پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint، یکی از مباحث مطرح در روان‌شناسی بوده که به صورت بحثی مجزا و در شاخه‌ای از علم روان‌شناسی به نام روان‌شناسی شخصیت بحث می‌شود. پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint به بررسی ابعاد، مراحل و نحوه شکل‌گیری شخصیت و عوامل موثر بر آن می‌پردازد. شخصیت به معنای آن دسته از ویژگی‌های افراد است که شامل الگوهای ثابت فکری، عاطفی و رفتاری است. در مکاتب مختلف روان‌شناسی نیز یکی از مفاهیم مهمی که مورد بررسی قرار می‌گیرد و وجه تمایز با سایر مکاتب را مشخص می‌کند همین بحث پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint است. به همین دلیل اکثر نظریه‌پردازان و صاحبان مکاتب روان‌شناسی مانند فروید، اریکسون، آلپورت، هورنای، راجرز، اسکینر و دیگران در این باب، نظریات خود را ارائه کرده‌اند. در این مقاله بعد از بیان تعریف شخصیت و تاریخچه نظریه‌های شخصیت، نظریه‌های مطرح شده توسط برخی از نظریه‌پردازان را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

فهرست مندرجات

۱ – تعریف شخصیت
۱.۱ – تعریف علمی
۱.۲ – تعاریف روان‌شناسان
۲ – داده‌های مورد استفاده در تحقیق
۳ – تاریخچه مطالعه
۴ – پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint فروید
۴.۱ – ماهیت ساختاری شخصیت
۴.۱.۱ – هوشیار
۴.۱.۲ – ناهشیار
۴.۱.۲.۱ – دلایل اثبات ضمیر ناهشیار
۴.۱.۲.۲ – راه رسیدن به ناهشیار
۴.۱.۳ – نیمه هشیار
۴.۲ – سه ساخت بنیادی جدید
۴.۲.۱ – نهاد
۴.۲.۲ – خود
۴.۲.۳ – فراخود
۴.۳ – مراحل رشد روانی جنسی فروید
۴.۳.۱ – مرحله دهانی
۴.۳.۱.۱ – رفتار جذب دهانی
۴.۳.۱.۲ – پرخاشگر دهانی
۴.۳.۲ – مرحله مقعدی
۴.۳.۲.۱ – شیوه اول واکنش کودک
۴.۳.۲.۲ – شیوه دوم واکنش کودک
۴.۳.۳ – مرحله آلتی
۴.۳.۳.۱ – عقده ادیپ
۴.۳.۳.۲ – عقده ادیپ در دختران
۴.۳.۳.۳ – شخصیت آلتی
۴.۳.۴ – دوره نهفتگی یا کمون
۴.۳.۵ – مرحله جنسی یا تناسلی
۵ – پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint آلپورت
۵.۱ – شخصیت
۵.۲ – انگیزش
۵.۳ – صفات
۵.۳.۱ – خصوصیات صفات
۵.۳.۲ – انواع صفات
۵.۴ – معیارهای شخصیت بالغ
۵.۴.۱ – گسترش مفهوم خود
۵.۴.۲ – ارتباط صمیمانه خود با دیگران
۵.۴.۳ – امنیت عاطفی
۵.۴.۴ – ادراک واقع‌بینانه
۵.۴.۵ – مهارت و وظایف
۵.۴.۶ – عینیت بخشیدن به خود
۵.۴.۷ – فلسفه یگانه‌ساز زندگی
۶ – پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint کتل
۶.۱ – صفت یا ویژگی
۶.۱.۱ – انواع صفات
۶.۱.۲ – انواع دیگر صفات
۶.۲ – انگیزه‌های فطری و اکتسابی
۶.۳ – روش تعیین صفات
۶.۴ – صفات متضاد
۶.۵ – خود، از دیدگاه کتل
۷ – پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint هورنای
۷.۱ – مقدمه
۷.۲ – اضطراب اساسی
۷.۳ – نیازهای روان‌آزردگی
۷.۳.۱ – نیاز اول
۷.۳.۲ – نیاز دوم
۷.۳.۳ – نیاز سوم
۷.۳.۴ – نیاز چهارم
۷.۳.۵ – نیاز پنجم
۷.۳.۶ – نیاز ششم
۷.۳.۷ – نیاز هفتم
۷.۳.۸ – نیاز هشتم
۷.۳.۹ – نیاز نهم
۷.۳.۱۰ – نیاز دهم
۷.۴ – طبقات نیازهای روان‌آزردگی
۷.۴.۱ – حرکت به سوی دیگران
۷.۴.۲ – حرکت علیه دیگران
۷.۴.۳ – حرکت جهت دوری از دیگران
۷.۵ – مقابله با اضطراب
۸ – پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint مازلو
۸.۱ – مقدمه
۸.۲ – سلسله مراتب نیازها
۸.۳ – تعریف مراتب نیازها
۸.۴ – نیازهای نارسایی و رشد
۸.۵ – نیازهای شناختی
۹ – پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint هنری موری
۹.۱ – اصول اساسی
۹.۱.۱ – اصل اول
۹.۱.۲ – اصل دوم
۹.۱.۳ – اصل سوم
۹.۱.۴ – اصل چهارم
۹.۲ – بخش‌های شخصیت
۹.۳ – عقده‌ها
۹.۳.۱ – مراحل دوران کودکی و عقده‌ها
۹.۳.۲ – عقده تنگنایی
۹.۳.۳ – عقده دهانی
۹.۳.۴ – عقده مقعدی
۹.۳.۵ – عقده میزراهی
۹.۳.۶ – عقده تناسلی
۹.۴ – ارزیابی
۱۰ – پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint راجرز
۱۰.۱ – مفهوم خودپنداره
۱۰.۲ – ناهمخوانی و ناهماهنگی خویشتن
۱۰.۳ – توجه مثبت
۱۰.۴ – خودشکوفایی
۱۰.۵ – کارکرد کامل
۱۰.۶ – جهان تجربی
۱۱ – پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint راتر
۱۱.۱ – مقدمه
۱۱.۲ – رویکرد یادگیری اجتماعی
۱۱.۳ – فرایندهای هوشیار درونی
۱۱.۴ – تغییر در شخصیت
۱۱.۵ – چهار مفهوم اصلی
۱۱.۶ – منبع تقویت
۱۲ – پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint جورج کلی
۱۲.۱ – مقدمه
۱۲.۲ – رویکرد سازه شخصی
۱۲.۳ – نظریه تعبیر شخصی
۱۲.۴ – تجربه با افراد دارای مشکل
۱۲.۵ – اصول بنیادی و تبعی
۱۲.۶ – اصول یازده‌گانه تبعی
۱۲.۶.۱ – اصل تبعی ساخت
۱۲.۶.۲ – اصل تبعی فردیت
۱۲.۶.۳ – اصل تبعی سازمان
۱۲.۶.۴ – اصل تبعی دوگانگی
۱۲.۶.۵ – اصل تبعی انتخاب
۱۲.۶.۶ – اصل تبعی گستره
۱۲.۶.۷ – اصل تبعی تجربه
۱۲.۶.۸ – اصل تبعی نوسان
۱۲.۶.۹ – اصل تبعی تجزیه
۱۲.۶.۱۰ – اصل تبعی اشتراک
۱۲.۶.۱۱ – اصل تبعی جامعه‌جویی
۱۲.۷ – برداشت کلی از ماهیت انسان
۱۳ – پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint اریکسون
۱۳.۱ – مقدمه
۱۳.۲ – گسترش نظریه فروید
۱۳.۲.۱ – جنبه اول
۱۳.۲.۲ – جنبه دوم
۱۳.۲.۳ – جنبه سوم
۱۳.۳ – خصوصیات
۱۳.۴ – اصل اپی‌ژنتیک
۱۳.۵ – توصیف مراحل هشت‌گانه
۱۳.۵.۱ – چهار مرحله اول
۱۳.۵.۲ – هشت قابلیت اساسی
۱۳.۶ – مراحل هشت‌گانه
۱۳.۶.۱ – اعتماد در برابر بی‌اعتمادی
۱۳.۶.۲ – خودگردانی در برابر شرم و تردید
۱۳.۶.۳ – ابتکار در برابر احساس گناه
۱۳.۶.۴ – کوشایی در برابر احساس حقارت
۱۳.۶.۵ – هویت در برابر سردرگمی نقش
۱۳.۶.۶ – صمیمیت در برابر انزوا
۱۳.۶.۷ – باروری در برابر بی‌حاصلی
۱۳.۶.۸ – یکپارچگی در برابر پریشانی و رکود
۱۴ – پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint اسکینر
۱۴.۱ – آزمایشات
۱۴.۲ – یادگیری وسیله‌ای
۱۴.۳ – تفاوت با سایرین
۱۴.۴ – مفاهیم اساسی
۱۴.۴.۱ – شکل‌دهی به رفتار
۱۴.۴.۲ – تقویت‌کننده‌ها
۱۴.۴.۳ – تقویت
۱۴.۴.۴ – تنبیه
۱۴.۴.۵ – برنامه‌های تقویت
۱۴.۴.۵.۱ – برنامه نسبی ثابت
۱۴.۴.۵.۲ – برنامه نسبی متغیر
۱۴.۴.۵.۳ – برنامه فاصله‌ای ثابت
۱۴.۴.۵.۴ – برنامه فاصله‌ای متغیر
۱۴.۴.۶ – رفتار خرافی
۱۴.۴.۷ – خودگردانی رفتار
۱۵ – پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint آیزنک
۱۵.۱ – ساخت شخصیت
۱۵.۲ – تیپ‌های شخصیت
۱۵.۲.۱ – درون‌گرایان
۱۵.۲.۲ – برون‌گرایان
۱۵.۲.۳ – روان‌نژندی
۱۶ – پانویس
۱۷ – منبع

تعریف شخصیت

واژه شخصیت، معادل کلمه Personality است که از ریشه لاتین Persona گرفته شده و به معنی نقاب یا ماسکی است که در یونان و روم قدیم، بازیگران تئاتر بر چهره می‌گذاشتند.

[۱] کریمی، یوسف، روان‌شناسی شخصیت، ص۵، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۷۰، چاپ اول.

در حال حاضر، تعریف واحدی از شخصیت که مورد توافق همگان باشد وجود ندارد. بعضی از روان‌شناسان شخصیت، جنبه‌های بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی کنش انسان را مطالعه می‌کنند. گروهی، به افراد و رفتار قابل مشاهده آن‌ها توجه می‌کنند‌. برخی، شخصیت را با توجه به ویژگی‌هایی چون، فرآیندهای ناهشیار تعریف می‌کنند که به طور مستقیم قابل مشاهده نیست و پاره‌ای از روان‌شناسان، شخصیت را تنها از طریق ارتباط‌های متقابل افراد با یکدیگر تعریف کرده‌اند. بنابراین، دامنه تعاریف موجود، از فرایندهای درونی ارگانیسم تا رفتارهای مشهود ناشی از تعامل افراد، در نوسان است.

