پاورپوینت کامل جنبش دانشجویی و انقلاب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جنبش دانشجویی و انقلاب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جنبش دانشجویی و انقلاب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جنبش دانشجویی و انقلاب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل جنبش دانشجویی و انقلاب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
پاورپوینت کامل جنبش دانشجویی و انقلاب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint نقش موثری در تاریخ معاصر ایران داشته است. زیرا دانشجویان را میتوان یکی از گروههایی دانست که به دلیل آشنایی و آگاهی بیشتر از جریانات سیاسی-اجتماعی، حضور آنان در تمامی صحنههای انقلاب کاملا ملموس، محسوس و پررنگ است. این حضور از سالها پیش از انقلاب با شکلگیری جنبش دانشجویی آغاز گردید.
اما پس از چندی با انگیزه احیای تفکر دینی و ردّ روشن فکری غربی و الحاد شرقی در بستر تاریخ انقلاب اسلامی و در دانشگاه تهران رخ نمود. آنچه این حضور را تداوم میبخشید، پیامهای شورانگیز رهبر کبیر انقلاب اسلامی مبتنی بر استقامت تا دستیابی به پیروزی بود و همان پیامها، ۱۳ آبان ۵۸ را، که نقطه اوج جریانات دانشجویی قبل از انقلاب به شمار میرود، رقم زد.
حضور به موقع و در عین حال فعالانه دانشجویان، پس از انقلاب در همه عرصهها، به ویژه در دوران دفاع مقدّس، به یاد ماندنی است و همچنان پس از گذشت بیش از دو دهه از انقلاب، شاهد این حضور فعال و سرنوشتساز در برهههای پر فراز و نشیب انقلاب هستیم. این مقاله به بررسی گامهای آغازین جنبش دانشجویی، جنبش دانشجویی در سالهای نزدیک به انقلاب، و جنبش دانشجویی پس از پیروزی انقلاب اسلامی میپردازد.
فهرست مندرجات
۱ – مقدّمه
۲ – گامهای آغازین جنبش دانشجویی
۲.۱ – در کودتای ۲۸ مرداد
۲.۲ – سالهای پس از جنگ جهانی دوم
۲.۳ – در تصویب انقلاب سفید و لایحه کاپیتولاسیون
۳ – جنبش دانشجویی در سالهای نزدیک به انقلاب
۳.۱ – سال ۱۳۵۰
۳.۲ – سال ۱۳۵۳
۳.۳ – سال ۱۳۵۴
۳.۴ – سال ۱۳۵۵
۳.۵ – سال ۱۳۵۶
۳.۶ – سال ۱۳۵۷
۴ – جنبش دانشجویی پس از پیروزی انقلاب اسلامی
۴.۱ – دوره اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی
۴.۲ – دوره دوم پس از پیروزی انقلاب اسلامی
۴.۳ – دوره سوم پس از پیروزی انقلاب اسلامی
۵ – نکته پایانی
۶ – پانویس
۷ – منبع
مقدّمه
یافتن نخستین بارقهها و نقطه عطف انقلاب اسلامی چندان آسان نیست؛ همچنانکه کنکاش در راه یافتن مؤثرترین عوامل شکلگیری و به ثمر رسیدن انقلاب، بس دشوار است؛ زیرا انقلاب، پیروزی خود را مرهون مشارکت همه اقشار و گروههای جامعه از خرداد سال ۱۳۴۲ و حتی پیش از آن، تا بهمن ۱۳۵۷ میداند.
در عین حال، نمیتوان از تاثیر انقلاب بر گروههای مختلف، سخن به میان نیاورد؛ چرا که فضای حاکم بر جامعه، در دوران انقلاب و پس از آن، به گونهای بوده که امکان بیتفاوتی و عدم حضور در برهههای سرنوشتساز برای افراد جامعه وجود نداشته، بلکه آنان را به مشارکت فعالانه در همه عرصهها ترغیب نموده است. در میان اقشار و گروههای جامعه، نقش برخی گروهها و اقشار به لحاظ ویژگیهای موقعیتی و فضای خاصی که در آن قرار داشتند، بارزتر و روشنتر از سایرین است.
