پاورپوینت کامل حدیث وصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حدیث وصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حدیث وصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حدیث وصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل حدیث وصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
ازجمله روایاتی که درباره ماجرای وصیت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گزارششده، روایتی از کتاب الغیبه شیخ طوسی میباشد با این مضمون که پس از دوازده امام دوازده مهدی امر امامت امت را به عهده میگیرند. بر اساس این روایت، تعداد اوصیاء در مجموع به ۲۴ امام خواهد رسید. این حدیث با مضمون خطبه غدیر و سایر روایات مربوط به ماجرای وصیت و همچنین با هیچکدام از روایات متواتر در خصوص عدد و اسامی اوصیاء سازگاری ندارد.
علیرغم اینکه پاورپوینت کامل حدیث وصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint کتاب الغیبه شیخ طوسی با آیات قرآن سازگاری نداشته و به لحاظ سندی و دلالی فاقد صحت و اتقان بوده و مورد پذیرش علمای شیعه در طول تاریخ نبوده است، اما اخیرا فردی با نام احمدالحسن البصری در کشور عراق با استناد به این حدیث و با استفاده از مشابهت اسمی، خود را نائب و فرزند با واسطه امام زمان دانسته و مدعی شده که او، مهدی اول از دوازده مهدی و احمد مذکور قسمت پایانی حدیث است. این در حالی است به صرف مشابهت اسمی، وصایت و نیابت از معصوم ثابت نمیگردد و ثانیا این روایت از حیث صدور، صحت و دلالت حاوی ایرادات متعدّدی است که در ادامه به آن پرداخته میشود.
فهرست مندرجات
۱ – متن حدیث
۲ – دیدگاه علماء شیعه
۲.۱ – فضل بن حسن طبرسی
۲.۲ – علی بن عیسی اربلی
۲.۳ – علی بن یونس عاملی
۲.۴ – علامه مجلسی
۲.۵ – حر عاملی
۲.۶ – نتیجهگیری
۳ – شبهه قطعیالصدور بودن حدیث
۳.۱ – ادله احمد بصری
۳.۱.۱ – موافقت پاورپوینت کامل حدیث وصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint با قرآن
۳.۱.۲ – تواتر معنوی پاورپوینت کامل حدیث وصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
۳.۲ – نقد و بررسی
۳.۲.۱ – پاسخ از موافقت با قرآن
۳.۲.۲ – پاسخ از شبهه تواتر معنوی
۳.۲.۲.۱ – اثناعشر اماما
۳.۲.۲.۲ – اثناعشر مهدیا
۳.۲.۲.۳ – فاذا حضرته الوفاه
۳.۲.۲.۴ – فلیسلمها الی ابنه
۳.۲.۲.۵ – و هو عبدالله و احمد
۳.۲.۳ – جمع بندی
۴ – شبهه صحت روایت
۴.۱ – ادله احمد بصری
۴.۱.۱ – عبارت شیخ طوسی
۴.۱.۲ – اصالت عدالت راوی
۴.۱.۳ – شیعه دانستن راویان
۴.۲ – نقد و بررسی
۴.۲.۱ – پاسخ از اصاله العداله
۴.۲.۲ – پاسخ از عبارت شیخ طوسی
۴.۲.۳ – بررسی سلسله سند
۴.۲.۳.۱ – اخبرنا جماعه
۴.۲.۳.۲ – علی بن سفیان بزوفری
۴.۲.۳.۳ – علی بن سنان موصلی
۴.۲.۳.۴ – علی بن حسین قمی
۴.۲.۳.۵ – احمد بن محمد بن خلیل
۴.۲.۳.۶ – جعفر بن احمد مصری
۴.۲.۳.۷ – حسن بن علی مصری
۴.۲.۳.۸ – علی بن بیان
۴.۳ – نتیجه بررسی
۵ – شبهه مشابهت اسمی
۵.۱ – ادله احمد بصری
۵.۱.۱ – عاصم از ظلالت
۵.۱.۲ – اولین مدعی
۵.۲ – نقد و بررسی
۵.۲.۱ – رد سیادت احمد
۵.۲.۲ – نفی عاصم بودن حدیث
۵.۲.۳ – مغالطه در معنای بترالله
۵.۲.۴ – پاسخ از همنامی با اسم احمد
۵.۲.۵ – پاسخ از اولین مدعی
۶ – اشکالات در دلالت روایت
۶.۱ – مخالفت با مسلمات شیعه
۶.۲ – عدم ذکر مهدیین در روایات وصایت
۶.۳ – تعارض با روایت دیگر مهدیین
۶.۴ – مخالفت با روایات رجعت
۶.۵ – ابهام در معنا
۶.۵.۱ – اختصاص نام مهدی
۶.۵.۲ – ابهام در مرجع ضمیر
۷ – پانویس
۸ – منبع
متن حدیث
از جمله روایاتی که درباره ماجرای وصیت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گزارش داده است، روایتی از کتاب غیبت طوسی میباشد که با مضمون خطبه غدیر و سایر روایات مربوط به ماجرای وصیت و همچنین با هیچکدام از روایات متواتر در خصوص عدد و اسامی اوصیاء (علیهمالسّلام) سازگاری نداشته و عدد اوصیاء را ۲۴ تن معرفی کرده است. این روایت؛ مستمسک احمد بصری برای اثبات وصایت برای مهدیین است. در این روایت آمده است:
«خبر داد به ما جماعتی از ابی عبدالله الحسین بن علی بن سفیان البزوفری از علی بن سنان الموصلی العدل از علی بن الحسین از احمد بن محمد بن الخلیل از جعفر بن احمد المصری عمویش حسن بن علی از پدرش از امام صادق (علیهالسّلام) از پدرش امام باقر (علیهالسّلام) از پدرش امام زین العابدین (علیهالسّلام) از پدرش امام حسین (علیهالسّلام) از پدرش امیرالمومنین (علیهالسّلام) که فرمود: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در شبی که وفاتش در آن واقع شد، به علی (علیهالسّلام) فرمود: ای اباالحسن، کاغذ و دواتی بیاور و رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وصیت خود را املاء فرمود تا این که بدین جا رسید که فرمود: یا علی! بعد از من دوازده امام میباشند و بعد از آنها دوازده مهدی هستند. پس تو یا علی اوّلین از دوازده امام میباشی…. و تو پس از من خلیفه من بر امتم هستی، هر گاه وفاتت رسید، به پسرم حسن که بخشنده است واگذار کن، هر گاه وفاتش رسید آن را به پسرم حسین شهید زکی مقتول واگذار کند، هر گاه وفاتش رسید آن را به پسرش علی ذی الثفنات (فردی که اعضای سجده او در اثر کثرت سجود پینه بسته) واگذار کند، هر گاه وفاتش رسید آن را به پسرش محمد باقر واگذار کند، هر گاه وفاتش رسید آن را به پسرش جعفر صادق واگذار کند، هر گاه وفاتش رسید آن را به پسرش موسی کاظم واگذار کند، هر گاه وفاتش رسید آن را به پسرش علی رضا واگذار کند، هر گاه وفاتش رسید آن را به پسرش محمد تقی که ثقه است واگذار کند، هر گاه وفاتش رسید آن را به پسرش علی ناصح واگذار کند، هر گاه وفاتش رسید آن را به پسرش حسن فاضل واگذار کند، هر گاه وفاتش رسید آن را به پسرش محمد مستحفظ از آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) واگذار نماید، پس آنها دوازده امام هستند. سپس بعد از او دوازده مهدی میباشند. هرگاه وفاتش رسید آن را به پسرش مهدی اول واگذار کند، برای او سه اسم است. یک اسمش مانند اسم من، و اسم دیگرش اسم پدر من است، و آنها عبدالله و احمد هستند، و نام سوم مهدی است. و او اولین مومنان است».
