پاورپوینت کامل سر احمد سلمان رشدی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سر احمد سلمان رشدی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سر احمد سلمان رشدی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سر احمد سلمان رشدی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

سلمان رشدی

سِر احمد سلمان رشدی (زاده ۱۹ ژوئن ۱۹۴۷ م/ ۱۳۲۶ ش)، نویسنده و مقاله‌نویس مسلمان هندی‌الاصل، تبعه انگلستان است.
وی نخستین‌بار با کتاب بچه‌های نیمه‌شب به شهرت رسید و جایزه بوکر را بابت نگارش این اثر دریافت کرد. اغلب آثار رشدی از شبه‌قاره هند ریشه می‌گیرد. داستان‌های او را در گونه رئالیسم جادویی طبقه‌بندی می‌کنند.
آخرین اثر وی کتاب آیات شیطانی، رمانی است که در آن، توهین و افترا و اهانت به مقدسات اسلامی (پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، همسران پیامبر، حضرت جبرئیل و امامان معصوم) کرده و در پی آن اعتراضات گسترده‌ای در کشورهای مختلف اسلامی و خصوصاً پاکستان و هندوستان علیه آن صورت گرفت. امام خمینی بنیان‌گذار نظام جمهوری اسلامی ایران، حکم به اعدام سلمان رشدی و همه کسانی که عامدانه در چاپ کتاب نقش داشتند را اعلام کرد و این حکم بازتاب جهانی پیدا کرد.
با صدور فتوای امام خمینی بر قتل رشدی، بارها افرادی برای اجرای حکم اعدام رشدی اقدام کردند ولی با توجه به مراقبت شدید دولت‌ها و سرویس‌های امنیتی غربی موفق به انجام آن نشدند، اما او همچنان تحت تعقیب است. او در حال حاضر سالیان درازی تحت تدابیر امنیتی آمریکا زندگی مخفیانه دارد.

فهرست مندرجات

۱ – زندگی‌نامه
۲ – زندگی مخفیانه
۳ – کتاب آیات شیطانی
۴ – علت منع کتاب آیات شیطانی
۵ – نقد امیرخانی بر کتاب آیات شیطانی
۵.۱ – قصه‌سازی مدرن
۵.۱.۱ – فصل اول قصه
۵.۱.۲ – فصل دوم قصه
۵.۱.۳ – فصل سوم قصه
۵.۲ – طرح افسانه‌ای غرانیق
۵.۳ – نقش کژی آغازین
۵.۴ – نگاه بدون تعصب
۵.۵ – ناجوان‌مردی نویسنده
۵.۶ – تنزل پیامبر به انسان عادی
۵.۷ – تحلیل رسانه‌های غربی از فتوای امام
۵.۷.۱ – تبعات فتوای امام
۵.۷.۲ – عجیب‌ترین تبعات
۶ – حکم امام خمینی به اعدام رشدی
۶.۱ – متن حکم امام
۶.۲ – بازتاب داخلی حکم امام
۶.۲.۱ – تعطیلی نهادهای دولتی
۶.۲.۲ – منع ورود کتاب‌های ناشر انگلیسی
۶.۲.۳ – اعلام وحدت اقلیت‌ها
۶.۲.۴ – درخواست جلوگیری از انتشار کتاب
۶.۲.۵ – حرکت تهدیدآمیز غربی‌ها
۶.۲.۶ – اعلام ارتداد در سازمان کنفرانس اسلامی
۶.۲.۷ – تاکید امام به برخورد با اهانت‌کنندگان
۶.۳ – بازتاب بین‌المللی فتوای امام
۶.۴ – مبانی حکم ارتداد سلمان رشدی
۶.۴.۱ – ارتداد از دیدگاه امام
۶.۴.۲ – مبانی فقهی امام
۶.۴.۳ – مبانی سیاسی امام
۶.۵ – اصول عملی حاکم بر سیره امام خمینی
۶.۵.۱ – احترام و اعتقاد به اصل آزادی بیان
۶.۵.۲ – اعتقاد به اصل محوریت اسلام
۶.۵.۳ – اعتقاد به اصل بیداری و هوشیاری
۶.۵.۴ – اعتقاد به اصل نگاه به درون
۶.۵.۵ – حفظ و حراست از انقلاب
۶.۵.۶ – نتیجه‌گیری
۷ – مبانی قرآنی حکم ارتداد
۷.۱ – اهانت به پیامبر
۷.۲ – حکم اذیت و آزار پیامبر
۷.۲.۱ – دیدگاه ابن‌تیمیه
۷.۲.۲ – دیدگاه قاضی عیاض
۷.۳ – حکم محاربه با پیامبر
۷.۴ – حکم طعن در دین پیامبر
۷.۵ – حکم رفع اصوات فوق صوت پیامبر
۷.۶ – حکم استهزای پیامبر
۷.۷ – حکم تکذیب پیامبر
۷.۸ – حکم تقدم بر پیامبر
۷.۹ – حکم اعراض از پیامبر
۷.۱۰ – حکم عصیان بر پیامبر
۷.۱۱ – حکم کفر به پیامبر
۷.۱۲ – حکم محادده با پیامبر
۷.۱۳ – حکم مشاققه با پیامبر
۸ – منابع نقدکننده آیات شیطانی
۹ – پانویس
۱۰ – منابع

زندگی‌نامه

سلمان رشدی نویسنده‌ هندی الاصل، به سال ۱۳۲۶ ه. ش، در خانواده مسلمان در بمبئی متولد شد، و در سیزده سالگی جهت تحصیل به انگلستان اعزام شد و مدتی با نوشتن مقالات تبلیغی در انگلستان به تامین مخارج زندگی پرداخت و سپس شناسنامه‌ انگلیسی گرفت و تبعه‌ آنجا شد.
رشدی در مصاحبه با مجله‌ اشپیگل در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۱، درباره‌ خانواده‌اش می‌گوید: «خانواده‌ من به اسلام گرایش داشتند، ولی در خانه ما از دین خبری نبود. فقط سالی یک‌بار مرا برای عبادت به مسجد می‌بردند. مثل مراسم سال نو در نزد مسیحیان، یک دایه‌ مسیحی داشتم…، اکثر دوستان من غیرمسلمان بودند. پدرم از قانون قرآن در منع نوشیدن مشروبات الکلی تبعیت نمی‌کرد. خوشبختانه می‌توانم بگویم که پدر و مادر من مسلمان بدی بودند».
رشدی در طول زندگی خود در انگلستان به بی‌دینی و بی‌اعتقادی مطلق می‌رسد و در نهایت، منکر خدا می‌شود و این عقیده را رسما در مصاحبه با مجله اشتترن در ۷ آبان ۱۳۷۱، تحت عنوان «من قهرمان نیستم» بیان می‌کند. چنین نویسنده‌ای تحت حمایت غرب و صهیونیسم به منظور مقابله با رشد روز افزون اسلام‌خواهی در جهان، دست به نوشتن کتاب «آیات شیطانی» می‌زند. و آن را «اثری، حاوی ضدیت و شک بنیادی می‌نامد» و در آن به مقام مقدس حضرت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و به مقدسات مسلمین اهانت می‌کند.