تعریف علمی

در تعریف علمی شخصیت آمده است: شخصیت بیان‌گر آن دسته از ویژگی‌های افراد است که شامل الگوهای ثابت فکری، عاطفی و رفتاری است. در این تعریف چند نکته مطرح است:
الف- مفاهیم شخصیت باید طوری بیان شوند که روان‌شناسان در نحوه مشاهده و‌ اندازه‌گیری آن رفتارها به توافق برسند.
ب- شخصیت، هم بیان‌گر اصول و قواعد مربوط به کنش یک فرد و هم نشان‌گر اصول و قواعدی است که در کنش همه افراد مشترک است.
ج- شخصیت، شامل شناخت (فرایندهای تفکر)، عواطف (هیجانات) و رفتارهای مشهود است.

[۲] پر وین، لارنس، روان‌شناسی شخصیت، ص۶-۷، محمدجعفر جوادی و پروین کدیور، تهران، موسسه فرهنگی رسا، ۱۳۷۲، چاپ اول.

هر انسان و رویدادی در نوع خود منحصر به فرد است. با وجود این، بین بسیاری از انسان‌ها و رویدادهای زندگی‌شان، آن قدر شباهت وجود دارد که بتوان نکات مشترکی را در نظر گرفت. روان‌شناسان شخصیت، برای کلیت فرد و تفاوت‌های فردی اهمیت خاصی قایل هستند. اگر چه روان‌شناسان وجود شباهت‌هایی بین افراد را قبول دارند، لکن توجه آن‌ها بیشتر به تفاوت‌های افراد از یکدیگر معطوف است.

[۳] پر وین، لارنس، روان‌شناسی شخصیت، ص۵، محمدجعفر جوادی و پروین کدیور، تهران، موسسه فرهنگی رسا، ۱۳۷۲، چاپ اول.

تعاریف روان‌شناسان

نظری اجمالی به تعاریف شخصیت، نشان می‌دهد که تمام معانی شخصیت را نمی‌توان در یک نظریه خاص یافت. برای مثال، کارل راجرز (Carl Rogers)، شخصیت را یک خویشتن سازمان یافته دایمی می‌دانست که محور تمام تجربه‌های وجودی بود. یا گوردن آلپورت (Gordon Allport) شخصیت را مجموعه عوامل درونی که تمام فعالیت‌های فردی را جهت می‌دهد تلقی کرده است. جی. بی. واتسن (J. B. Watson) شخصیت را مجموعه سازمان یافته‌ای از عادات می‌پنداشت و زیگموند فروید، عقیده داشت که شخصیت از نهاد (ID)، خود (Ego) و فراخود (Super ego) ساخته شده است.

[۴] شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، ص۱۶، تهران، رشد، ۱۳۸۲، چاپ هفتم.

از دیدگاه هیلگارد و اتکینسون، شخصیت الگوهای متمایز و ویژه‌ای از افکار، هیجان‌ها و رفتارها است که سبک شخصی تعامل هر فرد با محیط مادی او را شکل می‌دهند. بر این اساس یکی از نخسیتن وظایف روان‌شناسی شخصیت، توصیف تفاوت‌های فردی، یعنی انواع و اقسام تفاوت‌های هر فرد با فرد دیگر است.

[۵] اتکینسون، ریتال‌ال، روان‌شناسی هیلگارد، ص۱۰۴، حسن رفیعی و همکاران، تهران، انتشارات ارجمند.

داده‌های مورد استفاده در تحقیق

روان‌شناسان شخصیت برای مطالعه و تحقیق، از چهار نوع داده استفاده می‌کنند که عبارتند از: داده‌های مربوط به سوابق زندگی فرد، داده‌های جمع‌آوری شده توسط مشاهده‌گر، داده‌های حاصل از آزمون‌ها و داده‌های حاصل از گزارش‌های شخصی. هر یک از روان‌شناسان، نوعی از این داده‌ها را ترجیح می‌دهند. اما همه آن‌ها در مورد فایده بالقوه هر یک از انواع چهارگانه داده‌ها تردیدی ندارند.

[۶] پروین، لارنس، شخصیت، ص۲۷، جعفر جوادی، تهران، انتشارات آیژ، ۱۳۸۱، چاپ اول.

تاریخچه مطالعه

کوشش دانشمندان برای توصیف و طبقه‌بندی منش آدمی را می‌توان در یونان باستان ردیابی کرد. در عهد باستان، تفاوت افراد را از نظر خلق و مزاج به غلبه یکی از مزاج‌های چهارگانه (خون، صفرای سیاه، بلغم و صفرای زرد) نسبت می‌دادند و بر این اساس، افراد را به چهار سنخ یا تیپ شخصیتی: دموی ‌مزاج، سوداوی ‌مزاج (مالیخولیایی)، بلغمی‌ مزاج و صفراوی ‌مزاج طبقه‌بندی می‌کردند. بدین ترتیب، ضمن این‌که افراد به سنخ‌های مختلف شخصیتی طبقه‌بندی می‌شدند علت تفاوت‌های فردی نیز توجیه می‌شد. این نظریه تا قرن ۱۹ هم‌چنان دوام یافت.
نظریه‌های شخصیت، طی دوران شکل‌گیری خود مانند هر پدیده دیگری تحت تاثیر عوامل مختلف تاریخی قرار گرفته‌اند. از آن میان، چهار عامل نقش موثری داشته‌اند که عبارتند از: پیشرفت طب بالینی اروپا، روش‌های روان‌سنجی، روان‌شناسی رفتارگرایی و روان‌شناسی گشتالت. علاوه بر این عوامل تاریخی، عوامل معاصر موجود نیز در روان‌شناسی شخصیت تاثیر گذاشته‌اند. از جمله این عوامل می‌توان از پیدایش یا تکامل رشته‌هایی مانند روان‌شناسی میان‌فرهنگی، فرایندهای شناختی، روان‌شناسی در پهنه زندگی (تمام مدت عمر) و انگیزش نام برد.

[۷] شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، ص۲۰، تهران، رشد، ۱۳۸۲، چاپ هفتم.

پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint فروید

عقاید فروید در زمینه ماهیت ساختاری شخصیت، در اوایل کارش با آنچه که بعدا مطرح کرد تفاوت دارد. در ابتدای کار، او شخصیت را شامل بخش‌های هشیار، نیمه‌هشیار و ناهشیار می‌دانست. در سال ۱۹۲۳ میلادی، فروید در نظریه فوق تجدیدنظر کرد و سه ساخت بنیادی دیگر شخصیت را به نام‌های نهاد (id)، خود (ego) و فراخود (superego) عنوان کرد. در این قسمت به بررسی نظریه فروید در باب ساختار شخصیت و مراحل رشد شخصیت می‌پردازیم.

ماهیت ساختاری شخصیت

عقاید فروید در زمینه ماهیت ساختاری شخصیت، در اوایل کارش با آنچه که بعدا مطرح کرد تفاوت دارد. در ابتدای کار، او شخصیت را با توجه به سطوح آگاهی، مورد توجه قرار داده و آن را شامل بخش‌های هشیار، نیمه‌هشیار و ناهشیار می‌دانست.

[۸] شفیع‌آبادی، عبدالله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۳۱-۳۲، تهران، مرکز نشر دانشگاه، ۱۳۸۵، چاپ دوازدهم.

هوشیار

هشیار، شامل تمام احساس‌ها و تجربه‌هایی است که در هر لحظه معین از آن‌ها آگاهیم. برای مثال هنگامی که شما این واژه‌ها را می‌خوانید ممکن است نسبت به لمس کردن قلم‌تان، دیدن صفحه کتاب،‌اندیشه‌ای که می‌کوشید درک کنید و به صدای پرنده‌ای از فاصله دور، هشیار باشید.
فروید، هشیاری را جنبه محدودی از شخصیت می‌دانست، زیرا تنها بخش کوچکی از افکار، احساس‌ها و خاطرات ما در هر لحظه در آگاهی هشیار وجود دارد. او ذهن را به کوه یخی تشبیه کرد

[۹] دوان شولتز، سیدنی الن شولتز، نظریه‌های شخصیت، ص۵۹، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ هفتم.

که بخش هشیار مانند قسمت مشهود قطعه یخ شناور، کوچک و بی‌اهمیت است و تنها نماینده جنبه ظاهری کل هر شخصیت است.

[۱۰] دوان شولتز، سیدنی الن شولتز، تاریخ روان‌شناسی نوین، ص۴۶۸، علی‌اکبر سیف و همکاران، تهران، دوران، ۱۳۸۲، چاپ دوم.

این سطح شامل نیروهای عقلی نظیر حافظه، دقت و توجه، تصور از بدن و آگاهی از حالت‌های عاطفی است.

[۱۱] کریمی، یوسف، روان‌شناسی شخصیت، ص۶۵، تهران، ویرایش، ۱۳۷۵، چاپ دوم.

ناهشیار

مهم‌ترین قسمت ذهن، که نقش بسیار حساسی در نظریه روان‌کاوی دارد، ناخودآگاه (ناهشیار) است. تا زمان فروید، روان‌شناسان و فلاسفه پدیده‌های فکری را ارادی و نتیجه ضمیر خودآگاه (هشیار) انسان می‌پنداشتند، اما فروید اولین کسی بود که به صراحت از روان ناخودآگاه و چگونگی تشکیل و تجلیات آن سخن راند. به نظر فروید، قسمت اعظم رفتار ما به وسیله نیروهایی هدایت می‌شوند که اصلا از آن‌ها آگاه نیستیم. این نیرهای ناهشیار عبارتند از غرایز، آرزوها، خواسته‌ها و غیره. افکار ناهشیار، برخلاف افکار نیمه‌هشیار، فقط به شکل‌های نمادین و مبدل وارد خودآگاه می‌شوند. ناهشیاری از احساسات، تمایلات و حالاتی به وجود آمده است که در کنترل اراده نیست و به قوانین منطقی، زمان و مکان محدود نمی‌شود. محتویات ناهشیاری برحسب زمان رویداد تنظیم نمی‌شوند و با سپری شدن زمان نیز از بین نمی‌روند. فعالیت ضمیر ناخودآگاه مبتنی بر اصل لذت است و از قلمرو اخلاق پا فراتر می‌گذارد و با واقعیت‌های خارج ارتباطی ندارد.

دلایل اثبات ضمیر ناهشیار

فروید دلایل زیر را برای اثبات وجود ضمیر ناهشیار ارائه می‌دهد:
الف: فرد از خواب مصنوعی بیدار می‌شود و تلقینات و دستوراتی را که در ضمن خواب به او داده شده است، به اجرا درمی‌آورد،
ب: دلایل ناشی از معانی نهفته در رؤیا،
ج: دلایل ناشی از لغزش‌های زبانی، اشتباهات گفتاری و اعمال سهوی دیگر،
د: تجلی ناگهانی افکاری که در حوزه خودآگاه قرار ندارند و همین‌طور، حل مشکلات به طور ناخودآگاه،
هـ: پیدایش بیماری‌های جسمانی و روانی که از نظر روان‌کاوی سرچشمه آن‌ها در زندگی روانی فرد مخفی است.

راه رسیدن به ناهشیار

شرح‌حال‌نویسی، سؤال کردن از خود، درد دل کردن با دیگران، تعبیر رؤیا و اعمال سهوی از جمله راه‌ها و روش‌های پی‌بردن به محتویات ذهن ناهشیار و ایجاد خودشناسی هستند و در فرایند درمان از این شیوه‌ها به میزان زیاد استفاده می‌شود.

