پاورپوینت کامل عارف قزوینی ۶۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عارف قزوینی ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عارف قزوینی ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عارف قزوینی ۶۲ اسلاید در PowerPoint :
ابوالقاسم پاورپوینت کامل عارف قزوینی ۶۲ اسلاید در PowerPoint
ابوالقاسم پاورپوینت کامل عارف قزوینی ۶۲ اسلاید در PowerPoint (1300ق/۱۳۱۲ش)، تصنیفساز، موسیقیدان و شاعر مشهور انقلابی، اهل ایران بود.
پاورپوینت کامل عارف قزوینی ۶۲ اسلاید در PowerPoint شعر را وسیلهای برای بیان افکار و اندیشههای سیاسی و اجتماعی و برانگیختن مردم میداند و آن را برای انتقاد از مفاسد ملی، همچون حربهای به کار میگیرد، لذا اشعار او بیشتر برای آزادیخواهی و وطنپرستی و مبارزه با حکومتها سروده شده، به همین خاطر تبعید شد و تا آخر عمر در تبعید بود.
عارف شهرت و ارزش هنریاش را مدیون تصنیفهای زیبا و موفق خود است و اولین کسی است که پی به اهمیت تصنیف برای تربیت اخلاقی و به وجود آوردن حس وطنپرستی و ترویج زبان و اشاعه آرمان و عقیدهای خاص در جامعه پی برد و از آن استفادهای شایان کرد.
فهرست مندرجات
۱ – زندگینامه
۲ – در خدمت مشروطهخواهی
۳ – تصنیفهای اخلاقی و ملی
۴ – شاعر آزادی و وطنپرستی
۵ – جویای راهی برای آبادی وطن
۶ – آزادیخواهی تا تبعید
۷ – سکوت بهتآور عارف
۸ – خصوصیات اخلاقی
۹ – ویژگیهای نثر عارف
۱۰ – اسلوب شعری عارف
۱۱ – بیان اندیشههای سیاسی و اجتماعی با شعر
۱۲ – سرانجام
۱۳ – منابع
۱۴ – منبع
زندگینامه
ابوالقاسم عارف، در سال ۱۳۰۰ هجری قمری یا کمی قبل از آن، در قزوین به دنیا آمد. نام پدرش، ملا هادی و شغلش وکیل دعاوی بود. بنا به نوشته خود عارف، پدر و مادرش همیشه در حال نزاع با هم بودند و همین مساله موجب شد که کودکی عارف در سختی و پریشانی روحی و عاطفی بگذرد.
عارف خواندن و نوشتن و مقدمات عربی، یعنی صرف و نحو را در مکتب فراگرفت و سپس حسن خط را نزد سه نفر از خوشنویسان معروف قزوین و موسیقی را پیش حاجی صادق خرازی آموخت. از آنجا که عارف صدای خوبی داشت، پدرش به فکر افتاد که او را آخوند کند و به همین خاطر یک روز مجلسی ترتیب داد و عمامه بر سرش گذاشتند و جهت تربیتش به میرزا حسن واعظ سپردند. از این پس، تا دو سه سال، عارف پای منبر میرزا حسن واعظ نوحه خواند.
ظاهرا عارف در سال ۱۳۱۶ هجری قمری به تهران آمد. عارف در شرح حالی که از خود نوشته و در دیوان او ثبت است، ماجرای چگونگی سفرش به تهران را شرح داده است. بعد از مدتی اقامت در تهران، با موثق الدوله و چند تن دیگر از بزرگان دربار آشنا شد. شاهزادگان قاجار طالب همنشینی او شدند و به زودی کارش بالا گرفت، چنانکه بر سفره میرزا علی اصغرخان اتابک مینشست.
چیزی نگذشت که شهرت عارف به سمع مظفرالدین شاه رسید و به فرمان او به دربار خوانده شد. او با خواندن یکی دو غزل در حضور شاه، مورد پسند شاه قاجار واقع شد و مظفرالدین شاه امر کرد تا پانصد تومان به او داده، عمامهاش را برداشته و او را در شمار فراش خلوتها بنویسند. عارف در اینباره چنین مینویسد: «شنیدن این حرف در من کمتر از صاعقه آسمانی نبود. دیدم عمامه به آن ننگینی و شیخ بودن با آن بدنامی، هزار مرتبه شریفتر و آبرومندتر است از کلاهی که میخواهد به سر من برود.»
