پاورپوینت کامل جهانی شدن علم اقتصاد ۶۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جهانی شدن علم اقتصاد ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جهانی شدن علم اقتصاد ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جهانی شدن علم اقتصاد ۶۲ اسلاید در PowerPoint :
جهانیشدن (علم اقتصاد)
جهانیشدن (Globalization) یکی از اصطلاحات علم اقتصاد و به معنای تشدید جریان کالا، خدمات، اطلاعات، سرمایهگذاری و عوامل تولید در سطح بینالمللی دلالت دارد که منجر به یکپارچگی اقتصادی جهان میشود.
جهانیشدن اقتصاد دو بعد دارد: بعد اول مفهوم گسترش جغرافیایی را دربر دارد. پس جهانیشدن اقتصاد، بهطور فزایندهای فضای جغرافیایی گستردهتری را اشغال میکند؛ در بعد دوم، جهانیشدن اقتصاد، مفهوم فزایندهای را دارد که شدت فشردهشدن وابستگیها، پیوندها و تعاملات بین اقتصادی را دربرمیگیرد. نتیجه وضعیت بالا این است که توان نظم بخشیدن به اقتصادهای ملی از بین میرود و نظام اقتصادی جهانی جایگزین آن میشود.
فهرست مندرجات
۱ – تعریف
۲ – دیدگاهها و نظریهها
۳ – کاربردها
۴ – پیامدها
۵ – ابعاد
۶ – خصوصیات
۷ – سازمانهای مهم جهانی
۸ – پانویس
۹ – منبع
تعریف
جهانیشدن یا Globalization عبارت از روندی چند بعدی است که وابستگی متقابل میان منطقههای مختلف جهان و جنبههای گوناگون زندگی اجتماعی را بهوجود میآورد. تعادلهای نسبی درونی و گوناگونیهای تمام جامعه، اعم از بسیار پیشرفته و عقبمانده در این روند عمیق زیرورو میشود.
[۱] کیوان، وحید، جهانی شدن جدید سرمایهداری و جهان سوم، تهران، توسعه، ۱۳۷۶، ص۵۲.
جهانیشدن به دنیایی اشاره دارد که در آن جوامع، فرهنگها، حکومتها و اقتصادها تا حدودی بههم نزدیکتر شدهاند. بنا بهگفته گیدنز، این مفهوم را میتوان بهعنوان تشدید روابط اجتماعی جهانی تبیین کرد بهگونهای که مکانهای دوردست را به هم پیوند دهد و بهموجب آن، رویدادهای محلی که کیلومترها از هم فاصله دارند، تحت تاثیر حوادثی شکل گیرد.
ولی این مفهوم فقط به در هم تنیدگی جهانی اشاره ندارد. جهانیشدن در بهترین صورت به عنوان ابزار جنبههای بنیادین فاصله انداختن زمانی-مکانی بهکار میرود. جهانیشدن به تلاقی حضور و غیاب، پیوند رویداهای اجتماعی و روابط اجتماعی دور از هم با بافتهای محلی مربوط میشود.
[۲] ری، کیلی و مارفیلت فیل، جهانی شدن و جهان سوم، ترجمه حسن نورانی بیدخت و محمدعلی شیخ علیان، تهران، انتشارات وزارت امور خارجه، ۱۳۸۰، ص۱۱.
تا پیش از قرن شانزدهم بهجای یک نظام جهانی، چندین نظام منطقهای وجود داشت. کشورهای اروپایی به هیچوجه با بسیاری کشورها به عمل متقابل نمیپرداختند و هیچ تمایل چشمگیری نیز با آفریقای جنوب، صحرا یا با آسیای شرقی و جنوب شرقی نداشتند. از اوایل قرن نوزدهم، پیشرفتهای فنآوری در کنار ثروت روزافزون قدرتهای صنعتی، ابزارهایی برای قدرتهای بزرگ فراهم آورد؛ تا از نفوذ خود برای استقرار نظامی جهانی استفاده کنند و نظامی مبتنی بر تعاملات گسترده را در جهان برپا سازند.
[۳] بروس، راست و استاهاروی، سیاست جهان، ترجمه علی امیدی، تهران، انتشارات وزارت امورخارجه، ۱۳۸۱، ص۱۱۵-۱۱۶.
