پاورپوینت کامل عبدالملک اصمعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عبدالملک اصمعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عبدالملک اصمعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عبدالملک اصمعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
ابوسعید عبدالملک بن قریب اصمعی
اَصْمَعی، ابوسعید عبدالملک بن قُریب (ح ۱۲۵-۲۱۶ق/۷۴۳- ۸۳۱م)، راوی ، ادیب و لغت شناس نامآور اوایل عصر عباسی بود.
فهرست مندرجات
۱ – پیشینه
۲ – تولد
۳ – اساتید وی
۴ – صفت بارز اصمعی
۵ – مقام علمی وی
۶ – شاگردان اصمعی
۷ – وضعیت اجتماعی و سیاسی وی
۸ – پیشگام در گردآوری و تدوین اشعار و اخبار کهن
۹ – سفرهای اصمعی برای گردآوری و ثبت روایات
۱۰ – تخصصگرایی و تقسیم کار میان راویان
۱۱ – اعتماد محدثان و نویسندگان به روایات اصمعی
۱۲ – شهرت وی
۱۳ – تألیف درباره اشتقاق اسامی
۱۴ – گردآوری واژههای مترادف و هم معنی
۱۵ – اصمعی در شمار نحویان بزرگ
۱۶ – اصمعی را در شمار ناقدان شعر
۱۷ – مذهب وی
۱۸ – مناظرات اصمعی
۱۹ – وفات
۲۰ – آثار چاپی
۲۱ – کتابهای منسوب به اصمعی
۲۲ – آثار خطی
۲۳ – آثار یافت نشده
۲۴ – فهرست منابع
۲۵ – پانویس
۲۶ – منبع
پیشینه
اصمعی (منسوب به نیای بزرگش اصمع) به سبب نسبتی که با باهلیان (فرزندان مالک بن اعصر) داشت، به باهلی نیز شهرت یافت.
[۱] محمد بخاری، التاریخ الکبیر، ج۳، ص۴۲۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
[۲] عبدالله بن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۵۴۳، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
[۳] علی بن حزم، جمهره انساب العرب، ج۱، ص۲۴۵، بیروت، ۱۹۸۳م.
بدنامی این قبیله در جاهلیت باعث شد تا اصمعی خویشاوندی خود با آنان را انکار کند. با این حال از گزند هجوهای تلخ رقیبانش در امان نماند.
[۴] عبدالله بن معتز، طبقات الشعراء، ج۱، ص۲۷۴_ ۲۷۵، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۳۷۵ق/ ۱۹۵۶م.
[۵] محمد بن جراح، الورقه، ج۱، ص۳۰، به کوشش عبدالوهاب عزام و عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۳م.
[۶] عبدالحمید شلقانی، الاصمعی اللغوی، ج۱، ص۱۵_۱۷، بیروت، ۱۹۸۲م.
در شجرهنامهای که نسب شناسان برای وی تدارک دیدهاند، نام اجدادش را تا قیس عیلان رساندهاند.
[۷] محمد زبیدی، طبقات النحویین و اللغویین، ج۱، ص۱۸۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۵۴م.
[۸] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۲۸۹، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۹۶۲م.
[۹] علی بن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۷۶، عمان، دارالبشیر.
تولد
تاریخ ولادت اصمعی را به اختلاف میان سالهای ۱۲۲ تا ۱۲۵ق نوشتهاند،
[۱۰] عبدالله بن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۵۴۴، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
[۱۱] ابنخلکان، وفیات، ج۳، ص۱۷۵.
اما درباره زادگاه وی بیشتر منابع برآنند که او در بصره به دنیا آمده، و در همانجا پرورش یافته است.
[۱۲] محمد بن جراح، الورقه، ج۱، ص۳۱، به کوشش عبدالوهاب عزام و عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۳م.
[۱۳] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۲۸۸، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۹۶۲م.
[۱۴] ماجد حسن ذهبی، مقدمه بر ما اختلفت الفاظه و اتفقت معانیه اصمعی، ج۱، ص۲۰، دمشق، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
اساتید وی
بصره در آن روزگار از پر رونقترین مراکز علم و ادب به شمار میرفت و مشهورترین دانشمندان عصر در آنجا گرد آمده بودند.
[۱۵] شارل پلا، الجاحظ، ج۱، ص۱۷۱_۱۹۰، ترجمه ابراهیم کیلانی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۵م.