[۱] روزها و رویدادها، مرکز فرهنگی تربیتی نور ولایت، نشر پیام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف)، چاپ چهارم ۱۳۷۹، ص۵۳۸.

سلمان رشدی در ماموریت استعماری انگلیسی و آمریکایی خویش در راستای مبارزه با اسلام کتاب «آیات شیطانی» را نوشت. او مامور آمریکا بود و در این کتاب ضد اسلامی خویش نشانه‌های شیطنت خود را نشان داد. استکبار جهانی ریشه انقلاب اسلامی را در بعثت پیامبر اعظم حضرت محمد بن عبدالله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌دید و تصور می‌کرد با اهانت به پیامبر اسلام می‌تواند از صدور انقلاب اسلامی ایران به سراسر جهان پیش گیری کند.

زندگی مخفیانه

سلمان رشدی، تحت حمایت دولت انگلستان است و در انگلیس زندگی کرد و پس از صدور حکم امام محافظت وی بر عهده (اسکاتلند یارد، پلیس انگلیس) قرار گرفت و هزینه‌های محافظت از او در سال بین یک تا ۱۰ میلیون پوند تخمین زده می‌شود. همچنین شرکت هواپیمایی «بریتیش ایرویز» حضور رشدی را در هواپیماهای خود تا سال ۱۹۹۸ ممنوع اعلام کرده و شرکت هواپیمایی «ایرکاندا» چند سال پیش سفر رشدی را با پروازهای خود غیرممکن اعلام نمود.
رشدی سال‌ها در پناه دستگاه‌های امنیتی انگلیس در مخفیگاه‌ها به سر می‌برد و چون مردم انگلیس به مخارج هنگفت نگهداری او اعتراض کردند، دولت انگلیس از ادامه حفاظت از او خودداری کرد و وی ناچار به آمریکا پناه برد و اکنون در پناه ماموران امنیتی آمریکا روزگار خود را می‌گذراند.
از سال ۱۳۶۷ با صدور فتوای امام (رحمه‌الله‌علیه) بر قتل رشدی، بارها افراد غیوری برای اجرای حکم اعدام رشدی اقدام کردند ولی با توجه به مراقبت شدید دولت‌ها و سرویس‌های امنیتی غربی موفق به انجام آن نشدند، اما او همچنان تحت تعقیب است.
نکته آخر این‌که دین اسلام علی‌رغم این‌که بیشترین اهتمام را به آزادی‌ اندیشه و بیان دارد و از هرگونه اظهار نظر و مسئولین حمایت می‌نماید. اما اگر فردی بخواهد خارج از ضوابط و چارچوب‌های علمی و منطقی به شبهه‌افکنی و تخریب مبانی اعتقادی مردم بپردازد، با آن مقابله نموده و اجازه تروج چنین تفکرات مسمومی را در جامعه اسلامی نمی‌دهد. از این‌رو در فقه اسلامی خرید و فروش و نگهداری چنین کتاب‌هایی حرام بوده و نشر آن در سطح جامعه مجاز نمی‌باشد. بله از آنجا که لازم است همواره با شبهات برخورد علمی مناسب صورت گرفته تا جامعه اسلامی از آثار تخریبی آن در امان باشد؛ لازم است‌ اندیشمندان و متفکران اسلامی که از توانایی علمی کافی برخوردارند، به چنین منابعی دسترسی داشته باشند.
کتاب آیات شیطانی نیز مشمول این قاعده می‌باشد. و بالاخره اینکه اعطای لقب «سر» (شوالیه) به نویسنده این کتاب بعد از گذشت بیش از دو دهه از تاریخ انتشار این کتاب توسط ملکه انگلیس در شرایطی که جهان اسلام در آتش تهاجم نظامی غرب به سرکردگی آمریکا و انگلیس، می‌سوزد، به خوبی بیانگر توطئه و سیاسی‌بودن اقدام سلمان رشدی است که هیچ ارتباطی با مباحث فرهنگی و… ندارد.

کتاب آیات شیطانی

آیات شیطانی (ترجمه عبارت انگلیسی Satanic verses) رمانی است در ۵۴۷ صفحه (نسخه انگلیسی در چاپ اول) که در تاریخ ۴/۷/۱۳۶۷ (۲۶ سپتامبر ۱۹۸۸) توسط انتشارات «وایکینگ» (جزو گروه انتشاراتی «پنگوئن») منتشر شد. نویسنده این کتاب مسلمانی هندی تباری بود که تبعه «بریتانیای کبیر» محسوب می‌شد (در سال ۱۹۴۷ در بمبئی به دنیا آمد در نوجوانی در انگلستان اقامت گزیده، سال ۱۹۶۸م هنگامی که دانشجوی دانشگاه کمبریج بود به جنبش چپ پیوست).
«آیات شیطانی» پنجمین رمان این نویسنده می‌باشد. «سلمان رشدی» عضو انجمن سلطنتی ادبیات انگلستان بوده و هست و کتاب مذکور را به سفارش «گیلون ریتکن» (رئیس یهودی انتشارات وایکینک) با دستمزد بی‌سابقه ۸۵۰ هزار پوند به رشته تحریر درآورد. کتاب آیات شیطانی برخلاف آنچه گفته می‌شود، یک کتاب علمی و نظری نیست، بلکه داستانی است بلند در ۹ فصل که شخصیت‌های آن را حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، همسرانش و صحابی شناخته شده‌اش و حضرت جبرئیل (فرشته وحی) تشکیل می‌دهند. در طول این رمان تمامی این شخصیت‌ها، العیاذ بالله افرادی فاسد و گرفتار انحرافات اخلاقی معرفی می‌شوند و انواع تحقیر و اهانت‌های عجیب و غریب نسبت به آنان انجام می‌گیرد.

علت منع کتاب آیات شیطانی

۱. از کتب ضاله محسوب می‌شود و ترویج کتاب ضاله طبق نظر مراجع حرام است و علت حرمت کتاب ضاله به خاطر اینکه به مقدسات و اعتقادات توهین می‌کند و توزیع آن هم باعث شکسته شدن قبح می‌گردد و هم به علت مطالعات کم مردم در مسائل دینی خودشان و یا به علت عدم ظرفیتی علمی، باعث انرحاف مردم می‌شود: لذا پخش کتاب ضاله حرام است.
۲. در این کتاب آیات شیطانی به بهترین بنده خدا یعنی حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اهانت کرده، لذا وجود این کتاب در بازار و نقل قول از مطلب این کتاب در میان مردم، باعث می‌شود برای مردم یک حس بی‌خیالی ایجاد شود و زمینه توهین و اهانت‌ها به مقدسات برای دیگران فراهم گردد.
۳. پرداختن بیشتر به محتوای کتاب جز جریحه‌دار کردن قلوب پاک مسلمین نتیجه‌ای نخواهد داشت.