[۱] طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۱۵۰.
دیدگاه علماء شیعه
اکثریت قریب به اتفاق در بین علمای شیعه همچون؛ طبرسی (۵۴۸ هـ. ق)، علی بن عیسی الاربلی (۶۳۹ هـ. ق)، علی بن یونس عاملی بیاضی (۸۷۷هـ. ق)، شیخ حر عاملی (۱۱۰۴هـ.ق)، علامه مجلسی (۱۱۱۰هـ. ق)، علیاکبر نهاوندی (۱۲۷۸هـ. ق)، سیدعبدالله شُبّر (۱۳۴۲هـ. ق)، در مواجهه با این روایت مذکور در کتاب غیبت طوسی، دلالت یا مفاد آن را مقطوع ندانسته و آن را مخالف مشهور معرفی کردهاند. به برخی از آراء و نظریات مورد نظر اشاره می گردد:
فضل بن حسن طبرسی
ابوعلی فضل بن حسن طبرسی گفته است: روایات صحیحهای در دست است که پس از دولت امام مهدی (علیهالسّلام) دولت دیگری نخواهد بود، مگر روایتی که در خصوص جانشینی فرزند ایشان است؛ در حالی که این روایت قطعی الصدور و الاثبات نیست.
[۲] طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۲، ص۲۹۵.
علی بن عیسی اربلی
علی بن عیسی الاربلی، اورده است: «بعد از دولت قائم (علیهالسّلام) هیچ دولتی نیست مگر در روایتی که در خصوص حکومت فرزند آن حضرت آمده است و حال آنکه این روایت قطعی الصدور و الاثبات نیست.
[۳] اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج۲، ص۹۶۷.
علی بن یونس عاملی
علی بن یونس بیاضی عاملی، گفته است: «روایت دوازده مهدی بعد از دوازده امام جزو روایات شاذه است و این روایت با تمامی روایات صحیح السند و متواتر مشهور مخالفت دارد.
[۴] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۳۲.
زیرا طبق این روایات، بعد از دولت قائم (علیهالسّلام) دولت دیگری نخواهد بود.
[۵] بیاضی عاملی، علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۵۲.
ایشان در ادامه آورده است: «هَذِهِ الرِّوَایَهُ آحادیهُ تُوجِبُ ظَنًّا وَ مَسْاَلَهُ الْاِمَامَهُ عِلْمِیَّهً؛ این روایت جزو اخبار واحد بوده و افاده ظنّ میکند در حالی که مساله امامت باید با احادیث قطع آور و مفید علم به اثبات برسد».
[۶] بیاضی عاملی، علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۵۲.
علامه مجلسی
علامه مجلسی، پس از ذکر چند خبر در خصوص مهدیین بعد از ائمه اثنی عشر (علیهالسّلام) و همچنین حدیث موسوم به وصیت در کتاب شیخ طوسی، میفرماید: «این خبر مخالف با مشهور هستند.
[۷] مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الانوار، ج۵۳، ص۱۴۸.
حر عاملی
شیخ حر عاملی، درتوضیح این روایت آورده است: «واضح است که احادیث دوازده مهدی پس از دوازده امام (علیهالسّلام) به جهت نادر و شاذ بودنشان موجب قطع و یقین نشده و با سایر روایات متواتر تعارض آشکاری داشته
[۸] حرعاملی، محمد بن حسن، الایقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، ص۳۹۸.
و بالجمله محل توقف میباشد.
[۹] حرعاملی، محمد بن حسن، الفوائد الطوسیّه، ص۱۱۵.
نتیجهگیری
همانطور که اشاره شد؛ بسیاری از علمای شیعه، این روایت را مخالف مشهور دانسته و آن را به عنوان خبر شاذ و نادر معرفی کردهاند. با این حال حکم خبر شاذ و نادر از منظر اهل بیت (علیهمالسّلام) حائز اهمیت است که به یک نمونه اشاره می گردد: امام صادق (علیهالسّلام) به عمر بن حنظله فرمودند: «حکم ما را از آنکه مورد اتفاق است دریاب و آنچه را که شاذ و نایاب بوده و در بین اصحابت مشهور نیست، ترک کن. پس آنچه مورد اتفاق و مشهور باشد شکی در آن نیست.
[۱۰] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۶۸.
شبهه قطعیالصدور بودن حدیث
احمد بصری با متواتر دانستن مضمون روایت وصیت و قطعیالصدور نامیدن آن، و تطبیق محتوای روایت بر خود؛ ادعای نیابت و یمانیت نموده است. در حقیقت او با استناد به دو دلیل این حدیث را قطعیالصدور دانسته است:
۱. موافقت پاورپوینت کامل حدیث وصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint با قرآن؛
۲. تواتر معنوی حدیث؛
در ادامه به نقد و بررسی ادله او در این زمینه می پردازیم.
ادله احمد بصری
احمد بصری با استناد به دو قرینه حدیث موسوم به وصیت در کتاب الغیبه شیخ طوسی را قطعیالصدور دانسته است:
موافقت پاورپوینت کامل حدیث وصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint با قرآن
مهمترین قرینهای که احمد بصری بهعنوان معیار تشخیص قطعیالصدور بودن حدیث موسوم به وصیت از آن یادکرده است، موافقت حدیث با قرآن کریم است. مراد وی از مطابقت با قرآن، سازگاری و تاکید آیه ۱۸۰ سوره بقره بر وصیت نمودن است. ناظم العقیلی یکی از مریدان احمد بصری، در کتاب دفاعا عن الوصیه آورده است: «روایت وصیت با قرآن موافقت دارد… و شاهد سخن اینکه قرآن کریم میفرماید: «کُتِبَ عَلَیْکُمْ اِذَا حَضَرَ اَحَدَکُمُ الْمَوْتُ اِنْ تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّهُ لِلْوَالِدَیْنِ وَالْاَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ»
[۱۱] بقره/سوره۲، آیه۱۸۰.