دیدگاهها و نظریهها
خاستگاههای جهانی شدن را میتوان در آثار بسیاری از روشنفکران قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم پیدا کرد؛ از کارل مارکس (Karl Marx: 1818-1883) و جامعهشناسانی مثل سن سیمون (Claude Henri Saint-Simon: 1760-1825) گرفته تا پژوهندگان جغرافیای سیاسی نظیر مک کیندر (Sir Halford John Mac Kinder: 1861-1947) که به چگونگی تلفیق جهان از راه مدرنیته پی برد.
سن سیمون معتقد بود، بهواسطه عملکرد نیروهای جهانساز و همگونآفرین، حد و مرزهای سیاسی، فرهنگی، بیش از پیش تضعیف شده و جامعهای جهانی شکل خواهد گرفت. وی دو نیروی مؤثر در فرآیند جهانیشدن را علمالاجتماع و صنعتی شدن ذکر کرده است. بهنظر سن سیمون صنعتی شدن در ذات خویش فرآیندی گسترشطلب است و گسترش چنین فرآیندی، در جوامع غیراروپایی، فراگیر شدن فرهنگ اروپایی را در پی خواهد داشت. به این ترتیب، صنعت و اقتصاد در خدمت همگونی فرهنگی و بنابراین در خدمت شکلگیری جامعه جهانی قرار خواهند گرفت. علمالاجتماع هم که انسان را مانند یک موجود اجتماعی و بدون توجه به علایق فرهنگی بررسی میکند، نقش مهمی در متحد کردن انسانها بازی خواهد کرد.
[۴] گلمحمدی، احمد، جهانی شدن فرهنگ، هویت، تهران، نی، ۱۳۸۱، ص۳۲.
دورکهایم (Emile Durkheim: 1858-1917) پدیدههای اجتماعی را زمینهساز و تسهیلکننده فروپاشی مرزهای فرهنگی-سیاسی و همگونی جهانی میدانست. البته خود این پدیده اجتماعی، محصول فرآیند نوسازی است؛ که بنیادهای نظم اجتماعی در جوامع سنتی را سست و ویران میکند.
[۵] گلمحمدی، احمد، جهانی شدن فرهنگ، هویت، تهران، نی، ۱۳۸۱، ص۳۳.
ماکس وبر، نوسازی و تجدد را عواملی بسیار مؤثر در فرآیند جهانی شدن میدانست. این تاثیر در درجه نخست بهواسطه گسترش عقلانیت امکانپذیر است. از دیدگاه وبر، با گسترش فرآیند عقلانیت، همه فرهنگها کم و بیش ویژگیهای مشترک پیدا میکنند.
[۶] گلمحمدی، احمد، جهانی شدن فرهنگ، هویت، تهران، نی، ۱۳۸۱، ص۳۴.
از دیدگاه مارکس، جهانی شدن فرآیندی است که به تقریب همزمان با شکلگیری سرمایهداری آغاز شده، در نظام سرمایهداری حفظ ارزش و اعتبار سرمایه، مستلزم انباشت است و سرمایه همواره نیازمند بازارهایی جدید برای سرمایهگذاری و فروش کالاهای تولیدشده است. بنابراین سرمایه خواه یا ناخواه از مرزهای ملی فراتر میرود و روابط و نهادهای مناسب برای رشد و گسترش خود را در سرزمینهای جدید مستقر میکند. با توجه به این ویژگی سرمایهداری است که مارکس و انگلس نظام مورد نظر را متولی یکپارچهسازی جهان دانستهاند.
[۷] گلمحمدی، احمد، جهانی شدن فرهنگ، هویت، تهران، نی، ۱۳۸۱، ص۳۴-۳۵.
رایجترین دیدگاه جهانگستری از آن اقتصاددانهایی است که بر پایه همبستگی بیش از پیش اقتصادی و ادغام همه اقتصادهای ملی در یک اقتصاد و در محدوده بازار سرمایهداری به آن مینگرند. بر اساس گفته لنین (Velademir Ilyich Lenin: 1870-1924)، در پیشرفتهترین مرحله سرمایهداری، هنجارها را تحمیل و برنامههای اجتماعی را طرح میکند.
[۸] رجایی، فرهنگ، پدیده جهانی شدن وضعیت بشری و تمدن اطلاعاتی، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، تهران، آگاه، ۱۳۸۲، ص۵۹-۶۰.