نقد امیرخانى بر کتاب آیات شیطانی

نقد رضا امیرخانی بر کتاب آیات شیطانى با عنوان «نقدی بر کتاب آیات شیطانی، رضا امیرخانى»:
بازار کتاب قاعده بر این است که نقل و حدیث درباره‌ کتاب -چه تعریف و تمجید و چه دشنام و ناسزا- بر تعداد خواننده می‌افزاید؛ اما این قاعده را نیز -چونان اغلبِ قواعد- استثنایی است؛ و این استثنا، نیست مگر کتابِ آیاتِ شیطانی، اثرِ سلمان رشدی. کتابی که اگرچه بسیار بر آن نقد نوشته شد، نه تنها بر تعداد خواننده‌گانش افزوده نشد، بلکه بسا منتقدانی که حتی خود، اصلِ نسخه را نخواندند و نقد نوشتند. و این مطلب به خودی خود خطای چندان سهم‌گینی نیست، چرا که منتقدان عموماً تبعاتِ فتوای امام را بررسی می‌کردند و هنوز منطقِ مظفر نخوانده، می‌توان فهمید که جهل به فعل، منافی علمِ به تبع نیست. باری، کتاب آیات شیطانی را اول بار پنگوئن به سالِ ۱۹۸۸ چاپ زد.
از نویسنده‌ای که سه اثر داستانی به نام‌های Grimus، Midnight’s Children (بچه‌های نیمه‌شب)، Shame (شرم) و یک اثر غیر داستانی -سفرنامه‌ی نیکاراگوئه- در کارنامه‌ی خود داشت؛ نویسنده‌ای هندی‌الاصل که در لندن زند‌گی می‌کرد.

قصه‌سازی مدرن

آیاتِ شیطانی داستانی است بلند در ۵۴۷ صفحه. قصه ساختاری مدرن دارد که شاید بتوان آن را نوعی گرته‌برداری شرقی از پدیده‌ی رئالیسمِ جادویی امریکای جنوبی نامید. ناگفته نماند که تناسخ riencarnation -که در فرهنگ هندی جا افتاده است- به عنوانِ یک پدیده‌ بومی در طرحِ داستانی نقشی غیر قابلِ انکار دارد. تناسخ هنوز هم در هندِ امروز، نه فقط میانِ هندوها و متعصبان‌شان که سیک‌ها باشند، که در میانِ پیروانِ سایرِ ادیان، یک باورِ بومی است. بسا هندوهایی که مقیمِ کشورهای غربی‌اند و هنوز از حشره‌کش استفاده نمی‌کنند. نه برای حفظِ محیط زیست و سوراخِ لایه‌ اوزون، بلکه از آن‌رو که مبادا روحِ پدربزرگ یا خانم والده‌شان را که در قالبِ یک سوسک تجسد یافته، آزار دهند! بنابراین در پس‌زمینه‌ بومی نویسنده تناسخ جایگاهی ویژه دارد.

فصل اول قصه

گابریل فریشتا و سالدین چامچا در هواپیمای بویینگ ۷۴۷ نشسته‌اند. یکی هنرپیشه است و دیگری مقلد صدا. هواپیما ربوده می‌شود و این دو به طرزِ معجزه‌آسایی نجات می‌یابند. سالدین چامچا اصلا هندی است، اما در لندن بزرگ شده، نامِ اصلی‌اش صلاح‌الدین بوده که به سالدین تغییر پیدا کرده، خانواده‌اش خانواده‌ای هندی و متعصب بوده… اگر قرار باشد در هر قصه‌ای شخصیتی باشد که بیش از سایران به نویسنده نزدیک باشد، سالدین به سلمان رشدی نزدیک‌تر است. این از سالدین؛ اما تقدیرِ گابریل فریشتا این‌گونه رقم خورده بوده که در زند‌گی آینده ملک مقرب Archangle شود؛ گابریل با جبرائیل هم‌ریشه‌اند. (از آن‌جایی که از خاصه‌های قصه‌ مدرن به هم خوردنِ تناوبِ زمانی است، این‌که زند‌گی آینده‌ گابریل در هزار سالِ قبل واقع شود، اتفاقِ پیچیده‌ای نیست. گذشته از آن، ذاتِ تناسخ هم با این‌گونه زمان‌شکنی قرابت دارد.) تا این‌جا فصلِ اولِ قصه بود به نامِ فرشته جبرائیل The Angel Gibreel. استحاله‌ metamorphos صلاح‌الدین به سالدین. نوعی خلا و تهی بودن که دو ملیتی‌ها، عموما آن را تجربه کرده‌اند. خاصه کسانی که از یک فرهنگِ غنی شرقی می‌بُرند و تالاپ، به درونِ فرهنگِ غربی می‌افتند.

فصل دوم قصه

فصلِ دومِ قصه Mahound است که همان نامِ محمد است در زبانِ کهنِ سانسکریت. از این‌جا گابریل به جبرائیل تبدیل می‌شود. گابریل در کودکی، و البته در زند‌گی قبلی، زمانی که ناهارِ کارگرانِ معدن را می‌برده، غذای هندوهای گیاه‌خوار را با گوشتِ مسیحیان و گوشتِ مسیحیان را با گوشتِ حلالِ مسلمانان جابه‌جا می‌کرده، نصیحت مادر را نشنیده می‌گیرد. مادری که به او می‌گوید: شیطان…

[۲] سلمان رشدی، آیات شیطانی، ص۹۱.

همین گرهِ کوچک همه‌ داستان را کفایت می‌کند. فرشته‌ای که کمی هم شیطان است. پاره‌ای از داستان که در زمانِ صدر اسلام می‌گذرد، بسیار ابتدایی و ضعیف است. چیزی است شبیه به یک نمایش‌نامه‌ تهی‌مایه‌ ابتدایی، در قیاسِ با صحنه‌آرایی‌های زنده‌ زمانِ معاصر در فصلِ اول. شهری به نامِ جاهیلیا Jahilia و شخصیت‌هایی یک بعدی که به اشتباه و با کم‌دقتی از تاریخ بیرون کشیده شده‌اند. ابوسیمبل Abu Simbel به جای ابوسفیان و هند و خالد و حمزه و سلمان و… از این‌جا قصه فصل به فصل جلو می‌رود، فصلی در جاهیلیا و فصلی در زمانِ معاصر.
کم‌اطلاعی نویسنده از تاریخِ صدرِ اسلام و زبانِ عربی و از آن بدتر ادعای تاریخ‌دانی و سوادِ قرآنی، اثر را در دیدِ خواننده‌ای با اطلاعاتِ متوسط به ملغمه‌ای مضحک تبدیل می‌کند.

فصل سوم قصه

بخشِ ۲ از فصلِ ۳

[۳] سلمان رشدی، آیات شیطانی، ص۱۴۳.