[۱۲] شفیع‌آبادی، عبدالله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۳۲-۳۳، تهران، مرکز نشر دانشگاه، ۱۳۸۵، چاپ دوازدهم.

نیمه هشیار

نیمه‌هشیار بین دو سطح هشیار و ناهشیار قرار دارد. نیمه‌هشیار، مخزن خاطرات، ادراک‌ها وا فکاری است که ما در این لحظه به صورت هشیار از آن‌ها آگاه نیستیم ولی می‌توانیم آن‌ها را به راحتی به هشیاری فراخوانیم. برای مثال، اگر ذهن شما از این صفحه منحرف شود و شروع به فکر کردن درباره یک دوست یا آنچه دیشب انجام داده‌اید کنید، مشغول فراخوانی موادی از نیمه‌هشیار به هشیار خود هستید. ما اغلب متوجه می‌شویم که توجهمان از موضوعی به موضوع دیگر، از تجربیات لحظه‌ای به رویدادها و خاطرات موجود در نیمه‌هشیار، جابه‌جا می‌شود.

[۱۳] دوان شولتز، سیدنی الن شولتز، نظریه‌های شخصیت، ص۵۹-۶۰، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ هفتم.

سه ساخت بنیادی جدید

در سال ۱۹۲۳ میلادی، فروید در نظریه فوق تجدیدنظر کرد و سه ساخت بنیادی دیگر شخصیت را به نام‌های نهاد (id)، خود (ego) و فراخود (superego) عنوان کرد. در نظر فروید، تعامل و تعارض پویای این سه ساخت تعیین‌کننده رفتار است.

[۱۴] شفیع‌آبادی، عبدالله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۳۳-۳۴، تهران، مرکز نشر دانشگاه، ۱۳۸۵، چاپ دوازدهم.

نهاد

نهاد، اساسی‌ترین جنبه شخصیت است. نهاد مثل یک کودک نازپرورده عمل می‌کند، زیرا خواهان ارضای فوری امیالش است. نهاد مظهر اصل لذت است و در شکل بسیار ابتدایی خود مانند دستگاه بازتاب عمل می‌کند. نوزاد سراپا نهاد است. او عطسه می‌کند، سرفه می‌کند، می‌مکد و دفع می‌کند. اگر زندگی در این سطح ابتدایی، کاملا رضایت‌بخش بود، نیازی به رشد شخصیت نبود. نهاد ناکامی را نمی‌خواهد، اما باید به آن تن‌دردهد. در نتیجه، جنبه دوم نهاد که فرایند نخستین نام دارد، وارد عمل می‌شود. این جنبه، نهاد را با تصور چیزی که دوست دارد، مواجه می‌سازد.

[۱۵] ویلیام لاندین، رابرت، نظریه‌ها و نظام‌های روان‌شناسی، ص۲۶۶-۲۶۷، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۳، چاپ سوم.

نهاد منشا همه سائق‌ها و یا مخزن غرایز است. این واژه را برای اولین بار روانکاو آلمانی به نام گرادک (Groddeck) مطرح کرد. او می‌گفت، انسان به وسیله نیروهای مجهول و غیرقابل شناخت هدایت می‌شوند.

[۱۶] شفیع‌آبادی، عبدالله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۳۴، تهران، مرکز نشر دانشگاه، ۱۳۸۵، چاپ دوازدهم.

نهاد فقط ارضای فوری را می‌شناسد و ما را تحریک می‌کند تا چیزی را موقعی که آن را می‌خواهیم، بخواهیم، بدون در نظر گرفتن آنچه هر کس دیگری می‌خواهد. نهاد ساختاری خودخواه، لذت‌جو، بدوی، غیراخلاقی، سمج و عجول است.

[۱۷] دوان شولتز، سیدنی الن شولتز، نظریه‌های شخصیت، ص۶۱، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ هفتم.

نهاد برخلاف خود و فراخود، از تشکیلات خاصی برخوردار نیست و چون با دنیای خارج تماس ندارد، از طریق تجربه نمی‌توان آن را تغییر داد، بلکه به وسیله خود می‌توان آن را مهار و یا تعدیل کرد.

[۱۸] شفیع‌آبادی، عبدالله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۳۴، تهران، مرکز نشر دانشگاه، ۱۳۸۵، چاپ دوازدهم.

خود

خود، بخش سازنده شخصیت است که با توجه به واقعیت دنیای خارج عمل می‌کند و آن دسته از تمایلات نهاد را، که با واقعیت خارج تضاد دارند، تعدیل، ضبط و کنترل می‌کند. خود از نهاد سرچشمه می‌گیرد و رشد می‌کند.

[۱۹] شفیع‌آبادی، عبدالله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۳۵، تهران، مرکز نشر دانشگاه، ۱۳۸۵، چاپ دوازدهم.

نهاد تابع هیچ قیدوبندی نیست و ارضای صرف تمایلات و نیازها را می‌طلبد. از سوی دیگر، جامعه و محیط نیز نمی‌تواند پای‌بند نبودن به هیچ اصلی را بپذیرد. بنابراین، وجه دیگری از شخصیت فرد در اینجا وارد عمل می‌شود که تابع اصل واقعیت است، یعنی از یک‌سو به ارضای خواسته‌ها و تمایلات همت می‌گمارد و از سوی دیگر، این ارضا را در چارچوب مقررات و ضوابط قابل قبول اجتماعی تحقق می‌بخشد، مثلا ارضای میل جنسی از سوی نهاد یک ضرورت حتمی است، اما خود که طرفدار اصل واقعیت است، ارضای میل جنسی را در چارچوب تشکیل خانواده که از نظر اجتماعی مقبول است، مجاز می‌داند.

[۲۰] کریمی، یوسف، روان‌شناسی شخصیت، ص۶۶، تهران، ویرایش، ۱۳۷۵، چاپ دوم.

یا مثلا اگر شغل خود را دوست نداشته باشید و بدون آن نتوانید برای خانواده خود غذا و سرپناه تهیه کنید، این خود یعنی، ارباب منطقی است که شما را وامی‌دارد تا به کار کردن در آن شغل ادامه دهید. این خود است که شما را وادار به تحمل افرادی که دوست ندارید می‌کند زیرا واقعیت، چنین رفتاری را به عنوان شیوه مناسب ارضا کردن درخواست‌های نهاد از شما می‌خواهد. عمل کنترل و به تعویق‌انداختن خود، باید مرتبا تمرین شود. در غیر این صورت ممکن است تکانه‌های نهاد بر خود منطقی غلبه کنند و آن را سرنگون سازند. فروید اظهار داشت که ما باید خودمان را از کنترل شدن توسط نهاد برحذر داریم و مکانیزم‌های ناهشیار منطقی را برای دفاع کردن از خود معرفی کرد.

[۲۱] دوان شولتز، سیدنی الن شولتز، نظریه‌های شخصیت، ص۶۲، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ هفتم.

بنابراین، “خود” سازمان پیچیده‌ای از فرایندهای روانی (تفکر، حافظه، قضاوت و انواع یادگیری‌ها) است که نقش واسطه را میان نهاد و دنیای خارج ایفا می‌کند. رشد و تکوین “خود” تحت تاثیر عوامل ارثی و محیطی صورت می‌گیرد.

[۲۲] شفیع‌آبادی، عبدالله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۳۶، تهران، مرکز نشر دانشگاه، ۱۳۸۵، چاپ دوازدهم.

فراخود

نهاد و خود، تصویر کامل فروید از ماهیت انسان را نشان نمی‌دهد. مجموعه نیروهای سومی نیز وجود دارد، مجموعه قدرتمند و عمدتا ناهشیار دستورات و اعتقاداتی که در کودکی آن‌ها را فرامی‌گیریم. به زبان امروزه، این اصول اخلاقی درونی را وجدان (conscience) می‌خوانیم. فروید آن را فراخود نامید. اساس این جنبه اخلاق شخصیت، معمولا در سن ۵ یا ۶ سالگی آموخته می‌شود و در ابتدا شامل مقررات رفتاری است که توسط والدین ما تعیین شده‌اند، کودکان از طریق تحسین، تنبیه و درس عبرت، یاد می‌گیرند که چه رفتارهایی را والدینشان خوب یا بد می‌دانند. رفتارهایی که کودکان به خاطر آن‌ها تنبیه می‌شوند، یک قسمت از فرامن یعنی، وجدان را تشکیل می‌دهد. قسمت دوم فراخود، خود آرمانی (ego – ideal) است که شامل رفتارهای خوب یا درستی است که کودکان برای آن‌ها تحسین شده‌اند. به این طریق کودکان مجموعه‌ای از مقررات را یاد می‌گیرند که پذیرش یا طرد والدینشان را به همراه دارد. سرانجام، کودکان این آموزش‌ها را درونی می‌کنند و پاداش‌ها و تنبیه‌ها توسط خود فرد اعمال می‌شود. کنترل مربوط به والدین، جای خود را به خودگردانی می‌دهد. در نتیجه این درون‌سازی، هرگاه عملی مخالف با این کد اخلاقی انجام دهیم و یا حتی فکر انجام آن را بکنیم، احساس گناه یا شرم خواهیم کرد.

[۲۳] دوان شولتز، سیدنی الن شولتز، نظریه‌های شخصیت، ص۶۲-۶۳، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ هفتم.

مراحل رشد روانی ـ جنسی فروید

زیگموند فروید (Sigmund Freud) معتقد بود که اختلال‌های روان‌رنجوری که بیمارانش از خود نشان می‌دادند از تجارب دوره کودکی آن‌ها سرچشمه گرفته است.

[۲۴] شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن، تاریخ روان‌شناسی نوین، ص۴۷۱، علی‌اکبر سیف و همکاران، تهران، دوران، ۱۳۸۲، چاپ دوم.

او تجربیات کودکی را به قدری مهم می‌دانست که گفت، شخصیت فرد بزرگسال در پنج سالگی به طور محکم متبلور و در طول مراحلی این شخصیت شکل می‌گیرد.

آنچه که فروید را متقاعد ساخت که این سال‌های نخستین بااهمیت هستند، خاطرات کودکی خود او و خاطراتی که توسط بیماران بزرگسال او فاش می‌شدند بود. فروید تعارض‌های جنسی نیرومندی را در طفل و کودک نورس احساس کرد، تعارض‌هایی که به نظر می‌رسید در اطراف نواحی خاص بدن دور می‌زنند. وی متوجه شد که در سنین مختلف، هر یک از نواحی بدن از نظر مرکز تعارض، اهمیت بیشتری دارد. در هر مرحله رشد شخصیت، تعارضی وجود دارد که باید قبل از اینکه کودک بتواند به مرحله بعدی پیشروی کند حل شود.

گاهی اوقات شخص دوست ندارد یا نمی‌تواند از یک مرحله به مرحله بعدی منتقل شود، زیرا تعارض حل نشده است یا به این علت که نیازهای وی آنچنان عالی توسط والدینی آسان‌گیر ارضا شده‌اند که کودک نمی‌خواهد پیش برود. در هر دو صورت گفته می‌شود که فرد در این مرحله رشد تثبیت شده است. در تثبیت (Fixation) قسمتی از لیبیدو یا انرژی روانی (Cathexis) صرف آن مرحله رشد می‌شود و انرژی کمتری برای مراحل بعدی باقی می‌ماند.