بحث جهانیشدن از مفاهیمی است که در دهه پایانی قرن بیستم بسیاری از جریانات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را تحتالشعاع خود قرار داد. جهانیشدن از یک سو دارای چارچوب مفهومی برای تبیین واقعیتهای جاری جهان و از سوی دیگر مبین نوعی جهانبینی و اندیشیدن درباره جهان بهعنوان یک منظومه کلان و به هم پیوسته است. البته سابقه امر به دورانهای قبل باز میگردد و نظریه دهکده جهانی مک لوهان (Herbert Marshall McLuhan: 1911-1980) در دهه ۱۹۶۰ تنها تظاهرات جدید آن است.
[۹] کاظمی، علیاصغر، جهانی شدن فرهنگ و سیاست، تهران، قومس، ۱۳۸۰، ص۸-۹.
شماری از نظریهپردازان اعتقاد دارند که با شکلگیری تجدد، فرآیند جهانیشدن نیز آغاز شد.
بهعنوان مثال گیدنز (Anthony Giddens) متولد ۱۹۳۸ فرآیند جهانی شدن را چیزی جز گسترش تجدد نمیداند. مارکس و انگلس (Frederich Engels: 1820-1895) نیز درک تاریخی جهانی شدن و آغاز این فرآیند را مستلزم درک و شناخت تاریخی سرمایهداری میدانند؛ چون از دیدگاه آنان، نظام سرمایهداری همواره دستاندرکار یکپارچه سازی اقتصادی و فرهنگی جهان بوده است. پس با توجه به این دیدگاه، جهانی شدن را باید همزاد سرمایهداری دانست.
[۱۰] گلمحمدی، احمد، جهانی شدن فرهنگ، هویت، تهران، نی، ۱۳۸۱، ص۲۳.
کاربردها
در رایجترین کاربرد، اصطلاح جهانیشدن را در زبان روزمره، معادل بینالمللی شدن تصور کردهاند. جهانیشدن از این دیدگاه، افزایش تعامل میان کشورهای گوناگون است. در واقع در دهههای اخیر، افزایش قابل ملاحظهای در مبادلات برونمرزی رخ داده است. بنابراین منطقی است که بسیاری از مردم، اصطلاح جهانیشدن را بهمعنای بینالمللی شدن بگیرند.
[۱۱] یان، آرت شولت، نگاهی موشکافانه به پدیده جهانی شدن، ترجمه مسعود کرباسیان، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۸۲، ص۴۷-۵۰.
تعریف دیگری که نولیبرالها آنرا مطرح کردهاند؛ جهانیشدن بهمعنای آزادسازی است. از این دیدگاه، دنیای جهانی شده، فاقد موانع کنترلکننده برای انتقال منابع میان کشورها است.
در برداشت سوم، جهانی شدن بهعنوان جهانگستری در نظر گرفته شده است. تاریخ معاصر نشان میدهد که اشخاص و پدیدههای فرهنگی، بسیاری در مقایسه با گذشته در نقاط مختلف زمین سکنی گزیدهاند. بنابراین حرکت در جهت جهانگستری، مختص دنیای معاصر نیست.
در تعریفی دیگر، جهانی شدن بهعنوان غربیسازی در مباحث گوناگون درباره امپریالیسم مابعد استعماری مطرح شده است. در اغلب موارد، جهانی شدن به فرآیند همگنسازی پیوند میخورد که در آن همه دنیا بهشکل غربی، مدرن و خصوص آمریکایی درمیآید.
مفهوم بهتری که در حال حاضر ارائه شده، جهانی شدن بهعنوان قلمروزدایی است. جهانی شدن در این کاربرد، حاکی از نوعی تغییر گسترده در ماهیت فضای اجتماعی است. انتشار و گسترش ارتباطات فوق قلمروی، موجب پایان یافتن قلمروگرایی، یعنی وضعیتی که در آن جغرافیای اجتماعی بهطور کامل مربوط به یک سرزمین یا قلمرو است، خواهد شد گرچه همواره تاکید میشود که قلمرو جغرافیایی در دنیای جهانی شونده باقی خواهد ماند؛ اما دیگر کل جغرافیای ما را تشکیل نخواهد داد.
پیامدها
پیشبینیهای مربوط به پدیده جهانی شدن و قضاوتهای خوب یا بد نسبت به پیامدهای نهایی آن دشوار است. تفکر درباره حذف مرزهای سیاسی و فراسوی آن، بیانگر وابستگی متقابل کشورها به یکدیگر است و همین برتریهایی که کشورها در زمینههای خاصی دارند؛ موجب برقراری
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 