با یک عبارتِ عربی آغاز می‌شود: کان ما کان/فی قدیم الزمان نویسنده آن‌را این‌گونه ترجمه می‌کند: “Kan-a ma kan، Fi qadim-e-zaman، It was so، it was not… ” آن‌گونه بود که نبود، در گذشته‌ای فراموش شده. نویسنده متوجهِ این نکته‌ ساده نشده که ما در زبان عربی چند معنا دارد و فقط یکی از آن‌ها معنای نفی دارد. در این‌جا نه به معنای نفی، بل به معنای هرچه یا آن‌چه آمده است. ترجمه‌ تحت‌اللفظی و لغت به لغتِ آن می‌شود، بود آن‌چه بود، و ترجمه‌ محتوا به محتوای آن، همان یکی بود، یکی نبود خودمان یا “Once upon a time” است. یادِ آن کسی می‌افتم که سال‌ها پیش به ایران آمده بود و در مقاله‌ای نوشته بود که با شعار دادنِ این که خدا نمی‌خواهد، نمی‌توان جلو لشکر آهنین عراق ایستاد. او این شعار را روی پیشانی رزمنده‌ها دیده بود که ماشاالله و گمان کرده بود که ما، علامت نفی است و هر چه خدا بخواهد را با خدا نمی‌خواهد اشتباه گرفته بود.
یکی دیگر از اشتباهاتِ ابتدایی نویسنده، آوردن یک بت Ball به عنوانِ شخصیتی داستانی است. رفتارِ این شخصیت که روبه‌روی مهاند می‌ایستد، نوعی تقلیدِ ناشیانه از کتابِ مقدس -عهد عتیق- است که در روندِ داستانی جا نمی‌افتد. و بعد هم رابطه‌ این بت با لات و منات و عزی که صفحاتِ زیادی از کتاب را به خود اختصاص می‌دهد و عاقبت هم با پس‌زمینه‌ شیطان بودنِ جبرائیل منجر به طرحِ افسانه‌ غرانیق می‌شود؛ افسانه‌ای که در آن گفته می‌شود شیطان در نقشِ جبرائیل بر پیامبر نازل می‌شود و آیاتی شیطانی را واگو می‌کند. پیامبر نیز این چند آیه را -در موردِ لات و منات و عزی- برای مردم می‌خواند، نزدیک به آن شعارِ جاهلی که این سه دخترانِ خدا، صاحبِ شفاعت هستند. (اللات و العزی، و منات ثالثه الاخری، فانهن الغرانیق العلی، و ان شفاعتهن لترتجی) پس از آن جبرائیل دوباره نازل می‌شود و آیات را تصحیح می‌کند. «افرایتم اللات و العزی، و منات الثالثه الاخری، الکم الذکر و الانثی، تلک اذا قسمه ضیزی

[۴] نجم/سوره۵۳، آیه۱۹-۲۲.

» طرفه این جاست که سازند‌گان و جاعلانِ این افسانه به آیاتِ ابتدایی همین سوره نظر نیانداخته‌اند که: «و ما ینطق عن الهوی، ان هو الا وحی یوحی

[۵] نجم/سوره۵۳، آیه۲-۳.

» البته جبرائیلِ رشدی، خود شیطان است و در واگویه‌های درونی اعتراف می‌کند که اصلا نمی‌داند که خدا کیست!

[۶] سلمان رشدی، آیات شیطانی، ص۱۱۳_ ۱۲۵.

بگذریم که فرقِ معدودی در مسلمانان این روایتِ جعلی را قبول دارند. تازه آن‌ها نیز نه به صورتی که رشدی مساله را شرح می‌دهد.
رشدی نزولِ آیاتِ شیطانی را در مجلسی بیان می‌کند که مهاند (در این نقد متعمدا از این لغت استفاده می‌گردد.) با هند خلوت کرده است.

[۷] سلمان رشدی، آیات شیطانی، ص۱۲۱.

طرفه این جاست که در همین اثنا، خبر می‌رسد که حمزه، برادرانِ هند را کشته است! (بی‌توجهی به تاریخ در یک اثرِ داستانی، قابلِ اغماض است، اما اگر اولا اثر ادعای بیانِ تاریخ را نداشته باشد، و ثانیا مساله‌ تاریخی، مساله‌ای نباشد که با حیثیتِ کسی -نه کسانی، چه رسد به حیثیتِ دینی که عمیق‌ترینِ انواع است- چالش داشته باشد.) البته از نویسنده‌ای که خالد را اولین مسلمان می‌داند و او را سقا water career می‌نامد

[۸] سلمان رشدی، آیات شیطانی، ص۱۰۴.

و سلمان را کج‌اندیش می‌داند، این‌گونه تاریخ‌نویسی بی‌راه نیست.

طرح افسانه‌ای غرانیق

آیاتِ شیطانی با طرحِ افسانه‌ غرانیق آغاز می‌گردد و در ادامه، نویسنده به خود جرات می‌دهد که توصیفی از زندگی مهاند و رابطه‌ او با همسرانش ارائه کند که حتی در شانِ یک انسانِ عادی نیز نیست.

نقش کژی آغازین

این‌جا نکته‌ای قابلِ تامل وجود دارد. فِرَقی از مسلمانان که جرات نمودند، پیامبرشان را تا حدی تنزل بدهند که خطاکارش بنامند -آن‌هم در سترگ‌ترین رسالت که همانا بیانِ وحی باشد- در نوشتنِ این اثر و امثالِ آن مسؤل‌اند. اگر نبود آن کژی آغازین، این انحرافِ پسینی هرگز شکل نمی‌گرفت.

نگاه بدون تعصب

هرگز نمی‌توانم به خود بقبولانم که به دروغ بنویسم این قصه را بدونِ تعصب خوانده‌ام و فقط آن را به لحاظِ داستانی سنجیده‌ام. ضمن این‌که به هیچ‌وجه از بیانِ این جمله احساسِ افتخارآمیزی و غرور آزاداندیشانه‌ای ندارم. چه ظاهرِ زیبایی دارد این جمله و چه باطنِ مجوفی. یعنی چه که بدونِ تعصب متنی را خواندن؟ بدونِ داوری؟ این کار را بلد نیستم. این یعنی این‌که تکه‌ای از خود را جدا کنم و بدونِ آن بخوانم و بدونِ آن بنویسم. ما با همه‌ خودمان می‌خوانیم و می‌نویسیم…