[۲۵] شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن، نظریه‌های شخصیت، ص۷۰، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ هفتم.

رشد روانی جنسی فروید دارای مراحلی است که به آن‌ها می‌پردازیم.

مرحله دهانی

اولین مرحله روانی ـ جنسی رشد شخصیت از تولد تا دو سالگی ادامه دارد.

[۲۶] شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن، نظریه‌های شخصیت، ص۷۱، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ هفتم.

در خلال اولین سال زندگی کودک، دهان مهمترین منبع کاهش تنش (مثلا خوردن) و احساسات لذت‌بخش (مثلا مکیدن) است. در این مرحله از زندگی حالات روانی خاصی مثل وابستگی و به دهان بردن همه چیز از ویژگی‌های مهم کودک است. کودک از نظر روانی نارس است و باید دیگران از او مواظبت کنند. اولین تماس‌های او با جهان خارج از طریق گرفتن و به دهان بردن اشیا و بیرون ریختن آنهاست.

[۲۷] شفیع‌آبادی، عبداله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۴۳، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۸۵، چاپ دوازدهم.

توانایی اعتماد و اتکا به دیگران از خصوصیات شخصیتی این مرحله است.

[۲۸] سادوک، بنیامین و سادوک، ویرجینیا، خلاصه روان‌پزشکی، ص۲۸۶، نصرت‌اله پورافکاری، تهران، شهرآب و آینده‌سازان، ۱۳۸۵، چاپ سوم، جلد اول.

در طول این مرحله، دو شیوه رفتار کردن وجود دارد: رفتار جذب دهانی (Oral Incorporative Behavior) (خوردن و بلعیدن) و رفتار پرخاشگر دهانی یا آزارگر دهانی (Oral aggressive or oral sadistic behavior) (گازگرفتن یا تف کردن).

رفتار جذب دهانی

شیوه جذب دهانی ابتدا رخ می‌دهد و شامل تحریک لذت‌بخش دهان توسط دیگران و توسط غذاست. بزرگسالانی که در مرحله جذب دهانی تثبیت شده‌اند، بیش از‌اندازه به فعالیت‌های دهانی مثل، خوردن، نوشیدن، سیگار کشیدن و بوسیدن علاقه دارند. اگر آنها هنگام طفولیت به حد افراط ارضا شده باشند، شخصیت دهانی بزرگسال آنها به خوش‌بینی و وابستگی غیرعادی متمایل خواهد بود. چون در کودکی در مورد آنها افراط شده است، همچنان برای ارضا کردن نیازهایشان به دیگران وابسته می‌مانند. در نتیجه، آنها بیش از‌اندازه ساده‌لوح هستند، هر چیزی را که به آنها گفته می‌شود، دربست می‌پذیرند و به صورت نامعقول به دیگران اعتماد می‌کنند. به این‌گونه افراد، برچسب تیپ شخصیتی “دهانی‌ پذیرا” زده می‌شود.

پرخاشگر دهانی

دومین رفتار دهانی، یعنی، پرخاشگر دهانی یا آزارگر دهانی، در طول مدت پیدایش دردناک و عذاب‌آور دندان‌ها رخ می‌دهد. در نتیجه این تجربه، کودکان، مادر را علاوه بر عشق، با نفرت می‌نگرند. اشخاصی که در این سطح تثبیت شده‌اند، مستعد بدبینی، خصومت و پرخاشگری بیش از‌اندازه هستند. آنها احتمالا اهل جروبحث و کنایه‌زدن هستند، حرف‌های “نیش‌دار” می‌زنند و نسبت به دیگران خشونت نشان می‌دهند. آنها نسبت به دیگران حسود هستند و در تلاش برای تسلط، می‌کوشند.
مرحله دهانی هنگام از شیر گرفتن خاتمه می‌یابد. البته اگر تثبیت رخ داده باشد، مقداری لیبیدو باقی می‌ماند، سپس تمرکز کودک به مرحله بعدی جابجا می‌شود.

[۲۹] شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن، نظریه‌های شخصیت، ص۷۱-۷۲، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ هفتم.

مرحله مقعدی

همزمان با از شیر گرفتن کودک، لیبیدو از ناحیه دهان به منطقه مقعد منتقل می‌شود. لذا، احساس لذت در کودک ابتدا از تخلیه مدفوع و سپس از نگهداری آن حاصل می‌شود. این بدان معنی نیست که بگوییم کودک در خلال مرحله دهانی چنین لذتی احساس نمی‌کند. با وجود این، در خلال سال‌های دوم و سوم زندگی، لذت مقعدی نقش غالب را دارد.

[۳۰] شفیع‌آبادی، عبداله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۴۴، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۸۵، چاپ دوازدهم.

حدود ۱۸ ماهگی، هنگامی که درخواست جدیدی از کودک می‌شود، یعنی آموزش توالت رفتن، این موقعیت به طور چشمگیری تغییر می‌کند. فروید، معتقد بود که تجربه آموزش توالت رفتن در طول مرحله مقعدی، تاثیر مهمی بر رشد شخصیت دارد. عمل دفع برای کودک تولید لذت شهوانی می‌کند، اما با شروع آموزش توالت رفتن، کودک باید یاد بگیرد که این لذت را به تعویق‌اندازد. اگر آموزش توالت رفتن، خوب پیش نرود، مثلا اگر کودک در یادگیری آن مشکل داشته باشد، یا والدین بیش از‌ اندازه توقع داشته باشند، کودک به یکی از این دو شیوه واکنش نشان می‌دهد.

شیوه اول واکنش کودک

یک شیوه این است که در زمان و مکانی که والدین تایید نمی‌کنند، عمل دفع را انجام دهد و به این طریق تلاش‌های آنها را برای تنظیم با شکست روبرو سازد. اگر کودک این شیوه را برای کاهش دادن ناکامی، رضایت‌بخش بداند و زیاد از آن استفاده کند، ممکن است شخصیت پرخاشگری مقعدی (anal aggressive personality) را پرورش دهد. به نظر فروید، این مبنای بسیاری از اشکال رفتارهای خصمانه و آزارگرانه در زندگی بزرگسالان است که از جمله آنها بی‌رحمی، ویران‌گری و قشقرق هستند. چنین شخصی احتمالا آشوب‌گر و نامرتب خواهد بود و دیگران را به صورت اشیایی می‌داند که در تصرف او هستند.

شیوه دوم واکنش کودک

دومین شیوه، جلوگیری یا نگهداشتن مدفوع است. این کار موجب احساس لذت شهوانی می‌شود (به علت پر بودن روده کوچک) و می‌تواند شیوه موفقیت‌آمیز دیگری برای دستکاری والدین باشد. اگر روده کودک چند روز کار نکند، ممکن است آنها نگران شوند. بنابراین، کودک روش جدیدی را برای به دست آوردن توجه و محبت والدین کشف می‌کند. این رفتار، مبنایی برای رشد شخصیت نگهدارنده مقعدی (anal retentive personality) است.
چنین شخصی، لجباز و خسیس است و وسایل را‌اندوخته یا نگهداری می‌کند. به عبارت دیگر این‌گونه اشخاص، خشک و مقرراتی، به صورت وسواسی مرتب و آراسته، سرسخت و لجوج و خیلی باوجدان هستند.

[۳۱] شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن، نظریه‌های شخصیت، ص۷۲-۷۳، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ هفتم.

در آخر، روش‌های به‌کار گرفته شده توسط مادر در تربیت برای اجابت مزاج و نگرش والدین نسبت به موضوعاتی نظیر دفع، پاکیزگی، نظارت و مسئولیت، تاثیر بسزایی در رشد شخصیت کودک دارد.

[۳۲] شفیع‌آبادی، عبداله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۴۵، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۸۵، چاپ دوازدهم.

مرحله آلتی

در حدود سنین چهار تا پنج سالگی، لیبیدو در محدوده دستگاه تناسلی متمرکز می‌شود. در این سن اغلب دیده می‌شود که توجه کودکان به دستگاه تناسلیشان جلب می‌شود و با دستکاری، از آن لذت می‌برند و در زمینه مسائلی مثل تولد و مسائل جنسی و اینکه چرا پسرها آلت مردی دارند و دخترها ندارند، کنجکاوی نشان می‌دهند.
تعارض مرحله آلتی، آخرین و اساسی‌ترین تعارضی است که کودک باید با آن مواجه شود و با موفقیت آن را حل کند. این تعارض همان خواست ناخودآگاه (ناهشیار) کودک به تملک والد ناهمجنس خود و در عین حال دوری از والد همجنس خود است. فروید، این وضعیت را عقده ادیپ (Oedipus complex) نامیده است.

[۳۳] شفیع‌آبادی، عبداله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۴۵-۴۶، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۸۵، چاپ دوازدهم.

عقده ادیپ

نام این عقده از افسانه یونانی گرفته شده است که در نمایش Oedipus Rex، نوشته سوفوکلس (Sophocles) در قرن پنجم قبل از میلاد ترسیم شده است. در این داستان، ادیپ جوان پدرش را می‌کشد و با مادرش ازدواج می‌کند. بدون اینکه در آن زمان بداند آنها چه کسانی هستند. در عقده ادیپ، مادر هدف عشقی پسر جوان می‌شود. پسر از طریق خیال‌پردازی و رفتار آشکار، خواسته‌های جنسی خود را به مادر نشان می‌دهد ولی پسر در سر راه خود با مانعی روبرو می‌شود؛ پدر، که او را به صورت یک رقیب و تهدید می‌بیند. در نتیجه، نسبت به پدرش حسود و متخاصم می‌شود.
فروید، عقده ادیپ را از تجربیات کودکی‌اش تدوین کرده و نوشت: «من در مورد خودم نیز متوجه عشق به مادر و حسادت نسبت به پدر شده‌ام». پسر ترس خود از پدر را در مناسبات تناسلی تعبیر می‌کند و از این می‌ترسد که پدرش‌اندام خلافکار، یعنی آلت وی را که منبع لذت و تمایلات جنسی اوست قطع کند و از اینرو، اضطراب اختگی (Castrion aپاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPointiety) ایفای نقش خواهد کرد.

ترس پسر از اختگی، چنان نیرومند است که او مجبور می‌شود میل جنسی خود به مادرش را سرکوب کند. به نظر فروید این شیوه‌ای برای حل کردن عقده ادیپ است. پسر، محبت پذیرفتنی ترس را جایگزین میل جنسی به مادر می‌کند و همانندسازی نیرومندی را با پدرش ایجاد می‌نماید. وی برای بهتر کردن همانندسازی، می‌کوشد با تقلید کردن از اطوار قالبی، رفتارها، نگرش‌ها و معیارهای فرامن پدر، بیشتر شبیه او شود.