اصمعی از همان آغازنوجوانی در مجالسدرساندیشمندان بزرگی چون خلیل بن احمد فراهیدی عروضیِ لغوی، ابوعمرو بن علای نحوی و خلف احمر راوی، شرکت جست و شعر و لغت و نحو را به خوبی فرا گرفت.
[۱۶] عبدالواحد ابوطیب لغوی، مراتب النحویین، ج۱، ص۶۱، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۵م.
[۱۷] عبدالرحمان بن انباری، نزهه الالباء فی طبقات الادباء، ج۱، ص۷۶، به کوشش ابراهیم سامرایی، بغداد، ۱۹۵۹م.
[۱۸] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۲۸۸، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۹۶۲م.
[۱۹] علی بن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۷۸، عمان، دارالبشیر.
[۲۰] محمد ابوحیان غرناطی، تذکره النحاه، ج۱، ص۱۵۹، به کوشش عفیف عبدالرحمان، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
همچنین قرائت قرآن را نزد قراء معروفی چون نافع آموخت
[۲۱] حسن سیرافی، اخبار النحویین البصریین، ج۱، ص۶۰، به کوشش فریتس کرنکو، بیروت، ۱۹۳۶م.
[۲۲] علی بن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۷۸، عمان، دارالبشیر.
و نزد محدثان برجستهای چون سفیان ثوری و عبدالله بن عون به استماع حدیث پرداخت و به گفته خود ۳۰ هزار حدیث را تنها از سفیان ثوری شنید.
[۲۳] محمد زبیدی، طبقات النحویین و اللغویین، ج۱، ص۱۸۶-۱۸۷، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۵۴م.
[۲۴] احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۴۱۰، بیروت، ۱۳۴۹ق.
از دیگر استادان وی محمد بن ادریس شافعی ، عیسی بن عمر و یونس بن حبیب رامیتوان نام برد.
[۲۵] یاقوت، ادبا، ج۱۷، ص۲۹۹.
[۲۶] یاقوت، ادبا، ج۱۷، ص۳۱۱.
[۲۷] یاقوت، ادبا، ج۲۰، ص۶۶.
[۲۸] سیوطی، بغیه الوعاه، ج۲، ص۲۳۷، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۵م.
افزون بر اینان در مجالس بحث و مناظرهای که در بازار مربد تشکیل میشد، نیز شرکت میجست و هر آنچه در زمینههای مختلف به ویژه شعر و ادب و لغت از فصحای عرب میشنید، به خاطر میسپرد.
صفت بارز اصمعی
یکی از صفات بارز اصمعی بهرهمندی از حافظه ای نیرومند بود که در پیمودن مدارج ترقی و کمال او را یاری فراوان کرد. چنانکه گفتهاند وی بجز دیوانهای شاعران، ۱۴ هزار، و به گفته خود وی ۱۶ هزار ارجوزه از حفظ داشته است.
[۲۹] محمد زبیدی، طبقات النحویین و اللغویین، ج۱، ص۱۸۸، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۵۴م.
[۳۰] احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۴۱۱، بیروت، ۱۳۴۹ق.
[۳۱] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۲۸۸_۲۸۹، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۹۶۲م.
[۳۲] عبدالحمید شلقانی، الاصمعی اللغوی، ج۱، ص۲۹، بیروت، ۱۹۸۲م.
[۳۳] محمد زبیدی، طبقات النحویین و اللغویین، ج۱، ص۱۸۸، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۵۴م.
بدینسان، اصمعی به مقام و منزلتی والا دست یافت و به زودی بر همگنانش پیشی جست و از سرآمدان عصر خود گردید.
[۳۴] عمرو جاحظ، رسائل، ج۲، ص۱۹۲، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۵م.
[۳۵] حسن سیرافی، اخبار النحویین البصریین، ج۱، ص۵۸، به کوشش فریتس کرنکو، بیروت، ۱۹۳۶م.
[۳۶] احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۴۱۶، بیروت، ۱۳۴۹ق.
[۳۷] ابنخلکان، وفیات، ج۳، ص۱۷۰.
مقام علمی وی
مقام علمی و دانش گسترده وی را حتی مخالفانش ستودهاند، چنانکه به گفته ابناعرابی،
[۳۸] نهایه الارب فی اخبار الفرس و العرب، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، تهران، ۱۳۷۵ش.
