پاورپوینت کامل جنگ طائف ۷۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جنگ طائف ۷۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جنگ طائف ۷۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جنگ طائف ۷۴ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ شهر طائف
۲ جنگ طائف و حوادث بعد از آن
۳ تهدید به ویران کردن تاکستان ها و انهدام باغ ها
۴ از حوادث ایام محاصره
۵ ورود به «جعرانه» و استرداد اسیران
۶ خواهر رضاعى پیغمبر در میان اسیران
۷ تسلیم شدن مالک بن عوف
۸ تقسیم غنایم
۹ اعتراض ذوالخویصره تمیمى
۱۰ اسامى کسانى که در طائف شهید شدند.
۱۱ پانویس
۱۲ منابع

شهر طائف

طائف شهر معروفی در کشور عربستان است که در دوازده فرسنگی جنوب شرقی مکه قرار داد. این شهر شهری است ییلاقی و دارای آب و هوای لطیف و باغ ها و نخلستان ها و مزارع سرسبز و یکی از بهترین نقاط حجاز به شمار می رود.

طائف در ایام ظهور اسلام و پس از آن، محل سکونت قبیله ثقیف بوده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در ایامی که در مکه بود، یک بار به این شهر سفر کرد تا مردم آن را به اسلام دعوت کند، اما مردمان این شهر با اذیت و آزار و مسخره کردن، پیامبر را از شهر بیرون راندند.

جنگ طائف و حوادث بعد از آن

رسول خدا صلی الله علیه و آله چنان که گفته شد دستور داد اسیران هوازن را با غنایم در «جعرانه » جاى دهند و خود در ماه شوال سال هشتم با سپاهیان اسلام به قصد تعقیب دشمن به سوى طائف حرکت کرد، در سر راه به قلعه مالک به عوف رسید و دستور داد آن را که خالى از سکنه بود ویران کنند تا پشت سر آن ها پایگاهى براى دشمن نباشد و در وقت ضرورت نتوانند از آن به نفع خود استفاده کنند و هم چنان تا پاى قلعه هاى طائف پیش رفت.

مردم طائف که از قبایل ثقیف بودند مردمى ثروتمند و جنگ جو و قلعه هاى محکمى داشتند و چون از ورود سپاهیان اسلام مطلع شدند از بالاى برج ها شروع به تیراندازى به سوى لشکر اسلام نمودند و در همان روز اول هیجده نفر از مسلمانان در اثر تیرهاى ایشان به قتل رسیدند، از این رو پیغمبر اسلام دستور داد لشکریان عقب نشینى کنند و اردوگاه خود را در جایى که از تیررس دشمن دورتر بود قرار دهند، که پس از اسلام اهل طائف، مردم شهر در آن جا مسجدى بنا کردند و هم اکنون بناى آن باقى است.

محاصره قلعه هاى مزبور بیش از بیست روز طول کشید و چون آذوقه فراوان در شهر و قلعه ها اندوخته شده بود و دیوار و برج و باروى آن ها نیز محکم بود و افراد قبیله ثقیف نیز مردمانى جنگ جو و سخت بودند کارى از پیش نمى رفت.

مورخین نوشته اند: مسلمانان از منجنیق، «دبابه » و «ضبر»[۱] نیز استفاده کردند اما قلعه داران ثقیف با ریختن آهن هاى گداخته و مفتول هاى آتشین بر روى «ضبر»ها از پیش روى سربازان اسلام به کنار برج و باروها جلوگیرى مى کردند و آن ها را ناچار به عقب نشینى مى ساختند.

محاصره طول کشید قلعه ها گشوده نشد و پیغمبر اسلام براى تسلیم دشمن اعلام کرد هر کس از حصار بیرون آید در امان است، به این امید که لااقل غلامان و بردگان ثقیف که جمعیت زیادى را تشکیل مى دادند و افراد دیگرى که نگران اسارت زنان و فرزندان خود بودند تسلیم شوند، اما بیش از بیست نفر کسى تسلیم نشد و هم آن ها به پیغمبر گزارش دادند که آذوقه بسیارى در انبارها ذخیره شده و قبایل ثقیف تصمیم به مقاومت زیادى گرفته اند.

تهدید به ویران کردن تاکستان ها و انهدام باغ ها

در اطراف قلعه هاى طائف تاکستان هاى زیادى بود که متعلق به سران قبایل ثقیف و قریش بود و منبع در آمد بزرگى براى آن ها به شمار مى رفت و یکى از رقم هاى مهم مال التجاره آن ها، محصول کشمش همان تاکستان ها بود که هر ساله به خارج صادر مى شد. جمعى از مورخین نوشته اند:

به منظور تسلیم شدن مردم طائف پیغمبر اسلام براى آن ها پیغام داد اگر تسلیم نشوید تاکستان ها دست خوش حریق و ویرانى خواهد شد ولى آن ها اعتنایى نکردند و ناگهان دیدند مسلمانان دست به کار تخریب و کندن تاکستان ها شدند از این رو پیغام دادند به خاطر خدا و خویشاوندى از این کار دست باز دارد و اگر مایل است آن تاکستان ها را براى خود بردارد اما ویران نکند، پیغمبر دستور داد از ویران کردن تاکستان ها خوددارى کنند!

