پاورپوینت کامل حاج سید حسن انگجى ۶۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حاج سید حسن انگجى ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حاج سید حسن انگجى ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حاج سید حسن انگجى ۶۲ اسلاید در PowerPoint :
مجاهد نستوه
اشاره
مجاهد بزرگ و فقیه بلندآوازه دیار آذربایجان، سید حسن حسینی انگجی، یکی از دانشورانی است که زندگی پُربارش، مالامال از رشادتها و شجاعتها است. او در طول عمر شریف خویش، هماره در راه احیای ارزشهای اسلامی و برپایی حکومت اسلامی، کوششهای فراوانی از خود نشان داد و سالها برای زدودن بیعدالتیها و ظلمهای بیحدّ رژیم فاسد پهلوی مبارزه کرد. فقیهی که هیچ وقت سنگر مبارزه را رها نکرد و تا آخرین لحظات عمر بابرکتش حمایت خود را از حرکتهای مذهبی و انقلابی حضرت امام راحل اعلام داشت. در این مقاله برآنیم تا صفحات زندگی این مرد بزرگ را ورق زنیم تا دین خود را به ساحت مقدس یکی دیگر از مدافعان مکتب پرافتخار تشیع ادا کنیم.
ولادت
سید حسن، فرزند ارشد آیت الله حاج میرزا ابوالحسن حسینی انگجی معروف به حاج سید حسن آقا، از عالمان بزرگ شیعه در سده چهاردهم است. وی در محله انگجِ شهر تبریز چشم به هستی گشود و سال ۱۳۱۴ ق. (۱۲۷۵ ش) در شناسنامهاش رقم خورد.[۱]
او خلف صالحِ آیت الله انگجی مبارز و مجاهد معروف دوره مشروطیت است. مادرش، حاجیه فاطمه خانم دختر امام جمعه، زنی صالح و پارسا بود که در تربیت و پرورش فرزند دلبندش با جان و دل تلاش و کوشش میکرد.[۲]
شکوفایی
سید حسن، رفتهرفته رشد نمود و دوران کودکی را در زادگاه خویش گذراند. او در کانون گرم و پُرمهر و محبت پدر، مادر و پدربزرگ مهربانش (شادروان حاج میرزا محمد معروف به شیخ الشریعه (متوفای ۱۳۲۱ ق)، دوران رشد و تکامل را طی نمود و به سن تحصیل رسید. بنابر رسم دیرین شهر تبریز، تحصیلات خویش را در مکتبخانه آغاز نمود و خواندن و نوشتن را فراگرفت. دروس آغازین علوم حوزوی را در شهر تبریز از محضر استادان وقت فراگرفت. وی سطوح عالی را از مکتب دو استاد مسلم حوزه علمیه تبریز، علامه مجاهد حاج میرزا صادق آقا دینودی (۱۳۵۱-۱۲۷۴ ق) و فقیه نستوه حاج میرزا ابوالحسن انگجی (پدر بزرگوارش)، استفاده نمود و از دریای مواج علم و دانش آنها بهرهها برد.[۳]
عزیمت به شهر قم
آیت الله انگجی پس از پشت سر نهادن سطوح عالی، برای تکمیل معلومات خود، در عنفوان جوانی به شهر مقدس قم رفت و سالها در جوار مرقد ملکوتی دختر موسی بن جعفر علیه السلام به کسب دانش پرداخت. او در آن جا فقه، اصول، رجال، حدیث، فلسفه، عرفان و تفسیر را نیک آموخت و در جلسات درسی دو استاد بزرگ حوزه علمیه قم، آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی (۱۲۷۶-۱۳۵۵ ق) و آیت الله سید محمد حجت کوهکمری (۱۳۷۲-۱۳۱۰ ق)، زانوی ادب بر زمین زد و سالها از محضر پرفیض آنها بهرهها برد.[۴]
سید حسن بعد از تحصیل علوم و تحکیم پایههای علمی خویش به تبریز بازگشت. مراجعت وی به زادگاهش مصادف با دوران مرجعیت پدر گرامیاش و قیام علمای تبریز علیه رضاخان قُلدر بود.