دانشجویان را میتوان یکی از گروههایی دانست که به دلیل آشنایی و آگاهی بیشتر از جریانات سیاسی-اجتماعی، حضور آنان در تمامی صحنههای انقلاب کاملا ملموس، محسوس و پررنگ است. این حضور از سالها پیش از انقلاب با شکلگیری جنبش دانشجویی آغاز گردید. این جنبش با تاثیر از جریان روشن فکری و تجدّدخواهی متاثر از رشد علمی جهان غرب از یک سو، و شکلگیری جریانهای کمونیستی از سویی دیگر، آغاز گردید.
اما پس از چندی با انگیزه احیای تفکر دینی و ردّ روشن فکری غربی و الحاد شرقی در بستر تاریخ انقلاب اسلامی و در دانشگاه تهران رخ نمود. آنچه این حضور را تداوم میبخشید، پیامهای شورانگیز رهبر کبیر انقلاب اسلامی مبتنی بر استقامت تا دستیابی به پیروزی بود و همان پیامها، ۱۳ آبان ۵۸ را، که نقطه اوج جریانات دانشجویی قبل از انقلاب به شمار میرود، رقم زد. حضور به موقع و در عین حال فعالانه دانشجویان، پس از انقلاب در همه عرصهها، به ویژه در دوران دفاع مقدّس، به یاد ماندنی است و همچنان پس از گذشت بیش از دو دهه از انقلاب، شاهد این حضور فعال و سرنوشتساز در برهههای پر فراز و نشیب انقلاب هستیم.
[۱] معاونت خدمات مدیریت دفتر رئیس جمهور، اسنادی از جنبش دانشجویی در ایران، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰، ص۴۰.
گامهای آغازین جنبش دانشجویی
هرچند پیش از دهه ۳۰، چند برخورد سیاسی ضد دولتی را میتوان در دانشگاههای ایران مشاهده کرد، اما تقویم جنبش دانشجویی ایران از ابتدای دهه ۳۰ آغاز میشود. در فاصله ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۰ش، که دوره مبارزات نهضت ملّی شدن نفت است، دو دانشگاه، یعنی دانشگاههای تبریز و تهران، فعال بودند. هر چند جوّ دانشگاه بیشتر در اختیار حزب توده و کمونیستها بود، اما مرزبندی آنها با مسلمانها چندان متمایز نبود. از اینرو، حسین مکی، یکی از اعضای کابینه مصدق، که وارد دانشگاه تبریز میشود، با استقبال پر شوری مواجه میگردد.
در کودتای ۲۸ مرداد
نخستوزیری مصدق جمعاً دو سال و چهار ماه طول کشید و با کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ دولت او ساقط گردید. در دانشگاههای تهران و تبریز تظاهرات دامنهداری به عنوان اعتراض به برکناری دکتر مصدق انجام گرفت که منجر به دستگیری عدهای از دانشجویان شد. در آذر ۱۳۳۲ در اعتراض به برقراری روابط سیاسی ایران و انگلیس، دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران دست به تظاهرات زدند که پلیس آنها را محاصره کرد و با ورود به دانشکده، بر روی دانشجویان آتش گشود.
دو روز بعد، یعنی در روز ۱۶ آذر، ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا به اتفاق همسرش به تهران آمد که تظاهرات وسیعی در اعتراض به ورود او، و نیز به مناسبت بزرگداشت شهدای دانشکده فنی برگزار شد که منجر به زد و خورد شدید میان پلیس و مردم گردید.
در جریان این حوادث، سه تن از دانشجویان کشته، و عدهای بازداشت شدند. از اینرو، روز ۱۶ آذر، از آن سال به بعد به عنوان مبدا جنبش دانشجویی ایران ثبت شده و همه ساله دانشگاهها با برگزاری مراسمی در تجلیل از شهدای ۱۶ آذر، به حیات جنبش دانشجویی کمک کردهاند که اغلب منجر به برخوردهایی با رژیم استبدادی شاه گردید.
[۲] علی ادیب، نقش دانشجو در تحول اجتماعی، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۶۳، ص۲۵.