وی در مجلسی ۲۰۰ بیت شعر برخوانده که حتی یک بیت آن را کسی نشنیده بوده است.
[۳۹] حسن سیرافی، اخبار النحویین البصریین، ج۱، ص۶۰، به کوشش فریتس کرنکو، بیروت، ۱۹۳۶م.
[۴۰] علی بن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۸۲، عمان، دارالبشیر.
اصمعی برای کمال بخشیدن به دانش و معلومات خود و گردآوری بیشتر اشعار و لغات و اخبار کهن، مدتی در میان بدویان زیست و چون به بصره بازگشت، مجالس درسی در آنجا تشکیل داد.
شاگردان اصمعی
از مشهورترین کسانی که از وی دانش آموختهاند، ابنسلام جمحی، ابوحاتم سجستانی، ابوالعیناء، ابوعمر جَرمی، ابوعبید قاسم بن سلام، ابوالفضل ریاشی و اسحاق موصلی را میتوان نام برد که همه از تابناکترین چهرههای سده ۳ ق به شمار میآیند.
[۴۱] محمد بن سلام جمحی، طبقات فحوله الشعراء، ج۱، ص۳۳، به کوشش محمود محمد شاکر، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
[۴۲] محمد بن سلام جمحی، طبقات فحوله الشعراء، ج۱، ص۲۰۰، به کوشش محمود محمد شاکر، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
[۴۳] عبدالله بن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۵۴۴، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
[۴۴] حسن سیرافی، اخبار النحویین البصریین، ج۱، ص۷۲، به کوشش فریتس کرنکو، بیروت، ۱۹۳۶م.
[۴۵] احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۴۱۰، بیروت، ۱۳۴۹ق.
[۴۶] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۴۸۹، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۹۶۲م.
[۴۷] احمد بن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۶، ص۴۱۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۶ق.
[۴۸] صبیح تمیمی، مقدمه کتاب الشاء اصمعی، ج۱، ص۱۲_۱۸، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۷م.
برخی مالک بن انس را نیز در زمره شاگردان وی به شمار آوردهاند.
[۴۹] محمد بخاری، التاریخ الکبیر، ج۳، ص۴۲۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
[۵۰] علی بن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۷۸، عمان، دارالبشیر.
[۵۱] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۲۸۸_۲۸۹، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۹۶۲م.
وضعیت اجتماعی و سیاسی وی
به گزارش تنوخی،
[۵۲] محسن تنوخی، الفرج بعدالشده، ج۳، ص۱۶۱_۱۶۳، به کوشش عبود شالجی، بیروت، ۱۳۹۸ق/ ۱۹۷۸م.
اصمعی در بصره روزگار به سختی میگذراند، تا اینکه محمد بن سلیمان هاشمی (حک ۱۶۰-۱۶۴ق) امیر بصره وی را برای تعلیم و تربیت فرزندان خلیفه المهدی (حک ۱۵۸- ۱۶۹ق) به بغداد فرستاد. خلیفه او را بسیار نواخت و منزل و خدمتکارانی به او بخشید و ۱۰ هزار درهم مقرری ماهانه برایش تعیین کرد. اما به گزارش دیگر منابع، اصمعی نخستین بار در روزگار خلافت هارون الرشید (حک ۱۷۰-۱۹۳ق) به بغداد رفت و با حمایت جعفر بن یحیی برمکی وزیر هارونالرشید به دربار خلیفه راه یافت.
[۵۳] محمد جهشیاری، الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۱۴۵، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۵۴] احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۴۱۰، بیروت، ۱۳۴۹ق.
در روایت دیگری آمده است که ابوعبیده معمر بن مثنی و اصمعی به حضور هارونالرشید رسیدند، اما خلیفه، اصمعی را به سبب آداب دانی بیشتر بر ابوعبیده ترجیح داد و او را به ندیمی برگزید.
[۵۵] حسن سیرافی، اخبار النحویین البصریین، ج۱، ص۷۰، به کوشش فریتس کرنکو، بیروت، ۱۹۳۶م.
[۵۶] یوسف یغموری، نورالقبس، ج۱، ص۱۱۶، مختصر المقتبس مرزبانی، به کوشش رودلف زلهایم، بیروت، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۴م.