بر شما مقررشده است که چون یکی از شمارا مرگ فرارسد، ا گر مالی بر جای گذارد، برای پدر و مادر و خویشاوندان خود بهطور پسندیده وصیت کند؛ این کار حقی است بر پرهیزگاران.
این آیه تصریح به وجوب وصیت در هنگام مرگ دارد. لذا با توجه به اینکه هیچ روایتی غیر روایت مذکور در کتاب الغیبه طوسی برای وصیت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در شب وفاتش نیست، … بنابراین هر آنکس که این حدیث را رد کرده یا درباره آن شک کند، پس به تحقیق حکم به این داده است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با دستور خداوند برای وصیت مخالفت کرده است.»!
[۱۲] العقیلی، ناظم، دفاعا عن الوصیه، ص۱۵.
تواتر معنوی پاورپوینت کامل حدیث وصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
دومین مستند احمد بصری در اثبات قطعیالصدور بودن پاورپوینت کامل حدیث وصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint، متواتر معنوی دانستن آن است. او در کتاب الوصیه المقدسه چنین نوشته است: «در باور شیعیان، اثبات صحت سند روایت؛ به معنای قطعی بودن صدور آن از معصوم (علیهالسّلام) نیست، بلکه نهایت چیزی که از سند روایت به دست میآید، گمانهزنی در خصوص صدور روایت است که آنهم در فقه معمول بوده و در عقاید چنین نیست. لذا مسئله صحت سند در مباحث اعتقادی اصالت ندارد و آنچه در آن شرط میشود، علم و یقین به محتوای روایت است که از معصوم صادر گردیده باشد. و این یقین با صحت سند حاصل نمیشود، بلکه یقین با دو طریق «تواتر و قرائن صحت» حاصل میشود و موضوع روایت وصیت نیز اعتقادی است و باید با این دو روش موردبررسی قرار گیرد. روایت وصیت متواتر معنوی است و با قرائن نیز تائید میشود. نتیجه اینکه همانا روایت وصیت قطعی الصدور از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است زیرا دارای تواتر معنوی بوده و با قرائن تقویتشده است. مهمترین قرائن عبارتاند از: موافقت با قرآن، موافقت با سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اهلبیت او. این روایت با تائید خداوند و رسول و ائمه از تائید علم رجال بینیاز میگردد.»
[۱۳] اسماعیل، احمد الحسن، الوصیه المقدسه الکتاب العاصم من الضلال، ص۴.
نقد و بررسی
در نقد و پاسخ اجمالی به ادله قطعیالصدور بودن پاورپوینت کامل حدیث وصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint، باید گفت:
اولا: محتوای این پاورپوینت کامل حدیث وصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره اوصیاء (علیهالسّلام) نه تنها با این آیه موافقت نداشته، بلکه در مخالف صریح با آیاتی دیگر از قرآن همچون؛ «اِنَّ عِدَّهَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثناعشر شَهْرا»
[۱۴] توبه/سوره۹، آیه۳۶.
میباشد.
ثانیا: تواتر ادعایی احمد بصری در خصوص حدیث موسوم به وصیت قابل پذیرش نیست و تواتر معنوی این روایت به نحو کلی و حتی به نحو جزئی موردقبول نبوده و ادعای احمد بصری خلاف واقع است.
پاسخ از موافقت با قرآن
در پاسخ به موافقت حدیث با قرآن کریم چند جواب داد میشود:
اولاً؛ آیه مورد استناد در خصوص وصیت به مال و میراث دنیوی بوده و شامل سایر امورات نمیشود. چنانچه در روایت آمده است: «امام باقر و امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند: منظور از “خیر” در این آیه مال و ثروت است. لذا معنی آیه این است که اگر مالی داشته باشد وصیت کند و چنانچه از کسانی است که استطاعت کسب و تصرف در اموال داشته است، او همان کسی است که در او خیر و مالی است.»
[۱۵] تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، دعائمالاسلام، ج۲، ص۳۱۰.
[۱۶] نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۶، ص۱۱.
[۱۷] طباطبایی بروجردی، سیدحسین، جامع احادیث الشیعه ج۱۹، ص۳۹۲.
لذا نهایت چیزی که بر اساس این آیه از قرآن کریم اثبات میشود، وصیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به اموال و لوازم شخصی است که بر اساس روایات معصومین مسئلهای پذیرفتهشده است.
ثانیاً؛ بر اساس باور مسلم شیعه، وصیت محتضر واجب نبوده و چنانچه وصیتی از خود نداشته باشد، مورد عقاب الهی قرار نمیگیرد. ضمن اینکه این آیه از قرآن کریم، وصیت را مقید به متقین کرده و دلالت بر وجوب را سست نموده است، زیرا ا گر وصیت واجب بود، مناسبتر آن بود که بفرماید: «حقا علی المومنین» و چون فرموده: «علی المتقین» معلوم میشود که این تکلیف، امری است که تنها تقوی باعث رعایت آن میشود و درنتیجه برای عموم مؤمنین واجب نبوده، بلکه آنهایی که متقی هستند به رعایت آن اهتمام میورزند.
[۱۸] طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۱، ص ۴۳۹.
ثالثاً؛ محل بحث در این آیه از قرآن کریم، اصل وصیت کردن برای متقین است و هیچ دلالتی بر محتوای وصیت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره مسئله امامت وصایت ندارد. بهعبارت دیگر؛ با این آیه از قرآن کریم فقط اصل وصیت کردن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ثابتشده و دلالتی بر محتوای آن ندارد.
رابعاً؛ سخن ناظم العقیلی در خصوص اینکه هیچ روایتی درباره وصیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وجود ندارد، نادرست بوده و زیرا پاورپوینت کامل حدیث وصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint مذکور در کتاب سلیم بن قیس هلالی بهعنوان قدیمیترین سند وصیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نگهدارنده از گمراهی خواهد بود.
[۱۹] هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج۱، ص۲۱۱.
علاوه بر این، قرآن کریم در خصوص وصیت محتضر، توصیه به اخذ دو شاهد عادل کرده است، این در حالی است که در وصیت موردنظر احمد بصری، سخنی از دو شاهد عادل به میان نیامده، ولی در مقابل در وصیت نقلشده در کتاب سلیم بن قیس هلالی، سلمان و مقداد و ابوذر را بهعنوان سه شاهد عادل معرفی کرده است.
[۲۰] ابن أبیزینب، محمد بن ابراهیم، الغیبه النعمانی، ص۸۱.
[۲۱] ابن عقده کوفی، احمد بن محمد، فضائل امیرالمؤمنین (ع)، ص۱۵۶.
[۲۲] مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الأنوار، ج ۳۶، ص۲۷۷.
[۲۳] بحرانی اصفهانی، عبدالله بن نور الله، عوالم العلوم و المعارف، ص۲۱۰.