سالهای پس از جنگ جهانی دوم
سالهای پس از جنگ جهانی دوم، عصر انقلاب خیزی بود. در سال ۱۳۳۸ آمریکا به منظور جلوگیری از گسترش امواج انقلابی در کشورهای وابسته، طرحهای اصلاحی برای این قبیل کشورها ارائه کرد. پس از آن، در ایران دولت شریف امامی با شعار مبارزه با فساد و انجام اصلاحات، آزادی احزاب و برگزاری انتخابات به قدرت رسید. لایحه اصلاحات ارضی هم در همین راستا به مجلس رفت، اما به دلیل عدمموافقت آیتاللّه بروجردی و تا حدی بیمیلی شخص شاه، که خود از ملاکان بزرگ بود، بحث اصلاحات ارضی متوقف شد.
در اردیبهشت ۱۳۴۰ دکتر امینی به توصیه آمریکاییها به قدرت رسید تا اصلاحات ارضی را قاطعانه اجرا کند؛ زیرا با درگذشت آیتاللّه بروجردی در فروردین همان سال، مانع اصلی این کار برداشته شده بود. امینی همچنین اقداماتی را برای به انحراف کشانیدن جنبش دانشجویی انجام داد.
او به دانشگاه تبریز سفر کرد و به ایراد سخنرانی پرداخت و گفت: جبهه ملّی در هیچ حکومتی مانند امروز آزادی نداشته است. امینی میخواست با رهنمود و اشاره آمریکاییها، تظاهر به اجرای اصلاح سیاسی در حد مشارکت دادن جبهه ملّی، که به دلیل انتسابش به مصدق از محبوبیت برخوردار بود بنماید؛ در حالیکه در آن زمان، جبهه ملّی به دلیل تبدیل شدن به یک ابزار سیاسی، محبوبیت گذشته خود را از دست داده بود.
به همین دلیل، گروهی از جبهه ملّی جدا شدند که دارای تمایلات دینی و استقلال سیاسی بودند. این گروه که نهضت آزادی ایران نام گرفت و در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۱ اعلام موجودیت کرد، توسط افراد زیر بنیان نهاده شد: آیتاللّه طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر یداللّه سحابی. پایگاه اصلی نهضت آزادی، دانشگاهها بود. بازرگان سالها بود که با نوشتن کتابهایی در دفاع علمی از مذهب، ادعا میکرد به یاری جوانان در برابر تفکر الحادی غربی و کمونیستی شتافته است.
[۳] حمید شوکت، کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی، تهران، عطایی، ۱۳۷۸، ص۵۸.
در تیرماه ۱۳۴۱، در اثر اختلافات شاه و امینی، اسداللّه علم به نخست وزیری رسید. مهمترین اقدام عَلَم، تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود که طی آن شرط مسلمان بودن و ذکوریت (مرد بودن) برای انتخابکننده و انتخابشونده حذف، و به جای سوگند به کلام اللّه مجید، سوگند به کتاب آسمانی گذاشته شد.
این موضوع مجوزی برای دست یابی فرقههای مذهبی غیرمسلمان به قدرت بود. این مصوبه با اعتراض امام، مردم و علمای قم مواجه شد. هرچند دولت لغو تصویب نامه را اعلام کرد، اما امام خمینی (قدس سره) از علما خواست تا اعلام و انتشار رسمی خبر لغو تصویبنامه، مبارزه را ادامه دهند. در دانشگاه تهران تظاهرات وسیعی به حمایت از علمای قم و اعتراض به مصوبه دولت انجام شد.
در دانشگاه تبریز یکی از استادان با اغتنام از فرصت به وجود آمده، در تظاهرات دانشجویان روی چهار پایهای رفته و طی سخنرانی مسئله لزوم ملّی شدن نفت را به دلیل حراج آن توسط شاه، مطرح کرد که با حمله پلیس دستگیر شد، ولی دانشجویان کلاسها را تعطیل کردند و به اعتراض پرداختند. در نتیجه، ۴۸ ساعت بعد این استاد دانشگاه را آزاد کردند.
[۴] محمّد حریری امیری، ریشههای فعالیتهای سیاسی دانشجویان، تبریز، میهن، ۱۳۵۱، ص۶۷.