[۵۷] محسن تنوخی، الفرج بعدالشده، ج۳، ص۳۰۲، به کوشش عبود شالجی، بیروت، ۱۳۹۸ق/ ۱۹۷۸م.
به هر حال اصمعی در روزگار خلافت هارونالرشید در دربار عباسیان پایگاه والایی به دست آورد و رسماً به جرگه ندیمان خاص خلیفه پیوست و از پاداشهای گرانبهای او و بزرگان دربار به خصوص یحیی بن خالد برمکی و فرزندش جعفر و فضل بن ربیع بهره فراوان برد.
[۵۸] محمد بن جراح، الورقه، ج۱، ص۳۱، به کوشش عبدالوهاب عزام و عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۳م.
[۵۹] محمد زبیدی، طبقات النحویین و اللغویین، ج۱، ص۱۸۷_۱۸۸، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۵۴م.
[۶۰] علی مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۳۴۳-۳۴۴، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
[۶۱] علی مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۳۵۲، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
[۶۲] علی مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۳۷۰، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
[۶۳] احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۴۱۳_۴۱۴، بیروت، ۱۳۴۹ق.
هارونالرشید اصمعی را یکی از وفادارترین نزدیکان خود میدانست.
[۶۴] قدامه بن جعفر، نقد الشعر، به کوشش کمال مصطفی، بیروت، ۱۹۷۸م.
[۶۵] محمد جهشیاری، الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۱۸۹، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۶۶] حسن سیرافی، اخبار النحویین البصریین، ج۱، ص۶۵_۶۶، به کوشش فریتس کرنکو، بیروت، ۱۹۳۶م.
[۶۷] محمد زبیدی، طبقات النحویین و اللغویین، ج۱، ص۱۸۵_۱۸۶، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۵۴م.
اصمعی با اینکه از پاداشهای برمکیان بسیار بهرهمند شده بود و در مدح آنان قصاید بسیاری داشت، پس از زوال قدرت آنان زبان به هجو و ناسزاگویی ایشان گشود.
[۶۸] محمد جهشیاری، الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۱۶۰_۱۶۱، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
در منابع کهن داستانهای بسیاری درباره روابط نزدیک اصمعی و هارون الرشید نقل شده است که در همه آنها شخصیت اصمعی در قالب ندیم بذلهگوی خوش سخن نکتهپردازی که جز به میل خلیفه سخن نمیگوید، جلوهگر شده است.
[۶۹] محمد جهشیاری، الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۱۶۰، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۷۰] محمد جهشیاری، الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۲۵۰، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۷۱] علی مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۳۷۰، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
گرچه از برخی روایات برمیآید که اصمعی پس از هارونالرشید با مأمون و وزیرش حسن بن سهل نیز روابطی داشته است،
[۷۲] محسن تنوخی، الفرج بعدالشده، ج۳، ص۱۶۶، به کوشش عبود شالجی، بیروت، ۱۳۹۸ق/ ۱۹۷۸م.
[۷۳] منصور آبی، نثرالدر، ج۵، ص۱۱۷، به کوشش محمدعلی قرنه و علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۹۸۱م.
اما ظاهراً در دربار خلیفه جدید مقام و منزلت والایی کسب نکرد و احتمالاً از آنجا که به گفته برخی، وی جبری مذهب و مخالف معتزلیان بوده،
[۷۴] محمد ابوحیان غرناطی، تذکره النحاه، ج۱، ص۱۳۰، به کوشش عفیف عبدالرحمان، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۷۵] مصطفی صادق رافعی، تاریخ آداب العرب، ج۱، ص۴۱۴، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
نتوانسته است در دربار مأمون به خصوص در دوران اعتزال گرایی وی پایگاه مناسبی به دست آورد.
پیشگام در گردآوری و تدوین اشعار و اخبار کهن
اصمعی را باید از پیشگامان گردآوری و تدوین اشعار و اخبار کهن به شمار آورد. از نیمه دوم سده ۲ق راویان بزرگی چون اصمعی و ابوعبیده معمر بن مثنی و ابو عمرو شیبانی برای حفظ اشعار و اخبار و نوادر عرب از خطر تحریف و نابودی، در صدد نگارش و تدوین آنها برآمدند. در نتیجه این کار طی سدههای ۲ و ۳ ق انبوهی از روایتهای پراکنده که از دیرباز به طور شفاهی و سینه به سینه نقل میشد، گردآوری و تدوین گردید و مجموعههای عظیمی از شعر و لغت و اخبار گذشتگان به صورت مکتوب درآمد.