ناجوان‌مردی نویسنده

آیاتِ شیطانی علی‌رغم بهره‌گیری از روایتِ مدرن، رئالیسمِ جادویی، رنگ و بوی بومی در فصول مربوط به سالادین چامچا، هرگز به پخته‌گی اثرِ قبلی رشدی، شرم نیست. با خواندنِ این اثر دو احساسِ متفاوت در آدمی شکل می‌گیرد. اولی که مربوط به فصولِ سالادین چامچا است، که احساسِ نوستالژیکِ دربه‌دری خودخواسته‌ای است که نویسنده صادقانه بیان کرده است… و در موردِ فصولِ مربوط به صدر اسلام، چیزی نمی‌توان گفت جز فورانِ عنادی بی‌شرمانه، هرزه‌نگاری موهنی که هیچ دلیلی برای آن نمی‌توان پیدا کرد.
رشدی در این کتاب، گویی عقده گشوده است. آن هم با زبانی موهن و نگاهی وقیح، بدتر از همه ناجوان‌مردی اوست که بدونِ داشتنِ اطلاعاتِ تاریخی، به نثری نوشته که کار را به قصه‌ای تاریخی می‌نمایاند. در صفحه‌ پایانی کتاب با ذکرِ نامِ انتشارات، حتی اسمِ مترجمِ قرانی را که از آن چند آیه از سوره‌ نجم را به امانت گرفته، ذکر می‌کند. وه که چه امانت‌داری معصومانه‌ای! سه چهار اسمِ خاص و توصیفِ فضای کهن و چنین توضیحاتی، خواننده‌ ناآشنا را می‌فریبد که با نصِ تاریخ روبه‌رو شده است. و این نه فقط یک اهانت ساده و هرزه‌درایی عنیف است، که یک دروغِ آشکار است. پوشیدنِ ردای تحقیقِ متدلوژیک بر‌ اندامِ لمپنیزم، بسی موهن‌تر از دشنامی است که از دهانِ یک لمپنِ خیابان‌گرد بیرون می‌آید…

تنزل پیامبر به انسان عادی

اغلبِ آثاری را که پخش و نشرشان توسطِ کلیسای کاتولیک ممنوع شده است، دیده‌ایم و خوانده‌ایم؛ خاصه کتب و فیلم‌های سینمایی را. در همه‌ این آثار یک تشابه به چشم می‌خورد. نقشِ انسانی -فرومعنوی، غیرآسمانی- دادن به حضرت مسیح. این مهم‌ترین تشابه بینِ همه‌ این آثارِ ممنوع است. اما این آثار تا کجا پیش رفته‌اند؟ تا چه حد در این رفتار جسور بوده‌اند؟ اصالتاً نمایشِ رفتارِ انسانی یک معصوم، مذموم نیست. سیره‌نویسی در اسلام این‌چنین رسالتی را برعهده داشته است. البته از آن‌جا که اسلام فاصله‌ زمانی کم‌تری با دوره‌ معاصر داشته است، تواتر، عاملِ تعیین‌کننده‌ای در سیره‌نویسی بوده است و اختلاف کم‌تر از سیره‌نویسی مسیحیت بوده است.
اوایلِ تیرماهِ ۷۹، در شبکه‌ی abc یک برنامه از خبرنگاری معروف -Peter Jening- پخش شد که در آن با مصاحبه و به تصویر کشیدنِ چند اثر باستانی ثابت (!) شد که عیسی بالکل به صلیب کشیده نشده است و یهودیان او را نکشته‌اند. اگرچه این تحقیق با نصوص دینی ما مسلمانان سازگار است اما این ظریفه را نباید از خاطر برد که این خبرنگار از زمره‌ معروف‌ترین خبرنگاران سیاسی است و تمامِ این برنامه بدین‌جهت ساخته شده بود که ثابت کند یهودیان بی‌گناهند! بنابراین هیچ تعجب نکنید اگر در برنامه‌ بعدی جنینگ دیدید که حزب‌الله لبنان عاملِ اصلی قتلِ حضرتِ عیسی مسیح است! باری، در تاریخِ مسیحیت، به خلافِ اسلام، جای بازی با نصوص و سیره وجود دارد. اما این بازی قواعدی داشته است.
اگرچه در همه‌ آثارِ ممنوع کلیسای کاتولیک شانِ عیسی مسیح از پیامبری به یک انسان تنزل یافته است، اما هیچ‌گاه این انسان به یک انسانِ عادی و معمولی تبدیل نشده است. این انسان هم‌واره قصدِ خیر داشته است، حال آن که شاید -از دید مصنف و مولف- به این مقصود نرسیده باشد. یعنی مولف این‌گونه احساس کرده است که شخصی بدونِ اتصالِ به غیب، ادعای پیامبری کرده است، تا خلق را به سعادتی رهنمون شود، اما در قصدِ او شکی نکرده است اگرچه شاید به اصلِ سعادت مشکوک باشد… اما سلمان رشدی… او به نحوِ عنیفی از این مرز نیز پا فراتر گذاشته است. مهاند را با بی‌شرمی همیشه با صفتِ کاسب‌کار businessman نام می‌برد.

[۹] سلمان رشدی، آیات شیطانی، ص۹۱_ ۹۳.

او هیچ‌گاه در موردِ وجودِ خدا و ارتباطِ جبرائیل با مهاند شک نمی‌کند، بل‌که به نحوِ ملوثی همه‌ این شخصیت‌ها را نه به شخصیت‌هایی عادی، که به خطاکارانی معمولی تبدیل می‌کند. در واگویه‌های مهاند می‌خوانیم که: نامه‌بر خدا بودن چندان لذتی ندارد…

[۱۰] سلمان رشدی، آیات شیطانی، ص۱۱۲.

فتوا، لغتی بود که از سالِ ۱۳۶۸ (ه. ش) به ادبیاتِ انگلیسی (بخوانیم جهانی) راه یافت و به جای religious statement یا encyclical نشست. پیش از آن، همین دو واژه‌ی مهجور- به جای فتوا به کار می‌رفتند.

تحلیل رسانه‌های غربی از فتوای امام

رسانه‌های غربی بیانِ ابتدایی فتوای امام را به نحوی نادرست ارائه کردند و شگفت‌انگیز این‌که همین بیان به داخلِ کشور نیز راه یافت. آن‌ها دلیل فتوای قتلِ رشدی را ارتداد نامیدند.
تبعاً گروهی، از جمله خودِ رشدی بلافاصله در این‌که از اصل رشدی مسلمان بوده باشد، تشکیک کردند. طرفه این‌جاست که امام بر مبنای ارتدادِ رشدی، فتوای قتل او را صادر نکرده بود، بلکه به دلیل ساب‌ النبی بودن، او را مهدورالدم دانسته بودند.

تبعات فتوای امام

فتوای امام تبعاتی چند را پدید آورد. خاله‌زنکی‌ترینش مساله‌ اعتذارِ خودِ رشدی بود که چون بچه‌ خردسالی به عذرخواهی افتاد.
سیاسی‌ترینش مساله‌ خروجِ هم‌زمانِ همه‌ سفرای جامعه‌ اروپایی بود، در اعتراض به فتوا.
بهترینِ تبعاتش نا امنی برای اهانت‌کننده به مقدسات اسلام بود. آن‌هم در روزگاری که هر سریالِ تلویزیونی در هر شبکه‌ای جرات می‌کند به مقدساتِ مسیحیت و سایرِ ادیان توهین کند. آخرینش قسمتِ انتهایی سریالِ Jesus Christ بود که از یک شبکه‌ عمومی تلویزیونِ امریکا پخش شد و در آن پیش از مصلوب کردنِ مسیح، یک فکل‌ کراواتی مرتبِ معاصر، کانه یک مجری تلویزیونی واردِ صحنه شد و جلو سربازانِ پیلاتوس را گرفت. مقابلِ عیسی پرده‌ای پانوراما باز شد و جنگ‌های صلیبی را نشانش داد که سربازان فریاد می‌کشیدند، In the name of Jesus به نامِ عیسی و حمله می‌کردند، بعد دادگاه‌های تفتیشِ عقاید قرون وسطی و بالکل تا جنگ جهانی دوم، همه را به گردنِ دین‌ انداخت. بعد هم میکروفون را جلو برد و پرسید: آیا می‌ارزید؟ (جالب این که پخشِ این سریال که سی سالِ پیش می‌توانست مجازاتی نابخشودنی برای مولف داشته باشد، موردِ اغماضِ کلیسای کاتولیک و حتی مسیحیان قرار گرفت!) این همان حرکتی است که اگر آغاز شد، پایانی بر آن متصور نیست و نهایتا می‌تواند به هر اهانتی بیانجامد.