در تصویب انقلاب سفید و لایحه کاپیتولاسیون
در ۱۹ دی ماه ۱۳۴۱، شاه اصول ششگانه انقلاب سفید را اعلام کرد. در اول بهمن ۱۳۴۱ اعلامیه مراجع و روحانیان، به ویژه امام خمینی (قدس سره) که یکی از مدرّسان برجسته قم بود، در تحریم رفراندم منتشر شد. علیرغم این مخالفتها، در ۶ بهمن ۱۳۴۱ رژیم رفراندم لوایح شش گانه را برگزار کرد و رئیس جمهور آمریکا به شاه تبریک گفت.
با فرا رسیدن نوروز سال ۱۳۴۲ و در پایان سال ۱۳۴۱، امام خمینی (قدس سره) طی پیامی خطاب به علمای شهرها، عید نوروز را عزا اعلام کرد و به دنبال آن موجی از اعتراض در توده مردم به پا خاست. در اثر درگیری که در مدرسه فیضیه به وقوع پیوست عدهای به شهادت رسیدند. مراسم چهلم شهدای فیضیه مقارن با محرم شد.
امام خمینی (قدس سره) با استفاده از این ماه در ۱۴ خرداد ۱۳۴۲ سخنرانی مفصل و شدیداللحنی علیه حکومت ایران کردند. به همین دلیل، بامداد ۱۵ خرداد توسط ماموران دستگیر و به تهران انتقال یافتند. به دنبال آن، شورش عظیمی در تهران و قم برخاست، به گونهای که پلیس مجبور شد دانشگاه تهران را تعطیل کند. در دانشگاه تهران پارچه نوشتهای بر سر راه دانشجویان نصب شد که بر روی آن نوشته بود: اصلاحات آری، دیکتاتوری نه.
[۵] محمّد عباس زادگان، جنبش دانشجویی و انقلاب فرهنگی، تهران، تشیع، ۱۳۵۹، ص۱۰۲.
سرانجام در روز ۱۷ فروردین سال ۱۳۴۳، امام خمینی (قدس سره) رسماً آزاد شد و به قم باز گشت. اما در پی تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی، که در پی پیشنهاد دولت حسنعلی منصور انجام گرفت، امام خمینی (قدس سره) با مقامات بلند روحانی در قم جلسهای تشکیل داد و نمایندگانی را به شهرها فرستاد و آنها مردم را آماده اعتراض کردند.
صبح روز ۱۲ آبان ۱۳۴۳ عده زیادی از شهرهای مختلف برای شنیدن سخنرانی امام خمینی راهی قم شدند. ایشان با چهرهای برافروخته در سخنرانی خود چنین فرمودند: «ایران دیگر عید ندارد، عید ایران را عزا کردند، ما را فروختند، عزّت ما را پایکوب کردند.»
[۶] روحالله امام خمینی، صحیفه نور، ج۱، ص۱۵۷.
سپس، در حالیکه جمعیت میگریست، امام خمینی علیه آمریکا، انگلیس و اسرائیل سخنانی ایراد کرد.
به دنبال آن، اعتراضات مردمی شکل گرفت، و ماموران حکومت، شب ۱۳ آبان، امام خمینی را دستگیر و به ترکیه تبعید کردند و واکنشهای مردمی را سرکوب و عده زیادی را به شهادت رساندند. پس از تبعید امام خمینی، این تصور قوت گرفت که باید جواب خشونت را با خشونت داد. از این زمان به بعد گروههای مختلفی با روش مبارزه مسلحانه به وجود آمدند.
گروهی از جوانان مذهبی عضو نهضت آزادی نیز، از این گروه جدا شده و سازمانی را با هدف مبارزه چریکی به وجود آوردند. از اینرو، از سال ۱۳۴۴ به بعد، جوّ سیاسی دانشگاهها رادیکالیزه شد. اما فعالیتها و تشکلهای سیاسی علنی در محیط دانشگاهها وجود نداشت و افراد مذهبی عمدتاً در هیئتهای مذهبی و انجمنهای دینی، که مسائل قرآنی، اخلاقی و دینی در آنها مطرح بود، با یکدیگر ارتباط داشتند. از اینرو، تا سال ۱۳۴۷ و ۱۳۴۸ در اثر خفقان شدید، تحرک سیاسی قابل توجهی در سطح دانشگاهها دیده نمیشود.