بنابراین؛ اصل و محتوای وصیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره اوصیاء (علیهالسّلام) با این آیه موافقت نداشته، بلکه بر اساس آیاتی همچون؛ «اِنَّ عِدَّهَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثناعشر شَهْرا»
[۲۴] توبه/سوره۹، آیه۳۶.
محتوای حدیث موسوم به وصیت برخلاف قرآن کریم میباشد.
چنانچه در ذیل این آیه روایتی با این مضمون آمده است: داود بن کثیر میگوید: بهمحضر امام صادق (علیهالسّلام) رسیدم. ایشان به من فرمود… مراد از آیه «همانا تعداد ماهها در نزد خداوند دوازده ماه است، » امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام)، حسن (علیهالسّلام)، حسین (علیهالسّلام)، علی (علیهالسّلام)، محمد (علیهالسّلام)، جعفر (علیهالسّلام)، موسی (علیهالسّلام)، علی (علیهالسّلام)، محمد (علیهالسّلام)، علی (علیهالسّلام)، حسن (علیهالسّلام) و فرزندش حجت (علیهالسّلام) است.
[۲۵] ابن أبیزینب، محمد بن ابراهیم، الغیبه النعمانی، ص۸۶.
همچنین در روایتی دیگر اصبغ بن نباته میگوید: «یکی از روزها امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) درحالیکه دست پسرش حسن (علیهالسّلام) را گرفته بود فرمود: روزی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دست مرا اینچنین گرفته بود و میفرمود: همانا تعداد اوصیاء من به تعداد ماههای سال است. ر این هنگام سائلی پرسید: آنان چه کسانی هستند؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دستش را بر روی سر من نهاد و فرمود: اولین آنان این است و آخرینشان مهدی (علیهالسّلام) میباشد. اینان اوصیاء و خلفای من و ائمه مسلمین و سرپرست مؤمنین هستند.»
[۲۶] طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۱۸۴.
پاسخ از شبهه تواتر معنوی
برای روشن شدن مطلب محتوای حدیث موسوم به وصیت را به پنج بخش تقسیم کرده و تواتر معنوی هرکدام موردبررسی قرار میگیرد:
اثناعشر اماما
• «یا علی انه سیکون بعدی اثناعشر اماما»:
تنهاترین بخش حدیث که دارای تواتر لفظی و معنوی میباشد، بخش آغازین حدیث است که اشاره به عدد ائمه معصومین بعد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کرده است. لذا روایات متعددی در دست هستند که هر دو نو ع تواتر را برای عدد ائمه ثابت میکنند که به دو نمونه اشاره میگردد:
• پیامبر گرامی اسلام در حدیثی فرمودند: «همانااینامر را پس از من؛ دوازده امام به عهده میگیرد، ُنه تن از نسل حسین (علیهالسّلام) که خداوند علم و فهم مرا به آنان عطا کرده است.»
[۲۷] خزاز رازی، علی بن محمد، کفایه الأثر فی النص علی الأئمه الإثنی عشر، ص۱۶۶.
• امام صادق (علیهالسّلام) میفرمایند: «تعداد امامان بعد از نبی ما (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دوازده تن است که همگی آنان نجیب و تفهیم شده هستند، هر کس که یکی از آنان را کم و یا زیاد کند، از دین خدا خارجشده و از ولایت ما چیزی را بهره نبرده است.»
[۲۸] مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص۲۳۳.
اثناعشر مهدیا
• «و من بعدهم اثناعشر مهدیا»:
مسئله مهدیین پس از امام دوازدهم (علیهالسّلام)، هیچگاه بهعنوان اعتقاد شیعه مطرح نبوده است. البته لفظ و مضمون این عبارت با پنج روایت دیگر مطابقت دارد که موردبررسی قرار میگیرند:
۱. در کتاب الغیبه شیخ طوسی آمده است: «عن محمد بن عبدالحمید و محمد بن عیسی، عن محمد بن الفضیل، عن ابی حمزه، عن ابیعبدالله (علیهالسّلام) انه قال: یا ابا حمزه ان منا بعد القائم احد عشر مهدیا من ولد الحسین علیه السلام؛ ای ابا حمزه! همانا از میان ما، بعد از قائم (علیهالسّلام) دوازده مهدی از فرزندان امام حسین (علیهالسّلام) خواهد بود.»
[۲۹] طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۴۷۸.
این روایت از یازده مهدی پس از قائم (علیهالسّلام) سخن به میان آورده که همگی از نسل امام حسین (علیهالسّلام) بوده و دلالتی بر این ندارد که آنان از نسل امام مهدی (علیهالسّلام) بوده باشند، چنانچه مهدیین مذکور از نسل امام دوازدهم (علیهالسّلام) باشند، دلالتی بر این ندارد که آنان را از اولاد امام حسین (علیهالسّلام) معرفی فرماید و بایستی حدیث مذکور با عبارت «من ولده» ثبت میگردید. لذا ممکن است این مهدیین از سادات حسینی و از اولاد امام حسین (علیهالسّلام) باشند.
۲. در کتاب مختصر البصائر به نقل از نویسنده کتاب منتخب الانوار المضیئه فی ذکر القائم الحجه آورده است: «و مما رواه لی و رویته عن اسی الخلیل الموفق السعید بهاء الدین علی بن عبدالحمید الحسینی اسعد الله بتقواه و اصلح امر دنیاه و اخراه رواه بطریقه عن احمد بن نحمد ایادی یرفعه الی احمد بن عقبه عن ابیه عن ابیعبدالله (علیهالسّلام): ان ّ منا بعد القائم ّ (علیهالسّلام) اثناعشر مهدیا من ولد الحسین علیه السلام؛ همانا از میان ما، بعد از قائم (علیهالسّلام) دوازده مهدی از فرزندان امام حسین (علیهالسّلام) خواهد بود.»
[۳۰] حلی، حسن بن سلیمان، مختصر البصائر، ص۱۶۵.
در این روایت نیز، مهدیین را از فرزندان امام حسین (علیهالسّلام) معرفی کرده است که توضیح آن در روایت قبلی گذشت.
۳. در کتاب الاصول السته عشر آمده است: «همانا از میان ما بعد از رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هفت وصی است که تمامی آنان امام واجب الطاعه هستند، هفتمین آنان قائم آنان است، سپس بعد از قائم (علیهالسّلام) یازده مهدی از فرزندان حسین (علیهالسّلام) خواهد بود.
[۳۱] عده محدثین، الاصول السته عشر، ص۹۱.
این روایت بدون ذکر سند در کتاب مذکور ثبتشده است. اشکال اصلی این روایت این است که بهتصریح این روایت، مراد از قائم، امام کاظم (علیهالسّلام) بوده و پس از ایشان یازده مهدی از فرزندان امام کاظم (علیهالسّلام) را معرفی کرده است. لذا بر اساس باور مسلم ما این روایت اساساً برخلاف اعتقادات شیعه است. لذا احمد بصری نمیتواند به این روایت استناد کرده و خود را اولین مهدی بداند، چراکه در این صورت بایستی همزمان با امام رضا (علیهالسّلام) میآمد نه الان!