عجیب‌ترین تبعات

فتوای امام، علاوه بر این تبعات، تبعِ دیگری هم داشت که من آن‌را عجیب‌ترین می‌نامم. عجیب‌ترینِ تبعات نبود مگر اظهارِ نظرِ پاره‌ای از سیاسیون که فتوای امام را یک فتوای مذهبی نامیدند و نه سیاسی که البته عرفِ دیپلماتیک را رعایت کرده باشند و مصلحتِ… (و ما که بالاخره نفهمیدیم سیاستِ آن‌ها عینِ دیانتِ ماست یا عینِ دیانتِ خودشان…) آن‌ها این‌سان گفتند که امام خمینی با شخصیتِ مذهبی خود و به عنوانِ یک مرجعِ دینی این فتوا را داده است و نه به عنوانِ یک رهبر و مسوولِ حکومت.
این خطا از این پندارِ نادرست ناشی شده است که گمان می‌کند، کلیت‌ها را می‌توان به اجزا تجزیه کرد. پس بلافاصله برای امام دو شخصیت قائل شدند، شخصیتی سیاسی تحتِ عنوانِ رهبر، و شخصیتی دینی تحتِ عنوان مرجع. انگار که این دو شخصیت کاملا مستقل از هم‌اند و کردارهای این یکی، دخلی به رفتارهای دیگری ندارد. این همان جزئی‌نگری روش‌مندِ علمِ تجربی معاصر است که بدبختانه به عرصه‌ تفکر در علوم انسانی نیز سرایت کرده است.
این جنس جداسازی و تجزیه به عواملِ اول، از همان سنخِ بدونِ تعصب متنی را خواندن است. سنخی که نه ممکن است و نه مطلوب. ممکن نیست کسی بتواند بدونِ هیچ تعصب، پیش‌داوری، پیش‌فرض، متنی را بخواند. ممکن نیست کسی با جزئی از خود، جایی را ببیند. آدمی با کلیتِ خود می‌نگرد، می‌خواند و… حتی نگاهِ ما به طبیعتِ اطراف، انتخابی است از کلِ طبیعت. نه یک نگاهِ صرفاً تصادفی. این انتخاب بر می‌گردد به همه‌ آن‌چه در خود‌ اندوخته‌ایم؛ دین، محیطِ تربیتی، آموزه‌های دورانِ کودکی، تحصیل… تازه فرض کنیم که چنین نگاهِ بدون پیش‌فرضی ممکن باشد، چه مطلوبیتی دارد این نگاه؟ این تنها کمک می‌کند که همه یک‌جور بنگرند. چه حسنی در این نگرش هست؟ نگرشِ گله‌وار که فردیتِ هیچ‌کسی را در نظر نمی‌گیرد. این همان گرفتاری سهم‌گینی است که امروز در تب و تابِ گفت‌وگوی میانِ تمدن‌ها، پدیده‌ جهانی شدن globaliziton و غیرِ آن داریم. مگر می‌توان از تمدنی تنها خوبی‌هایش را جدا کرد؟ کلیتِ یک تمدن هیچ‌گاه قابلِ تجزیه به اجزای کوچک‌تر نیست. گرفتنِ تکه‌ای از یک تمدن، لاجرم باعث اتصال به سایرِ پاره‌های آن خواهد شد. در مثل دقیقا مانند آن است که بگویی من با انگشتِ کوچکِ پای فلانی رفاقت می‌کنم. نمی‌توانی انگشتِ پا را بگیری و او را نگیری، نمی‌توانی انگشت پا را بگیری و در حریمِ او نروی. از همه مهم‌تر نمی‌توانی انگشتِ پا را ببری و با آن انگشتِ بریده رفاقت کنی. دیگر زمانه‌ شاعرانی که عاشقِ نقطه‌ای روی پیشانی دلبر می‌شدند به سر آمده است.
به هر صورتِ فتوای امام، فتوای امام بود. نه فتوای رهبر و نه فتوای مرجع. فتوایی که حلال شمرد خونِ کسی را که به زندگی دیگران تعرض کند. فتوایی که ایستاد روبه‌روی شعارِ فریبای دورانِ مدرن که جان مقدم بر‌ اندیشه است. که اگر جان مقدم بر‌ اندیشه باشد، ظاهر این است که جان ارجمندی یافته، باطن، بی‌ارجی اندیشه است. یعنی هیچ‌ اندیشه‌ای نمی‌توان یافت که برای آن بتوان جان فدا کرد… با این شعار که حقا هم شعارِ دورانِ معاصر است، فاتحه‌ آرمان و آرمان‌خواهی خوانده خواهد شد، و در عوض خیالت تخت که هرچه خواهی بگو، به سخره و به طعنه… و فتوا مقابلِ این شعار ایستاد. و اهلِ فتوا را نیز چاره‌ای جز این نیست.

حکم امام خمینی به اعدام رشدی

امام خمینی (رحمه‌الله‌علیه) با آگاهی از توطئه و نقشه دشمنان پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یک‌تنه به صحنه آمد و با صدور حکم اعدام سلمان رشدی نقشه پلید دشمنان را خنثی نمود و جلوی موج اهانت به رسول اعظم را گرفت. در پی انتشار این کتاب، حکم تاریخی امام خمینی (رحمه‌الله‌علیه) در مورد مرتدّ بودن و وجوب قتل این نویسنده در تاریخ ۱۳۶۷/۱۱/۲۵ صادر می‌شود.
این حکم مبتنی بر احکام قطعیه و مسلم دین مبین اسلام می‌باشد. توضیح آن که بر اساس روایات متعددی که از ناحیه معصومین (علیه‌السّلام) وارد شده است و مورد توافق تمامی علمای اسلامی، اعم از شیعه و سنی می‌باشد؛ شخصی که به خداوند متعال، یا رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یا ائمه معصومین (علیه‌السّلام) (مورد اخیر از اختصاصات شیعه می‌باشد) توهین و هتاکی کند، کافر و مرتد گردیده و کشتن گوینده ناسزا واجب است. امام صادق (علیه‌السّلام) در پاسخ سؤالی در مورد کسی که حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را ناسزا گفته است می‌فرمایند: «. . یقتله الادنی فالادنی قبل ان یرفع الی الامام».