تدریس
سید حسن انگجی به سبب استعداد و نبوغ سرشاری که داشت، در کنار تحصیل شروع به تدریس نمود و کتابهای سطح را چند دوره تدریس کرد. از جمله کسانی که در شهر قم از دروس وی استفاده کرد، آیت الله شهید مرتضی مطهری است.[۵]
وی بعد از بازگشت به تبریز درسهای خود را در مدرسه طالبیه و مسجد جامع آغاز نمود که جمعی از طلاب علوم اسلامی در آن شرکت میکردند. کلاس درس او از شور و حال خاصی برخوردار بود. هرگاه یکی از شاگردانش اشکالی مطرح میکرد، به سخنان او گوش فرامیداد و آن گاه درصدد رفع اشکال او برمیآمد و آن را با بیانی سهل و آسان جواب میداد. از جمله ستارگان فروزانی که از محضر نورانی وی استفاده برد و به دریافت اجازه نقل روایت از ایشان موفق شد، آیت الله حاج میرزا محسن کوچه باغی است.[۶]
اقامه نماز جماعت
آیت الله فقید در کنار فعالیتهای علمی و پژوهشی، به اقامه نماز جماعت در مسجد جامع تبریز (جمعه مسجدی) و ایراد سخنرانی در مناسبتهای مختف، مشغول شد.[۷] وی بعد از وفات پدر بزرگوارش، به جای او در مسجد آیت الله انگجی به اقامه جماعت پرداخت که خیل عظیمی از متدینین در نماز او شرکت میکردند.[۸]
خصوصیات اخلاقی
آیت الله سید حسن انگجی مجسمه وقار و متانت بود. با مردم به نیکویی و با حجب و حیا سخن میگفت. خوشبرخورد و خوشمشرب بود. در مجالس عمومی ظاهر میشد و کمتر حرف میزد. آهسته قدم برمیداشت. به همه تواضع میکرد و ادب و احترام را درباره همه مراعات مینمود. خانهاش پناهگاه مبارزان و مجاهدان بود. بیشتر جلسههای سری انقلابیون در خانه او تشکیل میشد و جلوتر از همه، اعلامیهها و اطلاعیههای علیه رژیم شاه را امضا مینمود. به همه علما و مراجع عظام تقلید فوقالعاده احترام میگذاشت و بیشتر از همه به حضرت امام خمینی و آیت الله شهید قاضی طباطبایی عشق میورزید و در طول سالها، تبعید و مبارزه آنان، غمخوار و همدل آنها بود.[۹]
در کنار پدر
آیت الله انگجی از جوانی شاهد مبارزات پدر علیه رضاخان قلدر بود. در جریان تبعید پدر و سایر علما به کردستان و سنندج، به همراه پدر بزرگوارش بود. بنابراین مبارزه علیه بیدینی و فحشا، از جوانی در روح و جان او نقش بسته بود و همواره در برپاداشتن حکومت اسلامی، از هیچ کوششی دریغ نمیورزید. او پانزده سال به طور مداوم علیه رژیم ستم شاهی پهلوی مبارزه نمود و یکی از سران و رهبران نهضت انقلاب اسلامی در آذربایجان و تبریز شمرده میشد. در این مقال به گوشههایی از مبارزات ایشان اشاره میگردد:
انجمنهای ایالتی و ولایتی
با تصویب طرح انجمنهای ایالتی و ولایتی، علمای شهرهای قم، تهران، مشهد و تبریز با اعتراض به دولت وقت، خواستار الغای تصویب نامه مذکور شدند. وی در کنار علمای مبارز و جامعه روحانیت تبریز با صدور اعلامیهای تصویب لایحه یاد شده را محکوم نمود.[۱۰]
قیام ۲۹ بهمن تبریز
با نزدیک شدن چهلم شهدای نوزده دی قم، آیت الله انگجی در کنار آیت الله قاضی طباطبایی با انتشار بیانیهای، مردم آذربایجان را به شرکت در مراسم یادبود روز ۲۹ بهمن دعوت کرد.[۱۱]
در روز مقرر مردم با در بسته مسجد میرزا یوسف آقا «قزلی» مواجه شدند و اهانتی که یکی از مزدوران رژیم پهلوی به مسجد کرد.[۱۲] موجب شدت یافتن خشم و کینه مردم شد و دست به تظاهرات زدند. در این حرکت عمومی، سیزده نفر به دست عمال رژیم شاه به شهادت رسیدند. در تاریخ اول اسفند ۱۳۵۶ ش. هیئتی جهت بررسی حوادث تبریز به آن شهر گسیل گردید. آیت الله انگجی همراه با شانزده نفر از علمای تبریز ضمن اعلام رأی و نظر جامعه روحانیت تبریز درباره حوادث ۲۹ بهمن، خواستار استقلال کشور و پیروی از مراجع تقلید شیعه شدند.[۱۳]
تلگراف به سفارت عراق
بر اثر فشارهای رژیم پهلوی، منزل حضرت امام خمینی قدس سره در نجف اشرف به محاصره نیروهای امنیتی دولت عراق درآمد.[۱۴] عالمان شهرهای مختلف اسلامی، ضمن مخالفت با این عمل گستاخانه، با صدور اعلامیهای آن را محکوم کردند؛ از جمله آیت الله سید حسن انگجی با دوست وفادار خویش، شهید قاضی طباطبایی با ارسال تلگراف شدید اللحنی به سفارت عراق در تهران اقدام نیروهای امنیتی عراق را تقبیح کردند.
