگى دو استاد وى اشاره کنیم:
۱. میرزا محمدباقر زنجانى؛ وى در سال ۱۳۱۲ ق. در ۲۲ ماه مبارک رمضان در زنجان متولد شد. وى در خانواده اى باتقوا و فضیلت رشد نمود و پس از خواندن مقدمات و سطوح حوزوى، در محضر مرحوم آقا شیخ زین العابدین و آیت الله حاج شیخ عبدالکریم خوئینى (آل اسحاق)، که از مدرسین زنجان بود، به ادامه تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۳۸ ق. به نجف مهاجرت کرد و از درس حاج میرزا حسین نایینى و اساتید دیگر بهره برد و خودش نیز کلاس درس باشکوهى ترتیب داد و بیش از ۴۰ سال در حوزه نجف تدریس نمود و صدها مجتهد و فاضل و نویسنده را تربیت کرد. وى در سال ۱۳۹۴ ق. در سن ۸۲ سالگى، در نجف اشرف به رحمت ایزدى پیوست.
بعضى از آثار قلمى وى به شرح ذیل است:
۱. تقریرات مرحوم نایینى در اصول فقه؛
۲. تنقیح القواعد، درباره علم اصول؛
۳. حاشیه بر مکاسب؛
۴. حاشیه بر رسائل؛
۵. رساله اى در حج و… وى از خود ۶ فرزند (سه دختر و سه پسر) به جاى گذاشت.[۱]
۲. آقا شیخ عباس قوچانى؛ وى از دانشمندان خراسان و قوچان بود. در قوچان متولد شد. مقدمات و مقدارى از سطح حوزه را در قوچان و مشهد خواند. آن گاه به نجف اشرف مهاجرت کرد و از محضر عالمان بزرگ همچون: مرحوم آیت الله سید محمود شاهرودى، میرزا عبدالهادى شیرازى و آیت الله سید ابوالقاسم خویى بهره برد. وى درس اخلاق و عرفان را از محضر جمال السالکین، عالم عارف، حاج میرزا على آقاى قاضى، فراگرفت و به مراحل بالاى عرفان رسید.[۲]
فعالیت ها
وى در زمان مرجعیت آیت الله حکیم، نماینده ایشان در استان موصل عراق در شهرهاى سنجار و طلعفر بود و به مدت ۱۱ سال در فصل تابستان، دهه محرم، دهه صفر و ماه رمضان به آن جا مى رفت. از آن جا که مردم آن مناطق کرد بودند، او قبل از اعزام در طى سه ماه زبان کردى را فرامى گیرد. شیخ على، در ایام تبلیغ، در جلسات مناظره و مباحثه با اهل سنت آن ناحیه شرکت مى جست. این تلاش ها، باعث گرایش و جذب عده زیادى به مذهب تشیع گردید؛ به طورى که توانست مسجد و مدرسه علمیه بسازد.
پس از رحلت آیت الله حکیم وى نمایندگى امام راحل در همان منطقه را بر عهده گرفت. او در بخشى از خاطراتش ارتباط نزدیک با امام را این چنین بیان مى دارد: «آن روزها در حوزه علمیه نجف اشرف من موقعیت خوبى داشتم؛ داماد مرحوم آیت الله العظمى آقا میرزا باقر زنجانى بودم و نمایندگى از طرف مرحوم آیت الله العظمى حکیم در شهر سنجار استان موصل عراق را داشتم.
و امام راحل با مرحوم پدرم حضرت آیت الله آقاى شیخ عبدالکریم خویینى آشنایى کامل و علاقه داشتند و آن روز دل و جرأت مى خواست که کسى به امام اظهار محبت کرده، در کنارش قرار گیرد. من با تمام ناملایماتى که برایم فراهم شده بود، شب و روز در کنار آن رادمرد الهى قرار گرفته، با تمام نیرو آنچه در توان داشتم، در خدمت ایشان بودم. در تمام جلسات عمومى و از اولین روز شروع درس فقه و نماز جماعت ها و گاه در جلسات خصوصى شرکت مى کردم.
مدتى مسئولیت پرداخت شهریه را بر عهده گرفته و مدتى در جلسه استفتائات به دستور ایشان شرکت مى کردم و شبانه روز حداقل پنج بار به خدمتشان مى رسیدم. خلاصه اخبار رادیوهاى عربى و خارجى را در مسیر راه بیان مى کردم. لذت بخش ترین خاطره یک شب زمستانى بود که امام مرا جهت تجدید کتابت صورت نمایندگى نمایندگان خود در سطح جهان خواسته بودند. آن شب تا اذان صبح مشغول نوشتن شده و از این که امام چنین اعتمادى را به من نموده و از میان دوستان مرا انتخاب فرموده، بیش از حد خوشحال و خرسند بودم».
وى درباره حساسیت امام به بیت المال چنین مى گوید: «در نجف، روزى به منزل امام رفتم. برخلاف همیشه درب خانه امام بسته بود و صداى فریاد امام به گوش مى رسید. درب خانه را زدم، خادم درب را باز کرد و گفت: امام بسیار ناراحتند. وقتى وارد شدم، فهمیدم ناراحتى امام به خاطر آن است که آقا سید مصطفى ۲۵۰ درهم (یک چهارم دینار) به گوجه فرنگى نوبر داده است و امام مى فرمود: چرا هنوز که گوجه ارزان نشده، آن مقدار پول را از سهم امام به گوجه داده است؟ سپس به او فرمود: همین الآن برو گوجه ها را پس بده».
فعالیت هاى فرهنگى و مبارزاتى
آقا شیخ على آل اسحاق نیز مانند بسیارى از روحانیون دیگر که مردم را به انقلاب فرامى خواندند، همیشه در سفرهاى تبلیغى خود، ضمن تبیین اهداف نظام اسلامى، مردم را با انقلاب و امام آشنا مى کرد. در همین راستا وقتى در شهر خرم آباد در مسجد علوى سخنرانى نمود و مواضع انقلاب را بیان کرد، دستگیر شد.[۳]
در اوایل سال ۱۳۵۶ ش. به مدت ۳ ماه در، یافت آباد تهران به تبلیغ و فعالیت هاى فرهنگى و مذهبى پرداخت. همچنین، صندوق قرض الحسنه اى تأسیس کرد تا سهمى در رفع مشکلات مادى مردم آن جا داشته باشد.
همزمان با پیروزى انقلاب در شهر سنجان، واقع در استان مرکزى مشغول تبلیغ شد. پس از پیروزى انقلاب بر اساسِ احساسِ وظیفه و با تجربه اى که در مناطق سنى نشین داشت، به استان سیستان و بلوچستان سفر کرد و با تشکیل بسیج مردمى و ایجاد وحدت میان شیعه و سنى، توانست توطئه هاى ضدانقلاب را در آن سامان خنثى کند. نتیجه فعالیت هاى وى، تصرف صدا و سیماى آن ناحیه به دست نیروهاى انقلاب بود و از آن طریق خبر پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى با شور و شعف خاصى به گوش هموطنان رسید. پس از آرام شدن اوضاع، به استان مرکزى بازگشت و در سمت مسئول کمیته انقلاب اسل
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 