[۷۶] رژیس بلاشر، تاریخ ادبیات عرب، ج۱، ص۱۷۷_۱۹۱، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش.
در میان پیشگامان این نهضت علمی، اصمعی از شهرت خاصی برخوردار است. وی همچون دیگر همگنانش به خوبی دریافته بود که دیگر نمیتوان برای نقل انبوهی عظیم از روایتهای شعر و ادب و تاریخ و اخبار که در واقع ذخایر علمی و فرهنگی تازیان به شمار میرود، به حافظه راویان اعتماد کرد، از اینرو، نوشتن و تدوین روایاتشفاهی را وجهه همت خود ساخت و در این کار چندان اصرار داشت که گویند به شاگردانش توصیه میکرد که در هر حال به ثبت و ضبط شنیدههای خود همت گمارند «گرچه با تیزی تیغ بر نازکی جگر خویش».
[۷۷] ابراهیم حصری، زهر الاداب و ثمر الالباب، ج۱، ص۴۰۲، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۳م.
سفرهای اصمعی برای گردآوری و ثبت روایات
اصمعی تنها به گردآوری و ثبت روایاتی که در بصره و مربد از فصحای عرب میشنید، اکتفا نکرد و برای جمعآوری روایات بیشتر و نیز اطمینان از درستی آنچه شنیده بود، راه صحراهای حجاز را پیش گرفت و مدت زیادی را نزد بدویان گذراند.
[۷۸] حسن سیرافی، اخبار النحویین البصریین، ج۱، ص۶۶، به کوشش فریتس کرنکو، بیروت، ۱۹۳۶م.
[۷۹] محسن تنوخی، المستجاد، ج۱، ص۱۲۱، به کوشش محمد کردعلی، دمشق، ۱۹۷۰م.
[۸۰] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۲۸۸، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۹۶۲م.
با نگاهی به الفهرست ابنندیم،
[۸۱] ابنندیم، الفهرست، ج۱، ص۶۱.
جایگاه اصمعی و تلاش وی برای گردآوری و تدوین روایات مختلف به خوبی روشن میشود. وی نزدیک به ۳۰ دیوان از اشعار شاعران جاهلی و اسلامی همچون نابغه ذبیانی، لبید بن ربیعه، اعشی، عروه بن ورد و حطیئه را گردآوری کرد و نیز حدود ۵۰ کتاب در زمینههای گوناگون همچون شعر و لغت و تاریخ و انساب به رشته تحریر درآورد،
[۸۲] ابنندیم، الفهرست، ج۱، ص۱۷۷_۱۸۰.
و این افزون بر روایتهای شفاهی بسیاری است که به شاگردانش املا کرده است.
تخصصگرایی و تقسیم کار میان راویان
در روزگار وی گویی به تدریج نوعی تخصصگرایی و تقسیم کار میان راویان به وجود آمد،
[۸۳] رژیس بلاشر، تاریخ ادبیات عرب، ج۱، ص۱۷۲، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش.
چنانکه اصمعی از میان رشتههای ادب، بیشتر به شعر و نحو و لغت علاقه نشان داد و ابوعبیده به امثال و اخبار و وقایع تاریخی پرداخت.
[۸۴] حسن سیرافی، اخبار النحویین البصریین، ج۱، ص۵۸، به کوشش فریتس کرنکو، بیروت، ۱۹۳۶م.
[۸۵] محمد زبیدی، طبقات النحویین و اللغویین، ج۱، ص۱۷۱، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۵۴م.
[۸۶] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۲۸۹، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۹۶۲م.
تلاش اصمعی در این زمینه راه را برای تألیف کتابهای جامعی در شعر و ادب و لغت و نحو هموار ساخت و تقریباً از سده ۳ ق به بعد هیچ کتابی در لغت و شعر و ادب نمییابیم که به روایات و آثار اصمعی استناد نکرده باشد. اصمعی با اینکه احادیث بسیاری از محدثان معروفی چون سفیان ثوری شنیده بود، جز در مواردی اندک به روایت حدیث نپرداخت و حتی، به رغم آن دانش لغوی گسترده که به گفته سمعانی
[۸۷] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۲۸۹، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۹۶۲م.