۴. در کتاب شرح الاخبار آمده است: علی بن حسین (علیهالسّلام) فرمودند: «امام قائم از ما قیام میکند، پس از او دوازده مهدی خواهد بود.»
[۳۲] ابن حیون، نعمان بن محمد، شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار (ع)، ج۳، ص۴۰۰.
این روایت بدون ذکر سند، در کتاب قاضی نعمان مغربی آمده است که در آن از دوازده مهدی پس از قائم (علیهالسّلام) سخن گفتهشده و در خصوص نسب آنان مطلبی ذکر نشده است.
۵. ابی بصیر میگوید به امام صادق (علیهالسّلام) عرض کردم، ای پسر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ! همانا من از پدرت شنیدم که فرمود: بعد از قائم دوازده مهدی خواهد بود. امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: بله پدرم فرمود دوازده مهدی و نفرمود دوازده امام، لکن آنان قومی از شیعیان ما هستند که مردم را به پیروی و معرفت حق ما دعوت میکنند.»
[۳۳] ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۳۵۸.
در این روایت از دوازده مهدی پس از دوازده امام (علیهالسّلام) سخن به میان آمده و علاوه بر آن به امام نبودن آنان تصریحشده و سخنی از نسب ایشان نیز به میان نیامده است.قابلتوجه اینکه باوجود پنج حدیث که حتی در عدد و نسب و جایگاه مهدیین با یکدیگر متفاوت هستند، چگونه میتوان ادعای تواتر معنوی برای بخش دوم حدیث موسوم به وصیت کرد و حالآنکه در تواتر معنوی بایستی یک مطلب با الفاظ گوناگون تا حدی نقلشده و موجب یقین شود که احتمال کذب در آن راه نداشته باشد؛ مانند شجاعت علی (علیهالسّلام) که تمامی راویان، شجاعت او را با الفاظ و عبارات مختلف نقل کردهاند. البته ناظم العقیلی در کتاب «الاربعون حدیثا فی المهدیین و ذریه القائم» سعی بر آن دارد تا با گردآوری روایات و ادعیه مربوط به ذریه امام دوازدهم (علیهالسّلام) در کنار این چهار حدیث مهدیین، تواتر روایات مهدیین پس از قائم (علیهالسّلام) را اثبات کند، غافل از اینکه؛ با هیچکدام از روایات چهارگانه مهدیین فرزندی آنان برای امام دوازدهم (علیهالسّلام) ثابت نمیشود. همچنین روایات مربوط به ذریه حضرت هیچ ارتباطی با مهدیین ندارد و در هیچ روایتی ذریه حضرت بهعنوان مهدیین معرفی نشدهاند تا از این رهگذر بتوان به یک قدر متیقنی دستیافت. ثالثاً ادعیه و روایات مربوط به ذریه حضرت، نفیا و اثباتا چیزی را بهعنوان فرزند داشتن حضرت در حال حاضر ثابت نمیکند و بر اساس آن ادعیه حکم به فرزند داشتن ایشان در حال حاضر و همچنین حکم به فرزند نداشتن آن حضرت داده نمیشود. البته روایاتی در دست میباشد که فرزند داشتن امام (علیهالسّلام) را نفی کردهاند.
[۳۴] طوسی، محمد بن حسن، الغیبه ص۲۲۴.
بنابراین احمد بصری باید بتواند به روایاتی استناد کند که توانایی اثبات متواتر (معنوی) بودن مهدیین بعد از قائم (علیهالسّلام) را داشته باشد و حال اینکه چنین روایتی وجود ندارد.
فاذا حضرته الوفاه
• «فاذا حضرته الوفاه»:
بخش سوم حدیث موسوم به وصیت، مربوط به تسلیم خلافت، امامت و حکومت به فرزند امام دوازدهم (علیهالسّلام) است که باید توسط احمد بصری تواتر معنوی آن به اثبات برسد و حالآنکه در هیچ روایتی به این مسئله اشاره نشده و علاوه بر آن توسط علمای شیعه چنین چیزی را شاذ و مخالف مشهور دانستهاند. ضمن اینکه شیخ طوسی در کتاب الغیبه نیز چنین باوری را مردود دانسته و مخالفت با آن را واجب دانسته است:
«فاما من قال ان للخلف ولدا و ان الائمه ثلاثه عشر. فقولهم یفسد بما دللنا علیه من ان الائمه (علیهالسّلام) اثناعشر فهذا القول یجب اطراحه. علی ان هذه الفرق کلها قد انقرضت بحمد الله و لم یبق قائل یقول بقولها؛ اما چنانچه کسی گفته بود که امام دوازدهم (علیهالسّلام) فرزند داشته و تعداد ائمه به سیزده رسیده است، سخن باطل و فاسدی به زبان آورده است، چراکه قبلاً استدلال کردیم که ائمه دوازده تن هستند. لذا رد این سخن باطل از واجبات است. بنابراین، تمامی این فرقهها منقرضشده و هیچ قائلی باقی نمانده است که به این سخنان معتقد باشد.»
[۳۵] طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۲۲۸.
ضمن اینکه برخی از روایات، مسئله جانشینی فرزند حضرت را نفی کرده و معتقدین به این باور را مورد لعن قرار دادهاند. بهعنوان نمونه: «وَ عَنهُ عَن مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ، عَن مُحَمَّدِ بنِ اَحمَدَ بنِ عِیسَی بنِ عَبدِ اللَّهِ بنِ اَبِی خَدَّانٍ، عَنِ المُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ، قَالَ: سَمِعتُ اَبَا عَبدِ اللَّهِ (علیهالسّلام) یَقُولُ یَا مُفَضَّلُ تَرَی هَذِهِ الشَّمسَ قُلتُ: نَعَم، قَالَ وَ اللَّهِ اَمرُنَا اَنوَرُ وَ اَبیَنُ مِنهَا وَ لَیُقَالُ المَهدِیُّ فِی غَیبَتِهِ مَاتَ وَ یَقُولُونَ بِالوَلَدِ مِنهُ وَ اَکثَرُهُم یَجحَدُ وِلَادَتَهُ وَ کَونَهُ وَ ظُهُورَهُ اُولَئِکَ عَلَیهِم لَعنَهُ اللَّهِ وَ المَلَائِکَهِ وَ الرُّسُلِ وَ النَّاسِ اَجمَعِینَ؛ مفضل بن عمر میگوید: از امام صادق (علیهالسّلام) شنیدم که فرمود: ای مفضل! آیا این خورشید را میبینی؟ عرض کردم بله! فرمود: به خدا قسم امر ما روشنتر و آشکارتر از آن است. اما برخی خواهند گفت: مهدی در هنگام غیبتش وفات کرده و برخی میگویند: امامت با فرزندی از او است و بسیاری از آنان (عامه) تولد و بودن و ظهور او را انکار میکنند. بر تمامی آنان لعنه خدا و ملائکه و رسولان و مردم باد.»