[۱۱] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌ الشیعه، ج۱۸، ص۵۵۵.

[۱۲] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۳۲.

[۱۳] گلپایگانی، سید محمدرضا، مجمع‌ المسائل، ج۳، ص۲۰۱.

متن حکم امام

پس از انتشار کتاب سلمان رشدی، اعتراضات گسترده‌ای در کشورهای مختلف اسلامی و خصوصاً پاکستان و هندوستان علیه آن صورت گرفت؛ اما هیچ‌کدام به‌ اندازه فتوای امام خمینی (رحمت‌الله‌علیه) بازتاب جهانی نداشت. امام خمینی (رحمت‌الله‌علیه) پس از کسب اطلاعات و آگاهی لازم از جوانب مختلف مفاد کتاب و انتشار آن، طی اعلامیه‌ای مختصر، موضع‌گیری قاطع خویش را به شرح ذیل به جهانیان اعلام کردند:
انا لله و انا الیه راجعون
به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می‌رسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می‌باشند. از مسلمانان غیور می‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرات نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان‌شاءالله. ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

[۱۴] خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۲۱، ص۸۶.

روح‌الله الموسوی الخمینی ـ ۱۳۶۷/۱۱/۲۵.
این حکم مورد قبول و استقبال قاطبه علمای اسلام در سراسر جهان و ملت‌های اسلامی قرار گرفت.

بازتاب داخلی حکم امام

در پی حکم امام، ایران یکپارچه فریاد و خروش گردید و مردم ایران با برپایی تظاهرات در برابر سفارت انگلیس، با حمایت کامل از فرمان رهبر خود، خشم و انزجار خود را نسبت به این اقدام ابراز داشتند.

تعطیلی نهادهای دولتی

دولت جمهوری اسلامی ایران برای همدردی با شهدای هند و پاکستان که در تظاهراتی علیه این اقدام کشته شده بودند، یک روز عزای عمومی اعلام کرد. علمای حوزه‌های علمیه قم و مشهد، کلاس‌های خود را تعطیل کردند.
به دنبال این اقدام، کلیه مسئولین جمهوری اسلامی، نهادها، سازمان‌ها، دانشگاه‌ها و اقشار جامعه، یکی پس از دیگری با ایراد سخنان و یا ارسال پیام‌هایی، ضمن محکوم نمودن کتاب آیات شیطانی، پشتیبانی خود را از حکم اعدام رشدی اعلام داشتند. بنیاد پانزده خرداد برای عامل اجرای حکم جایزه‌ای هم در نظر گرفت و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز جهت اجرای حکم امام، اعلام آمادگی کرد.

منع ورود کتاب‌های ناشر انگلیسی

جمهوری اسلامی ایران ضمن محکوم نمودن ورود کلیه کتاب‌های منتشره توسط مؤسسه انگلیسی پنگوئن و شعبات وابسته به آن از جمله وایکینگ،‌ هامیش، هیلتون و میش ژوزف به خاک ایران، دعوت از مؤسسه پنگوئن برای شرکت در دومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب را نیز لغو نمود.
همچنین انجمن اسلامی ناشران و کتابفروشان تهران، با محکوم نمودن تالیف کتاب آیات شیطانی از وزارت ارشاد خواست تا از ورود کلیه نشریات مؤسساتی که کتاب رشدی را در هر نقطه جهان چاپ و منتشر می‌کنند جلوگیری نماید.

[۱۵] ستاد منطقه دو سازمان تبلیغات اسلامی، دسیسه آیات شیطانی، فتوای امام خمینی (رحمت‌الله‌علیه) و عکس‌العملهای جهانی، ص۴۷-۴۸.

اعلام وحدت اقلیت‌ها

اقلیت‌های مذهبی کشور ایران، با انتشار اطلاعیه‌هایی به وحدت خود با مسلمانان قوت بیشتری بخشیدند.

درخواست جلوگیری از انتشار کتاب

جمهوری اسلامی ایران با ارسال نامه به سفرای کلیه کشورها جهت جلوگیری از انتشار کتاب آیات شیطانی، از سفرای کشورهای اسلامی خواست که با توضیح ابعاد خیانت و اهانت به مقدسات دین، به تبیین قضیه بپردازند. عده‌ای از مقامات بلندپایه ایران، با ارسال پیامی به پاپ ژان پل دوم، رئیس کلیسای کاتولیک، از وی خواستند تا به عنوان جانشین «سن پیتر» از چاپ کتاب آیات شیطانی که به راستی قلب بیش از یک میلیارد مسلمان را جریحه‌دار کرده و پیامبران ادیان مسیحی و یهودی را نیز مورد اهانت قرار داده است، جلوگیری به عمل آورد.
برای کاستن از ابعاد قضیه و عقب راندن جمهوری اسلامی ایران از مواضع سخت خود، ناشر انگلیسی کتاب اعلام کرد که آنها هیچ‌یک قصد رنجاندن مسلمانان را نداشته‌اند. آنها از درد و رنجی که کتاب مذکور موجب آن گردیده خیلی متاسف‌اند و انتشار کتاب آیات شیطانی ـ که یک کتاب داستان‌سرایی شدیداً خیالی توسط یکی از نویسندگان پیشرو دنیاست ـ بر اساس اصل آزادی بیان، که یکی از پایه‌های دموکراسی محسوب می‌شود، استوار است.

[۱۶] ستاد منطقه دو سازمان تبلیغات اسلامی، دسیسه آیات شیطانی، فتوای امام خمینی (رحمت‌الله‌علیه) و عکس‌العملهای جهانی، ص۵۰-۵۱.

حرکت تهدیدآمیز غربی‌ها

همزمان با عذرخواهی سلمان رشدی در اوایل اسفند سال ۱۳۶۷ از مسلمانان، غربی‌ها اقدام به یک حرکت تهدیدآمیز کرده و به‌تدریج شروع به فراخواندن سفرا و کارداران‌شان از تهران نمودند. ابتدا آلمان و بعد کشورهای بازار مشترک اروپا، در اول اسفند ۱۳۶۷ تصمیم جمعی بر فراخوانی سفرا و کارداران خویش از تهران گرفتند و هدف از این حرکت خود را تحت فشار قرار دادن ایران و رهبر آن، امام خمینی (رحمت‌الله‌علیه)، برای احترام نهادن به اصول آزادی اعلام نمودند.
در همین حال، به دنبال عذرخواهی سلمان رشدی از مسلمانان و بیان این نکته از جانب برخی مسئولین ایرانی که اگر سلمان رشدی توبه کند، حکم اعدامش احتمالاً لغو خواهد شد، امام خمینی (رحمت‌الله‌علیه) اعلام کردند که: سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال تمامی همّ خود را به کار گیرد تا او را به دَرک واصل گرداند.

[۱۷] خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۲۱، ص۸۷.