اما چنان که در داستان جنگ بنى النضیر گفته شد این کار از جهاتى مورد تردید است و پذیرفتن آن دشوار است، و بعید نیست ماجرا در همان محدوده و مقدار تهدید بوده و جنبه ارعابى داشته و کارى در این باره صورت نگرفته باشد.

ادامه محاصره با آن موقعیت که پیش آمده بود بى فایده مى نمود، زیرا پیغمبر اسلام از طرفى متوجه شد که آذوقه و خوار و بار لشکریان اسلام رو به اتمام است و جنگ هاى بى ثمر آن مدت روح یاس و خستگى در توده لشکریان ایجاد کرده و از سوى دیگر بیشتر سپاهیان براى بازگشت به «جعرانه » و تقسیم غنایم جنگ حنین بى تابى مى کنند و قبایل ثقیف نیز خود را براى یک محاصره طولانى آماده کرده و به این زودى تسلیم نخواهد شد و از سوى دیگر ماه هاى حرام در پیش است و جنگ در آن ماه ها روا نبود و اگر محاصره و جنگ به ماه ذى قعده بکشد دشمن از یک حربه تبلیغاتى – یعنى جنگ در ماه حرام – علیه پیغمبر اسلام در میان اعراب استفاده خواهد کرد، از این رو تصمیم به بازگشت به مکه و «جعرانه » گرفت و جنگ طائف را به وقت دیگرى موکول کرده دستور حرکت لشکریان به سوى مکه صادر شد و اعلان شد که چون ماه ذى قعده در پیش است پیغمبر اسلام به قصد عمره به سوى مکه حرکت مى کند و پس از انجام عمره و گذشتن ماه هاى حرام دوباره به طائف باز خواهد گشت.

از حوادث ایام محاصره

شیخ مفید و طبرسى و دیگران از محدثین شیعه رضوان الله علیهم روایت کرده اند که در ایام محاصره طائف، رسول خدا صلی الله علیه و آله على بن ابی طالب علیه السلام را مامور کرد تا براى ویران کردن بت خانه ها و شکستن بت هاى آن حدود به اطراف طائف برود و امام علی علیه السلام با جمعى که در میان آن ها ابوالعاص بن ربیع داماد پیغمبر – شوهر زینب – بود به دنبال ماموریت رفت و هم چنان در هر جا با بت یا بت خانه اى رو به رو مى شد آن را شکسته و ویران مى کرد و در یکى از جاها با مقاومت گروهى از قبیله «خثعم » مواجه شد و یکى از دلیران و شجاعان آنان به نام «شهاب » براى جنگ بیرون آمد و مبارز طلبید و کسى از مسلمانان به جنگ او نرفت تا این که خود على علیه السلام به میدان جنگ او آمد و ابوالعاص پیش آمده خواست تا مانع از مقاتله حضرت با آن مرد شود ولى امیرالمؤمنین علیه السلام حاضر نشده پیش رفت و او را به قتل رسانیده همراهانش گریختند.

چون به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بازگشت پیغمبر که او را دید تکبیر گفت و دست او را گرفته به کنارى برد و با یکدیگر خلوت کرده مشغول گفتگو شدند و چون گفتگوى خصوصى آن حضرت با على بن ابی طالب علیه السلام به طول انجامید عمر بن خطاب پیش رفته و از روى اعتراض گفت: آیا با او تنها خلوت کرده اى و ما را در گفتگوى با او دخالت نمى دهى؟

پیغمبر صلی الله علیه و آله در پاسخ او فرمود: «ما انا انتجیته بل الله انتجاه »!: من نیستم که با او گفتگوى خصوصى دارم بلکه خداست که با وى گفتگوى خصوصى دارد؟

عمر با ناراحتى روى خود را برگرداند و گفت: آرى این سخن مانند همان سخنى است که پیش از واقعه حدیبیه به ما گفتى: که ما در حال امنیت با سر تراشیده به مسجدالحرام خواهیم رفت و آخر هم نرفتیم؟ حضرت فرمود: من که نگفتم همان سال خواهیم رفت!

ورود به «جعرانه» و استرداد اسیران

بارى لشکر اسلام قلعه هاى طائف را به حال خود واگذارد و به سوى مکه بازگشت و چون به «جعرانه » رسیدند فرود آمده تا درباره غنایم و اسیران بسیارى که در آن جا بود، تصمیم بگیرند.