[۳۶] خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایه الکبری، ص۳۶۱.
فلیسلمها الی ابنه
• «فلیسلمها الی ابنه»:
در بخش چهارم از حدیث، اولین مهدی از دوازده مهدی را همان فرزند امام دوازدهم (علیهالسّلام) دانسته است. این درحالی است که در هیچ روایتی از پنج روایت مربوط به مهدیین بعد از قائم (علیهالسّلام)، به فرزندی مهدی اول یا سایر مهدیین برای امام دوازدهم (علیهالسّلام) تصریح یا اشاره نشده است. لذا احمد بصری به جهت اینکه بتواند تواتر معنوی این بخش از روایت را اثبات کند، باید به روایاتی که به فرزند بودن مهدی اول اشاره دارند، اشاره کند، درحالیکه چنین روایتی وجود ندارد.
و هو عبدالله و احمد
• «و هو عبدالله و احمد، و الاسم الثالث: المهدی»:
بخش پایانی حدیث موسوم به وصیت، اختصاص به نامهای فرزند امام مهدی (علیهالسّلام) دارد. در این عبارت؛ برای فرزند آن حضرت سه نام: عبدالله، احمد و مهدی معرفیشده است. احمد بصری برای اثبات اینکه این حدیث دارای تواتر معنوی است، بایستی تواتر معنوی یا لفظی اسامی فرزندان حضرت را نیز اثبات کند درحالیکه هیچ روایتی مبنی بر معرفی فرزندان ایشان با این سه اسم وجود ندارد. ضمن اینکه ظاهر این روایت اشاره به آن دارد که این اسامی بهعنوان اسم برای فرزند امام (علیهالسّلام) بوده و قابل تأویل نمیباشند. لذا درصورتیکه احمد بصری بخواهد یکی از آنها را به تأویل ببرد، اولاً مرتکب خلاف ظاهر روایتشده و ثانیاً بایستی هر سه اسم را به تأویل ببرد که در این صورت چیزی برای او باقی نخواهد ماند.
نتیجه بحث اینکه؛ تواتر معنوی این روایت به نحو کلی و حتی به نحو جزئی موردقبول نبوده و ادعای احمد بصری خلاف واقع است.
جمع بندی
اولاً؛ احمد بصری با فرار از «علم رجال» به آغوش «علم درایه» افتاده و سعی بر آن دارد تا با استفاده از اصطلاحات علم درایه، همچون؛ متواتر و قرائن صحت و… مشکل پاورپوینت کامل حدیث وصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint را حل کند. این درحالی است که؛ ادله احمد بصری برای بدعت بودن علم رجال،
[۳۷] اسماعیل، احمد الحسن، الوصیه المقدسه الکتاب العاصم من الضلال، ص۷.
بهطریقاولی به علم درایه نیز وارد است، زیرا این علم از ابداعات علمای شیعه بوده و ظاهراً اولین کتاب تألیف شده دراینباره، کتاب «الدرایه» نوشته زینالدین عاملی(م ۹۱۱ه. ق) معروف به شهید ثانی است. لذا قبل از استفاده از علم درایه برای اثبات قطعی الصدور بودن پاورپوینت کامل حدیث وصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint، باید این مسئله را حل کند که چرا علم رجال را به بهانه اینکه علم اهلبیت نیست کنار گذاشته است اما از علم درایه که یقیناً از ابداعات علمای اسلام است استفاده میکند!
ثانیاً؛ قاعده پیشنهادی احمد بصری با اخبار آحاد
[۳۸] مؤدب، سیدرضا، علم الدرایه المقارن، ص۴۰.
اعتقادی سازگاری نداشته و قرائن صحت و تواتر معنوی نیز درباره اخبار آحاد اعتقادی راهی ندارند. بهعنوان نمونه: روایاتی که درباره عذاب فلان عمل در جهنم، ثواب فلان عمل در بهشت، اولین گروهی که وارد بهشت میشوند و… صادرشدهاند، که اغلب آنها خبر واحد بوده و با قاعده احمد بصری قابلیت کسب یقین ندارند. لذا میتوان در این موارد قائل به حجیت خبر واحد باشیم که در این صورت ناچار به بررسی سندی خواهیم بود. بنابراین قاعده احمد بصری در خصوص روایات اعتقادی کلیت ندارد.
ثالثاً؛ بررسی و اطمینان از صحت سند احادیث در تمامی ابواب و موضوعات، اعم از فقهی و اعتقادی، مسئلهای معقول و مقبول است. لذا با توجه به حساسیت و اهمیت روایات اعتقادی نسبت به روایات فقهی، بایستی سند این دسته از روایات با دقت بیشتری موردبررسی قرارگرفته و از این رهگذر، راه انحراف در اعتقادات را مسدود نمود. بنابراین، بررسی سندی احادیث اعتقادی شرط لازم است، اما هرگز بهعنوان شرط کافی برای تشخیص صحت روایت لحاظ نمیگردد.
رابعاً؛ اصول اعتقادی در اسلام صرفاً بر اساس تواتر لفظی بهدستآمده و تواتر معنوی در مقام اثبات این اصول نیست. زیرا اصل اعتقادی در صورتی محقق به لفظ، تا حدی باشد که بتواند آن را در ردیف ضروریات دین میشود که تکرار قرار دهد. لذا درصورتیکه این تکرار به لفظ تا حدی کم باشد که برای اثبات آن به تواتر معنوی نیاز داشته باشیم، نمیتوان آن را یک اصل اعتقادی دانست.
خامسا؛ تواتر ادعایی احمد بصری در خصوص حدیث موسوم به وصیت قابل دفاع نیست. زیرا هیچ سندی در دست نیست که در یک روایت بهتمامی محتوای حدیث مذکور اشارهکرده و یا اینکه چند روایت متفاوت با بخشهای مختلف حدیث موسوم به وصیت مطابقت داشته باشد. لذا با این حساب تواتر معنوی آن موردپذیرش نبوده و نهایت چیزی که میتوان برای آن اثبات کرد، تواتر معنوی برای بخشی از حدیث است و باقی آن در حد تواتر نیست.نتیجه اینکه روایت موسوم به وصیت در کتاب الغیبه طوسی دارای تواتر معنوی نبوده و قرائن مذکور نیز با مدعای اصلی مطابقتی ندارند. بااینوجود دفاع احمد بصری از قطعی الصدور بودن روایت با دو روش «تواتر معنوی و قرائن صحت» ناکارآمد واضحالبطلان میباشد.