عقده ادیپ در دختران

نظر فروید درباره تعارض آلتی زنانه که برخی از طرفداران او آن را عقده الکترا (Electra Complex) خوانده‌اند، از وضوح کمتری برخوردار است. همانند پسر، اولین هدف عشقی دختر، مادر است زیرا او منبع اصلی غذا، محبت و ایمنی در طفولیت است. فروید نوشت: «دخترها نداشتن‌اندام جنسی را که برای پسران ارزش برابری دارد، عمیقا احساس می‌کنند. آنها به این دلیل خود را حقیرتر می‌دانند و این رشک برای آلت مردی، منشا تمام واکنش‌های زنانه است». بنابراین دختر رشک آلت مردی (penis envy)، نقطه مقابل اضطراب اختگی پسر را پرورش می‌دهد. دختر معتقد است که آلت مردی‌اش را از دست داده است و پسر می‌ترسد که آن را از دست بدهد. سرانجام دختر با مادرش همانندسازی می‌کند و عشق خود به پدر را سرکوب می‌نماید ولی اینکه چگونه این اتفاق می‌افتد، فروید آن را روشن نساخت.

شخصیت آلتی

تعارض‌های آلتی و درجه حل شدن آنها، در تعیین واکنش‌های فرد بزرگسال به جنس مخالف و نگرش‌های او نسبت به این جنس، اهمیت زیادی دارد.
فروید شخصیت آلتی مردانه را بی‌پروا، مغرور و متکی به نفس توصیف کرد. مردانی که چنین شخصیتی دارند می‌کوشند مردانگی خود را از طریق فعالیت‌هایی چون فتوحات جنسی مکرر به اثبات رسانند و یا آن را نشان دهند. شخصیت آلتی زنانه، در زنانگی خود اغراق می‌کند و از استعداد و جذابیت خود برای خرد کردن مردان و چیره شده بر آنها استفاده می‌کند.

[۳۴] شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن، نظریه‌های شخصیت، ص۷۳-۷۵، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ هفتم.

دوره نهفتگی یا کمون

مرحله آرامش نسبی یا عدم فعالیت سائق جنسی در طول دوره‌ای است که از انحلال عقده ادیپال تا بلوغ طول می‌کشد. سائق جنسی در طول این دوره معمولا تصور می‌شود که در حال خاموشی است. این دوره در درجه اول هم برای دخترها و هم پسرها مرحله وابستگی با همجنس‌هاست.

[۳۵] سادوک، بنیامین و سادوک، ویرجینیا، خلاصه روان‌پزشکی، ص۲۸۸، نصرت‌اله پورافکاری، تهران، شهرآب و آینده‌سازان، ۱۳۸۵، چاپ سوم، جلد اول.

این دوره برای تعلیم و تربیت کودک مناسب است و وی می‌تواند به یادگیری مطالب و مهارت‌های تازه از قبیل خواندن و نوشتن و آموختن آداب و رسوم و اخلاق اجتماعی نایل آید. چنانچه کودکی، عقده ادیپ را به سلامت پشت سر گذاشته باشد و با والد همجنس خود رابطه مثبتی برقرار کرده باشد، استعداد کافی برای رقابت با دیگران کسب کرده و قادر خواهد بود با پیروزی و شکست به شکل واقع‌بینانه روبرو شود.

[۳۶] کریمی، یوسف، روان‌شناسی شخصیت، ص۷۰، تهران، ویرایش، ۱۳۷۵، چاپ دوم.

مرحله جنسی یا تناسلی

آخرین مرحله روانی – جنسی رشد شخصیت، هنگام بلوغ جنسی آغاز می‌شود. بدن از نظر فیزیولوژیکی بالغ می‌شود و اگر تثبیت مهمی در مرحله قبل رشد اتفاق نیفتاده باشد، ممکن است فرد قادر به هدایت زندگی بهنجار باشد.

[۳۷] شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن، نظریه‌های شخصیت، ص۷۶، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ هفتم.

پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint آلپورت

این نظریه که، شخصیت و رفتار انسان نتیجه مجموعه‌ای از صفات مختلف است، از قدیم بوده است، لیکن در زمان معاصر دو گروه بر آن اهمیت قایل شده و آن را توسعه داده‌اند. یک گروه آن‌هایی هستند که با روش و بینش کلینیکی به نظریه‌پردازی درباره صفت پرداخته‌اند و گروه دیگر آن‌هایی که روش‌های آزمایشی و به خصوص آماری، مانند روش تحلیل عوامل (فاکتور آنالیز) را اساس دستیابی به تئوری صفات دانسته‌اند. نظریه گوردون آلپورت، که یکی از روان‌شناسان قدیمی، پرتجربه و معروف است، به گروه اول تعلق دارد.

[۳۸] شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، ص۱۴۳-۱۴۶، تهران، رشد، ۱۳۷۷.

شخصیت

آلپورت، شخصیت را این گونه تعریف می‌کند: «شخصیت، سازمان با تحرک (زنده) دستگاه بدنی و روانی فرد آدمی است که چگونگی سازگاری اختصاصی آن فرد را با محیط تعیین می‌کند.» مقصود آلپورت از “سازمان با تحرک” این است که شخصیت، با این که همه عناصر تشکیل دهنده‌اش با هم ارتباط و پیوستگی و همکاری دارند، پیوسته در رشد و تغییر و تحول است، ضمنا فعالیت‌های بدنی و روانی از هم جدا نیستند و هیچ کدام به تنهایی شخصیت را درست نمی‌کنند، بلکه با هم آمیختگی دارند و بر روی هم شخصیت را تشکیل می‌دهند. معنای قسمت آخر تعریف آلپورت این است که، این شخصیت در هر فردی او را به وجهی خاص برای سازگاری با محیط به حرکت درمی‌آورد، یعنی رفتار او را تعیین می‌کند. درباره این یکتایی و بی‌همتایی افراد، یعنی اصل فردیت، آلپورت تاکید فراوان دارد و به همین جهت روان‌شناسی او را “روان‌شناسی فرد” هم خوانده‌اند.

[۳۹] سیاسی، علی اکبر، نظریه‌های شخصیت، ص۱۸۳-۲۰۲، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۴.

به نظر می‌رسد آلپورت، بیش از آن که به دلیل ارایه نظریه خاص در شخصیت معروف شده باشد، به دلیل موضوعات و اصولی که مطرح کرده، مورد توجه است. او در طول زندگی حرفه‌ای و پربار خود، به جنبه‌های انسانی، سالم و سازمان‌یافته رفتار انسان توجه کرد. این طرز تفکر در مقابل دیدگاهی است که انسان را موجودی زیستی، روان‌رنجور و دارای رفتار ماشینی تلقی می‌کند.

[۴۰] ای. پروین، لارنس، روان‌شناسی شخصیت، ج۲، ص۷، پروین کدیور و محمدجعفر جوادی، تهران، ۱۳۷۴.

انگیزش

از نظر آلپورت، هسته اصلی هر پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint، برخورد آن با انگیزش است. او برای توضیح انگیزش در بزرگسال بهنجار، مفهوم خودمختاری کارکردی را پیشنهاد کرد، بدین معنا که یک انگیزه از نظر کارکردی به هیچ تجربه دوره کودکی وابسته نیست. انگیزه‌های انسان مستقل از اوضاع و احوال اولیه‌ای است که در آن بروز کرده‌اند. می‌توان این را به درختی قیاس کرد، که از نظر کارکردی دیگر به آن دانه‌ای که از آن روییده است بستگی ندارد. درخت خودمختار می‌شود درست همان‌گونه که نوع انسان بزرگسال چنین است. به نظر آلپورت، انگیزش را نمی‌توان در دوره کودکی ردیابی کرد، بلکه تنها بر حسب رفتار و مقاصد زمان حال شخص می‌توان آن را شناخت.

[۴۱] شولتز و شولتز، دوان پی و سیدنی، تاریخ روان‌شناسی نوین، ج۲، ص۳۲۸-۳۲۹، علی اکبر سیف و دیگران، تهران، رشد، ۱۳۷۵.

صفات

به نظر آلپورت، هر کس شامل مجموعه‌ای از رفتارهای خاص خود اوست که او را از دیگران متمایز می‌سازد و به این علت، هیچ دو نفری کاملا شبیه هم نیستند. او برای اثبات و روشن نمودن این فرضیه از مفهوم “صفت” استفاده می‌کند. از نظر او، صفت عبارت است از یک ساختار عصبی – روانی. به عبارت دیگر، ظرفیت و استعداد بالقوه‌ای است برای پاسخ یکسان دادن به محرک‌های مختلف. به علاوه، معتبرترین واحد ارزیابی روانی برای نشان دادن شخصیت افراد و چگونگی شباهت آن‌ها، همین “عامل صفت” است. در واقع، صفات شامل آن نوع خصوصیات روانی می‌شوند که بسیاری از محرک‌ها و پاسخ‌ها را شبیه هم می‌کنند. او صفات را پدیده‌هایی نسبتا تعمیم یافته، کلی و پایدار می‌داند که از رابطه مجموعه‌ای از محرک‌های مختلف با پاسخ‌های متعدد به وجود می‌آیند. همچنین از نظر او یک صفت، نشان دهنده رفتارهای ثابت، پایدار و مداوم است. شکل‌گیری و تغییرات این صفات از نظر آلپورت رابطه بسیار نزدیکی با مسایل و عوامل اجتماعی دارد.

[۴۲] شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، ص۱۴۳-۱۴۶، تهران، رشد، ۱۳۷۷.

خصوصیات صفات

آلپورت، خصوصیات صفات را به شرح زیر توضیح داد:
۱- هر صفت ماهیت و موجودیتی مشخص و واقعی دارد: هر شخص در وجود خود این “گرایش‌های کلی به فعالیت” را که همان صفات هستند، دارا می‌باشد.
۲- صفت نسبت به عادت عمومیت بیشتری دارد: هر صفت در انسان شامل پدیده‌های مختلف می‌شود و نسبت به عادت، خصوصیات پایدارتر، ثابت‌تر و عمومی‌تری دارد.
۳- یک صفت، ماهیت پویا دارد و انگیزه ایجاد رفتار است: از نظر آلپورت، صفات حالت مفعول ندارند و منتظر نمی‌مانند تا نیروهای محرکه‌ای آن‌ها را به حرکت درآورند، بلکه آن‌ها انسان را بر می‌انگیزند تا به جستجوی محرک‌های محیط برود و خود را نمایان سازد.
۴- وجود هر صفت را می‌توان با روش‌های عینی و علمی ثابت کرد.
۵- هر صفت به طور نسبی از دیگر صفات مستقل است: شخصیت متشکل از شبکه سنجیده‌ای از صفات است که ضمن تداخل در یکدیگر، به طور نسبی از هم جدا هستند.
۶- صفات شخصی الزاما ارتباطی با قضاوت اجتماع راجع به فرد ندارد.
۷- هر صفتی را می‌توان در فردی خاص مشاهده کرد و یا توزیع آن را در جماعت‌های انسانی مورد پژوهش قرار داد.
۸- اعمال و یا عاداتی که در راستای یک صفت قرار نمی‌گیرند، دلیل بر عدم وجود آن صفت نیستند: آلپورت برای این تضاد صوری، سه علت قایل است: اول این که هر فردی الزاما به یک درجه و‌اندازه در نشان دادن صفات خود تداوم و یکنواختی ندارد. یک صفت اصلی برای یک فرد ممکن است برای دیگری صفتی فرعی باشد. دوم این که یک فرد ممکن است صفات متضاد داشته باشد. سوم این که گاهی شرایط موقت زندگی، رفتاری ضد صفت اصلی فرد ایجاد می‌کنند.