در خدمت مشروطهخواهی
چند سال عارف به همین روال گذراند تا آنکه کم کم ندای مشروطه از گوشه و کنار کشور برخاست. عارف نیز که خود با چشم خویش هزاران بار ظلم و ستم و زندگی نکبتباری که در نتیجه حکومت استبدادی گریبان مردم را گرفته، دیده بود، از همان ابتدای زمزمههای انقلاب به سوی مشروطهخواهان روی آورد و ذوق قریحه و استعداد کمنظیرش را در خدمت آزادی و انقلاب به کار گرفت؛ از جمله، عارف بیست روز بعد از دار زدن شیخ فضلالله نوری به سال ۱۳۲۷ هجری قمری و در نمایشی که در خانه ظهیرالدوله به نفع قربانیان آتشسوزی بازار برگزار شد، غزلی را که خود سروده بود، خواند و مورد اقبال عمومی قرار گرفت.
از مهمترین و مشهورترین اثر عارف، غزلی به نام «پیام آزادی» است که عارف در آن، پیروزی مبارزان آزادی را بر نیروی ارتجاع ستوده است. عارف این غزل را در مجلس جشنی که توسط شاخه ادبی حزب دموکرات در سال ۱۳۲۷ هجری قمری برای یادبود پیروزی مشروطهخواهان بر نیروهای محمدعلی میرزا برپا شد، با موسیقی آن برای ملت ایران خواند و نظایر اینها که بسیار است.
تصنیفهای اخلاقی و ملی
عارف شهرت و ارزش هنریاش را مدیون تصنیفهای زیبا و موفق خود است. این نوع از شعر را که کامل کنندهاش میرزا علی اکبرخان شیدا بود، عارف چنان با مهارت و زیبایی میسرود که میتوان این نوع از شعر را مختص عارف دانست. عارف به این نوع شعر، صورتی شاعرانه داد و تصنیف را از مسیر فلاکتبار و بیسر و سامانیش بیرون آورد.
عارف اولین کسی است که پی به اهمیت تصنیف برای تربیت اخلاقی و به وجود آوردن حس وطنپرستی و ترویج زبان و اشاعه آرمان و عقیدهای خاص در جامعه پی برد و از آن استفادهای شایان کرد. وجه تمایز مهم تصنیفهای عارف در این است که خودش، هم شاعر، هم موسیقیدان و هم آوازخوان است و همین باعث میشود که او این نوع از شعر را در نهایت استادی برای بیان اهداف و مضامین ملی به کار ببرد.
تصنیفهای عارف بسیار ساده و روان و حتی از غزلهای او نیز سادهتر است. تصنیفهای عارف نیز مانند غزلها و شعرهای دیگر او، هر یک در واقعه و مقام و موقعیتی معین از تاریخ سروده شده و شاعر از تمام آنها هدف و منظور سیاسی و اجتماعی داشته است. به قول خود عارف «اگر من خدمتی دیگر به موسیقی و ادبیات ایران نکرده باشم، وقتی تصنیفهای وطنی ساختهام که ایرانی از هر ده هزار نفرش نمیدانست وطن یعنی چه.»
بسیاری از این تصنیفهای شورانگیز متاسفانه که در آن روزها در محافل و مجالس آزادیخواهی خوانده شد، به خاطر عدم اطلاع سازندگان آن از علم موسیقی، امروزه در دست نیست و فراموش شده است.
اطلاع عارف از علم موسیقی چنان محدود است که ساختن اپرت و اپرا را با موسیقی غیر علمی ایران آسان میداند و آرزویش این است که چیزی بسازد که از آرشین مال آلان قفقاز بدتر نباشد. از گفته خود او معلوم میشود که این نظر عارف بعد از مسافرتش به ترکیه و دیدن دارالالحان (کنسرواتوار) ترک در او به وجود آمده است.