[۷] محسن مدیرشانه چی، احزاب سیاسی ایران، تهران، رسا، ۱۳۵۷، ص۳۲.
فضای فرهنگی دانشگاهها نیز متناسب با فرهنگ حکومتی بود. هدف از تحصیل اخذ مدرک بود، و در محیط دانشگاه حتی فعالیت مذهبی جدی صورت نمیگرفت. در مهر ماه ۱۳۴۸ رئیس دانشگاه شیراز طی بخشنامهای ورود دختران با پوشش چادر را به محیط دانشگاه ممنوع اعلام کرد. دانشجویان مسلمان دانشگاه شیراز، اطلاعیهای در اعتراض به اقدامات ضداسلامی مسئولان دانشگاه منتشر کردند و روحانیان شهر نیز، با خودداری از اقامه نماز جماعت، دست به اعتصاب زدند.
این اقدامات موجب عقبنشینی حکومت شده و بخشنامه منع ورود دانشجویان با حجاب به دانشگاه لغو شد. در اسفند همین سال، دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به افزایش بهای بلیط اتوبوس، اتوبوسهای شرکت واحد را در مقابل دانشگاه، سنگباران کردند که منجر به درگیری دانشجویان با پلیس و کشته و مجروح شدن عدهای از دانشجویان شد و دانشگاه تهران بار دیگر تعطیل گردید. این اعتراض، نخست غیرسیاسی بود و دانشجویان زیادی در آن شرکت کرده بودند، ولی کم کم حال و هوای سیاسی پیدا کرد و دانشجویان دانشگاههای تهران با برپایی تظاهرات خواستار آزادی بازداشتشدگان گردیدند.
در این دوران در دانشگاهها، اعتراضات صنفی هم وجود داشت که نمونه آن اعتصاب ۱۳ خرداد ۱۳۴۹ دانشجویان شیراز در اعتراض به افزایش شهریه بود. در آذر ماه ۱۳۴۹ دانشجویان دانشگاه تهران تظاهراتی در اعتراض به مشکلات صنفی و عدم آزادی در کشور، به راهانداختند و با سر دادن شعارهایی علیه انقلاب سفید شاه و ملت نظیر: «مرگ بر این سفیدی انقلاب، مرگ بر انقلاب فرمایشی» فصل جدیدی را در مبارزه گشودند.
به دعوت مراجع سرشناس تقلید، درسهای حوزه علمیه قم نیز در هماهنگی و همسویی با دانشجویان تعطیل شد. در سال ۱۳۴۹، اگر چه پارهای اقدام مسلّحانه از سوی سازمانهای چریکی صورت گرفت، و از سویی دیگر، شریعتی افکار دانشجویان را به خود جلب کرده بود و همچنین شهادت آیتاللّه سعیدی سرفصل جدیدی در جنبش داشنجویی رقم زد، اما شدت خفقان هنوز به حدی بود که دانشجویان از انجام اقدامات فراگیر درمانده بودند.
از اینرو، اغلب اعتراضات جنبه صنفی پیدا میکرد. از نظر حکومت، اعتراضات صنفی در دانشگاه میتوانست تمرینی برای حرکتهای سیاسی باشد که البته چنین برداشتی از حرکتهای صنفی دانشجویان صحیح هم بود. از اینرو، حکومت از آن جلوگیری میکرد. حرکتهای صنفی این امتیاز را داشتند که عده وسیعتری از دانشجویان را پوشش داده و از نظر مانور تبلیغاتی ـ روانی مؤثر میافتادند.
[۸] محمّد تربتی سنجابی، قربانیان باور و احزاب سیاسی، تهران، آسیا، ۱۳۷۵، ص۵۳.