[۴۳] شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، ص۱۴۳-۱۴۶، تهران، رشد، ۱۳۷۷.

انواع صفات

از نظر آلپورت صفات آدمی سه دسته‌اند: صفات اصلی، مرکزی و فرعی.
صفات اصلی: ریشه‌دار و عمیق‌اند، بسیاری از فعالیت‌های آدمی مستقیم یا غیر مستقیم ناشی از این نوع صفات هستند. آدمی به وسیله آن‌ها شناخته می‌شود.
صفات مرکزی: حکم سنگ‌بنای شخصیت را دارند و وسیله معرفی آدمی هستند.
صفات فرعی: صفاتی که خود شخص ممکن است به وجود آن‌ها آگاهی داشته باشد، ولی آن‌ها به صراحت معلوم دیگران نیستند، و برای اطلاع از آن‌ها باید شخص مورد نظر به دقت مورد رسیدگی قرار گیرد.

[۴۴] سیاسی، علی اکبر، نظریه‌های شخصیت، ص۱۸۳-۲۰۲، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۴.

معیارهای شخصیت بالغ

آلپورت پس از شناخت تفاوت‌های روان‌نژندها و سالم‌ها بررسی افراد بالغ را برگزید. از این‌رو می‌توان قاطعانه گفت که نظام آلپورت کاملا متوجه سلامت انسان است.
هفت معیار بلوغ، دیدگاه‌های آلپورت را درباره ویژگی‌های خاص شخصیت سالم نمایان می‌سازد.

گسترش مفهوم خود

هنگامی که انسان بالغ پخته می‌شود، توجهش به بیرون از خود معطوف می‌گردد. اما داشتن رابطه با چیزی یا کسی فراسوی خود (از قبیل شغل) به تنهایی کافی نیست، انسان باید نقشی مستقیم و کامل بیابد. آدمی باید خود را با فعالیت گسترش دهد. هر چه شخص با فعالیت‌ها، مردم و‌اندیشه‌های متنوع‌تری در ارتباط باشد، سلامت روان بیشتری می‌یابد. خود در این فعالیت‌های پرمعنا سرمایه‌گذاری می‌شود و این فعالیت‌ها دامنه‌های گسترده حس خود می‌شوند.

ارتباط صمیمانه خود با دیگران

آلپورت میان دو گونه ارتباط صمیمانه با مردم فرق گذاشته است. این دو، توانایی صمیمی بودن و توانایی دلسوز بودن است. شخصی که از نظر روانی سالم است، می‌تواند به همه نزدیکانش صمیمیت نشان دهد. این توانایی، حاصل پرورش کامل مفهوم گسترش خود است. در این حال، شخص به فرد محبوب خود احساسی اطمینان بخش می‌دهد و به آسودگی و شادمانی او به‌اندازه خوشی و آسایش خودش اظهار علاقه می‌کند. دلسوزی، دومین نوع ارتباط صمیمانه، لازمه‌اش درک وضعیت واقعی بشر و احساس همبستگی با همه مردم است.

امنیت عاطفی

شخصیت‌های سالم می‌توانند همه جنبه‌های هستی خود، از جمله نقاط ضعف و کاستی‌های خود را بپذیرند، بدون آن که فعل‌پذیرانه تن به آن‌ها دهند. شخصیت‌های بالغ بی آن ‌که زندانی هیجان‌ها و عواطف خویش باشند یا آن‌ها را پنهان کنند، می‌توانند عواطف بشری را بپذیرند. آلپورت، خصیصه دیگر امنیت عاطفی را مدارا با ناکامی خوانده است. این خصیصه نمایان‌گر واکنش شخص در برابر فشارهایی است که بر خواسته‌هایش وارد می‌آید و سدهایی که در برابر آرزوهایش ایجاد می‌شود.

ادراک واقع‌بینانه

اشخاص بالغ بر پایه ادراک یا تجربه‌های شخصی، همه مردمان و تمامی موقعیت‌ها را نیک یا بد نمی‌پندارند و واقعیت را همان‌گونه که هست، می‌پذیرند.

مهارت و وظایف

آلپورت بر اهمیت کار و غرق شدن در آن تاکید فراوان داشته است. ضمن داشتن مهارت مورد نیاز و مناسب، باید این مهارت‌ها را به شیوه‌ای صمیمانه و مشتاقانه به کار برد و از خود از هر جهت مایه گذاشت.

عینیت بخشیدن به خود

شناخت کافی از خود، مستلزم بصیرت داشتن است به آن چه شخص می‌پندارد هست و آن‌چه واقعا هست. هر چه این دو تصور به هم نزدیک‌تر باشند، فرد بالغ‌تر است. شخص سالم برای این که بتواند تصویری عینی از خود داشته باشد، به عقاید دیگران راجع به خودش با گشاده‌رویی می‌نگرد.

فلسفه یگانه‌ساز زندگی

آلپورت، انگیزش یگانه‌ساز را جهت‌داشتن خوانده است. جهت‌داشتن، همه جنبه‌های زندگی شخص را به سوی هدف‌ها هدایت می‌کند و به او دلیلی برای زیستن می‌دهد.
وجدان اخلاقی نیز به فلسفه یگانه‌ساز زندگی کمک می‌کند.

[۴۵] شولتز، دوان، روان‌شناسی کمال، ص۳۰ -۳۱، گیتی خوشدل، تهران، البرز، ۱۳۷۵.

پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint کتل

ریموند برنارد کتل (Raymond Bernard Cattell) در طی سه دهه به کمک پرسش‌نامه‌ها، آزمون‌های شخصیت و مشاهده رفتار در شرایط واقعی زندگی، گسترده‌ترین مطالعه را درباره صفات شخصیت انجام داد. وی برای شناخت این صفات، از روش آماری تحلیل عاملی (Factor analysis) استفاده کرد.

[۴۶] اتکینسون، ریتال. ال و همکاران، زمینه روان‌شناسی، ج۲، ص۸۵، محمدنقی براهنی و همکاران، تهران، رشد، ۱۳۸۱، چاپ دهم.

کتل، موضوع صفات را واحد اصلی بررسی شخصیت می‌دانست و معتقد بود که هدف پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint باید پیش‌بینی رفتار آدمی در شرایط و اوضاع و احوال معین باشد.

[۴۷] کریمی، یوسف، روان‌شناسی شخصیت، ص۱۵۰، تهران، پیام نور، ۱۳۸۴، چاپ پانزدهم.

صفت یا ویژگی

کتل، صفت را یک “ساختار روانی” (mental structure) می‌دانست که از مشاهده رفتار خاص انسان استنباط می‌شود و مسئول نظم و تداوم این رفتار است.

[۴۸] شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، ص۱۷۴، تهران، رشد، ۱۳۸۲، چاپ هفتم.

انواع صفات

محور اصلی نظریه کتل، تمایزی است که میان دو نوع صفات صوری (surface traits) و صفات پایه یا عمقی (source trait) قایل می‌شود. صفات صوری، مجموعه‌ای از ویژگی‌های رفتار هستند که آشکار و ظاهری‌اند و دوام و ثبات آن‌ها بسیار کم است و در اثر ارتباط صفات عمقی با یکدیگر حاصل می‌شوند. صفات عمقی، منبع و سرچشمه صفات صوری و علت‌های واقعی رفتار آدمی هستند. این صفات بادوام‌ بوده و از نظر کتل اهمیت بیشتری دارند. زیرا به صورت عوامل و پدیده‌های زیربنایی شخصیت عمل می‌کنند. صفات عمقی دو دسته‌اند:
صفات سرشتی (constitutional traits) که ارثی‌اند و شخص آن‌ها را با خود به دنیا می‌آورد.
صفات محیطی (environmental – mold traits) که با آموختن و تربیت به دست آمده و حاصل محیط‌ می‌باشند.

[۴۹] کریمی، یوسف، روان‌شناسی شخصیت، ص۱۵۰-۱۵۱، تهران، پیام نور، ۱۳۸۴، چاپ پانزدهم.

انواع دیگر صفات

کتل، صفات را بر این اساس که خود را به چه صورتی نشان می‌دهند، به سه دسته تقسیم کرده است:
۱. صفات پویا (dynamic traits): صفاتی که فرد را به سوی هدفی به حرکت در می‌آورند.
۲. صفات توانشی (ability traits): صفاتی که استعداد، قابلیت و توانایی فرد را برای رسیدن به هدفی نشان می‌دهند.
۳. صفات خلقی (temperament traits): صفاتی که نشان دهنده خصوصیاتی مانند انرژی، واکنش عاطفی، سرعت عکس‌العمل و سرعت و قوت انگیزشی هستند.

[۵۰] شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، ص۱۷۴، تهران، رشد، ۱۳۸۲، چاپ هفتم.

انگیزه‌های فطری و اکتسابی

انگیزه‌های فطری و انگیزه‌های اکتسابی (Erg & Metaerg)
کتل، واکنش‌های انسان را ناشی از دو صفت عمقی و پویا می‌داند، که نقش انگیزشی دارند (ارگ و متاارگ).
منظور کتل از ارگ، انگیزه‌های ارثی و فطری هستند. تعریف کتل چنین است: استعدادی ذاتی است که به صاحب آن اجازه می‌دهد تا برای واکنش در برابر بعضی امور، آمادگی بیشتری پیدا کرده و نسبت به آن‌ها انگیختگی و هیجان ویژه‌ای داشته باشد و بر اساس آن‌ها به فعالیت‌هایی که او را به هدف خاصی رهنمون می‌سازند، بپردازد. بعضی از ارگ‌هایی را که کتل مشخص کرده است از این قرارند: میل جنسی، ترس، نیاز به حمایت، کنجکاوی، نیاز به استراحت، روح اجتماعی و گریز از تنهایی خود، دوستی، سازندگی و…
متاارگ یا انگیزه‌های اکتسابی، صفت پویای عمقی است که توسط محیط شکل گرفته و محصول عوامل فرهنگی ـ اجتماعی می‌باشد. همه انگیزه‌های غیر فطری مثل علایق، رغبت‌ها و عواطف گوناگون از جمله متاارگ‌ها هستند.

[۵۱] کریمی، یوسف، روان‌شناسی شخصیت، ص۱۵۲-۱۵۳، تهران، پیام نور، ۱۳۸۴، چاپ پانزدهم.

روش تعیین صفات

روش تعیین صفات عمقی یا فاکتورهای اصلی شخصیت
کتل، برای دستیابی به صفات عمقی از سه روش زیر استفاده کرد:
۱. پرونده زندگی (life records) یا L-data: شامل اطلاعات مربوط به گذشته فرد که از طریق پرونده‌های رسمی مراکز یا مصاحبه با دوستان و خانواده فرد به دست می‌آید.
۲. پرسش‌نامه خودسنجی (self- rating questionnaire) یا Q-data: عبارت است از ارزیابی و تصویری که فرد از خود ارایه می‌دهد.
۳. آزمون‌های عینی (objective tests) یا: T-data رفتار فرد از طریق این آزمون‌ها مورد بررسی و نتیجه‌گیری عملی و عینی قرار می‌گیرد.