شبهه صحت روایت
مهمترین دلیل احمد بصری، در جهت اثبات حقانیت خود به عنوان فرزند و وصی حضرت امام مهدی (عج)، از جهت روایی حدیث «وصیت» کتاب «الغیبه» شیخ طوسی است. وی بر خلاف ادعای خود، مبنی بر عدم نیاز به بررسی سندی روایات اعتقادی و مردود دانستن علم رجال؛ ادعای صحیح بودن سند حدیث موسوم به وصیت را داشته و در همین راستا ۳ دلیل اقامه نموده است.
ادله احمد بصری
احمد بصری بر خلاف ادعای خود، مبنی بر عدم نیاز به بررسی سندی روایات اعتقادی،
[۳۹] بصری، احمدالحسن، الوصیه المقدسه الکتاب العاصم من الضلال، ص۴.
ادعای صحیح بودن سند حدیث موسوم به وصیت را داشته و گفته است: «فَقَدْ بَیَّنَّا لَهُمْ اَنْ الْوَصِیَّهَ سَنَدُهَا صَحِیحٌ وَ اَنَّهُ یکفی شَهَادَهُ الشَّیْخُ الطُّوسِیُّ لِرُوَاتِهَا بِاَنَّهُمْ مِنْ الْخَاصَّهِ اَیْ مِنْ الشِّیعَهِ…اذْنٍ فَالصَّحِیحُ اَنَّ نحکمَ بِصِدْقِ الْمُؤْمِنِ حتی یَاْتِی دَلِیلَ قَطْعِیَّ عَلِیِّ کذبِهِ؛ پس تبیین کردیم برای آنان که همانا سند روایت وصیت صحیح است و در صحت آن، سخن شیخ طوسی که فرمود: «فاما ما روی من جهت الخاصه» کفایت کرده و به شیعه بودن راویان این حدیث شهادت میدهد…نتیجه اینکه؛ روش درست این است که حکم به راستگویی مؤمن بدهیم تا اینکه دلیلی قطعی بر کذب وی به دست آمده باشد.»
[۴۰] بصری، احمدالحسن، دلائل الصدق، ص۲۵.
بنابراین او در کتاب دلائل الصدق روایت موسوم به وصیت را با استناد به ۳ شاهد صحیح دانسته است که عبارتنداز: ۱.عبارت شیخ طوسی درباره روایان حدیث.
۲.جریان اصالت عدالت راوی درباره حدیث.
۳.شیعه دانستن همه راویان حدیث.
عبارت شیخ طوسی
شیخ طوسی در کتاب الغیبه، چند حدیث پیش از حدیث موسوم به وصیت و در ابتدای روایات مربوط به ائمه اثنی عشر، گفته است: «فاما ما روی من جهت الخاصه …؛ اما روایاتی که از طریق خاصه (شیعه) صادر شده است بیش از آن است که به شمارش بیاید»؛ بنابراین به استناد و شهادت شیخ طوسی تمامی راویان این حدیث شیعه هستند.
[۴۱] طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۱۳۷.
اصالت عدالت راوی
بخش دوم شبهه احمد بصری مبتنی بر این اصل است که تا زمانی که فسق و کذب راوی ثابت نشده باشد، اصل بر راستگویی و عدالت (اصاله العداله) است، لذا مجهول بودن راویان حدیث خدشهای به روایت وارد نمی کند، چراکه بر اساس قواعد حدیثی، در صورت مواجه با روات مجهول، بایستی به اصاله العداله مراجعه کنیم تا به این وسیله حکم به عدالت راویان مجهول داده و روایت را پذیریم.
[۴۲] بصری، احمدالحسن، دلائل الصدق، ص۲۷.
شیعه دانستن راویان
بخش سوم شبهه احمد بصری بر این اصل استوار است که او علیرغم اینکه علم رجال را به صورت کلی مردود دانسته و معتقد است که در خصوص روایات اعتقادی، نیازی به بررسی سندی نیست
[۴۳] بصری، احمدالحسن، الوصیه المقدسه الکتاب العاصم من الضلال، ص۴.
اما درباره سند پاورپوینت کامل حدیث وصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint ادعای صحت نموده است.
نقد و بررسی
بر خلاف ادعای احمد بصری مبنی بر صحیح بودن پاورپوینت کامل حدیث وصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint، اکثر راویان حدیث موسوم به وصیت ناشناخته و مجهول هستند و هیچ سندی بر شیعه یا سنی بودن آنان در دست نیست. علاوه بر این صرف نقل یک حدیث در ذیل عبارت شیخ طوسی، دلالت بر شهادت مؤلف کتاب الغیبه بر شیعه یا سنی بودن آنان ندارد. ازطرف دیگر اصاله العداله، به معنای شهادت به شیعه بودن راویان نمیباشد.
پاسخ از اصاله العداله
در پاسخ به این شبهه باید به نکات ذیل توجه نمود:اولاً؛ صدق و کذب و همچنین عدل و فسق از امور وجودیه هستند و امور وجودیه بعد از نبودن ضلع مقابل و ضد خود بروز میکنند. لذا زمانی صدق میآید که کذب نباشد و زمانی عدل میآید که فسق نباشد. بنابراین قاعده، اصاله با هیچ کدام از صدق و کذب و یا عدل و فسق نبوده و هر کدام در موضع خود و با نبود دیگری تحقق مییابد.
[۴۴] القطیفی، سیدضیاء الخباز، المهدویه الخاتمه، ج۲، ص۲۳.
ثانیاً؛ معنای اصاله العداله، شهادت به شیعه بودن راوی نبوده و به معنای این است که اگر به شیعه بودن یک راوی اعتماد داشته و همزمان به عدالت آن شک شد، می توان به اصاله العداله یا اصاله الصدق تمسک کرده و حکم به عادل و راستگو بودن وی نمود.
[۴۵] شبیری زنجانی، سیدموسی، کتاب نکاح، ج۱۵، ۵۰۷۴.
این درحالی است که اغلب راویان حدیث موسوم به وصیت را ناشناختهها و مجاهیل روایی تشکیل دادهاند که هیچ سندی بر شیعه یا سنی بودن آنان در دست نیست.
ثالثاً؛ درباره راویانی که آنان را شیخ طوسی و سایر علماء درک نکردهاند و یا اینکه حتی درباره راویانی که نام آنان در اسناد روایت موجود بوده و هیچ درکی از تشیع و حسن ظاهر رفتاری آنان در دست نیست، اصاله العداله معنایی نداشته و سالبه به انتفاء موضوع خواهد بود. لذا در عصر حاضر به محض مواجهه با مجاهیل روایی، مجاز به اجرای اصاله العداله نخواهیم بود.
[۴۶] شهبازیان، محمد، مقاله تحلیلی بر وصیت نقل شده در کتاب غیبت طوسی و…، پژوهش نامه کلام تطبیقی، ۱۳۹۵، ص۵۳.
بنابراین؛ حکم به اجرای اصاله العداله در خصوص راویان مجهول، که هیچ مدح و قدحی پیرامون آنان در دست نمیباشد، غیر معقول بوده و اساسا مردود و باطل است.