اسیران تقسیم شدند ولى غنایم هنوز تقسیم نشده بود که گروهى از قبیله بنى سعد[۲] – که جزء هوازن بودند – و اسلام اختیار کرده بودند به نزد پیغمبر اسلام آمده معروض داشتند: اى رسول خدا ما اصل و عشیره تو هستیم و اکنون دچار چنین بلا و مصیبتى شده ایم که خود مى دانى (و همه مال و زن و فرزندان از دست رفته) و با این سخنان تقاضاى استرداد آن ها و نیکى از آن حضرت را کردند!

و یکى از افراد آن ها که نامش زهیر و مرد سخنورى بود برخاسته و معروض داشت: اى رسول خدا در میان این اسیران عمه ها و خاله ها و پرستاران تو هستند.[۳] و اگر ما حارث بن ابى شمر – پادشاه غسانى شام – یا نعمان بن منذر – پادشاه حیره – را شیر داده و پرستارى کرده بودیم در چنین وضعى انتظار لطف و کرم از او داشتیم و تو از همه کس به بزرگوارى و لطف سزاوارترى؟!

رسول خدا پرسید: آیا زنان و کودکان پیش شما محبوب ترند یا اموال و دارایى تان؟ گفتند: یا رسول الله تو ما را میان اموال و زن و فرزند مخیر ساختى؟ ما همان زن و فرزند را اختیار مى کنیم، و آن ها از مال و دارایى پیش ما محبوبتر است. حضرت فرمود: اما آن چه سهم من و فرزندان عبدالمطلب است همه را به شما واگذار مى کنم و اما سهم دیگران مربوط به خود آن هاست.

سپس راهى نشان آن ها داد تا رضایت دیگران را نیز درباره استرداد اسیران جلب کنند و آن ها نیز روى میل و رغبت، اسیران هوازن را به صاحبان شان باز گردانند. و به همین منظور پیغمبر اسلام دنباله سخنان خود را ادامه داد و به آن ها فرمود: چون نماز ظهر تمام شد شما برخیزید و درخواست خود را در میان مردم تکرار کنید و مرا واسطه و شفیع میان خود و آن ها قرار دهید تا من در حضور آن ها سهم خود را به شما واگذار کنم و از مردم نیز بخواهم تا این کار را نسبت به شما انجام دهند آن ها به دستور پیغمبر عمل کردند و چون درخواست خود را اظهار کردند.

پیغمبر فرمود: من سهم خود و فرزندان عبدالمطلب را به شما واگذار کردم! مهاجرین گفتند: ما هم سهم خود را واگذار کردیم. انصار نیز از آن ها پیروى کرده و سهم شان را بخشیدند. اما اقرع بن حابس – رئیس قبیله بنى تمیم – گفت: اما من و بنى تمیم سهم مان را واگذار نمى کنیم، عیینه بن حصن نیز – که رئیس بنى فزاره بود – گفت: من و بنى فزاره هم واگذار نمى کنیم، عباس بن مرداس – رئیس بنى سلیم – هم از آن دو پیروى کرده گفت: من و بنى سلیم نیز سهم مان را نمى بخشیم، ولى بنى سلیم حرف او را قبول نکرده.

گفتند: ما سهم مان را مى بخشیم، و عباس بن مرداس ناراحت شده. گفت: شما مرا خوار و زبون کردید! رسول خدا صلی الله علیه و آله به آن ها که حاضر نشدند اسیران را برگردانند. فرمود: شما اسیران این ها را برگردانید تا من در برابر هر یک از این اسیران از نخستین اسیرانى که به دست آید شش اسیر به شما بدهم و بدین ترتیب همگى حاضر شدند اسیران هوازن را به صاحبان شان بازگردانند تنها عیینه بن حصن بود که پیرزنى سهمش شده بود و حاضر نشد آن را بازگرداند و او نیز سرانجام پس از گفتگویى که زهیر با وى انجام داد آن پیرزن را به قبیله اش بازگرداند.[۴]

بدین ترتیب بزرگترین قبایل اطراف مکه دلشان نسبت به اسلام نرم شد و شنیدن این گذشت و بزرگوارى از طرف پیغمبر اسلام براى قبایل و دشمنان دیگر پیغمبر اسلام نیز مؤثر بود و آن ها را نیز متمایل به اسلام نمود.

خواهر رضاعى پیغمبر در میان اسیران

مورخین نوشته اند در میان اسیران هوازن که در همان معرکه حنین و یا ایام محاصره طائف به اسارت مسلمانان درآمده بودند، یکى هم شیماء خواهر رضاعى آن حضرت بود که چون به اسارت در آمد به سربازانى که نگهبان او بودند.

گفت: من خواهر رضاعى فرمانروا و پیغمبر شما هستم و چون او را به نزد پیغمبر آوردند و سخنش را به آن حضرت گفتند حضرت از او نشانه اى خواست و رداى خود را براى نشستن او پهن کرد و او را روى ردا نشانید و اشک در دیدگان آن حضرت حلقه زد آن گاه بدو فرمود: اکنون

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.