کتل، سعی کرد با استفاده از روش تحلیل عاملی در مورد این سه نوع اطلاعات به صفات عمومی شخصیت دست یابد.

[۵۲] شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، ص۱۷۵، تهران، رشد، ۱۳۸۲، چاپ هفتم.

او نخست با ادغام برخی صفات از فهرست آلپورت ‌ ‌اودبرت (Allport & Oddbert) آن را به حدود دویست صفت تقلیل داد و بعد، از خود افراد و همسالانشان خواست که آن‌ها را بر اساس این صفات، درجه‌بندی کنند. سپس با تعیین همبستگی آماری میان مابقی صفات و با روش تحلیل عوامل، صفاتی که بیشترین ارتباط را با یکدیگر داشتند، مشخص کرده و آن‌ها را بیشتر مورد تحقیق قرار داد تا این که ۱۶ عامل یا صفت را به عنوان عوامل اصلی یا صفات عمقی شخصیت شناسایی کرد.

[۵۳] اتکینسون، ریتال. ال و همکاران، زمینه روان‌شناسی، ج۲، ص۸۴، حسن رفیعی و همکاران، تهران، ارجمند، ۱۳۸۴، چاپ پنجم.

صفات متضاد

وی برای هر یک از عوامل دو نام در نظر گرفته (به صورت صفات متضاد)، یکی برای نمره بالا و دیگری برای نمره پایین:
۱ ـ کم حرف، غیر اجتماعی، کناره جو – اجتماعی، اهل معاشرت.
۲ ـ کم هوش ـ باهوش.
۳ ـ احساساتی ـ باثبات (از نظر هیجانی).
۴ ـ سلطه‌پذیر ـ سلطه‌گر.
۵ ـ جدی ـ بی‌خیال و سرخوش.
۶ ـ مصلحت‌گرا (ضعف فرامن) ـ اصولی و با وجدان.
۷ ـ ترسو ـ جسور.
۸ ـ کله شق ـ حساس.
۹ ـ زود باور ـ شکاک.
۱۰ ـ اهل عمل ـ خیال‌پرداز.
۱۱ ـ رک ـ ملاحظه‌کار.
۱۲ ـ مطمئن به خود ـ بیمناک و نگران.
۱۳ ـ محافظه‌کار ـ خطر کننده.
۱۴ ـ متکی به دیگران ـ خود بسنده.
۱۵ ـ ناخویشتن‌دار ـ خویشتن‌دار.
۱۶ ـ آرمیده ـ مضطرب.
کتل، برای‌اندازه‌گیری این ۱۶ صفت، پرسش‌نامه‌ای تهیه کرده موسوم به “پرسش‌نامه ۱۶ عاملی شخصیت” که سطح هر یک از این عوامل را در فرد می‌سنجد.

[۵۴] اتکینسون، ریتال. ال و همکاران، زمینه روان‌شناسی، ج۲، ص۸۵، حسن رفیعی و همکاران، تهران، ارجمند، ۱۳۸۴، چاپ پنجم.

خود، از دیدگاه کتل

خود، دو نوع است: خود واقعی و خود آرمانی. خود واقعی، همان است که هر کسی هست و خود او قبول دارد و آگاه است که چنان است. اما خود آرمانی، آن است که شخص آرزو دارد باشد.
تحول و رشد طبیعی انسان سبب به هم پیوستن و هماهنگ شدن این دو خود می‌شود و این حالت طبیعی فرد است. اگر اختلاف بین خود واقعی و خود آرمانی زیاد باشد، نشانه نابهنجاری بوده و حاصل آن ایجاد تنش، اضطراب و ناراحتی برای فرد است.

[۵۵] کریمی، یوسف، روان‌شناسی شخصیت، ص۱۵۳، تهران، پیام نور، ۱۳۸۴، چاپ پانزدهم.

پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint هورنای

خانم کارن هورنای از پیروان فروید بود، ولی بسیاری از نظریات او را تغییر داد. هورنای پس از سال‌ها مطالعه و بررسی به این نتیجه رسید که انگیزه اصلی رفتار انسان، احساس امنیت و در مقابل اضطراب اساسی باعث بی‌چارگی و درماندگی و ضعف است. در این مقاله به بررسی نظریه هورنای در بحث شخصیت، اصول اساسی و نیازهای تاثیرگزار آن می‌پردازیم.

مقدمه

اگر فرد در رابطه با اجتماع و به‌خصوص کودک در رابطه با خانواده، احساس امنیت خود را از دست بدهد، دچار اضطراب اساسی می‌شود. هورنای اضطراب اساسی را عبارت می‌دانست از احساس منزوی شدن، بیچارگی و بی‌پناهی در دنیایی که بالقوه خطرناک و ترسناک است. عواملی که از طرف جامعه و به‌خصوص خانواده در کودک ایجاد احساس ناامنی می‌کنند، عبارتند از تسلط زیاد، بی‌تفاوتی، رفتار بی‌ثبات، عدم احترام برای احتیاجات کودک، توجه و محبت بیش از حد، عدم گرمی و صمیمیت کافی، تبعیض، محافظت شدید، واگذاری مسؤولیت زیاد و یا عدم آن، پرخاشگری و خشونت برای کسب احساس امنیت.

[۵۶] شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، ص۷۸، تهران، رشد، ۱۳۷۷، چاپ ششم.

اضطراب اساسی

هر آنچه که رابطه مطمئن بین کودک و والدین را مختل کند، می‌تواند اضطراب به وجود آورد. بنابراین، اضطراب اساسی مادرزادی نیست، بلکه از عوامل محیطی و علل اجتماعی ناشی می‌شود. هورنای در این عقیده که شخصیت در اوان کودکی رشد می‌کند با فروید موافق بود، اما همچنین فکر می‌کرد که شخصیت می‌تواند در سراسر عمر تغییر یابد.
هورنای تجارب اوان کودکی از جمله تعامل والدین با کودک را مرکز توجه قرار داد. زیرا والدین می‌توانند نیاز کودک به سلامتی و ایمنی را ارضاء کنند و یا موجب ناکامی آن شوند. محیطی که برای کودک فراهم شده است و چگونگی واکنش کودک در برابر آن ساخت شخصیت را شکل می‌دهد.

[۵۷] شولتز، دوان و شولتز، سیدنی، تاریخ روان‌شناسی نوین، ج۲، ص۳۲۲، علی‌اکبر سیف و دیگران، تهران، رشد، ۱۳۷۵، چاپ سوم.

همان‌گونه که گفته شد، اضطراب اساسی از رابطه والدین ـ کودک ناشی می‌شود. هنگامی که این اضطراب تولیدشده توسط اجتماع یا محیط ظاهر می‌گردد، فرد شیوه‌های مختلفی را برای کنار آمدن با احساس‌های اضطرابی خود ایجاد می‌کند. برخی از شیوه‌ها ممکن است به صورت ویژگی‌های قوی در شخصیت فرد درآیند و به نیازها تبدیل شوند. هورنای این نیازها را نیازهای روان‌آزردگی می‌نامد.

[۵۸] نوردبی، ورنون و‌هال، کالوین، راهنمای زندگی‌نامه و نظریه‌های روان‌شناسان بزرگ، ص۱۱۷، احمد به‌پژوه و رمضان دولتی، تربیت، ۱۳۷۷، چاپ دوم.

نیازهای روان‌آزردگی

هورنای با توجه به اینکه انگیزه مهم آدمیان نیازهای آن‌هاست، در سال ۱۹۴۲ میلادی در کتاب “تحلیل خویشتن” یا “خود‌روانکاوی” فهرستی مشتمل بر ۱۰ نیاز به دست می‌دهد. او معتقد است کشمکش‌های درونی ناشی از این نیازها در همه افراد آدمی، بهنجار یا نابهنجار کمابیش وجود دارد، با این فرق که در روان‌نژندها شدت کشمکش‌ها فوق‌العاده است. اشخاص بهنجار می‌توانند بعضی از این نیازها را با هم تلفیق کنند یا مکمل هم قرار دهند و از این راه کشمکش درونی خود را از میان ببرند، یا لااقل از شدتش بکاهند، در صورتی که روان‌نژندها این توانایی را ندارند. وجه شدید این نیازها که در روان‌نژندها دیده می‌شود، نیازهای روان‌آزردگی می‌نامند، زیرا برای رفع مشکلات و حل مسایل وسایلی نامعقول به شمار می‌روند.

[۵۹] سیاسی، علی‌اکبر، نظریه‌های شخصیت، ص۱۲۸، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۴، چاپ اول.

[۶۰] سیاسی، علی‌اکبر، نظریه‌های شخصیت، ص۱۳۰، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۴، چاپ اول.

این ۱۰ نوع نیاز عبارتند از:

نیاز اول

نیاز روان‌آزردگی به محبت و مورد تایید واقع شدن: شخص ناگزیر است دیگران را خشنود سازد و مطابق انتظارات آن‌ها زندگی کند. توجه عمده‌اش به اطرافیان است تا نظر خوبی نسبت به او داشته باشند. این‌گونه اشخاص بی‌نهایت به طرد شدن یا احساس‌های غیردوستانه حساس هستند.

نیاز دوم

نیاز روان‌آزردگی به شریکی که مسؤولیت زندگی فرد را عهده‌دار شود: شخص در رابطه‌ای انگلی با شریکی است که مسؤولیت همه چیز را به عهده گیرد. این‌گونه اشخاص بی‌نهایت از رها شدن و تنها ماندن هراسان هستند.

نیاز سوم

نیاز روان‌آزردگی به تجدید زندگی در حصارهای تنگ: خواست‌های شخص از زندگی بسیار‌اندک است و ترجیح می‌دهد که تا حد امکان در گمنامی بسر برد. شخص به حجب و حیاء، بیش از هر امر دیگری اهمیت می‌دهد و همواره مراقب است که توجه کسی را به سوی خود جلب نکند.

نیاز چهارم

نیاز روان‌آزردگی به داشتن قدرت: میل به داشتن قدرت در شخص آن‌چنان قوی است که برای کسب آن حاضر است حتی به دیگران آسیب برساند. جلوه دیگر قدرت‌طلبی اعتقاد به قدرت بی‌حد و‌اندازه اراده است. شخص احساس می‌کند که قادر است به هر چیزی از طریق اعمال نیروی اراده نایل شود.

نیاز پنجم

نیاز روان‌آزردگی به استثمار دیگران: این نیاز بیانگر آن است که شخص می‌خواهد از هر موقعیت سودمندی با بهره‌کشی از دیگران به نفع خود استفاده کند.

نیاز ششم

نیاز روان‌آزردگی به اعتبار اجتماعی: میزان اعتبار اجتماعی شخص عامل تعیین‌کننده ارزیابی او از خودش است.

نیاز هفتم

نیاز روان‌آزردگی به تحسین شدن: شخص از خود تصویری مبالغه‌آمیز و غرورانگیز دارد و انتظار دارد براساس این تصویر مجازی مورد تحسین و تمجید قرار گیرد.

نیاز هشتم

نیاز روان‌آزردگی به موفقیت: به علت احساس ناامنی اساسی، شخص خود را به سوی موفقیت‌های بیشتر و بزرگتر سوق می‌دهد.