شاعر آزادی و وطنپرستی
در زمان جنگ جهانی اول، در ایران جریانهای متفاوت سیاسی به وجود آمد و انجمنها و حزبهایی در ایران پدید آمدند که غالبا وابسته به دیگران بودند. در این میان، عارف که مردی وطنپرست و آزادیخواه بود، به طور طبیعی با جریانی همراه شد که عناصر ملی در آن بیشتر جلوه داشتند و از آنجا که تجاوزهای دولتهای همسایه در این زمان نسبت به کشور بیطرف ایران شدت پیدا کرد، او نیز ناگزیر به همراه مبارزان ایرانی به سوی کشور عثمانی رفت و مدتی در استانبول زندگی کرد و چون مردی عاطفی و زودباور بود، تحت تاثیر تبلیغات ترکها آذربایجان پی برد و از آنان روی گرداند و در اواخر سال ۱۳۳۶ هجری قمری، تصنیف دیگری در اینباره سرود و نیت آنها را آشکار ساخت.
شاعر آزاده وطنی از این سفر به کشور عثمانی هم خیلی زود پشیمان شد و عاقبت اشتیاق دیدن دوباره وطن به جانش افتاد و به سال ۱۳۳۷ هجری قمری به ایران برگشت، اما پس از بازگشت به ایران، وطن را ویرانتر و آشفتهتر از آنچه بود دید و به یکباره دیوار تمام آرزوهایش فروریخت و از شور و شوق افتاد، تا جایی که در نامهای به یکی از دوستانش در استانبول چنین نوشت: «تهران و قم و اصفهان و کاشان به هر کجا که روم آسمان همان رنگ است. تنها جایی که نرفتهام قبرستان است و فعلا در آن خیال هستم.» با تمام اینها، دست از کوشش و مبارزه بر نداشت. در این زمان، هر زمان در جایی زندگی میکرد و راه میان اصفهان و تهران را طی میکرد:
عمرم گهی به هجر و گهی در سفر گذشت • • • تاریخ زندگی همه با دردسر گذشت
در این زمان، شاعر آزادی، کنسرتهای باشکوهی در تهران برپا کرد که مردم برای دیدن آن هجوم میآوردند. مردم آن دوره تا پایان عمرشان ترانههایی را که از او شنیدند، در گوششان زنده ماند. تمام ترانههای عارف چون تیری در قلب استبداد مینشست و همین باعث شد که آنها در پی آزار او برآیند، اما عارف با آگاهی از همه این مخاطرات که زندگیش را تهدید میکرد، دست از مبارزه برنداشت و با شور و هیجان، خائنین به وطن را مورد حمله و ملامت قرار میداد.
وقتی انقلاب روسیه به پیروزی رسید و حزب بلشویک قدرت حاکمه این کشور شد، عارف با وجودی که چندان از اهمیت تاریخی انقلاب کارگری و پیامدهای آن اطلاع درستی نداشت، اما تحت تاثیر انقلابی که مردمش آنرا به پیروزی رسانده بودند، با شور و شوقی فراوان آنرا ستود و از لنین خواست تا به کمک ملت ستمدیده ایران بشتابد.
وقتی در سال ۱۳۳۹ هجری قمری قدرت به دست سید ضیاءالدین طباطبایی افتاد، عارف مورد حمایتش قرار گرفت و در غزلی نسبت به اصلاحات او و آینده این کشور اظهار امیدواری کرد، اما وقتی دولت سید ضیاءالدین منحل شد، در غزلی دیگر او را مورد ملامت قرار داد و مدتی بعد برای «کابینه سیاه» تصنیف سرود.
جویای راهی برای آبادی وطن
بعد منحل شدن دولت سید ضیاءالدین، در خراسان قیام کلنل محمدتقی خان پسیان پیش آمد و عارف نیز با شور و حرارتی زیاد، پس از یکی دو ماه که از این قیام گذشت، به مشهد رفت و در باغ خونی با کلنل محمدتقی خان پسیان ملاقات کرد.
در این زمان، ایرج میرزا نیز در خراسان بود و عارف به علت اختلاف با او، در مجالسی که ایرج در آنها شرکت داشت، کمتر رفت و آمد میکرد. ایرج نیز به خاطر همین کارش و نیز برای اینکه از کنسرت عارف هم آزرده شده بود، عارفنامهاش را در هجو عارف سرود.
عارف از قبل نیز با کلنل آشنا و به علاقه آزادیخواهانه و شور میهنپرستی او آگاه بود و در این سفر که بار دیگر او را از نزدیک میدید، بیشتر از قبل مجذوب منش و رفتار سردار جوان شد و نسبت به او ارادت پیدا کرد. عارف به این قیام کلنل دل بسته بود و او را یگانه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 