پاسخ از عبارت شیخ طوسی
در پاسخ از عبارت «فاما ما روی من جهت الخاصه» نکات زیر حائز اهمیت هستند:اولاً؛ چنانچه عبارت «فاما ما روی من جهت الخاصه» در کتاب شیخ طوسی به معنای شهادت به شیعه بودن تمامی روات است، پس با این حساب بایستی با عبارت «فَمِمَّا رُوِیَ فِی ذَلِکَ مِنْ جِهَهِ مُخَالِفِی الشِّیعَهِ؛ اما روایاتی که از جهت مخالفین شیعه نقل شده است.» که شیخ ۱۰ صفحه قبل از ذکر روایات از جهت خاصه و در ابتدای روایاتی که از جهت عامه و مخالفین شیعه صادر شده گفته است؛ نیز شهادت به شیعه نبودن تمامی روات در روایات پیشین داده باشد
[۴۷] طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۱۲۷.
و حال آنکه یقیناً تعداد قابل توجهی از راویان آن احادیث شیعه اثنی عشری میباشند. به عنوان نمونه؛ سند اولین روایت، در ذیل عبارت «فَمِمَّا رُوِیَ فِی ذَلِکَ مِنْ جِهَهِ مُخَالِفِی الشِّیعَهِ» مورد بررسی قرار می گیرد: مَا اَخْبَرَنِی بِهِ اَبُو عَبْدِ اللَّهِ اَحْمَدُ بْنُ عُبْدُونٍ الْمَعْرُوفُ بِابْنِ الْحَاشِرِ قَالَ حَدَّثَنِی اَبُو الْحُسَیْنِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الشُّجَاعِیُّ الْکَاتِبُ قَالَ اَخْبَرَنَا اَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ اِبْرَاهِیمَ الْمَعْرُوفُ بِابْنِ اَبِی زَیْنَبَ النُّعْمَانِیِّ الْکَاتِبِ قَالَ اَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ بْنِ عَلَّانَ الذَّهَبِیُ الْبَغْدَادِیُّ بِدِمَشْقَ قَالَ حَدَّثَنَا اَبُو بَکْرِ بْنُ اَبِی خَیْثَمَهَ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ الْجَعْدِ قَالَ حَدَّثَنِی زُهَیْرُ بْنُ مُعَاوِیَهَ عَنْ زِیَادِ بْنِ خَیْثَمَهَ عَنِ الْاَسْوَدِ بْنِ سَعِیدٍ الْهَمْدَانِیِّ قَالَ سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ سَمُرَهَ یَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یَقُول یَکُونُ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَهً کُلُّهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ…» .
[۴۸] طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۱۲۷.
در سلسله سند این حدیث «ابوعبدالله احمد بن عبدون المعروف بابن الحاشر»،
[۴۹] طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، بابالهمزه، باباحمد، ص۱۷۰.
«ابوحسین محمد بن علی شجاعی کاتب»
[۵۰] نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۸۳.
و «ابوعبدالله محمد بن ابراهیم المعروف بابن ابی زینب نعمانی» هستند که هر سه راوی، شیعه اثنی عشری و عادل بوده اما با این وجود، شیخ طوسی آن را در ردیف روایات مخالفین شیعه آورده است.
[۵۱] نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۸۳.
بنابراین، صرف نقل یک حدیث در ذیل عبارت من جهت الخاصه یا من جهت العامه، دلالت بر شهادت مؤلف کتاب الغیبه بر شیعه یا سنی بودن آنان ندارد.
ثانیاً؛ نهایت چیزی که از عبارت شیخ طوسی استفاده میشود این است که این روایت از طریق عامه (اهل سنت) نقل نشده و تمامی راویان آن را عامه تشکیل نمیدهند. لذا اگر یک یا دو راوی از اهل سنت در سلسه سند روایتی وجود داشته باشد، نمیتوان آن را روایت اهل سنت نامید. چنانچه در برخی از روایات موجود در منابع شیعه، راویانی از اهل تسنن و حتی راویانی از نواصب هستند، اما با این وجود، آن روایات را روایات عامه (اهل تسنن) نمی نامیم. به عنوان نمونه: در سند روایت «الْحُسَیْنُ بْنُ اَحْمَدَ عَنْ اَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ قَالَ حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ عِیسَی عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِیحٍ عَنْ زُرَارَهَ بْنِ اَعْیَنَ»
[۵۲] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۴۲.
فردی با نام «احمد بن هلال» وجود دارد که به شهادت شیخ صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه ناصبی میباشد، اما با این وجود در سند روایت شیعی قرار گرفته است.
[۵۳] صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۴۹.
یا در سند روایت «الصَّدُوقُ فِی الْخِصَالِ، وَ الْعِلَلِ، وَ الْاَمَالِی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بن الْمُتَوَکِّلِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ السَّعْدَآبَادِیِّ عَنْ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِیِّ عَنْ اَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادٍ الْاَزْدِیِّ عَنْ مَالِکِ بْنِ اَنَس» که از طریق شیعه نقل شده، «مالک بن انس»، امام مذهب مالکی در اهل سنت قرار گرفته است.
[۵۴] صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۲۳۴.
بررسی سلسله سند
سلسله سند پاورپوینت کامل حدیث وصیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint در کتاب الغیبه چنین آمده است:
«اَخْبَرَنَا جَمَاعَهٌ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ سُفْیَانَ الْبَزَوْفَرِیِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سِنَانٍ الْمَوْصِلِیِّ الْعَدْلِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْخَلِیلِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ اَحْمَدَ الْمِصْرِیِ عَنْ عَمِّهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ اَبِیهِ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ اَبِیهِ الْبَاقِرِ عَنْ اَبِیهِ ذِی الثَّفِنَاتِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ عَنْ اَبِیهِ الْحُسَیْنِ الزَّکِیِّ الشَّهِیدِ عَنْ اَبِیهِ اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ…».
اخبرنا جماعه
«اَخْبَرَنا جَمَاعَهٌ:»
سند حدیث با عبارت «اَخْبَرَنا جَمَاعَهٌ» آغاز شده است که در بیان شیخ طوسی افرادی همچون؛ ابوعبدالله غضائری، احمد ابن عُبدون، ابوطالب ابن عرفه، ابوالحسن صفار و حسن ابن اسماعیل ابن اشناس که تماما در یک طبقه هستند این جماعت را تشکیل داده و مورد اعتماد شیخ هستند.
علی بن سفیان بزوفری
«اَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ سُفْیَانَ الْبَزَوْفَرِی»؛ بر اساس گواهی شیخ طوسی در کتاب رجال؛ علی بن سفیان بزوفری از علمای بزرگوار و مورد اعتماد شیعه است که دارای تالیفاتی همچون: کتاب الحج،
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 