چون دریا بود، نه تنها خود از شرح و تفسیر واژگان قرآن طفره میرفت،
[۸۸] عبدالله بن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۵۴۳، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
[۸۹] حسن سیرافی، اخبار النحویین البصریین، ج۱، ص۶۰، به کوشش فریتس کرنکو، بیروت، ۱۹۳۶م.
[۹۰] احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۴۱۸، بیروت، ۱۳۴۹ق.
بلکه بر کسانی هم که به این کار دست میزدند، خرده میگرفت.
[۹۱] مصطفی صادق رافعی، تاریخ آداب العرب، ج۱، ص۴۰۷، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
اعتماد محدثان و نویسندگان به روایات اصمعی
اعتماد محدثان و نویسندگان به روایات اصمعی اعتمادی مطلق است، چنانکه احمد بن حنبل و یحیی بن معین و دیگران او را ثقه دانسته، و روایاتش را تصدیق کردهاند.
[۹۲] محمد زبیدی، طبقات النحویین و اللغویین، ج۱، ص۱۹۲، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۵۴م.
[۹۳] احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۴۱۸_۴۱۹، بیروت، ۱۳۴۹ق.
[۹۴] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۲۹۰، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۹۶۲م.
[۹۵] احمد بن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۶، ص۴۱۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۶ق.
تنها ابناعرابی که از مخالفان وی بوده، او را به دروغ پردازی متهم کرده، و مدعی است که روایتهایی از اصمعی شنیده که هزار بادیهنشین خلاف آن را گفتهاند و نیز گفته است که بادیه نشینان از روایتهای ساختگی اصمعی به تنگ آمده بودهاند.
[۹۶] حمزه اصفهانی، التنبیه علی حدوث التصحیف، ج۱، ص۶۱_۶۲، به کوشش محمد اسعد طلس، دمشق، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
[۹۷] احمد امین، ضحی الاسلام، ج۲، ص۳۰۰_۳۰۱، بیروت، دارالکتاب العربی.
شهرت وی
اصمعی از مشهورترین لغویان روزگار خود به شمار میرود. وی آثار لغوی بسیاری از خود بر جای گذاشته که بسیاری از آنها رسالههای لغوی تک موضوعی است و از میان کتابهای بسیار وی که نام آنها در الفهرست
[۹۸] ابنندیم، الفهرست، ج۱، ص۶۱.
آمده، حدود ۳۵ کتاب به موضوعات لغوی اختصاص دارد، از قبیلِ الوحوش، الشاه، الابل، الخیل، النبات و الشجر، الاضداد، النوادر و الاشتقاق که خوشبختانه بیشتر این آثار در دست است. همین لغت نامههای تک موضوعی که مواد اصلی آن را اصمعی از زبان بادیهنشینان شنیده، دستمایه اصلی فرهنگ نویسان در سدههای بعد قرار گرفت و لغت نویسانی همچون ابندرید از آنها به عنوان منابع اصلی خود بهره فراوان بردند.
تألیف درباره اشتقاق اسامی
اصمعی همچنین از نخستین کسانی است که درباره اشتقاق اسامی، دست به تألیف اثری مستقل زده است و کتاب اشتقاق الاسماء او کهنترین کتابی است که در این باره به دست ما رسیده است. به گفته ابندرید
[۹۹] محمد بن درید، الاشتقاق، ج۱، ص۴، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۸م.
در آن روزگار شعوبیان تازیان را متهم میکردند که ایشان معنای بسیاری از نامهایی را که بر خود مینهند، نمیدانند و برای این اسامی اصل و ریشه خاصی در عربی نمیتوان یافت. از این رو گروهی از لغویان همچون اصمعی، اخفش (د ۲۱۵ق) و قطرب (د ۲۰۶ق) در پاسخ به این ادعای شعوبیان کتابهایی درباره اشتقاقِ برخی نامها به ویژه نام اشخاص و قبایل به رشته تحریر درآوردند.
[۱۰۰] عبدالسلام محمد هارون، مقدمه بر الاشتقاق ابندرید، ج۱، ص۲۸_۲۹، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۸م.
اهمیت کتاب اشتقاق الاسماء اصمعی بیشتر از بدین سبب است که راه را برای تألیف کتابهایی که در سدههای بعد توسط دانشمندانی چون ابندرید، ابوعلی فارسی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 