از نظر فرهنگی هم تلاش وسیعی برای استحاله دانشجویان و ترویج ابتذال صورت میگرفت. سالنهای دانشگاهی که برای کنفرانسهای علمی تاسیس شده بودند، از نظر متصدیان امور، مکان مناسبی برای اجرای مراسم و برنامههای مغایر با فرهنگ و مذهب جامعه ایران بودند. در سال ۱۳۴۹ قرار بود تالار خواجه رشیدالدین فضلاللّه (تالار وحدت) دانشگاه تبریز، که به تازگی ساخت آن به اتمام رسیده بود، توسط یکی از خوانندگان هرزه زن افتتاح شود ولی پیش از هر اقدامی دستخوش حریق شد. اجرای مراسم رقص در این دانشگاه نیز سابقه داشت. دانشجویان در مقابل این تلاشها مقاومت میکردند. هر چند تعداد آنها اندک بود، اما همین مقاومتها خود به محوری برای ارتباط و تجمع دانشجویان تبدیل میشد.
جنبش دانشجویی در سالهای نزدیک به انقلاب
از آغاز سال ۱۳۵۰، فعالیتهای سازمانهای چریکی رو به گسترش نهادند. در ۱۵ فروردین ۱۳۵۰، پنجاه نفر در یک درگیری مسلحانه در سیاهکل (جنگلهای شمال کشور) دستگیر شدند. به موازات حرکتهای چریکی، در دانشگاهها نیز تحرکات سیاسی شدت گرفتند. در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۰ دانشجویان دانشگاه تهران، علیه جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی دست به تظاهرات زدند.
پلیس با حمله به دانشجویان، حدود دویست نفر را دستگیر کرد. به دنبال آن، در پی درخواست مقامات دانشگاهها برای سرکوب دانشجویان، پلیس در دانشگاهها مستقر شد. دانشجویان دانشگاه صنعتی و دانشجویان هنرسرای عالی نارمک هم دست به تظاهراتی علیه رژیم زدند. در پی این حوادث، امام خمینی (قدس سره) نیز در نجف ضمن بیاناتی از ملت ایران خواستند که به مبارزه با جشنهای ۲۵۰۰ ساله برخیزند.
در اواخر مهرماه سال ۱۳۵۰ دانشکده فنی دانشگاه تبریز به دنبال دو هفته اعتصاب و تحصن دانشجویان تعطیل گردید. در بهمن ماه همین سال، عدهای از اعضای دستیگر شده گروههای چریکی دانشجویی، محاکمه و اعدام شدند.
[۹] معاونت خدمات مدیریت دفتر رئیس جمهور، اسنادی از جنبش دانشجویی در ایران، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰، ص۲۸.
سال ۱۳۵۰
سال ۱۳۵۰ را میتوان نقطه عطفی در انتقال از دهه چهل به دهه پنجاه دانست. ایران در این سال، در اوج خفقان بود. هیچ تجمع سیاسی وجود نداشت و تنها دو حزب «ایران نوین» و «حزب مردم»، که کاملا حکومتی بودند، فعالیت داشتند و نیروی مستقلی امکان عرضاندام نداشت. افراد مذهبی آگاه و انقلابی در محیط دانشگاهها نه تنها به شدت در اقلیت و موضع ضعف قرار داشتند، بلکه در برابر مباحث تئوریک و ایدئولوژیک نیز فاقد نظام فکری کاملی بودند.
از سال ۱۳۵۰ نیروهای مذهبی، رو به بالندگی و رشد گذاشتند و گرایش بیشتری به خواندن ایجاد شد. مطالعه آثار استاد شهید مطهری، که اغلب بر پایههای نظام فکر دینی استوار شده بود، در تغییر موازنه قوا به نفع دانشجویان مذهبی نقش مهمی داشت. در همین ایام، اعتراض دانشجویان دانشکده فنی تبریز نسبت به پذیرش فوق دیپلمهها در دانشکده، در ۵ اسفند ۱۳۵۰ منجر به تشنج در سطح دانشگاه و زد و خورد شدید و خونینی با گارد دانشگاه شد و چنان بازتاب یافت که دو روز بعد، هیئتی از سوی نخستوزیر برای رسیدگی به وضع دانشگاه تبریز عازم آنجا شد.