نیاز نهم

نیاز روان‌آزردگی به خودکفایی و استقلال: از آنجا که شخص در تلاش‌های خود برای یافتن روابط رضایت‌بخش دچار یاس شده است از پیوستن به دیگران احتراز می‌جوید. در نتیجه به صورت شخص منزوی یا گریزان درمی‌آید.

نیاز دهم

نیاز روان‌آزردگی به کمال‌گرایی و مورد انتقاد واقع نشدن: به علت آنکه شخص از اشتباه کردن و به دنبال آن مورد انتقاد واقع شدن واهمه دارد می‌کوشد خود را مصون از خطا جلوه دهد. ضعف‌های خود را قبل از آنکه مورد توجه دیگران قرار گیرد، شناسایی می‌کند و در نتیجه می‌تواند آن‌ها را پنهان کند و یا به اصلاحشان بپردازد.

[۶۱] نوردبی، ورنون و‌هال، کالوین، راهنمای زندگی‌نامه و نظریه‌های روان‌شناسان بزرگ، ص۱۱۸-۱۱۹، احمد به‌پژوه و رمضان دولتی، تربیت، ۱۳۷۷، چاپ دوم.

این نیازها هیچ‌گاه کاملا برآورده نمی‌شوند و احیانا با هم تعارض دارند و سرچشمه کشمکش‌های درونی واقع می‌شوند. مثلا نیاز نابهنجار به محبت و تصدیق ارضاء نشدنی است، هرچه شخص بیشتر محبت ببیند و مورد تصدیق و گرویدن واقع شود باز بیشتر خود را نیازمند به محبت و تصدیق و تحسین احساس می‌کند و از اینرو هیچ‌گاه راضی نیست.

[۶۲] سیاسی، علی‌اکبر، نظریه‌های شخصیت، ص۱۳۰، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۴، چاپ اول.

طبقات نیازهای روان‌آزردگی

هورنای بعدها نیازهای روان‌آزردگی را در سه طبقه جهت‌دار تقسیم‌بندی کرد:

حرکت به سوی دیگران

کسی که این روش را دارد، از اینکه صاحب قدرت شود مایوس بوده و حتی امید این را ندارد که بتواند روی پای خود بایستد. از اینرو می‌خواهد از آزار و اذیت دیگران در پناه قرار گیرد و ضمنا برای خود حامی و پشتیبان فراهم سازد تا در زندگی او را یاری کنند. از اینرو سخت می‌کوشد مورد محبت دیگران واقع شود و همه او را دوست بدارند. برای حصول این منظور خود شخصا نسبت به دیگران اظهار محبت و خدمتگزاری و بندگی می‌کند و این وضع و حال را به‌خصوص نسبت به شخص یا مقامی که تکیه‌گاه خود می‌داند ابراز می‌دارد. این شخص اگر در جلب محبت و حمایت دیگران شکست بخورد، یا آنچه در این زمینه به دست آورده از دست بدهد، دچار ناراحتی روانی می‌گردد و احیانا از ضعف و ناتوانی و بیماری ـ غالبا خیالی و گاهی کاملا خیالی ـ نالان می‌شود به این امید که از این راه توجه و دلسوزی دیگران را نسبت به خود جلب نماید.

حرکت علیه دیگران

کسی که این روش را دارد، جهان را نسبت به خود دشمن می‌پندارد و معتقد است که باید همیشه برای دفاع یا تعرض آماده باشد. از اینرو هدفش این است که نیرومند باشد و شعارش این است که حق همیشه با زورمندان است. این شخص تسلط و برتری خود را گاه با زورگویی و خشونت و گاه با نیکوکاری و دستگیری از مستمندان صورت می‌بخشد. زیرا در این حال نیز انگیزه او مسجل ساختن تفوق و برتری خویشتن است.

حرکت جهت دوری از دیگران

کسی که این روش را دارد، معتقد است که اجتماع سرچشمه همه ناراحتی‌ها و کشمکش‌ها و بدبختی‌هاست. او بدین‌جهت کسی را خردمند می‌داند که خود را از اجتماع برکنار نگهدارد. چنین کسی نه به دیگران کمک می‌کند و نه از آن‌ها یاری می‌طلبد. از اینرو می‌کوشد که قائم‌ به‌ ذات باشد و البته ناچار است چنین کند، زیرا می‌داند که به هنگام احتیاج کسی به سراغش نخواهد آمد. این شخص به دنبال جاه و مقام و شهرت نمی‌رود، به آنچه دارد و به آنچه هست قناعت می‌کند.

[۶۳] سیاسی، علی‌اکبر، نظریه‌های شخصیت، ص۱۳۰، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۴، چاپ اول.

[۶۴] سیاسی، علی‌اکبر، نظریه‌های شخصیت، ص۱۳۱، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۴، چاپ اول.

مقابله با اضطراب

به عقیده هورنای هیچ یک از اینها راه واقع‌بینانه مقابله با اضطراب نیست. خود نیازها به دلیل ناهمساز بودنشان می‌توانند تعارض‌های اساسی را برانگیزانند. همین که شخص روشی را برای مقابله با اضطراب ایجاد کرد، از آن پس رفتارش انعطاف‌ناپذیر می‌شود و مانع از آن می‌گردد که رفتار او به شیوه‌های دیگر جلوه‌گر شود. هنگامی که یک رفتار تثبیت‌شده برای موقعیتی خاص نامناسب باشد، شخص نمی‌تواند آن را تغییر دهد تا مطابق خواسته‌های محیط عمل کند. این رفتارها وقتی که سنگربندی می‌کنند مشکلات شخص را شدت می‌بخشند زیرا در کل شخصیت او نفوذ می‌کنند، «مانند غده بدخیمی که تمامی بافت‌اندام را فرا می‌گیرد، آن‌ها سرانجام نه تنها رابطه شخص با دیگران بلکه همچنین رابطه او با خودش و با زندگی را به طور کلی دربرمی‌گیرند».

[۶۵] شولتز، دوان و شولتز، سیدنی، تاریخ روان‌شناسی نوین، ج۲، ص۳۲۳، علی‌اکبر سیف و دیگران، تهران، رشد، ۱۳۷۵، چاپ سوم.

پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint مازلو

آبراهام مازلو (Abraham Maslow) (1970-1908) با مطالعه و تحلیل زندگی‌نامه گروه کوچکی از شخصیت‌های موفق و مشهور، پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPointی را ارائه داد که به آسانی می‌تواند “نظریه انگیزش” خوانده شود. زیرا انگیزش، محور و پایه رویکرد اوست. در این مقاله به بررسی نظریه مازلو در بحث شخصیت و اصول اساسی آن و انواع نیازهای مطرح شده در این نظریه می‌پردازیم.

مقدمه

یکی از بارزترین ویژگی‌های پاورپوینت کامل نظریه شخصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPointی مازلو این است که از بررسی زندگی افراد دارای اختلال‌های هیجانی سرچشمه نمی‌گیرد، بلکه نشات گرفته از سالم‌ترین شخصیت‌هاست. نظریه مازلو، در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ محبوبیت فراوانی کسب کرد و امروزه نیز در حوزه‌های عملی و محیط‌های شغلی به کار می‌رود.

[۶۶] شولتز، نظریه‌های شخصیت، ص۳۵۶-۳۵۷، یوسف کریمی و همکاران، تهران، نشر ارسباران، ۱۳۸۴، چاپ پنجم.

سلسله مراتب نیازها

به عقیده مازلو، هر فرد دارای تعدادی نیازهای ذاتی است که فعال کننده و هدایت کننده رفتارهای اوست. این نیازها غریزی‌اند یعنی ما با آن‌ها به دنیا می‌آییم. اما رفتارهایی که ما برای ارضای آن‌ها به کار می‌بریم، اکتسابی هستند.

[۶۷] کریمی، یوسف، روان‌شناسی شخصیت، ص۱۷۲، تهران، نشر پیام نور، ۱۳۸۴، چاپ پانزدهم.

این نیازها بر اساس اهمیت، به ترتیب زیر قرار می‌گیرند:
۱ ـ نیازهای فیزیولوژیکی Physiological needs
۲ ـ نیاز به ایمنی Safety needs
۳ ـ نیازهای عشق و تعلق داشتن Belongingness and love needs
۴ ـ نیاز به احترام Esteem needs
۵ ـ نیاز به خودشکوفایی self-actualization need

تعریف مراتب نیازها

نیازهای فیزیولوژیکی شامل، نیاز به غذا، آب، هوا، خواب و رابطه جنسی است.
نیازهای ایمنی شامل، امنیت، ثبات، نظم و رهایی از ترس و اضطراب می‌باشد. این نیازها در نوزادان و بزرگسالان روان رنجور، بیشترین اهمیت را داراست.
نیازهای تعلق داشتن و عشق، از طریق روابط عاطفی با شخص یا اشخاص دیگر بر آورده می‌شود.
نیازهای احترام شامل، عزت نفس و احترام از سوی دیگران است.
نیاز خودشکوفایی شامل، تحقق توانایی‌های بالقوه و قابلیت‌های شخص بوده و مستلزم دانش واقع‌بینانه نسبت به نقاط ضعف و قوت خود می‌باشد.

[۶۸] شولتز، نظریه‌های شخصیت، ص۳۸۷، یوسف کریمی و همکاران، تهران، نشر ارسباران، ۱۳۸۴، چاپ پنجم.

نیازهای نارسایی و رشد

هر نیازی که در پایین‌ترین مرتبه سلسه مراتب قرار گیرد قوت، توانایی و اولویت آن بیشتر است. به طور مثال، نیازهای فیزیولوژیکی جزء بنیادی‌ترین و قوی‌ترین نیازها هستند و قادر به بازداری کامل همه نیازهای دیگرند.

[۶۹] شولتز، نظریه‌های شخصیت، ص۳۸۷، یوسف کریمی و همکاران، تهران، نشر ارسباران، ۱۳۸۴، چاپ پنجم.

ناتوانی در برآورده کردن نیازهای سطح پایین‌تر، نوعی نارسایی در فرد ایجاد می‌کند. به همین جهت آن‌ها را نیازهای کمبود (deficit) یا نارسایی (deficiency) نیز می‌نامند.
اگر چه نیازهای سطوح بالاتر برای بقا، کمتر ضرورت دارند با این وجود می‌توانند به بقا و ترقی شخصی کمک کنند. همچنین سلامت بهتر، عمر طولانی‌تر و به طور کلی کارایی زیست شناختی بیشتری را ایجاد می‌کنند. از همین‌رو آن‌ها را نیازهای رشد (growth) یا بودن (being) نیز نامیده‌اند. در ضمن ارضای این نیازها مستلزم پیش‌شرط‌های بیشتر، پیچیدگی زیادتر و شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بهتر هستند.

[۷۰] کریمی، یوسف، روان‌شناسی شخصیت، ص۱۷۴، تهران، نشر پیام نور، ۱۳۸۴، چاپ پانزدهم.

نیازهای شناختی

نیازهای دانستن و فهمیدن: مازلو، معتقد بود مجموعه دیگری از نیازها، نیاز به دانستن (kanowing) و فهمیدن (lounderstanding) وجود دارند، که یک سلسله مراتب نیازهای شناختی را تشکیل می‌دهند.
این نیازها سائق‌های ذاتی هستند و در اوایل زندگی (ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.