اعلام ارتداد در سازمان کنفرانس اسلامی

در همین زمان، دولت جمهوری اسلامی ایران خواستار آن شد که موضوع کتاب آیات شیطانی در دستور کار وزرای خارجه و سران کشورهای عضو کنفرانس اسلامی قرار گیرد. نمایندگان ۴۷ کشور اسلامی در سازمان کنفرانس اسلامی نیز در هجدهمین اجلاس وزیران امور خارجه در اسفند ۱۳۶۷ کتاب آیات شیطانی را کفرآمیز خوانده و انتشار آن را به عنوان توهین به مقدسات امت مسلمان محکوم ساختند و نیز رشدی را مرتد اعلام نمودند.
همچنین در اواخر اسفند سال ۱۳۶۷ نمایندگان مجلس شورای اسلامی طی نامه‌ای با بیش از ۱۷۰ امضا، خواستار برخورد مناسب کنفرانس بین‌المجالس با مساله انتشار کتاب آیات شیطانی شدند.

[۱۸] خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۴.

تاکید امام به برخورد با اهانت‌کنندگان

امام خمینی (رحمت‌الله‌علیه)، رهبر انقلاب اسلامی، در بیانات بعدی خود نیز بر موضع خود تاکید کردند. حتی در ۲۹ اسفند همان سال اعلام کردند که: اگر غیرمسلمانی از مکان او مطلع گردد و قدرت این را داشته باشد تا سریعتر از مسلمانان او را اعدام کند، بر مسلمانان واجب است آنچه را که در قبال این عمل می‌خواهد به عنوان جایزه و یا مزد عمل به او بپردازند.

[۱۹] خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۲۱، ص۸۷.

ایشان معتقد بودند که مساله کتاب آیات شیطانی، کاری حساب شده برای زدن ریشه دین و دینداری و در راس آن اسلام و روحانیت می‌باشد و دفاع غربی‌ها از رشدی را دفاع از جریان ضداسلامی و ضدارزشی بنگاه‌های صهیونیستی و انگلیس و امریکا خواندند. حتی اعلام کردند که از این ترس دارند که تحلیلگران آن روز، ده سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتوای اسلامی و حکم اعدام رشدی مطابق قوانین و اصول دیپلماسی بوده است یا نه! و تاکید کردند که هرگز نباید خامی کرد و از کنار اهانت‌کنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب گذشت.

[۲۰] خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۰۰.

بازتاب بین‌المللی فتوای امام

پیش از صدور فتوای امام خمینی (رحمت‌الله‌علیه)، انتشار کتاب سلمان رشدی در هندوستان، پاکستان و چند کشور دیگر ممنوع شده بود. پس از صدور فتوا، کتاب مزبور در تمامی کشورهای اسلامی و بسیاری از کشورهای غیراسلامی نیز ممنوع اعلام گردید.
تقریباً در تمامی کشورهای اسلامی، تظاهراتی بزرگ علیه رشدی، کتاب وی، و حامیانش برپا شد. در بسیاری از کشورهای غربی اقلیت‌های مسلمان با برگزاری تظاهرات و گردهمایی‌های مختلف، سلمان رشدی و کتاب آیات شیطانی را محکوم کردند و تعداد زیادی از آنها نیز از فتوای امام خمینی (رحمت‌الله‌علیه) مبنی بر قتل سلمان رشدی حمایت نمودند. بسیاری از غیرمسلمانان غربی نیز اقدام سلمان رشدی را محکوم کردند.

مبانی حکم ارتداد سلمان رشدی

به نظر می‌رسد که امام خمینی (رحمت‌الله‌علیه)، به عنوان فقیهی برخاسته از مکتب اسلام و به عنوان کسی که صاحب تالیفات متعددی در حوزه فقهی هستند، از همین نظرگاه نیز به کتاب آیات شیطانی و مساله ارتداد مؤلف آن می‌نگریستند و این فتوا ریشه در مبانی فقهی ایشان داشته است؛ لذا ایضاح و تبیین مبانی فقهی ایشان در این باب ضروری به نظر می‌رسد.

ارتداد از دیدگاه امام

فقهای شیعه، مرتد را به مرتد ملی و فطری تقسیم کرده‌اند و امام خمینی (رحمت‌الله‌علیه) نیز بر این اساس چنین اذعان نموده‌اند که: مرتد؛ و او کسی است که از اسلام خارج شده و اختیار کفر نموده است و بر دو قسم است: فطری و ملی.
مرتد فطری کسی است که یکی از پدر و مادرش در حال انعقاد نطفه مسلمان باشند، سپس بعد از بلوغش اظهار اسلام نماید و پس از آن از اسلام خارج شود و مرتد ملی کسی است که پدر و مادرش در حال انعقاد نطفه او کافر باشند، سپس بعد از بلوغ اظهار کفر نماید پس کافر اصلی شود، پس از آن اسلام بیاورد، سپس به کفر برگردد؛ مانند نصرانی اصلی که اسلام بیاورد، سپس به نصرانیتش برگردد. پس مرتد فطری اگر مرد باشد زوجه‌اش از او جدا می‌شود و نکاحش بدون طلاق فسخ می‌شود و عده وفات می‌گیرد… انتظار مرگ او کشیده نمی‌شود و توبه رجوعش به اسلام، در برگشتن زوجه و مالش به او فایده ندارد… اگر مرتد فطری زن باشد، اموالش بر ملکش باقی می‌ماند و به ورثه‌اش برنمی‌گردد، مگر اینکه بمیرد.

[۲۱] خمینی، روح‌الله، تحریر الوسیله، ج۲، ص۳۹۴.

بدین‌ترتیب از دیدگاه امام این نکته احصا می‌شود که مرتد فطری به قتل می‌رسد و توبه وی نیز ثمری نخواهد داشت و احکام دیگر در این باب نیز شامل وی خواهد شد.
امام خمینی (رحمت‌الله‌علیه) در بخش دیگری از همان کتاب نیز بر این موضوع تاکید کرده‌ و اظهار داشته‌اند که: مرتد فطری اسلامش ظاهراً قبول نمی‌شود و اگر مرد باشد به قتل می‌رسد و زن مرتد، ولو اینکه فطری باشد، به قتل نمی‌رسد، بلکه به زندان ابد می‌افتد… و توبه‌اش قبول‌ می‌شود. پس اگر توبه نماید از زندان بیرون آورده می‌شود و مرد مرتد ملی توبه داده می‌شود.

[۲۲] خمینی، روح‌الله، تحریر الوسیله، ج۲، ص۵۲۸.

امام خمینی (رحمت‌الله‌علیه) در باب ارتداد چهار شرط: بلوغ، عقل، اختیار و قصد قائل شده‌اند و چنین عنوان کرده‌اند که: در حکم ارتداد، بلوغ، اختیار و قصد معتبر است. پس ارتداد بچه _اگر چه نزدیک بلوغش باشد_ و همچنین دیوانه در حال دیوانگی ـ اگرچه ادواری باشد ـ و همچنین مکسره، و همچنین آنچه بدون قصد واقع می‌شود مانند هزل‌گو و ساه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.