[۱۰] محمّدصادق زیباکلام، مقدّمهای بر انقلاب اسلامی، تهران، روزنه، ۱۳۷۲، ص۱۲۴.
سال ۱۳۵۱ درگیریهای مسلّحانه، ترور و انفجارها علیه رژیم و دستگیری و اعدام مخالفان توسط حکومت به صورت گستردهتری در آمد. به مناسبت نهم خرداد، که رئیس جمهور آمریکا و همسرش وارد ایران شدند نیز انفجارهایی در چند نقطه تهران صورت گرفتند. در درون دانشگاه سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۳ سالهای ناآرامی بود. حرکتهای صنفی به بهانه اعتراض به ناسالم بودن غذا و وضعیت سلف سرویس، اعتراض به شهریه، امتحانات و غیره پی در پی تکرار میشود.
سال ۱۳۵۳
یکی از مهمترین رویدادهای سال ۱۳۵۳ این بود که بر اثر وقوع بحران نفتی در جهان و پس از جنگ اعراب و اسرائیل، قیمت نفت به چهار برابر افزایش یافت. این رویداد، منشا پیامدهای اجتماعی و سیاسی مهمی در کشورهای تولیدکننده نفت و از جمله در ایران گردید. یکی از اثرات عمده آن بر روند دانشگاهها و پذیرش دانشجو بود. با صعود ناگهانی درآمد نفت، رژیم شاه با بهرهبرداری از توان و امکانات مالی جدید، گامهای جدیدی را برای تثبیت موقعیت سیاسی خود و ترویج فرهنگ مبتذل شاهنشاهی و خنثی کردن نارضایتیها از طریق ایجاد رفاه برداشت.
اما هنگامیکه سنّت الهی بر این قرار گیرد که ظلم دگرگون شود، همه این تدابیر نتیجه منفی برای رژیم در پی داشت و همین گامها در بلندمدت در جهت براندازی ظلم قرار میگرفت. نمونهای از آن، رایگان شدن تحصیل دانشگاهی به دلیل درآمدهای باد آورده نفتی بود. در نتیجه این اقدام، نیروهای جدیدی وارد دانشگاه شدند که آنجا را به کانون شرارههای ضد ظلم بدل کردند و توازن فکری و سیاسی موجود در دانشگاه را به هم ریختند.
تا پیش از این ماجرا، تحصیل در دانشگاه، شهریهای بود و چون مبلغ آن سنگین بود، نوعاً خانوادههای متوسط به بالا میتوانستند فرزندان خود را برای تحصیل به دانشگاه بفرستند. این خانوادهها نیز، اغلب از نظر سیاسی محافظهکار یا موافق وضع موجود بودند و از نظر فرهنگی وضعیت موجود را بیشتر میپسندیدند. رایگان شدن تحصیل موجب گردید عده زیادی از خانوادههای زیر متوسط و ضعیف به دانشگاه راه یابند.
از آنجا که در طبقه محروم جامعه تمایلات مذهبی بیشتر بود و به دلیل ستمدیدگی و استثمار از آمادگی برای مبارزه بر ضد تبعیض برخوردار بودند، این واقعه موجب شد موقعیت نیروهای مذهبی دانشگاه به سرعت بهبود یابد. از این پس، علاوه بر ۱۶ آذر، که به طور سنتی به سالروز جنبش دانشجویی تبدیل شده بود، و همه نیروهای مسلمان و مارکسیست، مشترکاً به بزرگداشت آن میپرداختند، ۱۵ خرداد نیز، که نماد جنبش اسلامی بود، وارد تقویم جنبش دانشجویی شد.
این روز یادآور سرکوب قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ و تبعید حضرت امام در سال ۱۳۴۳ بود. بزرگداشت این روز جزو افتخارات نیروهای مذهبی در برابر رقیبان بود. اما رژیم نسبت به بزرگداشت چنین روزی حساسیت فوقالعادهای نشان میداد.
[۱۱] سیدحمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ۱۳۵۶، ص۲۴۶.