متن اعلامیه چنین است: بدین وسیله، انزجار و تنفر خودمان را از عمل ناهنجار دولت عراق، (در) رفتار با مرجع تقلید شیعیان جهان حضرت آیت الله العظمی امام خمینی دام ظله (اعلام میداریم). آیا این است معنی مهمان نوازی؟ اعلام میکنیم اگر مویی از سر مرجع اعلای شیعه کم شود، دولت عراق را مقصر شناخته و آن چه وظیفه شرعی خودمان میدانیم، عملی خواهیم کرد.[۱۵]
تلگراف به رئیس جمهور فرانسه
به دنبال سختگیریها و فشارهای دولت عراق بر امام خمینی، ایشان در تاریخ ۱۲/۷/۵۷ نجف اشرف را به قصد کویت ترک گفتند؛ ولی به علت اعمال نفوذ شاه در آن کشور، از ورود امام جلوگیری به عمل آمد. لذا ایشان به بغداد مراجعت نمود و فردای آن روز، به سوی فرانسه پرواز کرد و در روز ۱۴/۷/۵۷ وارد پاریس شد. و در روستای «نوفل لوشاتو»، در منزل یکی از طرفدارانش، اقامت کرد. در پی مهاجرت امام به پاریس، آیت الله انگجی به همراه آیت الله قاضی طباطبایی، تلگرافی به رئیس جمهور فرانسه مخابره کردند.
در بخشی از این تلگراف آمده است: …تمامی مسلمانها، مخصوصاً ملت ایران به ویژه علمای اعلام آذربایجان – ایران – انتظار دارند حضرت رئیس جمهور و دولت فرانسه مقدم شریف آن شخصیت بارز علمی و یگانه زعیم اسلامی را گرامی داشته و کمال مراقبت درباره حفاظت و امنیت شخصی و نهایت احترام لایق مقام شامخ معظم له مبذول فرمایند.[۱۶]
البته اداره ساواک، متن این تلگراف را در ۱۸/۷/۵۷ به مرکز گزارش کرد.[۱۷]
عزای عمومی
اربعین شهیدان میدان ژاله تهران همزمان با اولین سالگرد شهادت آیت الله حاج آقا سید مصطفی خمینی بود. آیت الله انگجی و آیت الله قاضی طباطبایی، به منظور تجلیل از مقام شهیدان و ابراز همدردی با خانوادههای آنان، ۲۴ مهرماه ۱۳۵۷ ش. را عزای عمومیاعلام کرد.
در قسمتی از این پیام آمده است: به مناسبت فرارسیدن روز چهلم شهدای ژاله تهران که جمعی از برادران و خواهران مسلمان ما به خاک و خون کشیده شدند و بیگناه جان سپردند و اطفال صغیر و نوباوگان برادران دینی ما بیپدر و مادر مانده و یتیم شدند، اوضاع و احوال وحشیانهای رخ داد که روح لشکر جرار مغول را سفید کرد. آیا حمله با رگبار مسلسل به مردم بیاسلحه و زبانِ بیدفاع قباحت ندارد؟ کشتار اطفال خردسال از روش انسانی دور نیست؟… نظر به حوادث مؤلمه ژاله و فرارسیدن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 