در دانشگاه تبریز برای تظاهرات ۱۵ خرداد مقارن با تجمع و اعتراض صنفی دانشجویان به تصمیم دانشگاه برای گرفتن تعهد سربازی از دانشجویان برنامهریزی شده بود. سرانجام، تجمع و تظاهرات ۱۵ خرداد برگزار شد و با حمله پلیس و سرکوب تظاهرات و دستگیری عدهای پایان یافت. چون بزرگداشت ۱۵ خرداد ویژگی مذهبی داشت، چپیها در آن شرکت نمیکردند و همین امر، یکی از عواملی بود که نیروهای مذهبی به تدریج صف خود را از آنها جدا کردند.
در حالیکه تا پیش از این، بیشتر برنامههای کوهنوردی، اعتصاب و تظاهرات، مشترکاً انجام میشد. دانشجویان مذهبی از آن پس، با شعارهایی حاوی واژگان «شهادت» و «امام خمینی» در تظاهرات، صف خود را از نیروهای غیرمذهبی در دانشگاه جدا کردند. در واپسین روزهای سال ۱۳۵۳، رژیم با تشکیل حزب واحد رستاخیز و ادغام دو حزب حکومتی خود، به سمت انحصار بیشتر رفت.
یکی از علتهای این کار آن بود که پس از یورش گسترده پلیس و ساواک به گروههای چریکی در سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۳ و دستگیری حدود نود درصد از اعضای این سازمانها، و اعدام برخی دیگر، رژیم شاه احساس امنیت میکرد. سران رژیم پس از این پیروزیها، که به زعم خودشان موجب بی اعتباری و عدم امنیت برای مبارزه علیه رژیم میشد، و نیز برگزاری جشن ۲۵۰۰ ساله و درآمدهای کلان نفتی و ایجاد رفاه کاذب، دیگر ایران را جزیرهای امن میدانستند که حتی به همان جدالهای لفظی و ساختگی دو حزب حکومتی هم نیاز نداشت.
در ۱۱ اسفند ۱۳۵۳ خبر تشکیل حزب رستاخیز اعلام شد و شاه گفت: هر کس عضو حزب نشود، اجنبی است و باید از ایران برود. امام خمینی نیز از نجف فتوای حرمت عضویت در این حزب را صادر کرد. در دانشکدهها دفاتر اسمنویسی برای ثبت نام در حزب رستاخیز قرار دادند و فشار زیادی به دانشجویان آوردند. دانشجویان مقاومت کرده و بر دیوارها شعار مینوشتند: «یزید زمان بیعت میطلبد» و «مرگ بر حزب رستاخیز».
سال ۱۳۵۴
سال ۱۳۵۴ همچنان دستگیری و قلع و قمع بقایای سازمانهای چریکی ادامه داشت. اغلب اعضای این سازمانها دانشجو بودند. این وقایع، فضای دانشگاه را هرچه بیشتر سیاسی میکرد و افتخاری برای مبارزه مسلحانه به وجود میآورد. جنبش مسلحانه هم سربازان خود را از جنبش دانشجویی میگرفت.
به دنبال صدور فتوای تحریم عضویت در حزب رستاخیز، امام خمینی در اطلاعیهای از دانشگاهیان و طلاب خواست که خاطره قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ را هر چه با شکوهتر گرامی بدارند. از این رو، اوایل سال ۱۳۵۴ تمهیدات و تدارکات آن توسط دانشجویان مسلمان آغاز شد و در سالروز ۱۵ خرداد، عظیمترین شورش دانشجویی به وقوع پیوست که مبیّن میزان قدرت جنبش اسلامی و دوام حیات آن بود.
این حرکت معادلات سیاسی داخلی و خارجی را تحت تاثیر قرار داد. پلیس در سرکوب این شورش دانشجویی، به خوابگاه دانشجویان نیز یورش برد و ضمن تفتیش خوابگاهها برای کشف اعلامیهها و وسایل دیگر، اقدام به دستگیری عدهای از آنان نمود.
[۱۲] عباسعلی عمیدزنجانی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، تهران، نشر کتاب سیاسی، ۱۳۷۱، ص۱۱۵.
پس از وقایع سال ۱۳۵۴، مسلمانان با این تصور که مارکسیستها از پشت به آنها خنجر میزنند، از هرگونه اتحاد با آنها بیمناک بودند،
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 